برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي و توجه به قنوت و دعاهاي قرآني
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 11-03- 99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
هميشه خاکي صحن غريبها بد نيست *** بقيع پنجره دارد اگرچه مشهد نيست
چه دستها که رسيده است تا بقيع از دور *** که قد کشيدن زائر به قد و قامت نيست
نه صحن مانده نه ايوان نه آينه نه رواق *** اگرچه خاک دليل نبود مرقد نيست
هميشه حس زيارت حرم نميخواهد *** که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نيست
براي بودن در زير آفتاب اينجا *** ميان ماندن و رفتن کسي مردد نيست
دعاي سوته دلتن مستجاب خواهد شد *** در اين حرم که اجابت به طاق و گنبد نيست
بقيع خاکي عشق است پس بگو شاعر *** اگر به شوق ضريح آمده نيايد نيست
السلام عليکم يا اهل بيت النبوه، سلام به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. تسليت ميگويم هشتم شوال سالروز تخريب قبور نوراني ائمه بقيع، انشاءالله با نابودي آل سعود بتوانيم صحن و سرا بسازيم براي اين ائمه نازنينمان، گفت: براي حضرت زهرا ضريح ميسازيم و دست فرشچيان طرح ميزند آن را. انشاءالله براي قبور حضرات ائمه بقيع هم همين اتفاق بيافتد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام ميکنم، اين روز غم انگيز را به همه محبان اهلبيت و رهروان راه اهلبيت تسليت ميگويم، انشاءالله توفيقي باشد در پايان برنامه امروز نکاتي درباره اين حادثه تلخ و اينکه ما چه مأموريتي را پيگيري کنيم عرض خواهم کرد.
شريعتي: انشاءالله، خداوند متعال فرمود: بخواهيد تا اجابت کنم. چه دعاهايي بهتر از دعاهايي که در قرآن است و از زبان انبياي کريم ذکر شده و اين هفتهها حاج آقاي بهشتي ما را با ادبيات و اين دعاهاي بلند آشنا خواهند کرد. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در يک برنامه ديگر فرصت باشد ما اين چهل دعاي قرآني را خواهيم گفت. اولين دعا درباره کساني است که عمري را براي کار خوب گذاشتند و الآن چشمشان به اين است که کساني بيايند آن راه را ادامه بدهند. پدري هست که کاري را شروع کرده و فرزند ندارد. رئيس کارخانهاي که کارخانه را بنا کرده و ادامه دهنده ندارد. يک کسي مسجدي ساخته و بيمارستاني ساخته، يک کسي پروژهاي را طراحي کرده و چشم اميدش هست يک کساني بيايند و به هم نريزند اين پروژهاي را. يک مخترعي، يک مکتشفي يک راهي را تا ميانه راه آمده ميترسد اين ابتر بماند، اين دعا در مورد چنين کساني است. همه کساني که سرمايهگذاري کردند، سرمايه گذاري فکري و فرهنگي، مالي و وقتي، يک کاري که جا دارد از اين به بعد به سامان برسد. درست است دعا درباره حضرت زکريا است و درباره فرزند خواهي اوست ولي پيامبر عزيز ما در اين موارد هم که اسم بردم اين دعا را توصيه فرمودند. دعا خيلي کوتاه است. در قنوت نمازهايمان بخوانيم. «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» (انبياء/89) پروردگارا مرا در اين کار تنها نگذار. تو بهترين وارثان هستي.
البته خداوند بندگانش را حمايت ميکند و دفاع ميکند ولي خدا هم کارهايش را با اسباب انجام ميدهد. حضرت زکريا پيامبري است که مرکز عبادت بزرگ در بيت المقدس ساخته و آئين اجدادش را ترويج کرده است ولي چون فرزند ندارد، دلواپس است. ضمناً کساني در روزگار حضرت زکريا بودند که ميترسيد اين ميراث فرهنگي به دست آنها بيافتد و نابود شود و به بيراهه برود. خدا هم دعايش را مستجاب کرد، در آيات بعدي هست که ما دعاي او را مستجاب کرديم. حتي خودش به سن پيري رسيده بود، همسرش نازا بود به آنها پسر داديم و اسم پسر را خودمان گذاشتيم، «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً» پروردگارا من اين پروژه و تحقيق را شروع کردم، اين بيمارستان را، الآن دلواپس هستم کساني خواهند بود راه و کار مرا ادامه بدهند، فقط دنبال منافع مادي نباشند، کساني نيايند اين سرمايه را آتش بزنند و بد سليقگي کنند. در تفسير اين آيه آمده که پيامبر ما در جنگ خندق اين آيه را خوانده است. عرضه داشت پروردگارا در جنگ بدر عبيده را از دست دادم، در احد حمزه را از دست دادم، در خندق علي را دارم، پروردگارا علي را از من نگير. «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» اين دعاي اول براي کساني که کارهاي بزرگ را آغاز کردند و الآن دنبال اين هستند که آرام شوند و کساني اين کارها را ادامه بدهند.
