برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (توجه به تسبيحات در نماز)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 25-03- 99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله بهترينها براي شما رقم بخورد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام ميکنم، از خدا ميخواهم اين گفتگوها را با خير و رشد و نور و به دور از هر آفتي قرار بدهد و در گوينده و شنوندگان اثر بگذارد.
شريعتي: انشاءالله، دعاهاي قرآني را مرور کرديم و نکات خوبي را شنيديم. کليهي دعاها در قالب فايل pdf در سايت برنامه قرار دارد. امروز بناست از تسبيحات اربعه بشنويم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
نماز کارخانه انسانسازي است و اين سخن امام خميني است. از آغاز سال 98 شروع کرديم پله پله آمديم و به تسبيحات رسيديم. نمازگزار در رکوع و سجده و رکعتهاي سوم و چهارم هر نماز تسبيح ميگويد. در رکوع و سجده سه بار يا بيشتر سبحان الله يا سبحان ربي العظيم و بحمده، سبحان ربي الاعلي و بحمده، در رکعت سوم و چهارم تسبيحات اربعه، تسبيحات چهارگانه، مادر همه ذکرها در اسلام اين ذکر است. «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» در حديث ميخوانيم شبيه کعبهاي که زمينيان دور آن طواف ميکنند در عرش خدا کعبهاي است که فرشتگان طواف ميکنند. يک ضلع آن سبحان الله، يک ضلع الحمدلله، يک ضلع آن «لا اله الا الله» يک ضلع الله اکبر است. يعني کائنات همه بر محور بندگي خدا با اين ذکرهاست. پيغمبر فرمود: مرا خدا تربيت کرده است. خدا در قرآن به پيامبر اسلام فرمانهايي داده است، فرمان به توکل هشت مرتبه است. اي پيامبر توکل کن! فرمان به استغفار هشت مرتبه، فرمان به عبادت پنج مرتبه است. فرمان به تکبير دو مرتبه، فرمان به سجده دو مرتبه، فرمان به تسبيح شانزده مرتبه است. اين عددها نشان ميدهد، عددهايي که در قرآن هست براساس حکمتي است. يک موضوعي ميبينيم در قرآن ده آيه دارد و يک موضوعي صد آيه دارد، هنوز وارد موضوع نشده همين عدد و رقم به ما ميگويد مسأله مهم است. شانزده بار خداوند در قرآن به پيامبرش غير از بندگان دستور تسبيح داده است.
بعضي از آن آيات را بخوانيم. در زمانهاي مختلف پيامبر را مأمور کرده که خدا را تسبيح بگويد. در سوره طه آيه 130، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» همراه با ستايش پروردگارت او را تسبيح کن «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» قبل از اينکه خورشيد بتابد و قبل از اينکه خورشيد خاموش شود، خدا را تسبيح کن. يک آيهي ديگر «وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ» در لحظات و ساعات شب اي پيامبر تسبيح کن. «وَ أَطْرافَ النَّهارِ» طرفهاي روز و صبح، طرف صبح و عصر، روزها وشبها، در ساعات و آنات تسبيح بگو. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ» (غافر/55) ابکار يعني صبحگاهان و عشي يعني شامگاهان، يعني در سبک زندگي يک مسلمان تسبيح بايد زياد باشد. مسلمانها در سبک زندگي کلماتي را زياد تکرار ميکنند، مثلاً ميخواستند تعارف کنند بسم الله ميگفتند. ما بفرماييد ميگوييم. هردو خوب است ولي بسم الله ذکر خداست. شگفت زده ميشدند، ميگفتند: سبحان الله، يا «لا اله الا الله». وارد خانه ميشدند يا الله ميگفتند. غذا تمام ميشد الحمدلله ميگفتند. ميخواستند کاري را شروع کنند انشاءالله ميگفتند. يک حرکت مهمي را ميخواستند نشان بدهند الله اکبر ميگفتند. اينها به اعتقاد ما بايد برند مسلمانها در دنيا باشد. فراتر از زبان، الله اکبر را همه مردم دنيا ميدانند چيست و بينالمللي است و يکي از نشانههاي مترقي بودن دين اسلام اين است که يک زبان بينالمللي را به مسلمانها توصيه کنيم. اي مسلمانها نمازتان را به عربي بخوانيد! هروقت خواستيد با هر زباني با خدا حرف بزنيد اما نماز طوري باشد که هر مسلماني هرجا رفت بتواند هم کيش خود را پيدا کند. طبق آمار مسلمانها حدود دو ميليارد نفر هستند و پيشبيني شده تا سال 2050 مسلمانها و مسيحيها برابر شوند و بايد مسلمانها تلاش کنند.
