اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-04-15-حجت الاسلام والمسلمين مير باقري-صلوات شعبانيه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين مير باقري

-صلوات شعبانيه

92-04-15

سوال – در مورد صلوات شعبانيه توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – اين صلوات از امام سجاد (ع)نقل شده است. در فراز پاياني اين دعا داريم: خدايا اين ماه پيامبر توست که سرور انبياء است. تو اين ماه را در پوشش و رحمت خودت قرار دادي يعني اين ماه در پوشش و رضوان خداست. يک معناي رضوان اين است که خدا از بنده راضي مي شود و بنده مقام محبت خدا را مي چشد. اگر خدا به بزرگ خانواده نعمتي بدهد، اين نعمت در اختيار همه ي خانواده است. پيامبر مستمراً شب زنده داري و روزه داري اين ماه را رعايت مي کردند. و اين ماه را تا زمان رحلت بزرگ مي داشتند.

شب زنده داري و عبادات نبي اکرم از دو جهت بود: يکي ارتباط بين خدا و نبي اکرم و ديگر اينکه اين عبادات بخاطر شفاعت و دستگيري امت بود. خدابه پيامبر مي فرمايد که اهل نماز شب باش که نتيجه ي آن مقام محمود است که همان شفاعت است. اگر پيامبر تا صبح نماز مي خواندند و استغفار مي کردند براي اين بوده است که درها به روي ما باز بشود.

در قرآن داريم: اي پيامبر ما گشايش آشکاري براي تو کرديم که گناهان گذشته و آينده ات را ببخشيم. چطور مي شود پيامبر معصوم گناه کرده باشد ؟وقتي همه ي اهل بيت مطهر هستند چطور مي شود که پيامبر گناه کند؟ اهل بيت فرمودند که پيامبر نه گناه کرده و نه قصد گناه کرده است حتي ترک اولي هم نداشته است بلکه حاضر شده است که بار گناهان دوستان و شيعيان بر دوش او بيفتد. پس براي پيامبر يک فتحي شده است که گناه گذشته و آينده از دوش پيامبر برداشته شده است. و گناهانش صاف شده است

اين ماه، شعاع وجودي نبي اکرم است. يک جلوه از والشمس والضحها، باطنش وجود ماه شعبان است. پرتويي از وجود پيامبر است که اين ماه را غرق در رحمت خدا کرده است. و اگر رضوان الهي در اين ماه وجود دارد بخاطر وجود نبي اکرم است. بهره ي ما ورود به اين ماه است. با شفاعت پيامبر در ماه شعبان و رمضان درهاي بهشت باز مي شود. حضرت شب زنده داري و روزه داري مي کرده است و اگر ما اين سنت را ادامه بدهيم، آمده مي شويم. اميرالمومنين فرمودند: منادي حضرت در مدينه ندا داد که اين ماه، ماه من است، در روزه داري در اين ماه، به من کمک کنيد. از آن به بعد يک روزه از اين ماه از من قضا نشد. اين کمک، کمک به شفاعت است. يعني پيامبر مي خواهد دست ما را بگيرد تا آماده بشويم، آنگاه انسان به شفاعت حضرت مي رسد. شفاعت حضرت باعث مي شود که در ماه شعبان به روي ما باز بشود و وارد ماه رضوان بشويم.

