اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-03-03-حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري - شرح دعاي پر فضيلت افتتاح


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح دعاي پر فضيلت افتتاح
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري
تاريخ پخش: 03-03-97

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.
حتي به خنده‌اي شده مهمانمان کنيد *** زلفي نشان دهيد و پريشانمان کنيد
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت، مسلمانمان کنيد
يک نور واحديد که در چهارده افق *** تکرار مي‌شويد که حيرانمان کنيد

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين‌مان. طاعات و عبادات شما قبول باشد، انشاءالله در اين روزها و شب‌هاي نوراني ضيافت الهي، دل و جانتان معطر به عطر قرآن کريم و منور به نور دعا باشد. خوشحاليم که امروز هم همراه شما و در خدمت حاج آقاي ميرباقري عزيز هستيم. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي ميرباقري: عليکم السلام و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم.
شريعتي: با توجه به مقدمه‌اي که در جلسه قبل فرموديد در مورد اهميت دعا و نوع نگرش ما به دعا، اينکه دعا با زندگي ما و با نگاه ما چه مي‌کند و قرار شد با همين مقدمه وارد فرازهاي دعاي افتتاح شويم. منتظر هستيم و با دل و جان بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي ميرباقري: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين. (قرائت دعاي سلامت امام زمان)    
عرض کرديم که از افضل اعمال ماه رمضان دعا خواندن است به خصوص دعاهايي که از معصومين نقل شده است. در بين دعاها به ويژه دعاي افتتاح، دعاي استثنايي است که مرحوم شيخ طوسي در کتاب مصباح المتهجد و تهذيب اين را نقل کردند. مرحوم سيد در اقبال نقل کردند با سند معتبري که از محمد بن عثمان نقل مي‌کنند که نايب خاص دوم حضرت است. مرحوم علامه مجلسي هم در بحار منتهي به امام زمان(ع) کردند. ايشان اهل فن هستند و در زاد المعاد هم تعبيرشان اين است که حضرت اين را براي شيعه نوشتند، حضرت براي شيعيانشان نوشتند که در هر شب ماه رمضان اين دعا را بخوانند. امتياز اين دعا، دعاي براي امام زمان(ع) است و ما را به يک خواسته‌هاي بزرگ و درک عظيمي از ظهور مي‌رساند، بايد خواند و ديد تصويري که از عصر ظهور حضرت مي‌دهد و خواسته‌هايي که براي آن دوران داريم چه چيزهايي است. يک انس خاص بين ما و حضرت ايجاد مي‌کند و خواسته‌ها هم بسيار خواسته‌هاي بزرگي است و لذا من گمان مي‌کنم بهترين دعاي اين ماه هست و اينکه روح ماه رمضان ارتباط با امام است.
عرض کردم اگر کسي مي‌خواهد ببيند در ماه رجب ثمره‌اي به دست آورده يا نه، آخر ماه رجب يک محاسبه جدي بکند. ببيند محبتش به اميرالمؤمنين(ع) افزايش پيدا کرده يا نه، اينوقت است که از رجبيون مي‌شود. در ماه شعبان هم اگر کسي مي‌خواهد ببيند از شعبان بهره برده يا نه، روزه‌ها و شب‌زنده‌داري‌ها بايد ثمره‌اش وجود مقدس نبي اکرم باشد. اگر ديد به حضرت نزديک‌تر شده و محبت حضرت در دلش بيشتر شده است و نوراني‌تر شده است، بداند که شعبان او ثمره داده است. رمضان هم اينطور است. اگر کسي مي‌خواهد ببيند در رمضان به بهره خوبي رسيده بايد ببيند خروجي ماه رمضان چيست. اگر توانسته به امام زمان نزديک‌تر شود يعني به شب قدر که قلب ماه رمضان است، اگر توانست به حضرت نزديک شود و تقدير خدا را به دست حضرت در عالم ببيند و راضي به آن تقدير شود و انس با تقدير حضرت پيدا کند به ماه رمضان رسيده است. لذا اصل ماه رمضان اين است که انسان وقتي شب قدر مي‌شود به امام برسد و آن طرحي که امام براي امسال دارند و به امضاي حضرت مي‌رسد به آن طرح راضي باشد. در آن طرح حرکت کند. اين دعا اين خاصيت را دارد. خاصيت دعاي افتتاح اين است که ما را به امام زمان نزديک مي‌کند و ما را در برنامه حضرت مي‌برد.
دعاي براي حضرت به طور کلي خواصي دارد. به خصوص اين دعاهايي که از معصومين نقل شده مثل دعاهاي عصر غيبت که از امام زمان نقل شده است. دعاي يونس بن عبدالرحمن از امام رضا نقل شده است. دعاي افتتاح، اينکه در ما انتظار ايجاد مي‌کند و انتظار فرج بزرگترين گشايش براي يک انسان است که ممکن است براي انسان بشود. در روايات دارد که «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ‏ الْفَرَجِ» (بحارالانوار/ج52/ص92) براي سرعت و تعجيل فرج حضرت دعا کنيد. دو احتمال در اين عبارت هست يکي اينکه فرج شما در ظهور هست است. يکي اينکه فرج شما در همين دعاست. شما اگر اهل اين دعا شديد، دعاي شما واقعاً دعاي براي فرج شد، به گشايش و وسعت رسيده‌ايد. چون در شما انتظار ايجاد مي‌کند. انتظار فرج انسان است!
