اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-08-20-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- آگاهي از جايگاه فرشتگان الهي در تعاليم ديني


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آگاهي از جايگاه فرشتگان الهي در تعاليم ديني
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 20- 08-97

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سفر بسيار کردم تا رسيدن را بياموزم *** زمين خوردم که روزي پر کشيدن را بياموزم
از اين شب‌هاي دوري رو به صبح روشني دارم *** که جاي خواب ديدن، خوب ديدن را بياموزم
خدايا حکمت دل بستنم را دير فهميدم *** مقدر کرده بودي دل بريدن را بياموزم
من و اين روح نا آرام و اين از خود رميدن‌ها *** مگر در خاک باري، آرميدن را بياموزم
کنار آفرينش مانده‌ام چشمم به چشم توست *** الهي رمز و راز آفريدن را بياموزم

سلام مي‌کنم به همه بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي گرانقدرمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله باران رحمت الهي همچنان سرازير شود و بر کوير خشکيده‌ي دلهاي ما ببارد. باز هم حلول ماه ربيع الاول را تبريک مي‌گويم. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام مي‌کنم. از خداوند مي‌خواهيم اين گفتگوها را موجب خير و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و خطا قرار بدهد.
شريعتي: بحث تربيت اعتقادي را با حاج آقاي بهشتي داشتيم. از خدا گفتيم و باورهاي ما نسبت به خداوند متعال و آن نگاه توحيدي که بايد در زندگي حاکم شود. اين هفته قرار هست در مورد اعتقاد به فرشتگان الهي صحبت کنند. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ايمان در قرآن در اين مورد آمده است، ايمان به خدا، ايمان به پيامبران، ايمان به کتاب‌هاي آسماني، ايمان به جهان آخرت، ايمان به غيب، درباره‌ي اين ايمان‌ها بچه‌هاي مسلمان از همان آغاز ابتدايي تا پايان دانشگاه مطالبي را مي‌خوانند. اما نمي‌دانم چه غفلتي صورت گرفته اين ايمان به فرشتگان را اگر بپرسيم چه مي‌دانيد، مگر خودش تحقيقي کرده باشد که بدانند. قرآن ايمان به فرشتگان را در کنار ايمان به خدا آورده است. آيه 285 سوره بقره «وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ‏ بِاللَّهِ‏ وَ مَلائِكَتِهِ» ما در اين برنامه بيشتر روي بعد تربيتي صحبت مي‌کنيم ولي از همين آغاز برنامه نويسندگان و محققان و کساني که اهل ايده جديد هستند روي اين موضوع کار کنند. حدود صد جا در قرآن صحبت از فرشته‌هاست. اين مسأله نادري نيست، صد بار صحبت ايمان به فرشته‌ها شده است. خداوند اين کتاب را براي هدايت انسان‌ها فرستاده است و در اين کتاب به موجوداتي اشاره مي‌کند که خرافي نيستند. توهم نيستند، حقيقت دارند منتهي مادي نيستند و فرمانبر خدا هستند. عبد خدا هستند. خدا دوستشان دارد و به خدا نزديک هستند. اوصافي را در قرآن و حديث برايشان شمرده شده و ما انسان‌ها مي‌توانيم با آنها ارتباط برقرار کنيم. امروز راه و رسمش را خواهيم گفت که چطور مي‌توانيم با فرشتگان تمام برقرار کنيم و نتيجه آن تماس را حس کنيم.
