اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

99-04-15-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي– ابعاد مختلف تربيت عبادي (توجه به سلام در نماز)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (توجه به سلام در نماز)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 15-04- 99     

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و نازنين‌مان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله اين لحظات، لحظات پرباري باشد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام مي‌کنم، شفاي بيماران و عزت ملت ايران را از خداي متعال خواهانم.
شريعتي: به سلام نماز رسيديم، «السلام عليک ايها النبي و رحمة الله و برکاته، السلام علينا و علي عباد الله الصالحين، السلام عليکم و رحمة الله و برکاته» بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: ابتدا تشکر کنم چند جلسه هست کارشناسان برنامه سمت خدا درباره مستأجرين صحبت مي‌کنند، خبرهاي خوشي شنيديم که مستأجرين اجاره نگرفتند و يا کم گرفتند، بعضي از عزيزان هم نوشتند که مثل اينکه طعم مستأجري را نچشيده‌ايد، يکوقتي خدمت حاج آقاي قرائتي در قم مي‌رفتيم، ايشان يک خانه‌اي را نشان داد در يک کوچه يک متري، فرمود: من اينجا مستأجر بودم. خانم خانه يکبار به من گفت: اجاره را به شوهرم نده، او معتاد است، به من بده خرج بچه‌ها کنم. عصر که برگشتم، صاحبخانه در چهارچوب در ايستاده بود که چرا اجاره را به خانم من دادي؟ گفتم: از ماه بعد به شما مي‌دهم. گفت: نه، بايد امشب بلند شوي و همه وسايل را در کوچه ريخت. به حرم حضرت معصومه رفتم و توسل کردم. بايد به هم دعا کنيم تا انشاءالله از اين مرحله بگذريم.
بسم الله الرحمن الرحيم، «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» امام(ع) فرمود: ما با وضو نماز را آغاز کرديم، با طهارت و پاکي و تکبير وارد حرم خدا شديم. نماز معراج است و يک پرواز به سمت فضا است. گويا با نمازمان پرواز کرديم و با پروردگار عالم درد دل کرديم و او را ستايش کرديم، حالا برگشتيم به زمينيان سلام مي‌کنيم. اين تعبيري است که امام به ما از نماز فرموده است که نماز يک سفري معنوي است و آغازش با وضو و نقطه عطف آن با تکبير و پايانش با سلام به زمينيان است. خوشا به حال کساني که چنين سفري را حس مي‌کنند.
اول به گل سر سبد خلقت، پيامبرعظيم الشأن اسلام سلام مي‌دهيم، «السلام عليک ايها النبي» سلام به پيغمبرها را خدا به ما ياد داده است. در قرآن داريم «وَ سَلامٌ‏ عَلَى‏ الْمُرْسَلِين» (صافات/181)، «سَلامٌ‏ عَلى‏ إِبْراهِيم‏» (صافات/109) «سَلامٌ‏ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُون‏» (صافات/120) سلام به پيغام آوراني که از جانب پروردگار پيغامي را آوردند و بشريت را هدايت کردند، آخرين و بزرگترين آنها پيامبر اسلام است. ما در هر نمازي به قدرشناسي زحمات پيامبر اسلام بر او سلام مي‌دهيم. چقدر خوب است توجه کنيم به چه کسي سلام مي‌کنيم! سلام بر پيامبري که خدا بر مؤمنان منت گذاشت او را فرستاد. «لَقَدْ مَنَ‏ اللَّهُ‏ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا» (آل‌عمران/164) خدا منت نمي‌گذارد، ولي اين نعمت اينقدر بزرگ است که تعبير منت آمده است. رحمتي بود بر هستي، «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ‏» الگوي ابدي براي بشريت، اسوه‌ي حسن! خداوند اين شخصيت را اسوه همه قرار داد با خلقي بزرگ، «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/4) با شرح صدري وصف ناشدني. رهبري که مي‌خواهد جامعه را هدايت کند، اداره کند نياز به حوصله زياد دارد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ‏ لَكَ‏ صَدْرَكَ» (شرح/1) با مشکلات طاقت فرسا و کمرشکن، «وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ، الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ» ظَهر يعني کمر. مشکلاتي پيش روي پيامبر بود که واقعاً کمرشکن بود. ما به او سلام مي‌دهيم.
