برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمين حيدري کاشاني
-امام زمان (عج)
91-12-02
سوال – در مورد جلوه هاي رحماني امام زمان(عج) توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – جميع امت اسلام بايد با موضوع مهدويت پيوند برقرار بکنند زيرا اين از اصول اعتقادي مسلم اسلامي است حتي اهل تسنن هم از معتقدات سرسخت مهدويت هستند. يعني بحث مهدويت صرفا بحث شيعي نيست .اين يک بحث روايي و قرآني است . ما بيش از سي صد آيه در مورد مهدويت داريم و شش هزار روايت و حديث داريم که بسياري از اين روايت را هم منابع اهل سنت و هم منابع شيعه نقل کرده اند. در کتاب منتخب الاثر آيت الله گلپايگاني بيش از شش هزار حديث و روايت موجود است و بيش از دويست روايت و حديث نبوي داريم که تمام اهل سنت و تشيع بر آن اتفاق نظر دارند و آنرا صحيح مي دانند.
اهل سنت هم آرزومند ظهور هستند. ابومحمد از کنيا به يکي از مراکز اسلامي اهل سنت که در مکه مستقر است نامه اي مي نويسد و سوال مي کند که اعتقاد اهل سنت نسبت به ظهور امام زمان(ع) و مهدويت چگونه است. دبير اين مرکز براي ايشان رساله اي را ارسال مي کند که بوسيله ي پنج نفر از علماي اهل سنت مکه نوشته شده است. در اين نوشته داريم: او آخرين خلفاي راشدين دوازده گانه است که پيامبر از آنها در کتاب صحا ( صحيح مسلم و صحيح بخاري که از معتبرترين کتاب هاي اهل سنت است) خبر داده است و احاديث مهدوي را عده ي بسياري از صحابه از لسان رسول الله نقل کرده اند. برخي از دانشمندان ما در مورد مهدي کتاب هاي مستقلي تاليف کرده اند. احاديث مهدويت در حد تواتر است .تنها ابن خلدون خواسته است که احاديث مربوط به مهدي را با حديث بي اساس و مجعولي مورد ايراد قرار دهد ولي بزرگان و دانشمندان اسلام گفتار او رد کرده اند. بزرگان و دانشمندان حديث به تواتر احاديث مهدي، قطع و يقين دارند بنابراينA اعتقاد به ظهور مهدي بر هر مسلماني واجب است و اين جزو عقايد اهل سنت محسوب مي شود و جز افراد بي خبر، نادان يا بدعت گزار آنرا انکار نمي کنند.
حضرت آيت الله مکارم شيرازي در کتاب حکومت حضرت مهدي صفحه 135 ،اين نامه و رساله را توضيح داده اند.
پس جايگاه بحث جايگاه قرآني و روايي است. روايت داريم :هر کس که بميرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. اين حديث تواتر است يعني اين حديث آنقدر گفته شد که ديگر هيچ شکي وجود ندارد که اين حديث از لسان پيامبر گفته شده است. کسي که مرگش برسد و به معرفت امام زمانش نرسد به مرگ جاهليت مرده است .مرگ جاهليت چه مرگي است؟ جاهليت دوره ي پيش از اسلام بوده است که مردم هنوز بويي از اسلام نبرده بودند. چه معرفتي از امام زمان(عج) معادل است با پيوند برقرار کردن با اسلام و حقيقت اسلام؟ که اگر آن معرفت حاصل نشود گويا اصلا اسلامي به ما نرسيده است. آيا شناخت و معرفت شناسنامه اي مي تواند چنين منزلتي داشته باشد؟ خير.البته اين شناخت شناسنامه اي لازم است اما کافي نيست. اين معرفت چنين منزلتي را نمي آورد. ما بايد بدانيم که سلسله ي دوازده حلقه اي امامت و ولايت از کجا آغاز و به کجا ختم مي شود ولي اين کافي نيست. ما در مهدي شناسي با شاخه هاي عمده اي مواجه هستيم. اولين شاخه، شاخه ي تبار شناسي است .عده اي از مردم شناخت شان در مورد امام زمان شان درحد تبار شناسي است که مثلا سلسله پدر و مادر حضرت را بدانند.
شاخه ي دوم چهره شناسي است. بعضي با سيماي يوسف گونه ي حضرت صفا مي کنند. که معمولا شعرا با خال حضرت ارتباط برقرار مي کنند اين شناخت خوب است ولي کافي نيست.
شاخه ي سوم شاخه ي تاريخ شناسي مهدويت است. اينکه بدانيم حضرت در چه سالي بدنيا آمده اند و دوران غيبت صغري و کبري چند سال بوده است. معرفت و شناخت بيشتر افراد در همين سه شاخه مي ماند. يعني بيشتر مردم امام را در اين سه شاخه مي شناسند.
