برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (اهميت قرائت قرآن)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 17-09- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و نازنينمان، انشاءالله تنتان سالم و قلبتان سليم باشد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام ميکنم. از خدا ميخواهم که گفتگوهاي ما را با خير و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و آفتي تقدير بفرمايد.
شريعتي: انشاءالله، بحث ما تربيت عبادي بود، نکتههاي نابي شنيديم، امروز در مورد قرائت صحبت خواهيم کرد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
آفرينش ما آنگونه که قرآن ميفرمايد براي عبادت و بندگي خدا و تقرب به سمت مبدأ آفرينش است. قدم به قدم آمديم، از وضو شروع کرديم و وقت نماز و مکان نمازگزار و اذان، نيت و تکبيرة الاحرام، به قرائت رسيديم. رکعتهاي اول و دوم همه نمازهاي ما با قرآن همراه است. سوره حمد و يک سوره انتخابي، در اسلام نمازي بدون سوره حمد نداريم. صلاة يعني دعا و نيايش، ميشد قرآن نباشد، دعاها و نيايشهايي که مثل مفاتيح هست، امامان ما به ما آموزش بدهند، يا خدا تعليم بدهد. چرا قرآن در صدر نماز قرار گرفته است؟ اين را امام رضا اينگونه براي ما بيان فرمودند. مردم مأموريت دارند که در نمازها قرآن بخوانند، تا قرآن غريب نباشد. «أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الصَّلَاةِ لِئَلَّا يَكُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَيَّعاً» قرآن ضايع نشود، اين کتاب آسماني بزرگترين ارمغاني که براي بشريت آمده و حتي در کنار اهلبيت به عنوان ثقل اکبر، يعني گاهي شده اهلبيت خودشان را فداي قرآن کردند. اين سرمايه بزرگي که براي رستگاري و سعادت بشر آمده نبايد فراموش شود و مهجور و ضايع شود و حالت نمايشي پيدا کند. لب طاقچه باشد و همراه عروس بيايد و در يک جعبه بماند. اينطور نباشد. نماز براي اين است که صبح، ظهر، شب، مغرب و عشاء، جماعت و فرادي، ما يادآوري ميکنيم براي رسيدن به خوشبختي برنامهاي براي من طراحي شده و آن قرآن است. امام رضا فرمود: علت اينکه ما در همه نمازها قرآن ميخوانيم، اين است. «وَ لْيَكُنْ مَحْفُوظاً» تا قرآن از آسيبها حفظ بماند. «مَدْرُوساً فَلَا يَضْمَحِلَّ» نابود نشود. مردم بي اطلاع از اين کتاب نباشند. «وَ لَا يُجْهَلَ وَ إِنَّمَا بُدِئَ بِالْحَمْدِ» چرا سوره حمد در آغاز آمده است؟ «دُونَ سَائِرِ السُّوَرِ» فقط همين سوره، اين سوره حمد براي چيست؟ «لِأَنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ الْكَلَامِ جُمِعَ فِيهِ مِنْ جَوَامِعِ الْخَيْرِ وَ الْحِكْمَةِ مَا جُمِعَ فِي سُورَةِ الْحَمْدِ» (من لا يحضر الفقيه/ج1/ص310) در بين 114 سوره نداريم سورهاي که به اندازهاي که در اين سوره حکمت و خير هست، در آن سورهها حکمت و خير باشد. تمام قرآن در اين سوره هست. گرچه سوره کوتاهي است، هفت آيه دارد به تعداد هفت آسمان، هفت زمين، به تعداد روزهاي هفته، به تعداد طوافها، رمي جمرات، اين عدد هفت هم نکته دارد و رازي درونش است. اين سوره که هفت آيه بيشتر ندارد، حکمتهايي دارد و خداوند آن را واجب کرده که اول نمازها بخوانند. اين سوره که خدا به ام الکتاب تعبير کرده است، فاتحة الکتاب، آغازگر، حضرت علامه طباطبايي ميفرمايد: چينش سورهها به فرمان خداست، اول سوره حمدف بقره، آل عمران، مائده، نساء و... از آسمان ترتيبش آمده است. سوره حمد در آغاز است و نويسندهها وقتي کتابي مينويسند همه حرف کتاب را به صورت مقدمه در آغاز کتاب ميگويند. در مورد سوره حمد را هم خواهيم گفت.
