برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: زندگي هوشمندانه و راههاي دوري از اشتباه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 16-03-97
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
السلام عليک يا اميرالمؤمنين
همچنان ما همه از رسم تو خط ميگيريم *** رفتهاي باز مدد از تو فقط ميگيريم
نه فقط دست زمين از تو، تو را ميخواهد *** سالياني است که معراج خدا ميخواهد
زير پاي تو به زانوي ادب بنشيند *** لحظهاي جاي يتيمان عرب بنشيند
بعد از آن روز که در کعبه پديدار شدي *** يازده مرتبه در آينه تکرار شدي
بار ديگر سپر و تيغ و علم را بردار *** پا در اين دايره بگذار، عدم را بردار
باز هم تيغ دو دم را به کمر ميبندي *** باز هم پارچهي زرد به سر ميبندي
تا که شمشير تو در معرکهها هو بکشد *** نعرهي حيدري «أين تفرو» بکشد
باز از خانه ميآيي به خداوند قسم *** رستخيزانه ميآيي به خداوند قسم
تا زمين باز هم آباد شود باز بيا *** اي بزنگاه ازل تا به ابد باز بيا
تازه اين اول قصه است حکايت باقي است *** ما همه زنده برآنيم که رجعت باقي است
رفته ساقي که قدح پر کند و برگردد *** عرش را غرق تحير کند و برگردد
دير يا زود ولي ميرسد از راه آخر *** يک نفر عين علي ميرسد از راه آخر
مينويسم که شب تار سحر ميگردد *** يک نفر مانده از اين قوم که برميگردد
شريعتي: سلام ميکنيم به امير مؤمنان علي(ع) و سلام به مردم عزيزمان که عزادار امام شهيدشان هستند. سلام به دوستان عزيزم، بينندهها و شنوندههاي نازنين، طاعات و عبادات شما قبول باشد.يک شب قدر ديگر را با نام اميرالمؤمنين پشت سر گذاشتيم. انشاءالله به برکت خون اميرمؤمنان علي (ع) و به برکت الطاف پدرانه حضرت بهترينها در اين شبي که پشت سر گذاشتيم براي همه ما رقم بخورد. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي لقماني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. عرض تسليت قلبي و زباني به مناسبت اين روز و اين ايام دارم. انشاءالله عبادات و عزاداري عزيزان مورد قبول قرار بگيرد.
شريعتي: خيلي از بينندههاي خوبمان التماس دعا گفتند، در اين شبهاي عزيز حتماً ما را دعا کنيد. يک شب قدر ديگر باقي مانده است. انشاءالله قدر بدانيم و بهترينها را براي ما بنويسند. به رسم اين روزها، در ايام ماه رمضان برنامه ما با يک حکم شرعي شروع شد. مسأله امروز را بشنويم و وارد بحث امروز شويم.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم، يکي از مسائل فقهي که بسيار مورد نياز ما هست، بحث سال مالي يا سال خمسي هست. بسياري از عزيزان سؤال ميکنند ما بايد براي سال مالي جايي برويم؟ دفتر مرجع تقليد برويم؟ کيفيت آن چگونه است؟ مسأله خيلي ساده و روان است، اولين درآمد مالي هر دختر و پسر و زن و مردي که به دست او رسيد پس از سن بلوغ از همان لحظه تا سال آينده همان وقت، هر مقدار اضافه آمد، چه پول، چه جنس باشد، به اين خمس تعلق ميگيرد. اضافه بر خرج روزانه، لازم نيست جايي برويم، خود به خود سال مالي منعقد ميشود. سر سال مالي يک سال آينده، من اولين درآمدم را امروز گرفتم. سال آينده چنين روزي اگر چيزي اضافه بود بايد بيست درصد خمس بدهم. اگر چيزي اضافه نبود لازم نيست. بسياري از عزيزان ميگويند: ما مرتب بدهي داريم و بايد قسط بدهيم. اين ديگر بدهکار نميشود. بعضي سؤال ميکنند: اگر خانم يا آقا با هم هردو کار کنند بايد دو تا سال مالي داشته باشند يا ميتوانند با هم بدهند؟ بسته به خودشان دارد، بعضي ميگويند: کيسهشان يکي است. اينها هردو حساب ميکنند. اگر هرکدام مستقل حساب جدا بررسي کردند، هرکدام بايد حساب کنند هر مقدار اضافه آمد خمسش را ميدهند.
