اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-09-16-حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري– ويژه برنامه وفات حضرت معصومه سلام الله عليها


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: ويژه برنامه وفات حضرت معصومه سلام الله عليها

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري

تاريخ پخش: 16-09-98

بسم الله الرحمن الرحيم

شريعتي:

و به همراه همان ابر که باران آورد، مهرباني خدا در زد و مهمان آورد

باد يک نامه بي واژه به کنعان آورد، بوي پيراهني از سوي خراسان آورد

به سر شعر هواي غزلي زيبا زد، دختر حضرت موسي به دل دريا زد

چادرش دست نوازش به سر دشت کشيد، دشت هم از نفس چادر او گل مي‌چيد

چه بگويم که بيابان به بيابان چه کشيد، من به وصف سفرش هيچ به ذهنم نرسيد

باور اين سفر از درک من و ما دور است، شاعرانه غزلي راهي بيت النور است

آمد اينگونه ولي هرچه که آمد نرسيد، عشق همواره به مقصود، به مقصد نرسيد

و اويس قرني هم به محمد نرسيد، عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسيد

ماند تا آينه مادر دنيا باشد، حرم او حرم حضرت زهرا باشد

صبح، شب مي‌شد و شب نيز سحر هفده روز، چشمه او چشمه‌اي از خون جگر هفده روز

بين سجاده ولي چشم به در هفده روز، چشم در راه برادر شد اگر هفده روز

روز و شب پلک تَرَش روضه مرتب مي‌خواند، شک ندارم که فقط روضه زينب مي‌خواند

«يا فاطمه اشفعي لنا في الجنه» سلام مي‌کنم به همه بيننده‌هاي عزيز و گرانقدرمان، از حرم حضرت معصومه در خدمت شما هستيم، دعاگو و نايب الزياره شما خواهيم بود. انشاءالله همه ما زير سايه‌ي کرامت و مهرباني‌هاي حضرت معصومه(س) باشيم. در خدمت حاج آقاي ميرباقري عزيز هستيم. سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقاي ميرباقري: عليکم السلام و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. رحلت بي بي دو عالم، فاطمه معصومه (س) را تسليت مي‌گويم و از خدا مي‌خواهم همه ما را برخوردار از شفاعت ايشان در دنيا و آخرت بفرمايد.

شريعتي: اعجاز اين ضريح که همواره بي حد است *** چيزي شبيه پنجره فولاد مشهد است

حاج آقاي ميرباقري: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين. (قرائت دعاي سلامت امام زمان)

فضايل وجود مقدس فاطمه معصومه(س) بيکران است. در اين فرصت کوتاه يکي دو مورد از خصوصيات حضرت را تقديم مي‌کنم. يکي بحث شفاعت حضرت است که روايت عجيبي در اين باب داريم و يکي از بهترين‌ها روايتي است که مرحوم قاضي، نور الله شوشتري نقل کردند که «تدخل شيعتي بشفاعتها الجنة باَجمعهم» تمام شيعيان من با شفاعت فاطمه معصومه(س) وارد بهشت مي‌شوند. بحث دوم که شايد محور بحث بنده باشد، بحث مهاجرت حضرت به سمت قم هست و برکات اين هجرت نوراني در تحولات تاريخ بشريت و دنياي اسلام، نسبت به قسمت اول عنايت داريد، شفاعت دستگيري است عباد الله هست و بزرگان گفتند: شفاعت در عالم آخرت که قطعي هم هست، در روايات متعدد داريم کسي که چند چيز را قبول نداشته باشد، يکي رجعت و يکي شفاعت است، اينها جزء شيعيان ما نيستند. جزء مختصات مکتب اهل‌بيت هم هست. اصل شفاعت در قرآن آمده و تمام فرق مسلمين قائل به شفاعت هستند و از اصول مسلم قرآني است اما به اين وسعت از مختصات مکتب اهل‌بيت است. اين شفاعتي که در آخرت اتفاق مي‌افتد، بزرگان فرمودند: تجلي همين شفاعت دنياست. يعني يک ولي، رسولي، نبي، دستگيري در اين دنيا مي‌کنند و اين دستگيري همراه با رنج و زحمت و هزينه کردن است. بزرگترين شخصيتي که اذن به شفاعت دارد و هزينه اصلي دستگيري و شفاعت امت را دارد وجود مقدس نبي اکرم(ص) است. همه مؤمنين و موحدين به يک معنا محتاج به شفاعت و دستگيري ايشان هستند و حتي انبياء هم با هدايت و شفاعت ايشان مقامات توحيد را به دست آوردند و ايشان بزرگترين هزينه را براي شفاعت دادند. عاشورا يکي از هزينه‌هايي است که وجود مقدس نبي اکرم براي شفاعت امت دادند.