محدثيني مثل مرحوم شيخ حرّ عاملي که مرقدش در گوشهي صحن امام رضا(ع) هست و کتاب وسايل الشيعه را نوشته است، کار بزرگي که کردند دستهبندي احاديث است. احاديث نماز را که اين عالم بزرگ گردآوري کرده وقتي به قرائت رسيده، همينجا سراغ قرائت قرآن و آدابش رفته است و تعليم و ياد گرفتن، ياد دادن قرآن، در خانهها قرآن، احاديث قرائت قرآن را کسي بخواهد از وسايل الشيعه مطالعه کند بايد در بحث نماز برود. اين عالم بزرگ همه اين احاديث را جمع کرده است. چند روز پيش کتابي را ميخواندم که موضوعات تفسير الميزان را دسته بندي کرده بودند. مقدمه کتاب را که ميخواندم ديدم نويسنده از علامه مجلسي الهام گرفته است. آن عالم بزرگ 110 جلد بحار را چطور فصل بندي کرده است. اول کتاب عقل و علم، بعد کتاب توحيد، معاد، تاريخ، اخلاقهاي خوب، حکمتي داشته است. اين عالم هم آمده به علامه مجلسي اقتدا کرده است.
امام صادق(ع) فرمود: شايسته هست بنده وقتي نماز ميگزارد، شمرده شمرده ترتيل کند. ما گاهي عجله ميکنيم، يک نماز را در يک دقيقه ميخوانيم. شيرينترين ساعت عمر ما ساعتي است که با خدا حرف ميزنيم. شايسته است بنده شمرده بخواند که براي توجه و تأثير پذيري آماده باشد. وقتي رسيد به آيهاي که يادي از بهشت و جهنم در آن آيه هست، از خدا بهشت بخواهد و از جهنم به خدا پناه ببرد. امام صادق فرمود: شايسته است کسي که قرآن ميخواند، به يک آيه ميرسد که دعا در آن آيه است، يا وعده عذاب در آيهاي آمده است، همينجا ايست کند و از خدا بهترين چيزي که اميد ميرود را بخواهد. چون آيه آيهي عذاب هست از خداوند سلامت از عذاب را بخواهد. خيلي حديث داريم که بعضي سورهها و آيهها را ميخوانيم حسي پيدا کنيم. مثلاً سوره «قل هو الله احد» را خواندي آخرش بگو: «کذلک الله ربي» امام رضا(ع) سوره اخلاص را ميخواندند و تمام ميشد، ميفرمودند: «کذلک الله ربي» يعني من ميفهمم چه ميگويم و به اين اعتقاد دارم. امام باقر(ع) همينگونه بودند. «كَانَ يَقْرَأُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَإِذَا فَرَغَ مِنْهَا قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ رَبِّي أَوْ كَذَاكَ اللَّهُ رَبِّي» خدايي که من باور دارم همين خداست.
امام صادق ميفرمود: کسي که قرآن ميخواند، وقتي آيات به پايان ميرسد بگويد: صدق الله، يا صدق رسوله، اين راستترين سخن است. يا فرمودند: اگر به اين آيه رسيد، کسي که قرآن ميخواند، «آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ» خدا خوبتر است يا آنچه مشرکان به آن دعوت ميکنند. بگويد: «أَنْ يَقُولَ اللَّهُ خَيْرٌ اللَّهُ خَيْرٌ اللَّهُ أَكْبَرُ» يعني حسي بايد بگيرد براي همراهي با قرآن، به آيه بهشت ميرسد، بهشت را از خدا بخواهد. به آيه جهنم ميرسد، به خدا پناه ببرد از آتش جهنم. يا فرمودند: اگر به اين آيه رسيد، «ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» کافران براي خدا شبيه و نظير ميآورند. «أَنْ يَقُولَ كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ» دروغ گفتند آنهايي که براي خدا نظير شمردند. يا اگر اين آيه را خواند، «وَ الرَّجُلُ إِذَا قَرَأَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً» سپاس و ستايش خدايي را که فرزندي ندارد، «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ» در فرمانروايي اين عالم شريک ندارد، «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ» ولي ندارد، «وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً» حضرت فرمود: قاري اينجا بگويد: الله اکبر، تکبيري که صحبت کرديم و چند بار الله اکبر بگويد. وقتي اين آيه را خواند «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» (احزاب/56) در نماز اين را شنيد، نماز را متوقف کند، صلوات بفرستد، بعد نماز را ادامه ميدهيم يا امام رضا(ع) فرمود، وقتي سوره حمد را ميخواندند در پايان ميگفتند: «الحمدلله رب العالمين» مستحب است در نماز فرادي و جماعت با پايان يافتن سوره حمد الحمدلله رب العالمين بگوييم.
