برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تربيت فرزندان از نگاه قرآن کريم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 18- 06-97
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: سلام عليکم و رحمة الله. سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي گرانقدرمان، همينطور مخاطبين خارج از کشور، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام ميکنم و بهروزي و صحت و سلامت را براي همه ميخواهم. از خدا ميخواهيم اين گفتگوها را با خير و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و آفتي تقدير بفرمايد.
شريعتي: ما خدمت شما هستيم و بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: موضوع بسيار مهمي را از قرآن انتخاب کردم، اينکه ما چه فرزنداني از خدا بخواهيم. خداوند ما را طوري آفريده که تمام نميشويم و بچههاي ما ادامه ما هستند. دوازده آيه قرآن را انتخاب کرديم که پيامبران به ما ياد دادند چنين فرزنداني را از خدا بخواهيد. اين بحث هم براي کساني است که ازدواج نکردند يا ازدواج کردند و فرزند ندارد، يا فرزنددار نميشوند، اين آيات به ما کمک ميکند فکر کنيم در مورد تربيت چطور فرزنداني؟ خود بچهها هم بايد کمک کنند. يکوقتي يکي از وزراي آموزش و پرورش مرا به اتاق خودش دعوت کرد و از من پرسيد: تو اگر وزير آموزش و پرورش بودي چه کار ميکردي؟ گفتم: در حد و اندازه ما نيست ولي اگر بودم اين آيهها را در اتاق خودم نصب ميکردم، هرکس ميپرسيد: دنبال تربيت چه نسلي هستي؟ اينها را جواب ميدادم. اين نقشهاي است که خدا براي ما طراحي کرده و از زبان انبياء طرح شده است. امام حسن مجتبي(ع) به ما توصيه کرده که در دعاهايتان سراغ دعاهاي قرآن برويد. امروز ميخواهيم دوازده دعاي قرآني را که مرتبط با فرزندان هست را بيان کنيم. گاهي پدر و مادرها تلاش ميکنند ولي نتيجه نميدهد. در پيشگاه خدا حجت دارند. پروردگارا ما تا آنجا که توان داشتيم تلاش کرديم ولي بچهها از خودشان اختيارات دارند و به هر سويي ميخواهند ميروند. ما تلاش کنيم اول در دستگاه فکري ببينيم از خدا چه فرزنداني بخواهيم، بعد مقدماتش را آماده کنيم. وقتي به خدا ميگوييم: خدايا به ما سلامتي بده، خودمان هم بايد بهداشت را رعايت کنيم، در تغذيه نکاتي را رعايت کنيم.
شريعتي: هروقت مشاهد مشرفه ميرويم، عتبات، حرم امام رضا يا مناسبات و ايام خاص پيامهاي بسياري به دست ما ميرسد از پدر و مادرهايي که مدتهاست در آرزوي فرزند هستند. همين ابتداي بحث دعايي کنيد و آمين بگوييم و وارد بحث شويم.
حاج آقاي بهشتي: اين چيز مهمي است. بعضي از آنهايي که بچهدار نميشوند ميگويند: اگر خدا بخواهد ميدهد. نه اين تفکر درست نيست. چون خود خدا به ما فرموده: «أدعُوني» بخواهيد. اين خواستن به ما نورانيت ميدهد. فقر ما را جدي ميکند، اي خدا من نيازمند تو هستم. ابراهيم(ع) به نود سالگي ميرسد ميگويد: ميخواهم. خدا به او اين خواستن را ياد داده است. اگر با دکتر درست شد يا با کرامتي، معجزهاي درست شد ولي بخواهيم حتي اگر درست نشد اين خواستن پاداشي را براي ما فراهم ميکند. يک نکته ديگر هم اينکه چه بسا فرزنددار شدن نياز به مداوا داشته باشد، هزينههايي دارد، چه بسا خانواده توانش را ندارد، ديگران بايد بيايند و کمک کنند. نوزادي، پسر يا دختري مسلمان، گوينده «لا اله الا الله» به اين جهان پا بگذارد و ما در ثواب خدمات و عبادات او سهيم باشيم. يکي از هزينه کردنهاي مناسب براي پولدارها اينطور جاها است. پس بحث امروز اين است که از خداوند چطور فرزنداني بخواهيم؟ آيه اول سوره آل عمران آيه 38 است. فرزندان پاک «رَبِ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً» پروردگارا به من فرزنداني پاک ببخش!