ابتلائات و امتحانات عظيمي که براي تک تک اهل‌بيت(ع)، وجود مقدس صديقه طاهره، پيش آمده هزينه‌هايي است که حضرت براي شفاعت دادند. دستگيري از امت، عبور دادن از وادي ضلال و ظلمات، جهنمي که در دنيا به پا شده جز با اين هزينه کردن ممکن نيست. پس شفاعت يعني دستگيري کردن، هدايت کردن و وارد کردن بندگان خدا به وادي توحيد، چون وادي توحيد وادي امن است و در وادي توحيد اگر کسي وارد شد، خداي متعال بشارت امنيت به او داده است. «کلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي» منتهي ورود به وادي توحيد محتاج به شفاعت و دستگيري دارد. خداي متعال دست نبي اکرم را گرفتند و بعد نبي اکرم دست امت و اهل‌بيت دست شيعيان، شفاعت يک چنين چيزي است که بايد دستگيري کنند و ما را وارد وادي توحيد کنند و همه سختي‌هاي عالم و امتحانات عالم که براي امت حضرت پيش مي‌آيد، براي اين است که اين امت مهيا شوند براي اينکه دستشان را به دست حضرت بدهند و عبور کنند و وارد وادي توحيد شوند.

اين وادي، وادي نيست که به هرکس اجازه دستگيري بدهند. خود آدم هم اجازه نمي‌دهد وارد شود، وادي توحيد يک وادي است که در مدخل اين وادي وقتي انسان مي‌خواهد وارد شود بايد سجداً وارد شود. همه تعلقات و نفس خود را زير پا بگذارد. حالا هم خود ايشان وارد وادي توحيد شده اجازه مي‌دهند دست امتي را بگيرد و وارد وادي توحيد کند. روايتي در کافي هست در باب آنهايي که در راه خدا به همديگر محبت مي‌کنند، نقل کرده است. محبتشان فقط براي خداست، خدا را دوست دارند و اگر به همديگر محبت مي‌کنند اين محبت در راه خداي متعال هست. در روايت دارد مي‌گويند: شما بدون حساب و کتاب وارد بهشت شويد. اينها راه مي‌افتند سمت بهشت بروند، سؤال مي‌کنند اينجا وادي حساب و کتاب است، به چه حقي شما بلند شديد برويد؟ مي‌گويند: به ما اجازه دادند بي حساب و کتاب وارد بهشت شويم. سؤال مي‌کنند: چه کار کرديد به شما اجازه دادند؟ مي‌گويند: «متحابين في الله» هستيم. مي‌گويند: عملتان خيلي عمل مهم و ارزشمندي است ولي بدانيد مزدي که خداي متعال براي شما قرار داده از عمل شما بهتر است. اينطور نيست کسي بتواند قدم از قدم بردارد، در روايت هست تمام صداها فرو مي‌خوابد، آنوقت وجود مقدس نبي اکرم پا در ميدان مي‌گذارند و دستگيري مي‌کنند. در آن فضا به کسي اجازه بدهند خودش وارد بهشت شود و دست امتي را بگيرد وارد وادي توحيد بکند خيلي مقام عجيبي است و بايد او حامل حقيقت توحيد و ولايت باشد تا بتواند از ديگران دستگيري کند. اين آيه شريفه در خاطر مبارکتان هست. خداي متعال مي‌فرمايد: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» اگر نمي‌دانيد برويد از اهل الذکر سؤال کنيد. اگر مي‌خواهيد به ذکر برسيد، اگر مي‌خواهيد متوجه خداي متعال شويد راهش اين است که سراغ اهل الذکر برويد. حضرت فرمود: ذکر وجود مقدس رسول الله (ص) است.

ايشان ذکر الهي هستند و ما اهل الذکر هستيم و بايد اهليت براي ذکر داشته باشند تا تحمل ذکر را بکنند و آنوقت ديگران بتوانند ذکر را از آنها بگيرند. اينکه وجود مقدس فاطمه مصعومه(س) براي همه شيعيان دستگيري مي‌کنند، به همه ما گفتند: به حرم وجود مقدس ايشان بياييد و بعد از زيارت از ايشان تقاضا کنيد دست ما را بگيرند و در بهشت ببرند. از اين دنيا کار شروع مي‌شود. اگر کسي خوب از حضرت تقاضا کند، از همين دنيا مسيرش عوض مي‌شود. ظهور کاملش در عالم آخرت است. ما را وارد جنت مي‌کنند. جنتب وادي توحيد و ولايت است. اين بخاطر آن است که خود آن وجود مقدس از کساني است که حامل اين حقيقت و توحيد و ولايت است. سه دسته بيشتر حامل نيستند. يکي انبياء و مرسلينشان، حضرت فرمود: پيغمبرها دو دسته هستند، مرسل و غير مرسل، مرسلينشان تجمل مي‌کنند. ملائکه دو دسته هستند، مقرب و غير مقرب، مقربينشان حامل هستند. عباد و بندگان خدا دو دسته هستند، ممتهن و غير ممتهن، ممتهنين حامل ولايت هستند. حضرت از همين‌جا ما را شفاعت و دستگيري مي‌کنند و در وادي توحيد مي‌برند و تطهير مي‌کنند. اين آيه‌اي که در قرآن هست، مي‌فرمايد: اگر گناه کردند خودشان استغفار کنند و بعد محضر وجود مقدس نبي اکرم بيايد، وجود مقدس نبي اکرم برايشان استغفار کنند. اين استغفار حضرت يکي استغفار لفظي است و فقط استغفار لفظي نيست. همينطور که در باب ما استغفار ما صرفاً لفظي نيست.