از نظر احکام نمازهاي صبح، مغرب و عشاء را واجب است مردان با صداي بلند بخوانند و نماز ظهر و عصر را مردان و زنان با صداي آهسته بخوانند. خانمها نمازهاي صبح و مغرب و عشاء را ميتوانند آهسته و يا با صداي بلند اگر نامحرمي نيست که صدايشان را بشنود، بخوانند. در رسالههاي عمليه اين مسأله آمده که انسان بايد اين نماز را ياد بگيرد که غلط نخواند و کسي که به هيچ قسم نميتواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هرطور که ميتواند بخواند و احتياط مستحب آن است که به جماعت بخواند. کسي که وقت دارد بايد نماز را ياد بگيرد و اگر وقت کم است به جماعت بخواند. تعداد کلمات هم زياد نيست، زبان ما به زبان عربي نزديک است، فرمودند: به زبان عربي و زيبا بخوانيد و با تجويد و زيبا خواندن. پيامبر عزيز ما وقتي امام جماعت منصوب ميفرمودند: يکي از شاخصههايش اين بود که «أقرا» يعني قرائتش قشنگ و زيبا باشد. يا امام زين العابدين آنقدر زيبا قرائت ميکردند آيات قرآن را که خيليها تماشا ميکردند و حضرت ميفرمود: من آنطور که جدم پيغمبر نماز ميخواند، نميخوانم. اگر آنطور بخوانم ممکن است بعضي تاب نياورند. در سيره امام هفتم و امام هشتم يکي از ويژگي ائمه قرائتهاي صحيح و زيبا بود.
اينها ذاتي نيست و بسياري اکتسابي است و ميشود فرا گرفت. حديث داريم «زَيِّنُوا أَصْوَاتَكُمْ بِالْقُرْآنِ» وقتي قرآن ميخوانيد صداهايتان را زيبا کنيد که در نيکويي قرآن تأثير دارد. چرا نماز را به زبان عربي ميخوانيم؟ بسياري اين سؤال را ميپرسيدند و الآن هم بعضي ميگويند: نماز را به فارسي بخوانيم! فقهاي شيعه فتوايشان اين است که غير از عربي به هر زبان ديگري بخوانيم، باطل است. سؤال: من فارسي بخوانم هم ميفهمم و کيف ميکنم، چرا بايد به عربي بخوانم؟ خدا رحمت کند شهيد بهشتي کتابي دارد مجموعه مطالب ايشان در مورد نماز نوشته شده، بعد از شهادتش به نام سرود يکتاپرستي، هفت مقاله است يکي همين است. چرا بايد نماز را به عربي بخوانيم؟ ايشان فرمودند: دانشجويان آلماني اين را ميپرسيدند، اين از مترقي ترين ايدههاي اسلام است و اسلام ديني جهاني است. به همه انسانها اجازه ميدهد با زبان مادري با خدا حرف بزنند ولي عبادتي تعريف کرده که همه مسلمانان امت اسلامي با يک زبان مشترک بخوانند. آقاي قرائتي تعبير ميکنند مثل خلبانها که مسلط به زبان انگليسي هستند، و هر خلباني از هر فوردگاهي برخاست يا نشست ميتواند هم با پايگاه صحبت کند و هم با خلبانهاي ديگر صحبت کند. ما بندگان خدا هستيم و اجازه داريم با خداي خودمان با هر زباني صحبت کنيم. اما يک عبادت هم هست که مختصر است. مسلمانها هرجا مسافرت ميکنند. وقتي به عربي نماز ميخوانند همديگر را ميشناسند و از هم پرس و جو ميکنند.