من سعي کردم در قنوت نمازهايم اين دعاها را بخوانم. آيه ديگر که امامان ما به کار ميبردند، سوره آل عمران آيه 53 «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِين» پروردگارا به آنچه نازل کردي ايمان آورديم و از فرستاده تو پيروي کرديم، ما را از جمله گواهان قرار بده. گواهي که در ذهن ما هست گواهي است که در دادگاه شهادت ميدهد. گواه کمک ميکند آن پرونده به نتيجه برسد. لذا بعضي تفسير کردند، «فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِين» يعني خدايا ما را از ناصرين قرار بده، از حاميان قرار بده. به کتابت ايمان آورديم و از پيغمبرت پيروي کرديم، نام ما را جزء ناصران دين خود قرار بده. گرچه آيه درباره حواريون عيسي بن مريم است، «فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ» (آلعمران/52) وقتي عيسي از مردم احساس کفر کرد، «قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ» کيست مرا در راه خدا ياري کند؟ «قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» چه اسم زيبايي يمنيها روي گروه خود گذاشتند. ما ياران خدا هستيم! «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُون» ايمان آورديم و گواه باش که ما از مسلمانان هستيم.
بعد اين دعا را کردند «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ» امام صادق به شيعيان خود توصيه کردند به زيارت جد ما ميرويد در وقت وداع اين دعا را بخوانيد. معلوم است اين آيهها در موارد متعددي کاربرد دارد. امام صادق فرمود: به زيارت جدم رفتم در وقت وداع اين دعا را بخوانيد، «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ» به آنچه نازل کردي ايمان آورديم و از رسول پيروي کرديم، «وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِين» نام ما را جزء ناصران، حاميان و گواهان قرار بده. اخيراً عالمي را از دست داديم آيت الله ابراهيم اميني که رحمت خدا بر ايشان باد. مستندي از ايشان پخش شد فرمود: در روزهاي آخر عمر علامه طباطبايي از ايشان پرسيدم: شهيد در قرآن به چه معناست؟ آيا به معني کسي است که در جبهه جنگ حضور پيدا کرده و کشته ميشود؟ علامه فرمودند: نه، شهيد به معناي حاضر است. شهيد به معناي شاهد بر اعمال هست. شهيدي که ما مرسوم است، قتيل است. يعني کشته راه خدا، «وَ لا تَحْسَبَنَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» (آلعمران/169) آيات ديگر هم داريم که از خدا ميخواهيم جزء گواهان باشيم. ناظر باشيم و حامي باشيم.
دعاي سوم، سوره آل عمران آيه 147 است. مسلمانها وقتي به مدينه آمدند، اولين جنگي که رخ داد، جنگ بدر است که پيروز شدند. جنگ دوم احد است که سرگذشت تلخ اين جنگ، مسلمانها شکست خوردند. من نديدم پيامبر عزيز ما در عمرش به اندازهاي که در احد گريه کرده، گريه کرده باشد. پيغمبر ما سوخت، چرا؟ قرآن ميفرمايد: خداوند سر قرارش بود، سر قولش بود. مثل جنگ بدر داشتيد پيروز ميشديد. شما سه اشتباه کرديد، دلايل شکست احد را بيان کنيد.
