حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- طهارت و پاکي در ابعاد مختلف شخصيت حضرت زهرا(سلام الله عليها)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: طهارت و پاکي در ابعاد مختلف شخصيت حضرت زهرا(سلام الله عليها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 21- 11-97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
يک روز به آخر جهان مانده بيا *** دل يخ زده روي دستمان مانده بيا
دنيا همه گور عاشقان است بيا *** يک قبر هنوز بي نشان مانده بيا
«اللهم عجل لوليک الفرج» سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان، عزاداريهاي شما قبول باشد و انشاءالله همه ما مشمول شفاعت و توجه و دستگيريهاي مادرانه حضرت زهرا(س) باشيم. ايام پيروزي بزرگ انقلاب اسلامي را به همه شما تبريک ميگويم. انشاءالله قرار ما فردا 22 بهمن ماه در جاي جاي نقاط ميهن پهناور اسلاميمان. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام ميکنم. شهادت جانسوز صديقه طاهره(س) را به فرزند عزيزش حضرت مهدي تسليت عرض ميکنم. مطمئن هستم فردا روز بسيار نوراني براي ملت ايران در تاريخ به ثبت خواهد رسيد.
شريعتي: هرچقدر از فضايل حضرت زهرا بگوييم کم است. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم. معرفت اهلبيت ما را به خدا نزديک ميکند. اين جمله چند بار در زيارت عاشورا آمده است. «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ» از خدا ميخواهم که به من يک آبرويي داده و احترامي گذاشته به خاطر اينکه شما را ميشناسم. اينکه ما پيامبر را بشناسيم. صديقه طاهره را بشناسيم. در هر سطحي، به خدا تقرب پيدا ميکنيم. اين جايزهاي است که به ما داده ميشود. امامان ما حضرت زهرا را بيشتر با اسمها معرفي کردند. ما اسم ميگذاريم بيشتر بخاطر زيبايي است، اسم ستاره و گل، يا اسمهايي مثل سعيد و حميد و مجيد. اما اسامي اهلبيت در آسمانها طراحي شده و بايد به مفاهيمش دقت کرد. حتي کتابهايي در اين زمينه نوشته شده، اسمها و لقبهاي حضرت فاطمه زهرا(س). يکوقتي کتابي را خوانديم 24 اسم و لقب را که تقريباً ده موردش به معناي پاکي است، همانجا ايست کردم. گفتم: اين موضوع مهم در شخصيت حضرت فاطمه است. طاهره، مطهره، تقيه، نقيه، زکيه، طيبه، بتول ما در فارسي کم ميآوريم و همه را پاکي معنا ميکنيم. موضوع پاکي موضوعي است که ما بايد جلساتي در اين مورد صحبت کنيم. هم الهام بگيريم.
در زيارت امام رضا(ع)، شروعش با صلوات بر چهارده معصوم است. به فاطمه زهرا(س) که ميرسيم شش کلمه به معني پاکي است. «الطهرة الطاهره المطهره التقية النقية الزکيه» همه به معني پاکي است. اين پديده و مفهوم پاکي در شخصيت حضرت زهرا بوده است. در فاطميه اول در مورد صبر حضرت زهرا صحبت کرديم. ده مورد از صبر را گفتيم. امروز در مورد پاکي صحبت ميکنيم. زيارتنامه حضرت زهرا را بزرگان سمت خدا بيان کردند. فراز اولش اين است «يا مُمْتَحَنَةُ» اي بانوي امتحان داده که خدا تو را امتحان کرد و صابر يافت. «وَ زَعَمْنا انَّا لَكِ اوْلِيآءُ» ما خيالمان اين است که از علاقهمندان شما هستيم. «وَ مُصَدِّقُونَ» مکتب شما را قبول داريم. «وَ صابِرُونَ لَكلِّ ما اتانا ابُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ» تمام مکتبي که پيامبر آورد را قبول داريم. اقتصاد، اخلاق، سياست، هرچه پيامبر آورده است را قبول داريم. يک قسمت ديگر را هم قبول داريم، «وَ اتانا بِهِ وَصِيُّهُ» مجموعه اين دو بزرگوار را امام خميني اسلام ناب محمدي فرمود. اين مکتب که با پيامبر شروع ميشود و با علي(ع) و اولادش استمرار پيدا ميکند. در آن زيارتنامه به حضرت فاطمه خطاب ميکنيم. «و صابرون» ما هم ميخواهيم پاي اين مکتب بايستيم. «فَانَّا نَسْئَلُكِ» ما از تو اي فاطمه زهرا خواهش ميکنيم که بخاطر اين تصديق ما، ما را پيوند بزن به پدرت و به همسرت. تا چه شود؟ تا به خودمان مژده بدهيم «انْ كُنَّا صَدَّقْناكِ الَّا الْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ انْفُسَنا بِانَّا قَد طَهُرْنا بِوَلايَتِكِ» ما پاک شديم. يعني نتيجه اين جرياني که با حضرت زهرا در ميان ميگذاريم در زيارتنامهاي که امام جواد تعليم داده، پاکي ما هست.