از روي قدرشناسي از زحمات او دندانش را شکستند، چهره‌اش را مجروح کردند. ولي همچنان در پي هدايت آدميان بود. اما خداوند نامش را بالا برد. «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» (شرح/4) در جهان نامي آشنا براي جهانيان است. پيامبري که شاهد بود، مبشر بود، نذير بود، داعي بود، سراج بود. «وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً» (احزاب/46) در يک آيه با اوصاف مختلف پروردگار اين شخصيت را مي‌ستايد. پيامبري که در گفتار معصوم بود. «وَ ما يَنْطِقُ‏ عَنِ‏ الْهَوى» (نجم/3) معصوم بود. «ما زاغَ‏ الْبَصَرُ » (نجم/17) قلبش معصوم بود، «ما كَذَبَ‏ الْفُؤادُ ما رَأى‏» (نجم/11)دلسوز بود.
اين دو کلمه را خدا يکي در مورد خودش به کار برده، «رئوف رحيم» يکي در مورد پيامبر اسلام. رئوف رحيم بود. پيامبري که ديدن رنج مردم برايش سخت بود. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ‏ ما عَنِتُّمْ» (توبه/128) سخت است بر او رنج و مشکل شما، اين آيه براي هزار سال پيش نيست. الآن هم وقتي جواني مي‌خواهد ازدواج کند، نمي‌تواند پيغمبر غصه مي‌خورد. بر چنين پيغمبري سلام مي‌دهيم. آنوقت نماز ما کيفيت پيدا مي‌کند و با رحمت و برکت همراه است. «السلام عليک ايها النبي و رحمة الله و برکاته»
سوز فوق العاده‌اي براي هدايت و نجات مردم داشت. «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ‏ نَفْسَكَ» گويا خودت را مي‌خوري اي رسول ما، «أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِين‏» (شعرا/3) چرا که بعضي ايمان نمي‌آورند. خديجه کبري فرمود: شش روز پيغمبر با چشمي گريان وارد خانه شد. روز هفتم با لب خندان فهميدم به دنبال کسي بوده که شش روز بي توجهي مي‌کرد. دنيايي از سوز و گداز بود. با مردم مشورت مي‌کرد و به خدا توکل مي‌کرد و تصميم مي‌گرفت. از مردم بود، در مردم و با مردم بود. به چنين رهبري سلام مي‌کنيم. «رَسُولًا مِنْهُم‏» از جنس مردم بود. «فيهم» در بين مردم زندگي مي‌کرد. با مشکلات مردم آشنا بود. «معهم» با آنها بود. اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: در جنگ‌ها تکيه‌گاه ما بود و به او اميد مي‌بستيم. صادق بود، روزي که اولين سخنراني عمومي‌اش را کرد، اولين جمله‌اش اين بود که آيا تاکنون از من دروغي شنيده‌ايد؟ همه گفتند: نه. محمد امين بود. حتي مشرکان دارايي و امانت‌هايشان را نزد او مي‌گذاشتند. خيانت نمي‌کرد. به او سلام مي‌دهيم.
ما به پيغمبرمان عرض مي‌کنيم تو بخاطر ما سلامتي و جواني و عمرت را فدا کردي تا ما به هدايت برسيم. به تو بي احترامي شد اما مقاومت کردي. همانگونه که پيامبران سابق مقاومت کردند. خداوند به پيامبر اسلام فرمان مي‌دهد، «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» (احقاف/35) به پيغمبر عرض مي‌کنيم، به جوان‌ها اهميت مي‌دادي، تو دست کارگر را بوسيدي و به بانوان احترام مي‌گذاشتي و به بچه‌ها سلام مي‌کردي. به چنين پيغمبري در هر نماز سلام مي‌کنيم. پيامبري که هرجا مخالفان به تضعيفش پرداختند، خداوند در قرآن از او دفاع کرده است. مي‌گفتند: «يُعَلِّمُهُ‏ بَشَر» يک کسي اين حرف‌ها را يادش داده است. از آسمان آيه نازل شد، نه، خداي مبدأ قوت و قدرت به او تعليم داده است. مي‌گفتند شاعر، خداوند به دفاع از او برمي‌خاست که «وَ ما عَلَّمْناهُ‏ الشِّعْرَ» (يس/69) اين آيات قرآن شعر نيست. مي‌گفتند: مجنون، خداوند دفاع مي‌کرد «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ‏» (قلم/2) تو مجنون نيستي! مسخره‌اش مي‌کردند، خداوند مي‌فرمود: ما مواظبت هستيم. «إِنَّا كَفَيْناكَ‏ الْمُسْتَهْزِئِينَ» (حجر/95) ما در برابر مسخره کنندگان از تو حمايت مي‌کنيم.