تعدادشان خيلي زياد است و شايد بتوانيم به چند مورد اشاره کنيم. ممکن است در پايان اين برنامه کساني بپرسند: منبع سخنان تو کجاست؟ يکي تفسير همان صد آيه هست که حدود نود آيه در قرآن صحبت از فرشتگان است. تفسيرهايي که درباره‌ي آن آيات است به ما توضيح مي‌دهد. يکي هم از کتاب بحارالانوار استفاده کردم، جلد 56 تقريباً دويست صفحه در مورد فرشتگان است. با اين مقدمه مي‌خواهيم شروع کنيم و تعداد کمي را مردم ما مي‌شناسند. از اين دو فرشته شروع مي‌کنيم «رقيب و عتيد» اسامي اين دو در قرآن آمده است. طبق حديث رقيب خانه‌اش بر شانه راست ما، از وقتي به تکليف مي‌رسيم و مسئوليت را مي‌پذيريم و روز قيامت بايد پاسخگو باشيم اين دو نفر مي‌نويسند. رقيب کارهاي خوب ما را و عتيد کارهاي بد ما را. فقط مي‌نويسند نه! صدا برداري مي‌کنند. تصويربرداري مي‌کنند، مستندسازي مي‌کنند عملکرد ما را. بدون سانسور ثبت مي‌کنند. اين اميد دهنده است يا ما را مي‌ترساند؟ فرشته‌ي سمت راست اميد مي‌دهد و فرشته سمت چپ هشدار مي‌دهد. فرشته سمت راست، رقيب دو تا هستند يکي روز و يکي شب، براساس حکمت خدا فرشته‌اي که روزها مي‌نويسد جايش را به فرشته شب مي‌دهد، کارهايي که در شب رخ مي‌دهد. هرکار خوبي کوچک يا بزرگ، مادي يا معنوي، حتي يک فکر و نيت خوب، يک قصد خوب، به دلش مي‌گذرد که بروم فلاني را ببينم، بعد در مي‌زنند موفق نمي‌شود. همين را فرشته‌ها مي‌نويسند. به دلش مي‌افتد به فقيري کمک کند و بعد جيب‌هايش را مي‌گردد و مي‌بيند پولي نيست. همان را به عنوان يک کار خوب ثبت مي‌کند. با اين فرشته بايد خيلي تماس بگيريم. گاهي اوقات از او پرس و جو کنيم بيا ببينيم دفتري که براي ما نوشتي. تا حالا چند صفحه شده است؟ رقيب، عملکرد خوب ما را ثبت مي‌کند. عبادت مي‌کنيم، خدمت مي‌کنيم. انفاق و ايثار مي‌کنيم. دست کسي را مي‌گيريم. فکر خوبي به کسي مي‌دهيم. مشورتي مي‌دهيم. گره‌اي را باز مي‌کنيم. گاهي دلخور هستيم چرا من اينقدر زحمت کشيدم نام من جايي ثبت نشد؟ اين فرشته مي‌گويد: خاطرت جمع باشد، کارهاي شما دقيق ثبت مي‌شد. ضرب در ده، در قرآن آيه داريم که ثواب کار خوب ده برابر است. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: رقيب خدمت‌ها و عبادت‌ها و خيرها و حسنات را در ده ثبت و ضبط مي‌کند. اين فرشته اول!
همين‌جا روايت دارد وقتي کسي مريض مي‌شود، خداوند به رقيب مي‌گويد: به او تخفيف بده. کارهايي که زماني که سالم بود انجام مي‌داد و الآن مريض است و نمي‌تواند برايش بنويس. خيلي خوب است. الآن روي تخت بيمارستان خوابيده، روز قيامت مي‌بيند هفده روز خوابيده بود، ايشان مسجد نرفته ولي نوشته شده مسجد رفتي! براي آشتي دادن چند نفر اگر سالم بود مي‌رفت، زيارت اهل قبور برود، صله رحم کند، قرض الحسنه بدهد، هرکاري که در زمان سلامتش انجام داده است، الآن مريض‌ها اميدوار مي‌شوند و اينها حقايق دين ما هست. خداوند به رقيب مي‌فرمايد: آن کارها را ثبت کن و به عتيد مي‌گويد: همه کارهاي بد او را ننويس و تخفيف بده. فرشته دوم عتيد يعني فرشته‌اي که کارهاي بد ما، گناهان ما، بدي‌ها و زشتي‌ها، حتي يک فکر بد، در دلش مي‌گويد: برويم رابطه فلاني را با فلاني به هم بزنيم. کسي را که مي‌خواهد کار برد کند منحرف کنيم. انجام هم ندهد ولي همين برايش ثبت مي‌شود. يک تفاوتي بين اين دو فرشته هست. در حديث داريم فرشته اول بلافاصله مي‌نويسد و فرشته دوم با چند ساعت تأخير مي‌نويسد. اگر زود توبه کرد اصلاً ثبت نمي‌کند. اينها همه اثرات تربيتي دارد که ما نبايد کار بد کنيم. اگر انجام داديم زود توبه کنيم و براي ماه رمضان و شب جمعه نگذاريم. پيغمبر فرمود: گناهان بين دو نماز را در همان فاصله استغفار و توبه کنيد. اين نوشته نمي‌شود و همه اينها به نفع ما هست که بدي‌هاي ما، بالاخره ما شهوت و هوس و غضب داريم، طمع و حرص داريم، اينها تهديدهاي انسان است. مرتکب بدي مي‌شويم، چه کنيم اينها ثبت نشود؟ يک راهش توبه کردن است. زود عذرخواهي و توبه کنيم. يک قطره اشک بريزيم و استغفرالله بگوييم. حديث مي‌فرمايد: اين دو فرشته يکي رئيس است و يکي مرئوس است. رقيب رئيس است و عتيد مرئوس است. اين هم باز نشان رحمتي است که او کنترل مي‌کند چه بنويس، چقدر بنويس، براساس حکمي که خدا در مديريت به او داده، اين را اعمال مي‌کند. اصل بر رحمت است و رحمت خدا بر غضب او تقدم دارد. درهاي بهشت هشت تا و درهاي جهنم هفت تاست. معلوم است رحمت خدا غلبه دارد و بر غضب خدا پيشي مي‌گيرد. اين دو فرشته اين را مي‌گويند که کارهاي شما ضبط مي‌شود. مواظب باشيد. نگوييد يک جا تنهايي اين کار را کردم و کسي نديد. فرشته‌ها همه جا با شما همراه هستند. هيچکس نبيند و نشنود از شما صدابرداري و تصويربرداري مي‌شود، «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ» يک کلمه نمي‌شود بگويد «إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» (ق/18) مثلاً گفته اَه، ثبت شد. يا چه خوب، اين کارها و کلمات را اين دو فرشته مي‌نويسند.