روايتي است که ابابصير خيلي کار برايش سخت شد. به امام صادق عرض کرد: به ما مي‌گوييد ظهور مي‌آيد و نزديک است. کي واقع مي‌شود؟ حضرت فرمود: تو از کساني هستي که دنبال دنيا هستي؟ مي‌خواهي از فرج حضرت چيزي گيرت بيايد؟ اگر دنبال دنيا نيستي و در فرج دنياي خودت را طلب نمي‌کني، «من عرف هذا الامر» کسي که امر امامت را بفهمد و بفهمد امامت چيست و امام چه طرحي دارد، ائمه مي‌خواهند در عالم چه کار کنند و با فهميدن طرح امامت به انتظار برسد. اين طرح را بفهمد، «فقد فرج عنه بانتظاره» با انتظار به فرج رسيده است. خاصيت دعاي افتتاح اين است که در عصر غيبت ما را به انتظار مي‌رساند. طرح حضرت را مي‌فهميم و بزرگ مي‌شويم و مي‌توانيم در آن طرح مشارکت و اقدام کنيم. زندگي ما در آن طرح واقع مي‌شود و بيش از اين هم ما چيزي از خداي متعال نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم. نکته ديگر اينکه اين دعاها جلوي يأس آدم را مي‌گيرد. در دعاي عصر غيبت که از امام زمان نقل شده است، دارد خدايا به ما توفيق بده «لا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ» ذکر حضرت را از خاظر ما نبر. «وَ الدُّعَاءَ لَهُ» دعاي براي حضرت از ياد ما نرود. «حَتَّى لا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ قِيَامِهِ» اگر اهل دعا نباشيد آدم مأيوس مي‌شود. طول غيبت آدم را مأيوس مي‌کند ولي اگر اهل دعا بودي اين دعا ما را با نشاط زنده نگه مي‌دارد. «وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ» يقين ما به قيام حضرت مثل يقين ما به بعثت نبي اکرم باشد. چطور يقين داريم حضرت مبعوث شدند همينطور هم يقين داشته باشيم حضرت مي‌آيند. اين يقين و اميد ما را در طرح حضرت مي‌آورد.
شرط انتظار اميدواري است. آدم مي‌داند حضرت طرح بزرگ دارند ولي مأيوس است، نمي‌تواند مشارکت کند. اين دعا براي حضرت مثل دعاي افتتاح خاصيتش اين است که ما را به انتظار مي‌رساند. ما را به اميدواري و يقين مي‌رساند. لذا جزء دعاهاي بسيار فوق العاده است. از خود حضرت نقل شده و خود حضرت ضامن دعاگويان هست و همراه با اين دعا سير مي‌دهند يعني طريق توسل ما به حضرت است و ارتباط ما با حضرت در شب ماه رمضان با اين است. در شب‌هاي ماه رمضان محدث قمي هم نقل کردند. يکي از مستحباتي که نقل شده است اين است که در يک نماز، دو رکعت نماز مستحبي، انسان سوره فتح را بخواند. سوره فتح هم بشارت به ظهور است. «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ‏ فَتْحاً مُبِيناً» (فتح/1) از همانجا که شروع مي‌شود بشارت به ظهور است تا آخر سوره. اين سوره را در يک نماز مستحبي بخوانيد. يکي از نمازهاي مستحبي که به خصوص سوره فتح در آن وارد شده نماز استغاثه به امام زمان است. دو رکعت نماز خوانده مي‌شود و بعد زيارتي زير آسمان دارد. مرحوم محدث قمي قبل از دعاي توسل ذکر کردند. بنابراين انسان هرشب اين نماز استغاثه را بخواند و در رکعت اول يا دوم سوره فتح را بخواند. چون در نماز استغاثه مستحب است سوره فتح و «اذا جاء نصر الله» خوانده شود. اين دو سوره هر دو بشارت به ظهور هستند. توصيه مي‌کنم در شب‌هاي ماه رمضان به اين دو کار خيلي اهميت بدهيد. يکي خواندن دعاي افتتاح و يکي نماز استغاثه به حضرت با سوره مبارکه فتح. انشاءالله ما را به حضرت برساند و خروجي ماه رمضان اين است که دست ما در دست امام زمان باشد. اگر کسي پايان رمضان دستش در دست ولي خدا بود، از ماه رمضان بهره برده است و الا دنبال نخود سياه فرستادن است.
دعاي افتتاح با حمد خدا شروع مي‌شود و يک حمدهاي فوق العاده‌اي دارد. حمد و ثناء است و استغفارهايي هم دارد. بعد وارد صلوات مي‌شود و يک صلوات ويژه‌اي در آن نسبت به نبي اکرم و اهل‌بيت، به خصوص آنکه سيد در اقبال نقل کرده که يک به يک نام برده مي‌شود و صلوات فرستاده مي‌شود. در پايان هم دعا دارد. حمد و ثناء و استغفار، صلوات و دعا دارد و دعا براي حضرت است. در پايان هم يک شکوايه با خداي متعال است که ديگر فرودگاه دعا هست. براي اينکه اين سير را توضيح بدهم که بشود حمد را معنا کنيم، نکته‌اي در باب دعا بگويم. در روايات ديديد در آداب دعا تأکيد شده و يک بابي در مجامع روايي ما مثل کافي و تهذيب هست که مرحوم شيخ حر عاملي هم يک بابي در کتاب وسايل، ضمن کتاب الصلاة، کتاب الدعاء را آوردند. براي اينکه دعاي شما به اجابت برسد، مقدمه دعاي شما ثناء و مدح الهي و حمد الهي و اقرار و استغفار باشد و بعد صلوات. اگر بدون اينها وارد دعا شديد، دعاي شما مستجاب نيست.