بسياري از عزيزان ميگويند: ما سال مالي نداريم. بيست سال است مشغول هستيم. ميترسيم برويم حساب کنيم مبلغ زيادي شود! اصلاً ترس ندارد. گاهي انسان ميرود زندگي را ارائه ميکند و ميگويند: شما چيزي بدهکار نيستي. اگر کسي سال مالي نداشته همين الآن زنگ به دفتر مرجع تقليد بزند و بگويد: من سال مالي نداشتم و زندگي من اين است. مخصوصاً قبل از شب بيست و سوم که ديگر تسويه حساب کرده باشد. خداي ناکرده اگر کسي خمس بدهکار باشد و با اين پول، پول آب منزلش را بدهد، بعضي بزرگان ميگويند: اشکال دارد. لذا بايد اقدامي انسان انجام بدهد ولو قسط بندي شود. ميتواند زندگي آينده را طيب و طاهر ادامه بدهد. انشاءالله...
شريعتي: با دفاتر مراجع تقليدتان در ارتباط باشيد و احکامي که به آن نياز دارد را بپرسيد. انشاءالله به شما پاسخ خواهند داد. ببينيم امروز در سالروز شهادت اميرالمؤمنين علي(ع) حاج آقاي لقماني براي ما چه به ارمغان آوردند و قرار است چه مطالب ارزشمندي را از زبان ايشان بشنويم.
حاج آقاي لقماني:
شکر خدا که نام علي در اذان ماست *** ما عاشقيم و عشق علي هم از آن ماست
ذکر علي عبادت مختص عاشق است *** اين اسم اعظم است که ورد زبان ماست
پيرم که سايهاش همه دم مستدام گفت *** عشق علي هميشه و هرجا نشان ماست
روز بيست و يکم ماه رمضان، روزي که تمام ذرات هستي غمگين است. دل شيعه هم همينطور است. خيلي روز سنگيني است. سؤال کردند: چرا عصرهاي جمعه دل شيعه ميگيرد و غم زده است؟ چرا گاهي در طول هفته هيچ گناه و خطايي نکرديم ولي يک لحظه يک غبار غمي روي قلب ما ميآيد؟ پاسخ دادند چون قلوب شيعيان وصل به امام و مولايشان است. اگر مصيبتي بر قلب امام زمان وارد شود، دل شيعه هم همينطور است. بحث ولايت، اينکه ما ولايت اميرالمؤمنين علي(ع) را داريم يک نعمت گرانبهايي است. بي مانند است. دوست دارم صحبتم را اينطور آغاز کنم، انشاءالله خداوند به حق محمد و آل محمد کساني که به نجف اشرف مشرف نشدند را به زودي زود راهي اين سفر پر فيض بگرداند. حرم امير مؤمنان با حرم ديگر ائمه خيلي متفاوت است. تا انسان وارد شد يک فضاي خاص ولايي در اين حرم حکمفرما است. يک جملهاي يکي از بزرگان فرمودند من با تک تک سلولهايم احساس کردم. ايشان فرمودند: اگر آيت الله العظمي هم باشي، وارد حرم اميرمؤمنان شوي يک بچه طلبه محسوب ميشوي.
خدا مرحوم آقاي دشتي، مترجم نهجالبلاغه را رحمت کند. ايشان تعريف ميکردند و ميگفتند: ما يک خانه دو طبقه در قم خريديم، مرکز تحقيقات اميرالمؤمنين علي(ع) بکنيم. از حضرت خواستيم يک باني براي اين خانه پيدا شود. يک هفته، دو هفته، يک ماه گذشت، خبري نشد. خدمت حضرت آيت الله جوادي آملي رفتيم و قضيه را گفتيم. ايشان گفتند: راه را اشتباه رفتيد. گفتيم: چطور؟ گفتند: حضرت علي(ع) يک ريال به کسي پول نميدهد. گفتيم: چه کار کنيم؟ گفتند: بايد از امام حسين باني ميخواستيد. پس از حضرت علي چه بخواهيم؟ فرمودند: از حضرت علي ولايت بخواهيد. عاقبت بخيري و معرفت بخواهيد.
گر معرفت دهندت بفروش کيميا را *** گر کيميا دهندت بي معرفت گدايي
سخن ما و بحث ما در مورد اشتباه در زندگي است. يکي از بزرگترين و بدترين اشتباهات در زندگي راه را گم کردن است. مسير را رها کردن است. گمراه شدن، همين که در نماز از خداوند ميخواهيم «اهدنا الصراط المستقيم» صراط مستقيم چيست؟ اميرمؤمنان علي(ع)! صراط نه سبيل! سبيل راههاي فرعي است ولي صراط بزرگراه است. راه مستقيم است. «اهدنا الصراط المستقيم» خدايا ما را به صراط مستقيم هدايت کن. چگونه؟ «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» کساني که به آنها نعمت داديم. مينشينيم يا علي، بلند ميشويم يا علي، اسم فرزندان را علي ميگذاريم. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» غير از کساني که به آنها غضب کردي، «وَ لَا الضَّالِّين» گمراهان! راه را گم کردن، پيامبر فرمودند: «أنا و علي أبوا هذه الأمه» من و علي دو پدر اين امت هستيم. امروز ببينيم ما فرزند بوديم؟ فرزند سر به راه بوديم؟ يا خداي ناکرده فرزند فراري يا نا اهل بوديم؟ کساني بودند در طول تاريخ حتي در زمان خود اميرمؤمنان، شور و احساس داشتند ولي شعور و شناخت نداشتند. با حضرت بودند، يک نمونه عبدالله بن ملجم مرادي، ابن ملجم! ابن ملجم حافظ قرآن بود. جزء فرماندهان سپاه اميرمؤمنان بود ولي بخاطر يک انحراف رفاقت و وسوسه و عشق شيطاني شد «أشقي الاولين و الآخرين» از کجا به کجا رسيد. چون ولايت و معرفت نداشت.
محبت بسيار خوب است «محبة لصفوة اوليائک» از خدا ميخواهيم ولي اگر اين محبت به صورت شور و احساس باشد، نه شعور و شناخت، نه ادراک و فهم، پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) به صورت خيلي زيبا و هنري ترسيم کردند. علي جان مثل تو مثل «قل هو الله احد» است. توحيد! هرکسي يکبار «قل هو الله» را بخواند يک سوم قرآن را خوانده است. دوبار، دو سوم و سه بار تمام قرآن را خوانده است. علي جان هرکس تو را با زبان دوست داشته باشد يک سوم محبت توست. دو سوم ديگر داري.
هرکس با زبان و دل تو را دوست داشته باشد، دو سوم محبت، کمال محبت چيست؟ هرکس با زبان و دل و عمل، اين سه بايد با هم باشد. در زيارتنامه اميرالمؤمنان علي(ع) داريم: «السلام عليک يا ميزان الاعمال» امام را ميگوييم: آيت الله العظمي، ميزان اعمال! يعني ما خودمان را يک طرف ترازو و حضرت را يک طرف، حضرت خطکش و معيار ميشوند. بايد ببينيم کمبودها و کاستيهاي ما چيست؟ ماه مبارک رمضان است، دو شب از شبهاي قدر را سپري کرديم. پيامبر در دهه سوم ماه مبارک رمضان بستر پهن نميکردند. اين لحظات آخر را قدر ميدانستند. مخصوصاً شب بيست و سوم، نزد امام آمد و گفت: من نميتوانم سه شب قدر را به احياء و شب زندهداري بپردازم. حضرت فرمودند: دو شب پاياني، بيست و يک و بيست و سه، گفت: دو شب هم نميتوانم. حضرت فرمودند: شب بيست و سوم، بزرگان ما شبهاي بيست و سوم کارهاي علمي را پايان ميبخشيدند. دهه سوم ماه مبارک رمضان دههاي است که ما بايد لحظه لحظهاش را با عشق و علاقه بدرقه کنيم. شايد سال آينده زنده نباشيم. پيامبر دهه سوم ماه مبارک رمضان را به اعتکاف و شب زندهداري و عبادت مشغول بودند. يک مقدار نگاههايمان، گفتارمان، دلهايمان را غبار روبي کنيم. آن مقداري که لازم هست در زندگي وقت و سرمايه و عمر و جواني را بگذاريم و به خودمان برسيم.
