برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (توجه به قنوت و دعاهاي قرآني)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 28-02- 99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ، وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِيهِ الصِّيَامَ، وَ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ، فِي عَامِي هَذَا وَ فِي كُلِّ عَامٍ، وَ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُهَا غيرک، يا رحمانُ يا علّام» سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله شب قدر پرباري را پشت سر گذاشته باشيم. انشاءالله بهترينها براي مردم ما رقم بخورد و هرکس هر حاجتي دارد، برآورده شود. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام ميکنم و از خدا ميخواهم طاعات و احياء و روزهداري مردم عزيز به درگاه خدا مورد قبول قرار بگيرد و همه آماده دريافت جوايز عيد سعيد فطر قرار بگيريم.
شريعتي: انشاءالله از باقيمانده ماه مبارک نهايت استفاده را ببريم. بحث ما در ذيل بحث قنوت، دعاهاي قرآني بوده که از زبان انبياء در قرآن ذکر شده است، بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در جلسه قبل يک نمازي را از مرحوم طبرسي در کتاب شريف مکارم الاخلاق پيشنهاد کرده براي والدين که براي بچهها بخوانند. والدين زياد ميگويند: بچه ما کاهل نماز است. شما يک راهي بگوييد، يک راه کمک گرفتن از نماز است که مرحوم طبرسي در کتاب مکارم الاخلاق آورده است. چهار رکعت به نام نماز براي فرزند که اين فرزند اهل باشد و مايه افتخار باشد. رکعت اول بعد از حمد ده بار «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ» (بقره/122) رکعت دوم بعد از حمد ده بار آيات 40 و 41 سوره ابراهيم، «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ، رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ» اين دو رکعت که با سلام تمام مي شود. در رکعت سوم بعد از حمد، ده بار آيه 74 سوره فرقان، «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» در رکعت چهارم بعد از حمد ده بار آيه 14 از سوره احقاف، از دعاهاي حضرت سليمان(ع) است. «رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ» انشاءالله مثل نماز ديگري که در اين کتاب آمده است، اين نماز هم پيشنهاد شده براي فرزندان.
آيه 74 سوره مبارکه فرقان که در تفاسير ميخوانيم بيشترين دعاي قرآني که اميرالمؤمنين ميخواند اين آيه بود. يعني حدود 50 آيهاي که دعاهاي قرآن هست و در آن 160 خواسته مطرح ميشود، آيهاي که اميرالمؤمنين(ع) زياد ميخواند، اين آيه است و خوب است ما هم در قنوت نمازهايمان بخوانيم. در توصيف عباد الرحمن است، «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» پروردگارا همسر و فرزندان ما را مايه افتخار قرار بده. ما دو جور اشک چشم داريم. يکي در غم و اندوه و يکي در شوق و شادي، يکي گرم است و يکي خنک است. عزيزي داريم از سفر ميآيد از شوق اشک ميريزيم، اين اشک خنک است و عرب به اين «قرة اعيُن» ميگويد. نور چشم به اين معنا که مايه شادماني و افتخار ما ميشود. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» پروردگارا ما و کل اعضاي خانواده ما را پيشواي متقين قرار بده. بعضي ميپرسند ما امام نميتوانيم شويم. ائمه روشن هستند، دوازده نفر هستند. چطور اين دعا را بخوانيم. مفسران بزرگ چون حضرت آيت الله جوادي آملي ميفرمايد: امامت و پيشوايي و الگو بودن يک طيفي هست، در قله دوازده نور پاک هستند، اما ما هم ميتوانيم امام باشيم. به امام و شهيدان مثال ميزنند، حضرت امام خميني مصداق همين آيه هستند. اينها ميتواند رده بندي باشد. يا شهيد سليماني، پيشواي متقين بود. متقين جهان، اين آيه را آيت الله جوادي آملي ميفرمايد: نشانه نظر بلندي دعا کننده هست. يعني نه تنها از خدا نميخواهد متقي شوم، بالاتر از آن الگوي پرهيزگاران باشم. نه خودم، همسر و فرزندانم. ديگران اگر دنبال مدل زندگي ميگردند بيايند به اين خانواده نگاه کنند، به پدر و مادر خانواده و فرزندان خانواده، «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» ذريّه يعني وقتي دعا ميکنيم فقط فرزند نه، فرزندان فرزندان، فرزندان فرزندانِ فرزندان، نسل ما مايه افتخار و شادماني و خوشحالي ما باشند و الگوي پرهيزگاران باشند.
