اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-02-16-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- نکاتي پيرامون رزق در قرآن کريم


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نکاتي پيرامون رزق در قرآن کريم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 16- 02-97
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، دوستان گرانقدري که در اين سالها همراه هم هستيم. انشاءالله هرجا که هستيد اين روزهاي ارديبهشتي براي همه شما پر برکت باشد و دل و جانتان بهاري باشد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله و برکاته. خدمت همه بينندگان اين برنامه سلام مي‌کنم. از خدا مي‌خواهيم اين گفت و شنودها را با خير و رشد و نور و به دور از هر آفتي و آسيبي تقدير بفرمايد. انشاءالله آنچه باعث سعادت دنيا  و خوشبختي آخرت ما هست، به زبان ما جاري شود. به قول امام سجاد(ع): «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
شريعتي: خيلي خوشحاليم که در خدمت شما هستيم. الحمدلله مباحث جلسات گذشته خيلي مورد استقبال دوستان عزيز ما قرار گرفت. انشاءالله جلسه امروز هم بسيار مفيد و پر برکت باشد. امروز قرار هست ايشان از رزق و وسعت رزق صحبت کنند و انواع و اقسام رزق، فکر مي‌کنم بحثي باشد که مورد نياز اين روزهاي ماست و با توجه به مشکلاتي که گهگاه دوستان مراجعه مي‌کنند و در تنگناي معيشتي و اقتصادي قرار مي‌گيرند، راه‌هاي وسعت رزق را امروز براي ما مي‌گويند از نگاه آيات قرآن کريم، خدمت شما هستيم و بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي بهشتي: جهت انتخاب ما در موضوعات چه باشد بهتر است؟ من گاهي وقت‌ها مي‌گويم: فلان کلمه در قرآن اين تعداد آمده است. ممکن است کساني بگويند: اين عدد چه فايده دارد؟ قرآن کتابي است که از آسمان آمده است. جملاتش، کلماتش و حرف‌هايش حکمت دارد. يک کلمه هست در قرآن يکبار آمده است. يک کلمه‌اي است صد بار آمده است و يک کلمه هست چند صد بار آمده است. فراواني يک واژه در قرآن الهام بخش است. واژه رزق در قرآن 117 بار آمده است. همين به ما مي‌گويد: موضوع از منظر خدا براي بشر موضوع مهمي است. بايد در دستگاه فکري ما بيايد و درباره‌اش صحبت کنيم، دلايل و عواملش و موانعش، کاهش رزق، چيستي رزق، رزق چيست؟ با الهام از همين 117 آيه يک مقدار دانايي خودمان را بالا ببريم و برويم سراغ مجهولاتي که داريم تا اندازه‌اي که بنده ناتوان مي‌توانم پاسخگو باشم.
هر موجودي را که خدا آفريده براي بقاء و ادامه حياتش يک چيزي لازم دارد. اين همان رزق اوست. مثال مي‌زنم به هواپيما، هواپيما يک سوختي دارد. آن سوخت تمام شود، مي‌افتد. ما هم شبيه هواپيما هستيم. همه موجودات، پروانه از وقتي که شکل مي‌گيرد تا از دنيا مي‌رود، يک چيزي لازم است براي زنده ماندنش، اين رزق اوست. هر چيزي که براي بقاء ما لازم است و آن را خدا قرار داده است. نگاه توحيدي ما اين است که خداوند موجودات را آفريد، کنار نرفت که آنها را به حال خودشان رها کند. بلکه براي بقاء و حيات آنها تدبيري انديشيد و رزق قرار داد. رزق مخصوص انسان نيست. همه موجودات زنده رزق دارند. خدا رازق همه هست. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ‏ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاريات/58) خدا روزي رسان است. خدايي که توانمند است. يک کسي مي‌گويد: من روزي مي‌دهم و خودش هم نيازمند يک کس ديگر است. نه! خداوند بدون اينکه نياز داشته باشد احتياجات موجودات را تا زماني که بايد زنده باشند، تأمين مي‌کند. اين از طرف خداست. منتهي انسان به دليل شرايط خاصي که دارد. اختيار و آگاهي دارد، بايد عوامل رزق را پيدا کند و برود از خدا بگيرد.
