اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-02-27- حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري - اهميت دعا و شرح دعاي پر فضيلت افتتاح


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهميت دعا و شرح دعاي پر فضيلت افتتاح
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري
تاريخ پخش: 27-02-97

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.
سلام ماه مبارک، سلام ماه خدا *** سلام ماه پذيرايي خدا از ما
سلام شهر طهورايي ساکنان زمين *** سلام چشمه تنزيه عالم بالا
ببين به سوي تو قرآن بدست آمده‌ام *** سلام شهر تلاوت، سلام شهر دعا
به دعوت تو در اين مهماني آمده‌ام *** وگرنه خواب کجا و عالم بالا
چقدر سنگ به بالم زدم به دست خودم *** چقدر زخمي‌ام و پر شکسته‌ام حالا
براي اذن دخولم اجازه مي‌خواهم *** اجازه از علي و يک اجازه از زهرا
به اذن دست بريده به اذن مشک و عَلَم *** به اذن روضه حضرت سقّا

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه‌ي هموطنانم، بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين‌مان. حلول ماه مبارک رمضان مبارک باشد. خدا را هزار مرتبه شکر مي‌کنيم که اين توفيق را به ما داد تا بتوانيم امسال حال و هواي ماه مبارک رمضان را تجربه کنيم و در اين حس و حال نفس بکشيم. اين ضيافت بزرگ گواراي وجودتان باشد و اين ضيافت با شکوه. حاج آقاي ميرباقري سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي ميرباقري: عليکم السلام و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. حلول ماه مبارک رمضان را تبريک عرض مي‌کنم. اميدوارم خداوند متعال توفيق بهره‌مندي کامل از اين ماه را عنايت بفرمايد.
شريعتي: انشاءالله، ماه مبارک رمضان از راه رسيد، با سحرهاي پرنور و لحظات ناب افطار، انشاءالله در تمام لحظات اين ماه همديگر را دعا کنيم و سيل برکات از عالم بالا به سمت ما سرازير شود. خوشحاليم که در پنج‌شنبه‌هاي ماه مبارک رمضان خدمت حاج آقاي ميرباقري هستيم، قرار گذاشتيم در ماه مبارک رمضان که هم بهار قرآن است و هم بهار دعا و نيايش و زمزمه است، از ادعيه بسيار نوراني اين ماه براي ما بگويند و خاصه دعاي افتتاح که براي همه دوستان ما آشنا است. خدمت شما هستيم و با دل و جان بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي ميرباقري: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين. (قرائت دعاي سلامت امام زمان)    
همينطور که فرمودند، مقرر شده که اگر خداي متعال توفيق بدهد گفتگويي در مورد دعاي افتتاح داشته باشيم که شايد از بهترين و لطيف ترين دعاهاي ماه رمضان است. در ماه رمضان دعا خيلي سفارش شده، دعاي ابوحمزه، دعاي سحر هست، دعاي روزهاي ماه رمضان هست ولي دعاي افتتاح دعاي فوق العاده‌اي است که هم مرحوم شيخ طوسي در تهذيب و مصباح المتهجد اين را نقل کردند.  حديثي که ايشان نقل مي‌کنند خيلي با ديگران متفاوت است، مرحوم سيد در اقبال نقل کردند با سند معتبري که از محمد بن عثمان نقل مي‌کنند که نايب خاص دوم حضرت است. اين دعا را ايشان در ماه رمضان مي‌خواندند. مرحوم علامه مجلسي وقتي به اين دعا مي‌رسند هم در بحار نسبت به امام زمان مي‌دهند که محمد بن عثمان نقل از حضرت کردند. هم در زاد المعاد که يک تعبير لطيف‌تري هم دارند. از جانب امام زمان نقل شده که حضرت براي شيعيانشان نوشتند که در هر شب ماه رمضان اين دعا را بخوانند و اين سندي است که مرحوم علامه مجلسي ذکر کردند. مضمون اين دعا بسيار بلند است و عمدتاً دعا براي وجود امام زمان(ع) هست، دعاي فوق العاده‌اي است که انشاءالله خوانده شود. اگر کسي اين دعا را سي شب ماه رمضان بخواند خيلي افق نگاهش به عالم عوض مي‌شود. اهل انتظار و دلداده حضرت مي‌شود. آماده مي‌شود براي اينکه جزء اصحاب حضرت شود و خيلي ظرفيت آدم را بزرگ مي‌کند.
مقدمتاً دو نکته را عرض کنم. يکي اينکه ماه رمضان يک فرصت استثنايي است که خداي متعال در اختيار ما قرار داده است. شهر الطهور است، شهر پاک شدن است. خالص شدن، شهر القيام است. شهري است که انسان مي‌تواند از سر سفره دنيا برخيزد و قيام لله بکند. همه چيز در اين ماه آماده است. در خطبه شعبانيه حضرت خصوصياتي براي ماه رمضان مي‌گويند. مي‌فرمايند: ماهي است که «انفاسکم فيه تسبيح» يک فضاي باشد که نفس کشيدن آدم تسبيح به حساب بيايد. يا مثلاً «نومُکُم فيه عباده» خواب آدم عبادت است. البته يک عده از اولياي خدا هستند که هميشه اينطور هستند. آن‌هايي که وارد بيت النور شدند، ذيل آيه مبارکه نور اين را عرض کردم. آنهايي که «فِي‏ بُيُوتٍ‏ أَذِنَ‏ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» (نور/36) در بيت النور نبي اکرم، خانه‌اي که نور نبي اکرم آنجا نازل هست، وارد مي‌شوند از کساني که مي‌شوند که «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ» (نور/37) هيچ تجارت و بيعي آنها را از ذکر خداوند متعال، توجه به حضرت حق و اقامه صلاة و ايتاء زکات باز نمي‌دارد. از اينکه توجه به خداي متعال داشته باشند. از خداي متعال بگيرند و به بندگان خدا هم عطا کنند. نه از ارتباطشان با خداي متعال، نه از دستگيري از عباد الله هيچ بيع و تجارتي غافلشان نمي‌کند. بازارشان هم محل عبادت و مسجدشان است و خوابشان هم محل عبادتشان هست. قرآن گاهي خواب اينها را هم بيداري به حساب آورده است. مي‌فرمايد: کمي از شب خواب مي‌روند. اينها مي‌خوابند اما خداي متعال خواب اينها را بيداري حساب کرده است چون اهل ذکر هستند. بنابراين يک عده خوابشان عبادت است.
