اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-06-29 حجت الاسلام والمسلمين حيدري کاشاني-شيطان شناسي

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمين حيدري کاشاني

-شيطان شناسي

91-06-29

سوال – در مورد سمت خدايي بودن توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – عنوان سمت خدا، يک عنوان با عظمتي و پرظرفيتي است. يعني جهت گيري به سمت عالم ملکوت و حقيقت عالم را مشخص مي کند. اگر بخواهيم به سمت خدا برويم چگونه بايد راه را طي کرد؟ بي ترديد به سمت خدا رفتن يک راه شناخته شده اي دارد و انسان از هر راهي نمي تواند به خدا برسد. در اين راه ،انسان بايد رهروشناسي داشته باشد که ببيند چه کساني تا آخر راه رسيده اند ، در اين راه انسان بايد رهبر شناسي داشته باشد و راهبري داشته باشد . اين راه مراقبت هاي ويژه اي مي خواهد که انسان دچار راهزنان اين راه نشود. هر راه ارزشمندي راهزناني دارد که اين راهزنان در راههاي اصلي در کمين افرادي هستند که گنجينه اي با ارزشي دارند و مراقبت بسيار ويژه اي را مي طلبد. موثرترين راه کارهايي که تابحال تجربه کرده ايد و شما را به سمت خدا سوق داده است چيست ؟ اين سوال مهمي است .چه عملي شما را به خدا نزديک کرده است ؟ دراين راه ما نياز به يک پيش نيازهاي معرفتي داريم. ما براي حرکت در جاده هاي دنيايي، نياز به مجوز داريم. و بايد يکسري تعاليم را ياد بگيريم. از نظر عملي بايد مدتي در کنار مربي نشست و شاگردي کرد. يعني هم سلوک علمي و هم سلوک عملي و رفتاري مي خواهد. در مهارت هاي رفتاري ، فرد دچار اضطراب مي شود و دچار مشکل مي شود. ولي براثر تمرين و مداومت هم مي تواند رانندگي کند و هم کارهاي ديگر را انجام بدهد. تمرين مهارت مي آورد و ملکه او مي شود. ما بايد در جهت گيري به سمت خدا، به اين درجه برسيم .بقول عرفا ،بندگي حق تعالي بايد ملکه ي رفتاري بشود. اين کار در اول سخت است ولي بعد بر اثر تمرين زياد، شيرين مي شود. پس نياز به راه شناسي، رهبر شناسي، رهرو شناسي و راهزن شناسي است .دراين راه، سرسخت ترين دشمن قسم خورده راهزن، شيطان است که خودش راهرو اين راه بوده است و به مراتبي هم رسيده است و مي داند که چکار کند که فرد را به مذلت بکشاند. در تمام اديان آسماني به سمت خدا رفتن يک راه دارد و از آن به صراط مستقيم ياد مي شود ولي به سمت غير خدا رفتن راههاي زيادي دارد. ماندن در صراط مستقيم و منحرف نشدن مراقبت ها و معارفي مي خواهد.

شيطان شناسي يک از مباني مهم اديان آسماني است . در قرآن 99 آيه درخصوص شيطان شناسي داريم. اينکه ما ثبات قدم در رسيدن به خدا نداريم بخاطر اين است که راهزن شناسي ما ضعيف است .همان موقع که خدا آدم را خلق کرد ،از ملائک خواست که در مقابل انسان کرنش کنند ولي شيطان اينکار را نکرد. قطاري به سمت خدا مي رفت، اکثريت افراد قبل از رسيدن به بهشت از قطار پياده شدند و فريب دنيا را خوردند و عده اي هم در بهشت پياده شدند و هدف اصلي که خدا بود را فراموش کردند. اينها غافل بودند که قطار هنوز به هدف نرسيده است.

