اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-06-11-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- شناخت اميرالمؤمنين(ع) براساس زيارت غديريه امام هادي(ع)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شناخت اميرالمؤمنين(ع) براساس زيارت غديريه امام هادي(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 11- 06-97
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: «الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية امير المؤمنين و الائمة المعصومين عليهم السلام» غدير پايتخت دل عاشق است. سلام مي‌کنم به روي ماه شما، ايام و اعياد بر شما مبارک باشد. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله هرجا که هستيد زير سايه اميرالمؤمنين و اهل‌بيت بزرگوار باشيد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام مي‌کنم. از خدا مي‌خواهيم هر آنچه خير است به زبان ما جاري شود و ما را از هر اشتباه و آفت و آسيبي به دور بدارد. اين روزها مناسبت‌هاي پي در پي علوي است. نزول سوره انسان يا «هل أتي»، ماجراي انگشتر بخشي اميرالمؤمنين، ماجراي بسيار مهم مباهله، اينها همه خط‌هايي است که پي در پي آمده و خداوند اينطور تقدير کرده که در فاصله هجدهم تا بيست و پنجم ماه ذي الحجه مؤمنين نخ‌ها و طناب‌هاي توسلي زياد داشته باشند،
شريعتي: هفته گذشته زيارت غديريه امام هادي(ع) را بيان شيواي حاج آقاي بهشتي تقديم شما کرديم. امروز وعده داديم ادامه آن زيارتنامه‌ و فرازهاي انتخاب شده را بشنويم.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، سعي کردم فرازهايي که يک آيه قرآن در دل آن گنجانده شده را بيان کنم. وقتي انقلاب رخ مي‌دهد کساني هستند از روزهاي اول شانه‌هايشان را زير بار انقلاب مي‌گذارند. يک کساني روزهاي مياني و يک کساني روزهاي پاياني، کساني هستند براي انقلاب کارهاي سخت انجام مي‌دهند. مثل جانفشاني و دادن مال و فرزند. کساني هستند که حمايت زباني مي‌کنند يا قلباً مدافع انقلاب هستند. اينها از نظر ارزش متفاوت است. آيات زيادي در قرآن داريم که نور با ظلمات يکي نيست يا کسي که مي‌داند با کسي که نمي‌داند مساوي نيستند. کساني بودند که خانه کعبه را براي زيارت حاجيان بيت الله الحرام آماده مي‌کردند. کساني بودند براي حاجيان آب و غذا و محل سکونت آماده مي‌کردند. اين افتخاري بوده و اسلام که آمد آنها همچنان مباهات و افتخار مي‌کردند. حتي به علي بن ابي طالب طعنه مي‌زدند که شما کليددار کعبه نبودي يا در سقاية الحاج نقشي نداشتي. در برنامه قبل به اين آيه رسيديم «وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى :(أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ» اينها با هم يکي نيستند. در کشور ما با گذشت چهل سال، کساني بودند که جان دادند، کساني فرزند دادند، کساني مال دادند، اينها با هم مساوي نيستند. کسي که مسجد يا حسينيه ساخته نبايد خودش را با يک رزمنده‌اي که جانش را فدا کرده، مساوي بداند. اميرالمؤمنين در بدر، احد، خندق و خيبر غوغايي به پا کرده و از نظر ارزشي اينها يکجور حساب نمي‌شوند. کسي کارخانه‌دار بوده و پول داده خدا پدرش را بيامرزد. ولي در مقايسه ارزش‌ها متفاوت هستند.
