اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-03-23-حجت الاسلام والمسلمين لقماني – زندگي هوشمندانه و راه‌هاي دوري از اشتباه (استخاره)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: زندگي هوشمندانه و راه‌هاي دوري از اشتباه (استخاره)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 23-03-97

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
پايان مهماني است پر کن استکانت را *** از عشق حق سرشار کن مستانه جانت را
نزديک‌تر از اين نخواهد شد به چشمانت *** در اين دقايق خوب بنگر ميزبانت را
شايد نباشيم و نباشي سالهاي بعد *** با اشک بردار آخرين خرما و نانت را
هي عهد بستي و شکستي و نشستي *** زانو زدي با شرم گفتي داستانت را
سر روي مُهر او بگذار مي‌بيني *** سجاده‌ات حل مي‌کند در خود جهانت را
پايان مهماني است اما باز هم بگذار *** بر شانه‌هاي کوچکت بار امانت را

شريعتي: «اللهم لا تجعله آخر العهد من صيامنا أياه فان جعلته فاجعلني مرحوماً و لا تجعلني محروما» سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين، نمي‌دانم بايد ناراحت باشيم از تمام شدن اين مهماني باشکوه يا خوشحال باشيم براي اينکه عيد فطر نزديک است و قرار است پاداش يک ماه بندگي و روزه‌داري را از خداوند متعال بگيريم. اميدوارم قدر اين ثانيه‌ها و ساعت‌ها و لحظات پاياني ماه مبارک رمضان را بدانيم. اين روزها و شب‌هايي که بايد با معيار و مقياس ساعت و دقيقه و ثانيه آنها را حساب کرد که بيشتر حواسمان باشد و قدر بدانيم. حاج آقاي لقماني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز روزه دار و شب زنده‌دار سمت خدا عرض سلام دارم. پيشاپيش عيد سعيد فطر را صميمانه تبريک مي‌گويم، انشاءالله بهترين برکات و حسنات و نزولات آسماني و معنوي نصيبشان شود.
شريعتي: بحث ما با حاج آقاي لقماني در مورد هنر خوب زيستن است، قبل از اينکه وارد بحث شويم طبق روال برنامه در ايام ماه رمضان يک مسأله شرعي و يک حکم از احکام فقهي بشنويم و بعد وارد بحث امروز شويم.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم، يکي از مسائلي که در اين چند روز خيلي رايج است، بحث زکات فطره هست. زکات از تزکيه مي‌آيد به معناي پايش، ما دو نوع زکات داريم، يک زات مال و يک زکات جان، زکات مال به دارايي انسان است، مواردي که فقهاي بزرگ و مراجع فرمودند تعلق مي‌گيرد ولي زکات فطره به جان انسان هست. افرادي که نان خور حساب مي‌شوند براي فرد، پدر بايد زکات اينها را بدهد. منتهي در دادن زکات، سه کيلو قوت غالب، غذايي که بيشتر خورده مي‌شود، داده مي‌شود. دو سه نکته مطرح است، زود هنگام، دير هنگام و به هنگام دادن. بالاخره بايد داد! بعضي از عزيزان مي‌گويند: ما امشب مي‌خواهيم جايي برويم، مي‌خواهيم زودتر زکات فطره را بدهيم. يا در روستايمان کساني هستند مي‌خواهيم براي آنها نگه داريم. مي‌شود يا نه؟ بله. کساني که زودتر از صبح عيد فطر مي‌خواهند بدهند، نيت زکات فطره نکنند. تا اعلام عيد شد نيت کنند. بعد از اعلام عيد، نيت کنند. کساني که مي‌خواهند بدهند، بعد از عيد فطر کنار بگذارند و بعد داده شود. زود دادن و دير دادن اين حکم را دارد. به هنگام هم معمولاً قبل از نماز عيد بايد داده شود. اگر فراموش شد بعد از نماز عيد هم مي‌شود داد.
شريعتي: زکات فطره اختصاص به آنهايي ندارد که فقط روزه گرفتند؟
حاج آقاي لقماني: ولو طفل يک روزه هم نان خور حساب مي‌شود.