پسر بچهاي ده ساله بودم از انتشارات در راه حق جزوههاي مجاني براي من ارسال ميشد. يکي به اين موضوع اشاره داشت که چرا نماز را به عربي بخوانيم؟ مثلاً از ايران سفري به چين ميرويم. همينطور که در يک خياباني ميرويم صداي الله اکبر ميشنويم. بلافاصله همه ايست ميکنند و اينجا مسلمانها هستند اما اگر الله اکبر به زبان چيني بود، متوجه نميشدند. اين شعار بين المللي است و زبان کتاب آسماني ماست. عبادتي براي ما تعريف شده که بايد به اين زبان بخوانيم و در غير از حالت عبادت به زبان مادري با خدا راز و نياز کن. در خود نماز يک جا هست فقها اجازه دادند به زبان مادري با خدا راز و نياز کنيم و آن در قنوت است. ترکها به زبان ترکي، چينيها به زبان چيني، اما به جز آن به دليل اينکه اسلام ديني است جهاني و در آينده نزديک جهان را خواهد گرفت، طبق حديث در جاي جاي عالم پرچمهاي لا اله الا الله برافراشته خواهد شد، مسلمانها با اين عبادت همديگر را ميشناسند. اطلس جغرافياي اسلام، مسلمانها در چه کشورهايي و چند نفر هستند، قرن اول کجا بودند، قرن دوم، قرن سوم، الآن تمرکز در کجاست، گرايش اسلام در چه قرنهايي بيشتر بوده است؟ يک دليل اينکه نماز را به عربي ميخوانيم همين است. تفاهم و تعامل بين مسلمانها در سرتا سر جهان، مسلمانها دو سه ميليون هستند که به مکه ميآيند. اگر بنا بود هرکس نماز را به زبان مادرياش بخواند، نميشد. اين حالت يگانگي بين افراد مهم است و ديدگاه اسلام را نشان ميدهد.
عالمي در اصفهان بود به نام آقا رحيم ارباب که جمعي جوان بودند، همين سؤال را از ايشان داشتند که چرا بايد نماز را به زبان عربي بخوانيم؟ هم قسم شده بودند که نمازهايشان را فارسي بخوانند. خانوادههايشان هم متوجه شدند اين بچهها نماز را فارسي ميخوانند. هرکاري کردند فايده نداشت و آخر به آقاي ارباب گفتند، ايشان فرمود: جوانها را نزد من بياوريد. اين جوانها همراه پدرهايشان خدمت اين عالم رفتند. ايشان هم به پدرها فرمودند: شما که نماز را عربي ميخوانيد بيرون برويد. بعد يکي يکي از بچهها پرسيدند که خودتان را معرفي کنيد. از علومي که در آن درس ميخواندند، پرسشهايي ميکند. اولين قدم در تربيت جلب اعتماد است. مطالبي از همان علومي که آنها در دانشگاه ميخواندند پرسيده و بلد نبودند و مقداري با هم رفيق شدند. ايشان گفتند: شما نماز را به فارسي ميخوانيد. من هم در جواني با چنين مشکلي روبرو شدم. يک مدت به فکر رفتم که نماز را فارسي بخوانم. سوره حمد را ترجمه کنم. ميخواهم مشکلي که در جواني با آن روبرو شدم را از شما بپرسم. اجازه ميدهيد؟ گفتند: بله، بسم الله الرحمن الرحيم، بسم يعني چه؟ گفتند: به نام، الله را به فارسي چه بگوييم؟ خدا، خدا معادلش نيست. الله اسمي است که نميشود ترجمه کرد. مثل اسم سعيد که بگوييم خوش بخت، خوشش نميآيد. دوست دارد اسمش را صدا بزنند. الله اسمي است که همه صفات خدا در اين اسم است. کل دعاي جوشن کبير را در يک کلمه بگنجانيم الله است. در دنيا کلمه الله يک کلمهي آشنايي است. الرحمن؟ گفتند: به نام خداوند بخشنده، ايشان فرمود: بخشنده بد نيست ولي کم است. رحمان از نظر ادبيات عرب چنين معنايي دارد و نميتوان در زبان فارسي با يکي دو کلمه برايش معادل بياوريم. اين ترجمه آن نيست. رحيم چيست؟ بخشنده مهربان، اين رحيمي که ما ميگوييم: مهربان است، مهربان خوب است ولي معادل رحيم نيست. از روي ناچاري اينطور ترجمه ميکنيم. دانشجوها بالآخره پذيرفتند و عذرخواهي کردند و از حضور اين عالم تشکر کردند و از برخورد خوش او و اطلاعاتي که در علوم مختلف داشتند، خوشحال شدند. آخر فرمودند: شما اگر قانع شديد نماز را عربي بخوانيد و اگر نشديد فارسي بخوانيد. نماز را عربي بخوانيم، بخاطر حکمتها و برکتهايي که دارد، مسلمانها را با هم مرتبط ميکند.