ما در برنامه بعد خواهيم گفت عوامل ازدياد رزق چيست؟ اولين مورد کار و کوشش است. امروز بيشتر کاربردهاي اين کلمه را مي‌گوييم که چه پسوندهايي در قرآن آمده است و براي ما چه پيام‌هايي دارد. مثلاً يکجا مي‌فرمايد: رزق حسن! يعني کلمه حسن کنار رزق آمده است. از اين مي‌فهميم پس رزق غير حسن هم داريم. رزق نيکو، رزق غير نيکو هم داريم. «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ‏ وَ الْأَعْنابِ» (نحل/67) از ميوه‌هاي خرما و انگور «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً» شما يک مايع مست کننده‌اي را مي گيريد «وَ رِزْقاً حَسَناً» رزق حسن مي‌کنيد. معلوم مي‌شود اين مايع مست کننده که شراب باشد و در اديان آسماني اسلام و غير اسلام حرام است، اين رزق غير حسن است. نيکو نيست، يکوقتي کتابي را از يک پروفسور هندي خواندم که رساله دکترايش در انگلستان است. به فارسي ترجمه شده تحت عنوان «گياهان در قرآن» انتشارات آستان قدس رضوي منتشر کرده است. بسيار کتاب خوبي است. هر گياهي و ميوه‌اي که در قرآن نامش آمده اين محقق آمده تاريخچه‌اش را بررسي کرده است. چند هزار سال قبل در کجاي دنيا اين گياه روييده، چه خواصي دارد؟ چه غذاهايي مي‌شود با آن درست کرد؟ توليدش در جهان چند تن است؟ تا به انگور رسيده است. براساس آن تاريخ دارد که توليد انگور در جهان بيست ميليون تن در سال است که پانزده ميليون تن تبديل به شراب مي‌شود. بقيه به صورت سرکه، کشمش و انگور وارد بازار مي‌شود. يعني همان خدايي که نعمت داده، اين رزق را داده گفته: اين کار را نکن. اين بشر دقيقاً رفته نقطه‌اي که خدا نهي کرده است.
بعضي مي‌گويند: از دلايلي که شيطان اينقدر طرفدار دارد اين است که شيطان مي‌گويد: آزادي و رحمان مي‌گويد: محدوديت! شيطان مي‌گويد: هرچه مي‌خواهي بخور و مال هرکس را خواستي بردار. به هر فيلمي مي‌خواهي نگاه کن. انسان هم دوست دارد جلوي راهش باز شود و هر حرکتي بکند. اما خداوند مي‌گويد: من تو را براي منظور مهمي آفريدم. مي‌خواهي به آن مقصد برسي در آن چهارچوب حرکت کن. اينها حلال است و اينها حرام است. البته آزاد هستي و اختيار با خودت هست. پس در اين آيه رزق حسن يعني رزق نيکو مطرح شده است.
يک واژه ديگري باز در قرآن آمده و آن رزق کريم است. يعني ارزشمند. «لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ‏ كَرِيمٌ» (حج/50) براي مؤمنان صالح مغفرت پروردگار هست و رزق کريم، چون رزق فقط مادي نيست، فقط پول نيست و خانه نيست. همين عقلي که داريم رزق است. حتي لازم نيست ما مالک رزق باشيم. الآن هواي تهران رزق ما هست، ما مالک آن نيستيم. ما مالک جنگل‌ها و درياها نيستيم. گاهي وقت‌ها مالک چيزي هستيم ولي نمي‌توانيم استفاده کنيم. رزق ما آن چيزي است که از آن استفاده مي‌کنيم چه بسا دارايي‌هاي زياد دارد ولي رزقش نيست و نمي‌تواند از آن بهره ببرد. رزق کريم که در بسياري از آيات قرآن به نعمت‌هاي قيامت و بهشت رزق کريم گفته شده است و در کنار مغفرت آمده است. خدا آنها را مي‌آمرزد و يک رزق ارزشمندي در اختيار آنها قرار مي‌دهد.
رزق سوم رزق معلوم است. معلوم به فارسي يعني روشن، يعني رزق‌هايي که خدا مي‌دهد براساس يک فرمولي هست. چون به دنبال اينکه در قرآن مي‌فرمايد: خدا رزق مي‌دهد، کلمه خبير را آورده است. کلمه بصير را آورده است. استاد بزرگ ما حضرت آيت الله جوادي آملي مي‌فرمودند: صفات خدا که در پايان آيات آمده است، الهام بخش هستند. به اول آيه ارتباط دارد. تقسيم کننده رزق کيست؟ خدا. کدام خدا، خدايي که خبير است. از نيازهاي ما با خبر است. بصير است و همه ما در محضر او هستيم. مي‌بيند ما را، مي‌داند چه کسي چقدر لازم دارد و نياز دارد به او مي‌دهد. بعضي را بيشتر و بعضي را کمتر، البته ما شاکي هستيم.
مثلاً فرض کنيد مقداري طلا باشد، ما سي نفر هستيم. از ما سي نفر بپرسند: شما چقدر از اين طلا را مي‌خواهيد؟ علي القاعده کل آن را مي خواهيد. به دليل يک روحيه‌اي که خدا در وجود ما قرار داده و ما بي‌نهايت پسند هستيم، همه چيزها را مي‌خواهيم. اما خداوند اينها را با حساب و کتاب و براساس حکمت‌هايي تقسيم مي‌کند. ما معترض هستيم. کسي وارد خانه امام صادق (ع) شد، ناراحت بود. حضرت پرسيد: چرا ناراحت هستي؟ گفت: خدا چهارمين دختر را به من داد. در بين جاهليت مرسوم بود که دختر شوم است. اسلام عزيز که آمد طرحي را آورد که زن و مرد هردو از يک گوهر هستند و از نشانه‌هاي سعادت مرد آن است که اولين فرزندش دختر باشد. پيامبر عزيز اسلام را طوري خدا طراحي کرد که يادگارش يک دختر باشد. چه احترام‌هايي پيامبر مي‌گذاشت. امام صادق(ع) از مردي که چهارمين دخترش به دنيا آمده بود،    پرسيد: اين چهارمين دختر اختيارش دست کيست؟ توزيع اينکه چه کسي دختردار باشد و چه کسي پسردار باشد، اين دست کيست؟ يک فکري کرد و گفت: بايد دست خدا باشد. او به همه زوايا عالم است. به همه نيازها، به همه آينده‌ها، حضرت فرمود: الآن هم دست خدا بوده است.