سوره مبارکه آل عمران ميفرمايد: «وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ» خدا به وعدهاش عمل کرد، آنگاه که شما حس دشمن را به اذن خدا گرفتيد اما شما سه کوتاهي کرديد. «إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ» رسيد به جايي که شما شل شديد و کم آورديد. «وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ» اختلاف بين شما افتاد «وَ عَصَيْتُمْ» از فرمان فرماندهي سرپيچي کرديد. پيغمبر به پنجاه نفر مأموريت داده بود آن جاي حساس را نگهباني کنند. از آن پنجاه تا هفت نفر ايستادند و چهل و سه نفر به طمع گرفتن غنيمت جا را خالي کردند. دشمن زيرکي به خرج داد و از پشت آمد حمله کرد و مسلمانها شکست خوردند. جنگ تمام شد، اين آيه آمد. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ» (آلعمران/146) مسلمانهاي شکست خورده ميخواهيد چه کنيد؟ يک راه اين است که به زمان جاهليت برگرديد. يکي اينکه غم بگيرد و بگوييد اشتباه کرديد. اينها دردي را دوا نميکند، بياييد جبران کنيد. اين آيه به ما ميگويد: اين قصه شما قبلاً هم بوده، چه بسا رهروان راه انبياء در کنار آنها جنگيدند، «ربيّون» يعني خدا پرستان «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» سستي کرديد، آنها سستي نکردند، «وَ ما ضَعُفُوا» اظهار ضعف نکردند. «وَ مَا اسْتَكانُوا» اعلام بيچارگي نکردند. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِين» خداوند شکيبابان را دوست دارد.
«وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا» رزمندگان امتهاي قبل تنها سخنشان اين بود، «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» پروردگارا کوتاهيهاي ما را ببخش. شيطان ما را وسوسه کرد و به طمع افتاديم، تو ما را ببخش. «وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا» تندروي و افراط ما را ببخش. چون ما بايد با اهلبيت در کنار آنها حرکت کنيم. «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» پروردگارا گامهاي ما را استوار بدار. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين» حتماً اطلاع داريد که بعد از جنگ احد يک جنگ ديگري پيش آمد، يعني مشرکين هنوز به مکه نرسيده پشيمان شدند از اينکه چرا مدينه را ترک کردند. گفتند: به مدينه برگرديم ريشه اسلام و مسلماني را قطع ميکنيم. جنگي به نام همراه الاسد هست، در حقيقت جنگي رخ نداده ولي در تاريخ به همين نام به ثبت رسيده است. اطلاع يافتند مسلمانهاي کشته داده که عزادار شهيدان خود هستند و مجروحان در حال مداوا هستند، اطلاع يافتند مجدداً مشرکين به سمت مدينه برميگردند. پيغمبر فرمود: من نيروي تازه نميخواهم. با همين نيروهايي که در احد بوديم ميجنگيم. اين خبر به مشرکين رسيد، احساس ترس کردند و برگشتند. اين آيه که خوب است هميشه در قنوت نمازمان بخوانيم. «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» پروردگارا گناهان و خطاهاي ما را بيامرز. «وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا» تندرويهاي ما را ببخش. نبايد اينجا اينقدر تند حرکت ميکرديم. بايد با اعتدال ميرفتيم، «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» پروردگارا گامهاي ما را استوار بدار. «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين» اين از دعاهاي شيريني است که مربوط به رزمندگان همه دورههاي جهادي در طول تاريخ انبياء ميشود.
الآن زمانش هست که عذرخواهي کنيم از اشتباهاتمان، مديران و رزمندگان و فرماندهان، ما هشت سال دفاع مقدس داشتيم. الآن در دانشگاههاي جنگ بررسي ميشود کجاها اشتباه داشتيم. لطمههايي که ديديم بخاطر چه نوع تصميماتي بود. چند سالي من در دانشگاههاي جنگ تدريس کردم، الآن دانه دانه عملياتها را تحليل ميکنند. در فلان عمليات ارتش و سپاه با هم شدند چه نتيجهاش داشت؟ کجا جدا شدند و چه نتيجهاي داشت؟ از چه جنسي کوتاهي کرديم؟ در سال 1399 چه کنيم؟ از خدا عذرخواهي کنيم بخاطر گناهان و بخاطر تندروي و افراطها، از خدا دو چيز ديگر هم بخواهيم. «ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين» اين دعاي سوم بود.