نکته ديگر که بايد بگوييم اين است که چشم اندازي که اسلام به ما براي آينده ياد ميدهد، فقط بچههاي ما نيستند. بچههاي بچههاي ما و بچههاي بچههاي بچههاي ما، يعني براي پانصد سال بعد خودمان هم دعا کنيم. براي نوهها، نتيجهها و نديدهها دعا کنيم. حديث داريم اگر صد نسل از شما گذشته باشد، هر نسلي را طبق قاعده علمي 25 سال حساب ميکنند. يعني 2500 سال از مرگ ما گذشته است. يکي از دودمان ما خدمتي ميکند يا عبادتي ميکند، يک نسخه از ثوابش به حساب ما واريز ميشود و دارايي ما در آن جهان زياد ميشود. لذا در اين دعاهاي دوازده گانه گاهي کلمه فرزند آمده و گاهي کلمه ذريّه، يعني نسل. فرزندانِ فرزندان فرزندان ما تا روز قيامت از ما هرچه روي اين زمين به دنيا ميآيد خدايا پاک باشد! سؤال: پاک باشد يعني چه؟ فکرش پاک باشد، دلش پاک باشد، چشمش پاک باشد، دستش پاک باشد به دارايي مردم دست درازي نکند، دامنش پاک باشد، زبانش پاک باشد يا همه اينها؟ همه اينها. يک نسلي، يک دختران و پسراني از ما وارد صحنه اجتماع شوند، پاکيزه باشند. چطور ميشود چنين چيزي؟ يک آيه ديگر به ما کمک ميکند. آيه در مورد زمين و کشاورزي است ولي امام صادق در مورد پدر و مادر و فرزندان به کار بردند. «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» (اعراف/58) خاک و سرزمين پاک و حاصلخيز، گياهان و ميوههاي خوش ميدهد. امام صادق فرمود: اين يعني پدر و مادري که خود پاکيزه هستند، بچههاي پاکيزه تحويل ميدهند. بچهي پاک ميخواهيم خودمان بايد پاک باشيم. نميشود پدر اهل دست درازي باشد، اهل چشم چراني باشد، زبان ناپاک و دامن ناپاک داشته باشد، توقع داشته باشد فرزندان پاکيزه داشته باشد. سرچشمه اين پاکيزگي پدر و مادرها هستند. پس اولين دعا اين شد، سوره آل عمران آيه 38. در احاديث داريم آنهايي که بچهدار نميشوند، اين آيه را زياد بخوانند. «رَبِ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاء» پروردگارا فرزندان پاکيزه و بدون آلودگي، نه دستشان، نه چشمشان، نه دامنشان.
آيه دوم، فرزندان صالح؛ «رَبِ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِين» (صافات/100) يعني پروردگارا از صالحان نصيب من کن. از دعاهاي حضرت ابراهيم(ع) است که به دنبال اين آيه خداوند اسماعيل را به او داده است. «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ» (صافات/101) يک پسر بردبار را بشارت داده است. صالحين يک کلمه آشنايي است. ما در سلام دوم نمازمان ميگوييم: «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» به عمل مربوط ميشود. يعني خدايا فرزندان درستکار به ما بده. کاري انجام ميدهد، مهندس است، پزشک است، کارگر است، معلم است، کارمند است، مغازهدار است، درست کار کند. غل و غش نداشته باشد و مردم را فريب ندهد. اگر بخواهيم چنين نسلي داشته باشيم، در گام اول بايد خودمان درستکار باشيم. اين بچه نگاهش از اول به پدر و مادر است. اين وسيلهاي که نزد مکانيک آورده درست تعمير کند. خياط است ميخواهد خياطي کند، طبيب است و ميخواهد طبابت کند، هرکس در حوزه خودش، مرد يا زن، صالح به عمل مربوط ميشود. «رَبِ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِين» خدايا دختران و پسراني به من بده درستکار باشند. مقابل صالح، فاسد است. فساد نکنند، فساد مالي و اخلاقي و فکري و روحي! اينها يک عنوانهايي هستند که بايد در خانهها و وزارت آموزش و پرورش بنشينيم و براي ما به ازا تعريف کنيم. چه کنيم فرزندان ما صالح شوند، يعني از نظر رفتار و عمل درست يک کاري را انجام بدهد. مشقش را از ابتدا درست انجام بدهد. تکاليف را درست انجام بدهد. معلم سر کلاس وظيفهاش را درست انجام بدهد. قرآن وعده داده پايان عالم حکومت به دست صالحان خواهد افتاد. به حرام به هيچ وجه نزديک نميشود. اين دعاي دوم بود.