دعاي بعدي از حضرت ايوب(ع) هست. از امام صادق کسي سؤال کرد: بلاي ايوب چه بود؟ صبر ايوب، چه بلايي بوده که بر آن صبر کرد. اين را امام صادق آنگونه که در کتابهاي حديثي نقل شده به ما فرمودند: حضرت ايوب يک زندگي بسيار خوبي داشت. تن سالم، روح شاد، همسر بسيار درجه يک، فرزندان زياد و خوب، باغهاي بزرگ و خانه بزرگ، گله گوسفند، زندگي در رفاه و سلامت و موفق، شيطان به درگاه پروردگار گفت: اين ايوب که اينقدر شکر تو را ميکند، وضعش خوب است. به من اجازه بده بر او سخت بگيرم، ببين باز هم سجده و شکر و عبادت ميکند يا با تو قهر ميکند؟ خداوند خواست به تاريخ و جامعه بشري نشان بدهد انسان چقدر استعداد دارد براي بندگي، اين موقعيت را در اختيار شيطان قرار داد. شيطان اول دارايي او را گرفت. باغ و امکانات او را گرفت، ديد باز شکر ميکند. از خدا خواست اجازه بده فرزندانش را بگيرم و داغ بچه ببيند. يکي پس از ديگري فرزندان او را گرفت و ديد همچنان شکرگزار پروردگار است. از خدا خواست گوسفندانش را بگيرد، از خدا خواست آبرويش را بريزد. هرچه انسان دارايي را از دست بدهد، ولي به اعتبار خودش، علما ميآمدند نزد حضرت ايوب ميگفتند: تو چه کار بدي کردي که خدا رهايت نميکند. اينقدر عذابت ميکند. مستحق اين بلا شدي. همه اين مراحل گذشت و حضرت ايوب همچنان شاکر خداست.
در پايان زيارت عاشورا در سجده ميخوانيم، «اللهم لک الحمد حمد الشاکرين» صابرين نميگوييم، «حمد الشاکرين علي مصابهم» مصداق بلندش زينب کبري(س) هست. نه تنها بر آن مصيبتي که بر آسمانها صبر کرد، شاکرين اميرالمؤمنين در جنگ احد وقتي شنيد که شهيد ميشود، پيغمبر پرسيد: علي جان صبر تو در شهادت چگونه است؟ اميرالمؤمنين عرضه داشت، شهادت که جاي صبر نيست. شهادت يک ارمغان آسماني است که به يک خانواده داده ميشود و جاي تشکر دارد. دعاي حضرت ايوب مخصوصاً براي کساني که در مريضي گرفتار هستند، در ورشکستگي گرفتار هستند، گره گشايي ميکند، چون آيه بعد از اين دعا گشايش پيش آمده و خداوند فرزندانش را برگردانده و دارايي و همسرش را برگردانده، «أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (انبياء/83) پروردگارا به من ضرر رسيده است. خودت مهربانترين مهربانها هستي. از دعاهاي فوق العاده زيبا و کوتاه براي قنوت است، مخصوصاً براي آنهايي که خيلي دوره مريضي و گرفتاري را گذراندند. ضُرّ معنا شده به بيماري، گرفتاري، داغ فرزند، خدايا اينها به من رسيده، «أنت ارحم الراحمين».