آيه ديگر «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا» يکي از ارزش‌هاي اسلام هجرت است. اولين مرد از گروه مهاجران اميرالمؤمنين است به اضافه چند زن از جمله فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زبير، فاطمه بنت محمد(ص). درگيري پيش آمد چون مشرکين اجازه مهاجرت نمي‌دادند و مي‌گفتند: هرکس مهاجرت کند خانه‌اش را خراب و اموالش را مصادره مي‌کنيم. اولين گروهي که جرأت کردند اين گروه هستند. مشرکين حمله کردند، اميرالمؤمنين دفاع کردند و خانم‌ها را از روي شتر انداختند و با شمشيرش دفاعي کرد که مشرکين مأيوس شدند و راهي مدينه شدند. باب مهاجرت با اين کاروان باز شد. اميرالمؤمنين بارها فرمود که اولين مؤمن و مجاهد و مهاجر من هستم. «وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» جهاد مالي و جهاد جاني. «أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ» مجاهدين مهاجر مؤمن از کساني که کارهاي رفاهي انجام مي‌دهند، مقامشان نزد خدا بالاتر است. «وَ أُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» اينان رستگاران هستند. «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ» خداوند به آنها بشارت مي‌دهد، بشارت رحمت، بشارت رضايت، «وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ» بهشت‌هايي که در آنجا ماندگار هستند «خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ».
«وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِيكَ دَعْوَتَهُ» خداوند دعاي پيامبر را مستجاب کرد. «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» آيه غدير دو آيه از سوره مائده است، آيه 67 و آيه 3، آيه 67 براي آغاز غدير است که خداوند به پيامبرش فرمان داد: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» رحمت خدا به روح بلند علامه اميني که کتاب الغدير را نوشتند. حاج آقاي قرائتي طرح درسي دارند که از علامه اميني گرفتند، اينکه «ما» چيست؟ «ما» يعني آنچه را خدا به تو نازل کرده برسان. «بَلّغ ما» اين «ما» چيست که قرآن نگفته است؟ علامه اميني مي‌گويد: هرچه هست مهم است. «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اگر اين تبليغ را انجام ندهي رسالت 23 ساله تو بي فايده است. عناصر مهم مکتب اسلام را بشماريم، توحيد، نبوت، معاد، نماز، روزه، خمس، زکات، اخلاق، يکي يکي اينها را بررسي کنيم. آيا «ما أُنزل» توحيد بوده است؟ توحيد از روز اول بيان شده بود. نبوت بود؟ نبوت را که پيامبر به آن چهل نفر فرمود: من پيغمبر هستم. معاد بود؟ آيات مکه غالباً معادي هستند. «اذا زلزلت الارض»، آياتي که در جزء سي و 29 هست. اين چه بوده که در سال 23 هنوز گفته نشده است؟ يا کم به عموم مردم اطلاع رساني شده است؟ علامه اميني مي‌گويد: اين فقط مي‌تواند مسأله امامت باشد که هويت تمام دين به او بند شده است. چون وقتي انقلابي رخ مي‌دهد، اولين گام دشمن اين است که انقلاب را در نطفه خفه کند. گام دوم از توسعه انقلاب جلوگيري کند. دشمن نتوانست و اسلام خيلي زود رسيد به بيرون از مرزهاي عربستان. سومين گام دشمن ايجاد انحراف است که پس از پيامبر به اين کار اقدام کردند. اما خداي حکيم در غدير خم با استحکام به پيغمبر فرمود: اين کار را بکن و نترس و من پشت و پناه تو هستم! در کتاب گزارش حجة الوداع دارد که قبل از اينکه غدير خم رخ بدهد جمعي از منافقين نمي‌خواستند غدير شکل بگيرد. بعد از معرفي اميرالمؤمنين هم خواستند ترور بکنند پيامبر و اميرالمؤمنين را و کارشکني کنند. اينها شخصيت اميرالمؤمنين است.