دعاي سوم سوره ابراهيم آيه 40 است. يک نسل نماز خوان، ما هرچه داريم براي خداست. نعمتهاي ما، زيباييهاي ما، امکانات ما، حافظه ما، هرچه هست براي خداست. حضرت ابراهيم(ع) از خدا ميخواهد، خودش و نسلش، «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» (ابراهيم/40) پروردگارا خودم و نسلم را، بچههايم را، بچههاي بچههاي مرا اهل نماز قرار بده. حاج آقاي قرائتي ميفرمايد: نماز چهار نوع است که اولين پلهاش، نماز شکر است. پروردگارا ما قادر نيستيم نعمتها را بشماريم، حداقل با اين نماز خواندن تو را شکر کنيم. نيايد روزي که بچههايي به جا بگذاريم از نظر مالي به آنها رسيديم، خانه دارند، مغازه دارند، در بورس سهيم هستند، داخل و خارج کشور اما از پدر و مادر ميپرسيم: بچه شما نماز ميخواند؟ حتي تحصيلات دارد، ميگويد: نه متأسفانه نماز نميخواند.اين را قرآن در سوره مبارکه مريم هشدار داده است. ميفرمايد: انبياء آمدند انقلابهايي را به پا کردند، «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ» (مريم/59) اما نسلهاي بعدي آمدند، نسل دوم و سوم و چهارم، «أَضاعُوا الصَّلاة» ضايع کردند نماز را و «وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ» دنبال هوس بازي رفتند. اين يک خطر است. ما در مورد نماز هنوز پيش نيامده، بحث نماز بحث دامنه داري است. چگونه بچههايمان را به نماز دعوت کنيم، يک بحث مهمي است.
يک کسي از من در انجمن اولياء و مربيان پرسيد: از چه زماني بچههايمان را به نماز دعوت کنيم؟ من گفتم از خواستگاري، حديث داريم به خواستگاري ميرويد از نماز آن خانم يا آقا سؤال کنيد. الآن در مورد هر چيزي سؤال ميکنند. داماد شغل دارد، درآمد دارد. کسي در مورد نماز سؤال نميکند. بچه نماز خوان بايد پدر و مادر نماز خوان داشته باشد و اين خيلي موضوع مهمي است. يک نماز مستحبي است براي کساني که بچه بي نماز دارند. يعني اينقدر مهم است که براي اين موضوع يک نماز تعريف شده است. الآن يک خانواده ميخواهد بچهدار شود، در دستگاه فکرياش بايد اين باشد که بچه نماز خوان ميخواهم. «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي» خدايا من و بچههايم را از اقامه کنندگان نماز قرار بده و بعد تأکيد ميکند. «رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» پروردگارا دعاي مرا قبول بفرما.