الآن به يک زايشگاه برويم و بپرسيم: ديروز چند تا بچه به دنيا آمده است؟ مثلاً مي‌گويد: نود تا! چند تا دختر و چند تا پسر؟ به صورت خودجوش عددهايش به هم نزديک است. مثلاً نود تا چهل و خرده‌اي پسر، چهل و خرده‌اي دختر. طراح اين کيست؟ خداست. نمي‌شود روزي بيايد هفتاد تا پسر باشد و بيست تا دختر. يا برعکس! اين تناسب در کل کره خاکي هست. بچه‌هاي ما رزق ما هستند، روزي ما هستند. اما چه کسي بيشتر و چه کسي کمتر، چه کسي دختر و چه کسي پسر، تقسيماتش دست خداست. تحت نظر علم خداست، رزق معلوم و مشخص است. «أُولئِكَ‏ لَهُمْ‏ رِزْقٌ‏ مَعْلُومٌ» (صافات/41) براي اينان رزق مشخصي هست. منتهي از آدم‌ها بپرسيم راضي هستيد از رزقتان؟ همه مي‌گويند: بيشتر مي‌خواهيم. جز عده‌اي که تسليم پرردگار هستند. کار و تلاش مي‌کنند، دعا مي‌کنند و تسليم خدا هستند. چون کليد رزق که دست خدا هست همان کار و تلاش است. «لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (زمر/63) کليدهاي آسمان‌ها و زمين دست خداست. همان خدا مقرر کرده بندگانش با تلاش و سعي و کوشش به رزق برسند. يا با دعا برسند.
گاهي هم از طرق غير عادي خداوند به يک کسي رزق مي‌دهد. مثلاً به مريم، يک پسري بدون همسر مي‌دهد. اين ديگر طريق خط ويژه هست و خدا مي‌داند. يا مثلاً غذايي از بهشت براي حضرت مريم مي‌رسد. «كُلَّما دَخَلَ‏ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» (آل‌عمران/37) هروقت حضرت زکريا از کنار محل عبادت اين بانو رد مي‌شد، کنار او رزقي را مي‌يافت. مي‌پرسيد: اين از کجا آمده است؟ حضرت مي‌گفت: از طرف خدا. اينها يک فرمول عادي دارد مثلاً براي اينکه باران ببارد در يک منطقه‌اي فضا بايد آماده باشد. دريا بايد آنجا باشد. فعل و انفعالاتي بايد رخ بدهد. يک دعاي ديگر ممکن است دعاي بندگان باشد، استغفار بندگان باشد. خداوند به هردوي آنها ترتيب اثر مي‌دهد. رزق معلوم!
چند جاي قرآن رزق طيب آمده است. طيب يعني خوشبو و دلپسند. «كُلُوا مِنْ‏ طَيِّباتِ‏ ما رَزَقْناكُم‏» (بقره/57) گاهي يک کلمه ديگر هم آمده است «حَلالًا طَيِّبا» (بقره/168) اين رزق طيب چيست؟ همين‌جا بگوييم که اديان آسماني رزق را به حلال و حرام تقسيم کردند. در قرآن کريم سوره يونس آيه 59، مي‌فرمايد: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ» آيا مي‌دانيد رزقي که خدا براي شما مي‌فرستد، اين شما هستيد که گاهي وقت‌ها بعضي را حرام مي کنيد و بعضي را حلال؟ اين اشتباه است. يعني اينکه چه حلال است و چه حرام است را بايد خدا بگويد. گوشت بعضي از حيوانات حلال است، گوشت بعضي از حيوانات حرام است. چه کسي بايد اين را تعيين کند؟ پرنده‌ها مثلاً بگويند: عقاب حرام است. بر چه اساسي، مبنايش شرع است. دنباله آيه مي‌گويد: اين دروغ بستن به خداست. يا در معاملات و درآمدها، چه درآمدي حلال است؟ شرع گفته مثلاً ربا حرام است. اختلاس حرام است. غصب حرام است. دزدي و سرقت حرام است. دست اندازي به اموال عمومي و اموال مردم حرام است. در معامله اين نوع حرام است، يعني حدود اين بايدها و نبايدها را بايد شرع مشخص کند. ما مسلمان هستيم و مسلمان يعني تسليم، بايد تسليم پروردگار باشيم. اگر دنمبال فراواني رزق هستيم به هر قيمت، اين رزق حرام مي‌شود. مي‌گويد: من اين ماشين را مي‌خواهم و چشم من گرفته است. هرچه مي‌گوييم: به دارايي و درآمد شما نمي‌خورد، مي‌گويد: مي‌خواهم. به هر قيمتي، حلال باشد، حرام باشد. مال مردم باشد، اينها در دايره رزق حرام مي‌رود.
