برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تفسير سور جزء سي قرآن کريم
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري
تاريخ پخش: 94/08/23
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
دنيا شنيد آه نيستاني تو را *** بر نيزه ديد آينه گرداني تو را
موج نسيم غمزده حس کرد -مو به مو- *** بر اوج نيزه عمق پريشاني تو را
سنگي که قلب دخت علي را نشانه رفت *** آمد شکست حرمت پيشاني تو را
قومي که سجده بر بت ابليس برده اند *** انکار کرده اند مسلماني تو را
آنان که گوششان پر از آواز سکه بود *** نشنيده اند لهجه ي قرآني تورا
با اينهمه کسي نتوانست کم کند *** يک ذره از تجلي عرفاني تورا
بعد از طلوع سرخ تو اي آفتاب سبز *** چشمي نديد مغرب پاياني تو را
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان عزيز و حاج آقاي ميرباقري عزيز خيلي خوش آمديد.
حاج آقا ميرباقري: سلام عليکم و رحمة الله خدمت شما و بينندگان و همکاران عرض سلام و ادب و احترام دارم.
شريعتي: خيلي ممنون در ذيل بحث تفسير سورههاي نوراني جزء سي قرآن کريم در جلسهي گذشته حاج آقاي ميرباقري از نکات لطيف سورهي مبارکهي ماعون گفتند ادامهي فرمايشات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقا ميرباقري: بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين و لعنة علي اعدائهم اجمعين اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک عرض کرديم سورهي ماعون حدود شش آيه يا هفت آيه دارد چون آيهي آخر را ممکن است بعضيها دو آيه به حساب آورده اند در آن جريان تکذيب دين و ارتباط اين تکذيب دين با دو مسئله بيان شده است يکي با راندن يتيم و برخورد قهر آميز با يتيم و دوم با عدم دعوت ديگران به دستگيري از مساکين و اطعام آنها و هم چنين رابطهي اين تکذيب دين با سهو عن الصلوة يعني نسبت به نماز اعراض کردن و ساهي عن الصلوة بي مبالات نسبت به نماز بودن آمده و رياکاري در نماز و عبادت اين ارتباط توضيح داده شده با يک نگاه اين ارتباط را اجمالا در جلسهي قبل توضيح داديم. تکذيب دين اثرش اينها است «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ، فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» (ماعون/ 3-1) آن کسي که تکذيب دين ميکند به قهر با ايتام منتهي ميشود و به عدم تحريک و برنامه ريزي براي مساکين منتهي ميشود يعني بي توجهي به اين مسائل ميشود منجر به سهو عن الصلوة ميشود و منجر به اين ميشود که از کمترين خيري هم منع ميکند اين را مقداري در جلسهي گذشته توضيح داديم عنايت کنيد اين دين به خود دين تفسير ميشود «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (فتح/ 28) دين آن چيزي است که برنامهي هدايت خدا است باطنش جريان ولايت الله است که براي هدايت بندگان و رساندن آنها به مقصد نازل شده بر انبيا يک معناي دين هم قيامت است که در آيات متعدد گاهي به اين معنا به کار ميرود ولي يک معناي دين هم به معني امام عليه السلام است وجود مقدس حضرت علي در اين جا در روايات متعددي دين به حضرت علي تفسير شده کسي که مکذب حضرت علي است سرنوشتش به اين جا کشيده ميشود در اين جا بحث از قهر با ايتام برخورد قهر آميز با ايتام و برنامه ريزي نکردن براي دستگيري از مسکينهايي است که زمين گير شدند يک بحثي را در بحث انفاق يک موقعي ذيل سورهي بقره در ماه رمضان عرض کردم که وقتي ما انفاق ميکنيم يک عدهاي فقط شکمهاي گرسنه را ميبينند و رنج اين شکمهاي گرسنه يا پاهاي برهنه يا بدنهاي عريان را ميبرند لذا تلاش ميکنند بدنها را بپوشانند کفشي آماده بکنند ولي يک موقع فقرهاي بيشتر و مسکنتهاي بيشتر را ميبينند مسکنت انسان فقط در اين نيست که لباس نداشته باشد بلکه چه بسا آدمهايي که از اين جهات در گرفتاري هستند ولي واقعا در عزت هستند مسکنت شان رفع شده بنابراين يُتم و مسکنت يک مفهوم وسيعي دارد يک معنايش اين است که کسي که از نعمت و موهبت الهي پدر محروم شده اين را ديگران بايد زير بالش را بگيرند موظف اند کسي که فقير است زمين گير شده نميتواند زندگي اش را اداره بکند موظف اند دستش را بگيرند يکي اين است نکتهي اول در وسعت مفهوم يتم و مسکن است من يکي دو روايت ميخوانم روايت در اين زمينه زياد است که اين دو روايت از وجود مقدس امام حسن عسکري در تفسيرشان است مرحوم محدث قمي در بحار جلد دو اين روايت را ذکر کرده يک مقداري مفهوم