91/4/20
سوال – شما يک مدرس موفق قرآن هستيد، آيا تابحال از هدف يا کاري که در زندگي انتخاب کرده ايد پشيمان شده ايد ؟
پاسخ – در دنيا از کار يا هدفي که انجام داده ام پشيمان نشده ام. در قرآن داريم که فکر مي کند که دارد راهش درست است، خيال مي کند که فکر و کارش درست است و خيال مي کند که کسي است. در قرآن داريم که در روز قيامت چشم ها آهن مي شود و مي فهمد که همه ي کارهايش غلط بوده است. در مورد آخرت به خدا پناه مي برم. درواقع من از مسير خودم پشيمان نيستم و اگر به پنجاه سال قبل برگردم باز همين مسير را انتخاب مي کنم. من در کار خودم اصولي دارم و نسل نو را اصل مي دانم و به خاطر همين به سراغ بچه ها رفتم. تا اصول دين بود من به سراغ فروع دين نرفتم، تا کار مجاني بود به سراغ کار پولي نرفتم، تا کار واجب بود به سراغ کار مستحب نرفتم. پس من کار را اول براي بچه ها شروع کردم و بعد کار واجب را انجام دادم و صدا و سيما را انتخاب کردم زيرا در آن مي توانستم براي هزاران نفر صحبت کنم. پس اينها اصول کار من است. يکي ديگر از اصول کار من انجام دادن کارهاي فراموش شده است. مثل زکات يا نماز در جاده ها و روز عاشورا، تبليغات چهره به چهره. حج در بورس است ولي زکات فراموش شده است. بعضي از آيات قرآن در بورس است مثل کلوا و شربوا، بعضي از آيات غريب است و کسي به آن عمل نمي کند مثل آِيه اي که مي فرمايد: شب تا صبح در سجده است. آيه اي داريم که از هيچ کسي نمي ترسد البته فقط امام خميني به اين آيه عمل کرد. آقايي مي گفت که همه چاقوکش ها از من مي ترسند و من از خانمم مي ترسم و خانمم از سوسگ مي ترسد.
سوال – اگر شما به زمان مجرديتان برگرديد آيا حاضريد باز هم با جيب خالي ازدواج کنيد ؟
پاسخ – ازدواج سمت خداست. در قرآن داريم که کساني که به سمت لواط مي رفتند خدا را فراموش کرده بودند پس ازدواج سمت خداست، سوادآموزي سمت خداست. هر کاري که براي خدا باشد سمت خداست. هر کاري که رنگ خدا دارد سمت خداست. يک خانم در خانه آشپزي مي کند و حديث داريم که هر بشقابي که جابجا مي کند اجر دارد و اين کارها در سمت خداست. البته اصول اصلي آن نماز و دستورات خداست.
در قرآن فرموده که بدون پول هم مي شود ازدواج کرد. موسي در دربار فرعون نفوذي داشت. در دربار طراحي کردند که موسي را بکشند. در قرآن داريم: آمد و دويد و گفت که مي خواهند تو را بکشند، فرار کن. موسي به منطقه ي ديگر رفت. در آنجا چوپانهايي آمده بودند که به گوسفندها آب بدهند. موسي ديد که چند تا خانم کنار ايستاده اند. و گفتند که چون پدر ما بيمار است ما جفتي چوپاني مي کنيم و اگر الان جلوبرويم تنه ي ما به تنه ي مردها مي خورد، ما کنار ايستاده ايم تا بعدا به گوسفندان مان آب بدهيم. موسي گفت که من به گوسفندان آب مي دهم. موسي مجاني به گوسفندان آب داد و ماموريت اين کار را نداشت و حتي فراري بود و گرسنه بود. او پيش شرط نکرد که اگر من اين کار را کردم شما به من چيزي بدهيد. او به گوسفندان آب داد و پشتش را به آنها کرد. دخترها به خانه رفتند و گفتند که جواني به ما کمک کرد تا به گوسفندان آب بدهيم. پدر دخترها گفت که او را بياوريد. يکي از اين دخترها گفت که پدرم شما را دعوت کرده است. (اين آيه نشان مي دهد که مرد بايد از مرد دعوت کند) و مي خواهد به شما پاداش بدهد. (اگر کسي براي خدا کار مي کند شما به او پول بدهيد و نگوييد که مخلص است) پس موسي نجات پيدا کرد و با يکي از دخترها ازدواج کرد و در همان خانه زندگي کرد و چون مهريه نداشت قرار گذاشت که هشت تا ده سال براي پدر دختر چوپاني کند. (براي مهريه بين هشت تا ده سال داماد را آزاد گذاشت.