اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-08-05-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي-پيامبر گرامي اسلام و توجه ويژه به مسجد


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پيامبر گرامي اسلام و توجه ويژه به مسجد
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 05-08- 98     
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نشسته‌ام گوشه‌اي از سفره‌ي همواره رنگينت *** چه شوري در دلم افتاد از اوصاف شيرينت
به عابرها تعارف مي‌کني دار و ندارت را *** تو آن باغي که مي‌ريزد بهشت از پشت پرچينت
کرم يک ذره از سرشار سرشار صفت‌هايت *** حسن يک دانه از بسيار بسيار عناوينت
دهان وا مي‌کند عالم به تشويق حسين اما *** دهان رحمة للعالمين وا شد به تحسينت
بگو تا تيغ برداريم اگر جنگ است آهنگت *** بگو تا تيغ بگذاريم اگر صلح است آئينت
درون خانه هم محرم نمي‌بيني تحمل کن *** که مي‌خواهند اي تنهاترين، تنهاتر از اينت
تو غم‌هاي بزرگي در ميان کوچه‌ها ديدي *** که ديگر اين غم کوچک نخواهد کرد غمگينت
سر راهت مي‌آمد آنکه نامش را نخواهم برد *** براي آنکه عمري تازه باشد زخم ديرينت
براي جاري اشکت سراغ چاره مي‌گردي *** که زينب آمده با چادر مادر به تسکينت
به تابوت زخم خويش را اين قوم خواهد زد *** چه مي‌شد مثل مادر نيمه شب بود تدفينت
دعا کن زخم غم‌هايت بسوزاند مرا يک عمر *** نصيبم کن نمک از سفره‌ي همواره رنگينت
سلام مي‌کنيم به کريم آل الله امام مجتبي(ع) و سلام بر نبي مکرم اسلام حضرت محمد مصطفي که امروز شهادت جانسوزشان است و انشاءالله همه ما زير سايه‌‌ي پيامبر و اهل‌بيتشان باشيم. به سمت خداي امروز خوش آمديد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام مي‌کنم. رحلت جانگداز پيامبر گرامي اسلام که اميرالمؤمنين تعبيرشان اين است که بالاترين عزايي است که در عالم رخ داده و شهادت جانسوز سبط اکبر امام حسن مجتبي(ع) و شهادت غريبانه‌ي علي بن موسي الرضا را به همه انسان‌هاي آزاده و امت اسلامي و شيعياني که حدود دو ماه است رخت عزا بر تن کردند. از خدا مي‌خواهيم همه ما را از زائران و رهروان و دوست داران و شفاعت شوندگان پيامبر و اهل‌بيت قرار بفرمايند.
شريعتي: انشاءالله، يادمان باشد در رأس همه حاجت‌ها و خواسته‌ها تعجيل در فرج آقايمان را بخواهيم. بحث ما با حاج اقاي بهشتي در ذيل بحث تربيت عبادي به بحث مکان نمازگزار و مسجد رسيديم و نکات خوبي را شنيديم. اين هفته در مورد پيامبر و مسجد براي ما صحبت خواهند کرد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
بالاترين بسته‌ي هدايتي و معنوي از جهان غيب به پيامبر اسلام رسيد تا آخرالزماني‌ها را به راه خدا هدايت کند. پيامبر عزيز ما 23 سال اين رسالت را انجام داد و در اين روزها پر تکرار به پيشگاه پروردگار عرض مي‌کرد آيا مأموريتم را انجام دادم؟ ابلاغ کردم و تبليغ کردم؟ زماني نگاه کردم دو ماه آخر عمر پيامبر را حضرت روي چه موضوعاتي تأکيد مي‌کند. چون تقريباً آيات قرآن تمامش نازل شده و از اين به بعد توصيه‌هايي است بيشتر براي آينده‌ها، آهنگ سخن پيامبر در اين روزگار آخر اينطور است که حاضران به غايبان و پدران به فرزندان اين مطالب را منتقل کنند الي يوم القيامه، مطالبي است که به همه امت اسلامي خطاب مي‌شود. تا جايي که يادم هست شش موضوع هست که پيامبر با تأکيد و تکرار بيان کرده است.