اين حديث را مرحوم شيخ حر عاملي در وسايل الشيعه نقل کردند. يک بابي دارند به نام «استحباب تقديم تمجيد الله و الاقرار بالذنب و الاستغفار منه قبل الدعاء» استنباط ايشان از روايات اين است که مستحب است تقديم و تمجيد خدا و ثنا بر خداي متعال و اقرار به گناه و استغفار از گناه قبل از دعا، روايت چهارم اين باب، از امام صادق نقل مي‌کند که فرمودند: کسي وارد مسجد شد. گويا مسجد النبي بود و وجود مقدس نبي اکرم تشريف داشتند. وارد شد و شروع به دعا کرد. قبل از اينکه خدا را حمد کند و صلوات بفرستد، شروع به دعا کرد. «فقال النبي صلي الله عليه و آله و سلم» حضرت فرمودند: «عجل عبد ربه» در رفتن به سمت خدا عجله کرد. ديگري وارد شد نمازي خواند. «و اثني علي الله عز و جل و صلي علي رسول الله فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم صل تؤتَ» هرچه مي‌خواهي بخواه که خدا به تو عطا مي‌کند.
در روايت ديگري هست که فرمودند: «إِنَّمَا هِيَ الْمِدْحَةُ ثُمَ‏ الثَّنَاءُ ثُمَّ الاقْرَارُ بِالذَّنْبِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةُ» (كافي،ج2، ص484) اول آدم بايد خدا را مدح کند و ثناء بگويد و بعد اقرار به گناه کند. بعد حضرت فرمودند: بنده از گناه خارج نمي‌شود الا با اقرار که از خداي متعال بخواهد برايش جبران کند. در روايت ديگر همين را دارد که بايد با حمد و ثناء شروع کنيم و بعد اعتراف به ذنب است. اينها مقدمات هستند، حمد خدا و ثناء الهي و استغفار و اقرار و بعد صلوات و وارد دعا شويم. سؤال اين است که اين مدح و ثناء براي چيست؟ براي چه بايد خدا را حمد و ثناء کنيم و مدح کنيم؟ ثناء الهي براي اين است که آدم بتواند دعا کند. وقتي آدم مي‌خواهد دعا کند بايد در خودش يک فقر و اضطراري ببيند و در آن طرف يکم غنايي ببيند و الا اگر من خودم را فقير نبينم، مضطر نبينم، هيچوقت دعا نمي‌کنم. آدم پول در جيبش هست و احساس مي‌کند هيچ احتياجي ندارد، بعد هي دعا مي‌کند. آدم خودش را بايد فقير ببيند، مضرط ببيند، اگر فقر و اضطرار خودت را نبيني به دعا نمي‌رسي. ولي اگر فقر خودت را ديدي، يک نقطه اجابتي نديدي، آن طرف يک غنايي نديدي و گفتي: او غني است و دارد ولي بخيل است. او غني است و دارد ولي با من کاري ندارد. غني است و دارد ولي سميع نيست. آدم بايد بگويد: او غني است، سميع است، مجيب است، حاضر است، جواد و کريم است و آنوقت مي‌تواند دعا کند. واقعاً اگر انسان اينها را ديد، مي‌تواند دعا کند. لذا حمد و ثناء مقدمه باز شدن لسان انسان به دعاست و الا زبان به دعا باز نمي‌شود. بايد غناي حضرت حق را ببيند و در پرتو آن غنا، فقر خودش را ببيند. حالا فقرش را ارجاع به غني مي‌دهد. اما حمد براي چيست؟
حمد يک نوعي تسبيح خداست. يعني خداي متعال را از عيب منزه مي‌کند. خيلي وقت‌ها اشکالي که در عالم پيدا شده از کار ما هست. من ورشکست شدم خودم مقصر هستم. خدا را مقصر مي‌کنم! اينطور خدا از آدم دستگيري نمي‌کند. انسان بايد اشکال خودش را بفهمد و به خدا قول بدهد اشکالش را رفع کند. بنابراين اگر شما خداي متعال را تسبيح نکنيد و حمد نکنيد، در کار خدا جز زيبايي نبينيد، اين حمد است. زيبايي‌هاي صنع خدا را نبينيد. چطور مي‌شود از اين خدايي که انسان او را مقصر مي‌بيند بخواهد؟ من گرفتار هستم، العياذ بالله گرفتاري من گردن اوست! او مرا زمين زده است. ديگر براي چه دعا مي‌کني؟ اگر گفتي: اين عيب گردن خداست، من فقير هستم، ورشکست شدم، او مرا ورشکست کرد. اين ورشکستگي هم از سر حکمت و رحمت نبوده است. يک موقع مرا ورشکست مي‌کند از سر حکمت و رحمت است. مي‌گويم: سبحان الله، تو منزه هستي. يک موقع مي‌گويم: نه، ديگر زورش به ما رسيده است. در اين همه آدم يقه ما را گرفته است. اگر اين حرف را زدي ديگر نمي‌تواني از خدا چيزي بخواهي. وقتي نگاهت به خداي متعال نگاه بدبينانه است، اصلاً ديگر دعا معني ندارد. من هستم که به کسي بدبين هستم، او همه قدرتي هم دارد که از من دستگيري کند. فرض کنيد يک پزشک درجه يک خوبي است، او خودش ويروس فرستاده و مرا بيمار کرده است. يک اشکالي پيش بيايد مي‌گويم: حکيم است و نزد او مي‌روم. خودش عيب کار را برطرف مي‌کند. ولي يک موقع مي‌گوييم: نه، اصلاً او اين ويروس را آورده و مرا بيمار کرده و بدبيني و سوء ظن هست. بنابراين ديگر چطور مي‌تواند نزد اين طبيب برود و بگويد: مرا درمان کن. مي‌گويد: خودت مرا مريض کردي، نزد اين بروم باقيمانده جان مرا هم مي‌گيرد. آدم اگر نسبت به خداي متعال حسن ظن نداشته باشد، نمي‌تواند دعا کند. پس حمد براي چيست؟ براي اين است که ما از سوء ظن نجات پيدا کنيم.    
