اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-05-07-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- آداب سفر


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: آداب سفر

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي

تاريخ پخش: 07- 05-97

بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

شريعتي: «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» سلام مي‌کنم به همه‌ي دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين‌مان، هموطنان خوب خارج از کشور، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. در محضر حاج آقاي بهشتي نازنين هستيم، سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.

حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت حضرتعالي و همه بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام مي‌کنم و براي همه آرزوي بهروزي مي‌کنم و براي سلامت و قبولي زيارت راهيان خانه خدا دعا مي‌کنم. انشاءالله همه ما در ثواب زيارت آنها شريک باشيم.

شريعتي: انشاءالله، هفته گذشته خواستيم يک نگاه از منظر قرآن کريم و روايات به سفر داشته باشيم. به اهداف سفر اشاره کردند. خيلي پيام براي ما آمده که شما دلتان خوش است، در اين اوضاع و احوال از آداب سفر و اهداف سفر مي‌گوييد. چه کسي حال سفر رفتن را دارد؟! قبل از شروع بحث پاسخ اين دوستان را بدهيد و بحث امروز را آغاز کنيد.

حاج آقاي بهشتي: ما مردم ايران مردم بزرگي هستيم و دشواري‌هاي زيادي را پشت سر گذاشتيم و بزرگي مردم ايران را همه دنيا فهميدند. الآن هم در يک دوره سخت هستيم. خودمان بايد به خودمان کمک کنيم. يک جامعه شاد و پر استقامت و پيگير. به نظرمان رسيد جمعيت ميليوني در جاده‌ها در فصل تابستان از هموطنان ما در سفر هستند. گفتيم با الهام از حضرت پروردگار چه کنيم اين خوش‌تر شود؟ معنايش اين نيست که به مشکلات توجه نداريم. وضع معيشت و اقتصاد مردم خراب است. نه توجه داريم اما خواستيم حالمان را خوش‌تر کنيم. اسلام با رکود مخالف است. رکود جسم، رکود جان، رکود مال، رکود فکر، رکود کالا، رکود طبيعت، اسلام حرکت را دوست دارد. فکر خوب و علم خوبي دارم در اختيار ديگران قرار ندهم. اسلام نمي‌پسندد و مي‌گويد: با ديگران مشورت کن و يافته‌هاي خودت را در اختيار ديگران قرار بده. برکه آب راکد نباش و در حال حرکت باش. يا مال را به صورت کنز در خانه نگه ندار. اسلام نمي‌پسندد مال در خانه نگهداري شود. چيزي که به دلايلي بعضي مبتلا هستند. يا اسلام مي‌فرمايد: هرکس زمين و آب دارد اما همچنان فقير است از رحمت خدا به دور است. بايد تلاش کند اين زمين را به زمين حاصلخيز تبديل کند و از آن برداشت کند. اسلام با احتکار کالا مخالف است. پس سفر و مسافرت را اسلام مي‌پسندد منتهي مي‌گويد: هدفمند باشد. در جلسه قبل بعضي اهداف را اشاره کرديم. در اين جلسه آداب سفر را مي‌گوييم. چه سفرهاي کوتاه چند ساعته و چه سفرهاي چند روزه، منظور ما اين است که با الهام از آيات قرآن و رهنمودهاي پيامبر و ائمه اين سفر خوش‌تر شود و حال ما بهتر شود. بيست و چند نکته است که همه يا از آيات قرآن يا از رهنمودهاي پيامبر و امامان به ما رسيده است. خدا ارحم الراحمين است، مهربانترين مهربانان، پيامبر رحمة للعالمين است، امامان ما هم فرمودند: ما از مادر و پدر نسبت به شما مهربانتر هستيم. امام رضا(ع) فرمود: به شيعيان ما پيغام بدهيد که ما بيش از آن اندازه که شما ما را دوست داريد، ما شما را دوست داريم. اين رهنمودها نشانه مهرشان است.