پيامبري که در شبانگاهي خدا او را از مسجدالحرام به مسجد الاقصي و از آنجا به آسمانها برد، آنقدر بالا که جبرئيل گفت: توان پريدن ندارم. با مردم زندگي مي‌کرد و در آسمان‌ها پرواز مي‌کرد. نمازگزار يکي از کارهايي که مي‌کند پيغمبرشناسي است. با معرفت سلام کند. امامان ما فرمودند: هرکس با معرفت ما را زيارت کند بهشت نصيبش مي‌شود. مقابل گنبد امام رضا مي‌ايستيم، اگر با معرفت بدانيم امام رضا که بود و چه نقشي را در تاريخ ايفا کرده است، بدانيم نزد خدا چه آبرويي دارد، اين بار سلام ما متفاوت با باقي سلام‌ها مي‌شود.
شريعتي: پاسخ آينه‌ها بي تو دمادم سنگ است *** يا محمد دل اين قوم برايت تنگ است
حاج آقاي بهشتي: امروز بشريت به پيامبر اسلام نياز دارد. يک اهل‌بيت پاک و معصومي از خود به جا گذاشت. پيامبري که پيامبران قبل نويد آمدنش را دادند. «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ‏ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ» (صف/6) عيسي بن مريم بشارت داد به پيامبري که بعد از او خواهد آمد. نام و نشانش در تورات هست و در انجيل هست. «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ‏ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ» (اعراف/157) شهيد بهشتي(ره) مقاله‌اي دارد «جهان در عصر بعثت» قبل از تولد پيغمبر سرزمين حجاز را مطالعه کرده و سؤالي برايش پيش آمده که يهودي‌ها از صد سال قبل به سرزمين حجاز مهاجرت کردند، چرا؟ نشانه‌هايي در تورات ديده بودند. چون اينها در خوش آب و هوا ترين جا زندگي مي‌کردند، کناره مديترانه، چرا اينها به حجاز آمدند، سرزمين سوزان و بي آب و علف، بخاطر نشانه‌هايي که در تورات و انجيل بود. حتي اوصاف شهر مدينه را خوانده بودند. پيغمبر اسلام، شکل و شمائل، نوع رفتارش را خوانده بودند اما وقتي پيغمبر را ديدند بخاطر حسادت و تنگ نظري، تعداد کمي به او ايمان آوردند و با مشرکان همدست شدند و مقابل پيغمبر ايستادند.
پيامبري که همراه با وعده پيروزي بر همه اديان جهان آمده است. در قرآن چهار بار اين آيه آمده است «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ‏ رَسُولَهُ‏ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه/33) ما بر چنين پيغمبري که مطمئن هستيم آئين او جهانگير خواهد شد و مخاطب او بشريت و عالميان هستند. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ» (سبأ/28) تو را براي عموم مردم فرستاديم. بر عرب‌ها نه، به عيادت بيماران مي‌رفتي، در عبادت خدا خود را به سختي مي‌انداختي. شب‌ها را بيدار مي‌ماندي و با خالق خود عشق بازي مي‌کردي. به چنين پيغمبري سلام مي‌دهيم. لباس ساده و مرکب ساده داشتي، فرش ساده داشتي. گاهي فقيري به مسجد مي‌آمد و دست نياز دراز مي‌کرد. پيغمبر مي‌فرمود: کسي هست به او کمک کند، من در خانه چيزي ندارم!