شريعتي: خانواده‌هايي که به هر دليل مريض داشتند و نتوانستند روزه بگيرند، باز زکات فطره را بايد بدهند.
حاج آقاي لقماني: بايد بدهند و کساني که از نظر شرعي معذور بودند کفاره را هم بايد بپرسند و بدهند. کفاره حتماً حساب شود و داده شود.
شريعتي: با دفاتر مراجع تقليد در ارتباط باشيد و شماره تلفن داشته باشيد و سؤالات خودتان را در مورد زکات فطره و احکام اين روزها بپرسيد. اما بحث هنر خوب زيستن، زندگي هوشمندانه و بدون اشتباه.
حاج آقاي لقماني: يکي از مسائلي که ما اشاره کرديم در راه‌هاي جلوگيري از اشتباه، بحث مشورت بود. مشورت از شور مي‌آيد، يعني استخراج. گفتيم: افراد هر مقدار هم عقل داشته باشند بالاخره يک نفر هستند. در مشورت ما عقل کمکي مي‌گيريم. عقل‌هاي ديگران را به عقل خودمان پيوند مي‌زنيم و بعد نتيجه‌گيري مي‌کنيم. اين روش بسيار خوبي است. عقل‌ها مر عقل را ياري دهد! پيامبر در امور اجرايي مشورت مي‌کردند و بزرگان ما، حتي عقلاي ما و ما هم بايد داشته باشيم. اين جلوگيري مي‌کند از اشتباهات و لغزش‌هاي ما. مسأله‌اي که در مسائل روزمره هست و براي عزيزان مذهبي هست و در برنامه‌هاي قبل اشاره کردم، خيلي با استقبال مواجه شد و عزيزان سمت خدا خيلي پيامک فرستادند، بحث استخاره هست. بعضي از عزيزان جوان در مورد استخاره يک خاطره تلخ دارند، بدبين هستند. بعضي خيلي خوش‌بين هستند. حدود ده، پانزده سؤال در مورد استخاره هست.
در مسائل زندگي گاهي به جايي مي‌رسيم که عقل ما قد نمي‌دهد. نمي‌دانيم بايد چه کار کنيم. دو راه هست سرشار از ترديد و تسليم است. در ترديدها گاهي راه روشن است و گاهي روشن نيست. يک عده با عجله مي‌آيند. دل به دريا زدن، هرچه بادا باد، يک تصميمي مي‌گيرند. آنهايي که مذهبي نيستند، يک تصميمي مي‌گيرند. افراد مذهبي يک روزنه‌ي نوراني دارند به نام استخاره، در اينطور موارد مي‌آيند از استخاره استفاده مي‌کنند و مشورت با خداوند مي‌کنند. گاهي استخاره به اين معنايي که در ذهن ما هست نمي‌دانيم چيست. مثلاً يک نوع استخاره دو رکعت نماز بخوانيد، سر به سجده بگذاريد، از خداوند بخواهيد خيرتان را به دلتان بياندازد. در اين سؤالاتي که هست، اولين سؤال اين است که واژه استخاره يعني چه؟ بسياري از عزيزان واژه استخاره را وارونه معنا مي‌کنند. فکر مي‌کنند استخاره يعني طلب نفع و منفعت، در حالي که استخاره يعني طلب خير از خداوند. ما خيرمان را از خداوند بخواهيم.     گاهي مواقع خير ما در پيشرفت نيست. در پسرفت و توقف است. گاهي خير ما در نفع نيست، در ضرر است! گاهي خير يک نفر در شکست است. خودش نمي‌داند، پنج سال، ده سال بعد متوجه مي‌شود. پس سؤال اول اين است که معناي استخاره چيست؟ طلب خير از خداوند.