دربارهي پاکي کلمات مختلف هست، کلمه تزکيه، تطهير، طيبه و کلمات ديگر، منظور چه نوع پاکي است. سطحيترينش همين پاکي ظاهر است. طهارت ظاهري که در اسلام ستوده شده است. از اولين سورههايي که بر پيامبر نازل شده يکي سوره مدثر است. اول سوره علق است، سوره دوم يا سوم مدثر است. « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنْذِرْ» (مدثر/1و2) برخيز و مردم جهان را انذار کن. «وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ» و خدايت را بزرگ بدار. توحيد و تکبير، «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» (مدثر/4) لباست تميز باشد. مردم پيام را از کسي که دريافت ميکنند، نگاه ميکنند که نظيف و تميز باشد، مرتب باشد. تفاسير ديگري هم شده ولي مفسرين حتماً اين را قبول دارند که لباست تميز باشد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ» از آلودگي دوري کن. در احوالات پيامبر آمده که بسيار نظيف بوده است. لباس و بدنش تميز بوده، خانهاش تميز بوده، موهايش مرتب بوده و دندانهايش صدفي بود. هفتهاي دو بار حمام ميرفت.
ميفرمايد: آب را وسيله پاکي قرار داديم، «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» (فرقان/48) اين طهور صيغه مبالغه است. آب تنها چيزي است که پاک است و بقيه چيزها را پاک ميکند. اشياء تميز زياد داريم ولي پاک کننده نيست. اميرالمؤمنين(ع) روزي پسرش را کنار آب آورد و فرمود: اينطور که من وضو ميگيرم، وضو بگير. اول تا نگاهت به آب افتاد از نعمت آب تشکر کن. روزي چند بار روي اين پديده فکر کن. آب نباشد چه ميشود. بهداشت ما چه ميشود؟ سلامت ما چه ميشود؟ غذاي ما چه ميشود؟ مسلمانها در جنگ بدر پايين کوه بودند و مشرکين بالاي کوه بودند. مسلمانها با بي آبي روبرو بودند، قرآن ميفرمايد: باران فرستاديم. با اين باران هم آنها خودشان را شستند و هم وسوسههاي شيطان را با همان باران، چون بعضي يک مقدار ترس داشتند که ما سيصد نفر هستيم و دشمن هزار نفر است. ما پايين هستيم و دشمن بالا است. ما دو تا اسب داريم و دشمن صد تا اسب دارد. اسب مثل تانک است. بعضي احساس ترس داشتند. اين باران که آمد جان گرفتند. خداوند ميفرمايد: ما به اينها روحيه داديم و رجز شيطان را، يعني همين که بعضي در ذهنشان از آمريکا و ابرقدرتها بترسند. اين خود يک وسوسه شيطان است که ميخواهد ما را تضعيف کند. «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاس» (انفال/11) يعني يک خواب کوتاه شيرين، پس حرف دوم در مورد آب است. آب وسيله طهارت و پاکي است.