مسکين و يتيم وسعت داده ميشود روايت اولي از امام حسن عسکري است فرمودند فَضْلُ كَافِلِ يَتِيمِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِ عَنْ مَوَالِيهِ النَّاشِبِ فِي رُتْبَةِ الْجَهْلِ يُخْرِجُهُ مِنْ جَهْلِهِ وَ يُوضِحُ لَهُ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ عَلَى فَضْلِ كَافِلِ يَتِيمٍ يُطْعِمُهُ وَ يَسْقِيهِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى السُّهَا آن کسي که يتيم آل محمد را کفالت ميکند و سرپرستي ميکند آن کسي که از موالي خودش جدا شده بساط ابليس و سقيفه او را جدا کردند نگذاشتند دستش به دست پدرانش برسد أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة (علل الشرايع، ج 1، ص 128) اگر جدا کردي مبتلا به يتم ميشود يتيم ميشود طبيعتا وقتي از امامش جدا شد گرفتار وادي حيرت ميشود اگر کسي دست اين را بگيرد کفالت بکند که اين کفالت چيست؟ او را از اين جهالت بيرون بياورد و آن چه بر او موجب شبهه شده و اشتباه شده بر او واضح بکند حق را بر او واضح ميکند او را از اين حيرت بيرون ميآورد کسي که بنا بود از اين حيرت بماند از امامش جدا شده فضل او بر فضل کافل يتيمي که واقعا اطعام ميکند سقايت ميکند احترام ميکند واقعا هم ارزشمند است مثل فضيلت خورشيد بر کم نور ترين ستاره است پس ما دو يتم داريم يکي يتم عن الامام داريم انسان وقتي از امامش جدا ميشود حيران ميشود اين از فرزندي که از پدر خودش جدا شده گرفتار تر است ميبينيد سرنوشت اقوام را طعمهي شيطان ميشوند بعد هم پايانشان جهنم ميشود باز از امام حسن عسکري عليه السلام است فرمودند أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي حُكْمَهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج15، ص153) شديد تر از يتم اين تنهايي و انفراد اين يتيمي که بدون پدر شده که واقعا سخت است يتيم انقطع عن الامامه عاجز است از اين که امامش را پيدا بکند دست به دست امام بدهد خيلي وقتها دسترسي نداشتن مال حجب است موانع نميگذارد امامت را بشناسي امام بغل دست آدم است آدم منقطع از امام است حتي در عصر غيبت هم دوري از امام مال حجابي است که افتاده و الا امام که به ما نزديک است از ما به ما نزديک تر است اگر اسم اعظم الهي نباشد در عالم که عالم کار نميکند يک جرياني با يک تدبير يک جريان عظيم تري ايجاد کرده جريان اولياء طاغوت بني اميه و بني تيم اينها امت را از امامشان جدا کردند و امت را يتيم کردند و اين يتم خيلي بدتر است کسي حيراني امت را ببيند امتي که از امامش جدا شده هر کسي يک طرف او را ميکشد ميبرد يک روز بني اميه ميآيند يک روز بني عباس همين طوري ديگران بازي ميکنند اگر کسي عمق اين يتم را بفهمد اين خيلي مهم تر از ايتامي هستند که آنها هم خيلي مهم هستند فرمود نميداند وظيفه اش چيست در حيرت است زندگي ميکند اما در حيرت زندگي ميکند در مبتلا به نميداند وظيفه اش چيست شرايع دينش را نميداند چيست فرمود اگر يکي از شيعيان ما برود دنبال علم معارف ما را ياد بگيرد خودش به امام وصل شود از آن سرچشمه بنوشد که عالم به علوم باشد و آن وقت سرپرستي بکند اين گونه ايتام را و آنها را نجات بدهد چنين آدمي با ماست هم در مقام رفيق اعلي است که از عالي ترين مقامات است هم با ما است درک ما از يتم با اين روايات تغيير بکند مسکنت هم همين طور است مسکين يعني فقيري که اين قدر فقير است که زمين گير شده تواني براي حرکت ندارد يک معناي وسيع تري دارد در بعضي از آيات مسکين تأويل به امام معصوم شده «أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» (بلد/ 16) فرمود حضرت علي است مسکنت مسکنت نسبت به خداي متعال است چه کسي از امام مسکين نسبت به خدا است فقير نسبت به خداي متعال است اين به معني اين مسکنت که نيست امام قائمهي همهي عالم است همهي عالم بارشان روي دوش امام است امام که زمين گير نيست العياذ بالله اين مسکين يعني مسکنت نسبت به خداي متعال و خداي متعال سرپرست اوست آن وقت وقتي خدا سرپرست او شد او بقيهي مساکين را سرپرستي ميکند اين يک معنا است گاهي در بعضي از روايات است اين از وجود مقدس امام حسن عسکري است که إِنَّ مُحِبِّي آلِ مُحَمَّدٍ مَسَاكِينُ مُوَاسَاتُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ مُوَاسَاةِ مَسَاكِينِ الْفُقَرَاءِ وَ هُمُ الَّذِينَ سَكَنَتْ جَوَارِحُهُمْ وَ ضَعُفَتْ قُوَاهُمْ مِنْ مُقَاتَلَةِ أَعْدَاءِ اللَّهِ الَّذِينَ يُعَيِّرُونَهُمْ بِدِينِهِمْ وَ يُسَفِّهُونَ أَحْلَامَهُمْ أَلَا فَمَنْ قَوَّاهُمْ بِفِقْهِهِ وَ عَلَّمَهُمْ حَتَّى أَزَالَ مَسْكَنَتَهُمْ ثُمَّ يُسَلِّطُهُمْ عَلَى الْأَعْدَاءِ الظَّاهِرِينَ النَّوَاصِبِ وَ عَلَى الْأَعْدَاءِ الْبَاطِنِينَ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ حَتَّى يَهْزِمُوهُمْ عَنْ دِينِ اللَّهِ يَذُودُوهُمْ عَنْ أَوْلِيَاءِ آلِ رَسُولِ اللَّهِ ص حَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى تِلْكَ الْمَسْكَنَةَ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ فَأَعْجَزَهُمْ عَنْ إِضْلَالِهِمْ قَضَى اللَّهُ تَعَالَى بِذَلِكَ قَضَاءً حَقّاً عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ (اسرار آل محمد، ص 19) اين محبين نبي اکرم و آلش مسکين هستند اينها مساکيني هستند مواسات با اينها از اطعام با فقرا و مساکيني که گرسنه هستند فضيلتش بيشتر است سرمايه گذاري کردن کمک کردن به اينها فضيلتش بيشتر است اين مساکين چه کساني هستند؟ آنها ناتوان هستند زمين گير هستند در مقابل يک جريان باطلي که آمده و سرکوب ميکند جبههي حق را اينها زمين گير هستند اينها مسکين هستند اين ميخواهد راه امامش را برود اينها نميگذارند برود زمين گير کردند نميگذارند راه امامش را برود اين که خيلي مهم تر است پس اولا در اين تعابير قرآني يک مقدار مفاهيم خيلي وسيع تري هستند از آن چيزي که ما ذکر ميکنيم بنابراين به پيغمبر ميگويند «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ، فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» ايتام را با قهر دور ميکند شايد آن داستاني است که نميگذارد امت به امام برسند البته يک معنايش همين است که کسي که تکذيب دين ميکند واقعا با يتيم برخورد قهرآميز ميکند برنامه ريزي براي دستگيري از مساکين نميکند طعامي که مال خود مسکين است تدبير نميکند به مسکين برسد مرحوم علامه طباطبائي از بعضي نقل کردند طعام گفته نشده اطعام گفته نشده که ترغيب به طعام دادن باشد بلکه طعام مال خودش است برنامه ريزي نميکند اين طعام به دستش برسد حتي نسبت به مسکين اين اثر تکذيب دين است اين را انکار نميکنيم ولي تکذيب دين برنامهي وسيعي است که آنهايي که ايتام هستند بايد به امام برسند پيغمبر آمده اينها را سرپرستي بکند «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحي/ 10-9) پيغمبر يتيمي است که نسبت به خدا يتيم است «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى» (ضحي/ 6) منفرد است خدا از خاک برش ميدارد ولي به ديگران ميگويد تو از خاک بردار پس مفهوم يتم معناي وسيعي است اگر کسي تامل بکند اين يتم قابل مقايسه با آن يتم نيست اين يتمي که ميبينيم که کسي پدري را از دست ميدهد چقدر گرفتار ميشود اين مثلي است خدا گذاشته که آن يتم را بفهميم اما غافل هستيم کاري کردند که اين يتم چه است حالي مان نيست از پدر جدا نيستيم بلا تشبيه گاهي اوقات بچههايي که دور از سرپرستشان هستند او را ابزار ثروت خودشان ميکنند بعد کاري ميکنند که او اصلا نميداند پدري دارد از اين شبکهها در دنيا است پس اولا جريان يتم و مسکنت يک جريان وسيعي است و اين پيغمبر آمده همهي اين ايتام و مساکين را از زمين بردارد به خدا برساند امام معصوم کارش همين است امام مسکين خداست فقير خداست خداي متعال از او دستگيري ميکند او را غني ميکند او با خداي خودش به غنا رسيده از خاک برخواسته آن وقت مامور شده بيايد ايتام و مساکين را دستگيري بکند و عهدي هم با خدا بسته شفاعت عهد ميخواهد به هر کسي مقام شفاعت نميدهند «لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَـنِ عَهْدًا» (مريم/ 87) همانهايي که ميخواهند شفاعت شوند يک عهدي بايد داشته باشند هم آنهايي که شفاعت ميکنند. خدايا من را پيغمبر بکن دست مردم را بگيرم از ضلالت نجات بدهم مگر خدا پيغمبرش ميکند؟ هر کسي گفت من امام شوم دست مردم را بگيرم مگر ميشود؟ آن عهد شفاعت فداکاري ايثار است عهد اين که وقتي خودت بنده شدي سرمايه گذاري کني براي بنده کردن ديگران بار همه را برداري خيلي کار سختي است پيغمبري بايد پيدا شود اين کار را بکند اين بار را خدا گذاشته روي دوش نبي اکرم و امير المومنين حضرت علي داستان شفاعتش در سورهي هل اتي است «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا، عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّـهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا، يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا» (انسان/ 7-5) حضرت علي به نذر خودش وفا کرده در روايت دارد آن نذر همان عهدي است که با خدا بسته صرف نذري که کرده بودند سه روز روزه بگيرند نيست اين ظاهرش است امام يک عهدي با خدا دارد آمده ايتام و مساکين و اسرا را آزاد بکند ايتام را سرپرستي بکند به کرامت برساند مساکين را از زمين گيري نجات بدهد اين کار امام است «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا» (انسان/ 8) پس مسئلهي اول اين است که داستان يتم و مسکنت يک داستان وسيعي است دوم اين که سرپرستي اين ايتام و مساکين به نبي اکرم سپرده شده بعد از طريق نبي اکرم به حضرت علي و ائمهي بعدي آنها اَبُوالاَيتَام هستند يعني حضرت همهي يتيمها را از زمين برميدارد که داستانش در سورهي هل اتي آمده اگر کسي خودش را مسکين امام نميبيند خودش را اسيري نميبيند که امام بايد آزادش بکند نبي اکرم بايد آزادش بکند «وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ» (اعراف/ 157) نبي اکرم غلها را از دست و پاها و قلوب باز کرده قلوب را آزاد کرده وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي (دعاي کميل) اين کار امام است پس ما همه اسير هستيم ما همه يتيم و مسکين هستيم واقعا مسکين هستيم. فضاي دشمنان فضاي ولايت ائمهي جور کاري کرده که ما از امام غافل هستيم مثل فرزندي که بردند از پدر جدا کردند غافلش کردند که تو پدري هم داشتي بعد هم سخن اين است که اينها جاي اين پدر را پر ميکنند؟ به هيچ وجه جاي پدر را پر نميکنند کسي که مکذب دين است که نميتواند جاي امام را پر بکند امام سرپرست ايتام و مساکين است امام است که اهل صلوة و اقامهي صلوة است آنهايي که ميخواهند پا جاي پاي امام بگذارند بعد بگويند سرپرستي ميکنيم گرفتارهاي عالم را نجات ميدهيم از اول تا الآن اين طور بوده فراعنهي تاريخ اين طور بودند فراعنهي الآن هم اين طور هستند صدايشان گوش فلک را کر کرده اما اصلا اين طوري نيست داستان سرپرستي داستان سادهاي نيست چه کسي ميتواند اين ايتام را از زمين بردارد چه کسي اهل اکرام به يتيم است چه کسي اهل اطعام به مسکين است؟ کسي که اهل داد و ستد با خداست داستانش را يک بار در سورهي فجر خدمت شما عرض کردم که چرا فراعنه رو به فساد آوردند اين همه امکانات در زمين را خرج فساد کردند «فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ، فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ» (فجر/ 13-12) که فراعنهي امت حضرت هم از اين قاعده مستثني نيستند خداي متعال آنها را زير تازيانه قرار داد داستانش را در آن سوره ذکر ميکند «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ?15? وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ» (فجر/ 16-15) انسان وقتي خدا در اين دار امتحان امتحانش ميکند به او آبرو ميدهد عزيز ميکند نعمت ميدهد ثروت ميدهد مکنت ميدهد امکانات ميدهد ميگويد تمام شد اکرام همين است اين چيزي که ما بايد برسيم شاخصهي کرامت اين است که انسان قدرت ثروت داشته باشد من دارم ديگر به مقصد رسيدم خود اين را مقصد ميداند کرامت را چيزي جز امکانات نميداند اين آدم چه کار ميکند؟ خيال ميکند اينها شاخصهي اکرام کرامت اند ميگويد من بايد به کرامت رسيدم رسيدم اين را کرامت ميداند بعد اگر روزي اش را برايش سخت گرفتند در وادي امتحان که اين هم يک نوع امتحان است يک روز ممکن است انسان را بيمار بکند يک روز سالم يک روز فقير بکند يک روز غني باشد هر دو امتحان است کسي که اين صحنهي امتحان را نميفهمد دست خداي متعال را نميبيند خود اينها را نگاه ميکند خيال ميکند شاخص کرامت ثروتمندي قدرت است شاخص حقارت هم نداشتن است آدمي که اين طوري نگاه ميکند «كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» (فجر/ 17) اين که قدرت داري آبروي داري عزت داري اين کرامت نيست اگر توانستي با خدا معامله بکني از اين دست از خدا بگيري به آن دست بدهي ميشوي مکرم کسي که اينها را شاخصهي کرامت ميداند براي يتيم خرج نميکند اين آبرو داده شده براي خرج کردن براي يتيم تا اکرام بکند يتيم را او احتياج به اکرام دارد «وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» (فجر/ 18) شما کي