اين يک سفره عامي است. آنهايي که وارد ماه مبارک رمضان مي‌شوند، خداي متعال لطف کرده، نفسشان تسبيح است. مثل نفسي که در روايت دارد، کسي که از سر غصه‌ي ظلمي که بر اهل‌بيت رفته محزون مي‌شود و آهي مي‌کشد اين تسبيح خداست. تنزيه خداست. نفس در ماه رمضان هم چنين است. يعني فضا مثل بيت النور است. گويا خانه امام زمان است. آدم وارد اين خانه شده، فضيلت اين خانه اين است که نفس در آن تسبيح است و خواب در آن عبادت است. «عَمَلکُم فيه مقبول» خيلي وقت‌ها عمل ما صحيح است، نماز ما قضا نمي‌خواند ولي مقبول نيست. دو رکعت نماز مقبول بار انسان را مي‌بندد. کسي غيبت کند ممکن است چهل روز نمازش قبول نشود. ربا بدهد و بخورد، ممکن است مانع قبولي عمل شود. در اين ماه فضايي است که شرايط قبولي عمل در آن هست. «دعاءکم فيه مستجاب» استجابت دعا خيلي شرايط دارد. به راحتي آدم به مقام اجابت دعا نمي‌رسد. اين ماه چنين است که گويا آدم مستجاب الدعوه است. البته هميشه اينطور است که دعا بدون اجابت نمي‌شود ولي در ماه رمضان گويا همه چيز آماده است. زير قبه امام حسين(ع) دعا مستجاب است. مستجاب الدعوه نيستيم ولي آنجا که مي‌رويم مستجاب الدعوه هستيم. پس فضيلت آن مکان است و قرب به حضرت است. اينجا هم فضا طوري انسان را به خدا مقرب مي‌کند که «دعاءکم فيه مستجاب» اين ظرف خاصي است. مثل ظرف زماني امام زمان(ع) است که انسان مقرب مي‌شود و اين خاصيت آن فضاست. آدم در بازار عطرفروش‌ها بوي عطر مي‌گيرد. بوي من نيست بوي عطر آنهاست! ماه رمضان يک چنين ماه عجيبي است لذا همه عبادات در آن فوق العاده است. تلاوت قرآن به خصوص چون قرآن در اين ماه نازل شده است، ميوه‌هاي ماه در دسترس ما هست و يک آيه ثواب يک ختم قرآن دارد. با تلاوت يک آيه ثمره يک ختم قرآن را مي‌تواني بچينيد. اين سفره الهي پهن است.
عبادات فراواني در اين ماه هست، روزه‌اش، شب زنده‌داري‌اش، استغفار و توبه‌اش، ولي يکي از بهترين آنها دعا است. دعاها افضل هستند. ابوابي در روايات ما هست که در بين مستحبات دعا افضل از بقيه اعمال است. مثلاً يکي دو باب مرحوم شيخ در تهذيب دارند. تهذيب از کتب اربعه معتبر ما هست در باب تعقيبات صلاة، دو باب دارند. عنوان يک باب اين است «الدعاء بعد الفريضه افضل من الصلاة تنفلاً و بذلک جرت السنة» شما نماز واجب را خوانديد بلند شويد چند رکعت نماز مستحبي بخوانيد يا دعا کنيد. بحث نماز واجب نيست. قضاء نماز واجب دارد بايد بخواند. نماز واجبش را بخواند. نماز واجب خوانيدم، نافله بخوانيم يا دعا کنيم. روايت متعددي را نقل مي‌کنند که فضيلت دعا بعد از نماز واجب بيش از نماز مستحبي خواندن است. «الدعاء بعد الفريضه افضل من الصلاة تنفلاً» مي‌فرمايد: دعاي بعد از فرضيه افضل از نوافل و نمازهاي مستحبي است. سنت اهل بيت هم اين بوده است.
باب ديگري دارد که عجيب است. باب ششم از باب نوافل است. «باب الاستحباب الاطالة الدعا في الصلاة» مي‌فرمايد: افضل است از اطاله قرائت. مستحب است در نماز آدم دعاهاي طولاني بخواند. در سجده، در رکوع و قنوتش دعاهاي طولاني بخواند. بودند کساني که کميل را در سجده مي‌خواندند. ابوحمزه را در قنوت نماز وتر مي‌خواندند. مرحوم آيت الله العظمي بهجت نقل کرده بودند که استاد ما مي‌گفتند: يک موقعي در حرم حضرت امير(ع) شايد سي، چهل نفر بودند که در قنوت نافله شبشان ابوحمزه را مي‌خواندند. بنابراين مستحب است طول دادن دعا در نماز و اين افضل است از اطاله‌ي قرائت. روايتي را از معاويه بن عمار نقل کردند که از امام صادق(ع) سؤال کرد: دو نفر با هم وارد نماز شدند و با هم خارج شدند. طول نمازشان يک اندازه است. يکي بيشتر قرآن خوانده و يکي هم بيشتر دعا خوانده است. قنوت و سجده را طول داده است. کدام افضل است؟ حضرت فرمودند: هردو خوب است و فضيلت است. گفت: کدام بهتر است؟ حضرت چهار پنج قسم دارد، قسم مي‌خورند که والله دعا افضل است. در بعضي روايات نقل شده که دعا افضل است و به اين دعا استشهاد کردند. «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ‏ رَبِّي‏ لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» (فرقان/77) خداي متعال به اندازه دعاي شما به شما اعتنا مي‌کند. گويا در نماز هم آدم به اندازه‌ي‌ بزرگي حاجتش به او توجه مي‌شود. در اين روايت دارد که حضرت اين آيه را خواندند، «ادْعُونِي‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ» (غافر/60) دعا کنيد من اجابت مي‌کنم. آنهايي که استکبار از عبادت من مي‌کنند. سر باز مي‌زنند و خودشان را بزرگتر از اين مي‌بينند که عبد من باشند، اينها را روز قيامت با خواري وارد جهنم مي‌کنيم. حضرت فرمودند: در اين آيه از دعا تعبير به عبادت شده است. دعا روح عبادت است. مکرر حضرت فرمودند: افضل است. با اينکه قرآن اينقدر فضيلت دارد، اگر قرآن در نماز خوانده شود، هر حرفش در بيرون نماز ده حسنه است. در نماز نشسته پنجاه حسنه و در نماز ايستاده صد حسنه دارد. آنوقت طول دادن دعا افضل از طول دادن قرائت است.
