حجت الاسلام والمسلمين بهشتي– ابعاد مختلف تربيت عبادي- (تکليف، صحت، قبولي، کمال)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي- (تکليف، صحت، قبولي، کمال)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 08-02- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
برخيز به خون دل وضويي بکنيم *** در آب ترانه شست و شويي بکنيم
عمر اندک و فرصت خموشي بسيار *** تلخ است سکوت گفت و گويي بکنيم
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان. انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد و دل و جانتان سبز باشد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالي و همه بينندگان و شنوندگان سلام ميکنم. از خدا طلب خير ميکنيم که نطق ما را آنگونه که مورد پسندش هست تقدير بفرمايد.
شريعتي: حاج آقاي قرائتي در مطلع سخن اين دعا را ميخواندند «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» خدمت شما هستيم، در مورد تربيت عبادي نکات بسيار خوبي را در مورد عبادت در جلسات گذشته اشاره کردند و قرار شد همينطور پله پله برويم تا به عبادات و نکات پر اهميت ديگر هم بپردازيم.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، ميخواهم در اين برنامه موضوع خيلي مهمي را مطرح کنم و آن شرايط عبادت است. براي عبادت ميشود چهار مرحله تعريف کرد. تکليف، صحت، قبولي، کمال. اين چهار کلمه را همه حفظ کنند. هر کدام از اين چهار مرحله شرايطي دارد. مرحله اول تکليف است، يعني کسي بايد مکلف باشد تا عبادت بر او واجب شود. چه کسي مکلف است؟ کسي که عاقل است، بالغ است، قادر و توانا است، يکي يکي در مورد اينها بايد صحبت کنيم. خداوند عقل را به همه داده است، اگر از سر کسي عقل پريد، ديگر تکليفي ندارد. دوم اينکه بالغ است، وقتي بلوغ آمد، خداوند انسان را طوري آفريد که از بدو تولد بايد برسد به مرحله رشد يا انس، دختران در پايان نه سال قمري و پسران در پايان پانزده سال قمري، اين يکي از نشانههايش است و نشانههاي ديگر هم که در رسالههاي عمليه هست، اين نشانهها را هم در نظر بگيريم، کارشناسان ميگويد: پسران امروزي يازده سال، دوازده سال غالباً بالغ ميشوند. يعني با پيش آمدن تکنولوژي و وسايل ارتباط جمعي بلوغ زودتر ظاهر ميشود. به گفته کارشناسان، پسران ايراني به خصوص در شهرهاي بزرگ مثل تهران بالغ ميشوند، يعني مکلف هستند. نميتواند بگويد: من الآن پانزده سالم نشده است. سومين مورد قادر است، يعني بايد بتواند کارها را انجام بدهد. اگر ناتوان هست نميتواند حج انجام بدهد. به همان نسبت از گردنش برداشته ميشود، نميتواند در نماز بايستد، نميتواند روزه بگيرد. توانايي ندارد. خداوند در قرآن فرمود: بيش از توان تکليف نميکند. «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» (بقره/286) يعني به نسبت توانايي خداوند تکليف ميکند. کساني که مريضي دارند، ماه رمضان غصه ميخورند و گريه ميکنند و حسرت ميخورند. اگر اينها واقعاً وظيفه ندارند، خوب وظيفه نيست و تکليفي ندارند. به جايش عبادتهاي ديگري را انجام ميدهند. پس مرحله اول تکليف است. بايد عاقل و بالغ و قادر و توانا باشد. سه چهار نکته را بايد بگويم.
بچههايي که هنوز به تکليف نرسيدند، مثل يک دختر هفت ساله و پسر ده ساله، حالا اگر عبادت انجام دادند، يعني ثواب ندارد؟ حتماً دارد. در حديثي ديدم کارنامه ما، پرونده عمل ما از وقتي به تکليف ميرسيم صفحه يک آن شروع ميشود ولي خداوند از روي مهرش صفحاتي را قبل از صفحه يک، مثل مقدمه بعضي کتابها، گاهي بيست، سي صفحه هست و بعد صفحه يک شروع ميشود. در آنجا خداوند، پاداش ميدهد، مثلاً آن بچه صدقه داده، نماز خوانده و روزه گرفته است. يا حتي به اتفاق پدر و مادر مکه رفته است. زيارت رفته است، صلوات فرستاده است. اينها همه پاداش دارد و قبل از صفحه يک براي خودش و براي پدر و مادرش و براي مربي و معلمش ثبت ميشود. اين هم لطف و بزرگي خداست.