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» برسان چيزي را که خدا به تو رسانده است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» خداوند تو را از آسيب منافقين حفظ مي‌کند. اينجا بود که پيغمبر دست اميرالمؤمنين را گرفت و بلند کرد، چون قبل از آن به سلمان و ابوذر و مقداد فرموده بودند: اول نماز جماعت مي‌خوانيم، بعد مراسم را اجرا مي‌کنيم. نماز اول وقت و به جماعت هم پيام است. يک جاي بلندي را سلمان و ابوذر و مقداد براي خطبه خواني پيامبر درست کرده بودند و کساني هم که خوش صدا بودند تعيين شده بودند که از چند نفر جملات پيامبر را تکرار کنند. تا کساني نگويند ما سخنان پيامبر را نشنيديم. لذا پيامبر چندين بار فرمود: همه شنيدند؟ اينجا فرمود: «فَقَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» آيا من نسبت به مؤمنين اختيارم بيشتر نيست؟ «فَقَالُوا بَلَى» همه گفتند: بله، «فَأَخَذَ بِيَدِكَ» پيامبر دست تو را گرفت «وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاهُ» هرکس من صاحب اختيار او هستم علي هم پس از من صاحب اختيار اوست. ولايت بر او دارد، «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ» ولايت يک کلمه‌اي است در قرآن معاني متعدد دارد. «وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ» دشمن باش با کسي که با علي  دشمني مي‌ورزد. «وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» ياري کن ياري دهندگان او را و خوار کن خوار کنندگان او را.
آيات 54، 55، 56 سوره مائده، امام هادي در اينجا سه آيه ديگر را بيان مي‌کند. همين يک مطلبي است که چرا خداوند دو آيه که به فاصله نزديک از هم نازل شده را جدا از هم آورده است؟ اين هم محل گفتگوي مفسران هست، بعضي مثل فيض کاشاني گفتند: بخاطر اينکه قرآن از دستبرد و تحريف در امان بماند. کفاش‌ها وقتي کفش مي‌فروشند يکي از کفش‌ها را جلوي ديد و يکي را درون جعبه مي‌گذارند. اگر کسي بخواهد بدزدد يک لنگه به دردش نمي‌خورد. اگر خريدار باشد که مي‌خرد. در آيه 67  گفته: چيزي را به مردم برسان که اگر نرساني آن مطلب را نگفتي. آيه 3 فرمود: امروز دين را کامل کردم. اگر کسي خريدار باشد نزد امام صادق مي‌آيد و مي‌پرسد: اي فرزند رسول خدا، شما که وحي در خانه شما نازل شده، راز اين مسأله چيست؟ پيامبر ما از وقتي به پيامبري رسيد تا زماني که از دنيا رفت، 23 سال بود. 23 ضرب در 365 تعداد روزهاي نبوت پيامبر است. اين روزه که در اين آيه آمده کدام روز است؟ روزي است که دين کامل شده و خدا راضي شده، روزي است که نعمت تمام شده و دشمن مأيوس شده است. در روزهاي نبوت پيامبر پيدا کنيم. اين روز، روز بعثت بوده است؟ نه، چون ديني نيامده که کامل شده باشد. روز هجرت بوده است؟ هجرت هم نيمي از اسلام آمده و هنوز نيمي ديگر از آن مانده است. روز تولد حضرت زهرا(س) بوده است؟ روز پيروزي بدر بوده است؟ محققان نشستند و بررسي کردند و ديدند به هيچ روزي نمي‌خورد، مگر روز غدير.
ضمناً بسياري مي‌فرمايند: سوره مائده آخرين سوره‌اي است که بر پيامبر نازل شده است. به وقايع و حوادثي اشاره مي‌کند که مربوط به آخر عمر پيامبر است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» خيلي‌ها سال‌هاي آخر عمر پيامبر بر پيامبر منت مي‌گذاشتند. متأسفانه بعضي نقش بازي مي‌کنند و در هيچ عملياتي نبوده ولي يک قيافه حق به جانب به خود مي‌گيرد. به پيامبر مي‌گفتند: طبق گفته ما عمل نکني از اسلام دست برمي‌داريم. «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» هرکس از جمع شما مسلمان‌ها از دينش دست بردارد، پس از نزول اين آيه روايت داريم پيامبر دست بر شانه اميرالمؤمنين زد. يک روايت دارد دست بر شانه سلمان فارسي زد. اي کساني که ايمان آورده‌ايد «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» کساني که مي‌خواهند از دينشان دست بردارند، بدانند «فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» خداوند جمعيت‌هايي را پس از آنها خواهد آورد که آنها خدا را دوست مي‌دارند و خدا آنها را دوست مي‌دارد. «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ» متواضع هستند در برابر مؤمنان و سخت‌گير بر کافران هستند. «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» از سرزنش هيچکس نمي‌ترسند و مجاهده مي‌کنند. بعضي گفتند: منظور جنگ جمل است که اميرالمؤمنين در آن جنگ به پيروزي رسيد. بعضي هم گفتند: منظور شيعياني است که در آينده‌ها خواهند آمد، پيامبر به شانه سلمان فارسي دست زد و اين آيه از افتخارات ايراني‌هاست. مرداني از همشهريان سلمان به اين ميدان خواهند آمد. مؤمن، مجاهد، نسبت به خودي‌ها متواضع و نسبت به کفار سخت‌گير.