دعاي سوم از حضرت يوسف صديق هست، در بين پيامبران چند پيامبر داريم که به قدرت رسيدند، صاحب قدرت شدند، پول و بودجه دستشان بود. حضرت يوسف که ماجرايش را شنيدهايد، در پايان عمرش به حکومت رسيد، «تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» (يوسف/101) خدايا دلواپس مردنم هستم. وقتي قدرت دست انسان ميافتد، ممکن است عاقبت بخيريات در خطر بيافتد. مسئولين اين دعا را زياد بخوانند، کارگزاران، شهردارها و نمايندگان مجلس در معرض خطر هستند. يک حديثي ديدم که اگر دوستي داشتي به رياست رسيد، بعد از رسيدن به رياست، يک دهم دوستي قبل را ادامه داد، بسيار آدم خوبي است. معلوم ميشود قدرت آدم را مست ميکند. در اجتماعات نميآيد، مسجد نميآيد، پروردگارا مسلمان بميرم، الآن که اقتصاد مصر دست من افتاده، چه در دوران قحطي و چه در دوران فراواني درست عمل کنم. مرا به صالحان ملحق کن. صالحان چه کساني هستند؟ ابراهيم از صالحان بود. از کساني که وقتي حکومت دستشان افتاد، قدرت دستشان افتاد، اختيارات داشتند، درست عمل کردند. يک دعاي فوق العاده درجه يک، در کتاب شريف اصول کافي است يک بابي هست تحت عنوان «ايمان المعارين» يعني ايمانهاي قرضي و عاريهاي. کساني هستند در عمرشان نماز ميخواندند، در جان دادن کم ميآورند. با بغض خدا اين جهان را ترک ميکنند. با انکار خدا اين جهان را ترک ميکنند. حضرت يوسف وقتي به حکومت رسيد و اختيارات پيدا کرد و صاحب امضاء شد، فرمود: پروردگارا مسلمان بميرم، مرا به صالحين ملحق کن. مرا به کساني که عملکرد درست داشتند، ملحق کن. قدرت و حکومت لغزشگاه بزرگي است مگر اينکه خداوند تفضل کن. اين آيه پيام ميدهد که بندگان خدا در اوج قدرت و عزت بايد ياد مرگ و قيامت باشند.
اين آيه به ما ميگويد: حسن عاقبت از شروع کار مهمتر است. خداوند به پيامبر اسلام ياد ميدهد اينطور دعا کن «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيرا» (اسراء/80) اين آيه براي پايان کار است. پايان کارها درست باشد.از اين آيه ميفهميم مسئولين هم بايد با خدا مناجات کنند. راز و نياز کنند. رحمت خدا به روح بلند حضرت امام خميني، ماه رمضان که ميشد ملاقاتهايش را لغو ميکرد. رهبر عزيز انقلاب همينطور، مسئولين نياز دارند براي حسن عاقبتشان با خدا راز و نياز کنند و اشک بريزند. تضرع کنند، از اين آيه معلوم ميشود که حضرت يوسف امتحان زيادي را گذرانده، در ته چاه افتاده بود، در کاخ پادشاه مصر با آن امتحان روبرو شد اما اينجا اين دعا را ميکند، عاقبت بخيري.