دعاي چهارم نسل به دور از انحراف است. خداوند انسان را آزاد آفريده است. درست است که ارث ميبرد از اجداد و نياکان و درست است محيط در او اثر دارد اما حرف آخر را اراده ميزند. بچهها وقتي بزرگ ميشوند و وارد جامعه ميشوند، کساني در کمين آنها هستند تا آنها را منحرف کنند. يک پيغمبر دعا ميکند و به خدا ميگويد: «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهيم/35) حضرت ابراهيم بت شکن بود اما باز هم ميبيند اين خطر هست. «رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ» آدمهاي منحرف افراد زيادي را منحرف کردند. من به تو التماس ميکنم پروردگارا که بچهها و نوههاي مرا، حتي بچههايي که من زير خاک خوابيدم و آرام آرام به دنيا ميآيند، سلامت فکري و اعتقادي آنها را از تو ميخواهم. پدر و مادر خوب پدر و مادري است که دلسوز است. بهشتيها از هم ميپرسند: چطور شد شما به بهشت آمديد؟ يکي از جوابهايي که ميدهند اين است «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» (طور/26) ما نسبت به اعضاي خانه شفقت داشتيم. شفقت مهرباني با دلسوزي است. گاهي بنشينيم براي پاکي و نماز بچههايمان گريه کنيم. چطور گاهي در مسائل مادي گاهي پدر يا مادر خانواده در يک خلوتي گريه ميکند و براي رزق دعا ميکند. گاهي پدر و مادر براي تهيه کردن لباس و کيف و کفش بچهها گريه ميکنند که ندارم! براي هدايت آنها، براي اعتقادات بچههايمان گريه کنيم.
شريعتي: يک روز جواني پيام فرستاده بود که من يک اشتباه فاحشي کردم و يک گناه آشکار مرتکب شدم و پدرم متوجه اين گناه شد. من منتظر بودم که چه برخوردي قرار است با من بکند و من بسيار نگران بودم. يک روز وقت سحر ديدم صداي گريه پدرم بلند است. پشت در اتاقش ايستادم و ديدم زار زار براي من گريه ميکند و مرا دعا ميکند.
حاج آقاي بهشتي: اين يک پدر صالح است که براي خوشبختي فرزندش گريه ميکند. خوشبختي شامل همه چيز ميشود. تحصيل، ازواج، مسکن، اعتقاداتش، دغدغه دارد. بچهاش در يک شهر ديگر درس ميخواند، يا خارج از کشور است ولي اين پدر و مادر تا به حرم امام رضا ميروند زود ياد اين بچه ميافتند. يا امام رضا بچهام را به تو سپردم، سلامتي اعتقاد او و خوشبختي او را ميخواهم. عاقبت بخيري او را ميخواهم.
دعاي پنجم نسلي برخوردار است. حضرت ابراهيم از خدا خواستند اين بچههاي من که در اين سرزمين آرام آرام جمع خواهند شد، «وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ» (ابراهيم/37) اينها را از بهرهها و منافع برخوردار کن، نميخواهم يک لشگري اينجا گرسنه و اسير بمانند. جلوي شرق و غرب دستشان دراز باشد. در رفاه و آسايش باشند. نميخواهم جمعي از من باشند که حقير شوند جلوي ديگران دستشان دراز باشد. «لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» اينها را برخوردار کن. اينها هم برنامهريزي لازم دارد.
کسي در مدينه بعد از اينکه مکه آمده بود، خدمت امام صادق(ع) رسيد. جواني بود، جمعيت زيادي بود، آخر جمعيت نشست تا خلوت شد. خدمت امام رسيد و گفت: من پسر فلاني هستم. حضرت فرمود: پدرت چه کار ميکند؟ گفت: پدرم به رحمت خدا رفته است. اولين سؤالي که امام پرسيد: اين بود که آيا چيزي برايت به جا گذاشته است؟ اين سؤال معنا دار است. يعني ما براي فرزندانمان و رفاه آيندهشان، براي معيشت آنها بايد تلاش کنيم و اينها همه عبادت است. هم از خدا بخواهيم و هم خودمان و بچهها تلاش کنيم. خداوند به بچهاش اجازه ذلت پذيري نداده است. اجازه داده هرکاري خواست بکند ولي اجازه نداده حقير شود و ذليل شود. دو روز ديگر ماه محرم ماه عزت خواهي حسين بن علي(ع) شروع ميشود.