دو فرشته ديگر هستند که نوشته‌هاي اين دو فرشته را، چه خوب يا چه بد پاک مي‌کنند. اين دو فرشته کارشان اين است که تمام وقت قلم به دست هستند و کارهاي خوب و بد را مي‌نويسند. يک قانوني در قرآن داريم به نام حبط. اين قانون چيست؟ در بين گناهان بعضي از گناهان به خصوص اين خاصيت را دارند که وقتي آن گناه را انجام داديم، غير از اينکه گناه است و غير از اينکه کيفر دارد، باعث مي‌شود مقداري از خوبي‌هاي ما پاک شود. عبادات ما پاک شود. خيرات ما پاک شود، خدمات ما پاک شود. اين اثر تربيتي دارد، البته اين فرشته ما را با کارش مي‌ترساند. مثلاً نماز خوانده، صدقه داده، خوش اخلاقي داشته، بعد غيبت مي‌کند. اين غيبت باعث مي‌شود نماز پاک شود و خيرات و صدقات پاک شود. اخلاق خوش پاک شود. اين قانون‌ها در قرآن است. علامه طباطبايي مي‌فرمايد: اعمال ما در اعمال ما بيش از ده نوع تأثير در هم مي‌گذارند. کارهاي خود ما يکي همين است. چه بسا يک کار بدي انجام مي‌دهيم و در کارهاي خوب ما، از امام باقر(ع) حديث است که روز قيامت يک کسي بلند بلند گريه مي‌کند. اين فرشته نزد او مي‌آيد و مي‌گويد: چه شده است؟ مي‌گويد: من در اين روزها يادم است کار خوب انجام دادم. مثل اينکه رقيب خوابش برده و ننوشته است. مي‌گويد: چرا بوده ولي من پاک کردم! چرا؟ چون بعد از اين کار رفتي دو به هم زني کردي. سعايت کردي، غيبت کردي، مسخره کردي، اينها را اگر بدانيم و بچه‌هاي ما هم بدانند، کار بد غير از اينکه بد است سرمايه ما را آتش مي‌زند.
پيغمبر در سفر معراج ديد که درختاني را در بهشت غرس مي‌کنند. از جبرئيل پرسيد: اينها چه مي‌کنند؟ چطور است گاهي کار مي‌کنند و گاهي دست از کار مي‌کشند؟ جبرئيل جواب داد يک کسي در دنيا الآن دارد کار خيري انجام مي‌دهد، بعد جبرئيل فرمود: گاهي هم يک آتشي مي‌فرستد و همه را آتش مي‌زند.
يک قانون ديگر اسمش تکفير است و اين اميدبخش است. تکفير چند معنا دارد و يک معنايش نسبت کفر دادن است، تکفيري‌ها! يک معني ديگر که در قرآن زياد به کار رفته است، يعني پوشاندن روي بدي، «وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ‏ سَيِّئاتِهِمْ» (فتح/5) يک کارهاي خوبي که انجام داديم، غير از اينکه خوب است و ده برابر ثواب دارد باعث مي‌شود بدي‌هاي ما پاک شود. چقدر از بدي‌ها؟ بستگي دارد که اين کار خوب چقدر قوت داشته باشد. ممکن است بدي‌هاي ديروز يا هفته گذشته يا ماه و سال گذشته، يا ده سال گذشته باشد، اينقدر اين فرمول استحکام دارد، حتي ممکن است کسي با يک کار تمام بدي‌هاي گذشته خودش را پاک کند. اين نشان از رحمت خداست. درون اين اميد و درون فرشته قبلي ترس است. امام باقر(ع) فرمود: روز قيامت کساني هستند که به هوا مي‌پرند و شادماني مي‌کنند. اين فرشته مي‌آيد و مي‌گويد: همه بر سر خودشان مي‌زنند و گريه مي‌کنند، شما چرا خوشحالي مي‌کنيد؟ مي‌گويد: هرچه در اين روزها نگاه مي‌کنم پاييز سال 97 بود، اواخر آبان ماه بود. من يک گناه انجام دادم مثل اينکه عتيد ننوشته است. مي‌گويد: چرا نوشته بود ولي من پاک کردم. خدا به من گفته بود اگر بنده من اين کار خوب را کرد، مثلاً يکي جلب رضايت والدين است. درست است تو در آن روز گناه کردي ولي رفتي نزد مادرت نشستي و خداوند آنها را پاک کرد. البته سرچشمه‌‌اش خداوند است، خداوند «يا ماحي السئات» که در دعاي جوشن داريم. اي پاک کننده گناهان! خداوند تمامش رحمت است و سعادت بندگانش را مي‌خواهد. من برداشتم اين است مثل اينکه خداوند خورشيد را آفريده به ما حرارت بدهد، فرشتگان را هم آفريده که به فکر و روح ما قوت بدهند. هرکاري مي‌خواهيم انجام بدهيم به ما کمک کنند.