نزول آيه 55 که آيه انگشتر بخشي اميرالمؤمنين(ع) است. من اين آيه را به مديران جمهوري اسلامي مي‌گويم، چون يک معناي ولي، مدير است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» ولي و سرپرست و فرمانده شما چه کسي بايد باشد؟ «وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» مدير جمهوري اسلامي اول بايد رابطه‌اش با خدا، عبادت، راز و نياز را بداند. پيامبر ما که رهبري جامعه را بر عهده داشت، نماز شب بر او واجب بود. در سوره مزمل مي‌فرمايد: «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلا» (مزمل/6) نماز شب تو باعث مي‌شود اقدامات تو با استحکام باشد. سخنان و گفته‌هاي تو درست‌تر باشد. فقط نماز کافي است؟ «وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» مدير جامعه اسلامي علاوه بر رابطه با خدا، رابطه با محرومان را جدي بگيرد. وقتي گرفتار مردم، خانواده‌ها را مي‌بيند خوابش نمي‌برد. در دل رابطه با خدا، رابطه با محرومان است.
خاطره‌اي در تواريخ نقل شده که يک يهودي خدمت پيامبر رسيد. گفت: انبياي قبل جانشين و اوصياء داشتند، وصي شما کيست؟ پيغمبر دستش را گرفت و فرمود: به مسجد بيا به تو نشان بدهم. اميرالمؤمنين آن روز ظهر بود و داشتند نماز نافله ظهر را مي‌خواندند. سائلي وارد مسجد شد، از هرکس کمک خواست کسي کمک او نکرد. حضرت انگشتشان را نشان دادند و سائل آمد انگشتر را در آورد.
برو اي گداي مسکين در خانه علي زن *** که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
پيامبر فرمود: اين وصي من است. اين آيه نازل شد. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» ولي شما الله است و رسول خداست، به جاي اينکه بگويد: و علي بن ابي طالب، يک شاخص را معين مي‌کند. در تاريخ براي احدي اين خاطره نقل نشده که در حال رکوع نماز انگشترش را به سائلي داده باشد. فقط براي حضرت علي نقل شده است. «وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» منحصر در اميرالمؤمنين است.
يکوقتي امام حسن مجتبي(ع) فرمودند: پدرم در روزگار دارايي به من فرمودند: يک سال است هوس جگر کردم. من رفتم جگري آماده کردم و آتشي درست کردم. ديدم بويش پيچيده و فقيرها همه جمع شدند. پدرم سيخ‌هاي جگر را برمي‌داشت و يکي يکي به فقرا مي‌داد و آخر هم خودش هيچ نخورد. اين رهبري غدير است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةََ و يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ» الآن با آشوبي که در جامعه ما پيش آمده بيش از هرکس مديران در هر رده‌اي هستند بايد نشان بدهند بين خودشان و خدا که به ياد مردم هستند. براي اين مردم اشک بريزند. از مردم عذرخواهي بکنند.