دعاي چهارم، دعاي رزمندگان لشگر طالوت است، قصه طالوت و جالوت را بيشتر افراد شنيدند. گروهي از بني اسرائيل سالها پس از رحلت موسي بن عمران، نزد پيامبرشان آمدند و گفتند: پادشاه جباري بر ما حکومت دارد. شما يک فرماندهاي را به ما معرفي کن تا در رکاب او با جالوت يعني پادشاه جبار بجنگيم. پيغمبر از خدا خواست و کسي به نام طالوت که از نظر قوه بدني به سامان بود معرفي شد و امتحاناتي رخ داد تا اينکه از بيابان سوزاني گذشتند و به نهر گوارايي رسيدند، امتحان شکم آنجا بود، فرمانده گفت: از آن آب ننوشيد مگر يکي دو مشت، ولي بيشتريها بد امتحان دادند. عده قليلي ماندند و حرکت کردند و به خط اول جبهه رسيدند. ديدند جالوت عجب ارتشي دارد. چه تجهيزاتي دارد. گفتند: «قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ» (بقره/249) ما نميتوانيم با جالوت و ارتش او بجنگيم. يک عده بين آنها با قوت و قدرت گفتند: چرا نميتوانيم؟ ما ميتوانيم، چه بسا خداوند جمعيتهاي کم را بر جمعيتهاي زياد پيروز ميکند. آنها شعارشان اين بود «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» (بقره/250) أفرغ مثل ريزش باران است. يعني بر ما بريز مثل باراني که ميريزد، ما را سيراب کن. «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» گامهاي ما را در مبارزه با جالوت محکم قرار بده، «وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين» اين دعايي است که وقتي در نماز جمعه تهران بمب گذاري شد و يک عده شهيد شدند و رهبر عزيز انقلاب آن روز امام جمعه بودند و آن انفجار که شد آقا نماز را ادامه دادند و در قنوت اين دعا را خواندند، «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين» الآن جهان پر است از استکبار و جباران، ما با آمريکا و انگليس و اسرائيل درگير هستيم و بايد اين آيه را زياد بخوانيم. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ» (بقره/251) در هم شکستند لشگر جالوت را به اذن پروردگار، «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» يک پسر بچه نوجواني به نام داود باعث شد جلوت کشته شود و او را از پاي درآورد و خداوند داود را به مقام نبوت و سلطنت رساند. دعاي چهارم ما اين دعاست،«رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» به ما شکيبايي و استقامت بده، «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» بايستيم و عقب نشيني نکنيم. «کتاب وعدههاي الهي به صابران» که حاج آقاي حسيني قمي نوشتند، انسان اگر صبر کند چه سوغاتي نصيبش ميشود.
رزمندهها آمدند تا به خط اول جبهه رسيدند، بايد حرکت کرد و به ميدان آمد و با مشکل روبرو شد و سختي را حس کرد و دست به دعا برداشت. حديث داريم دعاي چند گروه مستجاب نميشود، يکي دعاي بيکار است. بايد به تکاپو بيافتد و تلاش کند و دعا هم بکند. دعاي پنجم سوره عنکبوت آيه 30 است، حضرت لوط پيامبري است که همزمان با حضرت ابراهيم بوده و دين حضرت ابراهيم را در منطقهاي که در آن منطقه فساد اخلاقي زياد بود ترويج ميکرد. در حديث ميخوانيم فسادهاي اخلاقي که در آن جامعه بود و هرچه حضرت لوط موعظه ميکرد مسخره ميکردند و زير بار نميرفتند، گاهي مأيوسانه به مردم فرمود: «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ» (هود/78) يک آدم رشد يافته بين شما نيست؟ پيامبران گاهي در تنهايي و غربت پيام خدا را ميرساندند. از عابران و مهمانها و کاروانهايي که رد ميشدند سوء استفاده ميکردند. در آن مردم فحشهاي رکيک رايج بود، از کلمات زشت و زننده که در قرن 21 در فضاي مجازي شاهد آن هستيم، بسيار قمار ميکردند و از موسيقيهاي مبتذل خيلي استفاده ميکردند و در حضور جمع برهنه ميشدند، برهنگي که امروز دنيا مبتلا هست، در قوم لوط خيلي شايع بود. رهگذران را مسخره ميکردند. پيغمبر دعا ميکند، «رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ» (عنکبوت/30) پروردگارا مرا بر جمعيت فاسد غلبه بده و پيروز کن. اين دعا براي عزيزاني که در يک کشور فاسد هستند خوب است که هرچه تلاش ميکنند محيط را پاک کنند و امکان پذير نيست. خدايا کمک کن در مقابل مفسدين بتوانم دينم را حفظ کنم و اعتقادات و اخلاقيات خود را حفظ کنم. از اين آيه معلوم ميشود فساد اخلاقي انسان را به فساد عقيدتي ميکشاند. امنيت و عفت عمومي بايد محترم و محفوظ باشد وگرنه اولياي خدا لب به نفرين باز ميکنند. اگر قهر خدا بيايد، همه را آتش ميزند. «رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ» دعاي ششم از دعاهاي اصحاب کهف است، اصحاب کهف هم سه قصه در سوره کهف وجود دارد که پر رمز و رازترين قصهي موسي و خضر است و نکات پيچيدهاي دارد. يکي قصه ذوالقرنين است، يکي قصه اصحاب کهف است.