يک روايتي که اهل سنت بيان کردند، بگويم که بسيار بسيار معرفت و شناخت و عشق ما را نسبت به اميرمؤمنان افزايش ميدهد. فوق العاده است. اين روايت را که ميخواندم احساس خاص علوي پيدا ميکردم. ابن عساکر که از اهل سنت است در «تاريخ مدينه دمشق» بيان ميکند.A A A «مَنْ ارادَ انْ يَنْظُرَ الى آدَمَ في عِلْمِهِ» کسي که دوست دارد به حضرت آدم ابوالبشر در علم و دانايي بنگرد، «وَ الى نُوح في فَهْمِهِ» 950 سال عمر تبليغي، امير مؤمنان 63 سال، «وَ الى ابْراهيمَ في حِلْمِهِ» به حضرت ابراهيم در حلم و بردباري که اميرمؤمنان سرآمد بودند. «صَبرتُ» صبر کردم در حالي که خار در چشمم و استخوان در گلويم بود. «وَ الى عيسي في عبادته» به حضرت عيسي در عبادتش نگاه کند، «فَلْيَنْظُرْ الى عَليِّ بْنِ ابي طالِب»! «احمدا ذات تو و حيدر يکي است»، [أنا و علي أبوا هذه الامة] «شهر با دروازه و با در يکي است»، [أنا مدينه العلم و علي بابها].
روايتي است که امام صادق (ع) بيان ميکنند. اينها چقدر به انسان معرفت ميبخشد. روزي حضرت داشتند صفات جد عزيزشان اميرالمؤمنين را بيان ميکردند. «مدحه بما هو أهله» صفاتي که حضرت داشتند را بيان ميکردند. حالا ما خودمان را بسنجيم. ميزان اعمال حضرت هستند. ببينيم ما چقدر از ويژگيهاي حضرت را داريم. حضرت ميفرمايند: بخدا قسم اميرمؤمنان هيچ چيز از دنيا نميخوردند، چيزي که شبههي حرمت هم داشته باشد. اينقدر مراقب بودند. بعد ميفرمودند: اگر دو امر قطعي و محبوب براي خدا بود، نه واجب و حرام که عموم ما انجام ميدهيم. بين دو امر واجب و محبوب نزد خداوند، اميرمؤمنان سختترين آنها از نظر عبادت را انجام ميداد و در امور زندگي آن مقداري که از نظر خوراک بود به کمترين، از نظر پوشش پايينترين را انتخاب ميکردند. قدم به قدم بايد به سوي حضرت برويم. بعد حضرت فرمودند: هروقت مسأله مهمي براي پيامبر پيش ميآمد، پيامبر اولين کسي را که صدا ميزدند علي بود. چون ميدانستند علي مثل خودشان هستند و در امور الهي کم نميگذارند. با همت والا و بالا، اعتماد به اميرمؤمنان داشتند. به صداقت و به ايمانشان، ايشان را انتخاب ميکردند. اميرمؤمنان هم خوب عمل ميکردند و آماده مجاهدت بودند. در راه خدا خرج کردن از جسم و جان!