آيه 56 سوره مائده «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» مصداق درجه يک اين آيه، پيامبر فرمود: علي حزب اللهي است. «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» هرکس ولايت خدا و رسول و مؤمنان را پذيرفت، حزب اللهي و حزب الله غالب هستند. حزب اللهي کيست؟ حزب اللهي يک کلمه نيست، يک راه و رسم و مسلک است. در عبادت، در علم، در ايثار و انفاق، همه که جمع شد حزب اللهي مي‌شود. «رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ» اينها آياتي از سوره آل عمران است. پروردگارا ما ايمان آورديم به آنچه که تو نازل کردي و از رسول پيروي مي‌کنيم. «فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ» ما را از گواهان و حاضران در صحنه قرار بده. «رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» پروردگارا، کساني بودند که راه درست را انتخاب کردند، فکر درست را انتخاب کردند اما يک حادثه‌اي پيش آمد، رفيق بد، مهماني بد، مسافرت بد، آنها را به طور کلي از دامن خدا و پيامبر و اميرالمؤمنين جدا کرد. در کربلا کساني بودند که امام حسين(ع) شخصاً از آنها دعوت کرد، دست رد به سينه حضرت زدند. اينجا دعا مي‌کند که خدايا دلهاي ما را به بيراهه نبر بعد از اينکه هدايت کردي. يکي از درسهاي عاشورا خوش سابقه‌هاي بد عاقبت است! گذشته‌هاي درخشان و پايان عمر تاريک! احتمال سقنوط و سر خوردن ما هميشه هست و هميشه بايد از خدا کمک بگيريم.
«أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينا وَ يَتِيما وَ أَسِيرا» علي جان تو بودي که طعام دادي، سه روز متوالي. بچه‌هاي اميرالمؤمنين، امام حسن و امام حسين بيمار شدند. پدربزرگ به عيادت آنها آمد، پيشنهاد کرد علي جان! براي سلامت بچه‌ها نذر کن. بچه‌ها زود به سلامتي رسيدند و بهبودي پيدا کردند. قرآن مي‌فرمايد: «يُوفُونَ‏ بِالنَّذْر» (انسان/10) ما گاهي در دل مشکل که هستيم نذر مي‌کنيم، بعد که مشکل ما حل شد يادمان مي‌رود. زود عمل کنيم! در دوران سختي زندگي و معيشت حضرت بود. بچه‌ها هم روزه گرفتند با اينکه نذر نکرده بودند فضه هم بود، او هم نذر نکرده بود ولي همراهي کرد. اينها نکته‌هاي تربيتي است که اگر ديديم جايي يک کار خوبي صورت مي‌گيرد، گرچه تعهد نداديم ولي همراهي کنيم. روزه گرفتند در روزهاي داغ حجاز، وقت افطار رسيد. خداوند هميشه در بزنگاه‌ها امتحان مي‌کند. خداوند براي حاجيان بيت الله الحرام مي‌فرمايد: يکي از چيزهايي که براي محرم حرام است، صيد است. مثلاً يک آهو نزديک خيمه حاجي آمده است. صيد بر حاجي محرم حرام است، خدا مي‌گويد: به آهو مي‌گوييم تو همين روزها کنار خيمه بيا تا اين امتحان شود. از صبح مشتري به مغازه نمي‌آيد، همين که مي‌خواهد براي نماز برود، مشتري مي‌رسد. اين امتحان او هست. مسکين مي‌توانست ديرتر بيايد، سر بزنگاه به مسجد آمد. رفتند افطار کنند، يک افطاري ساده، مسکين در خانه را زد. فرمود: حسن جان در را باز کن. آمد گفت: پدرجان مسکين است. امام فرمود: من نان خود را به مسکين مي‌دهم. فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين به همراه فضّه نان‌هاي خود را گذاشتند و آن شب بدون غذا گذراندند. فردا هم روزه گرفتند. افطار روز دوم رسيد، «وَ يُطْعِمُونَ‏ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا» (انسان/8) نفر دوم گفت: من يتيم هستم. شنيدم مرد اين خانه به يتيمان خيلي توجه دارد. همه مي‌دانستند وقتي اسم يتيم مي‌آمد اشک از چشمان اميرالمؤمنين جاري مي‌شد. امام فرمود: امشب من نان خود را به يتيم مي‌دهم. آن چهار نفر هم تبعيت کردند. روز سوم در تاريخ هست که ضعيف و زرد شده بودند. خواستند افطار کنند کسي در زد و گفت: من اسير هستم. اسير غير مسلمان است. حضرت فرمود: من نان خود را به اسير مي‌دهم. مجموعاً پانزده نان دادند. به لحاظ مادي مبلغي نمي‌شود. بيست و چند آيه براي اينها آورده که تا روز قيامت هرکس اين آيه را مي‌خواند به ياد اين خانواده نوراني مي‌افتد. «انَّما نُطعِمُکُم لِوَجْهِ اللَّهِ لا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُكُورا» ما تشکر و مزد از شما نمي‌خواهيم. «إِنَّا نَخافُ‏ مِنْ‏ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» (انسان/10) يک روزي در پيش داريم خيلي سخت است. اين سرمايه را براي آن روز فراهم کرديم. «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ» (انسان/11) خدا سختي روز قيامت را از آنها برداشت «وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً» اينها را با سرور و شادماني همراه کرد.