دعا نيازهاي انسان را سامان مي‌دهد. بهترين وسيله تربيتي براي انسان است. قرآن کتاب خداست ولي دعا اگر دعايي باشد که از معصومين نقل شده، بهترين ابزار تربيت انسان هست. ما نيازهايي داريم و نيازهاي ما طريق ارتباط ما با خداي متعال هستند. هيچ نياز حقيقي که خداي متعال در ما قرار داده، نيازهاي واقعي ما، نيازهاي فطري ما هيچکدام مزاحم تقرب به خدا نيستند، بلکه طريق تقرب به خدا هستند. ما نياز به خوراک داريم، طريق تقرب به خداست. طريق بندگي است. به شرط اينکه آدم در اين نياز وقتي گرسنه مي‌شود بگويد: يا الله و وقتي سير مي‌شود بگويد: الحمدلله! يعني خودش را فقير خداي متعال بداند و از دست خدا بگيرد و حمد کند. اين قرب مي‌آورد. چه چيزي بالاتر از اين؟ فرمود: يک ظرف آب بخوريد سه جرعه کنيد، بسم الله بگوييد و بعد از هر جرعه الحمدلله رب العالمين بگوييد، با استعانت از خدا بخوريد و بعد هم خدا را حمد کنيد اهل بهشت مي‌شويد. نيازهاي ما مزاحم بندگي نيستند. منتهي دستگاه شيطان سعي مي‌کند نيازهاي ما را مديريت کند، يعني نيازهاي ما را به سمت نياز به دنيا و حرص به دنيا و حسد به دنيا ببرد، احساس وابستگي به دنيا و تعلق به غير ببرد، مي‌خواهد نيازهاي ما را گسترش بدهد.
الآن دستگاه مادي چه مي‌کنند؟ اول کاري که مي‌کنند توسعه نياز مي‌دهند. براي اينکه ما را وارد دستگاه خودشان کنند، نيازهاي ما را مديريت مي‌کنند. برنامه‌ريزي مي‌کنند و نيازهايي که در ما نبوده را ايجاد مي‌کنند. خيلي‌هايش هم نيازهاي طبيعي ما نيست. نيازهاي فطري ما نيست، آدم است و مي‌تواند ساخته شود. موجودي است ساخته شدني که خودش هم در ساخت خودش سهيم است. آنها سرپرستي مي‌کنند و ما هم مشارکت مي‌کنيم و ساخته مي‌شويم. نيازهايي در ما پيدا مي‌شود که اصلاً نياز واقعي ما نيست. شما يک آدم را به انواع اعتياد معتاد کنيد. ممکن است احتياجاتي براي او حاصل شود و گاهي خلصه‌هايي حاصل مي‌شود که مي‌گويد: شما نمي‌دانيد چه عالمي دارم! واقعاً اين نياز نيست. خيلي از نيازهايي که دستگاه‌هاي مادي ايجاد مي‌کنند واقعاً اينطور است که انسان نياز به سيصد نوع پنير ندارد. نياز به صدها نوع مخلفات و شکلات ندارد. سعي کردند در ژن گياهان تصرف کنند و ميوه‌هايي با رنگ‌هاي مختلف باشد. اينها احتياجات ما نيست. وقتي آدم معتاد شد دنبالش مي‌رود و تلاش مي‌کند اگر به آن رسيد خوشحال مي‌شود و نرسيد ناراحت مي‌شود. نيازهاي ما را مديريت مي‌کنند.
اين نيازمندي‌هايي که ما امروز احساس مي‌کنيم واقعاً نياز عاطفي ما، نياز غريزي ما، نياز به خواب و خوراک، اين نيازهايي که مي‌گويند نيست. يعني به نظر من نوع نيازهايي که دستگاه توسعه غرب براي انسان ايجاد مي‌کند، عالبش نيازهاي طبيعي انسان نيست. نيازهاي مصنوعي است. البته آدم وقتي معتاد شد، وقتي مي‌گوييد: مگر شما محتاج به اين هستي، اين چيز خوبي نيست. از شما خوشش نمي‌آيد. شما به يک آدمي که معتاد است به هر دليلي بگوييد مواد مخدر چيز بدي است، خيلي‌ها خوششان نمي‌آيد از اين حرف!  ما انواع سيگار را براي چه مي‌خواهيم؟ واقعاً آدم محتاج اينهاست؟ نوع نيازهايي که در ما ايجاد مي‌شود در دستگاه شيطنت شيطان نيازهايي است که ما را متعلق به دنيا مي‌کند. بر محور حرص به دنياست، براي ابتهاجات مادي و لذت جويي از دنياست. بعد هم يک آدمي درست مي‌کند که همه نيازهايش به ماده است، خودش را محتاج به عالم ماده و قوانين ماده مي‌بيند و بعد هم از دست طبيعت مي‌گيرد، سرش هم در دامن طبيعت مي‌گذارد. رشته وصل به آسمان را پاره مي‌کند و آدم را زميني مي‌کند از طريق تغيير مسير نياز انسان.