در عالم خيلي سختي هست. هر طرف نگاه مي‌کنيد سختي است. يک عده بيمار هستند، يک عده فقير هستند. يک عده گمشده دارند. آدم کل عالم را در اختيار خداي متعال مي‌داند. عذاب‌هاي فراواني وجود دارد. يک اقوامي بودند که شب آرام سر روي زمين گذاشتند و صبح عذاب شدند و با يک صاعقه سوختند. هم سختي هست و هم عذاب هست. عذاب‌هاي طولاني در تاريخ هست که بعد به قيامت مي‌رسيد و گناه مي‌کني و جهنم هست. اگر انسان اينها را درست نفهميد، به خداي متعال بدبين مي‌شود. شيطان تمام تلاشش اين است که از اين دو طريق به رخ کشيدن سختي‌ها، مريضي و فقر و زمين خوردگي و بي آبرويي و از طريق به رخ کشيدن عذاب‌ها، آدم را با خداي متعال درگير و بدبين کند. خودش بدبين است، سوء ظن دارد لذا با خداي متعال دعوا مي‌کند. مي‌خواهد همين بيماري بدبيني را در ما ايجاد کند. نقص‌ها را به ما نشان مي‌دهد ولي از افق پايين! سختي‌ها و مشکلات را وقتي از منظر بالا ببينيد، کاملاً حکيمانه و در جاي خودش هست. وقتي از افق ما مي‌بينيد کاملاً بد است. يک محصل به مدرسه مي‌رود، اينجا ننشين! از اينجا آب نخور، سر کلاس حرف نزن! اگر از افق معلم نگاه کني همه چيز سر جاي خودش است. از افق کودکي که تازه از راه آمده و مي‌خواهد شيطنت کند، مي‌گويد: اصلاً نخواستيم!
قرآن هم از سختي‌ها مي‌گويد. سراسر قرآن گفتگو از سختي‌هاست. سختي‌هايي که انبياء و امم با آن روبرو بودند. در هيچ قريه‌اي ما پيغمبر نمي‌فرستاديم الا اينکه «بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاء» (انعام/42) به سختي‌ها و شدت‌ها اخذشان مي‌کرديم. «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون‏» بنابراين قرآن دائماً از سختي‌ها مي‌گويد. از عذاب‌ها هم مي‌گويد. فلان قوم را عذاب کرديم. ولي طوري مي‌گويد که آدم از ابتدا تا انتهاء قرآن با خدا دعوايش نمي‌شود. احساس مي‌کند چقدر لطيف است. بايد اين سختي‌ها و عذاب‌ها باشد. اگر خداي متعال جهنم نداشت     خيلي بد مي‌شد، ابليس را چه مي‌کرد؟ همه توانايي‌هايش را به کار گرفته و از عالم ملائکه پايين آمده تا ما را جهنمي کند. آنوقت خداي متعال اين را رها کند. اگر خداي متعال جهنم نداشت که يک جايي او را با اعوان و انصارش محاصره کند و مؤمنين را هم در بهشت ببرد که دستشان به مؤمنين نرسد، خيلي بد بود. يا اينکه شيطان هم در يک طبقه از بهشت دستگاهي داشته باشد و کنار اميرالمؤمنين بنشيند!!! اين خدا خوب بود؟
خداي متعال طوري اين بلا و سختي را مي‌گويد که همه زيبايي مي‌شود. «أَ لَمْ نَشْرَحْ‏ لَكَ‏ صَدْرَكَ، وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ» (شرح/1و2) اين سختي‌هاي کمر شکن که پيامبر تحمل کردند و هيچ پيامبري نتوانست تحمل کند. طوري از آن صحبت مي‌کند که آدم مي‌گويد: چقدر زيباست. در اين سختي ما به تو شرح صدر نداديم؟ «وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ، الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ، وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ، فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (شرح/2-6) «وَ الضُّحى‏، وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى، ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ‏ وَ ما قَلى، وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‏» (ضحي/1-4) خيال نکني سختي‌هاي راه براي اين است که تو را رها کردم؟ نه، يک آينده‌اي برايت در نظر دارم بي حساب قيمت دارد. از سختي‌ها مي‌گويد ولي به گونه‌اي که آدم لذت مي‌برد. از افق الهي به عالم نگاه مي‌کند. آنهايي که از افق الهي نگاه مي‌کنند «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ‏ عَنْ عِبادَتِهِ» (اعراف/206) اول خودبيني ندارند و خاشع مي‌شوند. وقتي خودشان را مي‌برند و از آن منظر نگاه مي‌کنند، حق اين است که سجده کنيم. او خدا باشد و ما بنده، وقتي به خشوع مي‌افتند «وَ يُسَبِّحُونَهُ» از آن منظر که نگاه مي‌کنند فقط سبحان الله مي‌گويند. چقدر زيبا عالم را اداره مي‌کني. هيچ نقصي در کار تو نيست. يک سلول را نا به جا قرار نمي‌دهي. ممکن است ما کار را خراب کنيم، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (روم/41)
نکته دوم اين است که اگر از اين منظر نگاه کرديم، از افق الهي نگاه کرديم، حمد براي اين است که خدا را تسبيح کنيد در فعل خدا، غير از اينکه جمال و جلال الهي را مي‌بينيد، در فعل خدا جز زيبايي نبينيد، با خودتان و با ديگران. اينکه در فعل خدا هيچ عيبي نيست. يکبار خدا را مدح مي‌کنيد، صفات و ذات الهي را مي‌گوييد. جمال و جلال را مي‌گوييد. اينها لسان آدم را به دعا باز مي‌کند. يکبار خدا را حمد مي‌کنيد در صنعش با ما، نه فقط با ما بلکه با همه مخلوقات. در دعاي عرفه ببينيد که خدا را حمد مي‌کنيم بر صنعش نسبت به همه از جمله به خودمان. صنع خداي متعال خيلي صنع زيبايي است. اگر مرا بيمار کرده، اگر فقير کرده، همه صنع اوست. يک جاهايي هم ممکن است من زمين خوردم و خداي متعال سخت‌گيري کرده براي اينکه من متوجه شوم. کار او زيباست. تنبيه معلم در جاي خود زيباست. آدم وقتي نگاه مي‌کند بعد مي‌تواند از خدا بخواهد. يعني همه کار او با من زيباست. بدي در کار او نمي‌بيند که مأيوس شود. عيب را گردن خداي متعال نمي‌اندازد.