سؤال دوم؛ کجا بايد استخاره کنيم؟  95 درصد از استخاره‌هاي ما مل استخاره نيست. جاي استخاره نيست. در مواقعي باعث جوک ساختن و تمسخر و دست انداختن مي‌شود. گام‌هاي صحيح در زندگي براي تصميم‌گيري چيست؟ اول عقل و خردمندي. انسان يعني عاقل بودن. «الانسان بعقله» هر مقدار که انسان عقلش فراواني داشته باشد، عظمت او بيشتر است. اينقدر ارزش عقل و خرد فراوان هست که مي‌فرمايد: «كلّما حكم‏ به‏ العقل‏ حكم به الشّرع‏» هرچه عقل خارج از وسوسه حکم کند، شرع هم حکم کرده است. يعني عقل و شرع به هم پيوند خورده است. اين دين اسلام است. بهترين گوينده و نويسنده کسي است که عقل مخاطب خودش را افزايش بدهد نه احساس و هوس را. گاهي در يک سخنراني انسان احساس مي‌کند ده درجه عقلش افزايش پيدا کرده است. اينقدر ارزش دارد. عقل را رسول خداي دروني مي‌گويند. رسول خدا عقل بيروني براي انسان است. اينقدر ارزش دارد. لذا ما هرچه در زندگي خردمندانه عمل کنيم پيشرفت ما بيشتر است و پشيماني ما کمتر است.
پيامبر در طول عمر شريف و مبارکشان يکبار نفرمودند: من اشتباه کردم. بحث ما زندگي بدون اشتباه و هوشمندانه است. اگر مي‌خواهيم در زندگي اشتباهات ما به صفر و حداقل برسد، بايد دنبال مواردي بگرديم که عقل را افزايش بدهد. اولين چيزي که باعث شکست انسان مي‌شود بي عقلي است. گوش شنوا نداشته باشيم، از خرد ديگران استفاده نکنيم، خودمان سرمان را زير بياندازيم و مستقيماً برويم. دومين مرحله مشورت است. استفاده از عقل ديگران است که مشاوره انسان    عاقل و ناصح است. «مشاورة العاقل الناصح» هم دلسوز باشد و هم عاقل باشد. نه هرکسي که انسان را وادار به گناه کند. بعضي از مشاوره‌ها تازه وارد يک عرصه بدون پايان گناه و معصيت مي‌کنند. مشاوره با عاقل ناصح يمن و برکت است. سوم فرمودند: باعث آرامش و عاقبت بخيري انسان است.
سومين مورد استخاره است. عقل، مشورت، استخاره! پس اگر مطلبي را با عقل و خرد خود يا ديگران مي‌توانيم تشخيص دهيم، صد استخاره هم بکنيم بد است، انجام بدهيم هيچ اشکالي ندارد. پس استخاره براي کجاست؟ عقل ما و ديگران نمي‌تواند راهگشا باشد. لب مرز پنجاه درصد هستيم. اگر يک طرف 51 درصد و يک طرف 49 درصد بود نيازي به استخاره نيست. جايي که واقعاً مردد هستيم. گاهي مي‌گويند: استخاره کنيد. مي‌گويم: مي‌خواهيد خوب بيايد يا بد؟ مي‌گويند: خوب بيايد. بعضي از عزيزان دانشجو نسبت به استخاره بدبين هستند. علاقه‌مند به فردي بوده، نمي‌توانسته به اين نه بگويد، گردن خدا انداخته است. استخاره بد آمد. بد استفاده کردن از استخاره يکي از آسيب‌هاست. پس جايي که عقل ما تشخيص مي‌دهد. مشورت براي ما راهگشا و مشکل گشا است. هيچ نيازي به استخاره نداريم. جايي که لب مرز پنجاه درصد، ترديد به تمام معنا بوديم سراغ استخاره مي‌آييم. ولي اگر مي‌توانيم تشخيص بدهيم کار بد است، صد بار استخاره کرده عالي بوده و مؤمن عجله کن، نه! نيازي به استخاره نداريم. خيلي از شبهات همين‌جا ريزش پيدا کرد. ما عقل داريم، انسان هستيم، موجود برتر هستيم از خرد خودمان استفاده مي‌کنيم.