حديث داريم مريض دلشکسته است. چند فرشته براي دلداري به او مي‌آيند. پرستاري که بالاي سر مريض است، چند فرشته مي‌آيد به آن پرستار روحيه مي‌دهد. به رزمنده‌اي که در ميدان جنگ فرشته‌ها مي‌آيند، در چند جاي قرآن دارد رزمندگان با فرشتگان کمک شدند نه اينکه فرشته‌ها شمشير دست بگيرند و شمشير بزنند. روحيه خيلي مهم است، چون اگر جمعيت ما کم بود و جمعيت دشمن زياد بود، يا تسليحات ما کم بود و تسليحات دشمن زياد و پيشرفته بود روحيه لازم داريم و خداوند فرشته‌ها را براي قوت قلب مي‌فرستد. دانشمندي که مشغول کاوش و تحقيق کردن است، بايد به نتايج جديدي برسد، فرشته‌ها به او کمک مي‌کنند. دانشمندان و محققان بدانند، فرشته‌هايي هستند، کساني که کنجکاوي و پژوهش و تحقيق مي‌کنند، فرشته‌ها کنار دست آنها مي‌آيند. احاديث زيادي در کتاب بحارالانوار هست براي تعداد فرشته‌ها که بي‌شمار هستند. يعني تعداد انسان‌ها خيلي کم است. ماهي‌ها چقدر هستند؟ موجودات دريايي از موجودات خشکي بيشتر هستند. موجودات خشکي از انسان‌ها بيشتر هستند. فرشته‌ها بي‌شمار هستند. تعدادي زيادي هم در ارتباط با انسان هستند. براي انسان چه مي‌کنند؟ کمک، در برابر شياطين، شياطين انرژي منفي مي‌دهند، راه بد را توصيه مي‌کنند. تحريک و وسوسه به زشتي مي‌کنند. فرشته‌ها نه، حتي ما در خواب هستيم شيطان‌ها و فرشته‌ها سراغ ما مي‌آيند. اگر با وضو بخوابيم راه ورود شيطان‌ها بسته مي‌شود. فقط فرشته‌ها مي‌آيند. مثل شما که از خواب بيدار مي‌شوي و مي‌بيني در موبايل چند پيام آمده است. روح انسان گاهي از خواب که بيدار مي‌شود شاداب است و پيغام‌هايي ارسال شده که روح شاداب دارد.
فرشته‌ي ديگري هست که بدي‌هاي ما را تبديل به خوبي مي‌کند. مثلاً در سال 96 شش ميليون گناه کردم. غير از اينکه با يک کار خوب آن شش ميليون گناه را پاک مي‌کند با همان تعداد حسنات جايگزين مي‌کند. من دو کتاب بيشتر در زمينه فرشته‌ها در بازار پيدا نکردم. يعني الآن دانشجو يا فرهنگي ما بخواهند براي دانش‌آموزان بگويد، کتاب نيست. چقدر از دانشجويان و طلبه‌هاي ما دنبال موضوع هستند. موضوعي که اثر تربيتي دارد. الآن عامل بازدارنده‌ در خانه چيست؟ يکوقتي مي‌گفتند: کامپيوتر ضرر دارد، نفع دارد به خاطر اينکه جلوي ضررهايش را بگيريم در جايي باشد که پدر و مادر نظارت و کنترل کنند. الآن امکان چنين چيزهايي نيست. با اعتقاد به غيب، با اعتقاد به خدا و قيامت، با اعتقاد به فرشته‌ها، اين نظارت را با اين ايمان‌ها تقويت کنيم. بچه بگويد: الآن فرشته‌ها با من هستند. در خارج از کشور مي‌گويد: فرشته‌ها با من هستند. همه ما با فرشته‌ها درگير هستيم و به ما اميد و انرژي مي‌دهند ولي ما از اين سرمايه‌ها غافل هستيم. در دعاهاي ما چقدر توسل به فرشته‌ها هست. از دعاهاي مرسومي که مردم مي‌خوانند دعاي سمات است. مثل اينکه ما به پيامبران قسم مي‌دهيم فرشته‌ها هم واسطه فيض هستند. خدايا به حق جبرائيل، به حق ميکائيل نظر عنايتي به من بکن. به حق اسرافيل، به حق عزرائيل. يک فرشته‌اي به نام مبدل هست که اين بدي‌ها را به خوبي تبديل مي‌کند. حاج آقاي قرائتي مثال مي‌زند به کود باغچه‌اي که تبديل به گل مي‌شود. کود بد بو و بد شکل است. زود از کنار باغچه کود داده شده رد مي‌شويم اما يک ماه بعد در فصل بهار مي‌بينيم گل داده است. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ‏ حَسَنات‏» (فرقان/70) يعني خداوند کودهاي وجود ما را به گلها تبديل مي‌کند. راهش چيست؟ يک کار خوب مثل نماز، در بين کارهايي که تبديل مي‌کند بدي‌ها را به خوبي‌ها، يکي نماز است. نماز عاشقانه و با توجه که مي‌تواند بدي‌هاي گذشته ما را بشويد. شايد ده دوازده مورد هستند که گناهان ما را پاک مي‌کنند و ده دوازده مورد هست که غير از اينکه گناهان را پاک کردند به جايش حسنات را مي‌نويسند.