امام صادق بيان ميکنند، هيچکس طاقت نداشت مثل علي که مانند پيامبر باشد. ارتباطات عالي و الهي، ارتباطات اجتماعي، ارتباطات مردمي و خانگي، اميرمؤمنان عين پيامبر بود. اينکه ما علاوه بر احساس بايد شناخت و معرفت داشته باشيم. جمله بعد ميفرمايد: ولي با آن همه عبادات، علي هميشه بين خوف و رجاء بود. همانقدر که اميد داشت باز هم ميترسيدند. مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد. حضرت بين خوف و رجاء بودند. يکبار و يک لحظه مغرور نميشدند. اين همه اتفاقها، اين همه اطعام و اکرام نسبت به ايتام چگونه بود؟ نسبت به بي بضاعتها چگونه بودند؟ مرتب از لحظه بعد ميترسيدند، از روز بعد ميترسيدند. از سال بعد، اين خيلي عجيب است. ما بايد اين حالات را پيدا کنيم. دو رکعت نماز شب خوانديم و چند روز روزه گرفتيم زياد فکر نکنيم اعلي عليين هستيم، بترسيم! از مقدس اردبيلي سؤال کردند: اگر شما جاي يوسف پيامبر بوديد، «غلقت الابواب» درها بسته ميشد، چه ميکرديد؟ ايشان به قول امروزيها سينه صاف نکردند و بگويند: ما مقدس اردبيلي بوديم. تأملي کردند و فرمودند: فقط و فقط به خدا پناه ميبردم! ما يک عبدالله ديگر داشتيم. براي بيعت با اميرمؤمنان علي (ع) احتياط کرد و بيعت نکرد. شک و ترديد داشت. ولي کار به جايي رسيد که نيمه شب در دارالعماره رفت و با حجاج بن يوسف ثقفي، جلاد و خونريز، سفّاک، نيمه شب گفت: ميترسم صبح شود و عمرم کفاف نکند و با شما بيعت نکنم. رفت بيعت کرد و او هم چقدر حقيرانه و ذليلانه، در بستر بود. گفت: دستم بند است بيا با پاي من بيعت کن! کسي که علي را رها کند بايد چنين باشد.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: اگر ولايت و امامت را رها کنيد، دست دشمن ميافتيد و بايد برويد اسبهاي دشمن را تيمار کنيد. دشمن بر شما مسلط شد! دشمن ميآيد کشور شما را بگيرد و شما بايد برويد ماشين آنها را بشوييد. کفشها را واکس بزنيد. عزت خودتان را از دست ميدهيد. اميرمؤمنان در هر حال بين خوف و رجاء بود. امام صادق فرمودند: نميديد کسي حضرت را مگر کرابيس، هميشه لباس ساده پوشيده بودند. به حداقل قناعت ميکرد و آن مقداري که در راه خدا بود پول مفت و مال مفت نبود. با عرق به دست ميآورد. در نخلستانها چاه حفر ميکرد و پولي در راه خدا به دست ميآورد. بردگان را آزاد ميکرد و به ديگران کمک ميکرد.
مهر حيدر در دل و جان من است *** مهر حيدر دين و ايمان من است
مهر حيدر گوهري بس قيمتي است *** دُرّ اتممت عليکم نعمتي است
يا عليُ يا عليُ يا علي! امروز روز علي(ع) هست. سعي کنيم به برکت اين روز يک مروري روي ويژگيهاي شخصيتي حضرت بکنيم. شناخت و معرفت ما بيشتر شود انشاءالله!
شريعتي: اگر قرار هست در مسير زندگيمان گم نشويم و يک زندگي بدون اشتباه را تجربه کنيم، بايد اقتدا کنيم به اميرالمؤمنين علي(ع) که صراط اقوم است و پا بگذاريم در اين مسير که ما را برسانند.
حاج آقاي لقماني: يکي از ويژگيهاي والايي که حضرت داشتند، همه ما شيفته و فريفته سعادت و خوشبختي هستيم. روايت مثل اين روايت کم ديديم، فاطمه زهرا روايتي دارند، والا «إِنَ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ» همانا خوشبختي، همه خوشبختي، حقيقت خوشبختي در چيست؟ کسي که علي را در حيات او دوست بدارد و بعد از حيات هم به او علاقهمند باشد. سه سعادت ماندگار، بعد ميفرمايد: «انَّ الشقّي حق الشّقي کل الشّقي» شقاوتمند و بدبخت، حقيقت شقاوت و همه شقاوت و بدبختي در کسي است که علي را دوست نداشته باشد، در حيات و بعد از حيات هم او را دوست نداشته باشد. هر لحظه حضرت ما را ميبيند. گاهي ما حرم امام رضا هستيم و گاهي حريم امام هستيم.
