اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-11-28-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي-طهارت و پاکي در اسلام

حجت الاسلام والمسلمين  بهشتي- طهارت و پاکي در اسلام
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: طهارت و پاکي در اسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 28- 11-97
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام مي‌کنم به همه بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين‌مان، انشاءالله هرجا که هستيد باغ ايمانتان آباد باشد و تنتان سالم باشد و قلبتان سليم، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام مي‌کنم. از خداوند مي‌خواهم اين گفتگوها را موجب خير و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و انحراف قرار بدهد. در همين آغاز به روان پاک شهيدان به ويژه شهيدان عزيزي که مأموريت مرزباني وطن عزيزمان را داشتند صلوات مي‌فرستيم.
شريعتي: بحث گذشته ما که خيلي مورد استقبال قرار گرفت، بر گرفته از آيات و روايات ناب اهل‌بيت(ع) در مورد طهارت و پاکي بود. آنهايي که دلشان مي‌خواهد پاک زندگي کنند و طاهر باشند، امروز همراه ما باشند، بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم. با اين بهانه بحث را شروع کرديم که بيشتر اسامي و القاب حضرت زهرا(س) به معناي پاکي است. طاهره، مطهره، تقيه، نقيه، زکيه، طيبه، بتول، خود اين را اعتقاد داريم که اسامي و القاب معصومين در آسمان‌ها طراحي شده مضمون مهمي است. پاکي ظاهر، پاکي باطن، پاکي چشم، پاکي دامن، پاکي کسب و کار، پاکي فکر، اينها را براساس آيات قرآن که از واژه‌هاي طاهر، طيب، زکي گرفته شده به نيمه راه رسيديم امروز انشاءالله بتوانيم بحث را به پايان برسانيم و مورد پسند امام زمان(ع) باشد.
براي مقابله با اسلام خارجي‌ها با پولي که از روم آمد و بعضي از گروهک‌هاي يهودي و منافقين بنا گذاشتند مسجدي بسازند به نام مسجد ضرار. مسجد شيکي بود، پيامبر راهي تبوک بود که خواستند افتتاح کنند، حضرت فرمودند: بروم تبوک و برگردم. مسجد خيلي جاي خوبي است ولي از آسمان پيام آمد در راه بازگشت پيامبر که در اين مسجد نرو، اينجا مرکز تفرقه، الحاد و دشمني با مسلمان‌هاست. کجا برو، برو مسجد قبا، اولين مسجدي که پيامبر پس از هجرت در روستاي قبا ساخت و هنگامي که در مدينه بودند، دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها خيلي به آن مسجد علاقه داشتند. اين مسجد چه ويژگي دارد، موضع پاکي اينجا مطرح است. مسج ضرار که دستور آمد تخريب کنند و اثري از آثارش نماند. «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ‏ عَلَى‏ التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ» (توبه/108) مسجدي که از روز اول با نيت پاک با تقوا، بنيان‌گذاري شده، سزاوار است اي پيامبر، تو در آن مسجد بروي. «فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا» در اين مسجد نمازگزاراني مي‌آيند که دوست دارند پاک باشند. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ» و خداوند پاکيزه‌ها را دوست دارد.
اينجا ديگر لايه‌هاي مختلف پاکي را مي‌گويد. پاکي دل، پاکي فکر، پاکي جسم، پاکي جان، هرنوع پاکي در اسلام پسنديده است. مسجد هم پايگاه پاکي است. مسجدالحرام که حضرت ابراهيم(ع) مأمور شد تميز کند. آيه دوم در مورد ازدواج است. خداوند غريزه‌اي در ما انسان‌ها قرار داده و ما را از دو جنس آفريده است، دختر و پسر، زن و مرد. ساماندهي آن غريزه به دو شکل ممکن است باشد. پاک و ناپاک، فکر مي‌کنم در بيش از هشت سوره قرآن به گناه بدي قرآن اشاره مي‌کند به نام همجنس بازي، يعني انسان سراغ همجنس خودش براي آن غريزه برود. پيامبري بود به نام حضرت لوط(ع) همزمان با حضرت ابراهيم(ع) مروج دين حضرت ابراهيم(ع)، در منطقه‌اي که بود اين گناه براي اولين بار شروع شد و بعد ادامه پيدا کرد و الآن هم در دنيا رسميت دارد. قرآن بارها مي‌فرمايد: اين يک نوع رابطه ناپاک است و ازدواج رابطه پاک است. وقتي آن بدکاران در خانه حضرت لوط آمدند، مهماناني براي حضرت لوط آمده بود. پسرهاي زيبايي بودند، مردهاي بد هم آمده بودند آنجا، اين پيامبر به آنها گفت: «هؤُلاءِ بَناتِي‏» (هود/78) اينها دختران من هستند بياييد ازدواج کنيد. «هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ» رابطه اينگونه که اسمش ازدواج است، اين پاکتر است. آن رابطه ناپاک است، غريزه‌اي که خدا در ما قرار داده تا سالهاي کودکي خواب است. به نوجواني که مي‌رسيم خداوند از روي حکمتش در خواب آن را سامان مي‌دهد. بدون اينکه ما توجه داشته باشيم. بعد هم به سن ازدواج مي‌رسد و ازدواج بايد صورت بگيرد. اين مسير پاک و طهارت است و اين مسير ما را به بهشت و آرمان‌هاي انبياء مي‌رساند. به جز اين چيست؟ يکي رابطه بي بند و باري است که قرآن اسمش را زنا مي‌گذارد. يکي رابطه با همجنس، يکي خود ارضايي، چيزهايي که متأسفانه در دنيا مرسوم است. اينها تمام مسيرهاي ناپاک است. مسير پاک اين است که مسلمان بايد پاکيزه باشد تا هدفي که خدا برايش تعيين کرده بفهمد و به آن سمت حرکت کند.