نکته سوم اقرار است. آدم جرم خودش را باور کند. من که احساس مي‌کردم اشکالي در کارم نبوده، ورشکست شدم و هي مي‌گويم: خدايا درست کن! چطور درست کند؟ باز هم به تو پول بدهد باز همان راه را مي‌روي. بار اول ربا گرفتي و نتوانستي از عهده‌اش بربيايي. ده نفر را هم همراه خودت زمين‌گير کردي. اينبار باز پول مي‌خواهي که دوباره صد نفر را زمين‌گير کني! اقرار به ذنب کن. آدم وقتي مي‌خواهد وارد دعا شود اول بايد اشتباه خودت را قبول کني. به خدا قول بدهي من اشتباه خودم را جبران مي‌کنم و به گناهم برنمي‌گردم، خدايا در اين ضربه‌اي که خوردم تو جبران کن. ديگر از دست من ساخته نيست. تو مرا بلند کن. اگر اين سه چيز نباشد هيچوقت دعا محقق نمي‌شود. پس ثناء و حمد و استغفار براي اين است که اگر آدم آن جمال را نبيند، نمي‌تواند دعا کند. اگر کار خدا را با خودش و ديگران بد ببيند، خدايي که اعوذ بالله اهل سوء نيت است چرا در خانه‌اش مي‌روي در بزني؟!! نمي‌تواند آدم برود دعا کند. اگر ديد او حسن نيت دارد و صنع او جميل است ولي عيب خودش را نديد، باز هم نمي‌خواهد اين عيب رفع شود. اگر عب خودش را ديد مي‌خواهد کار اصلاح شود. حالا مي‌رود دعا مي‌کند و مي‌گويد: خدايا تو کار را اصلاح کن.
اگر عيب بندگان را نديد، عيب شيطان و ابليس و دستگاه ابليس را نديد، مي‌گويد: سؤالم عيبي نيست. حالا مي‌گويد: خدايا تو اين عيب و اين دستگاه شيطان را منزوي کن. ما را نجات بده. ريشه طواغيت و مستکبرين را بکن و الا اگر عيب مخلوقات را هم نبيني، يا عيب‌ها را گردن خداوند متعال انداختي ديگر نمي‌تواني دعا کني. براي همين است که دعا با حمد و ثناء شروع مي‌شود. هر حمدي متناسب با خواسته خودش است. ثناء آن متناسب با خواسته خودش است. هم نوع خواسته من با نوع ثناء بايد تناسب داشته باشد. گرسنه هستم بايد بگويم: يا رزاق! زمين خوردم در اثر گناه بايد يا غفار بگويم. او بخشنده است و پاک مي‌کند. تو اقرار کن، او پاک مي‌کند. گرسنه هستي بايد يا رزاق بگويي. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ‏» (ذاريات/58)    متناسب با نيازت باشد. علم مي‌خواهي يا عليم بگويي. حکمت مي‌خواهي يا حکيم بگويي. يعني خدا را متناسب با نوع خواسته‌تان تمجيد کنيد. دوم اينکه متناسب با اندازه خواسته‌تان تمجيد کنيد. آدم ده هزارتومان قرض دارد خيال مي‌کند اول و آخر عالم اين است. مي خواهد برود قرضش را از خدا بگيرد. اي خدايي که خزائن بي منتهاي عالم در اختيار توست!! ده هزار تومان قرض دادن ديگر اين توجهات را نياز ندارد. کسي که به خزائن بي منتهاي عالم نگاه مي‌کند، کل کره زمين را هم به او بدهند راضي نمي‌شود.
شخصي نزد پادشاه رفت و گفت: ما برادر هستيم يا نه؟ گفت: بله، گفت: سهم ارث مرا بده. يک قران به او داد. گفت: برو، اگر باقي برادرها با خبر شوند، اين يک قران هم به تو نمي‌رسد! ما بني آدم همه برادر هستيم. ولي به خداي متعال که مي‌رسد اينطور نيست. ما بني آدم همه برادر هستيم و همه گداي خدا هستيم. هرکدام به اندازه کل کائنات بدهيد چيزي از خزائن آن کم نمي‌شود. اينطور نيست که اگر به من کره زمين را داد، از بقيه کم بگذارد. اگر انسان حاجت بزرگ دارد بايد حمد و ثناء او متناسب با حاجتش باشد. حمدي که از فعل خدا مي‌کند، آن فعل عظيم خدا را ببيند، بگويد: خدايا فعل تو است. اشکالي ندارد. استغفار او متناسب با گناه بزرگش باشد. حالا ما مي‌خواهيم براي ظهور دعا کنيم. بگوييم: خدايا «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ» رغبت ما مي‌خواهد در آن دولت کريمه باشد، ما هم آنجا کنار دست حضرت باشيم، «تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ» (دعاي افتتاح) ما هم آنجا جزء دعوت کننده‌هاي به بندگي باشيم و جزء پرچم دارها باشيم. آن حاجت حمد مناسب با خودش را مي‌خواهد. آن حاجت منوط به اين است که شما عيب‌هاي کل عالم را ببيني و خدا را منزه کني. آن حاجت منوط به اين است که استغفار از يک خطاهايي کني که مانع ظهور است. يعني خودت را در آن عالم ببيني.