موضوع اول قرآن است، امت اسلامي و مسلمان‌ها، قرآن ثقل اکبر است. گرانترين ارمغاني که از آسمان آمده است. قرآن را بخوانيد و به دنبال فهمش باشيد. تعليم بدهيد و عمل کنيد. موضوع دوم اهل‌بيت است، به فراواني در اين دو ماه آخر تأکيد مي‌کردند که اهل‌بيت من جانشينان من هستند، اوصياء من هستند و از طرف خدا منصوب شدند. به آنها مراجعه و تمسک کنيد و به زيارت آنها برويد. موضوع سوم خانواده است. اساساً يک تحولي در مسأله خانواده به وجود آوردند، از نقطه آغاز انتخاب همسر، آئين همسرداري و تربيت فرزند، وظايف بچه‌ها نسبت به والدين، مسأله خانواده را که امروز جهان درگيرش هست، در ايران گرفتاري ما کم نيست. همسران با هم مهربان و صميمي باشند. بچه‌ها با والدين.
مسأله‌ي بعد بيداري نسبت به دشمن، روميان آرام آرام احساس کردند مسلماني توسعه پيدا کرده، چندين بار قصد حمله داشتند که چند جنگ پايان عمر پيامبر با روميان هست مثل جنگ تبوک، پيامبر در آتش تب مي‌سوخت، لشگري را آماده کرده براي مبارزه، آنجا فرمود: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ جَيْشِ‏ أُسَامَةَ» (دعائم ‏الاسلام، ج 1، ص 40) لعنت خدا به کسي که در شهر بماند، همه به سمت دشمن برويد و ايستادگي کنيد. موضوع پنجم مسأله حق الناس است. با تکرار پيغمبر در اين روزها هي سفارش مي‌کنند مسلمان‌ها حقوق ديگران، حق الناس، حتي خاطره‌اي نقل شده که پيغمبر به هوش آمد فرمود: هفت درهم از فقرا نزد من است. برسانيد به دستشان و از هوش رفتند. يکي دو بار اين ماجرا پيش آمد، اين بار به هوش آمدند، فرمود: چه شد؟ هفت درهم چه شد؟ اميرالمؤمنين عرض کردند: يا رسول الله به اهلش سپردم، پيغمبر فرمود: الآن جان دادن بر من آسان است. اين مسأله حق الناس و ششم مسأله مسجد و نماز است. پيامبر در روزهاي آخر حالشان خيلي سخت بود، زير کتف‌هايشان را مي‌گرفتند و به مسجد مي‌آوردند تا به ما بفهمانند حضور در مسجد چقدر مهم است. مي‌شد امام جماعتي را اعلام کنند و ملت نماز را پشت سرشان بخوانند اما خودشان مسجد مي‌آمدند. شخصي از اميرالمؤمنين پرسيد: پيغمبر که جان مي‌داد سرش بر سينه‌ي شما بود، آخرين جمله‌اي که فرمود و رفت چه بود؟ فرمود: در مورد نماز بود. اين جمله را فرمود: «لَا تَنَالُ‏ شَفَاعَتِي‏ مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ» (روضة الواعظين/ج2/ص319) منابع اهل سنت و شيعه، متعدد از پيامبر نقل کردند که پيامبر در روزهاي آخر دغدغه‌ي نماز داشتند. با اين مقدمه اگر توفيق باشد چهل فراز از سخن پيامبر در مورد مسجد خواهم گفت.
هنگام ورود به مدينه زميني را خريد تا در آنجا مسجدي بسازد، خودش گل حمل مي‌کرد و سنگ مي‌شکست و سنگ به دوش مي‌گرفت، در حالي که «و هو فرحٌ مستبشر» گاهي آدم از روي ناچاري يک کاري را مي‌کند، اما گاهي خوشحال است. گل حمل مي‌کرد و سنگ به دوش مي‌گرفت، «و هو فرحٌ مستبشر» با شادماني و انگيزه اين کار را مي‌کرد. پيغمبر فرمود: هرکس از مال حلال مسجدي بسازد، خداوند در بهشت براي او خانه‌اي مي‌سازد. پيغمبر فرمود: «من بسط فيه حصيرا» هرکس فرشي در مسجد پهن کند، «صلي عليه سبعون الف ملك» هفتاد هزار فرشته بر او درود مي‌فرستند. «حتي ينقطع ذلك الحصير» (كنز العمال، ج 7، ص656) تا آن حصير از بين برود. پيوسته اين فرش آنجا هست و نمازگزارها نماز مي‌خوانند و فرشته‌ها درود مي‌فرستند. پيغمبر فرمود: خداوند به اهل شهرهاي گنهکار خطاب مي‌کند «يَا أَهْلَ مَعْصِيَتِي» اي گنهکارها، «لَوْ لا مَنْ فِيكُمْ مِنَ الْمُومِنِينَ الْمُتَحَابِّينَ‏» اگر اين نبود که مؤمنين همديگر را دوست دارند، «بِجَلالِي الْعَامِرِينَ بِصَلاتِهِمْ أَرْضِي» آنان که با نماز زمين را آباد مي‌کنند «وَ مَسَاجِدِي» مسجدها را آباد مي‌کنند، «وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالاسْحَارِ» اگر نبود استغفار کنندگان در سحرگاهان «خَوْفاً مِنِّي لانْزَلْتُ بِكُمْ عَذَابِي» (وسائل الشيعة، ج 16، ص 92 و جلد 5 ص 205) يعني جمعيت‌هاي شهرهاي بزرگ که گناه هم زياد است خداوند به احترام مسجدي‌ها و سحرخيزان عذاب را از آنها برمي‌دارد. آنها هستند اين شهر را بيمه مي‌کنند. پيغمبر فرمود: «مَنْ‏ أَسْرَجَ‏ فِي مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ سِرَاجاً» هرکس در مسجدي چراغي روشن کند يا قنديلي آويزان کند «لَمْ تَزَلِ الْمَلائِكَةُ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ» حملة العرش منزلت بالايي دارند، پيوسته براي کسي که براي مسجد چراغي تهيه کرده دعا مي‌کنند، مادامي که آن چراغ خراب شود و چراغ ديگري براي مسجد بگذارند.