جايي که بايد سراغ استخاره برويم کجاست؟ 1- جايي که حکم الهي مشخص است. واجب، ماه رمضان بايد روزه بگيري. من حال نماز صبح ندارم، تسبيح کنارم هست، استخاره کنم نماز بخوانم يا بخوابم، بد مي‌آيد، مي‌خوابم! يا خداي ناکرده نسبت به شما کينه و بددلي دارم، استخاره مي‌کنم آبروي فلاني را ببرم، مي‌آيد عجله کن! اين حرام است. 2- جايي که مستحب است. زيارت، عيادت، صله رحم. 3- جايي که مکروه است و ثوابش کمتر است. پس در جايي که مباح است استخاره مي‌کنيم. گاهي بين دو واجب مردّد هستيم. گاهي بني دو مستحب مردّد هستيم. زيارت بروم يا عيادت؟ اينجا انسان استخاره مي‌کند. اينکه گفتم 95 درصد از استخاره‌هاي ما محل استخاره نيست، بخاطر همين است. بعضي هرکاري مي‌خواهند بکنند، استخاره مي‌کنند. وقتي متخصص مي‌گويد: اين کار بد است، نيازي به استخاره نيست. مگر در صورت مباح، بين دو واجب يا دو مستحب که سراغ استخاره مي‌آييم.
استخاره کرديم خوب آمد يا بد آمد. واجب است به استخاره عمل کنيم؟ اگر به استخاره پشت کرديم، روز قيامت عذاب مي‌شويم؟ نه. اما استخاره يک پشت گرمي، يک دلگرمي خاصي به افراد معتقد مي‌دهد. فوق العاده است. اگر استخاره با شرايط باشد، يک نوع آرامش خاطر ايجاد مي‌کند. خدا علامه طباطبايي را رحمت کند. در زندگي‌نامه ايشان ده سال خسارت است. ايشان از نجف به تبريز برگشتند، ده سال به کشاورزي مشغول شدند و از حوزه و علم عقب ماندند. بعد از ده سال استخاره کردند به قم بيايند. اين آيه آمد «هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً» (کهف/44) در آنجا، منظور قم است، ثابت است که ولايت و قدرت از خداوند براي شما خواهد.
آ شيخ عبدالکريم حائري بنيانگذار حوزه علميه قم، وقتي مي‌خواستند قم بيايند، استخاره کردند. خودتان و زن و بچه را با هم ببريد. حوزه علميه قم تأسيس مي‌شود. خدا رحمت کند يکي از اساتيد ما آيت الله امامي(ره) گفتند: سال 42 امام را که تبعيد کردند و مسائل پانزده خرداد پيش آمد، من يک مقدار يک لرزشي در مورد آينده‌ي نهضت و قيام پيدا کردم. سراغ قرآن رفتم و استخاره کرديم اين آيه آمد. ِ «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» مأيوس نشويد و اميد داشته باشيد. کار استخاره اين است منتهي استخاره‌اي که با شرايط باشد و انسان هم معتقد باشد. اين خيلي مهم است، يعني تمام راه‌ها را رفته و بعد سراغ اين قضيه مي‌آيد.
استخاره بعد از استخاره چه حکمي دارد؟ اگر استخاره اول با شرايط باشد، استخاره دوم را نبايد اعتنا کرد. مگر اينکه زمان بگذرد و شرايط عوض شود. مثلاً براي خواستگاري يک دختر خانم، يک خانواده مي‌خواهند اقدام کنند. نه اينکه خداي ناکرده مثل کارهايي که حرام مسلم است، يک دختري سر زبان مي‌افتد، همه مي‌فهمند. امروز پنج بعد از ظهر زمان خريد است، چهار بعد از ظهر استخاره مي‌کند بد مي‌آيد. اينها حرام است. گاهي روز قيامت نمي‌تواند جواب بدهد. ترور شخصيت است، خرد کردن شخصيت خانم است.
براي شروع استخاره مي‌کنند براي خواستگار    ي بروند. براي انتخاب شغل، براي موارد مهم، بد مي‌آيد. شش ماه و يک سال مي‌گذرد. دوباره استخاره مي‌کنند خوب مي‌آيد. اين قابل اعتنا است. ولي پشت سر هم استخاره کردن درست نيست. از يکي از اساتيد همين سؤال را کردم. گفتم: استخاره که بلافاصله است، گاهي استخاره بد مي‌آيد. استخاره به همين نيت مي‌کنيم، پنج دقيقه بعد خوب مي‌آيد. عموماً هم متضاد است. گفتم: چرا اينطور است؟ ايشان گفتند: شما از يک نفر مي‌پرسي ساعت چند است؟ نگاه به ساعت مي‌کند و مي‌گويد: دو بعد از ظهر، دو دقيقه بعد مي‌گوييد: ساعت چند است؟ دو دقيه بعد مي‌گوييد: ساعت چند است؟ مي‌گويد: هفت شب! چرا اينطور جواب مي‌دهيد؟ مي‌گويد: اگر ساعت مي‌خواستي من گفتم. اين دوباره پرسيدن براي چيست؟ استخاره‌اي که با شرايط باشد اگر انسان خواب مي‌تواند عمل کند. ولي اگر با شرايط نباشد، يا شرايط عوض شود، مي‌شود.