دعاي چهارم که خيلي زيباست، سوره حشر آيه 10، خداوند مهاجرين که از مکه به مدينه هجرت کردند و انصار را ستايش کرده است. گروه سوم که جمعيتشان ميلياردي هست، مهاجران جمعيت زيادي نبودند، انصار هم زياد نبودند. تا پيامبر هست بعضي گفتند: نهايت جمعيت مسلمانان جهان مثلاً به نيم ميليون نفر رسيده است. گروه سوم به نام تابعين است. يعني ادامه دهندگان راه مهاجرين هست که ما هم جزء آنها هستيم. تابعين قرن اول داريم، قرن دوم داريم، قرن سيزده داريم، قرن بيست، همينطور تا پايان عالم همه تابعين ميشوند. اين دعا براي تابعين است. اين دعا براي همه کساني است که دوستي داشتند، همرزمي داشتند، همکاري داشتند، همسايه داشتند و الآن با هم نيستند. يا از دنيا رفته يا شهر و محله و ادارهاش عوض شده است. الآن ميگويد: ادب قرآني اين است که از دوست قديمي به خوبي ياد کنيد.
در مجلس جديد، مجلسيها از نمايندگان قبل به نيکي ياد کنند، وزراي جديد، دولتهاي جديد، مدير کل جديد، کارشناس، «رَبَّنَا اغْفِرْلَنَا» پروردگارا ما را بيامرز، «وَ لِاخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِاْلِايمَانِ» همچنين برادران و خواهراني که در ايمان بر ما سبقت داشتند. آنهايي که قبل از انقلاب بنيان انقلاب را گذاشتند، سالهاي اول انقلاب، همه کساني که ما ادامه دهنده راهشان هستيم. «وَ لاتَجْعَلْ فى قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ امَنُوا» (حشر/ 10) پروردگارا در دلهاي ما کينه آنها را قرار نده. غلّ را يک جريان نفوذي آلوده گفتند. در لغت اينطور معنا ميکنند که بيشتر به حسد و کينه معني شده است و اگر اينها در دل انسان بيايد، احاديث به ما ميگويد: اگر همه بديهاي عالم را در چند کلمه خلاصه کنيم يکي دروغ است، يکي حسد و کينه، يکي غضب است. يعني اينها سر سلسلهي همه آلودگيهاست. چه بسا خدمات گذشته ما، عبادات گذشته ما، يکي از موانع قبولي عبادت کينه است. خدايا در دل من کينه مؤمني نباشد. مرد مؤمن، زن مؤمن، بخواهم او را خراب کنم، مسخره کنم. ممکن است از دوردستها باشد. از اين آيه معلوم ميشود پيوند برادري که در آغاز اسلام طراحي شده بايد تا روز رستاخيز ادامه پيدا کند. دشمن ببيند بناي مسلماني يک بناي منسجم است و اينها همديگر را دوست دارند. هرکس جديد ميآيد قبليها را... مثل پيامبران، هر پيامبري آمده پيغمبر قبلي را تأييد ميکرد و پيغمبر بعدي را بشارت ميداد. خيلي آيه قشنگي است. سوره حشر آيه 10، «رَبَّنَا اغْفِرْلَنَا وَ لِاخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِاْلِايمَانِ وَ لاتَجْعَلْ فى قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ امَنُوا»
آقاي قاليباف که وارد مجلس شدند و خداوند کمکشان کند، برادراني دارد و يکي سردار سليماني است، همه رزمندگان و کساني که در انقلاب و پيدايش اسلام سهم داشتند. کتاب نوشتند و بنايي ساختند، نبايد از آنها غافل شويم. اين آيه به ما ميگويد: از پيشکسوتان غافل نشويد. پيشکسوتان فقط در کشتي نيست. فقط بازيگران سينما نيستند. در هر رشتهاي ادب و معرفت اقتضا ميکند ياد کنيم از کساني که از خدمات و دلسوزي آنها بهره برداري کرديم و يک آجري روي آن بنا گذاشتيم. وقتي قدرداني به صورت زنجيرهاي باشد همه دلگرم هستند. از نهادهايي که به اين آيه زياد ميتواند عمل کند، صندوق بازنشستگي است. بنده در وزارت آموزش و پرورش مدير کل بودم و الآن ده دوازده سال از بازنشسته شدم. اين آيه خيلي دلگرم کننده است. يعني بخواهيم به برنامه عملي تبديل کنيم، همه کساني که در هرجا خدمتي ارائه کردند نبايد نامشان فراموش شود و هميشه بايد سر زبانها باشند. اينها بنيانهاي خير را گذاشتند. وقتي امام حسن مجتبي ميبيند مادرش به ديگران دعا ميکند اين نوع دوستي در او احياء ميشود. وقتي بچه من ميبيند در قنوت نمازم ميگويم: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ» برادران و خواهراني که بر ما سبقت داشتند. ما در گهواره بوديم و آنها بودند دل سوزاندند و اين راه را ريل گذاري کردند.