رزق حلال را خدا معنا کرده است. يا از ارث بايد برسد و يا نتيجه تلاش ما بايد باشد. يا از خوردني‌ها و نوشيدني‌ها هست، شرع بايد گفته باشد اين پرنده و اين حيوان گوشتش حلال است. براي همين است که اينقدر شرع مقدس اسلام اصرار دارد، مردمي که خريد و فروش مي‌کنند احکام را بدانند. «مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ عِلْمٍ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا» (الكافي،ج 5، ص 154) هرکس بازرگاني کند و تجارت کند بدون آگاهي در ربا غرق خواهد شد. در مسأله حلال و حرام خيلي بايد دقت کنيم. چون بعضي هستند به دارايي ديگران حسرت مي‌خورند. حساب نمي‌کنيم اين دارايي از کجا بدست آمده است. گاهي ارث است، خوب حلال است. يک پدري از دنيا رفته و ميراثي را به جا گذاشته و خداوند هم فرموده بين وارثان به اين شکل تقسيم شود. اين حلال است. گاهي وقت‌ها کار کرده و تور مي‌اندازد، يکي در تورش ماهي زيادتر، اينها هم رزق هستند و از طرف خدا هست. گاهي وقت‌ها اموال مردم را به سرقت برمي‌دارد، ناحق برمي‌دارد. به اسم خودش مي‌کند. پرونده سازي مي‌کند. چيزي در دنيا بوده و هست و خواهد بود. الآن هم هت. يک مرزي بايد اينجا قائل شويم بين رزق حلال و رزق حرام، حسرت نخوريم به دارايي‌هاي ديگران!
اميرالمؤمنين(ع) خودش دارايي زيادي داشت. ولي برداشت کمي مي‌کرد. فرمود: مي‌خواهم براي قيامت بگذارم. وقف مي‌کرد، انفاق مي‌کرد و برده آزاد مي‌کرد. خودش کم استفاده مي‌کرد. دنبال رزق ديگري بود. رزق معنوي، الآن ما ماه شعبان هستيم و ماه شعبان دارد به نيمه آخر مي‌رود، دعاي ظهرها در ماه شعبان خوانده مي‌شود و مستحب است. يک فرازش اين است «وَ ارْزُقْنِى مُوَاسَاهَ‏ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ» نمي‌گويد: خدايا روزي من کن يک پولي به من برسد. مي‌گويد: روزي من کن اين پول که دارم بدهم به کسي که سطح زندگي‌اش از من پايين‌تر است. اين هم رزق است. ما در فرهنگ عمومي اين را رزق حساب نمي‌کنيم. بالاخره همه ما از نظر سطح زندگي از يک کساني بالاتر هستيم و از يک کساني پايين‌تر هستيم. دين به ما مي‌گويد: در مسائل مادي به پايين‌ترها نگاه کن تا شکرگزار بار بيايي. مثلاً کسي که خانه صد متري دارد، نگاه کند به کسي که خانه پنجاه متري دارد. آن کسي که خانه پنجاه متري دارد، نگاه کند به آن کسي که مستأجر است. آن کسي که مستأجر است و پول پيش داشته، نگاه کند به کسي که همين پول را هم ندارد. کساني هستند سطحشان از ما پايين‌تر است. خدايا روزي‌ام کن اين چيزي که دارم تقسيم کنم بين خودم و کسي که از من پايين‌تر است. چرا پايين‌تر است؟ چه بسا تو او را پايين‌تر قرار دادي تا مرا امتحان کني. سخاوت هم يک روحيه است.
در فرهنگ قرآن اين رزق است. داشتن شخصيتي که به فقير و يتيم مي‌رسد و دلش مي‌سوزد. اين رزق است. فقط پول شمردن نيست. «وَ ارْزُقْنِى مُوَاسَاهَ‏ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ مِمَّا وَسِعَتْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ» به من توسعه دادي، به کسان ديگر هم تنگ گرفتي، تا اين وسط هردوي ما را امتحان کني. آن کسي که زندگي‌اش سخت‌تر است آيا قناعت مي‌کند؟ آيا عزت نفسش را حفظ مي‌کند؟ هم معلوم مي‌شود آن کسي که داراتر است، آيا احساس دارد؟ انفاق مي‌کند؟ اين آزمون ما هست. بخشي از دارايي‌ها اينطور است. بسياري از اين اختلافات طبقاتي تقصير خودمان است. استثمار است، استعمار است، اختلاس هست و دزدي هست. بخشي از اين نوسان‌ها هم دست خداست. حکمت خداست که همه را بيازمايد. داراها و نادارها را بيازمايد تا در اين چرخه اينها خودشان را نشان بدهند.