آيه ديگر درباره کساني است که ازدواج کردند و جدا شدند. اينجا هم قرآن مي‌فرمايد: براي ازدواج دوم مانع نشويد. دختري يا پسري در کشور ما در دنيا هست، در کشور ما هم هست جدايي و طلاق، به دلايلي هست و پيش مي‌آيد. مجدداً آن خانم يا آقا مي‌خواهد ازدواج کند، اطرافيان باز مي‌دارند. قرآن در سوره مبارکه بقره آيه 232 مي‌فرمايد: «وَ إِذا طَلَّقْتُمُ‏ النِّساءَ» وقتي طلاق صورت گرفت، «فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ» دوره عده هم تمام شد. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ» مانع نشويد که ازدواج کنند «أَزْواجَهُنَّ» يا با همسر قبلي، با گذشت شش ماه يا يکسال، مجدداً رجوع کنند. ارزيابي مي‌کنند و مي‌بينند همان همسر قبلي در مجموع بهتر است. اطرافيان مي‌گويند: اين همان آقايي است که ظلم کرد و کتک زد. يا اين همان خانمي است که نا نجيب بود. ولي قرآن ما را به سمت اين مي‌برد که اينها در حالت مجردي نبايد بمانند. در بعضي شهرها تعصبات دارند براي ازدواج مجدد، قرآن مي‌فرمايد: مانع نشويد. «إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ» اگر تفاهم خوبي بينشان صورت گرفته و مجدد آمدند، مشاوره آمدند، راهنمايي کردند و چشم انداز خوبي را برايشان ايجاد کردند، توانستند صلح کنند. «ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» اين چيزي است که از جمع شما آنهايي که به خدا و قيامت عقيده دارند، اين پند را مي‌پذيرند. «ذلِكُمْ أَزْكى‏ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ» اين ازدواج مجدد يا با همسر قبلي يا با يکي ديگر براي رشد شما و پاکي شما بهتر است. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون» اسراري در اين عالم هست و چه بسا خدا مي‌داند و ما نمي‌دانيم. بخواهيم از خدا تقليد کنيم، از خدا تبعت کنيم، اين مسير را بايد باز کنيم و اطرافيان‏ مخالفت نکنند.