نکته دوم اينکه ما گفتيم: بر بچهها واجب نيست قبل از اينکه بالغ شوند عبادات انجام بدهند ولي براي پدر و مادرها واجب است که آنها را با عبادات آشنا کنند. خدا مرحوم آقاي حسيني (اخلاق خانواده) را رحمت کند، امسال به رحمت خدا هستند و در رسانهها خيلي خدمت کردند. در اجلاس نماز يک سال مقالهاي که ارائه دادند همين بود که به بچههايي که به تکليف نرسيدند عبادت واجب نيست، ولي بر پدر و مادرشان واجب است. بعد ميفرمودند: من تحقيق کردم کلماتي که در حديث آمده، «وَجَبَ، فرضَ، عَليک» يعني از اينها مطلوبيت و اهميت فهميده ميشود. واجب است بر پدر و مادر که آنها را علاقهمند کنند. آنها را تشويق کنند. اين کار بر پدر و مادر واجب است. خانوادهها نميتوانند بگويند: اين پسر پانزده ساله نشده است. اين دختر نه ساله نشده است! بر بچهها واجب نيست ولي بر پدر و مادرها واجب است. يعني خيلي اهميت دارد. کتابهايي براي شيوههاي دعوت به نماز نوشته شده است. در برنامههاي آينده به ترتيب سن خواهيم گفت. مثلاً تا سه سالگي چه کنيم، تا هفت سالگي چه کنيم؟ به بلوغ رسيدند چه کنيم؟ پدر و مادرها بايد چنين اهتمامي داشته باشند. يک جدول براي واکسن دارند، براي عبادتشان هم بايد اينطور باشد. سه ساله شد چه ياد بدهيم. پنج ساله شد چه ياد بدهيم. بچهها هفت ساله شدند بايد يک نماز کامل را هم علاقه داشته باشند و هم اجرا کنند.
نکته سوم اينکه بچههايي که به تکليف نرسيدند، احياناً گاهي خسارت به دارايي مردم وارد ميکنند. مثلاً فوتبال بازي ميکند، شوت ميکند شيشه ميشکند. يا سر شوخي از باغي ميگذرند و ميوه آن باغ را ميخورند. همانجا بپرسيد: چرا اين کار را ميکني؟ ميگويد: من به تکليف نرسيدم. اين را بايد همه بدانند. بچههايي که به تکليف نرسيدند، اگر خسارتي وارد کنند، از روي آگاهي يا نا آگاهي ضامن است. اگر پدر و مادرش داد از گردن او برداشته شده است، وگرنه تا پايان عمر مديون است. گرسنه بوده از بازاري گذر ميکرده و صاحب مغازه هم نبوده، يک مشت نخودچي برداشته خورده است. الآن مثلاً پنجاه سال گذشته، بايد قيمت کند يک مشت نخودچي به پول امروز چقدر ميشود، اگر صاحبش را ميشناسد به خود او يا وارث او بدهد و اگر نميشناسد به مرجعي که از او تقليد ميکند يا نمانده او پول را بسپارد. به قول حاج آقاي قرائتي طولانيترين آيه قرآن در مورد دين است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ» (بقره/282) يعني مسائل حقوق مردم و حق الناس مهم است. نميتوانم بگويم: من به تکليف نرسيدم. شايد اين خاطره را بعضي دوستان شنيده باشند، يکي از علما ميفرمود: ما بچه بوديم به باغهاي نزديک شهر ميرفتيم، ميوه ميخورديم و فرار ميکرديم، بعد که طلبه شديم ديديم مديون هستيم. برويم بگوييم يا نه، بالاخره گفتيم: اينجا حل شود بهتر از قيامت است. رفتيم صاحب باغ را پيدا کرديم و گفتيم: قصه ما اين است. از ميوههاي شما پنج بار، ده بار خورديم. چقدر ميشود؟ صاحب باغ خيلي خوشحال شد و خوشش آمد و به ما ناهار داد و يک جعبه ميوه داد. آن قصه حل شد! نگذاريم به قيامت بيافتد. به کسي بدهکار هستيم، مهم اين است که حق به حقدار برسد. به حسابش واريز کنيم. در دخلش بياندازيم. به کسي بدهيم او بدهد. لزومي ندارد يادآوري کنيم شما سي سال قبل از ما طلبکار بودي. مهم اين است آن دين پرداخت شود. پس بچهها در سن قبل از تکليف اگر خسارتي وارد کردند ضامن هستند. پدر و مادر دادند که هيچ، اگر ندادند تا پايان عمر اين دين بر گردنشان هست.