انبياي الهي آمدند نيازهاي انسان را رشد بدهند، نيازهاي ما را بزرگ مي‌کنند. آدم وقتي بزرگ مي‌شود که نيازش بزرگ شود. ما سراسر فقر هستيم. فقيرتر از وجود مقدس نبي اکرم در عالم نداريم. از همه فقيرتر بود. همه عالم عائله حضرت هستند. چه کسي از حضرت فقيرتر است؟ همه کائنات عائله حضرت هستند. اين فقر عين عبادت است. اين فقر است که فخر حضرت است. چه از اين بالاتر که آدم فقير الي الله است. ما به اندازه فقرمان در عالم قيمت داريم. منتهي يک موقع خواسته‌هاي ما از خداي متعال در اين دستگاه عظيم کوچک است، ارزش ما کم است. پس يکي از مهمترين تربيت‌هايي که به آن نياز داريم اين است که نيازهاي ما ساماندهي شود. دعا مي‌آيد اين نيازها را جهت مي‌دهد. يکسري از نيازها بايد حذف شوند. بي خود در نيازهاي ما آمده است و بايد بيرونش کنيم. يکسري از نيازها بايد کوچک شوند. يکسري از نيازها بايد بزرگتر شوند. يکسري نيازها در فطرت ما هست و بايد شکوفا شود و ما از آن غافل هستيم. ما نيازهايمان را بايد به چه کسي بدهيم؟ بايد دست معصوم بدهيم که ما را تربيت کند و نيازهاي ما را سامان بدهد. دعاهايي که از معصومين مي‌رسد نيازهاي ما را سامان مي‌دهد. ما را فقير الي الله مي‌کند. فقرهاي ما را بزرگ مي‌کند، افق‌هايي رو به ما باز مي‌کند که قبلاً نمي‌ديديم و بدون معصوم هم نمي‌شود ببينيم. پس دعا کارش اين است، دعايي که از معصوم نقل مي‌شود افق‌هايي را پيش روي ما باز مي‌کند، اول يک وسعت ديدي به ما مي‌دهد و بعد کم کم در ما تعلق ايجاد مي‌کند. اول فضا را نشان مي‌دهد و آدم خيلي چيزها را ممکن است ببيند. ممکن احساس نياز نکند، احساس را در او ايجاد مي‌کند.
يک نکته‌اي را بگويم اينکه دعا هميشه مستجاب است. فقط اشکالش اين است که خيلي وقت‌ها ما دعا نمي‌کنيم چون خواسته يک لوازمي دارد که به لوازمش ملتزم نمي‌شويم. يادم هست مرحوم آيت الله خرازي زماني مي‌فرمودند: پدر ما از کسبه بسيار وارسته و متدين تهران بودند، مي‌گفتند که پدر ما در س مرحوم شيخ مرتضي زاهد مي‌رفتند، عالم پر نفوذ که شايد بعضي قديمي‌ها هنوز خاطرات ايشان را به ياد داشته باشند. کلامشان خيلي نافذ بود. مي‌گفتند: ايشان بحثي از مقام رضاء مي‌کرد. رضاء نسبت به قضاي الهي، چه مقامي است و چقدر شيرين است و ما هم شيفته شديم و پاي منبر به خدا عرض کرديم: خدايا ما هم راضي هستيم. از اين به بعد هرچه تو بخواهي ما راضي هستيم. مي‌گفت: به خانه رفتم و ظهر ديدم يک حادثه‌اي پيش آمده بود و مثلاً زودپزي ترکيده و خانم ما مجروح شده است. من فهميدم حرفي که با خدا زدم بايد پايش بايستم. شب ديدم آتش از اتاق بلند شده و اموال دارد مي‌سوزد و باز فهميدم با خداي متعال حرف زدم. فردا صبح از خانه بيرون مي‌رفتم، ديدم شما در حوض افتادي و داشتي غرق مي‌شدي. شما را از آب گرفتم و رفتم يک گوشه در پناه ديوار ايستادم و گفتم: خدايا غلط کردم حرف بزرگتر از دهانم زدم!