نکته سوم در مورد نسل پاک است. از دعاهاي حضرت زکريا (ع)، ما درباره‌ي نسل آينده دعاهايي که در قرآن هست را در يک برنامه گفتيم، يکي اين است «رَبِّ هَبْ‏ لِي‏ مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاء» (آل‌عمران/38) خدايا از سوي خودت، چون زکريا و عمران که باجناق بودند، هيچکدام بچه‌دار نمي‌شدند. هردو التماس مي‌کردند به ما اولاد بده. اول عمران فرزند‌دار شد و همسرش حنّه، خدا دختري به آنها داد به نام مريم و سرپرست او را زکريا قرار داد. قرآن گزارش مي‌کند که هروقت زکريا مي‌آمد از کنار عبادتگاه مريم گذر کند مي‌ديد ميوه تازه يا غذاي تازه آنجا هست، مي‌پرسيد از کجا آمده؟ مريم پارسا مي‌گفت: از جانب خدا، اينجا بود که دل زکريا شکست و دست به دعا برداشت و گفت: خدايا فرزند مي‌خواهم ولي هر فرزندي نه، طيبه و پاکيزه باشد. پاکيزه باشد هم مفسران فرمودند، همه انواع پاکي که مي‌گوييم که در طيبه گنجانده شده است. ظاهرش پاک باشد و باطنش پاک باشد، چشمش پاک باشد. يک نسلي، از فرهنگ قرآن مي‌فهميم که قرآن به ما ياد مي‌دهد فقط به فکر بچه‌هايتان نباشيد، بچه‌هاي بچه‌ها، بچه‌هاي بچه‌هاي بچه‌هاي بچه‌ها، يک چشم اندازي تا روز قيامت، همه آنهايي که از نسل ما باقي خواهند ماند به فکر آنها باشيم و برايشان دعا کنيم. الآن نگاه مي‌کنيم پانصد سال ديگر از ما يک کساني بمانند، الآن آرزو و تلاش مي‌کنيم که آنها پاک باشند و دستشان پاک باشد، روحشان پاک باشد.
به شهر پاک مي‌رسيم. قرآن تعبير دارد «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ‏» (اعراف/58) چند جاي قرآن هست که من يک آيه را انتخاب کردم، در مورد قوم سبأ هست. سبأ يعني يمن الآن، سرزمين حاصلخيزي از قديم بوده و الآن هم مثل مازندران ما هست. اين آيه مي‌فرمايد: «لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ» (سبأ/15) مناطق مسکوني سبأ يک نشانه‌اي از نشانه‌هاي خدا بوده است. «جَنَّتانِ» دو منطقه سر سبز در سبأ بود، «عَنْ يَمِينٍ» يکي سمت راست شهر «وَ شِمالٍ» يکي سمت چپ، يعني شهر محاصره شده بود با فضاي سبز، فوق العاده جذاب و زيبا، حالا خداوند مي‌فرمايد: «كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ» از روزي‌هاي پروردکارتان بخوريد و بهره‌برداري کنيد. «وَ اشْكُرُوا لَهُ» سپاسگزاري کنيد، «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ» شهري پاکيزه و خدايي آمرزنده. البته آيه بعد مي‌گويد: آنجا مردماني بودند ناشکري و ناسپاسي کردند و خداوند نعمت‌هايش را گرفت. امروزي بخواهيم بگوييم يک شهري که از نظر فرهنگي خوب باشد، مردم قدر دان خدا باشند، هم از امکاناتي که خدا در اختيارشان قرار داده، آب و هواي خوب، سر سبزي و خرمي، استفاده کنند و شکرگزار خدا باشند. نه ناسپاس، اين شهر پاک است. مردماني که در يکجاي حاصلخيز زندگي کنند، خوش آب و هوا و شکرگزار خدا، ناسپاس نه! يک رابطه متقابل بين مردم و خدا، اين بلد طيب است. اما اگر ديديم يک جاي خوش آب و هوا هست، سر سبز و خرم هست اما مردم هيچ اعتنايي به آسمان ندارند، نه دستي به سمت آسمان دراز مي‌کنند، نه شکر نعمت‌هاي خدا را به جا مي‌آورند، يک جمعيت کفور، يعني بسيار ناسپاس، ظلوم، بسيار ستم پيشه، آن شهر پاک نيست.
يک فراز ديگر جان دادن پاکان است، در مورد جان دادن قرآن آيات مختلفي دارد. بدکاران چطور جان مي‌دهند، انتقال ما از اين جهان به جهان ديگر يک صحنه مهمي است. امامان ما فرمودند از آغاز تا پايان خلقت بخواهيم چند ساعت را سوا کنيم، يکي رفتن ما از اين دنياست. امامان ما زياد توصيه مي‌کردند براي آن ساعت فکر کنيد و از خدا عاقبت بخيري بخواهيد. خوش اين جهان را ترک کنيد. سوره نحل آيه 32 «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ‏ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ» کساني که فرشتگان جان آنها را مي‌گيرند در حالي که پاک هستند، «يَقُولُونَ» فرشتگان به آنها مي‌گويند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» خوش آمديد. «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» هنوز قيامت به پا نشده و بهشت هم شروع نشده است ولي مي‌فرمايد: بفرماييد بهشت! اين مزد کارهايي است که انجام داديد. اين جان دادن خوبان و پاکان است. کسي که فکر و زبان و چشمش پاک بود، کسب و کارش پاک بود. دست درازي به اموال و نواميس مردم نمي‌کرد.