شخصي دوازده درهم به پيامبر داد و گفت: دلم نمي‌آيد پيراهن شما اينطور باشد. اين دوازده درهم را پيراهن بخريد. حضرت با اميرالمؤمنين به بازار رفتند. يا پول را به اميرالمؤمنين دادند که برايم پيراهني تهيه کن. اميرالمؤمنين يک پيراهن دوازده درهمي خريد، برگشت. پيغمبر نگاهي به پيراهن کرد و فرمود: علي جان مي‌شود برويم ببينيم پس مي‌گيرد؟ آمدند بازار در راه ديدند خانمي ايستاده و گريه مي‌کند. پرسيدند: چرا گريه مي‌کني؟ گفت: اربابم چهار درهم به من داده که برم چيزي بخرم، پول را گم کردم. حضرت پيراهن را پس داد، دوازده درهم را گرفت و چهار درهم به خانم خدمتکار داد. چهار درهم هم يک پيراهن خريد. در راه مي‌آمدند ديدند جواني غصه‌دار کنار پياده رو ايستاده است. حضرت سؤال کرد: چه شده است؟ گفت: دوست دارم شيک پوش باشم، لباس ندارم. حضرت لباس چهار درهمي را به او دادند. در راه برگشت يک پيراهن چهار درهمي خريدند. در راه بازگشت مجدد آن خانم را ديدند، گفتند: چرا ايستاده‌اي؟ گفت: دير شده ارباب من مرا تنبيه مي‌کند. حضرت آمدند خانه را پيدا کردند، در زدند و سلام دادند. صاحبخانه مي‌شنيد و پاسخ نمي‌داد. آخر پاسخ داد، پيامبر فرمود: چرا جواب نمي‌دهي؟ گفت: صداي شما را شناختم، دوست داشتم چند بار اين صداي آسماني را بشنوم. پيامبر برايش توضيح داد قصه اين کنيز را و صاحب کنيز هم به افتخار پيامبر او را در راه خدا آزاد کرد.
آمار کساني که با اخلاق پيغمبر مسلمان شدند از آمار کساني که با شنيدن آيات قرآن مسلمان شدند، بيشتر است. ما هم مي‌توانيم لباسي بپوشيم با قيمت مناسب و با بقيه‌اش به ديگران کمک کنيم. امتش را به مهرباني دعوت مي‌کند. مادامي که امت من با هم مهربان باشند و به هم هديه بدهند و امانتدار باشند و از حرام اجتناب کنند، نماز بخوانند و زکات بدهند، در خير خواهند بود. اگر چنين نباشد قحطي و کمبود مي‌شود. در برابر دشمن بصير و آگاه و بيدار بود. مقابل دشمن قاطع بود. حتي روزهاي آخر عمرش در تب مي‌سوخت ولي به مسلمان‌ها مي‌فرمود: به سمت روميان برويد. ابرقدرت روم به سمت مرزهاي ما حرکت کرده است. به سمت پرچم اسامه برويد. پيغمبر ما خيلي حرف دارد. آن سالي که     اروپايي‌ها کاريکاتور کشيده بودند و به پيغمبر ما جسارت کرده بودند، روز قدس بود نماز جمعه رفتيم. هوا گرم بود، در راه گفتم: خدايا چه مي‌شد يکي از آن راديوها حاضر مي‌شد من هزار برنامه در مورد پيغمبر ضبط کنم. چون بيش از هزار جاي قرآن سخن از پيغمبر است. اين را آرزو کردم. نشستم، يک کسي با من سلام و عليک کرد و گفت: شما در راديو ما مي‌آييد صحبت کنيد؟ من رفتم سيصد برنامه ضبط کردم. پيغمبر خيلي ما را دوست دارد.
امام رضا(ع) در ماجرايي که با يکي از اصحاب خود راه مي‌رفتند، صداي تشييع جنازه شنيدند، گفتگو را رها کردند و رفتند در تشييع جنازه شرکت کردند. اين نفر از امام رضا پرسيد: از فاميل‌هاي شما بود؟ فرمود: نه، از شيعيان ما بود. اين پيغام را به شيعيان ما برسان. خيلي بيش از آن اندازه که شما ما را دوست داريد، ما شما را دوست داريم. يک عشق دو طرفه ماندگار که تا قيامت خواهد ماند.
سلام دوم «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» از حاج آقاي قرائتي شنيديم، فرمودند: ما به همشهري‌ها و هم زبان‌هايمان، نه، مي‌گوييم: سلام بر صالحان، از هر قوم و هر جايي که باشند. صالحان گذشته‌ها، صالحاني که در آينده هستند. نمازگزار بايد صالح باشد. سلام بر ما نمازگزاران  و همه صالحان، صالحان در قرآن را مطرح کنم. از اين به بعد وقتي مي‌گوييم: السلام علينا و علي عباد الله الصالحين، با توجه باشد. نمازمان کيفيت داشته باشد. صالحان چه کساني هستند؟ «يُؤمِنُونَ‏ بِاللّهِ‏ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ» (آل‌عمران/114) کساني که به الله ايمان دارند، به جهان آخرت ايمان مي‌آورند «وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» امر به معروف مي‌کنند. «وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» از زشتي‌ها جلوگيري مي‌کنند، «وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ» از کار خير خسته نمي‌شوند. «وَ أُولئِكَ مِنَ الصّالِحِينَ‏» اينها از صالحان هستند. ما که در نماز سلام مي‌دهيم، کسي که امر به معروف و نهي از منکر مي‌کند، کسي که از کار خير خسته نمي‌شود و به آخرت ايمان دارد، عباد صالح هستند.