حرف سوم اينکه قرآن ميفرمايد: شروع ارتباط با خدا بايد با پاکي باشد. آيه هشت سوره مائده «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ» وقتي خواستيد نماز بخوانيد «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» صورتتان را بشوييد. «وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ» و دستها را تا آرنج، «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ» سرتان را مسح بکشيد، «وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» پاها را تا روي بلندي پا، آب نداشتيم چطور؟ آب نداشتيد، «فَتَيَمَّمُوا» با خاک پاک تيمم کنيد. «صَعِيداً» يعني خاک، «طَيِّباً» پاک باشد. اميرالمؤمنين فرمود: خاک کف کوچه نه، يک جاي دست نخورده باشد. بعضي هستند که جنابت دارند که آن هم يک نوع آلودگي هست. «وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا» غسل بايد بکنند. آخر آيه ميفرمايد: اينها نه براي به زحمت انداختن شما بود، «وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ» خدا ميخواهد شما پاک باشيد.
پيغمبر فرمود: «لا صَلاةَ إِلا بِطَهُور» (تهذيب الاحکام/ج1/ص209) ما اصلاً در اسلام نماز بدون طهارت نداريم. طهارت هم در فقه به يکي از اين سه معناست، وضو، غسل، تيمم، مجموعه اينها را طهارت ميگوييم. صلاة يعني رابطه با خدا، رابطهي با خدا بدون پاکي در اسلام نداريم. همه نمازها توأم با طهارت است. حديثي است مردم ايران نصفش را زياد شنيدند و نصف ديگر را کم شنيدند. نصفي که زياد شنيدند اين است نماز کليد بهشت است. نصف ديگرش اين است که وضو کليد نماز است. براي بهشت رفتن عوامل زيادي داريم ولي پيامبر اين يکي را درشت کرده است، روزه هم ما را به بهشت ميبرد. خمس و زکات و حج و جهاد، از ميان همه اجزاي دين نماز را آورده است. نماز اجزايي دارد. رکوع و سجده و قنوت و قيام و اذان و نيت دارد. يک حديث ميفرمايد: کليد نماز طهارت است و يک حديث ميفرمايد: کليد نماز، وضو است. امام معصوم به ما فرمود: وقتي وضو ميگيريد مقداري مکث کنيد. همينطور که آب را از پيشاني ميريزي به چشمت ميرسد، ياد گناهان چشم بيافت و پاک کن. به دهان ميرسد ياد دروغها و غيبتها و گناهان زبان بيافت. دستت را ميشويي، ياد گناهان دست بيافت، سرت را مسح ميکشي ياد افکار غلطي که داري بيافت. در قرآن ظاهر و باطن زياد داريم. مثل اين آيه «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين» (بقره/222) خداوند دوست ميدارد توبهکنها را، توبه يعني دل را از آلودگيها و گناهان پاک کنيم. اينها را خدا دوست دارد، «وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين» پاکيزهها را هم دوست دارد.
اسلام هرطور پاکي را دوست دارد. پاکي ظاهر، پاکي باطن، پاکي چشم، پاکي زبان، پاکي فکر، پاکي دل، پاکي گوش، پاکي دامن، سرچشمه پاکي الله است. يکي از اسمهايي که در دعاي جوشن ميخوانيم اين است «يا اطهر الطاهرين» است. اگر ميخواهيم پاک باشيم بايد با خدا اتصال پيدا کنيم. نمايندگان خدا در زمين چه کساني هستند؟ يکي کتاب خداست که سرچشمه پاکي است. قرآن ميفرمايد: «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/14) قرآن يک کتاب والايي است و پاک است. يا ميفرمايد: «يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَة» (بينه/2) لوحهايي است پاکيزه، اينها پاکيزگي معنوي است. پاکيزگي ظاهري نيست. اگر پاکي ميخواهيم سراغ آثار خدا برويم. يکي کتاب خداست، ديگر اهلبيت پيغمبر است. «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون» (واقعه/79) اين آيه چند تفسير شده است، يکي اين است که با وضو به سمت قرآن برويد، هم معارفي را بفهميد و هم دست بي وضو به آيات قرآن نزنيد.