يک نفر محضر علامه اميني(ره) صاحب کتاب شريف الغدير، روايتي را بيان کرد. حق با علي است و علي هم با حق است. اين جمله را پيامبر در مورد عمار هم گفته است. تفاوت آن چيست؟ نتوانست جواب بدهد. گفت: شما خودتان بفرماييد. ايشان پاسخ دادند که جملهاي که پيامبر در مورد عمار گفتند، اين است. حق با عمار است و عمار هم با حق است. هرجا که حق باشد عمار هم هست. اين خيلي خوب و با ارزش است ولي در مورد اميرالمؤمنان يک تفاوت دارد. حق با علي است و علي هم با حق است، هرجا که علي باشد حق هم هست. نشان ميدهد در زمينههاي زندگي ما بايد علوي زندگي کنيم که عزت پيدا کنيم، حقانيت پيدا کنيم. والا باشيم. خدا را شکر کنيم. قدر بدانيم در حد توانمان به عنوان يار و ياور رهبر باشيم که اين کشور اينقدر عزيز و والا است به برکت تعاليم اميرمؤمنان علي(ع).
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله به امامان اميرمؤمنان علي (ع) اقتدا کنيم. هم فرزندان خوبي باشيم و هم مأموم خوبي باشيم. نکاتي که در رابطه با روايت نوراني امام صادق گفتيد، خيلي نکات عجيبي بود. واقعاً مثل اميرالمؤمنين بودن و عبادت کردن، ذهنم به سمت نامه 45 نهجالبلاغه رفت. نامه حضرت به استاندار بصره که آنجا حضرت ميفرمايند: امام شما به يکي دو جامه و يکي دو قرص نان بسنده ميکند. چه خوب گفت: محمد مهدي سيار؛
زمان به خواب ببيند که باز اميراني رقم زنند به رسم تو نامه روي زمين
مرا بس است همين يک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همين يک دو جامه روي زمين
ولي بعد حضرت ميفرمايد: هيچ کدام از شما نميتوانيد مثل من باشيد. «وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ» اگر ميخواهيد ياور من باشيد و به من کمک کنيد، با ورع و تقوا، با اجتهاد و تلاش، با عفت و پاکدامنيتان، با محکمي و راستيتان به من کمک کنيد. خدا کند امروز اين قرار را بگذاريم، در روز شهادت اميرالمؤمنين علي(ع) که ياور حضرت باشيم و به کمک حضرت برويم. امروز صفحه 342 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه مؤمنون را تلاوت خواهيم کرد. چه خوب است ثواب تلاوت اين آيات را به روح بلند قرآن ناطق اميرالمؤمنين علي(ع) هديه کنيم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9» أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14» ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ «15» ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ «16» وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ «17»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان، قطعاً مؤمنان رستگار شدند. همان كسانى كه در نمازشان خشوع دارند. و آنان كه از بيهوده روى گردانند. و همان كسانى كه زكات مىپردازند. و آنان كه دامان خود را (از گناه) حفظ مىكنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آوردهاند، پس آنان (در آميزش با اين دو گروه) ملامت نمىشوند. پس هر كس فراتر از اين (همسر و كنيز) طلب كند، پس آنانند كه متجاوزند. و (مؤمنان رستگار) كسانى هستند كه امانتها وپيمانهاى خود را رعايت مىكنند. و آنان بر نمازهاى خود مواظبت دارند. آنان وارثانند. كسانى كه بهشتبرين را ارث مىبرند و در آن جاودانه خواهند ماند. و همانا ما انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم. سپس از نطفه، لخته خونى آفريديم، آن گاه لخته خون را پارهگوشتى ساختيم وپاره گوشت را به صورت استخوانهايى در آورديم، و استخوانها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفرينش تازهاى داديم، پس شايستهى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است. سپس بدون ترديد بعد از آن (مراحل) مىميريد. آن گاه شما روز قيامت برانگيخته مىشويد. و همانا ما بالاى سر شما هفت راه (هفت آسمان) آفريديم، و ما از خلق (و جهانهستى) غافل نبودهايم.