چند جاي قرآن تعبير سخن پاک آمده است. يکي اين آيه هست «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً» (ابراهيم/24) آيا نديدي خداوند مثال مي‌زند يک سخن پاک را؟ تشبيه مي‌کند، در قرآن بيش از صد مثل داريم. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: مثل‌هاي قرآن را برويد استخراج کنيد و روي آن فکر کنيد. «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ‏ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ» مثل‌ها را براي مردم مي‌زنيم «وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» (عنکبوت/43) دانشمندان روي مثل‌ها فکر مي‌کنند. يکي اين مثل است، مثل سخن پاک «كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ» مثل يک درخت پاک است. «أَصْلُها ثابِتٌ» ريشه دارد در زمين محکم، بادها و طوفان‌ها نمي‌تواند آن را بياندازد، «وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ» شاخه‌ها هم بلند در دل آسمان، «تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها» (ابراهيم/25) پي در پي به فرمان خدا ميوه مي‌دهد. اين آيه تشبيه کرده سخن پاک را به درخت قشنگ و ويژگي‌اش را فرموده است.
بخواهيم بيشتر دقت کنيم يک درخت تناور زيبايي دارد، خوش منظر است، سايه خوب دارد. گل و شکوفه قشنگ دارد، ميوه مفيد دارد. از قسمت‌هاي مختلف آن مي‌توانيم بهره‌برداري کنيم. زيبايي دارد، بهترين سخن پاک خود قرآن است. بعد از قرآن سخن پيامبران، سخن امامان و سخن نخبگان علمي تاريخ و عالمان و حکما، عرفا، در روزگار ما حضرت امام انصافاً سخنان و بيانات ايشان مثل يک درخت تناور بود که همه مي‌توانستند بهره بگيرند. سخن پاک هم ظاهر زيبا دارد، علامه طباطبايي مي‌فرمايد: يکي از وجوه اعجاز قرآن ادبيات قرآن است که فوق العاده زيباست. خداوند چه کلمه‌اي را انتخاب کرده، چه جمله‌اي، پرسشي باشد و تعجبي باشد. چه واژه‌هايي کنار هم قرار بگيرند و چه موضوعاتي کنار هم، هم ظاهر قرآن زيبا و جذاب است و هم معارفي که در آن هست. گاهي بعضي از آيات قرآن هفت لايه معنايي دارد. يا مي‌شود آياتي پيدا کنيم هفتاد يا صد لايه معنايي دارد. فوق العاده عميق است. درس‌آموز، الهام بخش، چند هزار سال گذشته همچنان افرادي مي‌آيند تفکر مي‌کنند و اين سخن پاک است. در مقابل سخن ناپاک هم هست. سخن ناپاک را قرآن تشبيه کرده « وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» (ابراهيم/26) سخن ناپاک که در آن گناه هست، توطئه در آن هست، بدخواهي در آن هست. يک ملتي را به خاک و خون مي‌کشند و اولش با يک سخن شروع مي‌شود، با يک طرح شروع مي‌شود. مثل درختي است که ريشه ندارد، «اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ» کنده شده و روي زمين انداختند. طراوت و زيبايي ندارد و فقط سد راه است. اينها تعبيراتي است که قرآن براي پاکي بيان کرده است. حرف‌هايي که ما مي‌زنيم مفيد است يا مضر، پاک است يا ناپاک؟ خيلي در مورد نحوه سخن گفتن رهنمود داريم. به خصوص از امام اول، مي‌فرمايند: مراقبت کنيد از سخناني که مي‌گوييد. دلها را نشکند و رابطه‌ها را تيره نکند. از امام باقر روايت شده که بيشتر بهشتي‌ها بخاطر زبانشان بهشت مي‌روند و بيشتر جهنمي‌ها بخاطر زبانشان به جهنم مي‌روند. اين تأثير سخن پاک و سخن ناپاک است. کلمه طيبه!