بچههاي ما از اول ابتدايي تا سال دوازدهم قرآن ميخوانند و درس قرآن دارند ولي باز هم بعد از دوازده سال درس قرآن داشتن، همچنان وارد دانشگاه ميشود يا حوزه کار، روان و درست نميتواند. با اين مشکل چه کنيم؟ چه کسي مقصر است؟ همه دست به دست هم بدهيم ببينيم چه کاري ميتوانيم بکنيم. يک کاري که خانوادهها بيايند در اين درس شراکت کنند. خانوادههايي که فرصت سر زدن به مدرسه بچهها دارند، اولين سؤالي که از مدير يا ناظم يا معلم ميپرسد، در مورد درس رياضي است. از نود سال پيش اين رياضي در حافظه مردم ايران حک شده است. چه ميشود پدر يا مادري از قرآن بچهاش پرس و جو کند؟ چندين بار شده روز معلم که شده، معلم قرآن يک گوشه پنهان است چون ميگويد: کسي از ما تقدير نميکند. اين ايرادي هست! بياييم خودمان را با معلمان قرآن شريک کنيم. امام باقر(ع) فرمود: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَ الْقُرْآنَ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ» (کافي/ج2/ص596) قرآن به صورت يک فرشتهاي زيبارو روز قيامت وارد ميشود. «نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَلْقُ» مردم هم به آن فرشته نگاه ميکنند. خداوند به اين فرشته ميفرمايد: «يا حجتي في الارض» اين حجت من در زمين، «وَ كَلَامِيَ الصَّادِقَ النَّاطِقَ» اي کلام من، اي قرآن، «ارْفَعْ رَأْسَكَ» سرت را بالا بگير، «وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ» شفاعت کن، شفاعت تو پذيرفته است. «فَيَرْفَعُ رَأْسَهُ فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَيْفَ رَأَيْتَ عِبَادِي» براي من بگو که بندگانم را چگونه يافتي؟ «فَيَقُولُ» قرآن ميگويد: «يَا رَبِّ مِنْهُمْ مَنْ صَانَنِي» بعضي از بندگان تو مرا حراست کردند «وَ حَافَظَ عَلَيَّ» مواظب بودند بر من، «وَ لَمْ يُضَيِّعْ شَيْئاً» چيزي را از من خراب و ضايع نکردند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ ضَيَّعَنِي» بعضي ديگر مرا ضايع کردند. «وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّي» حقم را ادا نکردند و کوتاهي کردند. «وَ كَذَّبَ بِي وَ أَنَا حُجَّتُكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي» به عزت و جلال و بزرگي جايگاهم قسم «لَأُثِيبَنَّ عَلَيْكَ الْيَوْمَ أَحْسَنَ الثَّوَابِ» امروز بهترين ثواب را به تو ميدهم اي قرآن که تو به بعضي بدهي. «وَ لَأُعَاقِبَنَّ عَلَيْكَ الْيَوْمَ أَلِيمَ الْعِقَابِ» بدترين عذاب را امروز به تو ميدهم. بدترين ثواب را به آنهايي بدهي که با تو بودند و عقاب را بدهي به آنهايي که کوتاهي کردند. فکر کنيم فردا قيامت شده است، ما جزء کدام گروه هستيم؟ قرآن را حفظ کرديم يا ضايع کرديم؟ يکي از شيعيان ما وارد ميشود، «فَيَأْتِي الرَّجُلَ مِنْ شِيعَتِنَا» امام باقر(ع) فرمود. «الَّذِي كَانَ يَعْرِفُهُ وَ يُجَادِلُ بِهِ أَهْلَ الْخِلَافِ فَيَقُومُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَيَقُولُ مَا تَعْرِفُنِي فَيَنْظُرُ إِلَيْهِ الرَّجُلُ فَيَقُولُ مَا أَعْرِفُكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ قَالَ فَيَرْجِعُ فِي صُورَتِهِ الَّتِي كَانَتْ فِي الْخَلْقِ الْأَوَّلِ وَ يَقُولُ مَا تَعْرِفُنِي فَيَقُولُ نَعَمْ فَيَقُولُ الْقُرْآنُ» من قرآن هستم. کدام قرآن؟ «أَنَا الَّذِي أَسْهَرْتُ لَيْلَكَ» همان قرآني که شب بيدار شدي خواندي «وَ أَنْصَبْتُ عَيْشَكَ» براي من وقت گذاشتي. «فَيَقُولُ يَا رَبِّ» قرآن عرضه ميدارد پروردگارا اين بنده توست. «يَا رَبِّ عَبْدُكَ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ قَدْ كَانَ نَصِباً فِيَ» خودش را بخاطر من به زحمت انداخت. «مُوَاظِباً عَلَيَّ» مراقب من بود. «يُعَادَى بِسَبَبِي» بخاطر من جنگيد. «وَ يُحِبُّ فِيَّ» در راه من عشق ورزيد. «وَ يُبْغِضُ» بخاطر من با بعضي بغض پيدا کرد. «فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخِلُوا عَبْدِي جَنَّتِي» بنده مرا به بهشت وارد کنيد. «وَ اكْسُوهُ حُلَّةً مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةَ» از لباسهاي بهشتي بر تن او بپوشانيد و از آن تاجها بر سرش بگذاريد. قرآن به شيعه ميگويد: «فَيُقَالُ لَهُ هَلْ رَضِيتَ بِمَا صُنِعَ بِوَلِيِّكَ» راضي شدي کارهايي که پروردگارت برايت انجام داد؟ ميگويد: نه، بيشتر بدهيد. دوباره قرآن به پروردگار عرض ميکند: پروردگارا اين بنده توست و بيشتر ميخواهد. خداوند ميفرمايد: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي» به عزت و جلال و بزرگيام و بلندي منزلتم «لَأَنْحَلَنَّ لَهُ الْيَوْمَ» امروز پنج چيز به او خواهم داد. «خَمْسَةَ أَشْيَاءَ مَعَ الْمَزِيدِ لَهُ» يکي جواني خواهم داد که پيري به دنبال نداشته باشد. يکي صحتي به او خواهم داد که مريضي به دنبال نداشته باشد. غنا و ثروتي خواهم داد که فقر به دنبالش نباشد. شادي خواهم داد که حزن در آن نباشد. يکي زندگي که مرگ در آن نباشد. اين پنج چيز مزد کسي است که براي قرآن وقت گذاشت و دل سوزاند. وقتش را براساس قرآن تنظيم کرد. هفتاد صفحه از وسايل الشيعه همين احاديث است.
امام رضا(ع)، امام باقر(ع) و ائمه ما فرمودند، هر روز روزي احداقل پنجاه آيه قرآن را بخوانيد. امام صادق فرمود: «ٍيُدْعَى ابْنُ آدَمَ الْمُؤْمِنُ» يکي از فرزندان آدم که مؤمن هست، دعوت ميشود «لِلْحِسَابِ» تا حسابش را برسند. «فَيَتَقَدَّمُ الْقُرْآنُ أَمَامَهُ» قرآن جلويش ميايستد، «فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ» در بهترين شکل، «فَيَقُولُ يَا رَبِّ أَنَا الْقُرْآنُ» پروردگارا من قرآن هستم. «وَ هَذَا عَبْدُكَ الْمُؤْمِنُ» اين بنده مؤمن توست. «قَدْ كَانَ يُتْعِبُ نَفْسَهُ بِتِلَاوَتِي» خودش را به زحمت انداخت تا مرا بخواند. «وَ يُطِيلُ لَيْلَهُ بِتَرْتِيلِي» بخشي از شب را گذاشت براي ترتيل من «وَ تَفِيضُ عَيْنَاهُ: اشک ميريخت. «إِذَا تَهَجَّدَ» وقتي شب زنده داري ميکرد، «فَأَرْضِهِ كَمَا أَرْضَانِي» چون مرا راضي کرده خدايا تو هم از او راضي باش. خداوند ميفرمايد: «فَيَقُولُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ عَبْدِي ابْسُطْ يَمِينَكَ» بندهام دستت را جلو بياور. «فَيَمْلَؤُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ» دستش را پر ميکند از رضوان خودش، «وَ يَمْلَأُ شِمَالَهُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» دست چپ و دست راستش را از رحمت خدا پر ميکند. «ثُمَّ يُقَالُ هَذِهِ الْجَنَّةُ مُبَاحَةٌ لَكَ فَاقْرَأْ وَ اصْعَدْ فَإِذَا قَرَأَ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً» اين بهشت تقديم تو، قرآن بخوان و بالا برو، هر آيهاي که ميخواند يک درجه بالا ميرود. يعني اگر همه خوشبختي را در بهشت خلاصه کنيم درجههاي بهشت به تعداد آيههاي قرآن تنظيم شده است. بياييم خوشبختي خودمان را با انس و آشنايي با اين کتاب بگذاريم. خواهش ميکنم از پدر و مادرها که با معلمان قرآن شريک شويم. خروجيهاي مدرسههاي ما از سال ششم ابتدايي است، ديگر نبايد در مدرسه کسي باشد که نتواند قرآن را بخواند.