شريعتي: رزق حرام هم رزق ماست؟ مي‌شود گفت حرام هم رزق است؟
حاج آقاي بهشتي: آدم‌ها مي‌آيند حرام مي‌کنند آنچه را خدا از بالا فرستاده است. تغيير مي‌دهند. مثل انگور که به شراب تبديل مي‌کند. خداوند مي‌فرمايد: من براي شما انگور آفريدم! الآن در کتاب گياهان در قرآن، انواع انگورها هست. انگور سياه، انگور عسگري، انگور درشت، انگور ريز، چند صد نوع انگور هست. ما اين را به صورت حرام استفاده مي‌کنيم. واژه رزق حرام هم در قرآن آمده است. «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالًا» (يونس/59) اول حرام را گفته است.
يک نکته ديگر در مورد تقسيم رزق است. بسياري هستند به تقسيم رزق اعتراض دارند. چون قرآن در آيات زيادي از جمله سوره اسراء آيه 30 مي‌فرمايد: اين تقسيمات دست خداست. «إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ» خدا هست که توسعه مي‌دهد يا تنگ مي‌گيرد. «إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً» او نسبت به بندگانش با اطلاع و بينا هست. اگر ما اين را باور کنيم. به قول حاج آقاي قرائتي هيچ مغازه‌داري دروغ نمي‌گويد. مي‌گويد: امروز معلوم است رزق من چقدر است. براي چه دروغ بگويم؟ براي چه وقت نماز نروم؟ چون پيش خودم محاسبه مي‌کنم بروم نماز رزقم کم مي‌شود. به قول شهيد مطهري مي‌گويد: اين صفات اخلاقي بد، يک نفعي براي آدم‌ها دارد. چرا آدم‌ها دروغ مي‌گويند؟ يک نفعي دارد. مثلاً مي‌پرسد: شما اين خانه را چند خريدي؟ اينقدر اضافه بگير و به من بفروش. هم مي‌تواند بگويد: سيصد ميليون خريدم. مي‌تواند بگويد: 320 خريدم. 340 خريدم، يک دروغ بيست ميليون به نفعش مي‌شود.
اين ليوان را چند خريديد؟ چون خريدارها دوست دارند قيمت خريد را بدانند. البته فروشنده‌ها هم براي رونق بازارشان دوست دارند بگويند. اين ليوان را چند خريدي؟ مي‌تواند بگويد: سه هزار خريدم. چهار هزار تومان خريدم. نفع اين دروغ اينجا معلوم مي‌شود. راست بگويد کمتر نفع مي‌کند و دروغ بگويد ظاهراً بيشتر نفع مي‌برد. اين رزقي که از راه دروغ به دست مي‌آيد و انباشته مي‌شود، پاسخ‌گويش خودش خواهد بود. چون روز قيامت روز پاسخگويي به سؤالات زياد است ولي امام فرمود: حتماً از پنچ چيز سؤال مي‌شويد. دو تا مسأله مال است. مال را از کجا بدست آوردي؟ مال را کجا خرج کردي؟
از کجا بدست آوردي؟ ليوان فروختم. چقدر فروختي؟ سه هزار تومان خريده بودم، سه هزار و پانصد! نه سه هزار تومان نخريده بودم. دوباره بايد آنجا جواب بدهد. رزق‌هايي که بدست مي‌آوريم، حديث دارد وقتي ما از دنيا مي‌رويم، هنوز ما را دفن نکردند. بدن ما نزديک قبر است. ما مي‌پرسيم: پروردگارا! چه چيزي همراه ما به آن دنيا مي‌آيد؟ از آسمان اين جواب مي‌آيد، از مال دنيا همين کفني که به تن تو پوشاندم. بقيه را بايد اينجا بگذاري يا در بانک يا در گاوصندوق يا نزد اينها! اين مال دنياست. از دوستانت هم تا لب قبر مي‌آيند. اينها تو را در قبر مي‌گذارند و برمي‌گردند. بچه‌هايت و خويشانت هم تمام مي‌شود. همه ارتباط‌ها قطع مي‌شود. لذا وقتي ما تلاش مي‌کنيم براي رزقي، اگر تلاش صادقانه بکنيم، آن طرف مي‌توانيم پاسخگو باشيم.