شريعتي:
راز خلقت همه پنهان شده در عين علي است *** کهکشانها نخي از وصلهي نعلين علي است
دعا ميکنم خدايا اگر خلق عالم علي را ميشناختند، دوستش ميداشتند و اگر عالميان علي را دوست ميداشتند، جهنم آفريده نميشد. خدايا حضور ما را در بهشت عشق و محبت اميرالمؤمنين جاودانه بدار. اشاره قرآني را بفرماييد و بعد هم از امام راحل عظيم الشأن خواهيم شنيد.
حاج آقاي لقماني: آيه يک سوره مؤمنون را انتخاب کردم، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» رستگار شدند و فرجام خوبي مؤمنان پيدا کردند. يکي از آرزوهاي همه انسانهاي خردمند و دين مدار رستگاري و عاقبت بخيري است. همه ما دوست داريم ولي گاهي در اين مسير تنبلي و سستي ميکنيم. اگر روي همين آيه تأمل کنيم، فلاح يعني چه؟ لغت شناسها ميفرمايند: وقتي دانه از خاک سر برآورد و نگاه به آسمان کرد، فلح است. منتهي اين فلاح و رستگاري دو نگاه در موردش هست، يکي عاقبت طلبان و يکي قدرت طلبان. افرادي که ثروتمدار و زورمدار هستند، منطقشان اين است «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى» (طه/64) کسي امروز با قدرت برتري پيدا کرد، فلاح و رستگار شده است. در نزد آنها فلاح ثروت بيشتر و قدرت بيشتر است! ولي قرآن سه بار ميگويد: حتماً حتماً يا ده بار شايد است يا سه بار بايد است. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» حتماً مؤمنان رستگار ميشوند. عاقبت بخير ميشوند. در مورد نماز صفت اولي که بيان ميکنند «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» ما يک خضوع داريم، يک خشوع داريم. خضوع نرمي جسم است. بعضيها تا يک نفر رد ميشود دست به سينه ميگذارد و احترام ميکند. اين خاضع است. خشوع نرمي دل است. انسان نسبت به امور عبادي نرم دل و مهربان است. دل بدهد و حواسش جاي ديگر نباشد.
يک روز پيامبر يک نفر را ديدند در نماز با ريشش بازي ميکند. پيامبر فرمودند: اگر اين شخص در نماز خشوع داشت چنين نميکرد. در نمازهايمان چه لباسي ميپوشيم؟ خودمان را آراسته ميکنيم يا نه. موها را شانه کنيم سي برابر بيشتر ثواب دارد. عطر بزنيم سي برابر، لباس را مرتب کنند سي برابر حسنه دارد. يک روز پيامبر يکي از زنان اشراف را ديدند. کساني کهA A A قبلاً جزء مشرکين بودند و بعد اسلام آوردند و مسلمان شدند. يک سؤالي پيامبر کردند: اسلام را چگونه ديدي، چگونه يافتي؟ همين سؤال براي ما درس است. اين خانم پاسخي داد که بسيار انسان را به فکر وا ميدارد. گفت: يا رسول الله اسلام دين خوبي است ولي دو چيز آن را دوست ندارم. يکي حجاب و يکي سجده! اينکه انسان به سجده برود و تمام سر را به زمين بگذارد، عاليترين عضو را در پايينترين جا بگذارد، خدا خدا بکند، اين حالتي است که خداوند به همه کس نميدهد. اشک بريزد و ناله بکند. سجده براي انسان موردي ضروري و لازم است.