به قلب پاک مي‌رسيم، قلب سليم، گاهي تعبير به سليم دارد و گاهي تعبير به طيب دارد، طاهر دارد، کلمات مختلف در مورد قلب به کار رفته است. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: خداوند به عيسي بن مريم وحي کرد که به بني اسرائيل بگو: وارد هيچ ‌خانه‌اي از خانه‌هاي من، يعني معابد نشويد، مگر با دل پاک، با دست پاک، به مردم خبر بدهيد من دعاي احدي را مستجاب نمي‌کنم در حالي که يک ديني به گردن اوست. دارايي ديگران در مال ماست، اين يک نوع ناپاکي است و بايد بپردازيم. تسويه حساب نکرديم. زياد شنيديم که امام حسين(ع) شب عاشورا به اصحابش فرمود: اگر کسي دين بر گردنش هست در لشگر من نباشد. يعني ما مراقبت از مالمان بايد زياد کنيم. سالي يکبار خمس بدهيم. حتي ممکن است خمس بر گردن ما نباشد ولي حساب کنيم. آدم‌ها چند دسته هستند يا دارايي که دارند، درآمدي که دارند، کمتر از خرجشان هست و هميشه بدهکار هستند. اينها خمس بر گردنشان نيست. يا برابر است، آنها هم به گردنشان نيست. اما اگر زياد است و پس انداز شده حداقل حساب و کتاب کنيم. من بنده خدا هستم، خدايا من دارايي و درآمدم را حساب مي‌کنم. آنطور که تو دوست داري بايد پاک باشد و مراقبت مي‌کنم.
چقدر در دعاها داريم «اللهم طهر قلبي» اينطور شروع مي‌شود، خدايا دلم را پاک کن. از چه؟ «من النفاق» از دو رويي، «اللهم طهر قلبي من الريا» از خودنمايي، «اللهم طهر قلبي من الشک» از اينکه در اعتقاداتم شک کنم. در راهم شک کنم. «اللهم طهر من کل ذنوب» گناهان يک نوع نجاست و پاکي هستند. پيغمبر فرمود: دل انسان مثل کريستال و بلور است. هم نور را دريافت مي‌کند، هم نور را منعکس مي‌کند. اين چيزي است که خدا آفريده است. ما با اين دل چه مي‌کنيم؟ گناه مثل چرک است، روي اين بلور مي‌نشيند. اگر ما بتوانيم زود به زود اين دل را بشوييم، کارآيي دارد. اما اگر گناهان بنشيند يکوقتي مثل قلمبه زغال مي‌شود. نه نور را دريافت مي‌کند، نه نور را منعکس مي‌کند. پيغمبر فرمود: نمازگزار روزي پنج بار در خانه‌اش نهر آبي است که خود را در آن آب مي‌شويد. بيماري‌هاي دل يا نه چرکيني‌هاي دل و آلودگي‌هاي دل يکي کينه، حسد، نفاق و رياست. يک کسي نزد اميرالمؤمنين آمد، خواهش کرد يا اميرالمؤمنين «طهرني» مرا پاک کن. حضرت پرسيد: چه شده است؟ گفت: دزدي کردم! يعني مي‌فهميد اين دزدي و دست اندازي در مال ديگران او را ناپاک مي‌کند. معلوم مي‌شود گناه و ظلم دل ما را ناپاک مي‌کند. «اللهم طهرني من العيوب، اللهم طهرني من الذنوب» خدايا مرا پاک کن از بدي‌ها، عيب‌ها و گناهان، «اللهم طهر قلبي من النفاق و عملي من الريا و لساني من الکذب، اللهم طهر قلبي من کل آفة تمحق بها ديني» هر آسيبي که دين مرا نابود مي‌کند، خدايا آن را پاک کن، از روح من، از ذهن و دل من پاک شود.
از فاطمه زهرا پرسيدند: حق با کيست؟ سر قبر حضرت حمزه سيدالشهداء بود. حضرت فاطمه پاسخ دادند: حق با علي است. گفتند: پس چرا اينقدر مخالف دارد؟ فرمود: «أَحْقَادا بَدْرِيَّةً» کينه‌هاي کهنه‌اي که از بدر مانده است. «وَ تِراث أحديه» ارث‌هايي که از احد مانده است، اينها همه دل ما را آلوده مي‌کند و دل آلوده هم حال ندارد با خدا راز و نياز کند، اشک بريزد.
شريعتي: خدا رحمت کند حاج شيخ علي صفايي، وقتي به مشهد مشرف مي‌شدند، هتل‌هاي دور را قبول نمي‌کرد، مي‌گفت: مي‌خواهم نزديک حرم باشم. مي‌گفتند: چرا؟ مي‌فرمود: آدمي که آلوده است بايد لب حوض بنشيند.