در اين مناجات داريم: خدايا او را شفيع ما قرار بده. شفيعي که شفاعتش مورد قبول است. طريق توحيد و قرب تا مقام رضوان که بالاترين درجه ي قرب انسان است يعني انسان به جايي برسد که محبت خدا را بچشد آنگاه بنده خدا را دوست مي دارد و عبد از خدا رضاي مي شود. زماني که خدا بنده را مي پسندد و طعم محبت خودش را به بنده مي چشاند، مقام رضوان بدست مي آيد. بهشتيان مي گويند: محبت تو به ما از همه ي نعمت هاي بهشتي براي ما بهتر است. کساني که حُبي عبادت مي کنند مزدشان اين است که خدا آنها را دوست دارد، آنهايي که فقط خدا را دوست دارند و محبت شان بين بهشت و خدا تقسيم نشده است، نتيجه ي عبادت شان رضوان است. اين رضوان براي پيامبر است، پيامبر و اهل بيتش حبيب خدا هستند. بقيه ي به اندازه اي که ورود به محيط شفاعت پيامبر پيدا مي کنند مي شوند محبوب. پس قرار است که در اين ماه به رضوان برسيم. رضوان نبي اکرم است. پس چون اين ماه در پوشش نبي اکرم است ماه رضوان است. پيامبر با عبادت شان راه ورود ما را به ماه شعبان باز مي کنند. وقتي اين ماه به روي ما باز شد، او شفيع ما مي شود. ما بايد با شفاعت وارد بشويم. عمل فرع است و شفاعت اصل است. ما باعمل نمي توانيم وارد بشويم. ابليس دو رکعت نماز خوانده که چهار هزار ساله طول کشيده است. امام علي(ع) در خطبه ي قاسعه مي فرمايد: شيطان شش هزار سال ( نمي دانيم شش هزار سال دنيايي است يا آخرتي )عبادت کرده است. اگر بنا بود که ابليس به رياضت برسد مي رسيد. پس ما محتاج به شفاعت هستيم در دنيا و آخرت.

امام باقر(ع) غلامي داشتند که با ايشان زندگي مي کرد و به معرفت رسيده بود. او به امام گفت: چرا شما اين قدر مردم را مغرور مي کنيد و مي گوييد که پيامبر شما را شفاعت مي کند؟ امام فرمود: اگر گردنه هاي قيامت را مي ديدي، مي فهميدي که همه محتاج شفاعت پيامبر هستند حتي انبياء.

در روايتي در ذيل سوره اسراء داريم که آنقدر گرماي قيامت زياد است که عرق ها به دهان مي رسد، و فشار اهل محشر را فرا مي گيرد. مردم نزد حضرت آدم، حضرت عيسي و حضرت موسي و حضرت نوح مي آيند و آنها مردم را به پيامبر ارجاء مي دهند. همه مقابل باب الرحمان مي آيند(مقام رحمانيت خدا) و به سجده مي افتند. با عبادت پيامبر، درهاي رحمت الهي باز مي شود.

امتي که مي خواهند با پيامبر به بهشت برود موانعي دارند و اين موانع با فتح الفتوح حضرت باز مي شود. حضرت سجده مي کنند و براي حضرت فتح مي شود. اين فتح، بار تمام محشر را مي بندد. پس بار ما با شفاعت بسته مي شود. رزق ما در اين ماه اين است که شفاعت حضرت را خواسته باشيم. حضرت مي فرمايد: خدايا اين پيامبر را طريق واسعه ي ما به سوي خودت قرار بده.

تلقي ما به حضرت نبي اکرم سه جوراست. يک تلقي اين است که وقت ما مي گوييم: حضرت و يک کتابچه به ما مي دهند و مي گويند که اين طور عمل کنيد. تلقي ديگر اين است که پيامبر همراه ما هستند يعني هم آدرس مي دهند و در همه جاي توحيد رد پاي نبي اکرم را مي بينيم. تلقي ديگر اين است که ما حضرت را راه مي بينيم يعني حضرت را طريق الهي مي بينيم. مقامات سير ما مقامات وجودي ايشان است. همچنين مقامات سير ما مقامات قرآن است که با جان نبي اکرم عجين است. پس وجود حضرت راه است. همه ي مراتب قرب و وادي نورهمان وادي پيامبر است. اگر کسي وارد بيت نبي اکرم شد وارد وادي توحيد شده است. در اينجا به انسان اجازه مي دهند که رفعت پيدا کند و بالا برود. همه ي کساني که اينجا هستند اهل ظهورند، اگر کسي بالا رفت و دري از درهاي حضرت به روي او گشوده شد منزلت ديگري از نورانيت و هدايت به قلبش مي تابد. و موحد ديگري مي شود که ديگر توحيد مرحله ي قبلي خودش را نمي پسندد. يعني عبادت قبلي خودش را نمي پسندد و استغفار مي کند. اين سير دائم اتفاق مي افتد تا به سرچشمه نور برسد که حقيقت نبي اکرم است. آن زمان خداشناسي حقيقي حاصل مي شود. حضرت اميرمي فرمايد: اگر کسي مرا در مقام کنه نورانيتم بشناسد به معرفت الله رسيده است. پيامبر به حضرت علي(ع) فرمود: من و تو يک نور بوديم که در صُلب ابو مطلب ازهم جدا شديم.