يکي نماز و نشاط است، ما از اين ماه مبارک رمضان، سعي کنيم در عباداتمان نشاط داشته باشيم. سر حال بودن، «فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّه» (جمعه/9) منافقين وقتي به نماز ميايستند، «قامُوا كُسالى» (نساء/142) بي نشاط هستند. مورد بعد نماز و لباس است «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) بهترين لباس را بپوشيد. عزيزاني که امسال روزه اولي هستند، به پدر و مادرها توصيه مي کنم که مرتب جانماز را عوض کنند. قرآن را عوض کنند. پوشش را عوض کنند. اين خيلي تجربه خوبي است و علاقه را زياد ميکند. مورد بعد عشق ثابت به بندگي و نماز است. بعضي برايشان نماز تکراري نميشود. براي بعضي تکراري است. «الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» (معارج/23) چون شناخت و معرفت دارد. مراقبت «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» (انعام/92) سجده اشک با «سُجَّداً وَ بُكِيًّا» (مريم/58) سجدهاي که توأم با گريه باشد.
يک توصيه که براي بعد از ماه رمضان ميکنم در 24 ساعت يک قطره اشک، با انسان چه ميکند. روحيه و رفتار انسان را عوض ميکند. مورد بعد اتصال شب به صبح است. شب که مشغول عبادت هستند، «سُجَّداً وَ قِياماً» (فرقان/64) وصل به صبح شود. روايت داريم نماز ما با ما سخن ميگويد، اگر نماز را با شرايط انجام دادي، خدا حفظ کند تو را همانطور که مرا حفظ کردي. ولي اگر بي حال و بي خيال بودي، نماز ميفرمايد: همانطور که مرا ضايع کردي، خداوند تو را ضايع کند. انشاءالله نمازهاي ما عالي و متعالي باشد.
شريعتي: انشاءالله جزء کساني باشيم اهل نماز باشيم و محافظت کنيم از نمازهايمان، انشاءالله. از امام راحل عظيم الشأن بشنويم.
حاج آقاي لقماني: يک داستان خيلي زيبايي است که باعث درس و عبرت و نصيحت براي همه ما است. امام ميخواستند يک تصميم بسيار مهمي بگيرند. سران سه قوه را دعوت کردند. مقام معظم رهبري آنوقت رئيس جمهور بود. بعضي از شخصيتهاي علمي، مذهبي را با هم دعوت کردند. صدا از حسينيه جماران ميآمد.A A A ما منتظر خميني هستيم. خدايا خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار! براي امام دعا ميکردند. امام رو کردند به حاضران جلسه و فرمودند: صدا را ميشنويد. گفتند: بله! درود بر خميني! امام يک جملهاي فرمودند: بزرگان ما قسم جلاله نميخورند. والله و بالله، ولي امام اين شخصيت والا فرمودند: والله قسم اگر اين جمعيت فردا همين ساعت بيايند بگويند: مرگ بر خميني، براي من هيچ فرقي نميکند. من نميخواهم قهرمان ملي شوم. ميخواهم خدا از دستم راضي باشد. ما کساني را داشتيم يک عمر بندگي و عبوديت دارند اما در يک عروسي استقامت ندارد و همه را بر باد ميدهد. «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/30) ما در استقامت ميمانيم. اگر استقامت کنيم، «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» درود خدا بر امام راحل و همه شهدا که ما هرچه داريم از سفره معرفت و بصيرت اين عزيزان داريم.
شريعتي: انشاءالله روح امام عزيزمان و روح همه شهداي انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس شاد باشد، امروز که روز شهادت اميرالمؤمنين است، انشاءالله همه مهمان سفره مولي الموحدين، اميرالمؤمنين علي(ع) باشند. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد، درجات امام راحل ما عالي است، متعالي بگردان. ما را مديون شهيدان نميران. به حق محمد و آل محمد، ما را علوي بگردان. نسلي علوي نصيب ما بگردان. کشور ما، ملت ما، رهبر ما از گزند حوادث مصون بدار. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي:
زخميام التيام ميخواهم *** التيام از امام ميخواهم
السلام عليک يا ساقي *** من عليک السلام ميخواهم
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»