يک موقع آدم در دعا مي‌گويد: مي‌خواهم اما نمي‌خواهد. اگر بخواهي به تو مي‌دهند. معصوم وقتي دعا مي‌کند يک خواسته‌هاي بزرگي را پيش روي ما قرار مي‌دهد. يک قله‌هايي را نشان مي‌دهد و ما را آرام آرام به سمت آن قله سير مي‌دهد. اول ماه رمضان آدم ابوحمزه مي‌خواند و خيلي نمي‌فهمد. سي شب سحرها مي‌خواند، آنوقت آدم را سير مي‌دهد. امام در دعايش حاضر است. حقيقت دعا از قلب امام جاري مي‌شود. دعا آن کوثر جاري از قلب امام است. دعا چشمه تسليم است که از قلب امام جاري مي‌شود و بعد ما را شستشو مي‌دهد و تميز مي‌کند. افق‌هايي را پيش روي ما قرار مي‌دهد و آرام آرام خواسته‌هاي ما را رفيع مي‌کند. نيازهاي ما را به خداي متعال نياز بزرگ مي‌کند. از خدا هرچه بخواهي جز آن دعاهاي خاص کوچک است. نمي‌گويم کوچک‌ها را نخواهيم. آدم زماني نيازي کوچک دارد و نياز بزرگ هم دارد. ما نياز به بالشت هم داريم، ولي اينکه نياز به بهشت نيست. ما بايد همه چيز از خدا بخواهيم ولي بايد نيازهاي ما بزرگ باشد. امام ما را به تدريج به قله‌ها مي‌رساند. هم اولويت‌ها را به ما نشان مي‌دهد و هم در ما آرام آرام ايجاد مي‌کند. دعا اگر واقع شد، مستجاب مي‌شود. ولي ما نمي‌خواهيم. اگر يک ماه رمضان هر شب در اين فضاي نوراني بلند شدي با بيان امام زمان، آنچنان که علامه مجلسي نقل کردند، از خدا اين دعاها را خواستي، دعاهايي که آخر دعاي افتتاح هست در مورد امام زمان «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ» کم کم مي‌بيني آخر ماه رمضان بزرگ شدي. غصه جاهاي کوچک را نمي‌خوري. از چيزهاي کوچک فارغ شدي و همه برايت حقير مي‌شود. وقتي دعا را شما با معصوم مي‌خوانيد، خاصيتش اين است که آدم را تربيت مي‌کند. نيازهاي انسان را رفيع مي‌کند. آدم را به افق‌هايي اول آشنا مي‌کند، خيلي هم دورياب هستند. ما کجا و اين خواسته‌ها کجا ولي آرام آرام مي‌بيني آدم از اين خواسته‌ها عبور مي‌کند. ديگر همه عالم براي او کوچک مي‌شود. ما که خربزه کار هستيم و الآن مي‌کاريم براي اينکه شش ماه ديگر ميوه‌اش را بخوريم. نمي‌توانيم درخت گردو بکاريم، کار مي‌کند براي هزار سال آينده، متوقع نيستي امروز و فردا مزد بدهد. خيلي آدم بزرگ مي‌شود. آدم مي‌تواند براي هزار سال بعد و قرن‌ها بعد کار بکند.
شريعتي: شايد همينجاست آنهايي که در قصه‌هايشان خوانديم که مستجاب الدعوه بودند ولي با اين حال فقير بودند و از دنيا کمتر داشتند، بخاطر اين بود که نگاهشان خيلي بزرگ شده بود و ديگر به اين حوائج مادي مختصر توجهي نداشتند؟
حاج آقاي ميرباقري: نه اينکه اين حوائج نيست. افق‌هاي بزرگتري را مي‌بيني که اين دنيا کوچک مي‌شود.
شريعتي: سيد علي آقاي قاضي فقير بوده و فقير زندگي مي‌کرده است.
حاج آقاي ميرباقري: اين فقر را دوست داشته است. چون احساس مي‌کرد که اينطور بهتر مي‌شود راه خدا را رفت. امام باقر(ع) به جابر فرمودند، جابر از اصحاب پيامبر(ص) بود و پيرمرد شده بود. فرمودند: حالت چطور است؟ گفت: مرگ را بيشتر از زندگي دوست دارم و فقر را بيشتر از غناء دوست دارم و احساس مي‌کنم اينها براي من کارسازتر است. حضرت فرمودند: ما اهل بيت اينطور نيستيم. ما هرچه خدا بخواهد دوست داريم! اين درست است. ولي عرض من اين است بالاخره آدم وقتي بزرگ شد کل دنيا از چشمش مي‌افتد. همين آدمي که مي‌ديدي با يک کلمه عصباني مي‌شد و با يک کلمه خوشحال مي‌شد، با يک جلوه دنيا حرکت مي‌کرد و با يک نسيم راه مي‌رفت، بزرگ مي‌شود و ديگر طوفان‌هاي شيطان کارگر نيست. «قُلْ مَتاعُ‏ الدُّنْيا قَلِيل‏» (نساء/77) شما بزرگ هستيد و اين کم است. دنيا به اين بزرگي قليل است. ما به يک گوشه آن هم راضي هستيم. ملک ري را به ما بدهند هزار کار مي‌کنيم. چطور کوچک است. آدم را بزرگ مي‌کنند و کل متاع دنيا قليل مي‌شود. مهم اين است ما بزرگ شويم و تربيت شويم. مهمترين چيزي که در تربيت ما مؤثر است اين است که افق‌هاي بزرگ را ببينيم و بفهميم و بعد تعلق به آن پيدا کنيم. نياز ما تبديل شود. ما نيازمان را نبايد دست مديران مادي بدهيم. ما را حريص به دنيا مي‌کند. ما احتياج داريم و آنها به نيازهاي ما جهت مي‌دهند. بحث اين نيست که ما رفاه نمي‌خواهيم. کدام رفاه در کدام وسعت و طريق؟ همه نيازهاي ما بايد در طريق سير الي الله باشد. بايد بزرگ شويم و برسيم به جايي که به کمتر از مقام رضوان راضي و قانع نباشيم.
شريعتي: از اين منظر به دعا نگاه کردن که به نيازهاي ما جهت و سامان مي‌دهد، خيلي بحث خوبي بود. اينکه ما مهار دلمان را دست امام معصوم مي‌دهيم و او به ما بگويد: چه مي‌خواهي؟ وقتي معصوم دعا را ياد ما مي‌دهد، خودش شفيع است. دائماً با دعا هست. روح ما را کنترل مي‌کند. نبض ما در دست اوست. اگر با امام همراه شديد با دعا سيرمان مي‌دهد، اگر با توجه و توسل خوانديد، نور امام حاضر است. نور امام قلب شما را نوراني مي‌کند، افق ديد را باز مي‌کند و پرده‌ها را کنار مي‌‌زند، خواسته‌هايتان را بزرگ مي‌کند. آدمي که قبل از ماه رمضان حداکثر آرماني که داشت کله الکترونيکي تافلر بود. در يک جا بنشينيم و از طريق دولت الکترونيک معامله کنيم و خوش باشيم. بيشتر از اين که نيست. بعد تبديل به آدمي مي‌شود که به کمتر از ظهور قانع نيست. يعني همه وعده‌هايي که ترامپ در عالم مي‌دهد، دل او را تکان نمي‌دهد. بزرگ مي‌شود، عزيز و نفوذ ناپذير مي‌شود.