رسيدن به حقيقت پيامبر از عهده ي همه انسانها بر مي آيد ولي درجاتي دارد. پيامبر فرمود: درک حقيقت ولايت ما دشوار است جز براي انبياء مرسل، ملائک مقرب و عباد ممتحن (مثل سلمان). اين يک راه است. در مسابقه ي بين خورشيد و مورچه هر دو راه مي روند و جلوي خورشيد را نمي گيرند. ما فکر مي کنيم که عدالت اين است که جلوي خورشيد را بگيرند تا ما مورچه ها به خورشيد برسيم. خورشيد مي رود شما هم برويد، سلمان هم مي رود، اين وادي انتها ندارد.

پس بار ما اين طور بسته مي شود که به ساحت پيامبر ورود پيدا کنيم و وقتي ورود کرديم، خود حضرت طريق الي الله است. يک وقت انسان با سلمان يا فلان استاد مي رود. يعني انسان با يک فقيه مي رود که اين مي شود طريق او به سوي خدا. همه ي راه ها به نبي اکرم ختم مي شود، يک شعبه ي آن حضرت ابراهيم خيلي است حتي هر کدام از ائمه يک شعبه هستند. قرآن مي فرمايد: تو منذر عظيم هستي و ائمه هادي هستند. پس پيامبر بايد شفيع و طريق ما بشود و هر چقدر شما بالا مي رويد حضرت يک نقاب از درجات وجودي خودش برمي دارد و يک حجاب نور کنار مي رود و مرتبه ي معرفت و توحيد ديگري براي انسان حاصل مي شود.

در مناجات شعبانيه داريم: خدايا پيامبر را راه من قرار بده و مرا متبع او قرار بده. اگر انسان تابع نشد به جايي نمي رسد. در قرآن داريم اگر کسي مطيع پيامبر شد، همسفران انبياء، شهدا، صالحين و صديقين مي شود. پس اگر مي خواهيم همسفران اين چهار گروه بشويم بايد مطيع پيامبر باشيم. در شأن نزول اين آيه داريم که پيامبر يک آزاده اي داشتند که با پيامبر مأنوس بود. پيامبر ديدند که او خيلي لاغر شده است، علت بيماري را پرسيدند و او گفت که هيچ بيماري ندارم. من وقتي پيش شما هستم خوبم ولي وقتي از شما دور مي شوم لحظه شماري مي کنم که شما را ببينم. يک خوفي در من پيدا شده است که قيامت چه مي شود زيرا مقامات شما کجا و مقامات من کجا. من در قيامت چطور به شما دست پيدا کنم. بعد اين آيه نازل شد که اگر تبع رسول شديد با کساني مي شويد که خدا به آنها نعمت داده است(منظور چهار گروه انبياء، شهدا،صالحين وصديقين است) اين نعمت، نعمت همان حضور و ولايت نبي اکرم است.