نکته چهارم، يک جرمهايي در اسلام هست که کيفر دارد. بزرگسالان اگر انجام بدهند، جرم و کيفر قتل معلوم است. يا فحشهايي در اسلام هست که اگر کسي اين فحش را بدهد، شلاق دارد. اگر اين جرم را يک بچهي به تکليف نرسيده انجام بدهد، ميتواند بگويد: من بچه هستم؟ نه. آنها هم کيفر دارد، کيفرهاي تعريف شدهاي که بستگي به قاضي دارد. قاضي ميگويد: اين بچه هشت سال دارد، اين جرم را مرتکب شده، اصطلاحاً ميگويند: تعزير، يعني يک تنبيهات کم، اينطور نيست که بچهها به خودشان اجازه بدهند هر جرمي را مرتکب شوند و بگويند: ما هنوز به سن تکليف نرسيديم. اين چهار نکته را در مورد تکليف بايد دقت کنيم. نکته اول عبادات بچهها، ثواب دارد و ثبت ميشود. نکته دوم اينکه پدر و مادرهاي بچهها نگويند: بچههاي ما به تکليف نرسيدند. ما وظيفهاي نداريم. مثلاً ماه رمضان نزديک است. حديث از امام معصوم به ما رسيده است که بچههايتان را به روزه گرفتن علاقهمند کنيد. مردم ميپرسند: دختر شش هفت ساله چه روزهاي ميتواند بگيرد. امام همين روزهاي که در جامعه ما مرسوم هست، روزهي کله گنجشکي را فرمودند. يعني سحر با پدر و مادر سحري ميخورد، تا ساعت ده خودداري ميکند، آنوقت به او ياد ميدهند اين افطار تو هست. افطار ميکند دوباره يک روزه دوم ميگيرد، از ساعت ده تا ساعت دو، دوباره از ساعت دو تا مغرب، در يک روز سه بار افطار ميکند ولي اين را پدر و مادر ياد او ميدهند. همين کار ثواب دارد. خساراتي که بچهها وارد ميکنند، ضمانت دارد. جرمهايي که بچهها مرتکب ميشوند کيفر دارد ولي کيفر کمتر، اين براي مرحله اول، تکليف است.