برنامه ريزي کرديد براي اين که گرسنهاي سير شود داشتيد ثروت اين که کرامت نيست پس کرامت اين است که از دست خدا بگيري به دست خدا برگرداني يعني حوالههاي خدا را رد نکني ايتام حوالههاي خدا هستند مساکين حوالههاي خدا هستند اگر از دست خدا گرفتي برگرداندي ميشود کريم اينهايي که اشتباه ميفهمند برنامهي عالم را و خيال ميکنند قدرت ثروت علامت کرامت است رسيدي به مقصد بايد به اين جا ميرسيدي رسيدي اينها نه فقط نميدهند به ديگران مال ديگران را به سمت خودشان ميکشانند يک قدم اين است که «وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا» (فجر/ 19) ميراث ديگران را هم ميخوريد الآن مستکبرين عالم چه کار ميکنند؟ همهي عالم را ميراث خودشان ميدانند واقعا پنجاه نفر در اين عالم صاحب سرمايه هستند طبق بعضي از آمارها بيش از پنجاه درصد امکانات دنيا در اختيار آنها است براي حيواناتشان پزشک خصوصي دارند داروخانهي فلان دارند کشتي دارند ميگويند مال ماست تفکرشان قاروني است «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» (قصص/ 78) متاسفانه اين را هم به عالم منتقل کردند گاهي ما خيال ميکنيم خودشان زحمت کشيدند طيب الله يعني پنجاه نفر به اندازهي شش ميليارد عالم دنيا زحمت کشيدند؟ که در اين شش ميليارد متفکر است همه نوع آدمي است اين حرفها چيست؟ اين همان جرياني است که انسان وقتي اينها را شاخص دانست سعي ميکند همهي امکانات را بکشد به طرف خودش پس آن تفکر نه فقط موجب ميشود شما اکرام يتيم نکني آبرويت را خرج ديگران نکني برنامه ريزي نکني براي اين که حق ديگران به دستشان نرسد براي حق ديگران هم برنامه ريزي ميکني بکشاني به سمت خودت شما به عشق مال ميرسيد کسي که به عشق مال رسيد که نميتواند از مال بگذرد پس چه کساني ميتوانند بگذرند؟ دائما در حال داد و ستد با خدا باشند آنها کساني هستند که اهل معامله با خدا هستند حداقل اين است از خدا بهشت ميخواهند إِنَّ قَوْمًا عَبَدُو اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ (نهج البلاغه، حکمت 234) اين کم اش است بالاترينش چيست؟ وَ إِنَّ قَومًا عَبَدُوا اللّهَ حُبٌّا آنهايي که به محبت خدا ميرسند از محبت خدا از اين دست ميگيرند از آن دست ميدهند فرمود ابراهيم خليل خليل شد به محبت خدا رسيد شد خليل الله صاحب محبت شد چرا؟ چون دستها را رد نميکرد از غير خدا نميگرفت حوالههاي خدا را هم رد نميکرد کسي که در مقام محبت است در محبت محبوبش حوالههاي محبوب را رد نميکند که.
شريعتي: در مرتبهي پايين يتيم و يا مسکين آنهايي که دين را هم تکذيب ميکنند وليکن سرپرستي ايتام را به عهده ميگيرند به مساکين کمک ميکنند چه؟
حاج آقا ميرباقري: مثلا در غرب يک عدهاي هستند خيرهها هستند اينها مال چه کساني است مال اهل کتاب است آنهاي که مسيحي اند و به دين حضرت مسيح معقتد هستند از آن جا آمده از دستگاه فراعنه خيريه برنمي آيد آن که از دستگاه سرمايه داري بيرون ميآيد انفاق را سفاهت ميداند ميگويد انفاق يعني چه؟ پس جريان دستگيري همين ايتام ظاهري را عرض ميکنم آنهايي که اهل معامله با خدا هستند اهل دين هستند اهل هدايت خدا هستند به آن هدايت روي آوردند آن هدايت را قبول کردند به محبت خدا رسيدند اينها نميتوانند از کنار ايتام بگذرند اصلا ميداند اين امکانات مال خودش نيست بايد از اين دست بگيرد به آن دست بدهد اگر با خدا معامله کرد مکرم ميشود «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ» (حجرات/ 13) متقي آن کسي است که «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» (بقره/ 3) پس اين جريان يک جريان است نقطهي مقابلش يک جريان ديگري است که در مقام محبت خدا است «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا» (انسان/ 8) اين طعام ظاهرش همان اطعام ظاهري بود که حضرت در آن سه شب روزه گرفتند لقمهي افطارشان را دادند به مسکين و يتيم و اسير البته يک اطعام ديگري است که معارف و حقايق است طعامي که به معناي خوردني نيست فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ (کافي، ج 1، ص 143) همين طعام ظاهري وقتي اطعام ميکند «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا» (انسان/ 9) اصلا چشم داشت ندارد من که نميخواهم شما کاري برايم انجام بدهيد چرا؟ چون از روي محبت است اين را دو نوع محبت کردند يک معنايش يعني بر محبت خدا اطعامش اطعام حبي است يک کسي اطعام ميکند برود بهشت يک کسي اطعام ميکند اِلهى ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقابِكَ وَ لا طَمَعاً فى جَنَّتِكَ وَ لكِنْ وَجَدْتُكَ اَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ (بحارالانوار، ج 41، ص 14) اگر در راه تو انفاق کردم ديدم تو خدايي هستي که جا دارد من از اين دست بگيرم از آن دست برگردانم کاري با بهشت و جهنمت ندارم بهشت و جهنمت حق ولي از روي محبت خدا پس جريان اطعام مساکين جريان دستگيري ايتام از همين ايتام ظاهري بگيريد که خيلي از ما اين را ميفهميم تا اين که آدم به حدي از معرفت برسد آن يتيمهايي را ببيند که زير دست و پاي شيطان له ميشوند شيطان عزتشان را برده اولياي طاغوت کرامتشان را از بين ميبرند از خدا جدايشان ميکنند در آن درک از يتم و مسکنت که مال خوبان و اولياء و ائمه است وسعت يتم را در عالم ديديم نبي اکرم وقتي ميآيد فقط يتم و مسکنتهاي ظاهري را نميبيند اگر مامور است که يتيمها را برساند مساکين را برساند همهي امت بدون نبي اکرم يتيم هستند او بايد پدري شان بکند اگر پدري نکند ميشود جزيرة العرب ميشود جاهليت اولي جاهليت جزيرة العرب جاهليت اُخري جاهليت قرن بيست و يکم هر دو جاهليت است هر دو يتيم هستند الآن مردم اروپا آفريقا مردم دنيا يتيم نيستند؟ اين فراعنه و اوليا طاغوت چه بر سر اينها آوردند اکرامشان کردند؟ اين چه کرامتي است که شما انسان را که بايد به مقام عبوديت خدا برسد اولين درجهي سيرش فراغت از دنيا است «وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ» (حديد/ 23) همهي دنيا را بدهند نبايد خوشحال شود اين قدر بايد بزرگ شود اين آدم را تبديل بکند به پيچ کارخانه براي توسعهي ثروت يعني مهندسي عواطف بکند آدم را طوري تربيت بکند که عواطفش خرج توسعهي سرمايه شود مثل سوخت فسيلي اخلاق مادي درست بکني که خرج توسعهي سرمايه شود اين کرامت انسان است؟ اين که دروغ است هر چه بگويند ما کرامت انسان ميکنيم هر چه بگويند ما به فقرا ميرسيم شبکهي تامين اجتماعي داريم بندهي خدا شبکههاي هرمي درست کردي ثروت را منتقل ميکني به راس هرم بعد البته براي اين که نظم اجتماعي ات به هم نخورد يک چيزي هم خرج اينها ميکني بحث احسان نيست بحث بستر درست کردن براي ادامهي جريان کوئيستي و هرمي است تامين اجتماعي يک بخش عمده اش در تعارض بين سرمايه داري و کمونيسم شکل گرفته کمونيستها سعي ميکردند طبقهي کارگرها را تحريک بکنند اينها سوپاپ اطمينان درست کردند اگر شما به فکر اطعام يتيم هستيد چرا بايد کشتي خصوصي داشته باشي براي سگت آشپز پزشک مخصوص داشته باشي روزي هجده هزار نفر از بي غذايي بميرند اين که دروغ است آدمها را تبديل بکني به مهرهي کارخانه براي اين که ثروتت افزايش پيدا بکند دروغ است کسي بگويد سرمايه داري اين کار را نکرده ادعا هم بکند فيلسوف اجتماعي است دروغ است سرمايه داري همين است اين جريان انکار خدا است کسي که دين و خدا و ولايت الله را انکار ميکند نميخواهد با هدايت خدا در عالم راه برود خودش حتي بگويد ميخواهم ايتام را سرپرستي بکنم نميشود مگر ميتواني؟ تويي که به حب الله نرسيدي چطوري ميتواني ايتام را سرپرستي بکني تو که دنيا برايت ملاک است چطوري ميتواني دنيا را ببخشي ايثار مال کسي است که به حب الله رسيده از دنيا ميگذرد براي حب الله براي خداي خودش کسي که دنيا برايش اصل است چطور ميتواند ايثار بکند اين همهي عالم را پلکان خودش ميکند به همه چيز نگاه ابزاري دارد حتي به عواطف انسان ميگويد بايد توسعهي مصرف با رشد کارخانه پيدا شود ميگويد من آدم مصرف گرا درست ميکنم هر روز عوض بکند هنر را تغيير مد را ابزار انگيزش براي مصرف قرار ميدهد آدمها ميدواند انرژي شان را تبديل به ثروت ميکند دائما مصرف بکنند اين که چرخهي لهو شد توسعه پيشرفت يعني همين اين قدر هم سر و صدا در عالم ميکنند دويست نوع ماست با اسانسهاي مختلف درست کردند چند صد نوع پنير درست کردند اينها کرامت انسان است؟ اينها اطعام است؟ براي چه؟ براي اين که تحريک شهوت بکند مصرف شود رشد سرمايه پيدا شود به هيچ چيز جز رشد سرمايه فکر نميکند بانکهاي ربوي را در عالم درست کردن ربا را در عالم اقامه کردند براي اين که امنيت سرمايه عليه امنيت نيروي انساني هميشه محفوظ بماند هميشه هم سوبسيتها را به سرمايه ميدهند هميشه هم سوبسيتها را به سرمايه داران بزرگ ميدهند کار ندارند فلان کارخانهي ضعيف ورشکست ميشود به کارخانههاي بزرگ که ميرسند سوبسيت ميدهند اختصاص به ايران هم ندارد همه جا همين طور است امنيت سرمايه بايد حفظ شود چون اين را معيار قرار ميدهند نميتواند ببيند سرمايه اش از دست برود قپونهايي که بود ترازوهاي قديمي بود بازوي گشتاوري اش را تنظيم ميکردند صد گرم اين طرف ميگذاشتند آن طرف بايد صد کيلو بگذاري ساختارهاي اجتماعي را به گونهاي تنظيم ميکنند که اين طرف يک امت زحمت ميکشند آن طرف يک آدم همه را ميبرد بعد ميگويد خودم کسب کردم ساختارهاي اجتماعي را ساختار انتقال قدرت ثروت همه چيز از طبقهي پايين به طبقهي بالا قرار داديم فعلا ما به همين تکريم رسيديم در سوره. وسعت ايتام را بگذاريد کنار همين ايتامي که پدرشان را از دست دادند بايد تکريم شوند خيال ميکند خداي متعال نميتوانست بدون اين که شما اين کار را بکنيد اقدام بکند؟ خودش ميتوانست اين بستر رشد ما است بستر رشد دو طرف است چه کسي اين کار را ميکند؟ کسي که اشتباه عالم را نفهمد بفهمد همه اش عالم ابتلا است در اين عالم ابتلا از عهدهي امتحان با خداي خودش برميآيد لا اقل از جهنم و عقاب ميترسد يا به بهشت شوق دارد يا به حب الله رسيده است آن امام است که مستغرق در حب الله است أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (کافي، ج 1، ص 266) اين ميشود پدر همهي ايتام عالم آمده همهي يتيمها را بردارد به خدا برساند يتيمهايي که فراعنه يتيمشان کردند آمده همهي مساکين را از زمين بردارد شکم هايشان را سير بکند احترام ظاهري عزت باطني درست بکند نگذارد زير دست و پاي شيطان له شوند مبتلا به شهوات و صفات رذيله شوند اين پدر امت است خداوند ميگويد پيغمبر ببين چه کار ميکنند با ايتام تو اينها چه کساني هستند که با ايتام پيغمبر بازي ميکنند جريان دع اليتيم است راندن ايتام از نبي اکرم است اينها را ميرانند که جدا بکنند که بدوشند ابليس کارش همين است «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» (اعراف/ 16) سر راه نبي اکرم و اميرالمومنين ميايستد هر جا رفتي کارت ندارد آن جا راه خودش است راه عبوديت نيست پس يک جريان است سيدالشهدا ابوعبدالله است براي اين که عبادالله را از دست شيطان بگيرد تکريم بکند مساکين را از زمين بردارد خونش را ميدهد بَذَلَ مُهجَتَهُ (زيارت اربعين) پيغام ميدهد ما هيچ چيز از تو کم نميکنيم ميگويد ما عهد شفاعت بستيم بنا شده من خونم را بدهم امت را بياورم از اين مسکنت و يتم نجاتشان بدهم پس کسي خيال بکند همين طوري ميشود من هم ميکنم سرمايه داران عالم بگويند به ايتام ميرسيم نه اين حرفها چيست سقيفه حجاب اکرام ايتام است خودش يک جريان مجازي درست کرده تامين اجتماعي که سوپاپ اطمينان اين شبکهي هرمي است و الا اين شبکهي هرمي منفجر ميشود بعد اسمش را ميگذارد انفاق ما هم خيال ميکنيم راه رسيدن به ضعفاي جامعه همين است اصلا شبکهي تامين اجتماعي چيز خوبي نيست گرچه ما مضطر هستيم ما در حجاب بني اميه هستيم در حجاب امپراتوري مدرن هستيم تا اين حجاب است ما اين طوري ميفهميم حضرت فرمودند مورچه خيال ميکند خداي متعال دو شاخک دارد اين طوري عالم را کنترل ميکند ما خيال ميکنيم آن حجاب که رفت کنار داستان دستگيري حضرت علي در عالم آشکار شد آن موقع هم همين است شبکهي تامين اجتماعي و هرمي درست ميکنند ثروت را ميدهند به راس هرم بعد يک شبکهي تامين اجتماعي هم درست ميکنند هرچه اين هرم بزرگ تر ميشود شبکهي تامين اجتماعي بزرگ تر ميشود ثروت راس هرم بيشتر ميشود الآن در چند دههي اخير فاصلهي ثروتمندان عالم و فقرا اين دره عميق تر شده با اين که تامين اجتماعي هم است ميگويند اين که ديگر اشکال ندارد اين ايثار است؟
شريعتي: همين تامين اجتماعي نباشد چه اتفاقي ميافتد؟
حاج آقا ميرباقري: اصلا اين شبکه غلط است آن چيزي که خدا ميخواهد ايثار است «وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (حشر/ 9) است حضرت يک درهم قرض کرده يادم نيست دينار يا درهم برخورد کرد به مقداد چه کار ميکني در کوچه گفت هيچ چيز در خانه نبود زدم به بيرون حضرت آن چه که قرض کرده بود داد به او بچههاي خودش را محروم کرد اين ميشود ايثار اين شبکهي تامين اجتماعي است؟ خون خودش را ميدهد که ما جهنم نرويم اين ميشود ابوعبدالله اين شبکهي تامين اجتماعي است؟ نبي اکرم فرمود هيچ پيغمبري به اندازهي من اذيت نشد براي اين که ميخواهد از خاک بردارد اين دستگيري از مسکين است اين جريان امپراتوري مدرن است به پيغمبر فرمود تو صاحب دين هستي تو دين را آوردي آنهايي که پاي دين تو نيستند دين تو را تکذيب ميکنند ببين چه بر سر امت تو ميآورند چه با ايتام و مساکينت ميکنند رو به قبله هم ميايستند دروغ ميگويند ساهي عن الصلوة هستند بني اميه نماز هم ميخواندند آن کسي که شراب خورده ميرود محراب نماز چهار رکعت نماز صبح ميخواند ميگويند دو رکعت است ميگويد اگر ميخواهيد بيشتر هم بخوانم سر حال هستم. اين نماز است؟ جريان نماز را بعد عرض ميکنم فعلا جريان اطعام مساکين جريان حضرت علي است ديدي آن کسي که منکر است؟ حضرت علي همان ابوالايتام است نميگذارد اين پدر بيايد سر کار وقتي نميگذارد بيايد سر کار ميگويد من خودم کار تو را ميکنم ببين چه بر سر ايتام تو ميآورند اولا يتمها و مسکنتهاي باطني را که نميبيند. همين يتمهاي ظاهري را هم يتيم را ميراند «وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» پس جريان مقابله با حضرت علي اين که چندين روايت داريم دين در اين جا يعني حضرت علي حضرت علي کيست؟ انا و علي ابوا آن کسي که پدر است محبت خدا در دلش است محبت خدا او را محب نسبت به مردم کرده «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ» (توبه/ 128) حتي نه فقط به مومنين نسبت به غير مومنين هم است رنج آنها برايش سخت است حريص است دستشان را بگيرد از زمين برشان بردارد از خاک مساکين را بردارد حضرت علي ادامهي اين پيغمبر است. همين يتم ظاهري نبي اکرم آمده همهي يتمها مسکنتها را از بين ببرد از طريق ايثار شفاعت فداکاري سرمايه اش کجاست حب الله و معامله با خدا آنهايي که منکر دين و هدايت خدا هستند آنهايي که حضرت علي را تکذيب ميکنند که پرچمدار اين راه است خودشان ميگويند ما اين کار را ميکنيم ببينيد آنهايي که ميگويند ما جاي حضرت علي مينشينيم اين کار را ميکنيم چه کار ميکنند ببينيد معاويه چه کار ميکند؟ معاويه به حضرت علي ميگويد من هم کار تو را ميکنم ببينيد چه بر سر ايتام و مساکين ميآورد.
شريعتي: مشرف ميشويم محضر قرآن کريم صفحهي 33 قرآن کريم را با هم تلاوت ميکنيم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: وقت در اختيار شما است.
حاج آقا ميرباقري: يک نکتهاي گفتم من عرض کردم ما با تامين اجتماعي مخالف هستيم نه با اين که ثروت عادلانه تقسيم شود مخالف هستيم بلکه من عرضم اين است نبايد سرمايهها هرمي بروند به طرف صاحبان قدرت آن وقت شبکهي حداقلي به عنوان تامين اجتماعي درست شود خيال کنيم خيلي به ضعفا اکرام ميکنيم حق آنها خيلي بيش از اين است. حق آنها اين است که اولا اين شبکهي هرمي به هم بخورد آن چيزي که در بيرون بود در کشور ما درست نشود که يک شبکهي سرمايه داري که از قاعدهي هرم برود به طرف راس هرم ببينيد يک دفعه چند ميليارد دلار يک آدمي فقط فساد دارد اين در نظام سرمايه داري پيدا ميشود دوم اين که بايد اولا عدالت برقرار شود در توزيع ثروت نه اين که شبکهاي توزيع شود بعد بگوييم حق آنها است «عَلَى عِلْمٍ عِندِي» اين چه حرفي است ساختارهاي سرمايه داري که امکانات ضعفا را به نفع سرمايه داري و صاحبان قدرت مصادره ميکند بردار ببين آنها به ثروت ميرسند؟ قوانين سرمايه داري را بردار مسابقهي آزاد بگذار ببينم واقعا او بيشتر در ميآورد؟ اين طوري نيست قوانين سرمايه داري موجب ميشود آدمي ثروت مند شود خيال ميکنند خيلي زرنگ بوده اين طوري نيست بايد ايثار و گذشت از منافع خود به نفع ديگران تبديل شود به يک اخلاق اجتماعي شبکهي ايثار درست شود يک چيز فراتر از پر کردن خلاها اولا اموال ديگران را مصادره نکن بعد حداقلش را به آنها بدهي بگويي من تامين اجتماعي درست کردم ثانيا سهم خودشان به خودشان در اين شبکه برسد ثانيا آن سهمي که ميرسد شما اگر ميخواهي يک جايي کسي گرفتار است آن چيزي که مال خودت است عن حب الله بدهد اين بايد تبديل شود به شبکهي اجتماعي ايثار بايد ساختارسازي شود در جامعهي مومنين اين جامعه ساختار دستگيري اش بايد ساختار ايثار باشد نه ساختار يک تامين حداقلي آن هم با مصادرهي سرمايهها در شبکهي هرمي و الا اين تامين اجتماعي که حداقل حقوق ضعفا است اين را که نميشود از آنها بگيري الآن که نظام سرمايه داري حاکم است حداقل حقوق ضعفا همين تامين اجتماعي است من ميگويم بهينه شود و قبلش هم آن شبکهي هرمي به هم بخورد حق خودشان را بايد به خودشان داد.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.