ما پنج شاخه ي اصلي ديگرهم داريم. يکي از آنها شاخه ي مقام شناسي حضرت است. يعني شناخت شئونات وجودي حضرت فلسفه ي وجودي حضرت چيست؟ حضرت داراي چه مقامي در عالم هستي مي باشد؟
مثلا انگشتان دست فردي دچار زخم مي شود ،عفونت مي کند و پزشکان تشخيص مي دهند که اين انگشت بايد جدا بشود و اِلا عفونت بدن را مي گيرد. آيا پزشکي که اين انگشت را قطع کند نماد قهر و خشونت است؟ خير، اين عين رحمت وعطوفت است. وقتي امام مهر و عطوفت ظهور مي کند و با جامعه ي جهاني روبرو مي شود که اندکي از قدرت هاي طغياني و شيطاني ثروت هاي مردم عالم را در انحصار خودشان قرار داده اند. و روي سعادت و خوشبختي را از مردم عالم گرفته اند يعني کساني که سران فساد ،ظلم و خونريزي هستند مانع مهر گستري حضرت هستند که عدالت فراگير بشود ، امام بايد اين موانع را از ميان بردارند. آنها عضو فاسد در جامعه ي انساني هستند و بايد قطع بشوند. قهر حضرت و جلوه هاي قهاريت حضرت جلوه اي از مهر و عطوفت حضرت است.
سوال – در مورد عناوين و صفات حضرت مهدي توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ - يکي از صفات امام زمان (عج)رحمتً للعالمين است. قرآن سيماي پيامبر را ترسيم مي کند و مي فرمايد که تو را رحمت ًللعالمين يعني رحمتي براي تمام جهانيان قرار داديم، تو را نفرستاديم مگر انذار دهنده و ترساننده. اين پيامبر وقتي مي خواهد امام مهدي را توصيف کند مي فرمايد: شبيه ترين مردم به پيامبر در چهره ي ظاهري ،افعال و اخلاق امام مهدي است. در کتاب دُرالمنصور اهل سنت داريم: حضرت مهدي شباهت تمام و تام دارد به حضرت محمد هم در خلقت و همA در اخلاق. پس تمام آياتي که سيماي پيامبر را نشان مي دهد آئينه اي است در برابر ميراث دار پيامبر، هم ميراث دار صورت و هم ميراث دار سيرت پيامبر. در قرآن داريم :پيامبر نسبت به اهل ايمان در نهايت مهرباني است .در آيه اي ديگر داريم که نسبت به هدايت مردم حريص است، از ناراحتي شما ناراحت مي شود و نسبت به کافران در نهايت سخت گيري است. اين آيات هم چهره ي پيامبر و هم چهره ي امام زمان(عج) را معرفي مي کند.
در روايت داريم که جنگ هاي امام زمان(عج) زياد به طول نمي انجامد و در رواياتي داريم که اين جنگ ها نُه ما بطول مي انجامد. در نه ماه اول حکومت ،امام زمان(عج) با سران کفر و شياطين درگير است نه با مردم عموم جهان. او آمده است که عموم مردم جهان را نجات بدهد. اين جنگ ها براي برطرف کردن موانع رحمت است. يعني قطع عضو سرطاني از پيکر جامعه. رسالت اصلي حضرت و يارانش يک رسالت علمي، اخلاقي و فرهنگي است. دست تربيت حضرت بر سر عموم مردم عالم باز مي شود ،ايمان و عقل مردم شکوفا مي شود .
در آيه 15 سوره قصص داستاني آمده است: وقتي حضرت موسي مورد تعقيب بود ،وارد شهر شد، ديد دو نفر دارند با هم مي جنگند که يکي از دو نفر، از شيعيان (پيروان) حضرت موسي بود و ديگري از دشمنان (فرعونيان)حضرت موسي بود. شيعه موسي دادخواهي کرد و حضرت موسي به کمک او آمد و مشتي به دشمن زد و او در جا مُرد. حضرت موسي بصورت پنهاني ،دوباره صبح وارد شهر شد در حاليکه ترسان بود که کسي او را نشناسد. موسي ديد که شيعه ي او دوباره در درگيري است و از موسي کمک مي خواهد. حضرت موسي گفت مثل اينکه تو در گمراهي هستي و دعوا طلب هستي. حضرت خواست که به کمک شيعه اش بيايد ولي او فکر کرد که حضرت مي خواهد او را توبيخ بکند و بزند، گفت: اي موسي مي خواهيم مرا بکشي، همان طور که ديروز آن فرعوني را کشتي؟ ، تو از مصلحين نيستي .او فرياد زد که ديروز موسي فردي را کشته است و امروز هم مي خواهد مرا بکشد.(اين فرد پيامبرش را نشناخته بود و عدم معرفت داشت) عدم شناخت جامعه ي شيعي از امام زمان (عج) شبيه اين شناخت است. امام عصر مي خواهد ما را به عيش دنيا و آخرت برساند.
پس فاصله ي ما با حضرت فاصله ي مکاني نيست زيرا حضرت در ميان ما است و ما او را نمي شناسيم .حجاب هاي ما حجاب هاي معرفتي است .چون معرفت ما نسبت به امام زمان کامل نيست ،باعث فاصله بين ما و امام شده است. پس همه ي ما وظيفه داريم که حقيقت امام زمان(عج) را بشناسيم. ما بايد تلاش کنيم تا معرفت ما نسبت به امام زياد بشود.