کار فرعون اين است «فَاسْتَخَفَ‏ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» (زخرف/54) آدم را کوچک مي‌کند، کوچک که شد اطاعت مي‌کني. زمام تو در دست او مي‌آيد. قرآن تعبيري دارد که خيلي لطيف است. وقتي سحره مي‌خواستند به جنگ موساي کليم بروند، به فرعون گفتند: «إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ» (اعراف/113) اگر غلبه کرديم، به ما مزد هم مي‌‌دهي؟ وقتي مي‌خواهد مزدي بدهد که فوق العاده است، مي‌گويد: «وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (اعراف/114) شما به من نزديک مي‌شود و جزء مقربان من مي‌‌شويد. بعد اين انگيزه تقرب به فرعون موجب مي‌شود بيايند بساط پهن کنند و با پيغمبر خدا بجنگند. اين آدم‌ها نفس موساي کليم به آنها مي‌خورد مؤمن مي‌شوند. مي‌بينن اين از جنس خودشان نيست. اين سر نيست، يک کار ديگري مي‌کند و دستي در عالم غيب دارد. از آن عالم مي‌گيرد. مؤمن مي‌شوند، وقتي مؤمن شدند فرعون به آنها گفت: بدون اجازه من! شما هم با موسي همدست بوديد، شما را لا به لاي نخلستان‌ها مي‌برم به دار مي‌کشم و رد شما را هم در تاريخ گم مي‌کنم. کسي نفهمد چه شديد. خيال مي‌کنيد من عاجز هستم؟ يک پاسخ مي‌دهند «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي‏ هذِهِ‏ الْحَياةَ الدُّنْيا» (طه/72) هرکاري مي‌خواهي بکن، آنجايي که خداي متعال به تو اجازه حکمراني داده است، «هذه الحياة الدنيا» است. ما پايمان را از دنيا بيرون گذاشتيم، دست تو به ما نمي‌رسد، مي‌خواهي چه کني؟ همين آدمي که تا ديروز کوچک بود. فرعون گفت: تو مقرب مي‌شوي. فرعون مي‌گويد: شما را مي‌برم و لا به لاي نخلستان‌ها به دار مي‌کشم. نه اينکه نمي‌ترسد، مي‌گويد: اصلاً دستت به ما نمي‌رسد. خداي متعال به تو در اين دنيا اجازه تصرف داده است. من ديگر در اين دنيا نيستم. من با موساي کليم همراه شدم. دل من از دنيا بيرون رفته است. من در محيط ولايت موسي هستم، تو دستت به آن محيط نمي‌رسد. «ولاية علي بن ابي طالب حصني» کسي آنجا رفت دست شيطان به او مي‌رسد. اصلاً افق ترس و اميد در يک عالم ديگري مي‌رود. اگر آدم اهل دعاي معصوم شد، آدم معصوم را در وادي ولايت خودش مي‌برد. يک اميدهاي ديگري دارد، يک ترس‌هاي ديگري دارد. اين هرچه تهديد مي‌کند نمي‌ترسي. خودش هم تعجب مي‌کند چرا نمي‌ترسي؟ نمي‌فهمد که تو اصلاً از افق تير رس او بيرون رفتي که نمي‌ترسي. اصلاً تيرهاي او به تو نمي‌خورد. هرچه پرتاب مي‌کند به جاهاي ديگري مي‌خورد. آدمي که در محيط ولايت آنهاست نيازهايش را آنها اداره مي‌کنند، او را مي‌ترسانند، چون خودشان نيازهايش را سامان مي‌دهند. يک تعلقاتي در او ايجاد مي‌کنند مي‌گويند: اگر به حرف ما گوش ندهي اين تعلقات بي پاسخ مي‌ماند.
شبکه‌هايي که افراد را در باند خودشان مي‌برند و معتاد مي‌کنند و بعد کنترلشان مي‌کنند ديديد. مي‌شود «فَاسْتَخَفَ» کوچکش کرده و نيازش دست اوست. زمام نياز ما دست اولياي کفر افتاد، آنها مديريت کردند که آقا چه خوب است؟ فضاي توسعه را طراحي کردند و گفتند: به اينجا بياييد. ما هم دنبالشان رفتيم بايد اطاعت کنيم. «فَاسْتَخَفَ‏ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» اما اگر دنبال خدا و اولياي خدا رفتيم ما را به يک مقامي مي‌رسانند که از تيررس اينها بيرون مي‌رويم. در عالم اينها نيستيم. او همه تهديدش را مي‌کند و نمي‌ترسد. ملت بزرگوار ايران از تهديد آمريکا نمي‌ترسند. تهديدها خيلي سنگين است. اينهايي که مي‌ترسند و کوچک هستند خيال مي‌کنند همه ملت مي‌ترسند. واقعاً مردم نمي‌ترسند. اين خيلي مهم است که نمي‌ترسند چون بزرگ شدند. من معتقد هستم امام بزرگوار ما، بزرگ کردند و نمي‌ترسند. يک عده که راه امام را قبول ندارند مي‌ترسند. چرا نترسد؟ زمامش در دست اوست. دعاي افتتاح از آن دعاهاي استثنايي ماه رمضان است. پايانش دعا براي ظهور حضرت است و آدم را وارد عالم ديگري مي‌کند. تعلق به دوران ظهور و اهل آن دوران شدن را در آدم ايجاد مي‌کند.
