اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-07-04-حجت الاسلام والمسلمين قرائتي- پرسش و پاسخ

91/7/4

سوال – من نوزده سال دارم و پدرم نماز نمي خواند و وقتي صبح ها او را براي نماز صدا مي زنم خودش را به خواب مي زند يا با من دعوا مي کند. من نمي دانم چکار کنم . من احساس مي کنم که سايه ي مال حرام بر زندگي ما افتاده است . راهنمايي بفرماييد.

پاسخ – من با استفاده از قرآن جواب اين سوال را مي دهم . قرآن همه داستان ها را براي ما تعريف کرده است و گفته که حتي در خانه ي اهل، فرزند نااهل ديده مي شود. حضرت نوح پيامبر بود ولي فرزندش نااهل شد. فرعون نااهل بود ولي همسرش خوب بود. اين نمونه هاي قرآني به ما مي گويد که محيط به ما فشار مي آورد ولي ما را مجبور نمي کند. مثلا سرما به ما فشار مي آورد که سرما بخوريم ولي ما مجبور نيستيم که سرما بخوريم و با لباس از خودمان محافظت مي کنيم. روايت داريم : کسي که در بين افراد غافل، ياد خدا مي کند مثل درخت سبزي در کوير است. در قرآن داريم: اگر راه شما درست است، شما راه خودتان را برويد حتي اگر همه راه اشتباه بروند. اين پدر چطور ساعت ها با همه حرف مي زند ولي با خدايي که اين زبان را به او داده صحبت نمي کند؟ شما که خدا را قبول داريد و نسبت به نماز کاهل هستيد آيا دل تان آرام مي گيرد که نماز نخوانيد؟ اين پدرو مادرها بايد فکر کنند که آيا به خدا نياز دارند يا خير ؟ چرا پسر شما بايد بسوزد و گريه کند تا شما نماز بخوانيد. گاهي داريم که دختر مي خواهد تقوا داشته باشد ولي پدر و مادر جلوي او را مي گيرند. در قرآن داريم که به پدر و مادر احسان کن ولي اگر پدر و مادر راه اشتباه را مي روند، فرزند نبايد از آنها اطاعت کند. احسان يعني محبت کردن و اين با اطاعت فرق مي کند. اگر پدر و مادر امر به منکر کنند فرزند نبايد از آنها اطاعت کند. اين فرزند از اولياء خداست و در اين خانه ي تاريک ،چراغ روشني است و خدا کار او را جبران خواهد کرد.

سوال – من پسري هجده ساله هستم و هميشه نمازم را به جماعت مي خوانم و سعي مي کنم که از محرمات دوري کنم ولي مدتي است که با دختري رابطه دارم که به او علاقه دارم .تمام حرف هاي ما از احساس به دور است و ما با پيامک همديگر را امر به معروف مي کنيم مثلا براي نماز صبح همديگر را بيدار مي کنيم. ما نمي توانيم از هم دور باشيم .ما بايد چکار کنيم ؟

پاسخ- من به اين آقا پسر توصيه مي کنم که از خير امر به معروف بگذرد. گاهي شيطان به سراغ انسان مي آيد. فردي بچه هاي سيّد را مي بوسيد و به او مي گفتند که اينکار حرام است ولي او مي گفت که اين بچه ي سيّد و اولاد پيامبر است و اين کار ثواب دارد. بعد بچه ي کچلي را آوردند که او ببوسد، او گفت : آيا من بايد همه ي ثواب ها را ببرم؟ اگر شما مي خواهيد امر به معروف کنيد چرا به فرد ديگري پيامک نمي زنيد که براي نماز صبح بيدار بشود ؟ اين کار شيطان است که گناه را توجيه مي کند. شيطان تجربه ي زيادي دارد. در قرآن داريم که شيطان اعمال بد شما را زيبا نشان مي دهد.

سوال – من علاقه اي به پوشيدن چادر ندارم ولي پدرم مرا مجبور به پوشيدن چادر مي کند. اگر دين اسلام اجباري است من اين دين را نمي خواهم، در نتيجه تصميم گرفته ام که ديگر نماز نخوانم و واجبات دين را انجام ندهم .راهنمايي بفرماييد.

پاسخ – ما انسانها هيچي نيستيم .حضرت علي(ع) به فرد متکبري گفت که در اول نطفه هستي و در آخر مردار و الان هم حمال نجاست هستي .قرآن مي فرمايد : اگرهمه ي شما کافر بشويد در من اثري ندارد. اگر همه ي مردم پشت به خورشيد خانه بسازند از ارزشA  نور خورشيد کم نمي شود و اگر همه مردم رو به خورشيد خانه بسازند بازهم اثري در ارزش نور خورشيد ندارد. چادر حجاب برتر است .اگر شما از چادر به مانتو برويد، فرزند شما از مانتو به بد حجابي و نوه ي شما از بدحجابي به بي حجابي مي رود و اين سير طبيعي است .گناهان قدم به قدم است. اگر شيطان بخواهد فردي را مشروب خوار بکند اول نمي گويد که شراب بخور، اول مي گويد که به مسجد نرو بعد عمامه ات را بردار بعد تا چند سال ديگر روي من کار مي کند تا مرا مشروب خوار کند. در قرآن داريم که خانمها طوري بيرون نياييد که کساني که بيمار هستند چشم شان به آنها بيفتد. يعني در قرآن اسم مانتو يا چادر نيامده است. ممکن است که فردي چادر سرش باشد ولي پوشيده نباشد. در اسلام مهم تحريک نکردن است .کساني که اميد به ازدواج ندارند مي توانند حجابشان کمتر باشد. اصل حجاب اين است که جامعه بايد سالم باشد. در دانشگاه هر چيزي که ذهن دانشجو را منحرف کند ظلم ديني است. مثلا آقا در حال درس خواندن است و خانمي با بدترين لباس از کنار او رد مي شود و حواس او را پرت مي کند. اين آقا نمي تواند خوب درس بخواند .پيامبر مي خواستند نماز بخوانند و پارچه اي جلويشان بود که گل رويش بود، پيامبر فرمود که اين پارچه حواس من را پرت مي کند. حواس پيامبر با گل پارچه پرت مي شود ولي حواس دانشجو با بودن دو دختر بدحجاب در کنارش پرت نمي شود؟ اگر بي حجابي حلال هم باشد و مشکلي هم نداشته باشد، باز هم بايد در دانشگاه حجاب رعايت بشود. راننده اگر چشم چران باشد تصادف مي کند چون تمرکزش را از دست مي دهد . در درس خواندن تمرکز مهم است .دختر بچه را بايد از کوچکي به حجاب عادت داد تا در نُه سالگي بتواند حجاب را بپذيرد .ما بايد بچه را تربيت کنيم که حکم خدا را بپذيرد.