يک فرشته ديگر که در قرآن دو بار صحبت شده است، حافظ است. اين فرشته مراقب جان ما هست. از وقتي نوزاد به دنيا مي‌آيد، يک چنين فرشته‌اي يا يکي يا چند تا، خداوند از روي مهرش خوش ندارد که به ما آسيبي برسد، شايد دهها حديث در مورد اين فرشته داريم. اميرالمؤمنين فرمود: مراقبت مي‌کند در چاه نيافتد. از لب پرتگاه نيافتد، تصادف نکند، يک چيز مسموم را نخورد. ممکن است کساني بگويند: آنهايي که سم مي‌خورند چطور؟ آنها طبق حديث در تقديرشان بوده است. در شبانه روز شايد هزاران بار خطرهايي از ما دفع مي‌شود. اين را آن فرشته انجام مي‌دهد. در سوره رعد مي‌فرمايد: از جلو و عقب مراقب اين بنده خدا و جان او هستند.
فرشته‌اي خدا دارد به نام عزرائيل که مردم مي‌شناسند. ايشان مسئول قبض روح ما هست. ما در اين دنيا مثل مستأجراني هستيم که تا يک زمان محدودي بايد اينجا باشيم. کجا مي‌رويم؟ يک جاي بهتر، واقعي‌تر، شيرين‌تر و بزرگتر، چه کسي ما را مي‌برد؟ اين فرشته، عزرائيل، يک دفتري دارد که اسامي ما در آن دفتر هست. سيد جواد بهشتي، کجا و چه ماهي و چه روزي و چه ساعتي و چه دقيقه‌اي؟ بايد قبض را به من بدهد. عزرائيل طبق حديث جمعيتي زير نظرش کار مي‌کنند. چون از وقتي صحبت ما شروع شده در همين تهران چند نفر از دنيا رفتند. در آن واحد بايد جان افرادي را بگيرد. نيروهايي که زير نظر عزرائيل هستند اين کار را انجام مي‌دهند و گاهي هم خودش اين کار را مي‌کند. در هندوستان، در پاکستان، عراق و ايران و همه جاي دنيا! وقتي اينها خودشان را به ما نشان مي‌دهند، مي‌گوييم: نمي‌شود دوباره برگردم؟ مي‌گويند: نه، «لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف/34)‏ جلو و عقب نمي‌شود و همان که در دفتر نوشته است. عزرائيل و آن فرشتگان به دو شکل درمي‌آيند. يک شکل دلربا و زيبا و يک شکل ترسناک، «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً» (نازعات/2) قسم به فرشتگاني که جان خوبان را با نشاط مي‌گيرند. امام صادق فرمود: به سراغ خوبان که مي‌روند با دسته گل مي‌روند. با روي خوش مي‌روند و سلام و عليک مي‌کنند و اين دسته گل را به صورت آقا يا خانم نزديک مي‌کنند و او هم استشمام مي‌کند، در اين فاصله او را به يکي از باغ‌هاي بهشت مي‌برد. او نگاه مي‌کند مي‌گويد: اينجا کجاست؟ فرشته مي‌گويد: مي‌خواهي به اينجا بيايي؟ مي‌گويد: بله و او مي‌برد. اين جان دادن مؤمن است.