خدا اين الگو را در روز غدير خم به ما معرفي کرده است. بشناسيم و به راهش برويم. نه اينکه اموال زيادي را انباشته کنيم و فقرا چيزي براي خوردن نداشته باشند. «أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينا وَ يَتِيما وَ أَسِيرا لِوَجْهِ اللَّهِ لا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُكُورا وَ فِيكَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى» خدا درباره‌ي تو يا اميرالمؤمنين اين آيه را نازل کرد «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» اينها ايثار کردند در حالي که خودشان در سختي زندگي مي‌کردند. مهماني به مسجد آمد و با پيامبر کار داشت. مسافر بود، به پيغمبر گفت: يا رسول الله مي‌شود امشب در خانه شما استراحت کنم؟ پيغمبر کسي را به خانه‌اش فرستاد که برو ببين در خانه چيزي داريم؟ او رفت و آمد گفت: نه! پيامبر فرمود: کسي هست اين مسافر را امشب در خانه‌اش مهمان کند؟ اميرالمؤمنين او را به خانه برد و از همسرش فاطمه زهرا پرسيد: چيزي داريم؟ فاطمه زهرا فرمودند: به اندازه دو نفر. کاري کردند چراغ را خراب کردند تا تاريک شود. سفره غذا را پهن کردند. يک ظرفي براي مهمان تهيه کردند و خودشان شروع کردند با ظرف غذا بازي کردن که او خجالت نکشد. فردا که اميرالمؤمنين به مسجد آمد، پيامبر فرمود: علي جان! ديشب چه کار کردي که اين آيه براي تو نازل شد؟«وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ» اينها ديگران را بر خودشان ترجيح دادند در حالي که خودشان در سختي زندگي مي‌کردند. ما در کشورمان از اين نمونه‌ها داريم.
در دوران جنگ در عمليات بيت المقدس بچه‌ها تشنه شدند. يکي از دوستان رزمنده شيشه آبليمويي در کوله پشتي‌اش بود، آورد. نگاه کردند ديدند اين شيشه نصف است. چه کسي شيشه نصفه فرستاده است؟ يک نامه‌اي روي شيشه چسبيده بود. نوشته بود: برادران رزمنده سلام! من کارمند شهرداري شهر شيراز هستم، امروز رفتم نماز جمعه، امام جمعه گفت: روز قيامت همه بايد پاسخ بدهيم که چه کرديم؟ من به خانه آمدم ديدم چيزي ندارم براي شما بفرستم. ديدم اين شيشه آبليمو هست، همين را براي شما فرستادم. اميرالمؤمنين(ع) رهبر چنين کساني است. او اين راه را نشان داد که ديگران را بر خودتان ترجيح بدهيد. با غلامش قنبر به بازار رفتند که پيراهن بخرند. يک پيراهن دو درهمي و يک پيراهن يک درهمي، گرانتر را به قنبر داد و فرمود: تو جوان هستي و جوان دوست دارد شيک پوش باشد. «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» اولين شعار اسلام شعار رستگاري است. «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» چهل بار در قرآن کلمه رستگاري آمده است. ده بار آياتي است که مي‌گويد: اين کارها را انجام دهيد رستگار شويد. يک جا مي‌گويد: «قَدْ أَفْلَحَ‏ مَنْ زَكَّاها» (شمس/9) هرکس خودش را تربيت کرد حتماً رستگار مي‌شود. يکي از آيات فلاح اين است «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» هرکس اين بخل خود را کنترل کند و انفاق و ايثار کند و اهل سخاوت باشد، به رستگاري مي‌رسد. رهبر ايثارگران عالم اميرالمؤمنين است، او از مفلحون و رستگاران هست.