يکوقتي در صدا و سيما، شبکه مستند تعدادي از تهيه کنندهها را جمع کرده بودند که مستند اسلامي چه مستندي است؟ مثلاً از دنياي ماهيها، کوهستانها، مراتع و حيوانات و حيات وحش بخواهند مستندي تهيه کنند، يکبار بيبيسي تهيه ميکند و يکوقت ما خودمان تهيه ميکنيم. آن متني که مسلمان ميخواهد بنويسد بايد طوري باشد، فيلمهاي مستند تلويزيون ما گاهي بيش از پانزده ميليون بيننده دارد، اگر بخواهد مسلماني باشد بايد اينطور باشد که اين پانزده ميليون بيننده ناخودآگاه با ديدن اين فيلم لب به ماشاءالله و سبحان الله و الله اکبر بگشايند. سعدي را نگاه کنيد «فراش باد صبا را گفته که فرش زمردين بگستراند و دايهي ابر بهاري را فرموده که بنات نبات را در مهد زمين بپرورد» وقتي نشانه خدا را توصيف ميکند شگفتي خلقت را به خدا نسبت ميدهد. اروپا ميگويد: هست، اسلام ميگويد: خدا اين فرش را پهن کرده است. خدا اين باران را فرستاده است. ما در سبک مستندسازي نبايد فراموش کنيم. مستندهايي در شبکه مستند و ساير شبکهها داريم، در سياستگذاري مستندسازي بايد طوري کار کنيم که سبک زندگي اسلامي مشخص باشد. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ» همراه با ستايش خدا تسبيح کن خدا را، عشي، شامگاهان و صبحگاهان، مسلمان از خواب بيدار ميشود سبحان الله بگويد.
سوره طور آيه 48 «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ» هروقت برميخيزي کاري انجام بدهي، از خواب بلند ميشوي سبحان الله بگو. خدا به پيغمبر ياد ميدهد و ما که امت پيغمبر هستيم ميآموزيم. همراه با ستايش پروردگارت او را تسبيح کن، هروقت برميخيزي کاري انجام بدهي. سوره انسان آيه 26 «وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا» اي پيامبر شبها تا صبح، چون پيامبر عزيز ما از همان آغاز مأمور به نماز شب شد. نماز شب براي ما مستحب است و براي پيغمبر واجب بوده است. «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا» (مزمل/1و2) يک کم بخواب و باقي بيدار باش. «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا» يا کمتر يا بيشتر ولي شب را بيدار باش. اگر ميخواهي رهبريات به نتيجه برسد بايد از ذخيره الهي انرژي بگيري و بتواني با مردم طرف شوي. اين شيريني ياد خدا را بايد بچشي.
يکوقتي در اصفهان يک دانش آموز اصفهاني، از من پرسيد: اين شيريني نماز چطور است؟ مثل عسل است، شکر است يا گز و باقلوا؟ من شروع به گريه کردم. گفت: من حرف بدي زدم؟ گفت: نچشيدم تا به ديگران بگويم! امام سجاد(ع) گريه ميکند از خدا ميخواهد «الهي اذقني حلاوة عبادتک» خدايا شيريني عبادت خود را به من بچشان. اگر بچشيم به ديگران هم راحت منتقل ميکنيم. اين سبحان الله که بيش از نود بار در قرآن آمده، شانزده بار خدا به پيغمبر فرمان داده تسبيح کن، اين يعني چه؟ يعني خداوند از هر عيب و نقصي پاک و منزه است. ما ميخواهيم بگوييم در فرهنگ اسلامي عيب و ايرادها براي ما آدمهاست و از خدا نيست. در تحليل حوادث فلش را به سمت خدا نبريم. گواهي نامه نداشتم و تصادف کردم. ميگويد: چرا خدا؟ بايد گواهي نامه داشتي. در شرايط کرونا مسئولين وزارت بهداشت و وزير و سخنگو هي توصيه ميکنند، توجه به بهداشت فردي کم شده و باز مردم راه خود را ميروند. بهداشت را رعايت نميکنم و مبتلا ميشوم. بعد ميگويم: چرا خدا مرا مريض کرد؟ اين سبحان الله اينجا کابرد دارد. «سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبياء/87) ايرادها براي من است. خوب برنامهريزي نکرديم و تصميم گيري نکرديم. اين فقط در زندگي فردي نيست. در زندگي خانوادگي نيست. يک وزير به موقعيتي که دستش بود خوب فکر نکرد و برنامهريزي نکرد. خوب مطالعه نکرد. الآن يک دستاوردي غم انگيز پيش روي اوست. ميتواند بگويد: خدا چنين خواست؟ سبحان الله يعني ايرادها براي شماست و خيلي مفهوم دارد. بررسيهاي لازم معقول قبل از ازدواج که بسيار مهم است و اگر شتابزده عمل کنيم يا به مسائل فرعي و حاشيهاي بپردازيم با پديده طلاق روبرو ميشويم. بعد ميگويد: خدايا، من چه مشکلي داشتم؟ فکر نکردي.