نکته اول مي‌فرمايد: تنها سفر نکنيد. جمعي باشد. خداوند ما را طوري آفريده نيازمند همديگر هستيم، با هم سفر کنيم. احاديثي داريم که از رحمت خدا به دور مي‌ماند کسي تنها غذا بخورد، تنها بخوابد و تنها سفر برود. حتي الامکان اين را رعايت کنيم. اگر ناچار هستيم که تنها سفر کنيم از دعاهايي که به ما ياد دادند استفاده کنيم. مثلاً «لا حول و لا قوة الا بالله« را زياد بگوييم. ماشاءالله را زياد بگوييم. در دلمان با هر زباني بلد هستيم از خداوند کمک بخواهيم و از خطرات به او پناه ببريم. از دعا استفاده کنيم. اگر ناچار هستيم تنها سفر کنيم. پس تنها سفر نکنيم! عددش هم پيغمبر فرموده، عدد مناسب چهار به بعد است. حداقل چهار نفر باشند که خوش بگذرد. در سفر نوعي معاشرت هست که به بالندگي عقل و به شکوفايي فطرت مي‌انجامد.

نکته دوم انتخاب همسفر است. فرمودند: همسفري انتخاب کنيد از نظر خلق و خو با شما سازگار باشد. همسفري انتخاب نکنيد که خرج شما را بدهد. اسلام اين را نمي‌پسندد، اسلام عزت را دوست دارد. دنُگي حساب کنيد، يکبار ايشان حساب کند و يکبار شما حساب کنيد. وقتي برگشتيم يک عزتي را در خودمان احساس کنيم و زير دين او نباشيم. اين خواري به دنبال دارد. بعد انسان به فکر مي‌رود که چرا من ندارم؟ وقتي همه همسطح بوديم خرج‌ها هم مناسب با داشته‌هاي ما هست. گزارش سفر موسي بن عمران در قرآن آمده است. قرآن مي‌فرمايد: وقتي خواست به راه بيافتد جواني را با خود همراه کرد. اين به ما درس مي‌دهد که تنها سفر نکنيم. جوان يوشع بن نون بود. جانشين حضرت موسي کسي که راهش را ادامه داده و کتابش را به ثبت رسانده است. اميرالمؤمنين(ع) به پسرش امام حسن مجتبي(ع) اين توصيه را مي‌فرمايد: «سَلْ عَنِ‏ الرَّفِيقِ‏ قَبْلَ الطَّرِيقِ» (نهج‌البلاغه/نامه31) قبل از اينکه بخواهي راهي جايي شوي، همسفر را دقت کن. «وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّار» قبل از اينکه بخواهي خانه بخري از همسايه‌ها پرس و جو کن. اينجا چطور محلي است؟

نکته سوم اينکه سفر را با نام خدا شروع کنيم. از حضرت نوح در قرآن سفري گزارش شده است. وقتي مسافران سوار کشتي شدند به آنها فرمود: سوار اين کشتي بشويد، «وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» (هود/41) با نام خدا آغاز کنيد و با نام خدا توقف کنيد. «مُرساها» يعني توقف، «مجراها» يعني حرکت. برنامه ما برنامه سمت خداست. يعني کارها و هر موضوعي در اين برنامه مطرح مي‌شود بايد رنگي از خدا داشته باشد. مي‌خواهم سفر کنم و از خانه بيرون بروم، بسم الله الرحمن الرحيم! امامان ما هم دعاهاي زيادي به ما ياد دادند، مثلاً «قل هو الله» به سمت راست و به سمت چپ، روبرو و پشت سر، يا سوره حمد، آيت الکرسي را غالباً ايراني‌ها حفظ هستند. صلوات بفرستيد. از روح بلند پيامبر امداد مي‌طلبيم. با نام خدا و دعا آغاز کنيم. در وسايل الشيعه ده صفحه دعا از ائمه مختلف به ما رسيده است. جايي خواندم که سفرتان را با توسل به امام رضا(ع) شروع کنيد. از خدا بخواهيد به حق اين امام نازنين يک سفر خوش و خوبي به دور از حادثه خدا براي شما تقدير کند.

نکته چهارم؛ سفر خودتان را با صدقه شروع کنيد. امام صادق(ع) فرمود: «افْتَتِحْ‏ سَفَرَكَ بِالصَّدَقَةِ» (کافي/ج4/ص283) دنبال حديث است که سلامتي‌ات را با صدقه تضمين کن. خودت را بيمه کن، خداوند که حاکم و فرمانرواي عالم است، تو را از خطرات مصون مي‌دارد. صدقه بدهيد. حديثي داريم صدقه کم يا زياد، ولي صدقه بدهيد و مقيد باشيد. در سفر فرمودند: فقرايي که سمت شما مي‌آيند را رد نکنيد و حداقل تا سه فقير را کمک کنيد.