بعضي ها مي گويند که ما براي فرج امام دعا مي کرديم ولي فکر مي کرديم که اگر امام بيايد با شمشيرش گردن ما گناهکاران را هم مي زند. ترس و هراس از عدم معرفت است.
درکتاب شيخ علي اکبر نهاوندي که در مورد امام زمان(عج) است داريم که يکي از بزرگان و عرفاي حِلِه بنام شيخ علي حلاوي عاشق امام زمان(عج) بوده است و هميشه جمعه ها را به صحرا مي رفته ،دعاي ندبه مي خوانده و گريه مي کرده است. در يکي از جمعه ها به امام خطاب مي کند که اگر شما منتظر يار هستيد، در اين حله( اين شهر در بيست کيلومتري کربلا قرار دارد و محل عشاق امام حسين(ع) است و عزاداري هاي آنها معروف است) ما بيش از هزار عشاق منتظر شما هستند و پا به رکاب آمادهA هستند. حضرت لحظه اي در مقابل او ظاهر مي شود و مي فرمايد که به چه کسي داري خطاب مي کني؟ او گفت که من دارم به امام زمان(عج) خطاب مي کنم که تمام ياران شان آماده هستند. حضرت فرمود : چهل نفر از بهترين ياران و شيعيان را انتخاب کن و شب جمعه آنها را در منزل خودت دعوت کن و من هم لحظاتي خواهم آمد. به قصاب شهر هم بگو که دو تا گوسفند بالاي بام بگذارد، اينکار انجام مي شود. آنها در منزل او جمع مي شوند و دعا مي خوانند، در سحرگاه منزل روشن مي شود و نور شخصي در بالاي بام ظاهر شد. حضرت ابتدا نام قصاب حِله را صدا زدند. قصاب به بالاي بام نزد حضرت مشرف شد. حضرت فرمود که يکي از اين گوسفندان را در کنار ناودان ذبح بکن. گوسفند ذبح شد و خونش در ناودان و در حياط خانه جاري شد. تمام چهل نفر فکر کردند که آقا سر اين قصاب را زد. شيخ علي حلاوي هم مشرف شد و حضرت دستور دادند که قصاب، گوسفند دوم را ذبح کند. باز خون جاري شد. امام به شيخ گفت که به اين ياران بگو که به محضر امام شان مشرف بشوند و به بالاي بام بيايند. شيخ علي وقتي به پايين آمد ديد که همه فرار کرده اند و در خانه باز است. شيخ نزد حضرت برگشت و امام فرمود: اينها چهل ياران بودند؟
بعضي از بزرگان مي فرمايند که يک حديث صحيح وجود ندارد که حضرت با کشته جوي خون راه مي اندازد. دعواي حضرت يک دعواي رحماني است. امام با قدرت هاي شيطاني و سران کفر در نهايت صلابت و جديت مي جنگد. انشاءالله ما بتوانيم نسبت به حضرت شناخت پيدا بکنيم.
سوال – صفحه 244 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – اين صفحه در مورد برادران يوسف است که يوسف را مي ديدند ولي او را نمي شناختند. غيبت بعلت عدم معرفت است نه عدم حضور. از هر پيامبري نشاني در امام زمان(عج) وجود دارد.
روايت داريم: شباهتي که از يوسف در امام زمان(عج) است اين است که او را مي بينند ولي نمي شناسند. امام صادق(ع) مي فرمايد: با اينکه برادران يوسف پيامبر زاده بودند، يوسف را نشناختند. امام به کساني که مي گويند مگر مي شود که امام زمان(عج) در ميان ما باشد و ما او را نشناسيم، مي فرمايد: همان کاري که خداوند با يوسف کرد يعني حجاب عدم شناخت، با مردم امام عصر هم مي کند که امام در ميان مردم است ولي مردم او را نمي شناسند، امام عصر در بازارها و خريد و فروش شان حاضر است اما او را نمي شناسند. مگر خدا براي کساني خاص اجازه بدهد که او را بشناسند مثل سيد طاوس و بحر العلوم که در زمان غيبت امام عصر را مي ديدند. يا اينکه خداوند در زمان حضرت اذن بدهد که مردم او را ببينند.
پيامبر مي فرمايد: امام زمان(عج) رحمت بي کران براي تمام جهانيان است، شکوه حضرت عيسي، صبر حضرت ايوب و جمال يوسف را دارد.
امام رضا (ع )مي فرمايد: کسي که خواهرم حضرت معصومه را درقم زيارت کند مثل اين است که من را زيارت کرده است.
زيارتنامه حضرت معصومه از زبان امام رضا صادر شده است که در آن دعايي براي امام زمان گفته شده است که در زيارت پاياني دارد: خدايا درود و سلام بي پايان خود را بر نور و چراغ هدايت و ولي اولياء خودت حضرت مهدي بفرست.