اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-01-28-حجت الاسلام والمسلمين حيدري کاشاني-مهدويت و امام زمان(عج)

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حيدري کاشاني

-مهدويت و امام زمان(عج)

92-01-28

دلم امروز گواه است کسي مي آيد حتم دارم خبري هست گمانم بايد، فال حافظ هم که مي گيرم هر بار باز مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد، بايد از جاده بپرسم چرا مي رقصد مست موسيقي گامي شده باشد شايد، ماه در دست به دنبال که اينگونه زمين مست مي چرخد و يک لحظه نمي آسايد، گِله کم نيست ولي لب زسخن خواهم بست اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد.

سوال- ما چکار مي توانيم بکنيم که دست حضرت مهدي براي تربيت و هدايت ما باز باشد؟

پاسخ – سلام بر تو اي نور خدا که هر کسي غير از اين راه را طي بکند،عاقبتش شقاوت و هلاکت است. يکي از مقام هاي هر امامي، مقام مربي گري قرآن و حکمت است.

محوريت سه مقام اصلي امامان يعني تلاوت قرآن، معلمي قرآن و تزکيه با قرآن است. پس سرچشمه ي حکمت قرآن است و امام معصوم هر عصري با محوريت قرآن تربيت و تزکيه مي کند. قرآن سرچشمه ي هدايت ها ،خيرات و برکات دنيا و آخرت مي شود. هر چقدر انس ما با قرآن بيشتر شود، دست هدايت و تربيت و حکمت بخشي امام زمان(عج) در وجود بازتر مي شود تا ما به سمت نورانيت و حقيقت قرآن رهنمون بشويم. بين قرآن وعترت يک پيوند دو طرفه است. قرآن وعترت يک پيوند تکويني دارند و از هم جدا نيستند .هر چه معارف قرآن در زندگي و جامعه بيشتر شود، دست رأفت و تربيت امام زمان(عج) بازتر مي شود تا ما را به سمت حقيقت خودش که عرفان و بندگي خداوند است برساند.

کسي که دستش از معارف قرآن جداست نمي تواند اتصال حقيقي را با ساحت تجسم يافته ي قرآن و حقيقت قرآن پيدا بکند. کساني که مي گويند کتاب خدا براي ما کافي است و ما نيازي به رهبر معصوم و امام نداريم، در ضلالت و گمراهي هستند. کساني که مي گويند: امام معصوم براي ما کافي است هم درگمراهي و لبه ي پرتگاه هستند زيرا قرآن و امامت با هم پيوند تکويني دارند. کسي که به يکي از اين دو تمسک جويد در واقع از هر دو جدا شده است زيرا قرآن و امامت از هم جدا نمي شوند. تجسم يافته ي اخلاق قرآني وجود امام معصوم زمان مي شود. پس براي نزديکي به ساحت امام زمان(ع) و تربيت و تزکيه ،بايد به قرآن نزديک مي شويم. داريم که حقيقت قرآن را جز طهارت يافتگان قرآن درک نمي کنند. نور قرآن در چهره ي انساني امام زمان(عج) متجلي شده است.

ابن سيرين با پا گذاشتن روي شهوت جنسي به علم تعبير خواب دست بافت. او امتحاني شبيه يوسف پس داد. او با آلوده کردن ظاهر خود با نجاست ،عشق و علاقه زني را از بين برد و از مجلس گناه فرار کرد. داريم که حکمت با گناه جمع نمي شود. پس اگر کسي مي خواهد دست هدايت بخشي امام زمانش در او باز بشود، بايد از شهوت هاي حرام دور باشد. ابن سيرين بر اساس دريافت حکمت و تعاليم قرآني ،با قرآن مانوس و مثل يوسف علم تعبير خواب به او عطا شد.

فردي نزد ابن سيرين آمد و گفت که خواب ديدم تمام دنيا و آخرت را از دست داده ام. ابن سيرين گفت :کمي صبر کن. فرد ديگري وارد شد و گفت که خواب ديدم تمام دنيا و آخرت را بدست آورده ام. ابن سيرين از فرد اول پرسيد که آيا تو قرآني گم کرده اي؟ او گفت :بله ،قرآني داشتم که آنرا تلاوت مي کردم و چند روزي است که آنرا گم کرده ام.

ابن سيرين به فرد دوم گفت که آيا تو قرآني پيدا کرده اي؟ او گفت :بله .ابن سيرين گفت که اين قرآن براي اين فرد است. تعبير اينکه تمام دنيا و آخرت را از دست داده اي اين است که قرآن را گم کرده اي و تعبيراينکه تمام دنيا و آخرت را بدست آورده اي اين است که قرآن را پيدا کرده است. پس قرآن مصداق تمام خيرات و برکات دنيا و آخرت است.