يک کسي محضر اميرالمؤمنين عرض کرد: استغفرالله، حضرت فرمود: اين سخن صاحبان مقامات عليين است. شش معني دارد که اولي پشيماني است. دومي تصميم بر ترک است، ديگر انسان به گناه رجوع نکند. سوم اينکه حقوق الهي را بدهد. چهارم حقوق مردم را بدهد، پنجم آنقدر خودش را در رنج بياندازد که کوتاهي‌ها و لذت‌هايي که از گناه برده شود، ششم اينکه گوشت‌هايي که از حرام روييده را با غصه آب کند، پوست به استخوان بچسبد و از نو گوشت حلال برويد. استغفار وجود مقدس نبي اکرم بر امت يکي استغفار سحر و دعايشان است. بايد حضرت اقداماتي کنند تا ما تطهير شويم. از همين‌جا حضرت شروع مي‌کنند کار کردن براي ما که در حرم حضرت مي‌آييم، دستگيري مي‌کنند تا ما تطهير شويم. اين شفاعت حضرت هست.

آثار شفاعت حضرت رزق‌هاي فراواني است که در اين حرم تقسيم مي‌شود. اگر مي‌خواهيد ببينيد چه رزق‌هايي در حرم حضرت معصومه تقسيم مي‌شود در خود زيارتنامه حضرت بعد از اينکه به حضرت سلام مي‌دهيم، تقاضا مي‌کنيم «عرف الله بيننا و بينکم في الجنه» خداي متعال در بهشت ما را جايي قرار بدهد که بتوانيم شما را بشناسيم و پيش روي شما باشيم. «و اوردنا حوض نبيکم و سقانا بکأس جَدِّکم» ما را وارد کند بر حوض نبي اکرم که مقام عجيبي در آخرت است. وجود مقدس نبي اکرم سقايت کند، ساقي ما شود، «من يد علي بن ابي طالب» از دست اميرالمؤمنين سقايت کند و به ما بنوشاند. اينها امور ساده نيست، اينها رزق‌هاي حرم حضرت معصومه(س) است و براي همه هست. آدم اگر وارد اين فضاي نوراني شد، فيض مخصوص خودش را مي‌برد. از دور هم مي‌شود اين فيض را برد. امروز ما از دور متوسل به حضرت شويم و التجاء کنيم و انشاءالله حضرت از يکايک ما دستگيري کنند. اين در باب شفاعت حضرت بود. براي اينکه رغبت پيدا کنيم، دنبال اين رزقي که خداي متعال قرار داده، کسي که شفاعت مي‌کند خداي متعال يک حقي براي او بر خودش قرار بدهد. اين نکته مهمي است که خداي متعال براي معصومين يک حقي قرار داده براي خودش، در دعاي مسجد کوفه هست. آنجا از خدا تقاضا مي‌کند مي‌گويد: خدايا، به حق محمد و علي(ع) و به حقي که وجود مقدس اميرالمؤمنين و پيغمبر خدا دارند بر تو، مگر کسي هم بر خدا حق پيدا مي‌کند؟ اصلاً معني دارد کسي بر خدا حق پيدا کند؟ در ادامه دارد از بزرگترين نعمت‌ها اين است که به آنها حق دادي و براي آنها حقي براي خودت قرار دادي. اين حق همان حق شفاعت است. وادي، وادي توحيد است ولي اينها در مقامي هستند که خداي متعال اجازه داده دست يک عده‌اي را بگيرند و وارد بهشت کنند. بهشت هم اينطور است که روز قيامت همه انبياء به حضرت ارجاع مي‌دهند، حضرت مقابل باب الرحمن وقتي به سجده مي‌افتند، سجده طول مي‌کشد، خداي متعال مي‌فرمايد: دست همه را بگيريد و هرکس را مي‌خواهيد از اين صحنه داخل بهشت کنيد.