سوال – در مورد شيطان و شيطان شناسي توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ- نام او حارس بود و قبل از خلقت آدم ،بزرگ عابد جِنيان بود، در جهت گيري به سمت خدا به افق هاي بلندي رسيد و مستجاب الدعوة شد. مشکلاتي در طائفه جنيان بوجود آمد و او خواست که خدا او را از جنيان و زمين جدا کند و با ملائک همنشين کند. خدا دعاي او را اجابت کرد و او با ملائکه نشين شد. در روايات داريم که او از جنس جن بود ولي به مقام ملائک رسيد زيرا خوب عبادت کرده بود. حتي او گوي عبادت را از جميع ملائک مقرب خدا ربوده بود تا جايي که در بين ملائک نام عزازيل (عزيز خدا) را به او دادند. به او نام استادالملائک دادند و او ملائک را موعظه مي کرد. امير المومنين در خطبه ي قاسعه مي فرمايد :بعد از لغزش ابليس جاي اعتمادي براي لغزش انسان نيست .او بعد از شش هزار سال عبادت دچار لغزش شد. ما نبايد يک لحظه عبادت خودمان را ببينيم .شيطان به عبادات خودش تکيه کرد و خودش را ديد .اگر ما در راه به سمت خدا رفتن يک لحظه غافل بشويم خودمان را مي بينيم . ما بايد ببينيم که در زندگي خود پرستي مي کنيم يا خدا پرستي . ممکن است که کسي عبادت بکند ولي خود پرستي کند نه خدا پرستي .ظاهرش براي خداست ولي باطنش اين طور نيست. خدا زمينه ي امتحان را پيش آورد. اين امتحان واقعا سخت بود. خاک از آتش پايين تر است. خدا قبل از اينکه مقام آدم را به ملائکه بشناساند به آنها فرمود که سجده کنند. آدم معلم ملائک شد يعني اسماء را از خدا ياد گرفت و به ملائک ياد داد. آدم از راه رسيد و جاي شيطان را گرفت. کبر و خوديت شيطان اجازه نداد که سجده کند. امام صادق(ع) مي فرمايد :شيطان گفت که من براي تو سجده اي مي کنم که هيچ کس نکرده باشد ولي خطاب آمد که من مي خواهم بگونه اي پرستش بشوم که مي پسندم نه آن طور که تو مي پسندي يعني خودپرستي يا خدا پرستي ،که در اينجا شيطان ناداني و استکبار کرد. از آن موقع او مطرود و رجيم شد و از آنجا به عزت خدا قسم خورد که در کمين گاه صراط مستقيم مي نشينم و نمي گذارم که کسي به اين راه وارد شود و اگر وارد شد به مقصد برسد . او نمي تواند آرامش انسان را ببيند . ابليس يعني نااميد از رحمت خدا .او کاملا از رحمت خدا نااميد شد .شيطان به موسي که داشت به کوه طور مي رفت گفت که به خدا بگو که آيا راهي براي بازگشت من به سوي او هست يا خير ،موسي در راه بازگشت از کوه طور به شيطان گفت که خدا مي فرمايد: راهش اين است که بر قبر آدم سجده کني. پس اگر انسان ابليس هم بشود نبايد از رحمت خدا غافل بشود.

سوال – صفحه 90 قرآن را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در آيه 76 سوره نساء داريم که دو راه در عالم داريم :راه خدا و راه طاغوت (هر معبودي غير از خدا)، دو دسته رهرو وجود دارد : کساني که ايمان آورده اند در راه خدا هستند و در راه خدا مي جنگند و کساني که در راه طاغوت مي جنگند. پس بجنگيد با دوستان و ياوران شيطان که رهرو راه طاغوت هستند . نقشه هاي شيطاني ضعيف است

شيطان انسان را به جايي مي برد که انسان تحت ولايت او مي رود. فطرت انسان در مقابل وسوسه هاي شيطان مقاومت نشان مي دهد ولي بعدا در اثردوستي با شيطان،تحت ولايت شيطان درمي آيد.