نکته پنجم؛ آشنايان را از سفر خود باخبر سازيد. وقتي با خبر باشند مراقب خانه ما هستند يا حواسشان هست ما در سفر هستيم چرا نيامديم؟ خداي نکرده حادثه‌اي رخ داده است. پرس‌و جو مي‌کنند. وقتي برگشتيم به ديدن ما مي‌آيند. اين الفت بين انسان‌ها را زياد مي‌کند و ارتباطات را گرم مي‌کند. يکي از آداب سفر دعا به مسافران هست. پيامبر عزيز ما(ص) وقتي به مسجد وارد مي‌شدند همه را نگاه مي‌کردند. مي‌ديدند چند نفر نيستند. پرس‌و جو مي‌کردند فلاني کجاست؟ مثلاً مي‌گفتند: در سفر هست، مي‌فرمودند: همه با هم برايش دعا کنيد. چقدر اين هم افزايي محبت ايجاد مي‌کند و دلها را به هم نزديک مي‌کند و اگر کدورتي هست برطرف مي‌کند. به زائران خانه خدا و امام حسين دعا کنيم. فرمودند: سفر يکي از سه دستاورد را بايد داشته باشد. يا براي قيامت ما بايد ذخيره باشد. يا يک سود دنيايي براي معاش ما داشته باشد. يا يک تفريح سالمي که گناه درونش نباشد. براي مسافرين جاده‌ها دعا کنيم. خدا بخاطر دعاي ما به ما رحمت مي‌آورد. پيامبر فرمود: خداوند به مسافران رحيم است. مسافرين را دوست دارد. وقتي شما به کساني که مورد محبت خدا هستند دعا مي‌کنيد، خدا به شما نظر مي‌کند. وسعت دل خيلي مهم است. حديث داريم آسمان‌ها و زمين گنجايش خدا را ندارد ولي قلب مؤمن وقتي توسعه پيدا مي‌کند گنجايش پروردگار عالم را پيدا مي‌کند.

نکته ششم؛ يک نفر تصميم گير باشد و بقيه از او اطاعت کنند. گفتيم: سفر تنهايي نباشد ولي در سفر چند نفره اگر همه بخواهند تصميم بگيرند، کجا بايستيم و چه غذايي بخوريم و با چه سرعتي حرکت کنيم. اين هرج و مرج مي‌آورد. خود همين يک سبک زندگي مسلماني است. يک ناظر بيروني غير مسلمان بايد اين را بفهمد. مسلمان‌ها هرجا مي‌روند با مديريت حرکت مي‌کنند. هم يک نفر تصميم بگيرد و هم بقيه بداخلاقي نکنند. نگويند: بابا اين چطور مديريتي است؟ پدر ما را درآورد. يا سخت گرفت. همه تسليم او باشند و اطاعت کنند از يک نفري که خودشان انتخاب کردند.

نکته هفتم؛ فرمودند: در حديث داريم که حداکثر مشورت را در سفر داشته باشيد. همين که با هم گفتگو کنيم ولو يک کار ريزي را، در راه با هم مشورت کنيم که دريا برويم يا نه؟ جنگل بمانيم يا نه؟ کجا استراحت کنيم؟ اينها باب مشورت را باز مي‌کند. مشورت يکي از دو حالت را دارد. وقتي مشورت مي‌کنيم يا در آن کار موفق مي‌شويم يا شکست مي‌خوريم. اگر موفق باشيم پشيمان نمي‌شويم. کسي ما را سرزنش نمي‌کند. اگر موفق شويم حسود نداريم. اگر شکست بخوريم سرزنش ندارد. مشورت در سفر خيلي سفارش شده است.