يکوقتي با خانم دعاي عرفه رفتيم. آمديم ديديم ماشين نيست. اولين واکنش ما به سمت آسمان بود که خدايا اين مزد گريه ما بود؟ من مقصر بودم ماشين را قفل نزده بودم. ماشين را بردند و بعد از يک هفته پيدا شد. سبحان الله در تمام مراحل زندگي فردي، خانوادگي، اجتماعي و سياسي اهميت دارد و همه مسئولين بايد با سبحان الله گره بخورند. ممکن است کسي بگويد: بعضي بلاها براي خداست. بعضي حادثهها از آيات قرآن فهميده ميشود، سه دليل دارد. بلاها و حوادث و مشکلاتي که از جانب خداست سه دليل دارد. دليل اول براي شکوفا شدن استعدادهاست. خداند در ما استعدادهايي نهاده که اگر آرام باشيم دنبالش نميرويم. بايد دست اندازهايي باشد. بايد بيماري بيايد تا کساني به فکر اختراع و اکتشاف باشند. بخشي از مشکلات براي شکوفا شدن استعداد است. خداوند در جمع مصلحت بندهاش را ميخواهد. او را به سختي مياندازد تا به تکاپو بيافتد. دليل دوم آزمايش است. در قران فرمود: ما شما را ميآزماييم «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين» (بقره/155) دليل سوم اين است که خدا دوست ندارد ما جهنم برويم ولي يک تنبيهي بايد ما را بکنند که بعد از تنبيه به بهشت برويم. براي بعضي مجازات است. بلاها و مصائب و مشکلات، من الآن اطلاعات ناکافي دارم نميتوانم بگويم اين زلزله به چه دليل است؟ قيامت معلوم خواهد شد. ولي در کل ميدانيم حوادث و بلاها و مصائب يا براي شکوفا شدن استعدادهاي ماست و يا براي امتحان الهي است و يا مجازات است. چرا اين را ميگوييم؟ چون ما خداي عادل را قبول داريم.
ظالم چرا ظلم ميکند؟ يا جهل دارد، يا فقر دارد، يا خشم دارد. خداوند نيازي به ظلم ندارد. خدايي که ما باور کرديم خداي عادل است. حوادث و مصائب ريشه در رفتارهاي ما دارد و اين معني سبحان الله است. در رکوع ميگوييم: سبحان الله، يعني من تسبيح ميگويم و عيبها براي ما هست. مصائب و حوادث که بايد فکر کنيم کجا اشتباه کرديم و کوتاهي کرديم و ظلم کرديم؟ ريشهاش را پيدا کنيم و از خدا عذرخواهي کنيم ، خدا دوباره رحمت و لطفش را برميگرداند.
يک بحث مهمي را در تسبيح مفسران مطرح کردند اينکه ريشه همه عقايد ما تسبيح است. اساس توحيد تسبيح است. قرآن ميفرمايد: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ» (قصص/68) خداوند منزه است از آنچه براي او شريک قائل ميشوند. پس توحيد که يکتاپرستي است با تسبيح گره خورده است. دو خدايي و چند خدايي به سمت نقص خدا ميرويم. «فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (انبياء/22) خدا منزه است از آنچه او را به نادرستي وصف ميکند. اين براي توحيد است.