حاج آقاي بهشتي: حاج آقاي قرائتي مي‌فرمود: يکوقتي سامرا رفتم وارد حرم شدم ديدم هيچکس نيست. دکمه‌هاي پيراهنم را باز کردم و سينه‌ام را به ضريح چسباندم. دو امام در آن ضريح هستند، واسطه قرار دادم که خدايا اين دلم را از انحراف و کينه و حسد پاک کن. حجت خدا وقتي نظر کنند، خدا هم به آبروي آنها به ما نظر مي‌کند. آيه‌اي که در مورد دو چيز نجس و رجس و آلودگي است، شراب و قمار، اين دو گناه تاريخچه دارند. از ابزارهاي کار شيطان است. اسلام که آمد بعضي از مقررات را خيلي زود اعلام کرد و بعضي را براساس حکمتي به تدريج حرام کرد مثل همين شراب و قمار، اولين آيه که براي شراب و قمار آمد اين بود که در شراب و قمار فايده‌هايي است اما گناهش «وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (بقره/219) گناهش بيش از منافعش است ولي نفرمود حرام است، کنار بگذاريد و اجتناب کنيد. عاقل‌ترها از همين آيه فهميدند خدا دوست ندارد نه قمار را و نه شراب را، اينها کنار گذاشتند. مدتي گذشت اين آيه نازل شد. «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏» (نساء/43) در حال مستي به نماز نزديک نشويد. نفرمود: حرام است و ممنوع است، قدم به قدم بيان کرده است.
گروه ديگري فهميدند، اين هم يک کدي است که اينها مورد پسند خدا نيست ولي يک عده مي‌گفتند: نگفته حرام است، ما نزديک ظهر شراب نمي‌خوريم. بين ساعت هشت تا ده صبح مي‌خوردند و از ده صبح مي‌گفتند: به ظهر نزديک مي‌شويم، نبايد بخوريم. تا در نهايت اين آيه نازل شد.  «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ» (مائده/90) يعني پليد است. «مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ» اين محصول تدبير شيطان است. «فَاجْتَنِبُوهُ» فرمان آمد آلوده و نجس است، دوري کنيد. از اينجا به بعد بعضي سختشان بود، گفتند: اين شراب خيلي خوشمزه است. شراب‌هاي متنوع در عربستان بود. الآن هم در دنيا هست. بيست سال قبل کتابي خواندم از آستان قدس رضوي، گياهان در قرآن رساله دکتراي يک دکتر هندي است که در انگلستان گذرانده و به فارسي ترجمه شده است و به فارسي ترجمه شده است. به انگور در قرآن رسيده است. اطلاعات جانبي زياد در آن کتاب است، يکي اين است که توليد انبوه در جهان سالانه آن سالي که اين کتاب تأليف شده بيست ميليون تن است که پانزده ميليون تن تبديل به شراب مي‌شود. يعني دقيقاً همان چيزي که خدا فرموده نکن، اين بشر دو پا لجاجت مي‌کند و پنج ميليون تن به صورت کشمش و سرکه و انگور تازه به بازار عرضه مي‌شود. اين قصه چيست؟ قمار هم همينطور است. الآن هم قمار هست. به شکل هاي مختلف که گاهي شيطان کارهاي مختلفي که قمار هست را مي‌آيد توجيه مي‌کند که اين قمار نيست. کلمه عربي قمار «مَيسِر» هست، مَيسر از يُسر به معني آساني است. يعني بدون زحمت کسي صاحب پول شود. با جا به جا کردن چند مهره در بازي، منافع اينها چيست؟ منافعش بيشتر دنيايي است و ظاهري و سطحي و زودگذر است. جايي که انگور کشت مي‌شود يک کساني برايشان اشتغال ايجاد مي‌شود، بعد آنهايي که تبديل به شراب مي‌کنند، مي‌فشرند، در جعبه مي‌گذارند، يک وانت براي جا به جايي مي‌آيد، دلال و فروشنده دارد، اينها فايده‌هايش است. قمار هم حتماً يک ساختمان‌هايي هست براي قمار بازي، يک کساني مدير عامل آنجا هستند. اما گناهانش چيست؟ يک پيامدهاي اجتماعي دارد و يک پيامدهاي اخلاقي دارند. شراب در قرآن آمده خَمر، چه از انگور باشد، يا از خرما باشد يا از هر ماده ديگري که مست کننده باشد، حرام است. در نسل تأثير گذار است. الآن اساتيد دانشگاه کتاب نوشتند. در حيات آن شخص اثر مي‌گذارد، عمر را کوتاه مي‌کند. در قلب و مغز و اعضاء و جوارح ما تأثير گذار است، در نسل آينده بچه‌اي که مادرش شراب مي‌نوشيده، يا هردو به لحاظ عقلي ضعف عقلاني پيدا مي‌کند، به لحاظ قد کوتاهتر مي‌شود. دانشمندان به صورت تجربي تأثيراتش را بررسي کردند. غير از اينها خدايي که ما را آفريده و مهربان است به ما فرموده: اين نجس است، نزديک نشو! «فَاجْتَنِبُوا» (حج/30) اين انگور به اين خوشمزه‌اي، شيطان انسان را تحريک مي‌کند، مثل قصه آدم ابوالبشر که خداوند به آدم فرمود: هرچه مي‌خواهي از اين ميوه‌ها بخور، ولي به اين درخت نزديک نشو. شيطان آمد دقيقاً آدم و هوا را قانع کرد که همه خاصيت‌ها در اين درخت است. خيلي بايد مواظب نهي‌هاي خدا باشيم.