سعيد بن عبدالله در روز عاشورا بعد از نماز در مقابل امام حسين (ع) به زمين افتاد و گفت که من شما را پذيرفتم و امام فرمود: تو در بهشت پيش من هستي. پس اگر ما متبع شديم پيامبر مي شود شفيع، صراط و در قيامت چنين انساني وقتي خدا را ملاقات مي کند به مقام رضوان مي رسد. يعني خدا از بنده راضي است و بنده رضايت خدا را مي چشد. نعمت هاي بهشتي همه رحمت هاي خداست ولي اين بي واسطه چشيدن محبت خداست. کسي که شيرمادر مي خورد رحمت خدا را مي خورد. رحمت مادر از لشکريان خداست. طفلي که محبت مادر را مي چشد محبت خدا را مي چشد. اينکه انسان رضايت خدا را بدون حجاب بچشد يا با واسطه ي پيامبر، اين مقام رضوان است. در ادامه مناجات داريم: رحمت و رضوان ماه شعبان را بر من واجب کردي. اگر کسي به شفاعت شعبانيه پيامبر برسد خداوند مقام رضوان را بر او واجب مي کند.

آغاز اين تبيعت از نبي اکرم، فرستادن صلوات است يعني اقرار به مقامات. کسي که در برابر مقامات نبي اکرم اقرار و تواضع مي کند، درهاي مقامات و شفاعت به رويش باز مي شود. صلوات به هر شأني، باب همان شأن را باز مي کند. حضرت اسم اعظم الهي است و تمام کمالات در ايشان مندرج است. کسي که در شفاعت به رويش باز مي شود و به تبع از رسول اکرم، خودش مي شود باب شفاعت. در روز قيامت وقتي پيامبر مومني را شفاعت مي کند، آن مومن به اندازه ي دو قبيله ي بزرگ عرب، حق شفاعت دارد.

در زيارت عاشورا داريم که ما را به مقام محمود پيامبر برسان. ما نمي توانيم به اين مقام محمود برسيم پس منظور اين است که ما به مقام شفاعت برسيم تا خودمان هم واسطه ي شفاعت بشويم. يعني لطف پيامبر از طريق ما به ديگران برسد. پس اين رزق ما در ماه شعبان است که با صلوات شروع مي شود.

در ادامه ي زيارت داريم: الکهف الحصين. شياطين و طاغوت ما را تهديد مي کنند، مي خواهند ما را به راه خودشان ببرند و ما را از بهشت محروم کنند. شيطان قسم خورده است که سر راه مستقيم مي ايستد و از چهار جانب آنها را محاصره مي کند. راه مستقيم يعني راه نبي اکرم واهل بيت. پس شيطان مي خواهد اين راه را بر ما ببندد. شيطان و طاغوت مي خواهند ما را زمين گير کنند.

در زمان اصحاب کهف، مردم را به بت پرستي مجبور مي کردند. اصحاب کهف موحد بودند. خدا مي فرمايد بعد از اينکه موحد شديد از آنها دور شويد و به غار برويد. ظاهرش اين است که غاري وسيعي بود که آنها در آنجا ايمن بودند. کهفي که انسان را پناه مي دهد، بت پرستان و شيطان نمي توانند به ما آسيب برسانند و ايمان ما را بگيرند، کهف نبي اکرم و اهل بيت است. زيدبن علقم مي گويد که در کوفه در خانه نشسته بودم که ديدم صداي قرآن مي آيد که مي فرمايد: تلقي شما اين است که اصحاب کهف از آيات عجيب الهي بودند؟( يعني در واقع عجيب نبودند) ديدم که سر سيد الشهدا بالاي ني اين آيه را مي خواند. يعني اصحاب من اصحاب کهف هستند، سرهايشان بالاي نيزه رفته است ولي به ايمان شان ضربه اي وارد نشده است. ابن اباالحديد مي گويد: در هفتاد هزار منبر خطبه هاي نماز جمعه اميرالمومنين را لعن مي کردند. و اگر خطيبي لعن را فراموش مي کرد نمازش را قضا مي کرد. در آن زمان افرادي که دور امام حسين(ع) جمع شدند اصحاب کهف بودند. اُسرا بر روي شترهاي برهنه سوار بودند و رنگ پوست شان در آفتاب تغيير کرده بود ولي به ايمان شان لطمه اي وارد نشد، آنها کهف الحصين بودند. فرمانده يزيد گزارش جنگ را مي ديد و مي گفت که هر چه اين اسرا را زديم آخ نگفتند. سر مطهر همراه آنها مي آمد و هر کجا که متزلزل مي شدند آنها را از بالا نيزه نگاه مي کرد. آنها کهف الحصين بودند. همه مي خواستند که ايمان آنها را ببرند. شيطان در روز عاشورا تمام قوايش را آورد تا يک ترک اولي از اصحاب سيد الشهدا بکند ولي سيد الشهدا نگذاشت. امام اين کاروان را با سرش همراهي مي کرد، اين مي شود کهف الحصين.