موحد شدن کار سختي است. اينکه خداي متعال به يک معلمي مثل حضرت معصومه اجازه بدهد ما را وارد وادي ولايت کنند. «اشفعي لنا في الجنه» يک بشارت بزرگي بر ماست. و الا اگر پيغمبر خدا و اهل‌بيت نمي‌آمدند هميشه باب توحيد بسته بود. لذا در آيه آخر سوره کهف وقتي توحيد مطرح مي‌شود مي‌فرمايد: از طرف خدا آمدم دست شما را بگيرم. اميد به اينکه بتوانيم از حجاب اين ممکنات خارج شويم به جاي اينکه با زمين و آسمان سر و کله بزنيم، با خداي خود محشور شويم و به لقاء رب برسيم، اين وقتي پيدا مي‌شود که اين معلم الهي مي‌آيد. وجود مقدس فاطمه معصومه شفاعتشان يک بشارت بزرگ براي ماست.

در روايت دارد شفاعت براي اهل کباير است. آنهايي که اهل کبيره هستند، آنها را شفاعت مي‌کنند. بعد به امام رضا عرض کردند: پس اين آيه «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏» هرکس که خدا از او راضي است، شفاعت مي‌کنند. کسي که اهل کبيره است، خداي متعال از او راضي نيست. حضرت فرمود: مقصود اين است که خدا دينش را بپسندد. مرحوم صدوق ذيل اين حديث که در عيون الاخبار الرضا نقل مي‌کنند يک لطيفه‌اي را مرحوم صدوق بيان کردند مي‌گويند: در روايات هست مؤمن کسي است که از خوبي‌هاي خود خوشحال مي‌شود و از بدي‌هاي خودش ناراحت است. اگر اين را توجه کنيد کسي که از بدي خودش بدش نمي‌آيد و بي موالات در در گناه است، مؤمن نيست. خدا دينش را نمي‌پسندد. اگر کسي اينطور شد که از بدي‌هاي خودش بدش آمد، ديگر گناه از او سر مي‌زند لغزش است. شيطان هجوم مي‌آورد و يک لغزشي مي‌کند و بعد استغفار مي‌کند. شفاعت براي کساني است که خداي متعال دينشان را مي‌پسندد. يعني مؤمن هستند و ولايت اهل‌بيت را قبول دارند. علامتشان اين است که از بدي بدشان مي‌آيد و اين بد آمدن از گناه توبه و ندامت است. لذا شفاعت براي اينهاست. آنهايي که از گناهشان بدشان نمي‌آيد، سرشان را بالا مي‌گيرند و گناه مي‌کنند به راحتي مورد شفاعت قرار نمي‌گيرند. هرکسي در هر مقامي هست عبور از اين مقام به مقام بعدي خيلي دشوار است و نياز به دستگيري دارد. اين بشارت است که ما را اميدوار مي‌کند که ما موحد شويم و قدم در راه توحيد بگذاريم و بتوانيم اين راه را طي کنيم و الا راه رفتني نيست.

بحث دوم در مورد هجرت حضرت است. خداي متعال يک امکنه‌اي را انتخاب کرده و خصوصيت در آن مکان قرار داده است. مثل کعبه و مکه، کعبه و مکه بيت الحرام است، بيت الهي است، خداي متعال اينجا را برگزيده است موازي بيت المأمور در آسمان چهارم و مقابل عرض در زمين، براي ما زميني‌ها خداي متعال اين مکان را برگزيده است. يک سري مکان‌ها خصوصيت دارند و مي‌توانند کانون عبادت باشند. اين مکان‌هاي را خداي متعال انتخاب کرده است. اميرالمؤمنين در خطبه قاصعه مي‌فرمايد: خداي متعال کعبه را در يک سرزمين غير حاصلخيز بده است. سرزميني که هيچ حيواني آنجا فربه نمي‌شود. مي‌توانست در آبادترين سرزمين‌ها ببرد. آنطور ديگر سياحت بود و همه مي‌رفتند. خداي متعال کعبه را آنجا قرار داده و يک مکاني را انتخاب کرده که خصوصيات خاص جغرافيايي دارد. خداي متعال دستور داد که حضرت ابراهيم فرزندش و ذريه‌اش را کنار اين مکان آورده و سکني داده است. «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي‏ زَرْعٍ‏ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ» اين امامي که خدا او را امام قرار داده است، وقتي مي‌خواهد امت تاريخي بسازد، فرزندش را در سرزمين غير حاصلخيز مي‌آورد و در کنار کعبه ساکن مي‌کند. «رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ» من بخشي از ذريه‌ي خودم را مي‌آوردم. ظاهرش را نگاه کنيد حضرت ابراهيم يک فرزند با خودش آورده و همسر را، ولي مي‌فرمايد: نسل خودم را کنار کعبه مي‌آورم، اين امام امت خودش را مي‌بيند. مي‌بيند وقتي حضرت اسماعيل را مي‌آورد، نسل ايشان از جمله اهل‌بيت(ع) وجود مقدس نبي اکرم و اهل‌بيت را اينجا ساکن مي‌کند. لذا بعد هم برايشان دعا مي‌کند. «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» (ابراهيم/37) خدايا من ذريه‌ام را آنجا بردم و مي‌خواهم اين ذريه‌ي من در عالم اقامه صلاة و توحيد کنند، يعني نبي اکرم و اهل‌بيت(ع). ذريه‌ي حضرت ابراهيم و نسل حضرت اسماعيل هستند. دعا مي‌کند که خدايا قلوب مردم را متمايل به اينها کن. از ثمرات و ميوه‌ها برخوردار کن. رزق ائمه(ع) است، قلوب مؤمنين متمايل به آنها مي‌شود و مي‌توانند امامت کنند و يک امت بسازند. يک مکان‌هايي خصوصيت دارد، امتياز دارد و نمي‌شود غير کعبه قبله باشد، نمي‌شود غير کعبه بلد امن باشد. اينجا را خدا انتخاب کرده و امتيازي در آن قرار داده، اينجا شهر امن است. به حضرت ابراهيم دستور مي‌دهد ذريه‌ات را بياور و بعد مي‌فرمايد: شما و حضرت اسماعيل، «أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ‏ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ» (بقره/125) يک امتي در راه هستند دارند مي‌آيند. شما اين خانه را تطهير کنيد براي آنهايي که اهل رکوع و سجود هستند، آنهايي که اينجا مي‌آيند اعتکاف مي‌کنند و دلشان در کعبه مي‌ماند بايد پاک کنيد و تطهير شود. حضرت تطهير از فرهنگ بت پرستي کردند.