شريعتي: با اين مقدمه بسيار عميق و لطيف‌تان اين نياز را در ما ايجاد کرديد که فراز به فراز دعاي افتتاح را يک جور ديگري بخوانيم و نگاه کنيم. مشروط به اينکه به ادبيات اين دعاي نوراني آشنا شويم. انشاءالله انس ما با ادعيه روزها و شب‌هاي اين ماه بيشتر و بيشتر شود. بهار قرآن از راه رسيد و انشاءالله لحظات زندگي همه ما در طول سال منور به نور قرآن کريم باشد و از ثواب و برکاتش بهره‌مند شويم. امروز آيات ابتدايي سوره مبارکه انبياء را تلاوت خواهند کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، اقْتَرَبَ‏ لِلنَّاسِ‏ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «1» ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «2» لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «3» قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «4» بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ «5» ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ «6» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «7» وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ «8» ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ «9» لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏، (زمان) حساب مردم نزديك شده است، در حالى كه آنان در بى خبرى، (از آن) روى گردانند! هيچ پند تازه‏اى از طرف پروردگارشان براى آنان نيامد، مگر اينكه آن را شنيدند و (باز) سرگرم بازى شدند. در حالى كه دلهاى آنان (از حقّ، غافل و به چيز ديگرى) سرگرم است و كسانى كه (كافر شدند و به خود) ستم كردند، مخفيانه نجوى مى‏كنند كه آيا اين (مرد) جز بشرى مثل شماست؟ آيا با اينكه مى‏بينيد به سوى سحر مى‏رويد؟! (پيامبر) گفت: پروردگار من، هر سخنى كه در آسمان و زمين باشد مى‏داند. او شنواى داناست. (كفّار) گفتند: (آنچه محمّد آورده، وحى نيست) بلكه خواب‏هاى آشفته است، بلكه آنها را به دروغ به خدا نسبت داده، بلكه او يك شاعر است، پس (اگر راست مى‏گويد) بايد همان گونه كه (پيامبران) پيشين (با معجزه) فرستاده شده بودند، او براى ما معجزه‏اى بياورد. تمام آبادى‏هايى كه پيش‏از اينها هلاكشان كرديم، (تقاضاى اين‏گونه معجزات را كردند، ولى همين كه پيشنهادشان عملى شد) ايمان نياوردند، پس آيا اينان ايمان مى‏آورند؟ و (اى پيامبر! به آنان بگو:) ما (هيچ پيامبرى را) پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه (آنها نيز) مردانى بودند كه ما به ايشان وحى مى‏كرديم، پس اگر نمى‏دانيد از اهل اطلاع (و اهل‏كتب آسمانى) بپرسيد. و (همچنين) ما آنها را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم و آنان جاويدان نبودند (كه نميرند). سپس ما به وعده‏اى كه به آنان داده بوديم، وفا كرديم. پس آنان و هر كه را خواستيم، نجات داديم و اسراف كاران را هلاك نموديم. همانا بر شما كتابى نازل كرديم كه در آن وسيله‏ى تذكّر شماست، آيا نمى‏انديشيد؟!
شريعتي: يک التماس دعاي ويژه و مخصوص به همه دخترخانم‌ها و آقا پسرهايي که امسال سال اولي است که وارد اين ماه باشکوه شدند. در لحظه‌هاي سحر، وقت افطار و سر سجاده نماز حتماً ما را دعا کنيد. اين مهماني بر شما مبارک باشد و گواراي وجود شما باشد. ادامه فرمايشات شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي ميرباقري: سير اين صفحه که تلاوت شد را نمي‌توانم عرض کنم، خداي متعال در آيه 7 مي‌فرمايد: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» اگر خودتان را عالم مي‌دانيد که عالم هستيد ولي اگر عالم نيستيد، برويد سؤال کنيد و سائل شويد. اگر سائل شديد جواب شما را مي‌دهند. خداوند به وجود مقدس نبي اکرم مي‌فرمايد: اينها سائل تو هستند. «وَ أَمَّا السَّائِلَ‏ فَلا تَنْهَرْ» (ضحي/10) اگر ما سائل شديم آنها بلد هستند با ما چه کنند. در ما سؤال و خواسته‌اي نيست. خواسته‌اي باشد آنها رد نمي‌کنند. به چه کسي رجوع کنيم؟ شما اگر نمي‌دانيد، چه چيزي را نمي‌دانيد. «اهل الذکر چه کساني هستند که ما سائل شويم، در ما سؤال پيدا شود و حالا برويم آنها به ما عنايت بکنند و به ما علم عطا کنند. اولاً اين ذکر چيست که اهل الذکري هستند و ما بايد سؤالاتمان را از آنها بپرسيم؟ ذکر معاني متعددي در قرآن دارد، يک معنايش وجود مقدس نبي اکرم است. «قَدْ أَنْزَلَ اللّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولا» (طلاق/10) يک معنايش خود قرآن است. در اينجا هردو معنا مي‌تواند مراد باشد کما اينکه در روايت دارد، ذکر وجود مقدس نبي اکرم هست، «أهل الذکر» ما هستيم. «سلمانُ منا اهل البيت» اهل رسول هستند، بيگانه با رسول نيستند. اگر شما مي‌خواهيد از مقامات حضرت و علومي که در نزد حضرت بوده، وحي که به حضرت شده و قرآني که به حضرت شده، اگر مي‌دانيد که مي‌دانيد. تقريباً احدي آن را نمي‌داند. قرآن کتابي است که تقريباً احدي نمي‌داند يعني چه. با اينکه به لسان عربي مبين است شما مفسرين ببينيد که چه کار کردند. خيلي بزرگ بودند و زحمت کشيدند ولي به تعبير امام گويا تفسيري روي قرآن نوشته نشده چون کلام، کلام خداست و کلام وحي است. بنابراين اگر شما مي‌خواهيد از آنچه در نزد اين وجود مقدس هست با خبر شويد، ببينيد پيغمبر کيست و چه آورده است. حرفش چه بوده و طرحش براي عالم چه بوده است. اگر مي‌دانيد که الحمدلله! اگر نمي‌دانيد برويد سائل شويد. برويد نزد آنهايي که اهل اين ذکر هستند. حجاب ندارند و از اسرار آن با خبر هستند، اهل البيت مي‌شوند. اينها هستند که از اسرار مقامات حضرت با خبر هستند. از کتابش با خبر هستند.