ما بايد در برابر مقام کهف حصين آنها اقرار کنيم تا آنها کهف حصين ما هم بشوند. وقتي ما کهف الحصين بودن آنها را پذيرفتيم، وارد اين مقام مي شويم. يک صلوات واجد تمام صلوات ها از جمله صلوات شعبانيه هم هست. مومن آل فرعون که به خدا پناه برد، خداوند سيئات مکر آنها را از او دور کرد. آل فرعون را قطعه قطعه کردند ولي از ايمان او کم نشد. و مکري به او نرسيد. جسمش را از او گرفتند ولي نتوانستند خدايش را از او بگيرند. نبي اکرم و اهل بيت غياث مضطر مستکين هستند. هرکس که اضطرارهاي خودش را نفهمد،غنا در او طغيان ايجاد مي کند البته غنا نيست ولي فرد توهم غنا دارد و طغيان مي کند. اگر انسان اضطررهاي خودش را ديد و مستکين( فقير زمينگيرشد يعني با عقل و استاد رفت ولي به راه نرسيد) شد، راه برايش باز مي شود. اگر انسان مغرور باشد راه برايش باز نمي شود و نمي تواند در راه خدا برود. اضطرارهاي انسان در مناجات مسجد کوفه اميرالمومنين آمده است. اگر انسان اضطرارهاي خودش را فهيمد و در سلوک زمينگير شد و ديد خدا بزرگتر از آن است و عقل عاجز است که کنه خدا را ببيند، آنگاه غياث اتفاق مي افتد. پس وقتي انسان به اضطرار مي رسد که به طرف خدا مي رود.وقتي انسان در اين راه زمينگير شد خدا دستش را مي گيرد. وقتي ما از خودمان و شيطان فرار کرديم خدا غياث براي ما گذاشته است که همان امام است. مي گويند: حج فرار از بت ها به سوي خداست. اگر انسان از بت ها و ابليس فرار کرد در دامن امام است (ملجا الهاربين)ناپاکي ها ما را تهديد مي کند، امام عصمة المعتصمين است. شيطان نجس است و مي خواهد ما را نجس کند و وقتي ما به امام مي رسيم، پاک مي شويم. اگر ما به امام چنگ بزنيم مطهر مي شويم. وقتي شيطان، بادش را به سمت مومن مي فرستد آنها را مست مي کند ولي آنها متذکر مي شوند زيرا جزو متقين هستند.ولي وقتي ربا خواران را مست مي کند آنها مست مي شوند. و به سمت شيطان مي روند.

سوال – صفحه 380 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – اين آيات در مورد ملک حضرت سليمان است. سليمان ملک استنثايي داشت. جن و انسان هايي که داراي علوم الهي بودند در اختيار سليمان بودند. قرار شد که تخت بلقيس را از يمن به شام بياورند قبل اينکه بلقيس به شام برسد. حضرت فرمود: چه کسي مي تواند تخت را بياورد؟ يکي از جنيان گفت: قبل از اينکه از مجلس تان بلند شويد من اين کار را خواهم کرد.