«وَ أَنْتَ الْكَاظِمُ لِلْغَيْظِ» تو کسي هستي که خشمت را فرو خوردي. «وَ الْعَافِي عَنِ النَّاسِ» از مردم گذشتي، «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» اين بخشي از آيه است و کامل آيه 134 آل عمران است. «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين‏» کساني که خشم خودشان را فرو مي‌برند. انشاءالله بعدها ما مديريت خشم را خواهيم گفت. خودش و ديگران را مي‌زند و آسيب وارد مي‌کند. يکي از جاهايي که عصباني مي‌شوند مسأله پول است. فرق بين شُحَّ با بخل اين است. شُح يعني ديگري مي‌خواهد بدهد، اين نمي‌خواهد. کارشکني مي‌کند و مي‌گويد: نيازي نيست. يعني حتي حاضر نيست ديگران به بيچاره‌ها کمک کنند. اگر رستگاري مي‌خواهيد سخاوت داشته باشيد و ايثار کنيد.
شريعتي: امروز صفحه 430 قرآن کريم، آيات 15 تا 22  سوره مبارکه سبأ را تلاوت خواهيم کرد.
«لَقَدْ كانَ‏ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ «15» فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ «16» ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ «17» وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ «18» فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ «19» وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «20» وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ «21» قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ «22»
ترجمه: همانا براى قوم سبأ در محل سكونتشان نشانه‏اى (از قدرت و رحمت الهى) بود: دو باغ و بوستان از راست و چپ. از روزى پروردگارتان بخوريد و براى او شكرگزار باشيد (كه) شهرى پاك و پروردگارى آمرزنده (داريد). پس (به جاى شكر، از خداوند) روى گرداندند، و ما بر آنان سيل ويرانگر عَرِم را فرستاديم و دو باغستان (پر محصول) آنان را به دو باغ با ميوه‏هاى تلخ و شورگز و اندكى از درخت سدر تبديل نموديم. اين (كيفر) را به خاطر كفرانشان به آنان جزا داديم و آيا جز ناسپاسان را كيفر مى‏دهيم؟ و ميان آنان و مناطقى كه در آن بركت قرار داده بوديم، آبادى‏هايى آشكار بود (كه به هم وصل و نزديك بود) و سفر در ميان قريه‏ها را به طور متناسب مقرّر كرده بوديم (و به آنان گفتيم:) در اين مناطق شب‏ها و روزها در حال امن سفر كنيد. پس (به ناسپاسى) گفتند: پروردگارا! ميان سفرهاى ما فاصله بيانداز و بر خويشتن ستم كردند، پس ما آنان را موضوع داستان‏هايى (براى عبرت ديگران) قرار داديم و آنان را به كلّى پراكنده و متلاشى كرديم، همانا در اين (ناسپاسى آنان و قهر ما) نشانه‏هايى (از عبرت) براى هر صبر كننده و شكرگزارى وجود دارد. و البتّه ابليس گمان خود را (كه مى‏گفت: من اولاد آدم را گمراه مى‏كنم) بر آنان تحقّق يافته ديد، پس همگى از او پيروى كردند، جز گروه اندكى از مؤمنان. و ابليس هيچ گونه تسلّط و غلبه‏اى بر آنان (كه از او پيروى كردند) نداشت. (كار او تنها وسوسه است) تا معلوم كنيم كسى را كه به آخرت ايمان دارد (و در برابر وسوسه‏هاى او مقاومت مى‏كند) از كسى كه نسبت به آخرت در ترديد است، و پروردگارت بر همه چيز نگهبان است. بگو: كسانى را كه جز خدا (شريك و معبود خود) پنداشته‏ايد بخوانيد (تا حاجتى از شما برآورند)، آنان به ميزان ذرّه‏اى مالك چيزى در آسمان و زمين نيستند، و براى شريك‏ها (ى خيالى شما) در (اداره‏ى) زمين و آسمان هيچ گونه مشاركتى نيست و از طرف آنان هيچ گونه پشتيبانى براى خداوند نيست.