عدل خدا، «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ» (قلم/29) ظلمها را، ما ظلم کرديم و ثمرهاش را ديديم، خدا ظلم نميکند. خدا عادل است و هرگز ظلم نميکند چون ظلم ريشه در جهل و فقر دارد. خدا نه فقير و نه جاهل است. قرآن در سوره شوري آيه 30 ميفرمايد: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» حوادثي که سراغ شما ميآيد، نتيجه عملکرد خود شماست. خدا به شما بدي نميکند. نبوت چه؟ خداوند منزه است که يک چنين بندهاي بيافريند و او را در گمراهي رها کند. حتماً برايش کتاب و راهنما ميفرستد و خدا منزه است از اينکه انسان را در سرگرداني رها کند. اين آيه قرآن در جواب کساني است که ميگفتند: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ قَدْرِهِ» (انعام/91) حق خدا را نشناختند آنگاه که گفتند: «إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ» خدا بر بشري کتاب نفرستاده است. چرا، کتاب فرستاده و اين همه پيامبر فرستاده است. معاد هم با تسبيح گره خورده است. «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ» (مؤمنون/115) اين تفکر غلط است که ما شما را عبث آفريديم. خداوند جهان و انسان را هدفدار آفريده است.
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (آلعمران/191) بعد ميگوييم: «سبحانک» باز تسبيح به زبان ميآوريم. يعني تو منزه هستي از اينکه جهان را بيهوده و بي هدف بيافريني. معاد با تسبيح گره خورده، نبوت با تسبيح گره خورده، عدل الهي با تسبيح گره خورده است، توحيد با تسبيح گره خورده است. تسبيح موضوع فوق العاده مهمي است. تسبيح موجودات، فقط ما تسبيح نميگوييم. اولين آيه، آيه اول سوره جمعه است «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ» همه موجودات در کائنات و بالاي سر ما، در آسمان و زمين و اعماق زمين، درختان و درياها و قطرات باران، حشرات و حيوانات، فرشتگان و جنيها و انسانها تسبيح ميگويند. در سورهي اسراء آيه 44 ميفرمايد: موجودي نيست «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً» مگر اينکه همراه با حمد خدا تسبيح ميگويد. اما علم بشر، اطلاعات بشر به حدي نيست که او را بفهمد. بشر مغرور است و ميگويد: من همه چيز را بلد هستم.
از آيت الله جوادي آملي نقل شد که فرمودند: من کسي را ميشناسم که تسبيح درختان را ميشنود. يعني در اين روزگاران افراد نادري هستند که صدايي که ما نميشنويم را درک ميکنند. جمعي از گنجشکان از جلوي امام زين العابدين عبور کردند، حضرت فرمودند: اينها سبحان الله ميگويند. در حديث دارد امام زين العابدين پرندهها را به تفکيک ميفرمودند: تسبيح اينها چيه؟ اينها ديگر از فهم ما خارج است و حقايقي است که قرآن روي آن دست گذاشته است. قرآن کريم در سوره انبياء آيه 79 ميفرمايد: «وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ وَ كُنَّا فاعِلِينَ» ما کوهستانها را مسخر داود کرديم. کوهها تسبيح ميگويند و پرندهها، امام باقر فرمود: وقتي داود نبي سبحان الله ميگفت همه موجودات همراه او سبحان الله ميگفتند. اين را امام معصوم فرموده و اين را قرآن فرموده است. اين کوهها چه تسبيحي دارند؟ آيه 41 سوره نور ميفرمايد: يک تسبيح آگاهانه، يعني تسبيح ميگويد و ميفهمد چه ميگويد. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» همه موجودات غير از اينکه تسبيح ميگويند ميفهمند دارند نماز ميخوانند. پرندهها تسبيح گوي هستند. به ما ميگويند: نماز خواندي؟ مسخره ميکنيم. قرصش را خوردم!! چقدر زشت است که پرندهها تسبيح بگويند و ستارهها تسبيح بگويند و کوهها تسبيح بگويند و ما غرق شهوات باشيم.