کساني که پيام خدا را به انسان‌ها رساندند، «وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى‏ وَ عِيسى‏ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ» (انعام/85) منظور از صالحين پيامبران هستند که پيام‌هاي آفريدگار را براي مردم آوردند. صالحين کساني هستند که قدردان نعمت‌هاي خدا هستند. «شاكِراً لِأَنْعُمِهِ» (نحل/121) ابراهيم قدردان نعمت‌هاي خدا بود. بعضي هستند حاضر نيست به زبان الحمدلله بگويد. دائم شاکي است و ناراضي است. داده‌هاي خدا را بيان نمي‌کند. نداده‌ها را به رخ مي‌کشد.‏ «اجْتَباهُ» به همين خاطر خدا او را سوا کرد. «وَ هَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» او را به راه راست هدايت فرمود. «وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً» (نحل/122) در دنيا به او حسنه داد، «وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» ابراهيم در آخرت از صالحان است. صالح کيست؟ کسي که قدردان نعمت خداست. صالحين مثل لوط، حضرت لوط زندگي سختي داشت، در جامعه بدي زندگي مي‌کرد. مردم جامعه از نظر اخلاقي بد بودند و هرچه آنها را نصيحت کرد فايده نداشت. از آسمان گروهي فرشته آمدند و به حضرت لوط و مؤمناني که اقليت بودند، دستور داده شد شهر را ترک کنيد، خدا اراده کرده اين شهر را زير و رو کند. بخاطر ابتذال و گناه زشت، «وَ لُوطاً» لوط را ياد کن، «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً» (انبياء/74) ما به او بينش و دانش داديم، «وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ» او در شهري زندگي مي‌کرد که ما او را از مردم نجات داديم، مردمي که آلوده بودند و کارهاي زشت مي‌کردند. امروز دنياي غرب به همجنس گرايي رسميت بخشيدند و برايش قانون درست کردند و تابلو دارد. «إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ» مردم امت لوط فاسق بودند. اگر کسي با ابتذال مبارزه کند و تن ندهد و همرنگ جامعه نباشد، از صالحان است.
«وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» (انبياء/85) سه پيغمبر را اسم برده يکي حضرت اسماعيل است، تسليم فرمان خدا شد. پدر گفت: خدا فرمان داده تو را قرباني کنم. صدا زد «يا أَبَتِ افْعَلْ‏ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» (صافات/102) ادريس پيغمبري است که با قلم و خط نويسندگي را آموخت و ذالکفل پيغمبري است که بعد از حضرت سليمان و قبل از عيسي بن مريم زندگي مي‌کرد و قبرش بين کربلا و نجف است، بخاطر اينکه ذالکفل از کفايت مي‌آيد، يعني متعهد. متعهد شد در پيشگاه خدا که عبادت کند و به خلق خدا خدمت کند لذا اسمش را ذالکفل گذاشتند يعني متعهد، اينها از صالحين هستند. هرکس متعهد و مسئول است و هرکس در پي اجراي فرمان خداست و هرکس با نويسندگي معارف الهي را نشر مي‌دهد از صالحان است. دختران وپسراني که جامعه مسئول تشکيل خانواده آنهاست و نبايد براي ازدواج از فقر بترسند. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ» (نور/32) بچه‌هاي پاکيزه‌اي که مي‌خواهند ازواج کنند و صالح هستند. خدا مي‌گويد: پاک و صالح هستند.