اهلبيت، در مورد اهلبيت آيه زياد داريم. آيهاي که هم خود اهلبيت و همه در افتخارات خودشان به مردم ميگفتند و هم پيامبر، چهل روز گفتند، دو ماه، سه ماه، تا نه ميآمد در خانه فاطمه زهرا و اين آيه را ميخواند. «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) کلمه طهارت دو بار در اين آيه آمده است. به صورت ويژه خداوند شما را پاک قرار داده است. چرا پيامبر اين آيه را تکرار ميکند؟ در مورد اهلبيت زياد آيه داريم. شايد آيهاي به اين اندازه نباشد که پيامبر تکرار کرده باشد. من اين را ميفهمم که بايد روي اين موضوع بيشتر دقت کنيم. از کنارش به سادگي رد شديم. يعني من ميخواهم يک شباهتي با فاطمه زهرا برقرار کنم. اي خدا آن شباهت در پاکي باشد. نگاه کنم چشمم پاک است؟ دامنم پاک است؟ دلم پاک است؟ روحم پاک است؟ لباسهايم پاک است؟ به پاکي ظاهر دقت ميکنم؟ اينها مرا شبيه پيغمبر ميکند و شبيه فاطمه زهرا قرار ميدهد. موضوع خيلي مهم است.
ايام دهه فجر است. خدا خانم دباغ را رحمت کند. يکي از خاطرات ايشان اين است که در نوفل لوشاتو، يک روز ديدم حضرت امام دستشويي رفتند و دير کرده و بيرون نميآيد. دلواپس شديم که نکند قلب آقا از کار افتاده است. پريشان آنجا قدم ميزدند، يکوقت ديديم در باز شد و حضرت امام لباسهايش را بالا زده و دستشويي را ميشويد. يک کسي که در دستگاه فکرياش موضوع پاکي اهميت دارد، اين را مهم ميداند. نميگويد: نه به کلاس من نميخورد. من آيت الله هستم يا فوق ليسانس هستم. اينجا يک کس ديگر است، نه برايش اهميت دارد. دو پيامبر را خدا مأموريت داده است، «وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ» (بقره/125) اين مسجد را تميز کن. تميز کن يعني جارو دست بگير و کف مسجدالحرام را تميز کن يا اينکه يعني بتها را نابود کن؟ اولي را هم شامل ميشود. اينقدر مسأله طهارت مهم است. مسجد نجس شد، نماز واجب را رها کن و مسجد را تميز کن.
همه ابعاد طهارت مقدس و سفارش شده است. ما بايد ببينيم آلودگي در خانه و جامعه ما هست يا نه؟ هرجا آلودگي هست را رفع کنيم. پيغمبر فرمود: دل مثل بلور است. گاهي آلودگي رويش مينشيند. نگذاريد يکوقت طوري شود که از هيچ روزنهاي نميشود نور وارد دل شود. امام رضا(ع) فرمود: «إِنَّمَا أُمِرَ بِالْوُضُوءِ» فرمان وضو داده شده «وَ بُدِئَ بِهِ لانْ يَكُونَ الْعَبْدُ طَاهِراً إِذَا قَامَ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ» (علل الشرائع، ج 1، ص 256) وقتي در پيشگاه خداي بزرگ ميايستد پاکيزه باشد. قرآن ميگويد: زکات عامل پاکي است. اين يک نوع پاکي ديگر است. خداوند ميفرمايد: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» (توبه/103) بسياري از موارد در قرآن به معناي زکات است. از مردم زکات بگير که چه شود؟ «تُطَهِّرُهُمْ» تا آنها پاک شوند. بعضي گفتند: ضميرش به خود زکات برميگردد، تا زکات آنها را پاک کند يا تو پيامبر آنها را پاک کني. «وَ تُزَكِّيهِمْ» آنها را پاک کني و رشد بدهي. چون وقتي دارايي انباشته ميشود يک آلودگيهايي براي ما ميآورد. در جامعه نياز هست، مشکل هست، چقدر مريض بدحال وجود دارد. هي من اين اموال را انباشته ميکنم. پيامبر مأموريت دارد برود از مردم زکات بگيرد، بگير تا مردم را پاک کني و رشد بدهي.