نکته هشتم؛ خوش اخلاقي و مزاح در سفر؛ شوخي کردن در اسلام توصيه شده است. زندگي شاداب و با نشاط، به ما فرمودند: طوري تدبير کنيد که غصه‌هايتان را در دل نگه داريد و ظاهر را با نشاط نگه داريد. به طوري که ديگران بگويند: خوشا به حال فلاني هيچ غصه‌اي ندارد. «الْمُومِنُ بِشْرُهُ‏ فِي‏ وَجْهِهِ‏ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه»‏ (نهج البلاغه، حكمت 333) به خصوص در مسافرت، کاري کنيد همه بگويند: خيلي خوش گذشت. البته در حديث دارد شوخي بدون گناه، به قيمت مسخره کردن ديگران نه! به قول حاج آقاي قرائتي خنده حلال، همه را بخندانيم بدون اينکه کسي تحقير شود و کسي مسخره شود. پيامبر عزيز ما در سفري اعلام کردند: بداخلاق‌ها همراه ما نيايند. «من کانَ سييء الخلق فلا يُصحبنا» بداخلاق‌ها همراه ما نيايند. خوش اخلاقي و مزاح در سفر توصيه شده است. موسي بن جعفر(ع) در مدينه نشسته بودند، يکي از يارانشان وارد شدند. فرمودند: مي‌داني در راه چه کار کردي؟ با برادرت دعوا کردي، دعوا به جايي رسيد که به حرف زشت زديد و ناسزا گفتيد و قهر کرديد و جدا شديد. نتيجه اين شد که برادرت نرسيده به وطن خواهد مُرد! از همان اول بنا را بر اين بگذاريم که خوش اخلاقي کنيم، چشم پوشي کنيم.

نکته نهم؛ همکاري است. از خسارت‌هايي که بزرگان ما فرمودند، ما در بين خودمان داريم کم توجهي به نهج‌البلاغه است. نهج‌البلاغه برادر قرآن است. بعضي از بزرگان توصيه مي‌کنند براي انس با نهج‌البلاغه از آخر به اول بخوانيم. کلمات کوتاهي که دنيايي پر از معاني است. نهج‌البلاغه را از آخر به اول باز کنيم، يکي اين است که اميرالمؤمنين فرمود: «شَرُّ الاخْوَانِ‏ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ‏» (نهج‏البلاغه، حكمت 479) بدترين دوست اين است که زحمتش به دوش شما باشد. در سفر هرکس سهم خودش را انجام مي‌دهد. يک کسي گفت: اين سفر خيلي خوب است. گفتند: چطور؟ گفت: خوراکش دو برابر است. نماز نصف است و کار هم هيچي! پيامبر (ص) در سفري بودند به جايي رسيدند که بايد غذا ميل مي‌کردند. فرمودند: گوسفندي را ذبح کنيد. بلافاصله يک نفر آمد و گفت: من ذبح مي‌کنم. نفر دوم گفت: من پوستش را مي‌کنم. نفر سوم گفت: من تکه تکه مي‌کنم، نفر چهارم گفت: من مي‌پزم! پيامبر فرمود: من هم هيزم جمع مي‌کنم. اين خوب است. يعني در اين سفري که رفتيم همه کمک کردند. بچه‌ها، زن و مرد همه کمک کردند. هرچه به ياد مي‌آورم زيبايي و شيريني است. کسي کناره‌گيري نکرد. در بعضي احاديث اين کلمه دو بار آمده است. «مَلْعُونٌ‏ مَلْعُونٌ‏ مَنْ أَلْقَي كَلَّهُ عَلَي النَّاسِ‏» (كافي، ج 4، ص 12) از رحمت خدا به دور است کسي که زحمتش به دوش ديگري بيافتد. همه تصميم بگيريم در يک کاري مشارکت کنيم. حديث داريم «سَيِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ‏ فِي السَّفرِ» (بحارالانوار، ج 73، ص 273) سرور يک جمعيت در سفر کسي است که خدمت کند.