اينها جوانمرداني بودند که هرکاري کردند محيط فاسد را تغيير بدهند، نشد. گفتند: ما محيط را ترک کنيم و فکر سلامت خود باشيم. به غار پناه بردند و دست به دعا برداشتند. «رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً» (کهف/10) پروردگارا از جانب خود به صورت ويژه يک رحمتي به ما بده. مهيا کن براي ما در کارمان يک راه نجات، يک روزنه اميدي، ما بالآخره گرفتار شديم، از جامعه فاسد بيرون آمديم. ديگر چشم اميد ما به دست توست. تو براي ما يک رحمت خاص و يک گره گشايي خاصي در کار ما قرار بده. از الآن براي آينده چطور برنامهريزي ميکنيم. دعايي براي کساني است که گره در کارشان افتاده است. در اين خانه و محله نبايد زندگي کنند، هرکاري کرد تغيير ايجاد کند نشد، رفته جاي ديگر، جاي ديگر شغل و درآمدش تهديد به خطر ميشود. اين را از خدا بخواهد.
چقدر خوب است اين دعاها در سطح شهر، ايستگاههاي مترو و اتوبوس نوشته شود و اين سبک زندگي قرآني است که حاج آقاي قرائتي اصرار دارد قرآن در زندگي ما بيايد، فقط در حافظه نه، از حافظه در تار و پود رفتارهاي اجتماعي بيايد، يادم هست هنرستان ميرفتيم، يکي از درسها که سخت بود انشاء بود. سه چهار تا دوست بوديم، چهل فراز نهجالبلاغه، از ترجمه مرحوم جواد فاضل حفظ کرديم. به زبان فارسي، هر انشايي که استاد ميگفت، ما براساس همان جملات انشاء را مينوشتيم. يادم نميآمد در انشاء نمرهاي غير از بيست گرفته باشيم. حفظ کردن حديث و آيه قرآن در تصميمات و اقدامات ما تأثير دارد. سوره اعراف آيه 126 دعاي ساحران است، کساني که آمدند با موسي بن عمران مبارزه کنند، موسي بن عمران را با سحر خود شکست بدهند و آبروي پيغمبر را بريزند اما در روز مقابله و مبارزه که همه مردم آمده بودند و تماشا ميکردند، همين که حضرت موسي کار خود را انجام داد اينها به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار موسي و هارون ايمان آورديم. فرعون آنها را تهديد کرد، «قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ» قبل از اينکه من اجازه بدهم شما ايمان آورديد؟ «فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ» (اعراف/124) دست و پاي شما را برعکس قطع خواهم کرد. دست راست و پاي چپ، دست چپ و پاي راست، «وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ» همه شما را به دار خواهم آويخت. «قالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» (اعراف/125) يک انقلابي در ما به وجود آمده، «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمِينَ» (اعراف/126) پروردگارا به ما کمک کن در مقابل شکنجههاي فرعون عقبنشيني نکنيم. با ايمان اين جهان را ترک کنيم. ما را مسلمان بميران.
بلال حبشي را وسط ميدان آوردند و لخت کردند و شيره خرما بر بدنش ماليدند، يک پارچه توري رويش کشيدند و کندوهاي زنبور را رها کردند، هزاران زنبور بر تنش نشسته بود. در تاريخ دارد بعد از لحظهاي غش کرد. اين بار آب جوش آوردند و ريگهاي بيابان را در آب جوش ريختند و بدن تاول زده او را از صورت روي ريگ گذاشتند. او فقط ميگفت: احد! ميگفتند: بگو صنم! ميگفت: صمد! اين دعا براي کساني است که گرفتار ظالم هستند. در زندانهاي مستکبران هستند و شکنجه ميشوند. قصه ساحران فرعون که با شهادت زندگيشان تمام شد. اينها کساني بود که روز قبل از فرعون پرسيدند: اگر ما پيروز شويم، «إِنَّ لَنا لَأَجْراً» (اعراف/113) پاداشي در کار هست؟ فرعون گفت: «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (اعراف/114) شما را از مشاوران نزديک خود قرار خواهم داد. کسي که ديروز چشمش به سکه طلا بود امروز به خدا ميگويد: خدايا کمکم کن بتوانم اين کشته شدن را تحمل کنم و با سلامت اين جهان را ترک کنم. در ما يک انقلابي به وجود آمده است.