علامه مجلسي نزديک صد حديث آورده که جان دادن مؤمن با حضور ائمه صورت مي‌گيرد. با حضور پيامبر صورت مي‌گيرد و آنها به آن فرشته سفارش مؤمن را مي‌کنند که به بهترين شکل او را از اين دنيا ببرد. ما در اين دنيا خانه و مغازه و باغ و ماشين و بچه و همسر داريم، حالا مي‌خواهيم دل بکنيم، او کاري مي‌کند با نرمي اين کار صورت مي‌گيرد. گروه دوم «وَ النَّازِعاتِ غَرْقا» قسم به فرشتگاني که جان بدها و فاسقان را سخت مي‌گيرند. وقتي نگاه آن نفر به فرشته مي‌افتد يک جيغي مي‌کشد که اگر همه اهالي دنيا بشنوند از هوش مي‌روند. گاهي عزرائيل در همين دنيا به ديدن پيامبران يا ديدن ائمه مي‌آمده است. از چهار ملک مقرب يکي عزرائيل(ع) است. نقل شده سليمان نبي روزها سان مي‌ديد. وزرا و وکلا و نظامي‌ها را نگاه مي‌کرد. يک نفر را نگاه کرد گفت: جنابعالي؟ گفت: عزرائيل هستم. گفت: آمدي جان مرا بگيري؟ گفت: نه شما پيامبر هستيد و من به ديدن شما آمدم. حضرت سليمان گفت: پس حقي بر هم پيدا کرديم. خواهش مي‌کنم هروقت خواستي بيايي جان مرا بگيري، قبلش خبر بده. چون قرآن دوازده بار فرموده: آمدن عزرائيل ناگهاني است. «بغتة» مرگ غافلگيرانه از راه مي‌رسد. عزرائيل گفت: باشد خبر مي‌دهم. تا اينکه روزي کار حضرت سليمان زياد شد و به منشي گفت: ديگر مي‌خواهم استراحت کنم. روي صندلي نشسته بود، عزرائيل رسيد. گفت: بنا بود خبر بدهي! عزرائيل گفت: سه بار خبر دادم! کي؟ گفت: اولين بار آنوقتي بود که چند تا از موهايت سفيد شد. دوم اينکه تو را به بيماري سختي مبتلا کردم که اطرافيان گفتند: معلوم نيست زنده بماند. باز هم دقت نکردي. سوم آمدم يکي دو تا از دوستانت را بردم! اينها خبر است. ما اگر آماده باشيم رفتن به آن دنيا خيلي شيرين است. اميرالمؤمنين فرمود: من مرگ را بيش از اندازه که طفل سينه مادر را دوست دارد، دوست مي‌دارم. چون نزد خداي مهربان مي‌روم.
از اين دنيا که رفتيم وارد دنياي ديگري به نام عالم برزخ مي‌شويم، شب اول يک شب حساسي است. از ائمه مي‌پرسيدند: چه فرشته‌هايي شب اول آنجا مي‌آيند؟ اولين فرشته‌هايي که مي‌آيند رقيب و عتيد هستند. اينها دو کتاب يا دفتر يا ديوان عمل ما زير بغل‌هايشان است و به دو فرشته ديگر به نام نکير و منکر تحويل مي‌دهند. آن شب بازجويي شروع مي‌شود. اصل دادگاه ما در قيامت است. ولي شب اول قبر هم چند سؤال اعتقادي مي‌پرسند که مردم ما سؤالات را بلد هستند. خدايت که بود؟ قبله‌ات کدام سو؟ کتابت چه کتابي؟ پيامبرت و امامانت؟ ممکن است کسي بگويد: اينها را بلد هستيم. خوشا به حال کساني که به حقيقت زبانشان باز شود. مثلاً ممکن است قبله را بپرسند، آمريکا را نشان بدهد. حقيقتاً بايد به سمت کعبه زندگي کرده باشد که آنجا به زبانش بيايد. توصيه شده براي مرده تلقين بخوانيد که اين جملات را بگويد. به مرده مي‌گوييم: وقتي دو فرشته آمدند و از تو سؤال کردند درباره خدا و قبله و کتاب، اينطور بگو. کتابت چه بود؟ بايد بگوييم قرآن. مي‌پرسد: چقدر قرآن مي‌خواندي و چقدر قرآن مي‌فهميدي؟ چرا آيه‌هاي قرآن را زير پا گذاشتي؟ چرا يک نسلي تربيت کردي که بيگانه از قرآن است. چطور زندگي کردي؟ پيامبرت که بود؟ بايد بگوييم چه شباهتي با پيغمبر داريم. آن شب هم سپري مي‌شود و زنده‌ها بايد نماز و دعا بخوانند. اين زندگي جديدي است که متصل به قيامت مي‌شود. يک فرشته ديگر هم در قبر مي‌آيد که در قرآن آمده است. کار اين فرشته اين است که «يضربونَ» مي‌زند و نوع کتک زدنش هم در قرآن آمده است. «وجوهَهُم» يا سيلي، يا «ذکورهُم»    به خاطر پاسخ‌هاي نادرست!