مورد ديگر مي‌گويند: آيات قرآن خوب و بد دارد؟ نه. تمام آيات قرآن هدايت آفرين است، گرچه براي جهنم و دوزخيان باشد براي انسان عبرت آفرين است. پس چگونه استفاده مي‌کنند؟ آيه‌اي که فضاي معنايش در مورد بهشت و نعمت‌هاي بهشتي است طبيعتاً به ذهن انسان چه مي‌رسد؟ خوب است. آيه‌اي که در مورد عذاب جهنميان باشد بد است. بسته به فضاي معناي آيه و معنوي قرآني که در آن هست. مي‌پرسند: چرا بعضي از افراد که ما سراغ آنها مي‌رويم، استخاره مي‌کننند ريز ريز موضوع را بيان مي‌کنند؟ يادي از استاد عزيز حاج آقا مجتبي تهراني کنيم. تعدادي براي استخاره آمدند. ما نسبت به بزرگانمان بسيار مؤدب و محترمانه رفتار کنيم. يک نفر آمد حاج آقا فرمودند: شما کنار برويد. رفت گوشه‌اي ايستاد. نفرات بعدي آمدند. اين خيلي ناراحت شد. گفت: ببخشيد، من چه مشکلي دارم براي من استخاره نمي‌کنيد؟ ايشان نگاهي کردند و فرمودند: خدايي که مي‌تواند به همسر دوم شما فرزند عطا کند، به همسر اولت هم مي‌تواند بچه بدهد. نمي‌خواهد استخاره کني براي زن دوم گرفتن! هر مقدار صفاي باطن، نورانيت درون، روشني يک واقعه در انسان بيشتر باشد، انسان تا قرآن را باز مي‌کند، مي‌گويد: مي‌خواهي خانه بخري؟ ازدواج بکني؟
براي دختر آيت الله بهاءالديني خواستگار آمده بود. برويد آيت الله بهجت استخاره کنند، طبق استخاره عمل مي‌کنيم. يک نورانيتي دارند، طبق آن معاني را مي‌فهمند و به ما ارائه مي‌کنند. منتهي اين به اين معنا نيست که ما براي هر موردي به يک عالمي مراجعه کنيم. خود ما هم مي‌توانيم استخاره کنيم؟ مي‌فرمايند: بله. خود انسان هم مي‌تواند استخاره کند، با تسبيح يا با قرآن.
مي‌پرسند: وقت مناسب براي استخاره چه زماني است؟ کارهاي مهمي داريم، انتخاب همسر براي انسان سرنوشت ساز است. گاهي انتخاب شغل براي انسان انتخاب شراکت است. قبل از جلسه مطلبي را مي‌خواندم يکي از نشانه‌هاي شقاوت انسان رفيق بد است. گاهي مواقع انسان اعتماد مي‌کند، تمام زندگي انسان را به تاراج مي‌برد. چه زماني براي استخاره مناسب است؟ بين الطلوعين، سحرها! پس زمان خاصي دارد، شرايط خاصي دارد. طبق اين شرايط ما سراغ استخاره و طلب خير از خداوند مي‌رويم. واجب نيست عمل کنيم گرچه اطمينان قلبي انسان پيدا مي‌کند. مي‌توانيم به آن پشت کنيم؟  پس استخاره اين نيست که خداي نکرده من درآوردي باشد. خداي نکرده وسيله‌اي باشد براي طعنه و تکه انداختن به مذهبي‌ها، اصلش درست است. ما بايد طبق شرايط عمل کنيم و نتيجه هم طبق شرايط مبارک و خجسته خواهد بود.