فاطمه زهرا(س) در خطبه فدک فرمود: مراقبت کنيد از امرهاي خدا، از نهي‌هاي خدا، يکي از نهي‌هاي خدا شراب و قمار است. شراب، قمار، نجس است. وقتي از مسير خارج شديم با خدا فاصله مي‌گيريم و به جهنم نزديک مي‌شويم. قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ‏ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ» (مائده/91) شيطان اراده کرده و تصميم گرفته بين شما آدم‌ها خصومت و کدورت ايجاد کند با دو ابزار، يکي با شراب و يکي قمار. کسي که شراب مي‌خورد مست مي‌شود. از آن محل بيرون مي‌آيد و شيشه مي‌شکند. ارتباطات را به هم مي‌زند. قمار هم همينطور است. قمار هم تأثيرات اجتماعي و رواني‌اش بسيار زياد است. بسياري از قماربازها سکته مي‌کنند. گاهي از هيجان اينکه دارايي‌اش مي‌رود قلبش مي‌ايستد. خانواده‌اش متلاشي مي‌شود و يا همانجا از روي عصبانيت کساني را مي‌کشد. چيزي را که قرآن فرموده حرام است، انجام ندهيد.
آنچه در قرآن و حديث بيان شده مي‌توانيم محکم بگوييم، مطمئناً يکي از پيامدهاي شراب و قمار اختلاف بين آدم‌هاست و قرآن شراب و قمار را کنار بت پرستي گذاشته است. «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/90) اينها را کنار هم گذاشته است. چهارده بار قرآن، شيطان را دشمن معرفي کرده است. دو تا از ابزار او، يکي شراب و يکي قمار ما را از طهارت و پاکي باز مي‌دارد. در سوره نحل آيه 67 مي‌فرمايد: «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ‏» از ميوه‌ها، خرماها، «وَ الْأَعْنابِ» انگور، «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» شما دو محصول از اينها برداشت مي‌کنيد، يا مايع مست کننده يا رزق حسن، يعني به اين آيه خوب دقت کنيم مي‌بينيم نقطه مقابلش مسکرات يعني غير حسن و غير طيّب، انگور را خدا براي شما قرار داده و خرما را با تنوعي که وجود دارد. دهها نوع انگور داريم، دهها نوع خرما داريم. شما آدم‌ها دو محصول از اينها تهيه مي‌کنيد يکي مسکرات که مست کننده است و يکي رزق حسن، برويد به سمت حسن و طيب، پاک نگه داريد خودتان را، خداوند ما را براي خودش آفريده و به او «يا اطهر الطاهرين» مي‌گوييم. اي پاک ترين پاکان، اگر پاک باشيم ما را به پيشگاهش راه مي‌دهد. به سمت پليدي برويم به شيطان نزديک مي‌شويم. شيطان هم آخر و عاقبت ما را به جهنم مي‌برد. در جهنم هم ديگر عذرتراشي ما فايده ندارد. بگوييم: خدايا شيطان بود ما را وسوسه کرد. شيطان مي‌گويد: من به شما گفتم و شما را دعوت کردم و شما بله گفتيد، خدا هم دعوت کرد، دهان کجي کرديد. موضوع پاکي خيلي مهم است، در تربيت بچه‌ها به پاکي ظاهر و طهارت آنها، به پاکي چشم و زبان و گوش آنها دقت کنيم.
شريعتي: مقام معظم رهبري در بيانيه‌ي گام دوم، روي طهارت اقتصادي مخصوصاً مسئولين و مردم خيلي تأکيد ويژه داشتند.