در قرآن دويست و شصت و چند قصه هست. يکي قصه حضرت زکريا است که با حضرت عمران باجناق بودند. هردو ازدواج کردند و هردو بچهدار نميشدند. اول حضرت عمران بچهدار شد. هم خودش توسل پيدا کرد، هم خودش تضرع کرد و خانمش آمد از کنار لانه پرندهاي بگذرد، دلش شکست و از خدا بچه خواست و خداوند مريم را به آنها داد. مريم که مادرش فکر ميکرد پسر خواهد بود و دختر شده است و نذر کرده بود در خدمت بيت المقدس باشد، خداوند از آسمان فرمان داد ما زکريا را سرپرست او قرار ميدهيم. «كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» (آلعمران/37) هروقت حضرت زکريا ميآمد از کنار محراب اين دختر نوجوان پارسا بگذرد، ميديد ميوه غير فصل، مثلاً زمستان بود ميوه تابستان، کنار اين دختر بود. ميپرسيد: ميوه از کجا آمده است؟ دختر ميگفت: از آسمان و از طرف خدا. اينجا بود که دل زکريا شکست. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ» چند جا دعا به استجابت نزديک است يکي آنجاست که دلت ميشکند. دعايش چه بود؟ «قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاء» (آلعمران/38) پروردگارا فرزندان و نسل پاکيزه به من بده. تو شنواي دعا هستي و به نياز من آگاه هستي. دهها حديث داريم کساني که بچهدار نميشوند اين آيه را بخوانند. حديث داريم روز جمعه بعد از نماز جمعه دو رکعت نماز بخواند با رکوع و سجده خوب و بعد اين آيات را تکرار کند. کسي خدمت امام صادق آمد و گفت: نسل من در حال انقراض است و من کسي را در اين دنيا ندارم. اي فرزند رسول خدا راهي را به من نشان بده. حضرت فرمود: در سجده اين آيه را تکرار کن. «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاء» پروردگارا فرزندان پاکيزه به من بده، پاکيزه يعني چه؟ زبانش پاک باشد؟ چشمش پاک باشد؟ لقمهاش پاک باشد؟ روحش پاک باشد؟ فکرش پاک باشد؟ فرمودند: همه اينها، خدا پاک است و پاکان را دوست دارد. يک ذريهاي به من بده که اينها پاکيزه باشند.
حضرت زکريا يک دعاي ديگر هم دارد «رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» (انبياء/89) حضرت زکريا ديد دارد از دنيا ميرود و بچهاي ندارد. گفت: خدايا مرا تنها نگذار. من يک مکتبي آوردم، يک آئيني آوردم. همسر حضرت زکريا از دودمان حضرت سليمان بود و دارايي زيادي از سليمان به او رسيده بود. پروردگارا اين پولها چه ميشود، نکند در راههاي بي خود صرف شود؟ سه جاي قرآن دعاي حضرت زکريا براي فرزند است، يکي سوره آل عمران است. پروردگارا يک ولي به من بده از من ارث ببرد. «يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا» (مريم/6) مکتب پيامبران قبلي مثل حضرت يعقوب و اسحاق و ابراهيم را ادامه بدهم. دعا براي فرزند خيلي مهم است. کسي پرده کعبه را گرفته بود و گريه ميکرد و ميگفت: خدايا پدر و مادرم، يک زائري هم که بچه دوست نداشت و اهل سفر بود، به فکر رفت و گفت: تو بميري چه کسي برايت دعا ميکند؟ به فکر برگشت افتاد. در جامعه ما متأسفانه چندين سال است عليرغم سفارشات رهبر انقلاب براي بچهدار شدن، تحقيقات نشان ميدهد مردم ايران به بيست دليل خواهان بچه زياد نيستند. اين دعايي که در قرآن تکرار شده از حضرت ابراهيم و حضرت زکريا، پروردگارا بچههاي پاکيزه به من بده که آلوده نباشند. دستشان آلوده نباشند و چشمشان پاک باشد.