من اينجا نشستم و مي‌گويم: من گناهي ندارم. ولي وقتي از آن منظر نگاه مي‌کنيم، مي‌بينيم چقدر در حق امام زمان(ع) کوتاهي کرديم. شيطان مي‌‌خواهد ما را با مرور دادن به عيب‌ها و کاستي‌ها بدبين کند و افق نگاه ما را پايين مي‌آورد. امام ما را در يک افق نگاهي مي‌برد و يک مدح‌هايي به ما ياد مي‌دهد که آدم مي‌بيند اصلاً هرچه هست زيباست. سو ظن به خدا از بين مي‌رود. کاملاً اهل حسن ظن مي‌شود. فرق ابليس و امام همين است. امام روح اميدواري و حسن ظن را مي‌دهد چون خودش اميدوار است. چون خودش جمال را مي‌بيند. شيطان چون جمال را نمي‌بيند و مأيوس است ما را به سوء ظن مي‌اندازد. من معتقد هستم اگر آدم اين دعاي افتتاح را سي شب ماه رمضان بخواند، خاصيتش اين است که کاملاً به خداي متعال اميدوار مي‌شود و همه سوء ظن و بدبيني‌هايش به خداي متعال رفع مي‌شود.
اين دعا را از ثناء و حمدش شروع مي‌کنم تا به استغفار آن برسيم. پس حمدهايي که مي‌خواهيم بايد متناسب با آن خواسته‌ها باشد. اگر خواسته‌ها مربوط به ظهور و دعا براي وجود مقدس امام زمان هست که قطب همه کائنات است، آن خواسته‌ها حمدهاي متناسب با خودش و افق ديد متناسب با خودش را مي‌خواهد. اين حمدها تکيه‌گاه و پايگاه آن خواسته‌هاست. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِكَ» خدايا من مي‌خواهم تو را مدح کنم. مدح تو را با حمد شروع مي‌کنم. اول تو را تنزيه مي‌کنم و در کار تو هيچ عيبي نيست. اين آغاز ثناء من است. حمد اين است که انسان در فعل خدا، صنع خدا با خودش و باقي مخلوقات هيچ عيبي نبيند، هرچه مي‌بيند شايستگي ببيند و ستايش ببيند. دعا، دعايي است که با ثناء الهي آغاز مي‌شود و اين ثناء هم با حمد آغاز مي‌شود. حمد يک نوع تسبيح است. «سَبِّح بِحَمد ربک» تنزيه خداست.
«وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّكَ» خدايا من کار را شروع کردم اما همه کساني که مي‌خواهند در راه ثوابي قدم بردارند، تو هستي که با منت و نعمت خودت اينها را کمک مي‌کني، تقويت مي‌کني و مسبب هستي، تثبيتشان مي‌کني. خدايا در اين وادي که قدم گذاشتم، تو با منت خودت مرا کمک کن. من مي‌خواهم وارد ثناء تو شوم. ثناء تو کار من نيست. خدايا تو اجازه بده بيايم حمدت کنم، يک منت و نعمت بزرگتري هم مي‌دهي به کسي که مي‌خواهد در راه ثواب قدم بردارد، تو اين آدم‌هايي که در مسير ثواب مي‌آيند، تحکيم مي‌کني. بنابراين تو خودت مرا در اين وادي تحکيم کن و فهم صحيح به من بده.
«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ» من يقين کردم که تو ارحم الراحمين هستي در موضع عفو و رحمت. «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ» آنجايي که موضع رحمت است، تو ارحم الراحمين هستي. هيچکس به گرد تو نمي‌رسد. همه بخشنده‌ها از تو گرفتند و مي‌بخشند. کسي از خودش چيزي ندارد. اما يک جايي جاي نقمت و عذاب و سختگيري است و تو اشد المعاقبين هستي. هيچکس در عقاب کردن به گرد پاي تو نمي‌رسد. بقيه نمي‌توانند کاري کنند. «وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَة» يک جايي جاي اظهار کبرياء و عظمت است. آنجا تو اعظم المتجبرين هستي. تو آنجا اراده خودت را تثبيت مي‌کني. آنجايي که بايد بزرگي خودت را ابراز کني، همه را حصر مي‌کني. اينطور نيست که کسي جاي اظهار عظمت و کبرياء هست، تو اجازه بدهي ديگران هم به ميدان بيايند و اظهار کبريايي بکنند. همه را از صفحه پاک مي‌کني. اراده خودت را ظاهر مي‌کني. اين اولين قدم ورود به دعا است، دعايي که مي‌خواهيم با آن به سمت ظهور حرکت کنيم.
سه موضع هست که يک موضع، موضع رحمت است. يک موضع نکال و نقمه هست، يک موضع، موضع اظهار کبرياء و عظمت هست. اين موضع‌ها کجا هستند؟ کجا موضع رحمت است؟ هرجا موضع بندگي و خضوع و تواضع است، موضع رحمت است. هرجا موضع استکبار و گردن فرازي است، موضع نقمت است. محيط ولايت نبي اکرم و اهل‌بيت(ع) محيط رحمت است. هرکس در اين محيط است مورد رحمت خداست، چون محيط بندگي است. عبد مطلق هستند. «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ، لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ‏ يَعْمَلُونَ» (انبياء/27) آنهايي که در اين وادي مي‌آيند و دنبال حضرت حرکت مي‌کنند، مي‌خواهند بندگي کنند، امام جماعتشان امام زمان(ع) هست و همه عمرشان يک نماز جماعت پشت سر امام زمان، چشمشان را باز مي‌کنند در عالم برزخ هستند. اينها در موضع رحمت هستند. ممکن است گناه هم بکنند، غير معصوم ممکن است زمين هم بخورد ولي موضع، موضع رحمت است.