نکاح، انکاح دو کلمه‌‌اي است در قرآن است، نکاح يعني ازدواج کردن، انکاح يعني زمينه ازدواج جوان‌ها را فراهم کردن، به عهده دولت و پولدارها است. به عهده زباندارها و تبليغاتي‌ها است. هرکس مي‌تواند براي جوان‌ها کاري انجام بدهد، مخاطب آيه همه هستند. حاج آقاي قرائتي مي‌فرمودند: در السلام علينا و علي عباد الله الصالحين، از شعيب پيغمبر ياد کنيد. پدرزن آسان گير! موسي بن عمران يک جوان پاکيزه و متعهد ولي دست خالي بود. پدرزن به داماد گفت: «قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَ‏ هاتَيْنِ» (قصص/27) من تصميم گرفتم يکي از دو دخترم را به ازدواج تو دربياورم. «عَلى‏ أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ» به شرط اينکه هشت سال براي من کار کني. «فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ» من نمي‌خواهم به تو سخت بگيرم. «سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ»، «السلام علينا و علي عبادالله الصالحين» صالح کيست؟ پدرزن آسان‌گير، مادرزن آسان‌گير، پدرشوهر و مادرشوهر آسان‌گير، اينهايي که براي ازدواج جوان‌ها سخت نمي‌گيرند، صالحين هستند.
«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبياء/105) بعد از تورات يا بعد از قرآن، ر زبور هم آمده که فرمانروايي زمين به دست صالحين خواهد افتاد. امامان ما تفسير به امام زمان کردند و ياراني که او را کمک خواهند کرد که عدالت را در پهنه زمين پياده کنند. «السلام عليکم و رحمة الله و برکاته» سلام بر شما و رحمت و برکات خدا بر شما! يعني بر شما اي همه خداپرستان، اي همه نمازگزاران و سجده کن‌ها، همه موجوداتي که در پيشگاه خدا بندگي مي‌کنند بر آنها سلام مي‌دهيم. «السلام عليکم» يعني همه کساني که خدا را بندگي مي‌کنند و نماز مي‌خوانند و رکوع و سجده مي‌کنند. انسان‌ها و جني‌ها و حتي درختان، همه موجوداتي که پروردگار اين عالم را بندگي مي‌کنند، به آنها سلام مي‌کنيم. يکوقتي يک زنداني در انفرادي، طاقتش تمام شده بود. تعريف مي‌کند که داشتم نماز مي‌خواندم، به سلام‌هاي نماز رسيدم و فهميدم تنها نيستم. ما جمعي هستيم در اين جهان بزرگ، «السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
شريعتي: از نماز با فضيلت يکشنبه‌هاي ماه ذي القعده غافل نشويم. بعد از غسل دو تا دو رکعت نماز، بعد از حمد سه مرتبه «قل هو الله» و بعد مُعوذتين، سوره «قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق» هفتاد مرتبه استغفار مي‌کنيم، دعايي دارد که در کانال برنامه و سايت قرار مي‌دهيم. امروز صفحه 459 قرآن کريم، آيات 6 تا 10 سوره مبارکه زمر را تلاوت خواهيم کرد.
«خَلَقَكُمْ‏ مِنْ‏ نَفْسٍ‏ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»
ترجمه آيات: او شما را از يك نفس آفريد، سپس جفتش را از همان نفس قرار داد و براى شما (از خزانه قدرت خود) از چهار پايان هشت زوج (نر و ماده‏ى گوسفند و بز و گاو و شتر) نازل كرد. او شما را در شكم‏هاى مادرانتان و در تاريكى‏هاى سه گانه (گوشت و پوست و خون) آفرينشى پس از آفرينشى (ديگر در مراحل گوناگون) مى‏آفريند. اين است خدايى كه پروردگار شماست، حكومت براى اوست، جز او هيچ معبودى نيست، پس چگونه به بى راهه مى‏رويد؟ اگر كفران كنيد، پس (بدانيد) خداوند از شما بى نياز است و براى بندگانش كفران را نمى‏پسندد. و اگر شكرگزار باشيد آن را براى شما مى‏پسندد و هيچ گناهكارى بار (گناه) ديگرى را بر نمى‏دارد، سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان است، پس شما را به آن چه عمل مى‏كرديد خبر خواهد داد، همانا او به آن چه در سينه‏هاست بس آگاه است. و هرگاه به انسان آسيبى رسد پروردگارش را مى‏خواند در حالى كه (با توبه) به سوى او بازگشته است. امّا همين كه خداوند از جانب خويش نعمت بزرگى به او دهد آن چه را (به خاطر رفع آن) قبلًا خدا را مى‏خواند، فراموش مى‏كند و براى خداوند همتايانى قرار مى‏دهد تا (خود و ديگران را) از راه او منحرف سازد. بگو: «مدّت كمى را با كفر خود كامياب باش كه تو بدون شك از دوزخيانى». آيا (چنين كسى بهتر است يا) آن كس كه در طول شب در حال سجده و قيام به اطاعت مشغول است (و) از آخرت مى‏ترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: «آيا كسانى كه مى‏دانند و كسانى كه نمى‏دانند يكسانند؟» تنها خردمندان متذكّر مى‏شوند (و پند مى‏پذيرند). بگو: «اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد! از پروردگارتان پروا كنيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده‏اند نيكى است، و زمين خدا بزرگ است، (پس اگر در منطقه‏اى براى حفظ ايمان و تقوا و كار نيك در فشاريد، هجرت نماييد). همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دريافت مى‏دارند.