حکمت راه رسيدن به خير و برکت دنيا و آخرت است. دانش و عرفاني که براي رسيدن به سعادت لازم است، به هر کس داده نمي شود. در قرآن داريم :حکمت عطا مي کند به هر کس که مي خواهد و ارا ده مي کند اگر کسي برگزيده شد که خدا به او حکمت بدهد بداند که به خير کثير دنيا و آخرت رسيده است.

شخصي محضر امام صادق(ع) بود. حضرت فرمود: در شگفتم از کسي که از چهار چيز در هراس است و به چهار آيه قرآن پناه نمي برد. در شگفتم از کسي که مي ترسد چگونه به آيه 71 سوره آل عمران :حسبناالله و نعم الوکيل (خداوند کفايت مي کند مرا و بهترين وکيل و نگهدار من است .آيه 71 سوره آل عمران) پناه نمي برد. اين را از خداي بزرگ شنيده ايم پس با نعمت و بخشش ويژه اي خداوند روبرو شده اند وقتي اين آيه را خوانده اند در حاليکه هيچ گزندي به آنها نرسيد. امام خميني فرمود: به خدا قسم در طول زندگي ام از کسي نترسيده ام .امام فرد حکيمي است که با پناه بردن به خدا و عترت و خواندن اين آيه از هيچ کس نترسيده است. امام صادق (ع)در ادامه مي فرمايد: در شگفتم از کسي که غمگين است چگونه به آيه 88 سوره انبياء: لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين پناه نمي برد.( اين ذکر يونسيه است که حضرت يونس درشکم ماهي خوانده است) از خداي بزرگ شنيدم که خواسته ي او را پذيرفتيم از اندو ه و غم او را رهانيديم و مومنان را اين گونه از غم مي رهانيم. درشگفتم از کسي که نسبت به او مکر و حيله و نيرنگي انجام شده است چگونه به آيه 44 سوره غافر: افوض امري الي االله ان الله بصيربالعباد( تمام امورم را به خدا واگذار مي کنم که خداوند بصير است)پناهنده نمي شود. زيرا از خداي بزرگ شنيده ام که در پي اين آيه خدا مي فرمايد: خداوند تمام مکر و خيانتي که به او شده است را برگرداند و او را حفاظت کرد. در شگفتم از کسي که خواهان دنيا و زينت هاي دنيايي است به آيه 39 سوره کهف: ماشاءالله لا قوة الا بالله (هر آنچه که خدا بخواهد همان مي شود و اگر خدا بخواهد بهتر از آنرا به من نمي دهد) پناه نمي برد. زيرا شنيدم که خدا مي فرمايد: اميد آن است که پروردگارم بهتر از دوستان و دارايي تو به او عطا کند.

با اتکاء به اين چهار آيه در هنگام ترس ،غم و اندوه ، فريب و پيشرفت دنيا ، و تضميني که خداوند داده است انسان به آرامش مي رسد و ديگر جايي براي ترس و اندوه و دلهره وجود ندارد.

در عصر غيبت که مشيت الهي بر اين قرار گرفته است که امام زمان (عج) در غيبت باشد ولايت و هدايت و حکمت بخشي امام زمان(عج) به واسطه ي فقيهان حکيم و آگاهي که از قرآن لبريز شده اند ،انجام مي شود. داريم که حکمت گمشده ي مومن است. معلمان و مربيان حکمت و کساني که دست تربيت امام زمان(عج) در وجودشان باز شده است، آنها هم گمشده ي مومن هستند. پس امت در زمان غيبت بايد به دنبال فقيهان رباني دين شناس حکيم وعارف باشند که تربيت شده در محضر قرآن و عترت باشند.

امام خميني نقل مي کنند که وقتي طلبه بودم احساس مي کردم که گمشده اي دارم،در درس ها شرکت مي کردم ولي احساس مي کردم که گمشده ي ديگري دارم. يکي از اساتيد حوزه به من گفت که اگر دنبال گمشده ات مي گردي، گمشده ات در اين حجره نشسته است. ديدم داخل حجره آيت الله شاه آبادي و آيت الله حائري مباحثه مي کردند. من در کنار حجره ايستادم تا مباحثه ي آنها تمام شد.( شرط يادگرفتن حکمت، تواضع و فروتني است. حضرت علي(ع) مي فرمايد: هرگز فرا نمي گيرد کسي که تکبر مي کند) مباحثه به طول انجاميد و بعد آيت الله شاه آبادي از حجره بيرون آمدند و من دنبال ايشان حرکت کردم، با ايشان هم کلام شدم و گفتم :من گمشده اي دارم که حکمت و عرفان است.(عطش به حکمت همان عطش به مهدي است) براي من يک درس حکمت وعرفان بگذاريد .ايشان قبول نکردند ولي من اصرار کردم. ايشان درس حکمت (تعليم) بعد درس اخلاق(تزکيه) را براي من گذاشتند. بعد از مدتي من در درس هاي اخلاقي ايشان شرکت مي کردم. هر وقت امام خميني نام آيت الله شاه آبادي را مي بردند مي فرمودند: روحم فداي او. امام مي فرمودند که من روحي به لطافت آيت الله شاه آبادي نديدم. افرادي مثل امام خميني هم مثل ما از صفر شروع کردند اما در مسير بندگي صداقت نشان دادند. آغاز حکمت بندگي و طاعت است. اگر انسان بدنبال خواسته هاي نفساني برود و بجاي اينکه مرد خدا باشد مرد خود باشد، هرگز حکمت بدست نمي آورد، بايد مرد خدا شد.