يک فرشته ديگري خدا دارد اسرافيل که در قرآن آيات زيادي دارد. فرشته‌اي است که خدا او را آفريده و پايان جهان را اعلام مي‌کند. خداوند يک شيپوري براي او آفريده و يک طبلي، دو بار آن شيپور و طبل را به صدا درمي‌آورد. بار اول که شيپور را به صدا درمي‌آورد يک زلزله‌اي مي‌شود که تصور آن براي ما غير ممکن است. از ريشتر فراتر است. نتيجه اين است که تمام موجودات زنده مي‌ميرند. انسان‌ها، ماهي‌ها، پرنده‌ها همه مي‌ميرند. با يک فاصله‌اي مجدداً آن شيپور را به صدا درمي‌آورد و مرده‌هايي که اخيراً مردند و تمام مردگان برانگيخته مي‌شوند. اين هم صحنه‌ي عجيبي است. مرده‌ها وقتي بيرون مي‌آيند حيران هستند، قرآن مي‌گويد: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها، وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها، وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها» (زلزله/1-3) اينجا فرشته‌ها وارد ميدان مي‌شوند. پرونده‌ها را تقسيم مي‌کنند. کارنامه‌ها را به دست ما مي‌دهند. نوعشان هم فرق مي‌کند. بعضي فرشته‌ها لباس‌ها و قيافه‌شان متفاوت است. اينها از جلو با احترام مي‌آيند و کارنامه بعضي را به دست راست مي‌دهند. بعضي قيافه ناجور دارند و با بي احترامي دست چپ بعضي مي‌دهند. اين هم ماجرايي دارد، قاضي در قيامت هست، دادگاه هست. فرشته‌ها آنجا قضاوت مي‌کنند. پرونده ما را بررسي مي‌کنند. تا پايان قيامت به بهشت و جهنم مي‌رسيم.
مدير عامل جهنم اسمش در قرآن آمده به نام مالک، جهنم زندان هفت طبقه خداست. از منهاي يک به سمت پايين و هر طبقه پايين‌تر مخصوص مجرماني با جرم سنگين‌تر است. بعد از طبقه هفتم هم چند چاه هست. در جهنم اداره کننده جهنم فرشته‌ها هستند. مثلاً يک تعبير اين است «غِلاظٌ شِدادٌ» (تحريم/6) فرشته‌هايي هستند که خشن هستند و شدت عمل دارند. حتي گفتگوي جهنمي‌ها با مديرعامل جهنم که گاهي مي‌گويند: تخفيف بده، ما در دنيا جمعه‌ها تعطيل بوديم. او دستور مي‌دهد که آتش جهنم را زياد کنند. چند جور آتش در جهنم هست. آتش زرد و سرخ و سياه دارد. روي جهنم يک پلي است که همه بايد از آن پل گذر کنند. همه مردم شنيده‌اند که پلي بسيار باريک، به باريکي مو و تيزي شمشير است. چه کساني از روي اين پل بايد گذر کنند؟ همه. يادم هست يکي دو ماه از انقلاب گذشته بود، گروهي از طلبه‌ها را پادگان سعد آباد براي آموزش نظامي آوردند. من يکي از آنها بودم. روز جمعه رسيديم برادري که شهيد شد، ايشان به طلبه‌ها خوش آمد گفت. بعد گفت: پانزده روز مهمان من هستيد. راه نجات شما اين است که از من اطاعت کنيد. اولاً گفت: لباس‌هايتان را دربياوريد و لباس خاکي بپوشيد. روز شنبه آموزش شروع شد. بين دو بلندي يک آهني گذاشته بود، ارتفاع کم و مسافت کم، تفنگ دست گرفت و گفت: برادر برو جلو! طلبه اولي رفت و پايين افتاد. گفت: دکتر و پرستار و ارتوپد آماده است و شما بايد اين کارها را بکنيد. رفتيم و در کوهستان به ما غذا نداد. تاريکي شب آمديم گفت: بشماريد، ديديم دو سه نفر کم هستند. گفت: برويد پيدايشان کنيد. دوباره برگشتيم ديديم آنها افتاده بودند. روز سوم و چهارم ارتفاع آهن را بالاتر برد و مسافتش را زياد کرد. طلبه‌ها گفتند: چه کنيم؟ تلفن يکي از مراجع را پيدا کنيم تا وساطت ما را بکنند. ايشان فهميد و گفت: تمام تلفن‌ها قطع است. تنها راه نجات شما اطاعت است. ما را در ميداني برد که مسافت سي متر و ارتفاع بيست متر، نگاه کرديم وحشت کرديم. گفت: اين آزمون شماست. هرکس بتواند از روي اين طناب رد شود، مجوز نجات دارد. روز آخر بدون استثناء همه گذر کردند. امام عزيز بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران، مي‌فرمود: پل صراط در همين دنياست. با مراقبت و توکل بر خدا مي‌شود. درست زندگي کن، تا آنجا گذر کني.