پيغمبر فرمود: «مَنْ‏ كَنَسَ‏ الْمَسْجِدَ يَوْمَ الْخَمِيسِ وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ» هرکس روز پنجشنبه و شب جمعه مسجد را جارو بزند، «فَأَخْرَجَ مِنْهُ مِنَ التُّرَابِ مَا يُذَرُّ فِي الْعَيْنِ» چيزهايي که ممکن است گرد و غباري و خار و خاشاکي بلند شود و در چشم افراد برود، آنها را از مسجد بيرون ببرد و تميز شود، «غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ» (من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 233) خدا او را مي‌آمرزد. پيامبر به مسافرت رفته بودند، به مسجد آمدند و فرمودند: پيرزني بود که مسجد را جارو مي‌زد. او را نديدم! گفتند: ايشان به رحمت خدا رفت. فرمود: چرا خبر نکرديد؟ جمعيت را خبر کردند و سر قبر او رفتند چون به مسجد خدمت مي‌کند. روشن کردن مسجد، مفروش کردن مسجد، جارو کردن مسجد، ساختن مسجد، از سخت افزار در اين موارد شروع کرديم تا به مسائل فرهنگي و عبادي برسيم. پيغمبر فرمود: «جَمِّرُوهَا فِي كُلِّ سَبْعَةِ أَيَّامٍ»‏ (مستدرك الوسائل، ج 3، ص 381) هر هفت روزي يکبار خوشبو کنيد، وسايلي هست که با بخور خوشبو مي‌کند فضاي مسجد را، يا فرمود: «تحفة الملائكة تجمير المساجد» (كنز العمال، ج7، ص665) هديه به فرشتگان که فرشته‌ها جاهاي خوشبو زياد مي‌آيند اين است که مساجد معطر شود.
امام صادق(ع) فرمود: پيامبر ظرف عطري داشت که بعد از وضو استفاده مي‌کرد و هرگاه از مسجد بيرون مي‌آمدند، همه پيامبر را از اين بو مي‌شناختند که پيامبر است. از بوي عطر پيامبر، پيغمبر را مي‌شناختند. صف‌هاي جماعت که برگزار مي‌شد پيامبر مي‌فرمود: صف‌ها را منظم کنيد، شانه‌ها به هم چسبيده باشد. جهان براساس نظم است. خورشيد و ماه و ستاره‌ها همه با نظمي آفريده شدند. يک ناظر بيروني وقتي به آن نظم نگاه مي‌کند علاقه‌مند به دين مي‌شود، علاقه‌مند به نماز مي‌شود. پيغمبر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَ‏ عَبْداً جعله قيّم مسجد» (کنزالعمال/ج7/ص653) خداي وقتي بنده‌اي را دوست دارد، يک مسئوليتي در مسجد به او مي‌سپارد. بخشي از مسئوليت کار مسجد را قبول مي‌کند. وقتي خدا به بنده‌اي خير اراده مي‌کند او را قيّم مسجد قرار مي‌دهد.