خداي متعال در مقابل گناهش هم به او محبت مي‌کند. چون موضع، موضع مغفرت است. دنبال امامي مي‌روي که عبد مطلق خداست، مي‌خواهي به او نزديک شوي، تو هم عبد شوي. در وادي بندگي هستي ولي در وادي بندگي بشر غير معصوم گناه هم مي‌کند. در وادي سرکشي نيست. نمي‌خواهد طغيان کند، اينجا موضع عفو و رحمت است. در سوره آل عمران وقتي متقين را توصيف مي‌کند، مي‌گويد: متقين يکي از اوصافشان اين است، وقتي گناه مي‌کنند بلافاصله استغفار مي‌کنند. «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ‏ إِلَّا اللَّهُ» (آل‌عمران/135) چه کسي جز خدا گناه اين بنده‌اي که متقي است، زمين خورد، همين که زمين خورد يا الله مي‌گويد، گناهش را جز من پاک مي‌کند؟ شيطان سعي کرده او را آلوده کند، من رهايش کنم؟ من خودم او را پاک مي‌کنم. لذا وقتي اين آيه نازل شد شيطان قوايش را جمع کرد، گفت: خداي متعال خودش به جنگ ما آمده است. پس يک جايي موضع رحمت است. محيط ولايت نبي اکرم، اهل‌بيت و انبياء و اولياء محيط رحمت است. اما موضع ديگر موضع نکال و نقمت است. شيطان مقابل حضرت حق ايستاده است. گفت: خدايا نه سجده مي‌کنم و نه رحمت تو را مي‌خواهم. بعد هم رفته با خدا درگير شده، نقشه مي‌کشم همه بندگان تو را جهنمي مي‌کنم. خداي متعال در مقابل اين چه بايد بکند؟ اينجا موضع نکال و نقمت است. مستکبريني که مقابل خدا گردن فرازي مي‌کنند، عباد خدا را زير دست و پايشان له مي‌کنند، فرعون‌ها و نمرودها، فراعنه ديروز و امروز، خداي متعال با اينها چه بايد بکند؟ اگر اين سران کفر که عالم را به آتش مي‌کشند بخواهند به بهشت بروند، اين بهشت خوب است؟ نه،«وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ» آنجايي که جاي عقوبت است وقتي مي‌گيرد ديگر احدي نبايد نجات پيدا کند. لذا وقتي خداي متعال مي‌گيرد گردن همه گردن فرازهاي عالم پايين مي‌آيد. پس يک موضع رحمت و يک موضع نقمت است. يک موضع سخت‌گيري و يک موضع عفو است. موضع بندگي و موضع طغيان، محيط ولايت نبي اکرم و محيط ولايت اولياي طاغوت و جبهه مقابل حضرت از بني اميه و بني عباس‌ها و قبل و بعدشان.
يکجا جاي اظهار کبريايي است. هيچکسي در عالم چيزي ندارد. همه مخلوق و همه فقير، يک کسي اعلام مِلک و مُلک مي‌کند. مي‌گويد: اينجا مملکت من است و خدايا تو حق نداري حرف بزني. خداي متعال او را متوجه مي‌کند که چيزي نداري. زير پايش را مي‌کشد. نشان مي‌دهد هيچي در دست تو نيست، با مِلک من اعلام ملک و مُلک در مقابل من مي‌کني؟ اين از باب اين نيست که العياذ بالله خداي متعال منفعل مي‌شود. موضع، موضع اظهار کبريايي است. لذا من خدا را حمد مي‌کنم. دارم خدا را ثناء مي‌گويم. خدايا تو چه خداي فوق العاده‌اي هستي، چقدر صفات تو زيباست. تو اعظم المتجبرين هستي. فرش را از زير پاي همه مي‌کشي، روي فرش تو نشستند و اعلام خدايي مي‌کند. اينکه هميشه خيال کند خداست، خيلي بد است. توهم کبريايي مي‌کند، خودش را مستغني مي‌بيند و سر برمي‌دارد، طغيان مي‌کند و بعد هم خداي متعال تا آخر بگذارد در اين توهم بماند. يکجايي زير پايش را مي‌کشد. اگر برگشت که برگشته است. اگر برنگشت ديگر مستحق عقوبت است. يعني ملک و مُلک را از او مي‌گيرند که نشان بدهند دستت خالي است. اگر خداي متعال اينطور نباشد، نمي‌شود.