شريعتي: در کتاب شريف المراقبات مرحوم آ ميرزا جواد آقاي ملکي تبريزي تأکيد دارند که روز قدر فضيلتش کمتر از شب قدر نيست و اين امتداد دارد. با نکاتي که شما گفتيد، خيليها دوست دارند صاحب فرزند شوند. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: خدا را قسم ميدهيم به مولود ماه رمضان، امام مجتبي(ع) به همه خانوادههايي که طالب فرزند هستند فرزندان صالح و سالم مرحمت بفرمايد. در تفسير همين آيه داريم که اميرالمؤمنين ميفرمود: هميشه وقتي از خدا بچه ميخواستم به شکل او توجه نداشتم، در مورد فکر و روح آن بچه هميشه از خدا ميخواستم که خدا بچههاي صالح به من بدهد.
شريعتي: امروز آيات پاياني سوره مبارکه روم را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ «51» فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ «52» وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ «53» اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ «54» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا يُؤْفَكُونَ «55» وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتابِ اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «56» فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ «57» وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ «58» كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «59» فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ «60»
ترجمه آيات: و اگر بادى (آفت زا) بفرستيم، و (مردم زمين سرسبز) را زرد شده ببينند، بعد از آن كفر خواهند ورزيد. (دلهاى اينان مرده است) پس تو نمىتوانى مردگان را شنوا كنى، و اين دعوت را به گوش كران آنگاه كه پشت كنان روى مى گردانند، برسانى. و تو هدايت كننده ى كوران از گمراهيشان نيستى، تنها كسانى سخنت را به گوش مىگيرند كه به آيات ما ايمان دارند و اهل تسليم هستند. خداست كه شما را از ناتوانى آفريد، سپس بعد از ناتوانى، قوّتى بخشيد، آنگاه بعد از توانايى و قوّت، ضعف و پيرى قرار داد؛ او هر چه بخواهد مىآفريند، و اوست داناى توانا. و روزى كه قيامت بر پا شود، مجرمان سوگند ياد مى كنند كه جز ساعتى درنگ نكردهاند، (آنان در دنيا نيز) اين گونه (از حقّ) گردانده مىشدند. و كسانى كه علم و ايمان به آنان داده شده، (به مجرمان) مىگويند: قطعاً شما (به موجب آنچه) در كتاب خداست تا روز رستاخيز (در برزخ) ماندهايد، پس اين، روز رستاخيز است، ولى شما نمىدانستيد (كه قيامت حقّ است). پس در چنين روزى، پوزش كسانى كه ستم كردند سودى ندارد، و توبهى آنان نيز پذيرفته نمىشود. و به راستى در اين قرآن، براى مردم از هر گونه مثلى آورديم و اگر براى آنان نشانه و معجزه اى بياورى، كافران حتماً خواهند گفت: شما جز بر باطل نيستيد. (و اينها سحر و جادوست). اين گونه، خداوند بر دلهاى كسانى كه معرفت ندارند، مهر مىزند. پس صبر پيشه كن كه همانا وعده ى خداوند (درباره ى نصرت تو) حقّ است، و كسانى كه (به راه حقّ) يقين ندارند تو را به سبك سرى وادار نكنند.
شريعتي: نکات پاياني را بفرماييد.
حاج آقاي بهشتي: عالمي در اصفهان هست کتابي به نام «مکيال المکارم» دارد. دعاهايي هست که ائمه براي امام زمان به ما ياد دادند. يکي دعايي است که همه مردم ايران حفظ هستند. «اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن» ايشان اسنادي آورده که بهترين وقت خواندن اين دعا شب قدر است. اين دعا را زياد تکرار کنيم.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»