پيغمبر فرمود: «من‏ تولي‏ أذان‏ مسجد» هرکس مسئوليت اذان گويي مسجدي را بر عهده بگيرد و اذان بگويد، «من مساجد الله فأذن فيه و هو يريد وجه الله» نيتش هم فقط خدا باشد، «أعطاه الله ثواب أربعين ألف ألف صديق و أربعين ألف ألف شهيد» احاديثي که ثواب زياد نوشته شده خيلي‌ها را به تعجب وا مي‌دارد. چهل ميليون شهيد، گاهي آدم شک مي‌کند به سند اين حديث، ولي اينها نشان مي‌دهد چقدر اين کار اهميت دارد. امامان و پيامبر ما براي اينکه به ما تفهيم کنند بعضي کارها چقدر ارزش دارد او را با شهيد مقايسه مي‌کنند. کسي که متکفل امر اذان مي‌شود، مسئوليت سختي است و بايد زودتر بيايد، وقت‌شناس باشد، اخلاق اذان‌گو مهم است، مي‌گويند: اين اذان‌گوي مسجد است، منش و رفتار او اهميت دارد. پيغمبر فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَلا إِنَّ بُيُوتِي‏ فِي‏ الارْضِ‏ الْمَسَاجِدُ» (وسايل الشيعه/ج1/ص381) حديث قدسي است. خانه‌هاي من در زمين مسجدها هستند. «تُضِي‏ءُ لاهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي‏ءُ النُّجُومُ لاهْلِ الارْضِ‏» آسماني‌ها وقتي به کره‌ي زمين نگاه مي‌کنند، مسجدها را نقطه‌هاي درخشان مي‌بينند. آنهايي که اهل معنا هستند از اين احاديث الهام مي‌گيرند.
پيغمبر فرمود: «الْمَسَاجِدُ سُوقٌ‏ مِنْ‏ أَسْوَاقِ‏ الاخِرَةِ» (مستدرك الوسائل، ج 3، ص 361) امروز که روز فقدان پيامبر است و از حضرت فاطمه مي‌پرسيدند: چرا اينقدر گريه مي‌کنيد؟ فاطمه زهرا يکي از بکائيان تاريخ است. آدم ابوالبشر، يعقوب نبي، فاطمه زهرا، امام زين العابدين. اينها از کساني هستند که خيلي گريه مي‌کردند. مي‌پرسيدند: چرا گريه مي‌کنيد؟ دو دليل براي گريه‌هايشان بيان مي‌فرمودند: «فقد النبي و ظلم الوسيع» اينکه پيامبر از دست ما رفته، هرکس پيامبر را بيشتر مي‌شناخت، بيشتر مي‌سوخت. امروز پاي تلويزيون نشستيم و از يک زاويه نگاه مي‌کنيم. زاويه‌ي عبادت و مسجد، پيامبر ابعاد مختلف دارد. در اين زاويه با پيغمبر عهد کنيم، يا رسول الله، ما اين احاديث را در مورد شما مي‌شنويم. همين امروز من با شما در پيشگاه خدا عهد مي‌بندم که بچه‌هايم را مسجد ببرم، خانواده‌ام را مسجد ببرم. يک مسئوليتي در مسجد قبول کنم. يک کاري کنم که ديگران به مسجدي‌ها حسن ظن پيدا کنند و مرا به عنوان يک مسجدي خوش رفتار قبول کنند. يعني اين احاديثي که مي‌شنويم غير از اينکه فضائل پيامبر را مي‌گوييم مي‌خواهيم بگوييم: امروز تصميمي بگيريم و يک مسئوليتي را بپذيريم. روز 28 صفر متفاوت براي ما باشد. پيغمبر فرمود: «الْمَسَاجِدُ سُوقٌ‏ مِنْ‏ أَسْوَاقِ‏ الاخِرَةِ» (مستدرك الوسائل، ج 3، ص 361) هرکس مي‌خواهد از بازار آخرت خريد کند، به مسجد برود. بازاري است از بازارهاي آخرت، بعضي علما در حاشيه‌ي همين حديث نوشته بودند از اين معلوم مي‌شود که مساجد بايد فضاي سبز داشته باشد. تعبير شده به باغستان‌هاي بهشت، «الْمَسَاجِدُ مَجَالِسُ الْأَنْبِيَاءِ» (مستدرك‏الوسائل/ ج 3/ ص 362) محل نشستن پيامبران است. پيغمبر فرمود: کسي که مرتب به مسجد مي‌رود، گواهي به ايمان او بدهيد. امام رضا فرمود: چرا سفارش شده به مسجد برويم و نماز را به جماعت بخوانيم؟ براي اينکه همديگر را بشناسيم. از من مي‌پرسند: آقا شريعتي چطور انساني است؟ چطور بشناسم؟ بايد جاهايي باشد ما چند ماهي همديگر را ببينيم، نقاط ضعف و نقاط قوت، شما فلاني را مي‌شناسي؟ بله، ايشان در مسجد ما نماز مي‌آيد. پيغمبر فرمود: کسي که مرتب مسجد مي‌رود به ايمان او شهادت بدهيد.