در روزنامه اطلاعات خاطره‌اي نوشته بود که يکي از ثروتمندان تهراني در روزي که تعطيل بود، دنبال اين بود ببيند چقدر پول دارد. چون آنهايي که زياد پول دارند دوست ندارند کسي بداند حتي خانواده‌اش. آن روز در بازار تهران آمد و رفت حجره را باز کرد و يک حجره هم داخلي بود، لباس‌هايش را در حجره اولي گذاشت و يک در محکمي مثل در گاوصندوق بين اين دو تا مغازه بود. داخل رفت و همه دارايي خودش را حساب و کتاب کرد، نفسي کشيد و گفت: حالا فهميدم چقدر دارم! آمد داخل مغازه اولي بيايد، در به رويش بسته شد. سه روز هم تعطيلي متوالي بود. هرچه جيغ زد و داد زد و گريه کرد و نعره کشيد، صدايش به هيچ جايي نرسيد. مدتي گذشت گرسنه شد. شروع به خوردن اسکناس‌ها کرد. ديد نمي‌تواند بخورد. بعد شروع کرده به خوردن گل‌هاي کف کفش خودش، بعد هم از دنيا رفته است. چيزي را که خدا به ما داده اگر درست گردآوري کنيم آن طرف پاسخگويي راحت است. اضافه‌ها، حرام‌ها، غير شرعي‌ها را بايد جواب بدهيم. پس تقسيم رزق دست خداست. به بعضي بيشتر و به بعضي کمتر، چرا؟ يک دليلش امتحان است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‏» لَ يعني حتماً، نون تشديد دار آخر فعل مضارع يعني صد در صد، حتماً شما را امتحان مي‌کنيم. به چه؟ «بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» با ترس، «وَ الْجُوعِ» با گرسنگي، «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ» (بقره/155) مشکلات جاني و مالي، اينها مقوله‌هاي امتحان خداست. چرا خدا به بعضي کمتر مي‌دهد؟ امتحان. دليل ديگر هم دارد؟ بله. بعضي اگر دارايي‌شان زياد شود، سرمست مي‌شوند. سرکش مي‌شوند. دست به جنايت مي‌زنند. خدا مي‌گويد: من دوستت دارم. آيه‌ 27 سوره شوري، «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ‏ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ» اگر براي بعضي از بندگان توسعه رزق بدهد، مست مي‌شوند. خدا را رها مي‌کند. سراغ سرکشي و جرم مي‌رود. «وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ» اما خداوند با اندازه رزق مي‌دهد. «ما يَشاءُ» آنچه را مي‌خواهد. باز دوباره اينجا مي‌فرمايد: «إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ»
چرا خداوند به بعضي کم داده است؟ يک کسي از ضريب هوشي بالا برخوردار است. اين رزقش است؟ يکي استعداد متوسط دارد، يکي استعداد کم دارد. بيايم شکايت کنم چرا ضريب هوشي من مثل ابوعلي سينا نيست؟ اين را بايد بدانم اگر مثل ابوعلي سينا باشم بايد به همان اندازه حراست بکنم و پاسخگو باشم. جامعه هم به بوعلي سينا نياز دارد و هم به کسي مثل من! چه کسي بايد اينها را تشخيص بدهد؟«إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ» ضمناً عدالت خداوند اقتضا مي‌کند در مسئوليت‌‌خواهي اينها را رعايت مي‌کند. کسي که ضريب هوشي بالاتر دارد مسئوليت سنگين‌تر، کسي که ضريب هوشي متوسط دارد، مسئوليتش متوسط است.    
در کتاب شريف نهج الفصاحه، پيغمبر فرمود: اگر کسي ده درهم دارد، يک درهم را در راه خدا بدهد، با کسي که صد درهم دارد، ده درهم را در راه خدا مي‌دهد، و با کسي که هزار درهم دارد، صد درهم در راه خدا مي‌دهد از نظر اجر برابر هستند. چرا من بايد غصه بخورم؟ مي‌گويد: خوشا به حال پولدارها، در اين دنيا خوب‌هايشان خرج کارهاي خير مي‌کنند و آنجا هم حتماً جايشان از ما بهتر است. نه! معلوم نيست. حتي اگر همه قصد قربت داشته باشند. به نسبت خداوند مزد مي‌دهد. يک کسي ده تومان در صندوق صدقات انداخته است، يک کسي يک ميليون انداخته. ثواب کدام يک بيشتر است؟ نمي‌دانيم. بايد به نسبت دارايي‌شان سنجيده شود. نمي‌توانم حسرت بخورم چون من ندار هستم پس ثوابم کم است. نه! ممکن است من که از ضريب هوشي پايين برخوردار هستم، جايگاهم در قيامت در بهشت از آن کسي که هزار برابر    من هست بهتر باشد. رزق‌ها براساس حکمت خدا، بصيرت خدا تقسيم مي‌شود. معنايش اين نيست که ما کار و تلاش نکنيم. کار و تلاش وسيله جلب رزق است. معنايش اين است که راضي باشيم. قانع باشيم، تسليم باشيم و به دنبال افزايش رزق باشيم.
شريعتي: در مورد رزق نکات بسيار است و بايد مفصل صحبت کنيم. خيلي نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله هفته آينده از راه‌هاي وسعت رزق براي ما خواهند گفت. امروز صفجه 311 قرآن کريم، آيات 77 تا 95 سوره مبارکه مريم را تلاوت خواهيم کرد.
«أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي‏ كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالًا وَ وَلَداً «77» أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً «78» كَلَّا سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا «79» وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً «80» وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا «81» كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا «82» أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا «83» فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا «84» يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً «85» وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وِرْداً «86» لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً «87» وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً «88» لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا «89» تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا «90» أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً «91» وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً «92» إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً «93» لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا «94» وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً «95»
ترجمه: پس آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت: قطعاً به من مال و فرزند (بسيار) داده خواهد شد! آيا (اين خوش خيالى به خاطر آن است كه) از غيب آگاه است، يا از خداى رحمان تعهّدى گرفته است؟ هرگز (چنين نيست،) به زودى هر چه مى‏گويد مى‏نويسيم و براى هميشه عذابش مى‏كنيم. و هر چه (از مال و فرزند) دم مى‏زند ما وارث خواهيم شد و او بى كس و تنها نزد ما خواهد آمد. به جاى خداى يگانه خدايانى (دروغين) برگزيدند تا براى ايشان سبب عزّت باشد. هرگز (به اين آرزو نمى‏رسند، بلكه) به زودى (معبودها) پرستش آنان را منكر خواهند شد و در برابر آنان (به جاى عزت بخشى) به مخالفت بر مى‏خيزند. آيا نديدى كه ما شيطان‏ها را به سوى كافران فرستاديم تا آنان را شديداً تحريك كنند؟ پس بر (عذاب) آنان عجله مكن، ما حساب آنها (وروز وساعت واعمال و حتّى نفس‏زدن آنان) را شماره كنيم (تا موعدشان فرا رسد). (ياد كن) روزى كه ما پرهيزكاران را دسته‏جمعى به سوى (ضيافت) خداى رحمان گرد آوريم. و مجرمان را (پياده و) تشنه به سوى جهنّم مى‏رانيم. آنان مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه با خداى رحمان پيمانى بسته باشد. و (كفّار) گفتند: خداى رحمان (براى خود) فرزندى انتخاب كرده است. راستى، مطلب زشتى گفتيد. نزديك است از اين سخن، آسمان‏ها متلاشى و زمين شكافته شود و كوه‏ها به شدّت فرو ريزد. زيرا براى خداى رحمان، فرزندى قائل شدند. در حالى كه براى خداى رحمان، سزاوار نيست كه فرزند بگيرد. موجودى در آسمان‏ها و زمين نيست مگر آن كه بنده‏وار نزد خداوندِ رحمان مى‏آيد. قطعاً خداوند همه‏ى آنان را حساب كرده، با دقّت شمرده است. و همگى روز قيامت تنها (و تهى دست) نزد او خواهند آمد.
شريعتي: هوا، هواي لطيفي است طراوت است و ترنم و شبنم است و شقايق. هواي همهمه دارند ابر و تندر و باران، هواي زمزمه دارند بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم...
منتظر آن روزهاي ارديبهشتي خواهيم ماند، روزهايي که آن ربيع انام و نضره ايام انشاءالله تشريف بياورند و چشم ما به جمال نوراني‌شان روشن شود. بعضي از دوستان گفته بودند: در قرعه‌کشي سفر عتبات اسمي از هرمزگان برده نشد. انشاءالله از استان هرمزگان هم يک کارواني عازم عتبات عاليات خواهند شد. نتايج آن را در سايت برنامه قرار خواهيم داد. اين هفته قرار شد از عالم جليل القدر شيخ صدوق(ره) ياد کنيم. اين کتابي که دست من هست يکي از آثار شيخ صدوق هست. يکي از کتاب‌هاي متقن و دقيق ما به عنوان «علل الشرايع» که در دو جلد هست. دوستاني که مي‌خواهند اين کتاب را تهيه کنند به صورت مختصر و منتخب در سايت ما قرار خواهد گرفت. به ما پيامک بدهيد دوستان من شما را راهنمايي خواهند کرد.