سوال – صفحه ي 96 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در اين صفحه خدا مي فرمايد: خدا چيزي به شما ياد داد که اگر پيامبر نبود راهي براي دست يابي شما به اين علم نبود . بعضي از علوم را فقط بايد انبياء به ما بگويند. انبياء بايد چيزهايي را به ما ياد بدهند که به عقل ما نمي رسد. انسان نمي تواند راهي به عالم ملکوت و قيامت داشته باشد. ما از غيب خبر نداريم و قرآن به ما خبرهاي غيبي مي دهد. علم مخصوص خداست و جرقه هايي از آن را به انبياء عنايت مي کند.

سوال – شوهر من نماز خوان بود ولي الان دو سال است که نماز نمي خواند و مي گويد که به من مي گويند که همسرت گفته که من شوهرم را نماز خوان کرده ام. در صورتي که اين طورنبوده است . راهنمايي بفرماييد.

پيامبر- بعضي ها مي فهمند که عملي حق است ولي مي گويد که اگر من به آن عمل کنم، مي گويند که ما به او گفتيم و اين باعث کسر شان من مي شود. اين آقا متکبر است .خدا از لقمان قصه نقل مي کند در حاليکه مي تواند از زبان خودش نقل کند. به فرض که خانم شما اين حرف را زده است، اين اشکالي ندارد .کلاغ معلم فرزندان آدم شد که بتوانند مرده را خاک کنند، آيا اشکال دارد که کلاغ معلم شود ؟ هدهد به سليمان گفت که من چيزي مي دانم که تو نمي داني .سليمان گفت که بگو و او داستان ملکه سبا را تعريف کرد. سليمان روي حرف او اقدام کرد. اشکالي ندارد که انسان بگويد :مادرم يا همسرم نماز را به من ياد داد.

يکي از مسئولين مملکتي و از چهره هاي محبوب مي گفتند که داشتم شعري مي خواندم که الهي جسم و جانم خسته گشته، در رحمت به رويم بسته گشته . فرد بيسوادي گفت که اگر خسته هستي چند ساعتي بخواب و در رحمت خدا هيچA  وقت به روي کسي بسته نيست ، با شيندين اين حرفها از فرد بيسواد خجالت کشيدم. بعضي از خانمها به شوهرهايشان مي گويند که از قدم من وضع مالي ات خوب شد و آقا قبول نمي کند ، درست اين است که آقا بگويد: الحمدلله که وضع مالي ام خوب شده است. خدا مي داند که چه کسي قدم دارد .يک بچه ي از تربت حيدريه به امام خميني نامه نوشت که من يک بچه ي دبستاني هستم و مي خواستم به شما پند بدهم ولي خجالت کشيدم .امام اين نامه را مي خواند و مي گويد که شايد من عيبي دارم که نه خودم و نه شما فهميده ايد ولي اين بچه تربت حيدريه فهميده است .ما نياز به پند داديم .اگر شما مشورت کنيد و کاري را انجام بدهيد، کسي به شما حسودي نخواهد کرد زيرا ديگران هم در آن کار شما سهيم هستند. هيچ پدري نسبت به پسرش حسودي نمي کند زيرا مي گويد که هر چه هم ترقي کند ،اين پسر من است. من طلبه بودم و در مجمعي پير مردي گفت که آقاي بروجردي بارها از من استفاده کرد ولي من از ايشان استفاده نکردم. اين پيرمرد دلش به اين خوش بود. ما بايد حرف حق را از همه کس بپذيريم. روايت داريم که از ديوانه ها هم ياد بگيريد. بعضي از ديوانه ها فيلسوف هستند. گاهي در پشت ماشين ها کلمه هاي حکمت آميزي مي نويسند. من از ديوانه اي ياد گرفتم که صحبت هاي عمومي اثرش کمتر از صحبت هاي خصوصي است .اين آقا رشد و سعادت خودش را از دست مي دهد بخاطر يک حرف .در قرآن داريم :مورچه اي به مورچه ها گفت که سليمان و لشکرش شما را زير پا له مي کنند و آنها بي شعورهستند. سليمان خنديد و گفت :خدا را شکر که من زبان مورچه ها را هم مي فهمم. بايد تلخي هارا کنار شيريني ها گذاشت .گاهي نرده جلوي دره افتادن را مي گيرد حتي اگر انسان به نرده ها بخورد. اين ها بخاطر تکبر است. اگر آبA  تميز باشد اسب روي آن پا نمي گذارد ولي اگر آب گِل بشود اسب در آب راه مي رود. انسان نبايد براي ياد گرفتن تکبر داشته باشد . ما بايد روي نفس مان پا بگذاريم .