يک معناي ديگر هم اين است که ذيل همين آيه 10 اين سوره است «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «10» شما بايد متذکر بشويد، بايد خودتان اهل ذکر شويد. ما کتابي فرستاديم که ذکر شما در اوست. شما را به مقام ذکر مي‌رساند. ذاکر مي شويد. بنابراين اين کتاب نازل شده است. پس بنابراين کتاب ذکر الهي است. در جاهاي ديگر قرآن هم ذکر به کتاب اطلاق شده است. اگر شما نمي‌دانيد در اين ذکر خدا چيست، ذکرتان چيست که بعد به آن متذکر شويد. آمدند ما را به چه چيزي متذکر کنند؟ اين کتاب چه مي‌خواهد بگويد؟
اشخاصي هستند تفسير به قرآن نوشتند، ذره‌اي نمي‌دانند قرآن مي‌خواهد به چه دعوت کند؟ همه قيل و قال است. خودشان متذکر نيستند. ذکر قرآن چيست؟ «وَ أَقِمِ‏ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏» (طه/14) قرآن چه ذکر مي‌خواهد به ما بدهد؟ آن رفعت ذکري که قرآن مي‌خواهد براي ما بياورد چيست؟ اگر مي‌دانيم خيلي خوب است که نمي‌دانيم. همه قرآن مثل «الم» و «الر» است. ظواهرش را عالم و جاهل مي‌فهمند. سرش، نورش و روحش کجاست؟ اگر نمي‌دانيم بايد در ما سؤال پيدا شود، سائل شديم سراغ اهل الذکر يعني اهل القرآن برويم. اينهايي که اسرار قرآن دستشان است. اسرار قرآن نزد چه کسي است؟ «بَلْ‏ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» (عنکبوت/49) آنها هستند که علم قرآن را به آنها داديم. آيات قرآن در سينه آن کساني است که علم قرآن را خداي متعال به آنها عطا کرده است. «عِنْدَهُ‏ عِلْمُ‏ الْكِتابِ» (رعد/43) کساني که علم الکتاب نزدشان هست، اوتوا العلم مي‌شوند. اينها حقيقت قرآن در قلبشان است. اگر مي‌خواهيد ببينيد اين ذکر خدا چيست، مي‌خواهد ما را به چه متذکر شود. اگر اين ذکر در ما آمد متذکر مي‌شويم، سراغ اهل الذکر برويد. مي‌گويند: استاد حقيقت ذکر را به شاگرد القاء مي‌کند. آن ذکر است و الا هزار بار هم با زبانت بگويي، درست نيست. اگر نزد اهل الذکر رفتيد، حقيقت نور قرآن را به قلب شما عنايت مي‌کند. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ‏ إِلَيْكَ‏ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» (ابراهيم/1) اهل الذکر کارشان اين است. چون حقيقت و نورانيت قرآن در قلب آنهاست، علم قرآن نزد آنهاست، آن حقيقت را به ما القاء مي‌‌کنند. به شرط اينکه ما سائل اين ذکر باشيم. اگر ختم قرآن کرديد و رسيديد به اينکه قرآن اينها نيست. محتاج شديد به اينکه بفهميد قرآن را، سر اين سفره سير بلند بشويد در ماه رمضان، سائل امام زمان شويد. آنوقت حضرت حقايق قرآن را به قلب شما عطا مي‌کند آدم مي‌فهمد تا ديروز يک حرف قرآن را هم نمي‌فهميده است.
شريعتي: ما اين هفته قرار گذاشتيم با دوستانمان که ياد کنيم از عبد صالح خدا حضرت آيت الله بهجت و نکاتي را کارشناسان گرانقدرمان اشاره کردند. دوست داريم از زبان شما هم بشنويم.
حاج آقاي ميرباقري: يک جمله از ايشان عرض کنم. ايشان فرموده بودند: يک کتابي است که اگر در چين هم باشد ما بايد برويم پيدا کنيم و آن کتاب را بخوانيم ولي کنار ما هست. همين قرآن! «اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّينِ‏» (روضه‏الواعظين، ج 1، ص 11) کتاب خدا علم است.    بقيه چيزها در مقابل کتاب خدا علم نيست. علم الهي در اينجا تجلي پيدا کرده است. بنابراين تجلي علم خدا در اينجاست، هر علمي هست اينجاست. اين کتاب در هر جاي عالم بود بايد مي‌رفتيم پيدا مي‌کرديم و از اسرار آن با خبر مي‌شديم.
شريعتي: قرار گذاشتيم که در پنج‌شنبه‌هاي ماه رمضان از دعاي بلند و عالي افتتاح بشنويم. مقدمه بسيار خوبي فرمودند و عطش ما را زياد کردند براي دعا خواندن و مأنوس شدن با ادعيه‌اي که در اين ماه وارد شده است. انشاءالله هفته آينده از دعاي افتتاح براي ما خواهند گفت. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي ميرباقري: خدايا اين ماه را ماه ظهور امام زمان و پيروزي مؤمنين و مسلمين مقرر بفرما. عموم دوستان حضرت را از برکات اين ماه در هرجاي عالم هستند برخوردار بفرما.
شريعتي: چند روزي هست براي رسيدن ماه مبارک رمضان لحظه شماري مي‌کنيم. انشاءالله خداوند توفيق درک اين شب‌ها را به ما عنايت کند و نهايت بهره را از اين روزها و شب‌ها خصوصاً شب‌هاي نوراني قدر ببريم.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»