دعاي ديگر، نسل راهبر؛ خداوند در قرآن ميفرمايد: ما ابراهيم را به امتحانات متفاوتي مبتلا کرديم، او هم در امتحانات قبول از آب درآمد و بزرگترين مدالي که بر شانه او گذاشتيم، رهبري بود. خداوند فرمود: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) ما تو را براي مردم پيشوا قرار داديم. يک پدر اولين درخواستش بعد از اين حکم اين است که خدايا ميخواهم فرزندم امام شود. نسل و ذريهي من پيشوايان مردم باشند. خداوند جواب داد: «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين» به بچههاي صالح و عادل تو ميدهم اما امامت به ظالم نميرسد. ما در بحث امامت درباره غدير خم هم اين بحث را ميکنيم که خداوند امامت را واگذار ميکند. اميرالمؤمنين را خداوند نصب کرده و پيامبر اعلام فرمود. امام کسي است که نبايد ظلم کند. نه در گذشته، نه در حال، نه در آينده! ولي اين دعا خودش يک پيامي براي ما دارد. الآن من يک جمعي را رهبري ميکنم، فقط به خودم اکتفا نکنم. بچههايم در اين مسير باشند. يک قوت و نخبگي داشته باشند. جمعيتهايي را هدايت کنند. راهبري کنند، چون بعضي از خانوادهها هستند منشأ خير هستند ولي بچههايشان طور ديگري هستند.
دعاي ديگر نسل محبوب است. سره ابراهيم آيه 37 « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» پروردگارا دلهاي مردم را به سوي بچههاي من سرازير کن. من يک بچههايي ميخواهم که مردم دوستشان داشته باشند. خاطرات حاج آقاي قرائتي را من در کتابي نوشتم و چاپ شده است. يکي از آن خاطرات اين است. ايشان فرمود: من جبهه رفتم و در جبهه در مورد چند نفر دعوا بود، يکي آقاي آهنگران که ايشان در اين گردان بخواند يا آن گردان، حاج آقاي قرائتي هم وقتي تشريف ميبردند جاهاي مختلف صحبت کردند و به سمت اهواز آمدند. در راه با خودشان گفتند نميدانم اين تبليغات براي خدا بود يا نه؟ دلم را مرور کردم. گفتم: يک جا بدون دعوت بروم. به راننده گفتم: همين جا برو که اين رزمندگان هستند، بدون اطلاع رفتند. رفتيم و يک دژبان لب در ايستاده بود، گفتم: من قرائتي هستم. ايشان هم گفت: من شما را نميشناسم، کارت شناسايي نشان بدهيد! خدا يک حالي از ما گرفت! گفتم: برو به فرماندهات بگو بيايد. چند دقيقه صبر کرديم و فرمانده آمد. فرمانده آمد و گفت: من شما را نميشناسم! گفتم: اصلاً من کسي نيستم يک طلبه هستم و ميخواهم چند مسأله براي رزمندگان بگويم. گفتند: بفرماييد! رفتيم ديديم جمعيت زيادي آنجا هستند. گفتم: برادراني که مرا ميشناسند بايستند. هيچکس بلند نشد! گفتم: شما اهل کجا هستيد؟ برنامه درسهايي از قرآن را نميبينيد؟ گفتند: ما از روستاهاي اطراف ياسوج هستيم و آنجا برق نيست. پرسيدم: چطور شده جبهه آمديد؟ گفتند: صداي امام را از طريق راديو ترانزيستوري شنيديم، امام دستور نداد به جبهه بياييم. با يک آهنگي سخن گفت که ما فکر کرديم دوست دارد ما به جبهه بياييم. اين شد ما به جبهه آمديم. اين را محبوب ميگويند، بدون اينکه فرمان بدهد. مهرش در دلها آمده است!