در خاطرات حضرت امام خميني هست که در جواني با دوستانش به سفر مشهد مي‌رفتند، زيارتش را مختصر مي‌کرد      و به خانه مي‌آمد و کارهاي خانه را مي‌کرد. هشتاد سال گذشته ولي اين خاطره ثبت شده است. در حالي که زيارت امام رضا خيلي ثواب دارد. يک نماز زيارت بخواند، رکعت اول سوره يس و رکعت دوم سوره الرحمن بخواند. اما زيارتش را کوتاه مي‌کرد و زودتر از همسفران خانه مي‌آمد و وسايل پذيرايي را آماده مي‌کرد. اينها بايد تابلو شود و سبک زندگي ما شود. اميرالمؤمنين (ع) در جاده به سمت کوفه مي‌آمدند. يک کسي هم در جاده بود که با ايشان شروع به صحبت کردند. متوجه شدند مسيحي هستند. مسيحي از امام پرسيد: شما کجا تشريف مي‌بريد؟ فرمودند: کوفه. به دو راهي رسيدند. مسيحي ديد اميرالمؤمنين به جاده‌اي رفت که او مي‌رود. پرسيدند: مگر شما کوفه نمي‌رويد؟ فرمودند: چرا. پيغمبر ما به ياد داده که همسفر حقي بر تو دارد، تا چند رقم او را بدرقه کنيد. از آغاز راه با هم نبودند ولي يک ساعت با هم بودند. همين حقي ايجاد مي‌کند. مسيحي گفت: اين را پيغمبر شما گفته است؟ اميرالمؤمنين فرمود: به! گفت: اگر اينطور است من مسلمان مي‌شوم. مسلمان شد و به سمت کوفه آمد. مسيحي گفت: «لا جَرَمه انما تَبعهُ مَن تَبِعَهُ لافعاله الکريمه» اينهايي که از اسلام استقبال کردند و پيرو پيامبر اسلام شدند بخاطر اين اخلاق خوش پيامبر است. شما شاهد باش، من وارد دين شما شدم! اين نتيجه خوش اخلاقي است.

نکته دهم؛ اينکه در راه سفر مي‌کنيم و کساني را مي‌بينيم که آنها با ما نبودند ولي با مشکل روبرو شدند. ماشين‌شان خراب شده است يا اموالشان را دزد برده است. يا تصادف کردند، به آنها کمک کنيم. چقدر در قرآن داريم «اين السبيل» در راه ماندگان، پيامبر فرمودند: هرکس مسافري را کمک کند خداوند هفتاد غم و غصه را از دل او برمي‌دارد. بعد فرمودند: يک مشکل بزرگ و غصه بزرگ را از او دور مي‌کند. فرمودند: يا رسول الله! منظور شما از مشکل بزرگ چيست؟ فرمود: جان دادن! جان دادن سخت را از او دور مي‌کند. مخصوصاً وقتي شب است و زن و بچه دلواپس هستند. يکوقتي با اينکه گناهکار هستيم اما مرگ ما راحت است و مثل بو کردن گل است، مي‌گويند: اين مزد کمکي بود که آنجا کردي. پيامبر فرمود: اگر مردم بدانند چقدر خدا مسافر را دوست دارد، همه راهي سفر مي‌شوند.

نکته بعد اينکه گاهي ما متأسفانه کلمه اکثريت را به معناي حقانيت مي‌دانيم. مثلاً جمعي ده نفره هستند وارد اتاقي مي‌شوند، شش نفر سيگاري هستند و بقيه سيگار نمي‌کشند. اينها همه فضا را آلوده مي‌کنند و بعد هم مي‌گويند: چون ما اکثريت هستيم. حق با ماست، شما دو نفر از اتاق بيرون برويد! نه، اينجا از جاهايي است که اکثريت با حقانيت همراه نيست. سيگاري‌ها بيرون بروند ولو تعدادشان زياد است. حق همسفران را با اکثريت قاطي نکنيم و به خودمان حق بدهيم.

نکته ديگر که در احاديث زيادي آمده اين است که وسايل مورد نياز را همراه خودمان ببريم. در احاديث اسامي وسايلي که مربوط به هزار سال پيش است آمده است. مثل نخ و سوزن، ادويه‌جات، چاقو، مسواک، شانه، حوله، الآن هم اينها مورد نياز است ولي براي يک وسيله نقليه چه چيزي مورد نياز است؟ طناب لازم است. زاپاس ماشين هست يا نه؟ جعبه کمک‌هاي اوليه، آب، ظرف آب، اقلامي که ضروري و لازم است همراه باشد که سفر تلخ نشود. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «لا يخرج الرجل فى سفر يخاف‏ منه‏ على‏ دينه‏ و صلاته» کسي به سفر تصميم نگيرد که مي‌ترسد نمازش قضا شود يا مي‌ترسد دينش به خطر بيافتد. مي‌داند اين سفر چه سفري است، مي‌خواهد با يک عده راه بيافتد، بزن و برقص و بکوب و کنار دريا و مختلط شدن دارد، از اين سفر پرهيز کند. يا اينکه همسفران اهل نماز نيستند و دين و حجاب را مسخره مي‌کنند. هدف اوليه ما سمت خداست، سمت خدايي بودن را امام علي(ع) فرمود: اقدام به اين سفر نکن که مي‌ترسي بر دينت يا مي‌ترسي بر نمازت!