دعاي پنجم اين جلسه سوره مؤمنون آيه 118، دعاهاي قرآن بيشتر از چهار پيامبر است. حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهيم(ع)، حضرت موسي(ع) و پيامبر اسلام که بيشتر دعاهاي قرآن از اين چهار پيامبر است. دعاهاي پيامبر اسلام يک تفاوتي با همه دعاهاي قرآن دارد. اينکه با «قل» شروع ميشود. يعني خدا تعليم داده است. گرچه همه پيامبران تعليم يافته خدا هستند ولي خدا يک حکمتي داشته فقط اين دعاها را با قل شروع کرده است. يعني اي بندگان من از من بپرسيد ما چه دعايي را بگوييم؟ من به شما اين را ميگويم. «وَ قُلْ رَبِ زِدْنِي عِلْماً» (طه/114) ما در قنوت نمازمان بگوييم: «رَبِ زِدْنِي عِلْماً» خدايا بر دانش من بيافزا. بر آگاهي من بيافزا. با قطار مشهد ميرفتيم همسفراني داشتيم. از يکي پرسيديم: تحصيلات شما چيست؟ گفت: من ليسانس هستم. گفتم: کتاب ميخوانيد؟ گفت: يازده سال است لاي کتابي را باز نکردم. از وقتي ليسانس گرفتم ديگر با کتاب کار ندارم. امام رضا غصه ميخورد از اينکه چنين شيعههايي دارد. پيغمبر ما که روي قله هست از طرف خدا مأمور ميشود اين را بگويد. به داشتهها قناعت نکن. من فوق ليسانس هستم. دکترا گرفتم. من چقدر پروژه و مقاله دارم. نه!
اسلام براي طلب علم مرز قائل نيست. ميگويد: تا چين برو، از مدينه تا چين چقدر راه بوده است. شش هزار کيلومتر، هشت هزار کيلومتر، اين مسافت را نه هواپيما و قطاري هست، نه ماشيني هست. با آن ابزارهاي قديمي، مسافت طولاني را طي ميکردند. «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ» يا مرز زماني هم ندارد. «اطلبوا العلم من المهد الى اللحد» خدا رحمت کند آن عالم بزرگي را، عالم فقيهي به عيادتش آمد و يک مسأله پرسيد. گفت: در ديني بزرگ شدم که اين مسأله را بدانم و بروم بهتر است. دانشجويان و اساتيد و دانش آموزان ما اين دعا را هي تکرار کنند. به دنبال دعا تلاش هم نياز است. «رَبِ زِدْنِي عِلْماً» يعني بايد کتاب بخوانم و مطالعه کنم. ساعتي از شب را بيدار بمانم و فقط به سرگرمي نه. اي پيامبر بگو، از امام صادق روايت شده که ما شبهاي جمعه خيلي خوشحال هستيم و سرور خاصي داريم. خداوند شبهاي جمعه در آسمانها، پيامبر و اهلبيتش را به مهماني دعوت ميکند و من يکي از آنها هستم که به آسمان ميروم و وقتي برميگردم با دانش جديدي برميگردم. اين سرور من بخاطر آن آگاهي تازه است. امام زمان و پيغمبر ما، دانشجويان فرهيخته و فرزانه که مجهولات جديد را کشف کنند.