حالا شما مي‌خواهيد به سمت ظهور برويد. خداي متعال يک موضع رحمت دارد، يک موضع نکال دارد، يک موقع نقمت دارد، اينها در عالم ظهور پيدا مي‌کند. عصر ظهور عصر ظهور همين سه خصوصيت در عالم است. خداي متعال در يک موضعي رحمت خودش را بسط مي‌دهد و مؤمنين را در وادي رحمت مي‌برد. نکال و نقمت خودش را بسط مي‌دهد، کل دستگاه ابليس و شياطين را جمع مي‌کند. کبريايي خودش را ظهور مي‌دهد، لذا يوم الله است. همه مي‌فهمند مُلک، مُلک خداست. همه تخت و تاج‌ها را از بين مي‌برد و فرش‌ها را از زير پاي فراعنه مي‌کشد. اين حمد متناسب با آن درخواست است. اين را در مقياس فردي هم بياوريد پياده کنيد. خدايا اگر من گناه کردم اينطور نبوده بخواهم در موضع نقمت تو قرار بگيرم. من در موضع رحمت هستم. يک بنده زمين خورده زمين گيري هستم که شيطان مرا گول زده است. در موضع رحمت تو ارحم الراحمين هستي. من خودم را در معرض نقمت تو قرار نمي‌دهم. اگر گناه کردم از سر اين نبوده که گفتم: اين خدا، خداي بدي است يا العياذ بالله بي عرضه است. زمين خوردم، اينجا موضع رحمت است. خدايا تو صاحب کبرياء هستي و من هيچ هستم، تو دست من هيچ را نگيري که با کبريايي تو سازگار نيست. مي‌شود اين حمدها را نسبت به احوال شخصي خودمان هم معنا کنيم. ولي به نظرم اين ثناء بايد متناسب با دعا تعريف شود. مي‌خواهيم بگوييم: خدايا خواسته من اين است و تو را اينطور حمد مي‌کنم. اين خداي عاجزي نيست که قرن‌ها فراعنه در ملک او تاخت و تاز مي‌کنند. اظهار کبريايي و عظمت مي‌کنند و «أنا ربکم الاعلي» مي‌گويند. اين خداي عاجزي نيست که بندگان خوبش را که زير دست و پاي ستم اينها افتادند، نجات بدهد و با رحمت خودش بگيرد. نه تو ارحم الراحمين هستي، وقتش برسد همه شکستگي‌ها را جبران مي‌کني! وقتش برسد اين ادعا و توهم کبريايي را به باد مي‌دهي. تو خدايي هستي که وقتي موضعش برسد با نکال و نقمت همه اين دستگاه‌ها را جمع مي‌کني.
شريعتي: ما به خاطر فرصت محدودي که داريم نمي‌توانيم تمام فرازهاي دعاي افتتاح را مرور کنيم. همين که با ادبيات اين دعا آشنا شويم، با قله‌هاي رفيع اين دعا، باعث مي‌شود ما هر شب مأنوس شويم و با اين دعا بيشتر زلف گره بزنيم و از برکات آن بهره‌مند شويم. امروز صفحه 329 قرآن کريم، آيات 82 تا 90 سوره مبارکه انبياء را تلاوت خواهند کرد.
«وَ مِنَ‏ الشَّياطِينِ‏ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82» وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «83» فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ «84» وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ «85» وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ «86» وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ «87» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ «88» وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ «89» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ «90»
ترجمه: و گروهى از شيطان‏ها براى او (سليمان) غوّاصى مى‏كردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مى‏دادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند). و (بياد آور) ايوب را آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه همانا به من آسيب رسيده و تو مهربانترين مهربانانى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و سختى او را برداشتيم و خاندانش را به او باز گردانديم و همانندشان را (نيز) با ايشان (همراه كرديم تا هم) رحمتى از سوى ما (به او باشد و هم يادآورى) و پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان. و اسماعيل و ادريس و ذى الكفل (را ياد كن كه) همه از شكيبايان بودند. و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند. و ذوالنون (يونس را به ياد آور) آن هنگام كه خشمگين (و با قهر از ميان مردم بيرون) رفت و گمان كرد كه (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (امّا همين كه در كام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاريكيها ندا داد كه (خداوندا!) جز تو معبودى نيست، تو پاك و منزهى (و) همانا من از ستمكاران بودم (و نمى‏بايست مردم را بخاطر سرسختى‏شان رها كرده و تنها بگذارم). پس (دعاى) او را اجابت كرديم و او را از آن اندوه نجات داديم و ما اين چنين، مؤمنان را نجات مى دهيم. و زكريّا (را ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندى به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه كه) تو خود، بهترين وارثان هستى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و يحيى‏ را به او بخشيديم، و همسرش را (كه نازا بود) براى او شايسته قرار داديم (و اين بخاطر آن بود كه) همانا آنان در كارهاى نيك، شتاب داشتند و مارا از روى اميد و بيم مى‏خواندند و در برابر ما فروتن بودند.
شريعتي: انشاءالله در لحظات ناب افطار، در رأس دعاها و خواسته‌هايمان ظهور حضرت ولي‌عصر(عج) را بخواهيم که انشاءالله بيايند و ما هم در روزگار آمدنشان باشيم. اگر نکته‌اي باقي مانده بفرماييد.
حاج آقاي ميرباقري: عزيزان وقتي اين دعا را مي‌خوانند، هم مي‌شود با حوزه خصوصي خود تطبيق بدهند، هم مي‌شود به فضاي کلي عالم و سير جبهه حق و باطل تطبيق بدهند. گمان من اين است که ناظر بر آن فضاي بزرگ هست.
شريعتي: دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي ميرباقري: خدايا به حق محمد و آل محمد ظهور امام زمان را هرچه زودتر مقرر بفرما. پيروزي قطعي را نصيب جبهه مسلمين و مؤمنين بفرما. ريشه دشمنان اسلام و مستکبرين عالم را بر کن. گرفتاري‌هاي دوستان اميرالمؤمنين(ع)، گرفتاري‌هاي مؤمنين و محبين را در هرجاي عالم هستند مرتفع بفرما. عموم دوستان وجود مقدس نبي اکرم و اهل‌بيتشان را از برکات ويژه اين ماه برخوردار بفرما. توفيق روزه‌داري و سحرخيزي، انس با خودت و کتابت و اوليائت و ترک گناه و معصيت را عنايت بفرما.
شريعتي: از همه عزيزاني که امسال اولين سالي است که روزه‌دار هستند، التماس دعاي مخصوص داريم. در پناه خداي متعال باشيد.    
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»