عثمان بن مظعون به پيامبر عرض کرد: تصميم به سياحت گرفته‌ام، پيغمبر فرمود: «فَإِنَّ السِّيَاحَةَ فِي أُمَّتِي لُزُومُ الْمَسَاجِدِ» (مستدرك الوسائل، ج 3، ص 100) سياحت امت من اين است که پيوسته با مسجد در رفت و آمد باشيد، «وَ انْتِظَارُ الصَّلاةِ بَعْدَ الصَّلاةِ» در مسجد بنشيني و منتظر اقامه نماز بعدي باشي. ابوذر غفاري که اين هفته از ايشان ياد مي‌کنيم، پنج شش مورد از چهل مورد در مورد ابوذر غفاري است. ابوذر خيلي مسجد مي‌آمد و يکي از چهار، پنج نفري است که از خلوت‌هاي پيغمبر استفاده مي‌کرد. مي‌ديد هيچکس نيست و پيغمبر تنهاست، از اين فرصت استفاده مي‌کرد، الآن مجموعه مواعظ پيامبر به ابوذر چاپ شده است. مواعظ پيامبر به ابن مسعود چاپ شده است. ابوذر يک چنين کسي است و زياد با پيامبر مي‌نشست. پيغمبر به ابوذر غفاري فرمود: مادامي که در مسجد نفس مي‌کشي، به ازاي هر نفس پاداشي در بهشت به تو مي‌دهند. ما اينها را درک نمي‌کنيم و از کنارش مي‌گذريم.
پيغمبر فرمود: نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است. امام جماعت بايد منظم باشد و سر وقت بيايد، نيامده است. فقهاي ما مي‌فرمايند: مقداري نماز را تأخير بياندازيد، بهتر از فرادي خواندن است. پيغمبر فرمود: حق مسجدها را بدهيد. پرسيدند: چه حقي دارد؟ فرمود: دو رکعت نماز تهيت بخوانيد. تهيت يعني احترام، مسجدها احترام دارند. وارد مسجد شديم تا نماز برپا مي‌شود به سمت قبله مي‌نشينيم دو رکعت نماز تهيت مي‌خوانيم، مثل نماز صبح. از چيزهايي که پيغمبر خيلي ناراحت مي‌شد اين بود که در حياط مسجد آب دهان بياندازند. دارد که عصباني مي‌شد کسي آب دهان مي‌انداخت. پيغمبر به نظافت اهميت مي‌داد، يکبار ديدند آب دهاني در مسجد افتاده، با سرعت تميز کردند و بعد براي نماز رفتند. تميزي و نظافت و مرتب بودن مسجد فوق العاده در جذب اثر دارد. پيغمبر فرمود: «تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ عِنْدَ أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُمْ‏» (تهذيب الاحكام، ج 3، ص 255) کفش‌هايتان را قبل از ورود به مسجد دربياوريد، در حديث ديگر فرمودند: نگاه کنيد کفش‌هايتان کثيف و گلي نباشد و دستشويي‌هاي مسجد را خارج از مسجد بسازيد. پيغمبر فرمود: کسي که سير خورده به خاطر بوي دهانش مسجد نرود. گاهي از افراد مي‌پرسيم: شما چرا به مسجد کم مي‌آييد؟ يکي از دلايل همين است که تميز نيست. فرش‌ها بو مي‌دهد. بوي جوراب مي‌آيد. امام باقر(ع) وارد مسجد شدند، ديدند کسي بوي عرق بدنش مي‌آيد. فرمودند: تو به جاي جاذبه، ايجاد دافعه مي‌کني.