مدير عامل بهشت فرشته‌اي به نام رضوان است، وقتي وارد بهشت مي‌شويم يک نفسي مي‌کشيم، يک کيوسک هست که يک فرشته آنجا نشسته است. بهشت را خداوند در دامنه کوهي طراحي کرده است. خانه‌هاي بهشت ويلايي و يک طبقه هست ولي درجاتش فرق دارد. به اين فرشته مي‌گوييم: کليد خانه ما را بده. مي‌گويد: قرآن بخوان. پيغمبر فرمود: «عَدَدُ دَرَجِ‏ الْجَنَّةِ عَدَدُ آيِ الْقُرْآن‏» (مستدرک الوسايل/ج4/ص231) تعداد درجه‌هاي بهشت به تعداد آيه‌هاي قرآن طراحي شده است. يعني در بهشت شش هزار درجه دارد. بعضي خانه‌ها کوچک و بعضي بزرگتر و بعضي متوسط است. قبل از اين کيوسک فرشتگاني به استقبال ما مي‌آيند و خوشامد مي‌گويند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ‏» (رعد/24) آفرين بر شما که در دنيا مقاومت کرديد. در برابر دشمن و گناه مقاومت کرديد. در برابر مصيبت مقاومت کرديد. دور ما را مي‌گيرند و با احترام به خانه‌هايي که مقرر شده مي‌رسانند. مسئولين بهشت که همان فرشته‌ها هستند، مسئولين پذيرايي فرشته‌ها هستند. با لباس‌هاي خاصي مي‌آيند. غذاهاي خاص و ميوه‌هاي خاص و اينها در قرآن موج مي‌زند. در حديث موج مي‌زند. گاهي هم گفتگوهايي بين بهشتيان و فرشته‌ها نقل شده است. مثلاً مي‌پرسند: چطور شد شما به بهشت آمديد؟ مي‌گويد: من نسبت به خانواده دلسوز بودم. يا در جهنم هم همينطور است. مي‌گويد: ما نسبت به نماز بي توجه بوديم. «ما سَلَكَكُمْ‏ فِي سَقَرَ، قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ... وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِين‏» (مدثر/42-44) به بيچاره‌ها توجه نداشتيم. «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِين‏» (مدثر/45) با آدم‌هاي لا ابالي همراه مي‌شديم. «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّين‏» (مدثر/46) قيامت را مسخره مي‌کرديم.
شريعتي: بحث امروز شما يک نقطه شروع و جرقه‌اي بود براي دوستاني که اهل تحقيق هستند که دنبال کنند و انشاءالله آثار تربيتي در زندگي‌شان مترتب شود. امروز صفحه 500 قرآن کريم آيات 14 تا 22 سوره مبارکه جاثيه را تلاوت خواهند کرد. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: خدايا ايمان ما را به خودت، به فرشته‌ها، به پيامبران، به قرآن، به جهان آخرت روز افزون بفرما. ايماني که دست ما را بگيرد و راه را به ما نشان بدهد و به مقصد برساند. خدايا کساني که در تربيت ما نقش داشتند، پدران و مادران، علما و شهدا، مربيان، همه را مهمان پيامبر بفرما.
«قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «15» وَ لَقَدْ آتَيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «16» وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «17» ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى‏ شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «18» إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ «19» هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ «20» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21» وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسکَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «22»
ترجمه: (اى پيامبر!) به كسانى كه ايمان آورده‏اند، بگو: از كسانى كه به (روز رستاخيز كه يكى از) ايّام اللّه (است) اميد ندارند، درگذرند (و آنان را به خدا واگذارند) تا خداوند (در آن روز) هر قومى را به آنچه انجام مى‏دادند جزا دهد. هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، پس به سود خود اوست و هر كس عمل بدى مرتكب شود، پس به زيان خود اوست، سپس به سوى پروردگارتان بازگشت داده مى‏شويد. و همانا ما به بنى‏اسرائيل كتاب (آسمانى تورات) و حكومت و نبوّت داديم و از (خوردنى‏هاى) پاكيزه و دلپسند روزى كرديم و آنان را بر اهل زمانه برترى داديم. و به آنان دلايل روشنى نسبت به امر (دين) داديم، پس اختلاف نكردند مگر پس از آنكه حقيقت برايشان حاصل شد (و اين اختلاف) از روى حسادت و برترى‏جويى بود كه ميان آنان وجود داشت. همانا خداوند در قيامت درباره آنچه پيوسته اختلاف مى‏كنند، ميانشان داورى خواهد كرد. سپس تو را بر شريعتى از امر (دين) قرار داديم، پس آن را پيروى كن و از خواسته‏هاى جاهلان پيروى نكن. آنان هرگز در برابر خداوند از تو دفاع نخواهند كرد و البتّه ستمگران ياور يكديگرند و خداوند يار افراد با تقواست. اين (كتاب) براى مردم، وسيله‏ى بصيرت و هدايت و براى اهل يقين، مايه‏ى رحمت است. آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شدند گمان كردند كه ما آنان را همچون كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند قرار خواهيم داد و حيات و مرگشان يكسان است؟ چه بد داورى مى‏كنند. و خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد تا هر كس به موجب آنچه كسب نموده است پاداش داده شود و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.