سوال – صفحه 300 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در اين صفحه به اقوام گذشته اشاره اي دارد که در مقابل خداوند طغيان کردند و بخاطر همين خدا به آنها مهلت داد ولي آنها برنگشتند و دست شان را از دست پيامبرشان بيرون بردند و در دست شيطان گذاشتند. آنها در مقابل خدا طغيان کردند و طبيعت هم برعليه آنها طغيان کرد مثل قوم عاد که با باد سرد سوزناک از بين رفتند. از اين آيه متوجه مي شويم که هرگاه کار يک امت به طغيان در مقابل خدا بکشد طغيان طبيعت عليه آنها هم حتمي است و اين يک هلاکت دسته جمعي امت است. اينها عبرت هاي قرآني است .

در آخر الزمان زلزله ها، هرج ومرج و بلاهاي طبيعي و طوفان زياد مي شود. زيرا برآيند جمعي عالم، طغيان است. زيرا پيروي از وسوسه هاي شيطاني و دوري از آموزه هاي ديني زياد شده است. در عصر ظهور و امام زمان(عج) چون دست ولايتي هدايت و تربيت و هدايت بخشي امام زمان(عج) موانع را برمي دارد و مفسدان را حذف مي کند و مردم حکيم و عارف مي شوند، طبيعت هم با مردم جهان آشتي مي کند و آسمان تمام برکاتش را فرو مي بارد. زميني نيست که خشک بماند و همه جا سرسبز و پر نعمت مي شود و باران پر نعمت است و زمين تمام گنجينه ها را در اختيار امام و يارانش مي گذارد. حتي حيوانات از در آشتي با هم درمي آيند و درندگي در بين آنها برداشته مي شود. نعمت ها فراوان مي شود زيرا مردم بندگي خدا را مي کنند.

سوال - آيا بلاهاي طبيعي بخاطر طغيان مردم است؟

پاسخ - بلاياي طبيعي مشيت خداست و هيچ کس نمي تواند دليل قطعي آنرا بگويد، ممکن است که اين بلاها عذاب باشد يا کفاره ي گناهان باشد يا براي ترفيع درجات باشد. خداوند حوادثي را تقدير کرده است که مرگ عده اي از انسانها بدين صورت باشد. بعضي اوقات بلاهاي طبيعي بهانه اي است که عده اي که وقت زندگي دنيايي شان سر آمده است از دنيا بروند .

پس کسي نمي تواند تعيين دليل بکند. آنچه که به ما دستور داده اند اين است که درآخر الزمان که بلاهاي طبيعي و زلزله ها زياد مي شود شما طاعت هاي تان را بيشتر بکنيد. اين زلزله ها بايد يک زلزله در وجود ما بينداز که ما در بندگي خدا چه کرده ايم و اين باعث تلنگري باشد تا از بندگي شيطان بيرون بياييم و هشداري براي ما باشد. کساني که دراين بلاها از دنيا مي روند مشمول عنايات ويژه اي قرار مي گيرند و در صحراي محشر ديگران آرزو مي کنند که اي کاش بلاهاي زيادي در دنيا مي ديدند تا خدا براي ابديت شان عنايات زيادي قرار مي داد.

بخاطر وجود امام زمان(عج) ،امتي که پيروي از قرآن وعترت داشته باشند چون مشمول عنايت هاي رحماني هستند يک ايمني نسبي خواهند داشت. ممکن است که زلزله هاي شديد بيايد ولي تلفات کمي ببينند که اين باعث شکرگزاري است .

آيت الله شاه آبادي توصيه ي ويژه ي دارند در مورد کساني که مي خواهند لياقت دريافت هاي قرآني و روح توحيد و خداشناسي وعرفان ناب را داشته باشد .اين افراد هنگام نماز شب و تحجد به حضرت زهرا متوسل شوند و پيش از اذان صبح صلوات مخصوص حضرت زهرا را زياد بخوانند( اللهم صل علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و سِر مستودع فيها بعدد ما احاط به علمک )