يک گام جلوتر ميرويم، مرحله صحت، عبادت بايد صحيح انجام شود و غير صحيح فايده ندارد. صحيح انجام شود يعني چه؟ از دو جهت، يکي نيت او درست باشد. يعني عبادت براي خدا باشد. براي ريا و خوشايند اين و آن، براي اينکه انتظار داشته باشم تعريف کنند، فقط براي خدا باشد. اين عبادت صحيح است. دوم به شکلي که اسلام به ما ياد داده عبادت را انجام بدهيم. شريعت محمدي(ص) از روز اول براي نماز، چون کلمه صلاة يعني دعا، ولي در اسلام به يک دعا و نيايش خاصي گفته ميشود. بايد وضو بگيريم، لباس ما بايد پاک باشد، بدن ما پاک باشد، به سمت قبله بايستيم، نيت کنيم، تکبيرة الاحرام بگوييم. کتاب خدا را بخوانيم، يک سوره به انتخاب خودمان و رکوع و سجده و چه و چه، به همين شکل است. اسم اين تعبد است يعني بي چون و چرا قبول دارم. يک کلمهاي در قرآن به نام مناسک هست. شهيد مطهري يک مقالهاي دارد به نام شکل عبادت، اصل عبادت را که فطرت ما ميگويد: ما نيازمند به خدا هستيم و بايد عبادت کنيم. اما شکل عبادت چه؟ يک کسي بگويد: من ميخواهم يک غزلي از حافظ بخوانم و اين نماز من است. پيغمبر فرمود: هرکس عبادتي کند و مطابق با سنت من باشد، او پاداش ميبرد. عبادتهاي ما تعريف شده است. روزه اين قواعد را دارد، از اين ساعت تا اين ساعت، خوردن و آشاميدن بايد رعايت شود. يک کسي ميگويد: خيلي خوب، شما نميخواهيد من هفده ساعت چيزي نخورم؟ اين را از شب تا صبح نميخورم. يا کساني بودند در اسلام چهار ماه، ماههاي حرام، اين از زمان جاهليت بود و اسلام هم تأييد کرد. همه متفق القول شويم و چهار ماه را نجنگيم. آن چهار ماه، سه ماهش پي در پي است، يک ماهش فاصله دارد که ماه رجب است، يک عده آمدند از روي سليقه خودشان گفتند: چه فرقي ميکند، ما چهار ماه نبايد بجنگيم ولي تعيين ماهها، آيه نازل شد اين ظلم است. شکل اين کار را به خدا واگذار کنيد. صحت عبادت بسته به اين است که شرع چگونه فرموده است. ما در نماز شک ميکنيم سه رکعت خواندم يا چهار رکعت خواندم. چه کنم؟ به هم ميزنم و يک نماز ديگر ميخوانم؟ نه! بايد ديد شرع چه ميگويد و اينجا تکليف من چيست؟ بين راه به اشکال برخوردم راه حل دين چگونه است، ما يک موضوعي داريم در آيندهها يک يا دو جلسه بايد در موردش صحبت کنيم و آن تقليد کردن است. بعضي ممکن است بگويند: ما انسان عاقل و بالغ و تحصيل کرده هستيم. چرا بايد از يک نفر ديگر تقليد کنيم؟ ما در دينمان اعتقادات داريم، اخلاق داريم، احکام داريم. در اعتقادات تقليد نميکنيم و نبايد بکنيم. در اخلاقيات هم به فطرتمان اتکا ميکنيم اما در احکام و دستورات ديني به فقيه جامع الشرايط، اگر متخصص باشيم نياز نيست تقليد کنيم. اگر مجتهد باشد نياز ندارد تقليد کند. کسي که خودش دکتر است، به دکتر مراجعه نميکند.
مثلاً سربازي در سربازخانه، از او ميپرسيم: براي چه نماز ميخواني؟ ميگويد: از ترس فرمانده. يا کارمند اداره از رودروايسي با رئيس اداره نماز ميخواند. اينها نماز نيست، قصد و نيت مهم است که فقط براي خدا بايد باشد. غير خدا در حافظه ما نيايد. يک قسمت ديگر شکل نماز هست. شکلش را بايد از فقيه بپرسيم. همه ما بايد رسالهاي در خانه داشته باشيم. کساني هستند نماز ميخوانند، روزه ميگيرند، تقليد نميکنند و احساس بي نيازي ميکنند. بخواهيم عبادات ما صحيح باشد بايد به همان شکلي که شرع گفته باشد. شرع هم در چهارچوب رساله مراجع هست که با سيستمي مرجع تقليد را انتخاب کرديم و تا پايان براساس نوشته او جلو ميرويم.