ما در تعقيبات نماز عصر در مفاتيح هست از پيغمبر به ما ياد داده شده که بخوانيد «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لا يَنْفَعُ» خدايا هر علمي نميخواهم. در اينترنت ميلياردها اطلاعات وجود دارد. يا مضر است يا خنثي هست. يا براي شخص مفيد باشد. يا براي خانواده مفيد باشد. براي شغل من مفيد باشد. براي اقتصاد مفيد باشد. براي طبابت و پزشکي مفيد باشد. گاهي کميت دانش هست و اطلاعاتي هست ولي به کار نميآيد. بايد وقتي دعا ميکنيم همانجا در ذهن ما باشد خدايا به علم من بيافزا. «رَبِ زِدْنِي عِلْماً» در خانه نشسته خانم خانهدار هست، فرزند تربيت ميکند، در قنوت نمازش همين را بگويد که خدايا بر دانش من بيافزا و بر آگاهي و بصيرت من بيافزا. تو را بشناسم، رهبرانم را بشناسم و دشمن را بشناسم. چقدر اطلاعات لازم است داشته باشيم تا به سعادت برسيم. «رَبِ زِدْنِي عِلْماً»
دعاي ديگر از دعاهايي است که خداوند به پيامبر اسلام آموزش داد، «وَ قُلْ رَبِ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ» (مؤمنون/118) آخرين آيه سوره مؤمنون است. حديث داريم آيات آخر سوره مؤمنون گنجي است از عرش خدا، پيغمبر و ائمه بعضي از آيات را سفارش ويژه کردند. خدايا گناهان و آلودگيها، اشتباهات و بديهاي مرا بپوشان. به من مهرباني کن و لطف کن که تو خوبترين مهربانان هستي. مهربانان در دنيا با هم فرق دارند و درجه دارند. تو خوبترين مهرورزان هستي. مهرورزي تو با حساب و کتاب هست، حکيمانه و بي منت و بي دريغ است. مهر خدا تمام نميشود.
اين دعا از دعاهايي است که خدا به پيامبر تعليم فرموده است. آيه 80 سوره اسراء، براي همه خوب است مخصوصاً براي کساني که ميخواهند يک کاري را از صفر شروع کنند. يا کساني که به دقيقه نود رسيدند. براي آغازها و پايانها، براي آغاز کارها شروعش که با نيت خوب باشد، دست به کاري براي تخريب و فساد نزنيم. پايانش هم در طي اين مسير درست حرکت کرده باشيم. «رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ» يعني يک کاري ميخواهم بکنم به قصد فريب مردم نباشد. به قصد کلاهبرداري نباشد. در جامعه ما هست به کاري دست ميزنند، ميخواهد يک کسي را خراب کند يا سر عدهاي کلاه بگذارد. پيغمبر ما در فتح مکه وارد مکه شد اين آيه را خواند. فتح مکه جاي اين هست پيغمبر سيلي بزند و الآن به قدرت رسيده است. يعني خدايا من همه خدماتي که کردم براي تو بود. اين جنگها براي تو بود. الآن وقت اين هست که قدرت پيدا کردم.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: عفو همه جا خوب است، ولي از کسي که به قدرت رسيده عفو خيلي پسنديده است. «رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ» اولين بار که خانه خريده وارد خانه شود. ميخواهد سفر کند وارد هر شهري ميشويم اين دعا را بخوانيم. موقع ازدواج، هنگام عقد ازدواج، خدايا اين آغاز زندگي و خانه خريدن، روز اول کار من است، هر هر کاري اين دعا را بخوانيم. «رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ» خدايا به من کمک کن، نکند وسوسههاي شيطاني مرا فريب دهد. «وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ» اين براي پايان کارهاست. يک پروژه تمام شده و ميخواهيم سراغ کار ديگر برويم. خدايا نکند در ضمن اين کار من کينه و حسادت کنم، با صدق همراه باشد و به پايان برسد. «وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً» خدايا منطقي به من ياد بده که بتوانم از کارم دفاع کنم. جلسه آينده آيات پاياني سوره آل عمران که هر شب پيغمبر در دل شب ميخواند و آيات پاياني سوره بقره را خواهيم گفت.
شريعتي: امروز صفحه 424 قرآن کريم، آيات نوراني سوره مبارکه احزاب را تلاوت خواهيم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را هديه کنيم به روح بلند و آسماني ائمه بقيع و از ثواب و برکاتش بهرهمند شويم.
«تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً «44» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «45» وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً «46» وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً «47» وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا «48» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا «49» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللَّاتِي هاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ فِي أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»
ترجمه آيات: تحيّت آنان در روزى كه خدا را ملاقات كنند سلام است، و خداوند براى آنان پاداشى نيكو فراهم كرده است. اى پيامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارت دهنده و بيمدهنده فرستاديم. و (نيز) دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابان (قرار داديم). و به مؤمنان بشارت ده كه براى آنان از سوى خداوند بخششى بزرگ است. و كافران و منافقان را اطاعت مكن، و به آزارشان اعتنا مكن، و بر خدا توكّل نما كه خداوند براى وكالت كافى است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه زنان با ايمان را به همسرى گرفتيد و پيش از آن كه با آنان آميزش كنيد طلاقشان داديد، عدّهاى براى شما به عهده آنان نيست تا حسابش را نگهداريد، پس آنها را (با پرداخت مهريه و هديهى مناسبى) بهرهمند سازيد و به طرز شايستهاى رهايشان كنيد. اى پيامبر! ما براى تو همسرانى را كه مهرشان را پرداختهاى حلال كرديم و همچنين كنيزانى را كه (به عنوان غنايم جنگى) خداوند بر تو ارزانى داشته و مالك شدى (بر تو حلال كرديم) و نيز (ازدواج با) دختران عمويت و دختران عمّههايت ودختران دايى و دختران خالههايت را كه با تو هجرت كردهاند، (براى تو حلال كرديم،) و زن با ايمانى كه خود را به پيامبر ببخشد (و مهريّهاى از حضرت نخواهد) اگر پيامبر بخواهد مىتواند او را به عقد خويش در آورد؛ (اين قانونِ عقد بدون مهريّه) مخصوص توست نه ديگر مؤمنان؛ همانا مىدانيم كه براى مؤمنان دربارهى همسران و كنيزانشان چه حكمى كردهايم، (اين براى آن است كه) تا براى تو مشكلى نباشد، و خداوند آمرزندهى مهربان است.
شريعتي: حسن ختام فرمايشات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: چند نکته در مورد روز هشتم شوال بگويم. نيمي از قرآن تاريخ است و ما نسبت به تايخ گذشته وظيفه داريم. حدود صد سال پيش اين حادثه تلخ يعني قبور ائمه شيعه در بقيع، اسناد نشان ميدهد که گنبد و بارگاهي بود و عدهاي کج فکر که امروز هم در دنيا شناخته شدند، آمدند تخريب کردند. اولين نکته اين هست که فکر کج ما را به اقدام غلط ميبرد. مواظب فکرها باشيم. نکته دوم به اسناد که نگاه ميکنيم ميبينيم جاي پاي انگليسيها آنجا هست و خواهش ميکنم محبان اهلبيت اين مسأله را پيگيري کنند. ما در پيدايش بهائيت هم ميبينيم چنين چيزي در ايران وجود دارد. در روزگار خودمان مقام معظم رهبري به شيعه انگليسي تعبير ميکنند، يعني استعمار انگليس و به دنبال آمريکا، سراغ شيعه و سني ميرود و دنبال اهداف خودش است. نکته سوم شخصيتهايي که در اين صد سال اين قصه را پيگيري کردند و يکي مرحوم مدرس است. حتي بعضي گفتند: شهادت مدرس، اين قصه پيگيري اين پرونده در شهادت او تأثير داشت، من در زندگاني حضرت امام خميني که در آستانه رحلتش هستيم ديدم که در جواني حضرت امام يکي از چيزهايي که با دوستانش پيگيري ميکردند اين موضوع بوده است.
پيامي که از حضرت آيت الله صافي گلپايگاني هست، پيام مبناي فکري است که خداوند مسجدي ساخت که در قرآن چند جا توصيفش آمده است و ستايش اين مسجد با نمادهايي از انسانهاست. «فِيهِ آياتٌ بَيِّنات» (آلعمران/97) «آياتٌ بَيِّنات» چيست؟ در مسجدي که همه مسلمانها بايد احترام بگذارند، مقام ابراهيم، يعني از يک موحد يک نمادي خدا قرار داده به همه خداپرستان فرموده اينجا را مصلي قرار بدهيد. يک قسمت ديگر هست حجر اسماعيل، قبر يک مادر و پسر، هاجر و اسماعيل. در قصه اصحاب کهف جوانمرداني که ظلم را برنتابيدند و وقتي ديدند نميتواند هيچ کاري بکند لااقل جامعه فاسد را ترک کردند، به غاري پناه بردند و قبورشان همان غار شد. قرآن کريم در سوره کهف ميفرمايد: اينجا بايد مسجد بسازيد. در غار کسي نماز نميخواند. يعني نمادي بايد باشد که ياد خداپرستان فراموش نشود و خدا در آن مکان عبادت شود. ميرويم خدا را عبادت کنيم از اصحاب کهف ياد ميکنيم. مسأله گنبد و بارگاه که در مکتب اهل بيت هست ريشه قرآني دارد و يک عدهاي کج فکر به اين ماجرا افتادند که ما بايد اين ماجرا را تعقيب کنيم.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»