همه ميدانيم پول دادن سخت است، ميفرمايد: «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ» پيامبر دعايشان کن که بار دوم هم بيايد زکات بدهد. بعضي که اهل خمس هستند، ميگويند: فلان حاج آقا خيلي شيرين است. اين خمس را از ما گرفت ولي خوش برخوردي داشت. ما را با دعا بدرقه کرد. اين باعث شد من هفده سال خمس بدهم. «إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» طوري که براي طرف سخت نباشد بارهاي ديگر اين مال را بدهد. مال را بدهد از بخل و حرص و طمع پاک ميشود. اينها با نجاست ظاهري فرق ميکند. يکوقت گفتيم: با وضو روي صورتت آب بريز تا اگر صورت نا مرتب است. الآن ميگوييم: با زکات، جامعه پاک ميشود و فقرا دلداري پيدا ميکنند. اغنياء سخاوت پيدا ميکنند، اينها زواياي مختلف از پاکي است.
قصهاي است در سوره مجادله آيه 12، ميفرمايد: ثروتمندان مرتب ميآمدند از پيامبر وقت خصوصي ميخواستند. يا رسول الله من واجب العرض هستم و بايد خصوصي صحبت کنيم. اين چند پيامد بد داشت که خداوند جلويش را گرفت. اولاً ثروتمندان با اين کارشان يک امتياز کاذبي پيدا ميکردند. مردم ميگفتند: اينها روزي چند بار خدمت حضرت ميروند حتماً کسي هستند. فقرا هم احساس کوچکي ميکردند. چون اين پولدارها نزد پيغمبر ميرفتند. فقرا احساس کمي ميکردند. آيه نازل شد اينهايي که وقت خصوصي ميخواهند بايد صدقه بدهند. مسجدي رفتم امام جماعتش به من فرمود: زياد مردم پيش من استخاره ميکردند. من گفتم: هر استخارهاي بيست تومان! هرکس ميخواهد با پيغمبر خصوصي صحبت کند بايد پولي بدهد. اين بار فقيرها چه ميشوند؟ آخر آيه ميفرمايد: فقيرها را خدا ميآمرزد. يعني هم آيه فقيرها را بالا آورد و موقعيتي به اينها داد و هم جلوي امتياز کاذب را گرفت. اين پول و صدقه چه فايدهاي دارد؟ قرآن ميفرمايد: براي پاک شدن آنهاست. هم براي پاک شدن جامعه است و هم پاک شدن کسي که پول را ميدهد. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: نه قبل از من و نه بعد از من، کسي به جز من عمل نکرده اين آيه است. من يک دينار داشتم تبديل به چند درهم کردم. اينها را هي صدقه ميداد و ميآمد از پيامبر سؤال ميپرسيد تا دور پيغمبر خلوت نشود و فکر نکنند بخاطر اينکه يک مالياتي وضع شده، دور پيغمبر خلوت ميشود.
دربارهي لقمه پاک که خيلي مهم است. قرآن کلمه طيب به کار ميبرد ولي ما در فارسي ميبينيم پاک معنا ميکند. يا کسب و کار پاک که در حديث داريم کسي که درآمدش پاکيزه باشد. درآمدها دو جور است، درآمد حرام داريم، درآمد حلال داريم. درآمد پاک و ناپاک داريم. ميفرمايد: «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُم» (بقره/57) پاک باشد يعني چه؟ خداوند بعضي از خوردنيها را بر ما حرام کرده است. گوشت اين حيوان حرام است. بعضي اصرار دارند همان حرام را بخورند. يک ماهي هست که پولک ندارد، اسلام فرموده حرام است. همان را ميبرند در بازار به صورت قاچاق ميفروشند و اين آقا هم با چه قيمتي ميخرد. يا حتي حلال گوشت است اما مقررات ذبح در آن رعايت نميشود، ناپاک ميشود. به سمت قبله باشد، يک مسلمان ذبح کند، با وسيلهي تيز باشد. اگر اينطور نباشد، تذکيه يعني طبق مقررات شرع ذبح نشده، ناپاک است. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُم» از پاکيزهها که طبع انسان ميپسندد، ميل کنيد. يا ميفرمايد: «كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» (بقره/168) درآمدت حلال باشد، آنچه تصرف ميکني و ميل ميکني، يکي حلال باشد و يکي پاک باشد. دنبال گامهاي شيطان نرو. مفهوم شيطان را از مفهوم «حلالاً طيباً» يعني حرام نباشد و ناپاک نباشد.