پس يک مکاني انتخاب مي‌شود، يک قومي هجرت مي‌کنند، بعد يک رسولي بين اينها برانگيخته مي‌شود، «وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ‏ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ» (بقره/129) يک پيغمبري بين آنها برانگيز که آيات تو را تلاوت کند و تزکيه و تطهير کند. اين سرزمين بلد امن مي‌شود، حرم مي‌شود براي اينکه مردم متوجه آنجا شوند و آنجا قبله شود. قبله‌ي قلوب همه مؤمنين، روح اين قبله کجاست؟ اين سرزمين‌ها يک ملک دارند، همين است که ما مي‌بينيم. يک ملکوت دارند. باطنش باطن فوق العاده‌اي است، ارکان توحيد در اين کعبه ظهور پيدا کرده است. ولي اين کافي نيست، آنچه روح اين بيت است و روح اين خانه است، وجود مقدس نبي اکرم و اهل‌بيت هستند. اگر شما اين روح را برداريد اين شهر با تمام خصوصياتي که دارد يک جسم بيشتر نيست. «لا أُقْسِمُ‏ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/1و2) به پيغمبر عرضه مي‌دارد بعضي اين آيه را اينطور معنا کردند. گفتند: همين شهر مکه که اينقدر محترم است، وقتي شما در اين شهر امنيت نداشته باشي، اين شهر ارزش ندارد قسم بخوري. اين امام است که روح اين شهر است. وقتي در اين شهر مي‌آيد، خداي متعال اين شهر را با اين امام تبديل به قبله مي‌کند. اين امام است که اين شهر را تطهير مي‌کند.کعبه را تطهير و بتکده را ويران مي‌کنند و اينجا شهر امن مي‌شود. ايمان مؤمنين تهديد نمي‌شود. اين تطهير ادامه دارد و حضرت مأمور به تطهير هستند. امام زمان(ع) اينجا را تطهير مي‌کنند و آنوقت بلد امن مي‌شود. اينکه عرض کردم براي اين بود که قم يکي از مکان‌هايي است که خداي متعال براي مؤمنين انتخاب کرده است. اهل قم کساني نيستند که در قم هستند، تمام مؤمنين و شيعيان حضرت به يک معنا اهل قم هستند.  حضرت فرمود: قم، شهر ما و شهر شيعيان ماست. ائمه(ع) به ظاهر هيچکس در قم مدفون نيستند و اينجا زندگي نمي‌کردند. بلده قم شهر محبين اهل بيت است. يک عده اينجا ساکن هستند و يک عده قلوبشان اينجاست و ساکن اين بلده هستند. اين سرزمين يک فوق العادگي عجيبي دارد. خداي متعال يک ملکوتي به اين شهر داده است، مرحوم محدث قمي اين روايت را در سفينه البحار نقل کردند. روايتي که شب معراج حضرت را تعريف مي‌کند، حضرت در شب معراج هم ملک اين عالم را نوراني ديدند، هم ملکوتش، حضرت مي‌فرمايند: وقتي معراج رفتم و با جبرئيل سير مي‌کردم، نگاه کردم ديدم سرزميني است نوراني، يک بقعه سرخ رنگي است که از زعفران خوشرنگ‌تر است. حضرت به جبرئيل فرمود: اينجا کجاست؟ جبرئيل عرض کرد اين شهر شيعيان شماست و شهري که خدا براي محبين و شيعيان انتخاب کرده است. حضرت مي‌گويد: ديدم پيرمردي آنجا نشسته و کلاهي بر سر دارد، از جبرئيل پرسيدند: اين کيست؟ جبرئيل عرض کرد: شيطان است. آمده اينجا، کارش چيست؟ حضرت فرمود: با اينها چه کار دارد؟ اينجا آمده نگذارد سکني و محل استقرارشان در شهر مؤمنين است که نگذارد اينها دنبال اميرالمؤمنين بروند. از ولايت و بندگي دعوتشان کند به فسق و فجور، پيداست شيطان مي‌فهمد کجا بايد برود. خدا اين شهر را انتخاب کرده و شيطان آمده همين‌جا را محل اقامت خودش قرار داده است. حضرت به جبرئيل فرمودند: پايين برويم. آمدند شيطان را کوچ دادند و گفتند: تو نصيبي از دوستان من نداري. برو با دشمنان اينها مشارکت در فرزند و مال و نسلشان کن. شيطان مشارکت مي‌کند و روايت متعدد است. تو حقي در اينها نداري.