شريعتي: قرار هست در مورد شخصيت جناب أباصلت صحبت کنيم.
حاج آقاي بهشتي: أباصلت که زائران امام رضا(ع) غالباً ايشان را مي‌شناسند، مرقدش نزديک شهر مشهد هست. از معدود افرادي است که اصرار داشت هميشه همراه امام رضا باشد. غير از اينکه احاديث امام رضا را نقل کرده و علماي اهل سنت هم او را قبول دارند، اصرار داشت در همه جلسات مناظرات امام رضا حضور داشته باشد. شايد او تنها کسي است که قصه شهادت امام رضا را او براي ما تعريف کرده است. البته بعد از شهادت امام رضا(ع) تحت فشار قرار گرفت و بعضي گفتند تا يکسال زندان بود. شخصيت بزرگي است و عالم باعظمتي است، اعتماد به احاديث او در بين محدثين شيعه و اهل سنت، يکي از افتخاراتش اين است که حديث «أنا مدينه العلم و علي بابها» را بيان کرده است.
به بهانه سلام‌هاي نماز بحث سلام را که از شعارهايي است که اسلام آورد، قبل از اسلام مردم که به هم مي‌رسيدند، گاهي مي‌گفتند: نفرين از تو به دور باد. يا مي‌گفتند: هزار سال زنده باشي. اسلام که آمد اين را پيغمبر تعيين کرده که مسلمان‌ها وقتي به هم مي‌رسند سلام مي‌کنند، پس يک ابداع و نوآوري اسلام است. پيغمبر فرمود: «السَّلامُ تَحِيَّةٌ لِمِلَّتِنَا» اين ادبي است که در آئين مسلماني بايد رسم شود.
پيغمبر فرمود: «إِذَا تَلاقَيْتُمْ‏ فَتَلاقَوْا بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصَافُحِ» (أمالي طوسي، ص 215) مسلمان‌ها به هم رسيديد، سلام کنيد و دست بدهيد. اين رسم مسلماني است، «وَ إِذَا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِالاسْتِغْفَارِ» از هم جدا مي‌شويد استغفار کنيد. 46 بار اين کلمه در قرآن به کار رفته و حدود سيصد حديث از پيامبر به ما رسيده است. سلام نامي از نام‌هاي خداست که در سوره حديد اسم‌هاي خدا آمده است. سلام، مؤمن و مهيمن، سلام يعني سلامت بخش، مؤمن يعني ايمني بخش، سلام يکي از اسم‌هاي خداست. سلام تحيت و احترام بهشتيان به يکديگر است. سلام يعني من تو را دوست دارم. از جانب من به تو آزاري نمي‌رسد. جهنمي‌ها وقتي به هم مي‌رسند يکديگر را لعن مي‌کنند. اگر در جامعه‌اي مردم يکديگر را لعن کردند، اين جامعه جهنمي است. مسلمان‌ها بايد نسبت به هم مهربان باشند. «دَعْواهُمْ‏ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (يونس/10) دعاي بهشتيان در بهشت تسبيح پروردگار است «وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ» احترام بهشتيان به هم با کلمه سلام است. فرشتگان هم در خوش آمد گويي اين کلمه را به کار مي‌برند «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ» (رعد/24) به بهشتيان مي‌گويند: سلام بر شما که در دنيا شکيبايي ورزيديد. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُم‏» (زمر/73) سلام بر شما چقدر پاکيزه بوديد، «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ» (حجر/46) همراه با سلامت وارد بهشت شويد.