لقمه حرام چه آثاري دارد؟ يکي از دوستان من موضوع رساله دکترايش لقمه حرام است. من به او گفتم به اندازه يک رساله دکترا حرف دارد؟ گفت: خيلي حرف در احاديث هست. تأثيرات لقمه ناپاک در خود ما، در نسل ما، که حديث داريم لقمه حرام در ذريه ما تأثير ميگذارد. در فرزندانِ فرزندان ما، در فرزندان فرزندان فرزندان ما، اينها همينطور به صورت ژنتيک در نسلهاي بعد اثرگذار است. حق پذيري را در ما کم ميکند. همان که امام حسين روز عاشورا فرمود: دلهاي شما پر شده از لقمههاي حرام، کلام من فرزند فاطمه در دل شما اثر نميگذارد. اين لقمه حرام خيلي مهم است. سوره کهف سورهاي است که پر رمز و راز ترين قصههاي قرآن در آن سوره هست. چهار قصه دارد که وقتي آدم ميخواند، پرسش ميکند. يکي همان قصه اصحاب کهف بودند که به ظلم و ستم جامعه خودشان معترض بودند، بعد ديدند نميتواند کاري بکنند، گفتند: لااقل نميتوانيم خودمان از اين محيط بيرون برويم. در غاري رفتند و براساس قدرت پروردگار سيصد سال خوابشان برد. بعد بيدار شدند و يکي از آنها بنا شد بيايد يک خوردني در شهر بخرد. به او گفتند: برو از پاکترين غذا، يعني انسانهاي صالح که الگوي ما معرفي ميشوند روي غذايشان حساس هستند. اين خيلي مهم است، غذايي که به بچه ميدهيم طيب و طاهر باشد.
به من ميگويند: در ماه گذشته چند ماه اضافه کار داشتي، ولو نداشتم ميگويم: هشتاد ساعت. پولش را ميگيرم و يک کاري انجام ندادم و پولش را ميگيرم. يا مال مردم را غصب ميکنم و ناروا مال مردم را تصرف ميکنند. اينها چطور ميخواهند پاسخ بدهند؟ يا مالي را از مسير غلط و باطل به دست آورده است، شرع آن معامله را صحه نميگذارد و نجس است، يا مال يتيم را ميخورد و قرآن ميفرمايد: آتش است. اين هم يک ماجرايي است. حتي به رزمندگان قرآن ميفرمايد: غنيمت جنگي، در سوره انفال است، سوره انفال براي غنائم جنگي است، «فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَيِّباً» (انفال/69)
يک مرحله ديگر چشم پاک است. وروديهاي سيستم بدن ما يا از طريق چشم است يا از طريق گوش است. اطلاعاتي وارد مرکز ميشوند که دل ما باشد، آنجا پردازش ميشوند. لذا به ما گفتند: مراقب باشيد به هر صحنه و فيلمي نگاه نکنيد. هر موسيقي را گوش نکنيد. در سوره نور، آيهي 30 آمده است «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ» به مردان مؤمن بگو، «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» چشمتان به نامحرم افتاد، بياندازيد. مؤمن بايد چشم با حياء داشته باشد. «وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» دامنشان را حراست و حفظ کنند. «ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ» اين براي پاکي و رشد آنهاست، آقا اسلام چرا اينقدر محدوديت ايجاد کرده است؟ اسلام ميگويد: انسان براي يک هدف والايي آفريده شده است. آن هدف در اين دنيا نيست. اگر ميخواهيم به خدا تقرب پيدا کنيم، چشم بايد پاک باشد. سؤال: ميشود امام زمان را ديد؟ بله. چون در دعا به ما دستور دادند، از خدا بخواهيد «اللهم ارني الطلعة الرشيده» خدايا امام زمان را به من نشان بده. راه دارد و راهش چشم پاک است. لقمه پاک است. کساني که اسناد معتبر هست اين افراد امام زمان را ديدند، همه آيت الله نبودند. يک آهنگر، ولي مواظب بوده چشمش پاک باشد، درآمدش پاک باشد. امام زمان(ع) در مغازه او آمده است. روايت دارد يکي از پاداشهايي که خدا به جواني که چشم پاک دارد ميدهد، همسر پاک است.