حضرت فرمودند: وقتي به آسمان چهارم رسيدند، بيت المأمور که مقابل کعبه است در آن آسمان است. حضرت آسمان چهارم را ديدند، مي‌فرمايند: آنجا من يک بقعه‌اي ديدم که در آسمان چهارم بهتر از او نديدم. بيت المأمور هم در آسمان چهارم است. باطن شهر قم در آسمان چهارم است. فرمودند: جبرئيل اين چيست؟ فرمود: «هذه صورة مدينة يقال لها قُم» اين صورت و ملکوت شهر قم در آسمان چهارم است. به حضرت عرض کرد: بندگان مؤمن خدا اينجا جمع مي‌شوند؟ اينها چشمشان به دست وجود مقدس نبي اکرم است. اين شهر يک باطني دارد غير از اين ملک، اينجا را خدا انتخاب کرده براي اينکه مؤمنين تطهير شوند و رشد کنند. وقتي خداي متعال شهري را براي بندگي آماده مي‌کند، همه چيز را آماده مي‌‌کند. کفار هم اينطور هستند. يک شهرهايي را قبله مي‌کنند و خصوصيات جغرافيايي را انتخاب مي‌کنند، اين را يکي از غربي‌ها گفتند. ما وقتي تمدن جديد خودمان را درست کرديم، در آمريکا رفتيم اين تمدن را پياده کرديم قبله شد. همه تمدن‌ها را محو کرديم. وقتي به اسلام رسيد دنياي اسلام مقابلش مقاومت کرد و الا بقيه را بلعيديم. خصوصياتي که آنها براي تمدن خودشان مي‌خواهند اگر دنياپرستي و شهوتراني است يک منطقه مناسب آنطوري درست مي‌کنند. خداي متعال هم شهري مثل مکه و قم را انتخاب مي‌کند، ولي کاملاً اين را آماده مي‌کند. حضرت مي‌گويند: من زيباتر از اين بقعه در آسمان چهارم نديدم. حضرت وقتي معراج مي‌روند چشمشان قم را مي‌گيرد و مي‌گويند: اين بقعه نوراني که معطرتر از مشک و زيباتر از زعفران است، کجاست؟ شيطان را کوچ مي‌دهند، در روايات هست غير از اين براي شهر حفظه گذاشتند. در روايت هست ملائکه موقع قبض روح، به مؤمن مي‌گويند: ما در دنيا با شما بوديم. روايت داريم که مي‌گويند: ما مراقب بوديم شياطين به شما نزديک نشوند. قم باطني دارد، خداي متعال براي عباد الله انتخاب کرده است. شيطان را از اينجا کوچ داده و حفظه و ملائکه قرار داده است. همه اينجا جسم شهر قم است. يک روح نياز دارد. نزول حقايق بر قم يک شخصيتي مي‌خواهد که تحمل اين حقيقت را داشته باشد. حامل اين حقيقت را داشته باشد، شخصيتي که خدا به او مأموريت هجرت داده که بيايد در قم بماند وجود مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) است.

شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. نبي مکرم اسلام فرمودند: «ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ بِالصَّلاةِ عَلَيَّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ‏» (كافي، ج 2، ص 493) وقتي بر من صلوات مي‌فرستيد بلند بفرستيد که نفاق را ريشه‌کن مي‌کند. امروز جناب آقاي فروغي صفحه 248 قرآن کريم، آيات 104 تا 111 سوره يوسف را تلاوت خواهند کرد.

«وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ‏ مِنْ‏ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «104» وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ «105» وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ «106» أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «107» قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «108» وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ «109» حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ «110» لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»

ترجمه آيات: و تو بر اين (وظيفه‏ى ارشاد) پاداشى از آنان نمى‏خواهى. آن (رسالت و قرآن) جز تذكر و پندى براى جهانيان نيست. و چه بسيار نشانه در آسمان‏ها و زمين كه بر آن مى‏گذرند، در حالى كه از آن روى گردانند. وبيشترشان به خداوند ايمان نمى‏آورند، جز اينكه (با او چيزى را) شريك مى‏گيرند. (و ايمانشان خالص نيست) آيا (آنها كه ايمان نمى‏آورند) از اينكه عذاب الهى آنها را در برگيرد و يا قيامت در حالى كه نمى‏دانند ناگهانى فرا رسد، در امانند؟ (اى پيامبر! تو نيز) بگو: اين راه من است. من و هركس پيروى‏ام كرد، با بينايى به سوى خدا دعوت مى‏كنيم و خداوند (از هر شريكى) منزه است و من از مشركان نيستم. و پيش از تو (پيامبرى) نفرستاديم، جز مردانى از اهل آبادى‏ها را كه به آنان نيز وحى مى‏كرديم. (با وجود اين) آيا در زمين سير نكرده‏اند تا عاقبت كسانى را كه پيش از آنان بوده‏اند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه تقوا پيشه كرده‏اند بهتر است. آيا نمى‏انديشيد؟ (دعوت پيامبران و مخالفت دشمنان همچنان ادامه داشت) تا هنگامى كه پيامبران (از هدايت مردم) به آستانه نوميدى رسيدند وكفار گمان كردند (وعده‏ى عذاب) به دروغ به آنان داده شده است، آنگاه يارى ما به آنان رسيد، پس كسانى را كه مى‏خواستيم نجات يافتند و (لى) عذاب ما ازگروه مجرمان باز گردانده نمى‏شود. به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است. (اين) سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصديق كننده‏ى آن (كتاب آسمانى) است كه پيش از آن آمده و روشنگر هر چيز و (مايه) هدايت و رحمت براى گروهى است كه ايمان مى‏آورند.

شريعتي:

يادش بخير ماه مبارک بهار توست *** سي جز عشق خوانده شده در کنار تو

بال فرشته است و قدم‌هاي مردم است *** در صحن آينه‌اش آسمان گم است

ديگر نگرد مادرمان در همين قم است *** اينجا که آب هست چه جاي تيمم است

خيلي‌ها گفتند: مريض داريم، روحي و جسمي. خيلي‌ها گفتند: قرضص داريم، بدهي داريم. خيلي‌ها گفتند: براي عاقبت بخيري جوان‌ها دعا کنيد. نايب الزياره و دعاگوي همه هستيم.

حاج آقاي ميرباقري: پروردگارا به محمد و آل محمد تمام دوستان حضرت را در سراسر عالم به پيروزي قطعي نائل بفرما و يکايک ما را در دنيا و آخرت مورد شفاعت و دستگيري وجود مقدس فاطمه معصومه(س) قرار بده. گره از کار يکايک دوستان در سرار عالم باز بفرما.

شريعتي: امروز روز دانشجو هست، اين روز را به تمام دانشجويان تبريک مي‌گويم. امروز قرار است 110 جلد قرآن کريم به دانشجويان خانم و آقا اهداء شود. حسن ختام فرمايشات شما را خواهيم شنيد.