سلام پيامبر پروردگار است، «سَلامٌ‏ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» (يس/58) بعضي اين سبک زندگي غربي در آنها تأثير گذاشته است. يک کسي خدمت امام حسين آمد، سلام نکرد. امام فرمود: اول سلام و بعد کلام. مسلمان در هرجاي دنيا بايد با سلام شروع کند. صلح و صفا و صميميت، پذيرايي، سلام پذيرايي خدا در شب قدر است. «سَلامٌ هِيَ‏ حَتَّى‏ مَطْلَعِ‏ الْفَجْرِ» (قدر/5) ضمناً نام بهشت هم دارالسلام است. يعني خانه سلامت، بهشت، مرگ، مريضي، پيري و فحش، نفرين و کينه، در آيات قرآن است که «لهم دارالسلام عند ربهم» در بهشت فقط سلامتي است. سلام پاسخگوي ياوه گويان است. قرآن عباد الرحمن را که توصيف مي‌کند، مي‌فرمايد: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ‏ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) ناداني حرف بي ربطي زد، جوابش را نمي‌گويند. حديث داريم سلام اولين حق هر مسلمان به مسلمان ديگر است. سلام امان نامه از هرگونه ترس و آسيب است. امام صادق فرمود: «وَ أَمَانٌ لِذِمَّتِنَا» (جامع‏الاخبار، ص 8) سلام نشانه تواضع است. در احاديث داريم تواضع نشانه‌هايي دارد يکي ابتدا سلام کردن است. پيامبر ما يکي از صفاتش اين بود که شروع به سلام مي‌کرد به هرکس بود، کوچک و بزرگ، آشنا و نا آشنا، حتي کسي گفت: من بايد اول سلام کنم. يکجايي پنهان شد که وقتي پيغمبر به اين سه راهي رسيد، جلو بپرد و سلام کند. حضرت قبل از اينکه برسد، فرمود: اي کسي که پشت ديوار پنهان شدي، سلام عليکم! چون بعضي فکر مي‌کنند اگر سلام کنيم کوچک مي‌شويم، نه! سلام اظهار اعلام صلح و آشتي و مسالمت است. سلام دعوت دهاني است.
اولين هديه دو دوست سلام است. آرزوي سلامت بندگان، وقتي به شما سلام مي‌کنم آرزو دارم سالم باشيد. آرزوي سلامتي براي مردم، اميد دهنده و نشاط آور، در سوره مبارکه نور سلامي دارم، اسمش سلام استيذان است، به خانه کسي وارد شديم در بزنيم، ذکري بگوييم، تا اهل خانه آماده شوند و ناگهان وارد خانه نشويم. سلام استيذان يعني اجازه گرفتن، آنهايي که عادت به سلام کردن دارند در ميزانشان خيلي تأثير دارد. سلام کلامي است که مخاطبش زندگان و مردگان هستند. «السلام علي اهل لا اله الا الله» شهيدان هم که خدا بر آنها سلام فرستاده است. سلام سبب جلب محبت و رحمت و سبب غضب شيطان مي‌شود. شيطان عصباني مي‌شود کساني به هم سلام بگويند. سلام وسيله ادخال سرور و شاد کردن است. سلام کفاره گناهان و رشد دهنده حسنات است. سلام نجات از خطر است. نوح نبي فرمود: «قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ» (هود/48) از کشتي فرود بيا با سلامت و برکت، سلام پيام آور انس و دوستي است. سلام عامل تکبرزدايي و خودخواهي است. بهترين شما نسبت به طاعت پروردگار اين است که او شروع به سلام کردن مي‌کند. پيغمبر فرمود: پنج کار است که تا بميرم ترک نمي‌کنم، تا براي بعد از من سنت شود. يکي سلام به بچه‌هاست. رسم ادب اين است که کوچک به بزرگتر سلام کند. اما اينطور نيست که بگوييم: من بزرگتر هستم، آنها بايد به من سلام کنند.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: خدايا در دنيا و آخرت زندگي و مرگ ما را با سلامت همراه بفرما و همه کساني که براي درمان بيماران کمک مي‌کنند، زحمات اين عزيزان روزافزون شده است، بيماري اوج گرفته است، از خدا مي‌خواهم عزت و سلامت و صحت به کادر درمان و همه کساني که کمک‌هاي مؤمنانه مي‌کنند عطا بفرمايد.
شريعتي: السلام عليک يا علي بن موسي الرضا...