شريعتي: با توجه به همه اين نکاتي که حاج آقاي لقماني فرمودند: استخاره به معناي طلب خير کردن از خداوند متعال است. که در مفاتيح الجنان حاج شيخ عباس قمي نکاتي را در باب استخاره بيان کردند، از صبح که آدم از خانه بيرون مي‌آيد طلب خير کند از خدا که آنچه خير است به سمت من سرازير کن. انشاءالله بهترين‌ها نصيب همه دوستان شود. يکي از اتفاقات خوب اين ماه انسان با قرآن بود که هر روز يک وقت ثابتي را به خواندن آيات قرآن کريم اختصاص مي‌داديم، بعضي يک جزء و بعضي چند جزء، خوشا به حال کساني که در اين دوره با قرآن مأنوس شدند و آشتي کردند و سعي کردند قرآن را از غربت دربياورند. خدا کند حال و هواي ماه رمضان را ادامه بدهيم. اگر يادتان باشد همين خواندن يک صفحه از قرآن کريم براي همين بود که اين جزء خواني حرم حضرت معصومه(س) و مشاهد مشرفه در طول سال ادامه داشته باشد و يادمان باشد قرآني روي طاقچه هست که انتظار ما را مي‌کشد که آياتش را با هم تلاوت کنيم. امروز صفحه 349 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه مؤمنون را تلاوت خواهيم کرد.
«أَ لَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ‏ «105» قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ «106» رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ «107» قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ «108» إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبادِي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ «109» فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ «110» إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ «111» قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ «112» قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّينَ «113» قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «114» أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ «115» فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ «116» وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ «117» وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ «118»
ترجمه: (به آنان گفته مى‏شود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمى‏شد، پس آنها را دروغ مى‏شمرديد؟ گويند: پروردگارا! شقاوت (و بدبختى) ما بر ما چيره شد وگروهى گمراه بوديم. پروردگارا! ما را از دوزخ بيرون آور، اگر بار ديگر (به كفر و گناه) بازگشتيم، قطعاً ستمگريم. (خداوند به آنان) گويد: دور شويد و در آتش گم شويد و با من سخن مگوييد. (آيا شما فراموش كرديد كه) گروهى از بندگان من مى‏گفتند: پروردگارا! ايمان آورديم، پس ما را ببخش و بر ما رحم كن و تو بهترين رحم كنندگانى. (امّا) شما آنان را به مسخره گرفتيد تا آن كه (با اين كار) ياد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان مى‏خنديديد. من امروز به خاطر آن كه (مؤمنان در برابر تمسخر و خنده‏ى شما) صبر كردند، به آنان پاداش دادم كه ايشانند رستگاران. (خداوند) از آنان مى‏پرسد: شما در زمين چقدر مانديد؟ مى‏گويند: يك روز يا بخشى از يك روز، پس از شمارشگران بپرس. مى‏گويد: اگر آگاهى داشتيد مى‏دانستيد كه جز اندكى درنگ نكرده‏ايد. پس آيا گمان مى‏كنيد كه ما شما را بيهوده آفريده‏ايم، و شما به سوى ما بازگردانده نمى‏شويد؟ پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حقّ است (از اين كه شما را بيهوده آفريده باشد) خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است. و هر كس با خداوند، معبود ديگرى بخواند، هيچ برهانى بر كار خود ندارد، پس قطعاً حساب او نزد پروردگارش خواهد بود، قطعاً كافران رستگار نمى‏شوند. و بگو: پروردگارا! بيامرز و رحم كن كه تو بهترين رحم كنندگانى.
شريعتي:
روزه هجر تو از پاي درآورد مرا *** کي شود با رطب روي تو افطار کنم
حالا که نزديک عيد سعيد فطر هستيم و بعد از يک ماه عبادت و بندگي و روزه‌داري، يک مقدار به آسمان خدا نزديک‌ شديم و دعا کنيم انشاءالله آقاي سفره‌هاي افطار امام زمان ما تشريف بياورند و يک عيد فطر باشکوه باشيم و پشت سر حضرت نماز عيد فطر را بخوانيم. اشاره قرآني امروز را بفرماييد.