ثواب مسجدها را در حديثي پيغمبر فرمود: نماز در مسجدالحرام ثواب صد هزار نماز دارد و نماز در مسجد مدينه ثواب ده هزار نماز دارد. زيارت مکه و مدينه را آرزو کنيم. نماز در بيت المقدس ثواب هزار نماز دارد و نماز در مسجد اعظم شهرها صد نماز و نماز در مسجد محل 25 نماز و نماز در مسجد بازار، دوازده نماز و نماز در خانه ثواب يک نماز دارد. چقدر تفاوت مي‌کند. پيغمبر فرمود: «بشر المشائين‏ في الظلم الي المساجد» مژده بدهيد کساني که در تاريکي به سمت مساجد مي‌روند يا براي نماز مغرب و عشاء يا براي نماز صبح، «يطلب فيه الجماعه» به دنبال نماز جماعت هستند. «بنور عظيم من عند الله يوم القيامة» اينها روز قيامت که روز تاريکي هست و بعضي چهره روشن دارند، مسجدي‌ها را بشارت بده. از مسجد نور مي‌گيرند، چون روز قيامت قرآن مي‌فرمايد: کساني که نور ندارند به آنهايي که نور دارند مي‌گويند: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُم‏» (حديد/13) بايستيد تا ما هم از نور شما اقتباس کنيم. «قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورا» آنها مي‌گويند بايد از دنيا مي‌آورديد. اينجا اين نور قابل انتقال نيست. نور در مسجد هست و فرصت داريم. بنيان‌گذار پايگاه معنوي پيغمبر است. بگوييم: يا رسول الله، ما فهميديم و شما خيلي به مسجد باور داشتيد. تصميم مي‌گيريم حضورمان در مسجد از نظر کمي و کيفي بيشتر کنيم.
در حديث ديگري فرمود: «مَنْ مَشَي‏ إِلَي‏ مَسْجِدٍ يَطْلُبُ فِيهِ الْجَمَاعَةَ» کسي که پياده به مسجد مي‌رود بخاطر اينکه به جماعت برسد، «كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ» به ازاي هر قدمي که برمي‌دارد، «سَبْعُونَ أَلْفَ حَسَنَةٍ» هفتاد هزار حسنه «وَ يُرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مِثْلُ ذَلِكَ» (وسايل الشيعه/ج8/ص287) پيغمبر فرمود: «الابعد فالابعد من المسجد اعظم‏ اجرا» (کنزالعمال/ج7/ص559) هرکس خانه‌اش به مسجد دورتر است، ثوابش بيشتر است چون مسافت بيشتري را طي مي‌کنند و به نماز مي‌رسند. آن کسي که دو تا کوچه آن طرف‌تر است، خير بيشتر و حسنات بيشتري مي‌بيند. هرکس خانه‌اش دورتر است اجرش بيشتر است. پيغمبر فرمود: «إسباغ الوضوء في المكاره» در سختي‌ها وقتي کسي وضوي شادابي مي‌گيرد «و نقل الاقدام إلي المساجد» و قدم برداشتن به سمت مسجدها، «وَ انْتِظَارُ الصَّلاةِ بَعْدَ الصَّلاة» منتظر نماز بودن، اين سه موضوع «تغسل الخطايا غسلا» (بحار الانوار، ج 85، ص 18) گناهان ما را شستشو مي‌دهد.
جابر بن عبدالله انصاري مي‌گويد: خانه‌هاي ما از مسجد پيامبر دور بود. خواستيم بفروشيم و نزديک مسجد خانه‌اي تهيه کنيم. حضرت فرمود: شما در برابر هر گامي که به سوي مسجد برمي‌داريد، درجه‌اي نزد خدا داريد. نه خانه‌هاي شما همانجا که هست، اجر شما بيشتر است. چون وقتي نگاه مي‌کنيم، بعضي از کشورهاي اسلامي هم اينطور است که براي رفتن به نماز يک فضاي هيجاني پيش مي‌آيد و جمعيتي به سمت مساجد در حال رفت و شد هستند، و همين اثر تربيتي دارد. اين نشان مي‌دهد بازار بندگي خدا خيلي رونق دارد. در يک پاساژي که سيصد مغازه‌اي هست، مي‌توانستند يکي از مغازه‌ها را به قيمت چند ميليارد بفروشند ولي به نمازخانه اختصاص دادند. پيغمبر فرمود: خداوند به من وحي فرمود: اي برادران رسولان و اي برادر انذار کنندگان، اين هشدار را به مردمت بده، «لا يدخلوا بيتا من بيوتي و لاحد من عبادي عند أحد منهم‏ مظلمة» (عدة الداعي، ص 141) اين هشدار را بده مسجدي‌ها که مي‌روند مسجد مديون نباشند. چقدر اين مظلمه مهم است. دين بر گردنشان نباشد. مسجدي که مسجد مي‌آيد همه از او راضي باشند. بدهکاري‌اش را داده باشد و چکش برنگرده. مسجدي شدي مسئوليت سنگين مي‌شود. اينکه مي‌گوييم: ثواب چهل ميليون شهيد معلوم مي‌شود اين طرف مسئوليت سنگيني دارد.