پس نبايد به داماد سخت گرفت. اسم ديگر مهريه صداق است. صداق از صدق يعني راستگويي است. پس مهريه علامت صداقت است نه معامله. روايت داريم کساني که مهريه ي را بالا مي گيرند زندگي شان به فتنه و تفرقه نزديکتر است. داماد را بايد انتخاب کرد نه اينکه به گروگان گرفت. خدا انسان و خوک را خلق کرد و گفت که انسان نبايد گوشت خوک بخورد. غربي ها چندين سال اين گوشت را خوردند و الان فهميده اند که اين گوشت کرم کدو دارد. گاهي دستوراتي است که ما علت را نمي دانيم ولي بايد به آن عمل کنيم. )پدر دخترها، شعيب پيامبر بود و مربي موسي شد. پس امنيت، اشتغال، ازدواج، مهريه و تعليم و تربيت موسي حل شد. اگر در اين زمانه انسان خوبي پيدا بشود، بايد به او دختر داد حتي با مهريه پنج سکه و اگر انساني نااهل باشد و دو تا گوني سکه هم مهر کند، به درد نمي خورد. در نهج البلاغه و قرآن مي فرمايد که بايد بعضي از شرايط را شکست. مثلا ميراث فرهنگي هم خوب است و هم بد است. بت پرستها مي گفتند که هر کاري پدران مان کردند ما هم همان کار را مي کنيم. يعني بت پرستي ميراث فرهنگي آنها بود. بايد بت را شکست. گوساله ي سامرايي را آتش زدند و خاکستر آنرا در دريا ريختند با اينکه از طلا بود. با اينکه قبر رضا شاه ميليون ها تومان قيمت داشت امام فرمودند که قبر رضا شاه بايدA خراب بشود. بعضي ها مي گويند که حالا فردي عصباني شده است و ديگري را کشته است، بياييم از او استفاده بکنيم و او را نکشيم. قاتل را بايد کشت و الا امنيت عمومي بهم مي خورد. پسرها و دخترهاي خوب زياد هستند. الان مهمترين مشکل جامعه ي ما بالا رفتن سن ازدواج است. کسي که بخاطر ماديات و پول ازدواج نمي کند در واقع به خدا سوءظن دارد. در جامعه ي ما چشم هم چشمي وجود دارد. آيا اشکال دارد که انسان چند سال روي زمين بخوابد و بعد روي تخت بخوابد ؟ آيا اشکال دارد که انسان در اول زندگي با دست لباس بشويد و بعد ماشين لباسشويي بخرد؟ ما مثل بت پرست ها شده ايم. بت پرست ها با دست خودشان بت مي تراشيدند و براي آنها گريه مي کردند. من با رعايت پنج نکته زندگي ام را از زندگي آخوندي جدا کرده ام. يکي اينکه چه کسي گفته است که بايد آخوند را دعوت کرد، بخاطر همين خودم بچه ها را دعوت کردم و برايشان قصه گفتم. ديگر اينکه بجاي منبر تخته سياه را انتخاب کردم. ديگر اينکه من براي کلاس ها پول نگرفتم و تبليغات را بهماه رمضان يا محرم محدود نکردم. دانشگاه هم چنين کاري را انجام داد يعني دانشگاه را در شهرهاي کوچک راه انداخت و آموزش از راه دور را باب کرد و در روزهاي تعطيل هم کلاس برقرار کرد و دانشگاه را پولي کرد و استادهاي جوان را هم بکار گرفت. يکسري غل و زنجير به دانشگاه وصل کرده بوديم ولي همه اينها را برداشتيم و در دانشگاهها باز شد. براي ازدواج هم بايد ابراهيمي پيدا بشود. ما بايد ستاد ازدواج ايجاد کنيم. در هر فاميلي افراد پولدار و خيري هستند، اينها مشکل دختر و پسرهاي جوان را حل کنند. جوانان ما از دو تا سوراخ نابود مي شوند:راه غفلت و راه شهوت. مقابله با راه غفلت نماز است و مقابله با راه شهوت ازدواج است. پس اگر فرزندان ما نماز خوان باشند و همسرهم داشته باشند تا 90 درصد بيمه هستند. هر هيئتي مي توانند ده جوان را داماد کنند.A شهرداري ها مي توانند خرج تالار را بدهند و گل ماشين عروس را بدهند. ما بايد در ازدواج همت کنيم. در روايت داريم که هر کس دلالي خوبي بکند اجر سنگيني دارد و دلالي خوب يعني ازدواج.