يکي از پاداشهايي که خداوند به کسي که چشم پاک دارد، علم تعبير خواب است. علم تعبير خواب از علوم مدرسهاي نيست. خدا به عنوان يک لطف به بعضيها ميدهد. اين راه تمرينش نيست، چشم پاک، حجاب هم براي طهارت است. قرآن ميفرمايد: به خانه پيغمبر زياد ميآمدند و مينشستند، خانواده پيغمبر مجبور بود غذا درست کند. قرآن ميفرمايد: از همسران پيغمبر چيزي ميخواهيد از پشت پرده باشد. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجاب» (احزاب/53) اين چشم به چشم نبايد بيافتد. اين براي پاکي دل شما و پاکي دل آنها خوب است. «ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن» باز کلمه طهارت اينجا آمده است. بابا طاهر ميگويد:
ز دست ديده و دل هردو فرياد *** که هرچه ديده بيند دل کند ياد
نميتوانيم يک شمشير بسازيم که نيش آن ز فولاد باشد ولي ميتوانيم چشم را مديريت کنيم. چشم پاک براي دل پاک است.
يک خانمي است گزينش او از طرف خدا بخاطر پاکي است. نامش مريم، يکي از سورههاي قرآن به نام او نامگذاري شده است. فرشتهها گفتند: «قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِين» (آلعمران/42) يک سيستمي خدا دارد به نام سيستم اصطفاء، برگزيدن، سوا کردن، خداوند يک نگاهي به بندگانش ميکند آن لايقترها را گلچين ميکند و آنها را راهنماي ديگران قرار ميدهد که انبياء از آنها هستند. دو تا اصطفاء که وسطش «طهرک» است. خداوند مي شود اجباراً کسي را پاک قرار بدهد يا نه، خودش زمينههاي پاکي را با تقوا فراهم کرده و خداوند اين مدال را به او داده است. جاي ديگر باز حضرت مريم را به عنوان الگوي زنان و مردان معرفي ميکند. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (تحريم/11) خداوند دو زن را براي آمنواها، مردان و زنان معرفي کرد، اول همسر فرعون است و دوم مريم است. «وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها» (تحريم/12) او دامنش پاک بود. خداوند يک غريزه در وجود ما قرار داده و فرموده: اين را حفاظت کن و پاک نگه دار. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون» (مؤمنون/1) يک نشانهشان اين است «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون» (مؤمنون/5)
کساني که رابطه آلوده دارند، قرآن اسمشان را خبيث گذاشته است. زنا ميکنند. آنهايي که رابطه پاکيزه دارند، اسمش را طيب گذاشته است. بعد هم ميفرمايد: در گزينشها و ازدواجها، پاکها براي پاکها، خبيثها «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ» (نور/26) دخترهاي آلوده براي پسرهاي آلوده و پسرهاي آلوده براي دختران آلوده، اما «وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات» دختران پاکيزه براي پسران پاکيزه و پسران پاکيزه براي دختران پاکيزه. اين ذهن ما را بايد درگير کند و روي پاکي چشم و زبان و لقمه و دامن و گوش فکر کنيم.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله همه حول محور طهارت زندگي کنيم و برسيم به جايي که بايد برسيم. امروز صفحه 591 قرآن کريم، جزء سي قرآن کريم، سوره مبارکه طارق و سوره مبارکه اعلي را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9» فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14» إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى «9» سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «13»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان، سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى كه طارق چيست؟ ستارهاى است درخشنده. (به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است. از آبى جهنده آفريده شده است. كه از بين كمر و سينه بيرون مىآيد. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى كه اسرار آشكار شود. پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست. سوگند به آسمان بارانزا. سوگند به زمين كه (براى خروج گياهان) برشكافته است. كه همانا اين قرآن سخنى است قاطع. و هزل و شوخى نيست. همانا كافران پيوسته نيرنگ مىكنند. و من نيز تدبير مىكنم. پس كافران را مهلت ده و اندك زمانى آنان را به خود واگذار.