اينکه نماز ستون دين است، همه دين با همه بخشهايي که دارد، سياست و اقتصاد و تعليم و تربيت، روي اين ستون سوار است. رابطه عاشقانه و عارفانه با مبدأ خلقت، اين لذت زندگي بشر است. سلمان فارسي گفت: اين نباشد زندگي کردن به چه کار ميآيد؟ فرشتگان تسبيح ميکنند. خداوند آدم را آفريد فرشتهها گفتند: اين موجود را براي چه آفريدي؟ «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ» (بقره/30) ما تسبيح گوي هستيم. اما خداوند اراده کرده بود يک تسبيح گوي با اراده و با اختيار، خودش بلند شود. حديث داريم وقتي جواني به عبادت ميايستد، خداوند فرشتهها را صدا ميزند و ميگويد: تماشا کنيد. اين ديدني است! امام رضا(ع) فرمود: فلسفه اينکه ما در رکوع و در سجده تسبيح ميگوييم، براي اينکه در کمال افتادگي و تواضع و خضوع بگوييم: خدايا به ما کمک کن. ما قدردان نعمت هستيم. در رکوع يعني حالت تواضع و در سجده اوج تواضع، به ما ياد دادند سبحان الله بگوييم. تسبيح در رکوع و سجده بخاطر اينکه در اوج افتادگي است و بندگي خودمان را به خدا نشان بدهيم که خدايا به ما کمک کن. ما چيزي نيستيم. ما همان هستيم که خودت فرمودي، شما را از هيچ آفريدم. هرچه داريد من به شما دادم.
«وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ» (زمر/75) فرشتهها پر تعداد دور عرش خدا هستند، اي پيامبر تو ميبيني که چرخان هستند. «يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ» همراه با ستايش پروردگارشان تسبيح ميگويند. «وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (شوري/5) فرشتگان تسبيح گوي خدا هستند. فرشته تسبيح ميکند، ستاره تسبيح ميکند. درخت تسبيح ميگويد ولي ما از قافله عقب هستيم. پيغمبر فرمود: در آسمانها يک وجب نيست که فرشتهاي در حال نماز و تسبيح نباشد. پيغمبر فرمود: اين تسبيح که موجودات دارند چطور تسبيحي است؟ چون مفسرين بحث کردند که به صورت تلفظ است يا با زبان حالشان است؟ دو نظر هست که بعضي ميگويند: با زبان است ولي ما الفاظش را نميفهميم. يک معناي ديگر اين است که ميگويند: با زبان حال تسبيح ميگويند. يعني مثلاً تابلو استاد فرشچيان را ميبيني، همانجا ميگوييد: عجب نقاشي! تابلو دارد داد ميزند نقاش من نقاشي چيره دست است. ميگويند: يعني زبان حال! شما يک بناي رفيعي را نگاه ميکني ميگويي: خود ساختمان دارد داد ميزند طراح بزرگي داشته است. اين هستي و آسمانها و درختها و جنگلها دارند داد ميزنند که آفريدگار ما بي نقص است و اين تسبيح آنهاست.
شريعتي: خدا رحمت کند سلمان هراتي ميگفت: جهان و عالم قرآن مصور است و آيههايش به جاي اينکه نشسته باشند، ايستادند و اين يعني خدا را فرياد ميزنند. امام سجاد(ع) فرمود: « إذَا قَالَ الْعَبْدُ سُبْحَانَ اللَّهِ صَلَّي عَلَيْهِ كُلُّ مَلَكٍ» (توحيد صدوق، ص 311) وقتي بنده سبحان الله بگويد، همه فرشتهها بر او درود ميفرستند. در حديث ميخوانيم هنگامي که آيه «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيم» (واقعه/74) نازل شد، پيغمبر فرمود: اين را در رکوع قرار دهيد و بگوييد: سبحان ربي العظيم و بحمده. و هنگامي که اين آيه نازل شده، «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» (اعلي/1) اين را در سجده قرار دهيد و بگوييد: سبحان ربي الاعلي و بحمده. اين ذکرها پيشنهاد پيامبر است به دنبال نزول دو آيه. قرآن کريم ميفرمايد: تسبيح هم در پيروزيها و هم در گرفتاريها، در پيروزيها، بسم الله الرحمن الرحيم، «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ، وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» (نصر/1 و2) در پيروزيها مغرور ئنشويد و پيروزي را به خدا نسبت بدهيد. در پيروزي و گرفتاري تسبيح، «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (صافات/143و144) درباره يونس پيغمبر است. اگر او تسبيح نميگفت گرفتار ميشد تا روز رستاخيز.