جواني مي‌خواست مسافرت برود. خدمت امام صادق(ع) آمد مشورت کند. امام فرمود: مواظب نماز صبح‌هايت باش تا قضا نشود. در سفر بيکار هستيم و شب‌ها دير وقت مي‌خوابيم، نبايد چهارچوب دين را فراموش کنيم. با خدا باش و پادشاهي کن! اين هم نکته مهمي است که سفري که دينت به خطر مي‌افتد، يا نمازت به خطر مي‌افتد، گاهي هم سفرهاي خارجي اينطور است. ورزشکاران و دانشجويان مي‌خواهند بروند. به ما گفتند: از دينتان حراست کنيد. چقدر قرآن مي‌گويد: «حافِظُوا عَلَي‏ الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي»‏ (بقره/ 238) مواظب نمازهايتان باشيد. سفر خارجي است خوب باشد. سوار هواپيما شديم، کسي گفت: من سفر اروپا مي‌روم، نماز نمي‌خوانم و برمي‌گردم قضايش را مي‌خوانم. گفت: همسفران ما مسخره مي‌کنند. اين بايد تدبيري کند. به نماز خواندن افتخار کنيم و رعايت مسائل ديني را بکنيم. نماز پنج مخالف دارد يکي همين کفار هستند که قرآن مي‌فرمايد: «وَ إِذا نادَيْتُمْ‏ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً» (مائده/58) کساني هستند که با بلند شدن صداي اذان مسخره مي‌کنند. همين عاملي مي‌شود براي اينکه آن جواني که مي‌خواهد نماز بخواند انگيزه‌اش را از دست مي‌دهد. امام صادق(ع) فرمود: ارتباط با دوستان، در شهر که هستيم با رفت و آمد و ديد و بازديد است. در مسافرت به نامه است. الآن پيامک مي‌زنند. خيلي‌ها هستند وارد حرم امام رضا مي‌شوند براي صد نفر پيام مي‌زنند که در حرم امام رضا به ياد شما هستم!

نکته ديگر اينکه سفر رفتن فرزندان بايد با اجازه پدر باشد. عزيز مصر به فرزندان يعقوب گفت: من اينبار به شما گندم دادم، دفعه بعد بايد برادر کوچکتر را هم بياوريد. آنها گفتند: «سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ» (يوسف/61) باشد با پدرش صحبت مي‌کنيم. از اين آيه معلوم مي‌شود اجازه پدر شرط است. بعد هم که به کنعان رسيدند، گفتند: پدرجان! قصه اين است که اين مقدار گندمي که آورديم براي مدتي کافي است. بار ديگر خواستيم به مصر برويم بنيامين را بايد همراه ما کني. پدر دغدغه‌مند هم گفت: من يک خاطره تلخي در ذهن دارم. شما همان کسي هستيد که يوسف را برديد و نياورديد. ولي چون ناچار هستم باز به خدا توکل مي‌کنم. اين آيه به ما مي‌گويد: اجازه پدر شرط است. نکته ديگر اينکه يعقوب نبي فرزندانش را که بسيار زيبا بودند، راهي مصر کرد و به آنها فرمود: «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ» (يوسف/67) عزيزانم، همه شما از يک در وارد نشويد. بعضي گفتند: معنايش اين است که شما را چشم مي‌کنند. شايد کسي تنگ نظر باشد، نگاه بد مي‌کند. بعضي گفتند: ممکن است دشمن به شما صدمه‌اي وارد کند. ده تا بچه تنومند و زيبا، معنايش براي امروز ما اين است که پدر و مادرها بايد دقت کنند مخصوصاً وقتي چند بچه را يکجا اعزام مي‌کنند. پرس و جو کنند، با چه کسي مي‌خواهند بروند، کجا مي‌خواهند بروند. چه نهادي هست.