حاج آقاي بهشتي: خيلي مهم است. غربي‌ها اصلاً به اين نکته فکر نمي‌کنند، به لقمه حلال و پاک، آنها به اجزاي يک لقمه که از چه موادي به دست آمده مي‌گويند: خواص يا ضررش چيست اما اين لقمه از کجا بدست آمده و چه تأثيراتي دارد، خيلي مهم نيست. اقتصاد طاهر و پاک، دارايي که هرکسي جمع مي‌کند و بچه‌هايش را سامان مي‌دهد و نسل‌هاي بعد با آن لقمه‌ها بزرگ مي‌شود، اين پاک باشد. پاک باشد مي‌توانيم اميد ببنديم. ناپاک باشد هرچه هم همه کتاب‌ها و تحقيقات را برايش بياوريم يک جاي کار مي‌لنگد.
شريعتي: انشاءالله همه ما با طهارت به سمت خدا حرکت کنيم و برکات و ثمراتش نصيب ما شود. انشاءالله روز پنجشنبه اختتاميه اين دوره از ختم قرآن برنامه سمت خداست که در مشهد مقدس، در رواق امام خميني برگزار خواهد شد. کارشناسان عزيز برنامه هم حضور خواهند داشت. امروز صفحه 598 قرآن کريم، آيات مبارکه سوره قدر و سوره بينه را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، إِنَّا أَنْزَلْناهُ‏ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ «1» وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ «2» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ «3» تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ «4» سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ «5»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ «1» رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً «2» فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ «3» وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ «4» وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ «5» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ «6» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ «7»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏، همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم. و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن شب، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان براى انجام هر كارى فرود آيند. (آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام و درود است.
به نام خداوند بخشنده مهربان. كسانى كه كفر ورزيدند از اهل كتاب و مشركان، (از راه انحرافى خود) دست برندارند تا آنكه دليل روشنى برايشان بيايد. پيامبرى از سوى خدا كه كتاب (آسمانى) را تلاوت كند. در آن‏ها نوشته‏هايى استوار و با ارزش است. كسانى كه به آنان كتاب داده شد، متفرّق نشدند مگر بعد از آنكه برهان روشن برايشان آمد. به اهل كتاب فرمانى داده نشده جز آنكه خدا را بپرستند در حالى كه دين را براى او خالص ساخته و گرايش به حق داشته باشند و نماز را به پا دارند و زكات بپردازند و اين است دين استوار. همانا كسانى از اهل كتاب و مشركان كه كافر شدند، در آتش دوزخند، در آن جاودانه‏اند. آنانند بدترين مخلوقات. بى شك كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند آنانند خود بهترين مخلوقات.
شريعتي: قرار هست از مرحوم ميرزاي قمي عالم بزرگ بشنويم.
حاج آقاي بهشتي: به برکت برنامه سمت خدا مجبور هستيم برويم شرح زندگاني اين بزرگان را مطالعه کنيم. از مجموع مطالبي که خواندم اين نکته را انتخاب کردم بگويم. ايشان چند سال در کربلا نزد استادي به نام وحيد بهبهاني درس خوانده است. مدتي گذشت مجدد به کربلا براي زيارت آمده است. در خانه استاد را پيدا کرده و شروع به بوسيدن در خانه استاد کرده است. اين چيزي است که از فرهنگ اسلام ياد گرفته است. احترام به استاد، اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمود: «انا عبدٌ من عبيد محمد» اوج تواضع، من بنده پيامبر هستم. درست است روزي به نام روز معلم داريم ولي هرچه ما سطح علمي‌مان بالاتر مي‌رود بايد تواضع ما نسبت به استاد بيشتر باشد. مثل قصه نماز است که حاج آقاي قرائتي مي‌فرمايد: گرايش به نماز از دوره ابتدايي به دوره دبيرستان مي‌آيند، بايد قوي‌تر و عاشقانه‌تر باشد. احترام استاد هم، شهيد مطهري اسم علامه طباطبايي را مي‌برد اشک در چشمانش جمع مي‌شد. مي‌فرمود: جانم فدايش! با تمام وجود اعتقاد داشت که داشته‌هاي من از اين شخصيت‌هاست و اين قدرداني برکت مي‌آورد. قدرداني برکت زا هست. وقتي ما از همديگر تشکر مي‌کنيم، خداوند بر اساس سنتش به ما برکت مي‌دهد. استادان ما از همان اولين استادان ياد کنيم، از اول ابتدايي تا پايان دانشگاه و حوزه هرکس به ما دعايي آموخته است. دعايي پس از زيارت هست به نام دعاي «عالية المضامين» يکي از دعاها اين است که خدايا به همه معلماني که از آنها چيزي ياد گرفتم و به همه شاگرداني که از من مطلبي فرا گرفتند، دعا مي‌کنم. يعني اينها کساني هستند که بايد ياد کنيم، احترام کنيم و دعايشان کنيم.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»