حاج آقاي ميرباقري: عرض کردم خداي متعال اين شهر را براي يک مأموريت بزرگ انتخاب کرده است. يک محققي مي‌گفتند: قم قبل از ظهور اسلام يک سرزمين جلگه‌اي و خوش آب و هوا بود. با ظهور حضرت اينجا کوه نمک بالا آمده و اقتضائات طبيعي آن تغيير کرده و مناسب شده براي يک امر بزرگ، بعد خداي متعال مؤمنين را به اينجا کوچ مي‌دهد. قلوب را متمايل مي‌کند، وجود مقدسه فاطمه معصومه روح اين شهر و عمود اين شهر هستند. ارکان البلاد ائمه هستند. کما اينکه اولياي طاغوت رکن شهرهاي مادي هستند و اين شهرها تجسد روح آنهاست، همه شيطنت‌ها از آنجا برمي‌خيزد، اينجا هم هر خيري نازل مي‌شود، خداي متعال ايشان را اينجا قرار دادند، واسطه تحقق و تحمل آن خير و جاري کردنش ايشان هستند. ذيل سايه ايشان هست که علما و بزرگان و محدثيني که اينجا هرکدام يک دنيايي هستند، زندگي مي‌کردند، هرچه دريافت مي‌کردند نقطه کانوني دريافت فيوضات اينجا زير سايه ايشان است. بزرگاني مثل حوزه علميه قم، مرحوم آيت الله العظمي بروجردي، حضرت امام(ره)، اينها زير سايه وجود فاطمه معصومه شکل گرفتند، از برکات وجود مقدس فاطمه معصومه اين شهري که خداي متعال انتخاب کرده و حضرت را به اينجا هجرت داده و با هجرت ايشان همه چيز مهيا و کامل شده، حرم اهل‌بيت شده است. لذا عنايت کنيد رواياتي که ائمه مکرر فرمودند، حرم ما در قم است، بلافاصله اشاره به حضرت معصومه مي‌شود. يعني با وجود مقدس ايشان هست که اينجا حرم اهل‌بيت مي‌شود. يکي از خصوصياتي که در روايات هست اين است که در آخرالزمان علم از نجف غروب مي‌کند و در قم ظهور پيدا مي‌کند. اين معارف اهل‌بيت(ع) است و به جايي مي‌رسد که در سراسر دنيا حجت بر مردم تمام مي‌شود. همه مردمي که در دنيا هستند خدا به واسطه علمي که از آن شهر منتشر مي‌شود با آنها اتمام حجت مي‌کند و اين يکي از جلوه‌هاي شفاعت حضرت نسبت به همه است. چون معارف اهل‌بيت يکي از مهمترين راه‌هاي رسيدن به اهل‌بيت است. آن معارف از اينجا منتشر مي‌شود و حجت از اينجا تمام مي‌شود. اين يکي از خصوصياتي است که در اين شهر قرار داده شده و يکي از خصوصيات ديگري که به برکت وجود مقدس فاطمه(س) در قم قرار داده شده اين حديث نوراني است که از سفينه محدث قمي نقل مي‌کنم. مثدر اوليه را نشد رجوع کنم. از وجود مقدس موسي بن جعفر هست که بشارت بزرگي است، حضرت به قم مي‌آيند و کانون انتشار معارف مي‌شود، آنوقت يک اتفاق عظيم ديگري کنار اينکه اينجا کانون انتشار معارف مي‌شود در همين قم اتفاق مي‌افتد، «رَجُلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ قُمَ‏ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ» يک کسي از قم، رجل به معني شخصيت بزرگ است. به پا مي‌خيزد و مردم را به حق دعوت مي‌کند. «يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ» جمعيتي دور او جمع مي‌شوند مثل پاره‌هاي آهن که هرچه بيشتر اينها را مي‌کوبند، استوارتر مي‌شوند. فولاد را هرچه بيشتر زير چکش قرار مي‌دهند شفاف‌تر مي‌شود. شمشير را وقتي در کوره قرار مي‌دهند، برنده‌تر و مقاوم‌تر مي‌شود. هرچه فشار دشمن بيشتر مي‌شود، استقامت اينها بيشتر مي‌شود. «لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ» طوفان‌هاي بنيان‌کن وقتي به اينها برخورد مي‌کند، اينها را نمي‌لرزاند، «وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ» هرچه آنها را به درگيري و نبرد تهديد مي‌کنند، اينها خسته نمي‌شوند. «وَ لَا يَجْبُنُونَ» از تهديدهاي دشمن خوف به دلشان راه پيدا نمي‌کند. «وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ» اعتمادشان در اين راه به هيچ امکاناتي نيست و فقط به خداي متعال تکيه دارند. «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏» پايان اين سختي‌ها به نفع آنها ختم مي‌شود، ساخته مي‌شوند و خداي متعال کار بزرگي در انتشار حقيقت توحيد و معارف اهل‌بيت که به برکت فاطمه معصومه(س) اين وجود مقدس در اين شهر منتشر مي‌شود، توفيق بزرگي پيدا مي‌کنند در انتشار حقيقت اسلام و معارف نوراني اهل‌بيت(ع). اميدوارم خداي متعال به يکايک ما توفيق بدهد، اين نعمتي که خدا به ما عطا کرده و نمي‌شود گفت چقدر قيمت دارد. اگر اهل‌بيت نيامده بودند راه خدا بسته بود. تکليفي نبود، با آمدن آنها راه به سوي خدا باز شده است. يکي از نعمت‌هاي بزرگ اين است که خداي متعال اين وجود مقدس را که فوق العاده با عظمت هستند، همين بس کسي بيايد محضر ايشان «عارفاً بحقها» ايشان يک حقي بر ما دارند و يک حقي بر خدا دارند که حق شفاعت است. «وجبت له الجنه» يعني محضر ايشان بياييد درهاي وادي توحيد به روي شما باز مي‌شود. چون خداي متعال حق به ايشان داده و آن حق را خودش قرار داده و امضاء کرده است، اگر محضر ايشان بياييد وادي توحيد براي انسان هموار مي‌شود و خداي متعال بر ما واجب مي‌کند که وارد وادي توحيد و بهشت شويم. انشاءالله قدر بدانيم. معني باز بودن درب حرم اين است که دعوت شويم و اينجا بياييم. نيامدنش هم تقصير و کوتاهي ماست. خداي متعال همه را موفق بدارد.

شريعتي: يکوقتي در پشت بام حرم حاج آقاي ميرباقري اشاره کردند که در اينجا پيامبر و اهل‌بيت پيغمبر حاضر و ناظر هستند لذا خطاب ما در سلام به حضرت در زيارتنامه حضرت از پيغمبر به بعد به صورت مخاطب است. السلام عليک يا رسول الله، اين خودش نکته مهمي است که انشاءالله قدر بدانيم و استفاده کنيم. دعاگو و نايب الزياره شما هستيم.

«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»