حاج آقاي بهشتي: دين که ظهور مي‌کند يکي از مسائلي که پيش مي‌آيد پرسش‌هايي است که در مورد مسائل ديني هست. مثلاً بارها در قرآن آمده «يسئلونک» اي پيامبر از تو سؤال مي‌کنند. بلافاصله مي‌گويد: «قل» جوا بده. پس از نزول قرآن هم اين راه ادامه دارد. پرسش‌هايي از معارف ديني. در بخش احکام و عقايد و اخلاق! آرام آرام که دين توسعه پيدا مي‌کند و به کشورهاي ديگر مي‌رسد، اديان ديگر، جمعيت‌هاي ديگر هم پرسش دارند. با غرض و بي غرض! با نقشه و بي نقشه، آنچه مهم است اين است که دين عزيز اسلام پاسخگوي پرسش‌هاست. هم در آيات قرآن، هم در سيره پيامبر و امامان، مرحوم شيخ صدوق آمده همين پرسش و پاسخ‌ها را «علل الشرايع» يعني علت‌هاي احکام شريعت يا معارف شريعت، که در دويست سال اول اسلام چند نقطه عطف وجود دارد، در بين امامان ما سه امام بيشترين پرسش و پاسخ را دارند. امام اول اميرالمؤمنين(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع). بيشترين‌ها در بين اين سه امام، امام هشتم(ع) است. مسيحي، يهودي، زرتشتي، بودايي و از فرق اسلامي، يک فضايي پيش آمده بود، چه قبل از اينکه امام رضا(ع) به ايران تشريف بياورند، چه آن سه سال و نيمي که در ايران بودند. زياد مي‌پرسيدند، از شرق، از غرب، امام رضا(ع) با آغوش باز اينها را جواب مي‌داد. اين کتاب که به همت شيخ صدوق گردآوري شده، اصلاً چرا ما بايد تکليف داشته باشيم؟ چرا قيامتي هست؟ چرا ما نيازمند به وحي هستيم. چرا بايد نماز بخوانيم؟ چرا بايد عربي بخوانيم؟ چرا به اين شکل بايد بخوانيم؟ چرا خداوند آفريد؟ اينها و بسياري از اينها در اين کتاب هست که از دو لب مبارک پيامبر و امام معصوم به ما رسيده و بعد از آن هم حوزه‌هاي علميه، حوزه علميه شيعه که به ايران آمده در قرن‌هاي چهارم و پنجم و ششم، ري و قم، بسته‌هاي هزار پسرش و پاسخ، دو هزار پرسش و پاسخ، اينها به جهان اعلام مي‌کردند ما آمادگي داريم براي پرسش‌هاي غرض دار و بي غرض. چون گاهي مجالس و محافلي هستند، از روي قصد و براي شبهه افکني و آلوده کردن ذهن‌ها پرسش مي‌کنند. ولي اسلام عزيز و بزرگان ما پاسخگو بودند. امروز هم مراکزي داريم، مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني که در قم هست و به چند زبان در طي شبانه روز به صورت تلفني و مکتوب، به صورت مجازي پاسخگو هستند و اين کتاب منبع بسيار ارزشمندي است.
شريعتي: منتخب علل الشرايع که به صورت مختصر هم هست، دوستان مي‌توانند تهيه کنند و انشاءالله از اثر ماندگار شيخ صدوق بهره‌مند شوند.آنچه امروز از رزق حسن شنيديم، رزق کريم، رزق معلوم، رزق حلال، رزق طيب، اين بود که رزاق خداوند متعال هست. نگاه ما بايد به آسمان باشد و دعا کنيم و توسل کنيم و تقوا و شرايطي که در ادبيات ديني ما آمده است. اگر نکته‌اي هست بفرماييد.
حاج آقاي بهشتي: زندگي قديمي‌ها را مي‌توانيم احياء کنيم. من از کودکي کار مي‌کردم، در بازار آهنگري مي‌رفتم و شاگردي مي‌کردم. يادم هست مغازه‌دارها وقتي مغازه را باز مي‌کردند، همه يا به صورت شعر فارسي يا به صورت ذکري، از همان لحظه‌اي که مغازه را باز مي‌کردند به خدا توکل مي‌کردند و از خدا رزق مي‌خواستند. مي‌شود ما سبک زندگي را ببريم به سمتي که خدا را رازق بدانيم. وقت نماز که مي‌رسد که خداوند مي‌داند بندگانش همه مشغول کار و فعاليت هستند. دستور ايست مي‌دهد. از کار دست بکشيد، به نماز و عبادت بپردازيد. با خداوند رفاقت کنيم. مطمئن باشيم خداوند برکت رزق را به ما بدهد. برکت رزق يک واژه شرعي و يک واژه ديني است. برکت رزق را به ما بدهد، رزق را فقط در ماديت ندانيم. يک کسي خانه کوچکي دارد دائم در خانه‌اش مهماني است، جلسه و آشتي کنان است. جلسه قرآن است، کساني هستند خانه بزرگ دارند، آن خانه برکت ندارد، از خدا رزق بخواهيم. فرزند صالح بخواهيم. عقل کامل بخواهيم. در دعاها کلمه «وارزقني» را نگاه کنيم. آنجا ايست کنيم و ببينيم امامان ما به چه چيزي رزق مي‌گويند و از چه کسي مي‌خواهند؟ خودمان را به خدا متصل کنيم براي رزق ديگران هم دعا کنيم. امسال سال حمايت از کالاي ايراني است. براي فراواني رزق در ايران، براي توفيق ايرانيان، دعا کنيم و از خداوند بخواهيم که رزق حسن و طيب به خود ما و ديگران عنايت شود.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: خدايا امکاناتي که در اختيار ما قرار دادي، ما را شاکر نعمت‌هايت قرار بده. آينده ما و امت اسلامي را بهتر از حال و گذشته آن تقدير بفرما. بچه‌هاي ما را بهتر از خود ما تربيت بفرما. رزق حلال و طيب و بي منت با برکت نصيب ما و همه بينندگان قرار بده. به روان پاک شهيدان صلواتي تقديم کنيم.
شريعتي: در اين هواي زيباي ارديبهشتي انشاءالله دل و جانتان بهاري باشد. ديگر کم کم داريم نزديک مي‌شويم به مهماني و ضيافت با شکوه الهي، روزهاي ماه مبارک رمضان و به اوج شب‌هاي قدر که خيلي‌ها دارند خودشان را مهيا مي‌کنند و شايد از مدت‌ها قبل براي درک اين شب‌ها مهيا مي‌شوند. از امروز تا اولين شب قدر فقظ 28 روز باقي مانده است.