قرآن مي فرمايد: کسي که علمي از کتاب داشت( امام صادق(ع) فرمود: برخيا يک قطره از علم الهي را داشت، گفت قبل از اينکه چشم را بهم بزني تخت را حاضر مي کند. او اسم اعظم را به کار گرفت زمين را جمع کرد و تخت سليمان را گرفت و آنرا پهن کرد)تخت را حاضر کرد. اين يک قطره ازعلم کتاب بود. امام صادق(ع) فرمود: کل علم الهي نزد ماست. سليمان ديد که تخت در جلويش حاضر است. سليمان گفت: هذا من فضل ربي، اين از فضل خداست و مي خواهد ما را امتحان کند. فرق حکومت پيامبران با ديگران اين است که آنها حکومت را فضل خدا مي دانند و مي دانند که امتحان است.

پس با فرستادن صلوات به شئون حضرت اقرار مي کنيم. خشوع و سجده مي کنيم و درها باز مي شود. پس با صلوات شعبانيه باب شفاعت باز مي شود و به مقام رضوان مي رسيم.

خدا پناهگاه براي ما گذاشته است. يک وقت ما احساس خطر نمي کنيم ولي هر گاه احساس خطر کنيم امام حاضر است. اگر کهف آمد همه ي خطرات دفن مي شود. کهف ياران امام حسين(ع)، امام است که شيطان حريف آنها نشد. شيطان حريف همه مي شود بدون معصوم زيرا معصوم کهف حصين است.

اگر ما متوجه شديم که مضطر و بيچاره هستيم، غوث آمده است. اگر ما از نفس خودمان هجرت کرديم خداوند ما را به پناهگاه مي رساند. اگر ما آلودگي ها را احساس کرديم بايد به درياي امام بپيونديم تا مطهر بشويم. اگر انسان ديد که در مقابل شيطان مثل پر کاه است بايد دنبال يک تکيه گاه بگردد، امام معتصم بالله است و هيچي او را تکان نمي دهد. امام علي(ع) فرمود: اگر همه با من باشند چيزي به من اضافه نمي شود و اگر همه از پيش من بروند چيزي از من کم نمي شود. متعصم بالله عزيز است. اگر بخواهيم شيطان ما را تکان ندهد بايد معتصم بالامام بشويم. در اين صورت ما هم به طهارت و هم به عزت مي رسيم و هم شيطان ما را نجس نمي کند. اگر کسي به اين صلوات اقرار کرد مقامات شيعه و مومنين را پيدا مي کند و به طهارت قلب مي رسد.

اباصلت هروي در صدوق نقل کرده است که در آخرين جمعه ي ماه شعبان بر امام وارد شدم و امام فرمود: تدارک کن تقصيرهاي خودت را در گذشته ي اين ماه در مابقي. يعني مي شود انسان اگر در اين ماه به شفاعت نرسيده است، در بقيه ي اين ماه هر چند هم که کوتاه باشد مي تواند تدارک کند، آنچه در اين ايام در مسير مقصد توست به آن مشغول باشد و آنچه تو را از مقصد بازمي دارد کنار بگذارد. اگر مي خواهي به مقام بهشت يا رضوان برسي آنچه در اين مقصد نيست را رها کن. و آنچه در اين مقصد است آنرا اخذ کن. در باقيمانده ي اين ماه زياد دعا و استغفار کن و زياد تلاوت قرآن کن که وقتي ماه رمضان مي آيد تو مخلص شده باشي. آنچه از دِين مردم بر گردن تو است ادا کن و وقتي وارد ماه رمضان مي شوي کينه ي کسي در دلت نباشد.و کينه ها را تخليه کن تا طاهر بشوي. از همه ي گناهاني که بين تو و خدا هست در اين مقطع بِکن و در اين مسير در ظاهر و باطن به خدا توکل کن.

اگر مي خواهيم تمام فضايل ماه شعبان را بدست بياوريم به خدا توکل کنيم و اينکار شدني است.