حاج آقاي لقماني: آيه 106 سوره مؤمنون را انتخاب کردم و عنوانش را شقاوت و بدبختي در آخرت و نشانه‌هاي آن در دنيا گذاشتم. «رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا» جهنميان مي‌گويند: خدايا بدبختي ما بر ما چيره شد. نفهميديم بايد چه کار کنيم. يک عمر سرمايه از دست رفت، سودي هم به دست نياورديم، فقط ضرر و خسران. «وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ» ما قومي گمراه بوديم. يکي از اشتباهات انسان گمراهي است. راه را گم کند. گفت: ممکن است قطاري که از ريل خارج شده است با سرعت برود ولي به جايي نمي‌رسد. گاهي زندگي ما خداي ناکرده همينطور است. مشغول هستيم ولي در مسير نيستيم. الآن خوش هستيم! «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها» خدايا ما را از اين حالت خارج کن. پاسخ داده مي‌شود: «اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ» ساکت شويد و حرف نزنيد، ما هرچه در دنيا به شما گفتيم، شما گوش نکرديد و الآن هم ما گوش نمي‌کنيم. عيد سعيد فطر نزديک است. روي اين آيه تأمل کنيم. انشاءالله يک تغيير و تحولي براي همه ما باشد.
شقاوت و بدبختي چيست؟ مي‌فرمايد: بدبختي غلبه لذات زودگذر هوس‌ها بر انسان است. الآن را ببينيم. الآن حال ما خوش هست و تو بد هستي. اين بدبختي است. يکي از تکيه کلام‌هايي که آيت الله حسن زاده آملي دارند، اين است که ما براي ابديت آفريده شديم. گاهي علامه طباطبايي کتاب را مي‌بستند، مي‌فرمودند: آقايان! ما ابديت در پيش داريم. يعني سعادت! انسان امام را پيدا کند سعادت است. فاطمه زهرا فرمودند: سه بار سعادت، حق السعيد، کل السعيد، همانا خود سعادت با امام بودن است. امام صادق روايتي دارند که خيلي زيباست. دوزخيان بخاطر اعمالشان گرفتار گمراهي و بدبختي شدند، خداوند انسان‌ها را از شقاوت به سعادت مي‌رساند. خود انسان‌ها خود را از سعادت به شقاوت مي‌رسانند. «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّه‏» (صف/5) وقتي منحرف شدند، خداوند آنها را منحرف کرد.
شقاوت در نگاه اميرالمؤمنين علي(ع)، ماه مبارک در حال تمام شدن است. شقي کيست؟ فروختن دين به دنيا، اين شقي است. از دين براي دنيا کم مي‌گذارد. امام صادق فرمودند: بهترين افراد در زندگي کسي است که واجباتش را انجام بدهد. در امور مالي و اخلاقي! دوم فرمودند: کسي که از عقل و تجربه محروم شده بدبخت است. تجربه عقل را افزايش مي‌دهد و عقل باعث روشن شدن مسير زندگي مي‌شود. سومين چيز امام فرمودند: کسي که رفيق ناباب و دغل داشته باشد. بعضي از کساني که ورشکست شدند، مي‌گويند: رفيقم، همه چيز را برداشت و رفت. من چند سال است زندان هستم، اين شقي است. در رفاقت‌ها بايد مراقب باشيم. مورد بعد حضرت فرمودند: فساد نيت در زندگي، هر روز ما بايد اين جمله آيت الله بهاءالديني را مرور کنيم. نيت‌هايتان را خير کنيد تا خداوند اختيار موجودات را به دست شما بدهد. «اللهم اغن کل فقير، اشبع کل جائع، اصلح کل فاسدٍ» نه من و خودم و مامانم، همه با هم!
شريعتي: يک وقتي توفيق داشتم به قبرستان نوراني تخت فولاد در اصفهان رفتم، شرح حال حاج آقا رحيم ارباب را مي‌خواندم، وقتي از ايشان مي‌پرسند: راز اين همه توفيقات شما چيست؟ مي‌فرمايند: در طول زندگي‌ام براي هيچکسي بد نخواستم!