به نام خداوند بخشنده مهربان، نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاكى ياد كن. همان كه آفريد و سامان بخشيد. و آنكه (هر چيز را) اندازهاى نهاد و هدايت كرد. آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. و سرانجام آن را خشك و تيره كرد. ما تو را به قرائت درست وامىداريم، پس فراموش نخواهى كرد. مگر آنچه خدا بخواهد كه او بى گمان آشكار و نهان را مىداند. و ما تو را براى آسانترين (راه دعوت) آماده مىسازيم. پس تذكّر بده، (البتّه) اگر تذكّر مفيد افتد. هر كس خشيت الهى داشته باشد، بزودى پند گيرد. و بدبختترين افراد از آن دورى كند. همان كس كه به آتش بزرگ درافتد. پس در آنجا نه بميرد و نه زندگانى كند.
شريعتي: انشاءالله زيارت نجف اشرف نصيب همه ما شود. بحث طهارت يک بحث خوبي شد و دسته بندي شده بود و براي همه ما مورد نياز است، انشاءالله اين بحث را ادامه خواهيم داد. اين هفته قرار گذاشتيم از فقيه مجاهد و انقلابي حضرت آيت الله العظمي فاضل لنکراني ياد کنيم.
حاج آقاي بهشتي: يک صحنه که با چشم خودم ديدم، يک صحنه ايشان در يزد تبعيد بودند، تابستان گرمي بود. ما طلبههاي سالهاي اول بوديم. ميرفتيم ديدن تبعيديها، ديدن ايشان رفتم هوا خيلي گرم بود. ايشان دور تا دورشان کتاب بود. کتابي ايشان تأليف کردند به نام اسناد تحرير الوسيله، اولين بار ايشان را آنجا زيارت کردم. با يک باد بزن، در شرايطي ساده و متمرکز روي آن تحقيق. دومين صحنه حضور ايشان در راهپيماييهاي قبل از انقلاب بود. حتي بعضي از راهپيماييهاي طولاني از قم به سمت جمکران، من هي مراقبت ميکردم که ايشان تا کجا تشريف ميآورند. همراه ملت بودند. آخرين بار در حسينهاي ايشان را ديدم در روضه حضرت زهرا(س). به شدت ايشان توصيه ميفرمود که بايد عزاي حضرت زهرا را بزرگ بداريم و قسمت اين شد که خاکسپاري ايشان روز شهادت حضرت فاطمه زهرا باشد. رحمت خدا بر ايشان باد و بتوانيم انشاءالله ادامه دهنده راه ايشان باشيم.
من اينطور فکر ميکنم که فردا شهدا منتظر ما هستند. امام عزيز منتظر ما هست. امام راهي را به ما نشان داد که از اهلبيت گرفته بود. براي ما توضيح داد و به دل ملت ايران هم نشست. همه اقوام و ملل آمدند به ميدان و آري گفتند. چهل سال از آن روز گذشته است. آرمانهاي بلندي را امام مطرح کرد. ما در طي اين چهل سال دستاوردهايي داشتيم. همچنان بايد به آن آرمانها نگاه کنيم. اميرالمؤمنين در خطبهاي در نهجالبلاغه که اسمش «في فضل القرآن» است، ميفرمايد: «إِنَ لَكُمْ عَلَماً» يک پرچمي براي شما نصب شده است، «فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ» به سمت آرمانها حرکت کنيد. نقايص هست و دستاوردهايي بوده است، ما بايد به آرمانها فکر کنيم. قرآن ميفرمايد: گامهايي که باعث ميشود دشمن به غيظ بيايد عمل صالح ثبت ميشود. دلها به دست خداست، قرآن ميفرمايد: همه پولهاي دنيا را خرج کني بخواهي بين دل و دل پيوند بزني نميتواني. خداوند اراده کرده ملت ايران عزيز باشند. دست من و شما نيست. فردا اين دلها را به خيابانها ميآورد و لبخند شهيدان را براي خودشان خواهند خريد و خشم و استکبار جهان را برميانگيزد و برگ افتخار آميزي براي ملت ايران به ثبت خواهد رسيد.
شريعتي: قرار ما فردا راهپيمايي 22 بهمن، انشاءالله سه شنبه با حضور حاج آقاي حسيني قمي خدمت شما خواهيم بود.
ما رود مداميم بگوييد به تيغ *** ما شيشه عطريم بگوييد به سنگ
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»