سوال – صفحه ي نوزده قرآن را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين آيات داريم که خدا به هرکس مقام نبوت نمي دهد بلکه اول او را آزمايش مي کند. حضرت ابراهيم اول عبدالله بود بعد به ترتيب نبي الله، رسول الله،خليل الله و امام و رهبر تاريخ شد. ابراهيم در هر امتحاني يک درجه بالاتر رفت. وقتي او از همه امتحانات پيروز بيرون آمد امام شد. پس اگر ما امام صادق (ع) نشديم علت دارد. داود در جبهه باطل را کشت و بعد پيامبر شد. امام در سال 42 مي فرمود که من ديشب يک ساعت خوابيدم و تا صبح به تمام علما نامه نوشتم. در قرآن داريم که ما بايد امام تعيين کنيم.
سوال – مادرشوهر من مدام برسرسجاده است ولي بسيار بددهان است و من را با زبانش مي آزارد. آيا اين نماز خواندن فايده اي دارد ؟
پاسخ – در قرآن در همان آيه اي که مي فرمايد نماز بخوانيد در همان آيه هم مي فرمايد با مردم خوب صحبت کنيد. اگر کسي بددهان باشد به نصف قرآن عمل کرده است. انسان بايد به تمام قرآن عمل کند. ماشين با چهار چرخ حرکت مي کند. اين مهم است که در يک آيه خوش زباني به نماز چسبيده است. نماز اين خانم باطل نيست و درست است ولي اين نماز مثل چاي در آفتابه است که کسي آنرا نمي خورد.
سوال – من يک دختر شانزده ساله هستم که هم عاشق نماز خواندن هستم و هم عاشق لاک زدن. به من مي گويند که وضو گرفتن با اين لاک ها باطل است ولي من باز با اين اوصاف نماز مي خوانم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – اگر اين دختر خانم وقتي که ازدواج کرد شوهرش به خانه نيايد و بگويد که من هم عروس را دوست دارم وهم بستني را دوست دارم. الان کسي من را به بستني دعوت کرده است، پس امشب به خانه نمي آيم. اين عروس خانم ناراحت مي شود که چرا شوهرش او را در کنار بستني گذاشته است. اگر کسي به انسان بگويد که من هم تو را دوست دارم وهم مرغ را، خيلي به انسان برمي خورد. اين خيلي زشت است که شما هم نماز را دوست داريد و هم لاک را. کنار گذاشتن اين دوتا کنار هم درست نيست. فردي مي خواست هديه اي به عروس بدهد و از من پرسيد که فيش حج بهتر است يا قالي. من گفت گفتم که قالي پشم است و حج زيارت پيامبر است و درست نيست که شما اين دو را کنار هم مي گذاريد. عربي مي گفت که ما قبل از پيامبر در فکر خودمان بوديم و سرمان پايين بود:شراب، شهوت، شعر، شب ولي وقتي پيامبر آمد سر ما بالا رفت و به فکر آسمان و خورشيد و. .. افتاديم. شما براي کسي نماز مي خوانيد که همه ي زينت ها براي اوست. خدا کوهها و پرندگان و زيبايي را خلق کرده است. اين خانم بايد بيشترفکر کند.
سوال – بهترين کاري که مي توان در ماه شعبان انجام داد چيست ؟
پاسخ – وقتي ما مي بينم که سنگي با تبر شکسته نمي شود، آن تبر را دور نمي اندازيم آنقدر مي زنيم تا سنگ بشکند. مردم و دولت بايد براي ماه رمضان برنامه ريزي کنند که نانواها در شب نان بپزند و در روز استراحت کنند. در قرآن از حضرت آدم گله مي کند که نتوانست تصميم بگيرد، بناها کارهاي درون ساختمان را انجام بدهند و زير آفتاب نباشند. در مدارس ورزش را در اين ماه حذف کنند، سحري بچه هاي ده ساله سحري باشد که دير هضم بشود که گرسنه شان نشود، به کار تخفيف بدهيد و صدا و سيما هم بايد فيلم هاي پرجاذبه اش را در ساعتهاي نماز مسجد نگذارد.