گام اول تکليف بود، گام دوم صحت بود يعني عبادت را صحيح انجام بدهيم. گام سوم، قبولي است. من فکر ميکنم در اين قسمت اسلام با يک هوشمندي وارد زندگي ما شده است. يعني عبادات را به همه زندگي ما گره زده است. رحمت خدا به روح بلند حضرت امام خميني، نماز معجوني است الهي که سعادت فرد و جامعه را در دنيا و آخرت تضمين ميکند. شما وارد قبولي شود. اسلام آمده قبولي نماز، قبولي روزه، قبولي حج، قبولي خمس را گره زده به اخلاق زن و شوهر، يعني چه؟ يعني ميفرمايد: زن نماز که ميخواند اگر ميخواهد قبول شود بايد شوهرش از او راضي باشد. کار يک مقدار سخت ميشود ولي زيباست. شوهر اگر ميخواهد نماز و روزه و حج او قبول شود بايد خانمش از او راضي باشد. يعني يک تدبيري است اسلام کرده است. ميتوانست نماز را جدا و باقي کارهاي زندگي را جدا مطرح کند. اما آمده پيوند زده، ميخواهي نمازت قبول شود؟ نمازي که به تکليف رسيدي و صحيح هست، ميخواهم قبول شود. يک نماز خوان نبايد بداخلاق و بد دهان باشد. در مناسبات اجتماعي ميفرمايد: اگر مؤمن غيبت مؤمني را بکند، غيبت خانم يا آقايي را ميکند تا چهل روز عباداتش قبول نميشود. نه اينکه ديگر نخواند، اگر نماز صحيح باشد جهنم نميرود ولي بهشت رفتنش مربوط به قبولي است. درجه گرفتنش مربوط به قبولي است. بعد از تربيت عبادي، تربيت اخلاقي را خواهيم گفت و آنجا در مورد غيبت صحبت خواهيم کرد. يکي از پيامدهاي غيبت همين است.
خدا آيت الله بهاءالديني را رحمت کند، ميفرمايد: چقدر تلخ است که روز قيامت آدم ببيند، خدمات و عباداتش در کارنامه ديگري به ثبت رسيده است. نماز خوانده، ثوابش رفته در کارنامه کسي که غيبتش را کرديم. چقدر سخت است. گاهي شما ميبيني از اين کارت بانکي شما مبلغي کسر يا اضافه شده است، کنجکاوي ميکني که منشأ آن چه بوده است؟ الآن آخر ماه نيست، اين پول از کجا آمده است؟ قيامت هم اينطور است. نگاه ميکني در کارت شما يک مبالغي اضافه شده يا مبلغي کم شده است. اينها اسرار دارد. رابطه بچهها و والدين، روايت دارد، پيغمبر فرمود: بچهها نگاه خشمگينانه به پدر و مادر بکنند، عباداتشان قبول نميشود. رابطه زن و شوهر را گفتيم. يک حديث داريم اگر زني تمام روزهاي عمرش را روزه بگيرد، تمام شبها، شب زندهداري کند، هر ساله به حج خانه خدا برود، اموال زيادي را در راه خدا خرج کند اما شوهرش از او راضي نباشد، نماز او و عبادات او قبول نميشود. اين خيلي خطرناک است. پيغمبر بلافاصله فرمود: مردان هم همينطور. اگر مردي هر روز روزه بگيرد و هر شب، شب زنده داري کند، هر سال به حج خانه خدا برود، جهاد که بر زنان واجب نيست را انجام بدهد ولي همسرش از او راضي نباشد، امام خميني فرمود: نماز خود مربي است. اين نماز و روزه تربيت ميکند، تا ميروم به همسرداري خودم فکر کنم، ميگويم: به نماز من مربوط ميشود؟ بايد خوب همسرداري کنم؟ نبايد جفا کنم و ظلم کنم؟ نمازهايم خراب ميشود، روزههايم خراب ميشود. حج من خراب ميشود. اين نماز ميشود «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» همچنين رابطه بچهها با پدر و مادر، اگر پيغمبر فرمود: نگاه خشم آلود باعث ميشود عبادات قبول نشود، اگر بزند چه؟ متأسفانه در بعضي گزارشات هست. روايت دارد اگر مؤمني با مؤمني قهر کند، اين خانم با يک خانم، آقا با يک آقا، همسايه با همسايه، عبادات او قبول نميشود. ما چند سال است با فلاني قهر هستم! مسجدي با مسجدي قهر است! خواهر با برادر، داماد با پدرزن قهر است. الآن وقت اين است که بگوييم: ما داريم براي ماه رمضان مهيا ميشويم، از توصيههايي که رهبران معصوم ما به ما داشتند، قبل از ماه رمضان حلاليت طلبيدن است، پاک پاک شويم. يک زنگي بزنيم به کساني که با هم رفت و آمد ميکنيم. بگوييم: اگر در اين سال از ما دلخوري داشتيد، ما را حلال کنيد. اين در نورانيت قلب ما تأثيرگذار است. روزهها و نمازها و عبادات ما مورد قبول واقع ميشود. اگر هم قهر کرديد از سه روز بيشتر نباشد. روزه هم همينطور است. عبادات و مناسکي که در رابطه با خداوند انجام ميدهيم، خداوند طوري طراحي کرده که به همه مسائل زندگي ما مربوط ميشود. مثلاً اگر کسي درآمد حرام دارد، عباداتش قبول نميشود. اين بعد اقتصادي است. اگر کسي به کسي ظلم کند و ديگري را استثمار کند، عباداتش قبول نيست. اينقدر اين احاديث قبولي فراوان است که انسان احساس ميکند اين عبادت چقدر سازندگي دارد. اينطور نيست که ما هفتهاي يکبار از زندگي جدا شويم و برويم يک جايي و با خداي خودمان، نه به همه ابعاد زندگي ما ارتباط پيدا ميکند.
شايد ده حديث ديده باشم که از امامان ميپرسيدند: چه کار کنيم که بفهميم عبادات ما قبول شده يا نه؟ يا نماز ما قبول شده يا نه؟ از امام دوم، از امام ششم، از امام هشتم همين سؤال را پرسيدند. من چطور بفهمم نمازهايم قبول شده يا نه؟ امام اين فرمول را ياد داده است. دقت کن ببين نماز تو، تو را از فحشاء و منکر باز ميدارد؟ به همان اندازهاي که باز ميدارد قبول است. اينطوري نگاه کنيم يکباره کمر ميبنديم. يکبار ديگر مرور ميکنيم ميبينيم عجب، نمازهاي من خيلي بازدارنده نيست. نماز ميخوانم و گناه هم ميکنم، بددهاني هم ميکنم، به دارايي مردم چنگ مياندازم، ظلم هم ميکنم. بخش قبولي خيلي مهم است. گام اول تکليف، گام دوم صحت که دو نکته مهم داشت و گام سوم قبولي است. نکته ديگر اينکه اگر کسي شراب بنوشد، تغذيه با نماز ربط دارد؟ بله، اسلام تغذيه را با حج و عبادت گره زده است. چيزي را که اسلام حرام شمرده است. متأسفانه گاهي شنيده ميشود بعضي خانوادهها شراب مينوشند و اين درست نيست. نوشيدن شراب غير از اينکه حرام است در قبولي عبادات ما تأثير دارد.
گام چهارم کمال است. يک بنايي که ميخواهيم بسازيم، اول يک فنداسيون لازم داريم. اين همان تکليف است. بعد بايد درست بسازيم و براساس قواعدي که مهندس ميگويد. وقتي آن خانه را ميسازيم از نقشه تخطي ميکنيم، مهندس ناظر ميآيد و يک جور با هم کنار ميآييم. اينها را تخلف ميکنيم و بعدها با مصيبت روبرو ميشويم و ساختمان ما ده، پانزده سال بيشتر کار نميکند. اما اگر تضميني و بيش از صد سال کار کند بايد روي مهندسي باشد. بعد به قبولي ميرسيم. قبولي يعني ارکان ساختمان بايد جور باشد. در پايان نفهمد کانال کولر نزده است! حالا از کجا کولر بياوريم! حالا ساختمان آماده شده است، من اسم بخش چهارم را تزئينات ميگذارم. يعني با يک تابلوها و لوسترها و رنگ آميزي اين ساختمان را درست ميکنم. اينها کمال ميشود. مثلاً نمازگزار خود را معطر کند. قبل از نماز مسواک بزند، لباس کامل بپوشد. اول وقت نماز بخواند. به جماعت شرکت کند. اينها نماز را کامل ميکند. آداب و سنني از پيامبر و معصومين به ما رسيده براي کمال يک عبادت. ترجيح بدهيم نمازمان را بر باقي کارها، کاسب است صداي اذان بلند ميشود خودش را طوري تمرين کرده که ميگويد: الآن وقت نماز است. در حالي که چهار ساعت وقت دارد ولي اول وقت ميخواند. يا بيمار است، نماز بيمار با نماز شخص سالم فرق دارد. عليرغم اينکه بيمار هست در سختي اين عبادت را به درستي انجام ميدهد. مثلاً يک کسي بوي خوش استفاده کند. حديث داريم ثوابش سي برابر يا هفتاد برابر ميشود. يا قرائت زيبا، ما يک قرائت صحيح داريم و در آينده به قرائت ميرسيم. چرا نماز را به عربي بخوانيم؟ راز اينها چيست؟ قرائت صحيح و قرائت زيبا داريم. قرائت صحيح براي صحت نماز لازم است. مسألهي هزار و يک رسالهها اين است: اگر کسي يک جمله نماز يا يک کلمه يا يک حرف يا يک حرکت را اشتباه بخواند، نماز او صحيح نيست. يعني نمازهايي که خوانده را دوباره بايد بخواند و اگر دارد ميميرد بايد وصيت کند که برايش بخوانند. اگر زيبا بخواند در بحث کمال است، مثلاً پيامبر اينقدر زيبا ميخواند که از او پرسيدند: چقدر زيبا نماز ميخوانيد، ميفرمود: اگر آنطور که بلد هستم نماز بخوانم عدهاي غش خواهند کرد!!
حديث داريم سقاها از پشت خانه امام زين العابدين گذر ميکردند، صوت قرآن حضرت را ميشنيدند، ميخ کوب ميشدند. مشک آب هم ميريزد، يکوقت ميديد هيچ آبي در مشک نيست! همه خالي ميشد. چقدر آن صوت جذاب بود! يعني قرائت نماز زيبا باشد. موسي بن جعفر فرمود: مؤمن بايد براي خودش سجاده داشته باشد. اين به کمال نماز کمک ميکند.
شريعتي: امروز آيات 164 تا 169 سوره مبارکه بقره را تلاوت خواهيم کرد.
«إِنَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ«165» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ«166» إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب«167» وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّار«168» يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ«169» إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
ترجمه آيات: همانا در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتىهايى كه براى سودرسانى به مردم در دريا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين معلّقند، براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى گوياست. و بعضى از مردم كسانى هستند كه معبودهايى غير از خداوند براى خود برمىگزينند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند. امّا آنان كه ايمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشركان به معبودهاشان) شديدتر است و آنها كه (با پرستش بت به خود) ستم كردند، هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام نيروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شديد است. در آن هنگام كه عذاب را مشاهده كنند و پيوند ميانشان بريده (و دستشان از همه چيز قطع) گردد، پيشوايان (كفر)، از پيروان خود بيزارى جويند. و (در آن موقع) پيروان گويند: اى كاش! بار ديگرى براى ما بود (كه به دنيا برمىگشتيم) تا از اين پيشوايان بيزارى جوئيم، همانگونه كه آنها (امروز) از ما بيزارى جستند. بدينسان خداوند اعمال آنها را كه مايه حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بيرون آمدنى نيستند. اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست. همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
شريعتي: لحظه لحظه ماه شعبان را قدر بدانيم و آن را مزين کنيم به صلوات بر محمد و آل محمد، ماه شعبان ماه پيامبر است و انشاءالله دست در دست پيامبر به ضيافت بزرگ الهي برسيم، انشاءالله. در اين هفته که نمايشگاه کتاب هست، انتهاي راهروي بيست در شبستان مصلاي امام خميني غرفه سمت خدا هست. اين هفته قرار شد از يکي از نواب خاص امام زمان(عج) ياد کنيم، علي بن محمد ثمري که اين هفته با شخصيت ايشان آشنا خواهيم شد.