جمعي از فقرا خدمت پيغمبر رسيدند و الآن هم اين پرسش در بين فقرا هست و گاهي حسرت ميخورند که چرا ما پول نداريم کار خير بکنيم؟ به پيغمبر گفتند: ثروتمندان پول دارند و انفاق ميکنند و ثواب ميبرند و ما نداريم. پول دارند، مکه ميروند، حج به جا ميآورند و ثواب ميبرند و ما نداريم. پول دارند گرفتاري را از زندان آزاد ميکنند و ما نداريم. ما چه گناهي کرديم فقير هستيم؟ پيغمبر فرمود: هرکس صد بار الله اکبر بگويد از آزاد کردن يک برده بالاتر است و هرکس صد بار سبحان الله بگويد از اينکه صد اسب براي جبهه و جنگ اعزام کند بالاتر است. اگر کسي صد بار «لا اله الا الله» بگويد، عملش از تمام مردم در آن روز بالاتر است مگر کسي که بيش از صد بار اين ذکر را گفته باشد. اين سخن به گوش پولدارها رسيد و شروع کردند ارائه خدمات، فقيرها هم نزد پيغمبر آمدند که اينها باز جلو زدند. اينبار پيغمبر فرمود: «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» (مائده/54) اين لطف خداست، به هرکس بخواهد ميدهد. اينطور نيست فقيرها روز قيامت دست خالي باشند. اينها کليدهاي گنجهايي است که ريشه در معارف ما دارد. مخصوصاً اين ذکر تسبيحات اربعه.
رسول خدا(ص) شب هنگام وارد خانه دامادش شد و ديد رختخواب پهن کردند. فرمود: دخترم نخواب مگر اينکه اين چهار کار را انجام داده باشي. اول اينکه قرآن را ختم کن و بعد بخواب. دوم اينکه پيامبران را شفيع خود قرار بده و بعد بخواب. سوم اينکه مؤمنين را از خود راضي کن و بعد بخواب. چهارم اينکه حج عمره به جا بياور و بعد بخواب. پرسيد: پدرجان چطور ممکن است قبل از خواب اين کارها را بکنم. پيغمبر تبسم کرد و فرمود: سه بار «قل هو الله» بخوان يک ختم قرآن برايت مينويسند. از اقيانوس رحمت خدا چيزي کم نميآيد. يک صلوات بر من و پيامبران بفرست آنها شفيع تو ميشوند. مؤمنين را هم با خواندن «اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات» از خود راضي کن. تسبيحات اربعه را بگو که ثواب حج عمره به تو ميدهند. «سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر»
پيغمبر فرمود: شب معراج که مرا به بهشت بردند ديدم فرشتگان قصري ميسازند، يک خشت از طلا و يک خشت از نقره. ناگهان دست ميکشند. سؤال کردم اين قصر از کيست؟ گفتند: از يکي از امت تو، چرا گاهي کار ميکنند و گاهي دست ميکشند؟ پاسخ دادند هروقت «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» ميگويند اينجا يک خشت از طلا و يک خشت از نقره ميسازند. الآن که نميسازند آن نفر خاموش است و لب فرو بسته است. يک ذکر تسبيحات اربعه معادل يک خشت طلا و نقره هست. در بين ذکرهايي که همه مؤثر است اين ذکر مادر و اساس همه ذکرهاست.
شريعتي: اين ايامي که متعلق به امام صادق (ع) هست، قرار هست از ياران امام صادق ياد کنيم. اين هفته قرار است از جناب محمد بن مسلم ياد کنيم. امروز صفحه 438 قرآن کريم، آيات 31 تا 38 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ «31» ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «32» جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «33» وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ «34» الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ «35» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ «36» وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ «37» إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
ترجمه آيات: و آن چه از كتاب به سوى تو وحى كرديم، همان حقّ است كه تصديق كنندهى كتابهاى پيش از آن است؛ قطعاً خداوند نسبت به بندگانش خبير و بينا است. آنگاه اين كتاب (قرآن) را به گروهى از بندگانمان كه (آنان را) برگزيديم به ميراث داديم، پس برخى از بندگان ما (در عمل به كتاب) بر خود ستمكارند و بعضى ميانهرو و برخى با اذن الهى نسبت به كارهاى خير سبقت گيرند، كه اين همان فضل بزرگ الهى است. (پاداش الهى و آن فضل بزرگ،) باغهايى هميشه سرسبز است كه به آنها وارد خواهند شد، و در آنها با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت مىشوند و لباس آنان در آن جا (از) ابريشم است. وگويند: سپاس براى خداوندى است كه اندوه را از ما زدود، همانا پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است. خداوندى كه ما را از فضل خويش در سراى ابدى جاى داد كه در آن جا هيچ رنجى به ما نمىرسد و درماندگى به سراغ ما نمىآيد. و كسانى كه كفر ورزيدند، برايشان آتش دوزخ است، نه بر آنها حكم مىشود كه بميرند و نه از عذاب دوزخ تخفيفى برايشان هست؛ ما اين گونه هر ناسپاسى را كيفر مىدهيم. و آن كفّار در دوزخ ناله مىزنند (و مىگويند:) پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحى انجام دهيم، غير از آنچه كه قبلًا انجام مىداديم. (در پاسخ به آنان گفته مىشود:) آيا ما به شما چندان عمر نداديم كه در آن هر كس كه بناى تذكّر دارد متذكّر شود و (عبرت گيرد؟ به علاوه) هشدار دهنده به سراغتان آمد (ولى شما توجّهى نكرديد)، پس اينك بچشيد، پس براى ستمگران هيچ ياورى نيست. همانا خداوند به غيب آسمانها و زمين آگاه است، بدون شك او به راز دلها داناست.