حاج آقاي لقماني: ايشان يک جمله ديگر هم دارند که در مدت شصت سال يک غيبت نکردم. يکي ديگر از موارد شقاوت و بدبختي بي ادبي نسبت به خوبان و اولياي الهي است. کساني را داشتيم که از يک تکه جوک و لطيفه و طنز شروع کردند ولي يواش يواش منحرف شدند. «محبة لصفوه اوليائک محبوبة في ارضک و سمائک» دوست داشته باشم، بعد از دوست داشتن محبوب مي‌شوم. چون محبت باعث اطاعت مي‌شود. اطاعت باعث هدايت مي‌شود. حرص زياد در زندگي از نشانه‌هاي شقاوت است. اميرالمؤمنين فرمودند: بدبخت کسي است که دين خود را براي دنيا مي‌فروشد. بدبخت‌تر از بدبخت کسي است که دين خود را براي دنياي ديگري مي‌فروشد. فلاني رأي بياورد، من دروغ مي‌گويم و تهمت مي‌زنم. مراقب باشيم. يک جمله‌اي از پيامبر هست، نشانه‌هاي شقاوت و بدبختي در دنيا خيلي شنيدني است. پيامبر فرمودند: چهار صفت نشانه شقاوت و بدبختي است. 1- «جمود العين» خشکي چشم، اشک نداشته باشد. يکوقت خداي نکرده مشکل جسمي دارد. اما گاهي با ديدن مکرر صحنه گناه اين چشم خشک مي‌شود. حرام است نگاه به ملکوت بر چشمي که از حرام پر شده است. در عيد فطر تصميم بگيريم چشم را کنترل کنيم. ببينيم چه چشمي خواهد بود و تا ماه رمضان آينده دنبال ما مي‌آيد.2- قساوت قلب؛ کارهايي که قلب را تيره و تار مي‌کند. خوردني‌ها، پوشيدني‌ها، نوشيدني‌ها، ديدني‌ها، گفتي‌ها، شنيدني‌ها. 3- آرزوهاي دور و دراز؛ مؤمن قليل المعونه، آرزوهايش کوتاه است. بعضي آرزوهاي دور و دراز که هشتصد سال ديگر هم تمام نمي‌شود. چسبندگي به دنيا و غفلت از آخرت است. 4- فرمودند: «حبّ البقاء» هميشه بودن. شقي تر از افراد شقي چه کسي است؟ فرمودند: «من اجتمع عليه فقر الدنيا و عذاب الآخره» کسي که بخاطر ناداني هم در دنيا فقر دنيا دارد و آخرت هم ندارد. گاهي انسان در دنيا بنابر عللي دستش خالي است، ولي آن طرف دستش پر است. ولي بعضي هستند دنيا تيره و تار و آخرت هم تباه است. انشاءالله خداوند ما را در اين گروه قرار ندهد.
شريعتي: يک عده بودند که در اين ماه رمضان عليرغم اينکه درهاي آسمان باز است و شيطان در غل و زنجير بوده، ولي همچنان زمين‌گير هستند و مشمول رحمت و عفو خداي متعال نشدند. شب‌هاي آخر ماه مبارک شب‌هاي رحمت و مغفرت است و خدا تعداد زيادي را در اين روزها و شب‌ها مي‌بخشد. انشاءالله ما هم مشمول آن دسته شويم و مرحوم شويم و مورد رحمت خداوند متعال قرار بگيريم. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.           
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد، به حق اميرمؤمنان علي(ع) آنچه در اين ماه مبارک به بهترين روزه‌داران و شب زنده‌داران عطا کردي، نصيب ما هم بگردان. اين عيد فطر را آخرين عيد فطر عمر ما قرار نده. جوانان ما را خوشبخت خوشبخت بگردان. دل همه را در اين عيد فطر شاد شاد شاد بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: از همراهي شما صميمانه سپاسگزارم. ما را از دعاي خير خودتان فراموش نکنيد. کم کم بايد با امام سجاد(ع) دعاي وداع با ماه رمضان را زمزمه کنيم. بگوييم: بدرود اي ماهي که در تو آرزوها به ما نزديک شد. بدرود اي شهر خدا، اي شهر الله اکبر!
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»