پيغمبر فرمود: «الْجُلُوسُ‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ انْتِظَارَ الصَّلاةِ عِبَادَةٌ» (كافى، ج 2، ص 356)در انتظار نماز نشستيم و اين نشستن عبادت است تا زماني که به هم نزنند. گفتند: چه چيزي به هم مي‌زند؟ فرمود: غيبت. انشاءالله در مساجد ما غيبت نباشد ولي عجب هشداري است. کسي که در انتظار نماز است در حال عبادت است مادامي که خرابش نکند. چه چيزي خرابش مي‌کند؟ غيبت کردن. پيامبر به ابوذر غفاري فرمود: «كُلُ‏ جُلُوسٍ‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ لَغْوٌ» نشستن در مسجد خاصيتي ندارد، «إِلا» مگر براي سه چيز، «ثَلاثَةً قِرَاءَةُ مُصَلٍّ» نماز مي‌خواند، «أَوْ ذَاكِرٌ لِلَّهِ تَعَالَي» يا ذکر خدا و دعا و نيايش، «أَوْ مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ»(وسائل الشيعة، ج 4، ص 117) يا از موضوعي پرسش مي‌کند. يا گفتگوي علمي و يا عبادت و نيايش و يا نماز، در مسجد بايد کاري انجام بدهيم.‏ پيغمبر فرمود: مسجدها از روز اول براي درس قرآن طراحي شده است و بيشترين جاي آموزش قرآن، آموزش روخواني و روانخواني و زيباخواني و ترجمه و مفاهيم و تفسير است و بهترين جا در مسجدهاست. پيغمبر فرمود: هرکس خدا را دوست دارد، مرا دوست دارد و هرکس مرا دوست دارد بايد عترتم را دوست بدارد. هرکس عترتم را دوست دارد بايد قرآن را دوست بدارد. خدا، پيامبر، قرآن و عترت و مسجد، زنجيره‌اي به هم پيوند دارند.
پيغمبر فرمود: «إِنَّ لِلْمَسَاجِدِ أَوْتَاداً» کساني هستند مرتب به مسجد مي‌آيند و اينها پايه‌هاي مسجد هستند. تا ستون نباشد سقف پايين مي‌آيد و مسجد به لحاظ معنوي يک جمعي هستند پا به رکاب هستند و هميشه به هر قيمتي شده، کساني هستند که هميشه در مسجد حاضر هستند. «الْمَلائِكَةُ جُلَسَاوهُمْ» همنشينان اينها فرشته‌ها هستند. «إِذَا غَابُوا افْتَقَدُوهُمْ» وقتي اينها غايب مي‌شوند فرشته‌ها پرس و جو مي‌کنند کجا هستند. «وَ إِنْ مَرِضُوا عَادُوهُمْ» بيمار شدند فرشته‌ها به عيادت مي‌روند. «وَ إِنْ كَانُوا فِي حَاجَةٍ» اگر مشکلي پيدا کردند، «أَعَانُوهُمْ‏» (مستدرك الوسائل، ج 3، ص 358) فرشته‌ها به کمکشان مي‌روند. سيره‌ي پيامبر اين بود که در حديث ديگري هست، وقتي پيامبر به مسجد مي‌آمدند از غايبين سؤال مي‌کردند. معلوم مي‌شود امام جماعت بايد با دقت همه را رصد کند. فلاني کجا هست. اگر سفر بود همه با هم دعايش مي‌کردند. وقتي مي‌آمد مي‌گفتند: نبودي پيغمبر دعايت کرد. اگر مريض بود دسته جمعي به عيادتش مي‌رفتند و اگر از دنيا رفته بود در مراسمش، يعني يک جمع صميمي و عاشق.
مورد سي‌ام، فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ طُوبَي لاصْحَابِ الالْوِيَةِ» پرچم‌داران «يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَحْمِلُونَهَا فَيَسْبِقُونَ النَّاسَ إِلَي الْجَنَّةِ» پرچم‌ها به دستشان است پيشاپيش مردم به سمت بهشت مي‌روند. اينها چه کساني هستند؟ «أَلا وَ هُمُ السَّابِقُونَ إِلَي الْمَسَاجِدِ» آنها که زودتر به مسجد مي‌روند روز قيامت پيشاپيش بقيه پرچم به دست هستند، «بِالاسْحَارِ»(مستدرك الوسائل، ج 3، ص 433) کساني که در سحرگاهان به مسجد مي‌آيند.
شريعتي: امروز خبري شنيديم که خيلي متأثر شديم، جناب علامه بزرگوار، نابغه عصر ما علامه سيد جعفر مرتضي عاملي که خداوند رحمتشان کند، در شب رحلت نبي مکرم اسلام کتابي را نوشتند «الصحيح من سيرة نبي الاعظم» 35 جلد است و اين خدمات بي پاسخ نماند و در شب رحلت مهمان سفره‌ي نبي اکرم شد.