امام باقر(ع) فرمود: مهر ما اهلبيت در دلها هست و اين نتيجه دعاي ابراهيم است. در تفسير همين آيه که فرمود: اين دعايي که ابراهيم کرد که خدايا نسل مرا محبوب قرار بده. يعني مردم دوستشان داشته باشند. «تَهْوِي إِلَيْهِمْ» به سمت آنها سرازير کن. محبوبيت کليدي دارد؟ بله، قرآن ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مريم/96) آنهايي که از نظر اعتقادي باور درست دارند، از نظر رفتاري هم کارشان درست است و محبوب ميشوند. خداوند کاري ميکند مهر اينها را در دل مياندازد. ميگوييم: کار اين مکانيک درست است، پيش او برويم. پيش اين خياط و بنا برويم. وقتي نور ايمان در دل بود ما را محبوب ميکند. ما ميخواهيم براي فرزنداني که محبوب باشند دعا کنيم، خودمان بايد زمينهاش را بسازيم. دعاهاي قرآن به شمارش 160 دعا هست و بيشتر از چهار پيامبر است. حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسي و پيامبر اسلام حضرت محمد(ص). بيشتر دعاهايي که در مورد فرزندان است از حضرت ابراهيم است، شخصيتي که صاحب فرزند نميشد. بچهدار نميشود ولي دامن کبريايي خدا را رها نميکند. چطور بچهاي از خدا بخواهم؟
دعاي ديگر، نسل خوشنام؛ بعد از ما بچههاي ما ميآيند، از خدا ميخواهيم که ما رفتيم بچههاي ما يادگارهاي خوبي براي ما باشند. خوشنام باشند، «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» (شعرا/84) در آيندهها بچههاي من خوشنام باشند. تا کسي نگاهش به بچههاي من ميافتد بگويد: خدا پدرش را بيامرزد. اين پسر فلاني است؟ عجب پدري داشت. عجب مادري داشت! حديث داريم کاري کنيد که پدر و مادرهاي شما را دعا کنند تا مردم به رفتار و منش شما لعنت نکنند. اينها مقدمات نياز دارد و ما بايد براي خوشنامي بچهها تلاش کنيم. هم دعا کنيم و هم در تربيت يک روش و منشي را پيش بگيريم که بچههاي ما مايهي آبروي ما باشند. پيغمبر فرمود: انسان که از دنيا ميرود پرونده اعمالش بسته ميشود مگر چند گروه. يکي آنهايي که وقف ميکنند، بيمارستاني، مسجدي، جادهاي، اثر يا بنايي از خودش گذاشته است. يا آنهايي که کتاب تأليف ميکنند، خودش از دنيا رفته ولي ديگران از کتابش بهرهمند ميشوند، يکي آنهايي که فرزند صالح بر جاي ميگذارند. يعني نبايد ما به خودمان قناعت کنيم و يک چشماندازي را براي خودمان به تصوير بکشيم، پانصد سال ديگر، هزار سال ديگر، بگويند: اينها از دودمان فلاني هستند. عجب شجره طيبهاي! شجره طيبه به فاميل خوشنام هم تفسير شده است. همه عالم، همه خَيّر، همه پاکيزه و صالح!
نسلي که ادامه دهنده راه و مرضي خدا باشد. سوره مريم آيات 5 و 6، از کساني که بچهدار نميشد و سرگذشت او در چند سوره قرآن آمده است حضرت زکريا(ع) است. زکريا بچهدار نميشد. سنش به پيري رسيد و خانمش به سني رسيد که ديگر اميد بچهدار شدن نداشت. ولي همچنان مانند ابراهيم(ع) دعا ميکند. ميگويد: پروردگارا يک بچه دوست داشتني به من ببخش که «يَرِثُنِي» از من ارث ببرد «وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» (مريم/6) اولين چيز از ارث که به ذهن ما ميآيد، مال و منال است. مغازهها و برجها و باغها، ولي هرکس آهنگ آيات را ببيند، ميبيند يک پيغمبر که دنبال ارث مادي نيست. نه اينکه نداشتند، چرا آنها هم داشتند ولي الآن گريه ميکند ارثي از خاندان يعقوب، آن ارث چيست؟ آن فرهنگ، آن مکتب، الآن کساني هستند در تهران يا شهرهاي ديگر هيأتهاي عزاداري دارند. وقتي صحبت ميکني ميگويند: اين هيأت نود سال سابقه دارد. قبل از من پدرم و قبل از پدرم، پدر پدرم بوده است. اينها خيلي خوب است. «يَرثُني» بچههاي ما از ما ارث ببرند. اين اعتقادات و دلبستگيها به سالار شهيدان و امام زمان(ع)، به امام رضا را ارث ببرند.