شريعتي: جمعبندي از بحث امروز بفرماييد و بعد دربارهي شخصيت محمد بن مسلم براي ما بگوييد.
حاج آقاي بهشتي: چهار ذکر است، «سبحان الله» يعني خدا از هر عيبي منزه است. حالا «الحمدلله» ميگوييم. چنين خدايي ستايش دارد که مظهر قدرت و علم و آگاهي و رحمت است. به دنبالش «لا اله الا الله» ميگوييم. تنها خداي جهان هستي اوست. در پايان بزرگي خدا را ميگوييم.
محمد بن مسلم چهل و شش هزار حديث، سي هزار حديث از امام پنجم و شانزده هزار حديث از امام صادق(ع) دارند. ميراثي که الآن شيعه دارد و جهان تا پايان با اين ميراث هدايت خواهد شد، يکي از واسطههاي که امام صادق فرمود: فقيهترين افراد من ايشان است. امام صادق حتي فقها که نزد او ميرفتند، ميگفتند: ما نميرسيم و يک فقيه و محدث اين را به امام صادق عرض ميکرد. چه کنيم؟ مردم به ما مراجعه ميکنند، مسأله دارند. حضرت ميفرمايد: چرا به محمد بن مسلم مراجعه نميکني؟ يعني يک مرجعيت فقهي و علمي داشته است. 46 هزار حديث از دو امام معصوم براي ما آورده است. قصهاي را محمد بن مسلم نقل کرده که من در کوفه در پشت بام خوابيده بودم. شب بود در به صدا درآمد، ديدم يک خانمي است. پرسيدم: چه کار داري؟ گفت: عروسي دارم درد زايمان گرفت و از دنيا رفت ولي بچه زنده است. چه کنيم؟ محمد بن مسلم گفت: خدمت امام باقر بودم همين مسأله مطرح شد. حضرت فرمود: در چنين وضعيتي شکم مادر را ميشکافند و بچه را درميآورند و مادر را به خاک ميسپارند. آدرس خانه مرا چه کسي به شما داده است؟ خانم گفت: ابوحنيفه، نزد او رفتم و گفت: نميدانم ولي کسي را ميشناسم که واقف است. محمد بن مسلم ميگويد: فردا به مسجد آمدم و ديدم ابوحنيفه مشغول تدرس است و همين سؤال را از شاگردانش ميپرسد و جواب را هم بلد نبودند. ميگويد من سرفه کردم. او صداي سرفه مرا شنيد و متوجه شد.
محمد بن مسلم ميگويد با يکي از دوستانم به نام کريبه در دادگاهي براي گواهي دادن در کوفه حضور پيدا کردند. قاضي شناخت اينها شيعه هستند، گفت: اين دو نفر فاطمي و جعفري هستند، چگونه گواهيشان را قبول کنم؟ يکوقت قاضي ديد اين دو نفر مشغول گريه هستند. از محمد بن مسلم پرسيد: چرا گريه ميکني؟ گفت: تو ما را به دو نفر نسبت دادي که ما لياقت انتساب به آنها را نداريم. 46 هزار حديث نقل کرده و باز خود را قابل نميداند. بياييم شيعه امام باقر و امام صادق باشيم که حتماً خداوند نظر لطف به ما خواهد کرد. خدايا جهان را براي تشريف فرمايي امام زمان آماده و موانع ظهورش را برطرف بفرما و همه ما را از شيعيان خالص قرار بده.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»