شريعتي:
عشق من و تو چه ماجرايي دارد *** اين قصه چه شاهي چه گدايي دارد
من بين صفا و مروه هم مي‌گويم *** ايوان نجف عجب صفايي دارد
انشاءالله زيارت با معرفت اميرالمؤمنين نصيب همه ما شود. اين هفته قرار است از عالم مجاهد و مبارز، امام موسي صدر ياد کنيم.

حاج آقاي بهشتي: ايشان از مفاخر شيعه هستند، عالمي که از قم به لبنان هجرت کردند. قبل از اينکه هجرت طولاني کنند، يکي دو بار سفر کردند و وضع رقت بار شيعيان را در لبنان ديدند. اين بار با برنامه رفتند و خودشان را وقف کردند. يکي تأسيس خيريه‌هاست و تقريباً در جاي جاي لبنان که شيعياني بودند، چون گدايي زياد آنجا بود و ايشان بساطش را برچيدند. به دنبال آن کارآفريني کردند، مراکز آموزش فني و حرفه‌اي، خدا شهيد چمران را رحمت کنند که به عشق امام موسي صدر آمد و اين مراکز را سامان داد. ايشان اعتقاد داشت شيعه از نظر آگاهي و بصيرت بايد به درجه بالايي برسد و از نظر فني و حرفه‌اي يک جوان شيعه بايد مهارت داشته باشد و بعد هم وسيله و زمينه کار را فراهم کرد. از يک طرف مؤسسات خيريه به فقرا کمک مي‌کردند و از طرف ديگر وسايل کار را فراهم کردند. در تاريخچه زندگي ايشان مي‌خواندم که بعضي سالها ايشان صد هزار کيلومتر سفر کردند. يعني تمام سال از اين روستا به روستاي ديگر مي‌رفتند. از نزديک فقر فقرا و مصيب آنها را مي‌ديد. در سالهاي پس از انقلاب کسي را نديدم که به اندازه حاج آقاي قرائتي مسافرت کند. اگر کسي به سفر آشنا باشد، سفر خسته کننده است. اين شخصيت بزرگ که از مفاخر شيعه و اسلام هست، انشاءالله هر سرنوشتي دارد، در اين جهان هست يا به آن جهان سفر کرده با اجداد طاهرينش مشهور شد و ما از اين شخصيت الهام بگيريم.
شريعتي: مي‌دانيد که امام موسي صدر ربوده شدند و آرزو مي‌کنيم که خبرهاي خوشي از ايشان به ما برسد، انشاءالله.
حاج آقاي بهشتي: از چهل و چند آيه‌اي که در زيارت غديريه امام هادي آمده است، بيست و چند آيه را بيان کرديم. انشاءالله دوستان مراجعه کنند. مرحوم محدث قمي در پايان اين زيارتنامه توصيه کردند که شايسته است اين زيارتنامه را در تمام روزها و شب‌هاي سال بخوانيم.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: پروردگارا کشور ما، رهبر ما، مردم عزيز ما را در پناه اميرالمؤمنين حفظ بفرما. ظهور فرزند عزيزش حضرت مهدي را تعجيل بفرما. شري که آمريکايي‌ها، اسرائيلي‌ها براي ايران عزيز طراحي کردند به خودشان برگردان. ارزاني و امنيت را بر کشور ما حاکم بفرما. وسيله اشتغال، ازدواج، تحصيل جوان‌ها را فراهم بفرما. زيارت اميرالمؤمنين در دنيا و شفاعتش را در روز محشر نصيب ما و همه آرزومندان بفرما.
شريعتي:
تمام لذت عمرم در اين است *** که مولايم اميرالمؤمنين است
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»