شريعتي: يک خسته نباشيد و خدا قوت به همه کساني بگوييم که کارشان مسافرت هست. چه با اتوبوس و چه با کشتي و هواپيما، انشاءالله خدا خيرشان بدهد که باعث و باني اين مسافرت‌ها مي‌شوند و سفر را به کام مسافرينشان شيرين مي‌کنند. امروز صفحه 395 قرآن کريم، آيات 78 تا 84 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهيم کرد. از نماز روزهاي يکشنبه ماه ذي‌القعده با تمام برکاتش غافل نشويم.

«قالَ‏ إِنَّما أُوتِيتُهُ‏ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِي أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ «78» فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ «79» وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ «80» فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ «81» وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ «82» تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ «83» مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ «84»

ترجمه: (قارون در جواب) گفت: همانا اين (ثروت فراوان) به واسطه دانشى كه نزد من است، به من داده شده، آيا او نمى‏دانست كه خداوند، قبل از او از ميان نسل‏ها، كسانى را كه از او نيرومندتر و مال‏اندوزتر بودند، هلاك كرده است؟ و (در آن هنگام حتّى) از گناهان مجرمان (هم) سؤالى نمى‏شود؟! (روزى قارون) با تمام تجمّل خود در ميان قومش ظاهر شد، (با ديدن اين صحنه) آنان كه خواهان زندگانى دنيا بودند (آهى كشيده و) گفتند: اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده، براى ما نيز بود. براستى كه او بهره‏ى بزرگى (از نعمت‏ها) دارد. و (امّا) كسانى كه علم و آگاهى (واقعى) به آنان داده شده بود، گفتند: واى بر شما! پاداش الهى براى كسانى كه ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند (از اين مال و ثروت)، بهتر است، و (البتّه) جز صابران، آن (پاداش) را دريافت نخواهند كرد. پس ما، او و خانه‏اش را به زمين فرو برديم و هيچ گروهى نبود كه او رادر برابر قهر خداوند يارى كند و خودش نيز نمى‏توانست از خويش دفاع نمايد. و همان كسانى كه موقعيّت ديروز او (قارون) را آرزو مى‏كردند (با ديدن صحنه هلاكت او) مى‏گفتند: واى! (بر ما) گويا خداوند، (رزق و) روزى را بر هركس از بندگانش كه بخواهد، گشاده و يا تنگ مى‏گرداند، (و) اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود، هر آينه ما را نيز (با او) به قعر زمين برده بود، واى! گويى كافران، رستگار نمى‏شوند. (ما، نجات و سعادت در) آن سراى آخرت را (تنها) براى كسانى قرار مى‏دهيم كه خواستار برترى و فساد در زمين نباشند و سرانجام، (رستگارى) از آن پرهيزكاران است. هركس نيكى آورد، براى او (پاداشى) بهتر از آن خواهد بود، و هر كس بدى آورد، پس كسانى كه كارهاى ناروا انجام دهند، جز (به اندازه) آنچه كرده‏اند، مجازات نمى‏شوند.

شريعتي:

ناگزير از سفرم بي سر و سامان چون باد *** به گرفتار رهايي نتوان گفت: آزاد!

صحبت از سفر شد، چه سفري بهتر از سفرهاي زيارتي، ايام، ايام زيارتي حضرت علي بن موسي‌ الرضا(ع) هست و خيلي‌ها آرزوي زيارت حضرت را دارند. بياييم کمک کنيم و دلي را به پنجره فولاد گره بزنيم که انشاءالله دعاي آنها در حق ما مستجاب شود و اتفاقات خوبي بيافتد. دوستان مي‌توانند در اين طرح شرکت کنند و باني و سهيم شوند. نکات پاياني شما را مي‌شنويم. از مرحوم شيخ عبدالکريم حائري هم براي ما بگوييد.

حاج آقاي بهشتي: شيخ عبدالکريم حائري يزدي در دوره بسيار سخت رضاخاني با مضيغه مالي به مدد الهي حوزه علميه قم را بنيان گذاري کردند. خاطره‌اي را از کتاب سرگذشت همسر امام خميني(ره) نقل مي‌کنم که شامگاهي که اين مرجع بزرگ از دنيا رفت، همسر امام متوجه شده بود که خانواده‌اش آن شب شام ندارند. يعني يک چنين شخصيتي که اين همه مال در اختيار او هست، خانواده خودش را در کمال سادگي اداره مي‌کرد.