حاج آقاي بهشتي: توفيق داشتم در خدمت حاج آقاي قرائتي يکبار به منزل ايشان در قم رفتم. کتابخانه‌ي بزرگي داشتند و خدمات ايشان در دهه‌هاي بعد روشن مي‌شود. لبنان و ايران از فيض وجود اين شخصيت بهره بردند و براي بزرگداشت ايشان مردم ما و مردم لبنان اقدام خواهند کرد.
شريعتي: امروز صفحه‌ي 207 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه توبه را تلاوت خواهيم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات را به روح پيامبر اعظم حضرت محمد مصطفي(ص) و امام حسن مجتبي(ع) هديه کنيم.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «123» وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ «124» وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ «125» أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ «126» وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «127» لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «128» فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ»
ترجمه آيات: اى كسانى‏كه ايمان آورده‏ايد! با كسانى از كفّار كه نزديك شمايند بجنگيد. بايد آنان در شما خشونت و صلابت بيابند و بدانيد كه خداوند، با پرهيزكاران است. و هرگاه سوره‏اى نازل شود، برخى از منافقان گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ايمان آورده‏اند، (آيات قرآن) بر ايمانشان بيافزايد و آنان بشارت مى‏گيرند. و امّا آنان كه در دلهايشان بيمارى است، (آيات قرآن) پليدى بر پليدى آنان افزايد و در حال كفر بميرند. آيا نمى‏بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى‏شوند، امّا نه توبه مى‏كنند و نه پند مى‏گيرند. و هرگاه سوره‏اى نازل شود، بعضى از آنان (منافقان) به بعضى ديگر نگاه كنند (و پرسند:) آيا كسى شما را مى‏بيند؟ پس (مخفيانه از حضور پيامبر) خارج مى‏شوند. خداوند دلهاى آنان را (از حق) برگردانده است، زيرا آنان مردم نفهمى هستند. همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز، و به مؤمنان رئوف و مهربان است. پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كرده‏ام و او پروردگار عرش بزرگ است.
شريعتي: ده موردي که از سيره‌ي پيامبر باقي مانده است، در کانال قرار خواهيم داد. روز سه‌شنبه همزمان با سالروز شهادت امام رضا(ع) با حضور آقاي دکتر رفيعي در رواق بزرگ امام خميني در خدمت شما هستيم و شما را زيارت خواهيم کرد.
حاج آقاي بهشتي: آيه‌ي 128 بسيار اميدبخش است. خداوند بزرگان ما را حفظ کند. حضرت آيت الله جوادي آملي مي‌فرمودند: اين آيه براي همه روزگاران است. «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ» پيامبري از جنس شما آمد، «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» سخت است که شما به زحمت بيافتيد. امروز يک جوان نمي‌تواند ازدواج کند، پيغمبر غصه مي‌خورد. يک کسي دارو ندارد، گرفتاري‌هاي ما را پيامبر حاضر و ناظر است و غصه مي‌خورد. سخت است بر او که شما به رنج و زحمت بيافتيد. «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» با چه شوقي رنج مي‌برد و زحمت مي‌کشد، «بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» نسبت به مؤمنان مهربان و رحمت بخش است.
ابوذر غفاري شخصيت کم نظيري است و پر جرأت و جسور است. بي اعتنا به مقام و مال دنياست. عاشق اهل‌بيت است و در روزگاري تبعيد شد، او که بايد مسئوليت اجتماعي جامعه را بر عهده داشته باشد، تبعيد شد و بدرقه کنندگانش به سمت ربذه مي‌رفتند، ممنوع بود کسي او را بدرقه کند. اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و چند نفر ديگر او را بدرقه کردند و دلداري و تسکين دادند، او بر موضع خودش ايستادگي کرد تا در تنهايي و غربت به شهادت رسيد.
شريعتي: انشاءالله همه ما براي هميشه ايام زير سايه‌ي پيامبر و اهل‌بيتشان باشيم. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: «اللهم ادخلني في کل خيرٍ ادخلت فيه محمداً و آل محمد و اخرجني من کل سوءٍ اخرجت منه محمداً و آل محمد» خدايا زندگي و مرگ ما را محمدي قرار بده و جهان را براي تشريف فرمايي منجي اسلام حضرت مهدي موعود آماده بفرما.
شريعتي:
کبوتر دل خود را به شوق عرض سلامي *** به کوي تو بفرستم اگر دهي جوابي
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»