حاج آقاي بهشتي: سلام بر اين عالم بزرگواري که بارها خدمت امام زمان(ع) رسيده است. هرچه به سمت غيبت کبري نزديکتر ميشديم خفقان بيشتر ميشد. لذا از اين چهار نايب کمترين سالها براي نايب چهارم است، سه سال است و بيشترين فشارها هم براي همين سه سال است. اين عالم رباني دوران سختي را ميگذراند، روز نيمه شعبان سال 329 از دنيا رفت. رسم بر اين بود که امام(ع) روزهاي مانده به وفات هريک از اينها به آنها اطلاع ميداد که آخر عمرت فرا ميرسد و بعد از تو فلانکس را معرفي کن. اما به علي بن محمد ثمري فرمود: بعد از تو غيبت بزرگ شروع ميشود. غيبت کوتاه و غيبت بزرگ هم امامان قبل پيش بيني کرده بودند از زمان پيامبر، اين سيستم طراحي شده و بيان شده بود. آن غيبت بزرگ آغاز ميشود. از زمان نايب دوم واسطهها از جمله پرسشها اين بود که در غياب امام زمان، مشکلاتي که پيش ميآيد چه کنيم و تکليف ما چيست؟ امروز که در دوران غيبت کبري به سر ميبريم اين سؤال براي ما هم هست. اي امام زمان براساس حکمت پروردگار تو پس پرده غيبت هستي، ما با مشکلات چه کنيم؟ اين را امام(ع) مرقوم داشتند که نامه حضرت هست و علماي ما نوشتند که «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَي رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ الغيبة» (طوسي، ص290) مسائل، مصائب و مشکلاتي که پيش ميآيد، به فقيهان مراجعه کنيد. آنها حجتهاي من بر شما شيعيان هستند و من هم حجت خدا هستم. امروز براساس اين سخن ما بايد پيوندمان را با مراجع بزرگوار، با مقام معظم رهبري و ولي فقيه برقرار کنيم و اين پيوند را داشته باشد. يکي از دلايل و رازهاي ماندگاري شيعه همين است که در سال 76 هم که در اسرائيل آن کنگره برقرار شد براي اينکه رازهاي ماندگاري شيعه را بفهمند، يکي پيوند شيعه با مراجع و فقها بود که از آنها ميپرسيد: شيعه در طي اين هزار و چند صد سال بايد چه کار کنم. چه تصميمي بايد بگيريم؟ سکوت کنيم، صلح کنيم، جنگ کنيم، چه کار کنيم؟ اين الآن مسأله مهمي است.
از جمله شرايط قبولي يکي باور داشتن رهبري است که از طرف آسمان معرفي شده است. زمان پيامبر باورداشت پيامبر، زمان ائمه باورداشت ائمه و در غيبت امام(ع) باورداشت فقها، امام باقر(ع) فرمود: «مَنْ دانَ اللّهَ بعبادَةٍ يَجْهَدُ فيها نَفْسَهُ وَ لا امام لَهُ مِنَ اللّه فَسَعْيُهُ غَير مُقْبُولٍ» (کافي/ج1/ص183) هر دينداري که تلاش ميکند عبادتها را انجام بدهد به خودش سختي ميگذراند تا عبادت را انجام بدهد اما پيشوايي از طرف خدا را باور ندارد، آن عبادت و تلاش او غير مقبول است. اين از شرايط سياسي است. چون ما به شرايط خانوادگي اشاره کرديم. شرايط اخلاقي و اجتماعي، تغذيه را اشاره کرديم. «مَنْ صَلَّي وَ لَمْ يُزَكِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاتُهُ» (خصال صدوق، ج 1، ص 156) هرکسي نماز بخواند و زکات ندهد نمازش قبول نميشود. الآن هم سفارش کنم که همچنان مناطق سيل زده به کمک مردم ما نيازمند هستند.
«اللهم عجل لوليک الفرج» در حديث داريم بيشتر ياران امام زمان جوانها هستند، خدايا به حق امام زمان وسيله اشتغال، ازدواج، مسکن و تحصيل جوانها را فراهم بفرما و موانع ظهورش را برطرف بفرما و قلب مبارکش را از يکايک ما و خانوادههاي ما خرسند بفرما.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»