يکي از نکات سفر که در احاديث آمده است، احياناً در طول سفر يکي از  همسفران مريض مي‌شود. ديگران مراقبت کنند با اينکه ممکن است يک مقداري خوشي سفر کم شود. کساني هستند از بزرگان خانواده و سالخوردگان، بچه‌هايشان آنها را به نوبت نگهداري مي‌کنند و کار سختي هم هست و بسيار پر اجر است. اينها بيايند نوبتي نگه دارند و بگويند: تو چند ماهي است از مادر يا پدر مراقبت کردي، تو به يک سفري برو و ما به چاي تو اينجا مي‌مانيم.

نکته ديگر سوغاتي خريدن است. امامان ما فرمودند: سوغاتي بخريد. به قيمتش هم نگاه نکنيد که گران باشد همين اندازه که طرف بداند شما به ياد او هستيد. گاهي براي پيامبر آب زمزم سوغات مي‌آوردند. همينقدر که اين سوغاتي صفا و صميميت را نشان مي‌دهد.

نکته ديگر اينکه در بازگشت از سفر تلخي‌ها را تعريف نکنيد. جاي دشمنت خالي، يک کباب خورديم مثل لاستيک! يا غيبت کنيم و بدگويي کنيم. از خوشي‌هاي سفر بگوييم. امام فرمودند: اين از جوانمردي و مروت به دور است. بدي‌هاي سفر را پنهان کنيم. وسعت روح داشته باشيم.

نکته بعد اينکه در جاده‌ها مردم را نترسانيد. با بوق، با ويراژ، با چراغ بالا، با سرعت و سبقت، حديث داريم پيغمبر فرمود: اگر کسي به کسي طوري نگاه کند بخاطر اينکه او را بترساند، خداوند روز قيامت او را خواهد ترساند. دو نکته بسيار مهم که يکي رعايت محيط زيست است. دريا و جنگل و جوي‌ها و حيوانات را مراقبت کنيم. خدا مرحوم آيتي را رحمت کند. شهيد مطهري خيلي سفارش مي‌کردند که کتاب‌هاي اين عالم را بخوانيد. ايشان در جاده مي‌رفت، يک سگي مي‌خواست از اين طرف خيابان به آن طرف خيابان برود. رفت ماشين را متوقف کند به سگ نخورد، ماشين واژگون شد و خودش آسيب ديد و بعد در بيمارستان از دنيا رفت. از محيط زيست و حيوانات مراقبت کنيم. کساني که در شهر هستند به مسافرين دعا کنند. کساني هم که به خارج از ايران مي‌روند، از نظام و کشورمان، از شهيداني که آنها سرمايه‌گذاري کردند ما به اين عزت رسيديم، حراست و حفاظت کنند. انشاءالله اگر زنده باشيم در مورد سفر حج صحبت خواهيم کرد. نکته‌هايي در اين سفر هست که همه بايد سر آن سفره بنشينيم و از آن نکته‌ها بهره‌مند شويم و صحبت کنيم.

شريعتي: انشاءالله حال دل مردم ما هميشه خوب باشد و انشاءالله خودمان را از دلخوشي‌هاي هرچند کوچک با وجود اين مشکلات محروم نکنيم. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.

حاج آقاي بهشتي: الآن فصل نقل و انتقال خانه‌ها هست. مطمئن باشيم اگر رحم کنيم خدا به ما رحم خواهد کرد. اين وعده خداست. در شرايط پيچيده‌اي که پيش آمده با خدا معامله کنيم. خيلي‌ها گرفتار هستند، پول پيش خانه‌شان دو برابر شده است، يا پول ندارد، نمي‌تواند قرض بگيرد. تا جايي که امکان دارد به هم رحم کنيم، خدا به ما نظر مي‌کند. خدايا سفر مسافران را بي خطر قرار بده. سفر حاجيان بيت الله الحرام را پر شکوه و پر ثمر، قبول و بي خطر تقدير بفرما. سفر آخرت را که همه در پيش داريم، ما را با زاد و توشه‌اي مناسب همراه بفرما. وسيله ازدواج، اشتغال، مسکن و تحصيل جوان‌ها را فراهم بفرما.

شريعتي: براي سلامتي امام زمانمان دعا کنيم.