شريعتي: نکات خوبي را شنيدم. شايد اهميت قرآن و تلاوت قرآن است که شخصيت عظيمي چون حضرت زهرا ميفرمايد: من از دنياي شما سه چيز را دوست دارم، نگاه کردن به چهره پيغمبر، تلاوت قرآن کريم و کمک و دستگيري نيازمندان. امروز صفحه 249 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه رعد را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «1» اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ «2» وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «3» وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «4» وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»
ترجمه آيات: به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم را، آن آيات كتاب (آسمانى) است و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرو آمده، حقّ است، ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند. خداست آنكه آسمانها را بدون ستونهايى كه آن را ببينيد برافراشت، سپس بر عرش (مقام فرمانروايى) برآمد وخورشيد وماه را كه هر كدام تا زمان معينى حركت دارند، تسخير نمود. او كار (هستى) را تدبير مىكند، آيات خود را به روشنى بيان مىكند تا شايد به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد. و اوست خدايى كه زمين را گسترانيد و در آن كوهها و نهرها قرار داد و از هر ميوهاى، دو جفت در آن قرار داد. او روز را با شب مىپوشاند. قطعاً در اين (امور) براى كسانى كه فكر مىكنند نشانههايى است. و در زمين قطعاتى است مجاور هم و باغهايى از انواع انگور و كشتزار و درختان خرما (محصولاتى مختلف) همانند و غير همانند كه همه با يك آب آبيارى مىشوند و بعضى ميوهها را در خوردن بر بعضى برترى داديم. همانا در اين (تنوّع ميوهها و مزهها با آنكه از يك آب و خاك تغذيه مىشوند) براى كسانى كه تعقّل دارند حتماً نشانههايى است. اگر تعجّب مىكنى پس عجيب گفتار آنهاست (كه مىگويند:) آيا آنگاه كه خاك شديم، آيا به آفرينش تازهاى در مىآييم؟ آنانند كسانىكه به پروردگارشان كفر ورزيدند و همانانند كه غُلها در گردنشان باشد و همانانند همدم آتش كه در آن جاودانهاند.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد و در مورد حضرت معصومه(س) براي ما بگوييد.
حاج آقاي بهشتي: در آيه 4 سورهي رعد، از شگفتيهاي خلقت خداست «وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ» در زمين قطعههايي کنار هم کنار هم است. «وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ» قسمتهايي هست که انگور ميرويد. يک قسمتهايي از زمين هست که کشتزار است. «وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ» از يک ريشه يا چند ريشه، «يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ» با يک آب سيراب ميشوند. «وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ» از نظر خوردن هم بعضي مرغوب و بعضي متوسط است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» اين نشانه از خداست براي کساني که انديشه ميکنند. در يک باغ است، يک ميوه شيرين شيرين است، خرما. يک ميوه ترش و شيرين، انار، يک ميوه ترش ترش ليموترش است. يک خاک و يک آب و نور است ولي هر ميوهاي ذرات خودش را دارد. اين يکي از نشانههاي پروردگار است.
حضرت فاطمه معصومه(س)، در احاديث کلمهاي به نام «فواطم» داريم. فاطمهها، امامان ما همه دختري به نام فاطمه داشتند. در خانهاي که پسري به نام محمد و دختري به نام فاطمه باشد، برکت است. در خانهاي که فاطمه باشد، فرشتهها ميآيند و شيطانها دور ميشوند. مثل خانهاي که قرآن خوانده شود فرشتهها ميآيند و برکت به آن خانه ميآيد، موسي بن جعفر(ع) چند دخترش را فاطمه نام نهاد و يکي فاطمه معصومه است که بهترين فرزند موسي بن جعفر بعد از امام رضا(ع) است و شأني دارد که خدا به او داده و ما ميتوانيم با زيارت آن بانوي بزرگ از خدا چيزهاي زيادي بگيريم. خدايا زيارت و شفاعت اهلبيت پيامبر را در دنيا و آخرت قسمت و روزي ما بگردان و حاجات همه حاجتمندان را روا بفرما.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»