ما خَيّر زياد داريم، خيرين مدرسه ساز، خانه ساز، بيمارستان ساز داريم. ولي فقط خودش خَيّر است. بايد يک طرح و برنامهاي باشد که به نسلهاي بعد برسد. يکوقتي مرا به يکي از نهادهايي که کار خيريه ميکنند، دعوت کردند. من پيشنهاد کردم و گفتم: سن شما از هفتاد سال به بالاست، چقدر خوب است که بچههايتان هم در اين هيأت امنا بياوريد و هرکس بگويد: نايب من اين پسر من است، اين دختر من است. با رفتن ما خلأ پيش نيايد. به ما فرمودند: تا يک سوم داراييتان را ميتوانيد وصيت کنيد در همان مسيري که دوست داريد. ولي مسئوليتش را به بچههايمان بدهيم. اميرالمؤمنين(ع) موقوفاتي داشت. فاطمه زهرا(س) موقوفاتي داشتند. مسئول و متولي موقوفات امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و فرزندانشان بودند. ما مادرهايي داريم که فوق العاده از نظر حجاب درجه يک هستند. نگاه ميکني دخترش حجاب قابل قبولي ندارد. دخترِ دخترش خيلي جاي نقد دارد. يعني با کمک خدا و با تلاش خودمان نسلي به جا بگذاريم که وقتي رفتيم از ما ياد کنند. در زبان فارسي وقتي کسي ميميرد، ميگوييم: فوت شد. در اسلام فوت نداريم. وفات داريم! يعني جاي ديگر رفت. ما با چشممان نميبينيم، وجود دارد، در عالم برزخ و بعد قيامت ميرود که قرآن ميفرمايد: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ» (عنکبوت/64) زندگي واقعي آنجاست. ما به آنجا منتقل ميشويم. از عالم برزخ مردهها نگاه ميکنند به اين عالم و بچههايشان را تماشا ميکنند. مخصوصاً شبهاي جمعه، صبحهاي جمعه، به آنها اجازه ميدهند که بيايند به خانوادههايشان سر بزنند. نگاه ميکند بچههايش يک گوسفند قرباني ميکند، يکي براي امام حسين گريه ميکند، يکي سينه ميزند، يکي کمک به ديگري ميکند. ما براي بچههايمان بايد يک چنين تمهيداتي را فراهم کنيم.
شريعتي: انشاءالله به حق اين آيات نوراني که خوانده شد و به حق صاحب اين ماه که کم کم بوي محرم و خيمههاي نوراني عزاي سيدالشهداء ميآيد، همه آنهايي که در آرزوي فرزند هستند، خداوند به آنها فرزند صالح عنايت کند انشاءالله. امروز صفحه 437 قرآن کريم، آيات 19 تا 30 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهيم کرد. فايلهاي متني برنامه ما در يک کانال مجزا قرار دارد. براي دسترسي به آدرس اين کانال ميتوانيد به کانال سروش و ايتا مراجعه کنيد. خيلي از ناشنوايان عزيز که دوست داشتند از محتويات برنامه بهرهمند شوند ميتوانند استفاده کنند و ما را هم دعا کنند.
«وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ «19» وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ «20» وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ «21» وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ «22» إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ «23» إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ «24» وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ «25» وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ «25» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ «27» وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ «28» إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ «29» لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ «30»
ترجمه: (كافر و مؤمن يكسان نيستند چنانكه) نابينا و بينا يكسان نيستند.تاريكى و روشنايى (نيز يكسان نيستند). و سايه و گرماى آفتاب (يكسان نيستند). و زندگان و مردگان يكسان نيستند. همانا خداوند (حقّ را) به هر كس كه بخواهد مىشنواند و تو هرگز نمىتوانى به كسانى كه در گورها هستند (حقّ را) بشنوانى. تو جز بيم دهندهاى (بيش) نيستى. همانا ما تو را به حقّ براى بشارت و هشدار فرستاديم و هيچ امّتى نبوده مگر آن كه در آن هشدار دهندهاى گذشته است. و اگر تو را تكذيب مىكنند (نگران مباش، زيرا) بدون شك كفّارى كه پيش از آنان بودند نيز (انبيا را) تكذيب نمودند، پيامبرانشان همراه با معجزهها و دلايل آشكار و نوشتهها و كتاب روشنگر به سراغشان آمدند (امّا آنان ايمان نياوردند). و اگر تو را تكذيب مىكنند (نگران مباش، زيرا) بدون شك كفّارى كه پيش از آنان بودند نيز (انبيا را) تكذيب نمودند، پيامبرانشان همراه با معجزهها و دلايل آشكار و نوشتهها و كتاب روشنگر به سراغشان آمدند (امّا آنان ايمان نياوردند). آيا نديدهاى كه خداوند از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس به واسطهى آن ميوههايى رنگارنگ (از زمين) بيرون آورديم. و از بعضى كوهها (رگهها و) راههاى سفيد و سرخ، به رنگهاى گوناگون و كاملًا سياه (بيرون آورديم). و همچنين از مردم و جنبندهها و چهار پايان به رنگهاى گوناگون (آفريديم)؛ از ميان بندگان او تنها دانشمندان (ربّانى) خشيت الهى دارند، بى شك خداوند، عزيز و آمرزنده است. همانا كسانى كه كتاب خدا را تلاوت مىكنند و نماز بر پا مىدارند و از آن چه ما روزيشان كردهايم، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، به تجارتى دل بستهاند كه هرگز زوال نمىپذيرد. خداوند پاداش آنان را به طور كامل عطا كند و از فضل خويش به آنان بيفزايد، چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
شريعتي: دو موردي که از دعاها باقي مانده بشنويم و بعد دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: در حديث داريم بيشترين دعاي اميرالمؤمنين اين دعا بوده است «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» (فرقان/74) يعني خدايا خانواده ما را مايه افتخار قرار بده. بچههايي نداشته باشيم که مايه سرشکستگي باشد و رويمان نشود به کسي بگويم. کسي آمده بود گريه ميکرد، گفتم: چه شده است؟ گفت: دو تا بچه دارم معتاد هستند. اينقدر گريه کرد و گفت: اصلاً رويم نميشود بگويم: اين بچهها را دارم! اين دعا را در حديث داريم که حضرت زياد ميخواندند. خوشا به حال خانواده شهدا که يک چنين فرزنداني را تقديم اسلام کردند.
آيه بعد، آيه 128 سوره بقره است. حضرت ابراهيم(ع) از خدا ميخواهد که خدايا خودم و فرزندانم تسليم تو باشيم. حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل خانه کعبه را ميساختند. بعد از اينکه ساختن تمام شد دست به دعا برداشتند. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ» پروردگارا ما دو تا را و نسلي که از ما به وجود خواهد آمد مسلمان قرار بده. يعني تسليم تو باشند و چون و چرا نکنند. مثل سالار شهيدان حسين بن علي(ع) که بر شانه پيغمبر تسليم بود، در گودال قتلگاه بخاطر خدا تسليم بود.
يکي از آياتي که در اين صفحه از قرآن تلاوت شد «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» فقط عالمان هستند که از خدا خشيت دارند. شهيد مدني يک از شخصيتهايي است که فراوان اشک ميريخت و خشيت خدا را داشت، مردم پهنهي صورتش را زياد ديده بودند و از سال 50 تا 57 به شهرهاي مختلفي تبعيد شد، خاطرات زيادي از اين شخصيت مردمي، در ترکمن صحرا، عشاير ممسني، مردم خوب همدان و مردم غيور آذربايجان از ايشان دارند که شهر تبريز تنها شهري است که دو امام جمعه شهيد دارد يکي شهيد قاضي طباطبايي و شهيد مدني. سرگذشت شهيد مدني خيلي خواندني است.
شريعتي: دارد حسين ميوزد از سمت کريلا! «السلام عليک يا أبا عبدالله»