اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

97-01-22-حجت الاسلام والمسلمين لقماني – هنر خوب زيستن(چشم انداز زندگي دين باوران)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 22-01-97

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بي تاب‌تر از جان پريشان در تب *** بي خواب‌تر از گردش هذيان بر لب
بي رؤيت روي او بلا تکليفم *** همچون گل آفتابگردان در شب

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، به همه‌ي بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز. انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال بهترين‌ها را نصيب شما کند. روزها و ايام پاياني ماه رجب را تجربه مي‌کنيم. انشاءالله از اين فرصت باقيمانده نهايت استفاده را بکنيم و با دلهاي پاک وارد ماه شعبان شويم. حاج آقاي لقماني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله روزهاي پاياني ماه رجب را همه قدر بدانيم. به ويژه شهادت امام کاظم و بعد هم مبعث پيامبر را صميمانه تبريک مي‌گويم. روزي که براي اهل عبادت به پهناي عمر عظمت و ارزش دارد.
شريعتي: با حاج آقاي لقماني روزهاي چهارشنبه خوبي را تجربه مي‌کنيم در ذيل بحث هنر خوب زيستن و نکاتي که در اين هفته‌ها مي‌شنويم. فايل‌هاي صوتي و متني ما در فضاي مجازي قرار دارد مي‌توانيد دنبال کنيد. ببينيم امروز براي ما چه به ارمغان آوردند و قرار است چه نکات لطيفي را بشنويم.
حاج آقاي لقماني:
چندي است هواي چشم من باراني است *** هر خشت دلم بيانگر ويراني است
بيماري دوري از خدا را دارم *** تجويز پزشک من حرم درماني است
انشاءالله خدا قسمت همه بکند، در ماه رجب و ماه شعبان در حرم اهل‌بيت باشند ولو يک روز و يک ساعت غنيمتي است. در ماه رجب زيارت حضرات معصومين خيلي فضيلت دارد. عزيزاني که نمي‌توانند از همين‌جا دل‌هايشان را روانه کنند. بحث امروزم چشم انداز زندگي افراد مذهبي در آموزه‌هاي ديني است. يک تصور نادرست و غلطي گاهي براي بعضي از افراد هست که افراد مذهبي محکوم هستند به غم و غصه و درد و اندوه و گريه در حالي که اينطور نيست. ماه شريف رجب يکي از اعمالي که در آن واجب شده اين است که اگر در حرم اهل‌بيت رفتيد، زيارت رجبيه بخوانيد. گفت: بوي گل را از چه جوييم از گلاب! حالا که ما توفيق نداريم يا لياقت نداريم خدمت حضرت مهدي(ع) مرف شويم، نايب عزيزان حضرت جناب ابوالقاسم حسين بن روح يک سه صفحه‌اي زيارت رجبيه را بيان کردن. که اگر در مشاهد مشرفه و حرم اهل بيت مشرف شديد، اين سه صفحه را بخوانيد. شروع خيلي زيبايي دارد و پايان زيباتر، امروز اين را يک مروري کنيم که بهره ببريم.
شريعتي: زيارت رجبيه در مفاتيح شيخ عباس قمي هست، دوستان مي‌توانند بهره‌مند شوند.
حاج آقاي لقماني: اول ايشان خدا را شکر کردند مثل تمام زياراتي که داريم با حمد و ستايش خداوند و اين عادت فوق العاده‌اي است. عادت کنيم صبح تا شب الحمدلله بگوييم. نعمت‌هاي خداوند بر ما سرازير مي‌شود. «الحمدلله الذي اشهدنا مشهد اوليائه في رجب» حمد و سپاس مخصوص خدايي است که در ماه رجب ما را به زيارتگاه و دوستان خود رسانيد. اول حمد مي‌کنيم بعد فراز پاياني است. خدمت علي بن موسي الرضا، «أن يرجعني من حضرتکم» من دارم برمي‌گردم، اين خواسته‌ها را از شما دارم. 1- «خير مرجعٍ» بهترين بازگشت. ما گاهي در زندگي دنبال خوشي هستيم، گاهي خوبي، در خوبي، خوشي هم هست مخصوصاً خوشي معنوي، ولي در خوشي معلوم نيست خوبي باشد. خيلي تفاوت هست. لذا در دعاها هم خوبي را بخواهيد، خوب بودن را، دنبال مهم بودن نباشيد. مشهور بودن نه، بهترين بازگشت، 2- «الي جَناب مُمرع» جَناب يعني همراه و جَنب، به چه چيزي؟ به سوي جلگه‌ي سرسبز و آباد. مي‌توانم؟ بله. انسان افکارش چهارسو داشته باشد مي‌تواند يک زندگي مرفه هم در دنيا و هم در آخرت داشته باشد. غير از آرامش، آسايش هم داشته باشد. مي‌تواند، بله!
جواني سربازي‌اش تمام شده بود، به مشهد رفت. پاي بوسي علي بن موسي الرضا که تشکر کند. مي‌گويد: از حرم علي بن موسي الرضا بيرون آمدم، از يکي از خدام پرسيدم: اينجا روحاني کاردرست که روحاني و معنوي باشد، چه کسي هست؟ گفت: آ شيخ علي نخودکي اصفهاني! به محضر ايشان رفتم، گفتم: من سربازي‌ام تمام شد. سه خواسته از علي بن موسي الرضا داشتم. آمدم شما راهکار بدهيد به آن برسم. خودم چه کنم به آن برسم؟ گفتم: دلم مي‌خواهد تا جوان هستم به حج بروم و آس و پاس هم هستم. هيچ چيزي ندارم. ديدم ايشان يک نگاهي به من کردند و فرمودند: عزيزم نماز اول وقت! خواسته دوم اين است که دوست دارم مؤمن و مذهبي باشم. «الي جَناب مُمرع» يک زندگي سر سبز داشته باشم ولي وضعم هم خوب باشد. راحت خرج کنم و راحت جايش پر شود. ايشان فرمودند: عزيزم، نماز اول وقت! گفتم: يک همسر بيست بيست مي‌خواهم. فرمودند: نماز اول وقت! من جواني کردم و گفتم: حاج آقا اينهايي که يک کليد شد. ايشان فرمود ولي شاه کليد است!
تا که از جانب معشوق نباشد کششي *** کوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد
ما بايد زمينه را فراهم کنيم و آنها هم لطف مي‌کنند به ما، اول «خير مرجعٍ» بهترين بازگشت، «الي جناب مُمرع» يک زندگي سر سبز و آباد، دستم پر باشد. 3- «و خفض عيشٍ» زندگي آسان، صدمه نخورم و زجر نکشم. امام کاظم(ع) فرمودند: زندگي را بر خودتان آسان بگيريد که اگر کسي آسان گرفت خداوند خير و برکت و آرامش ايجاد مي‌کند. خود ما سخت نگيريم، بعضي عزيزان مي‌گويند: ما امسال راحت هستيم، مي‌گوييم: چرا؟ خانم ما توقع‌اش را پايين آورد. من هم مدارا کردم. عيد خيلي خوبي داشتيم. اذيت نشديم. دکوراسيون هم عوض نکرديم. هر مقدار انسان آسان بگيرد، آساني برايش ايجاد مي‌شود. در روايت داريم اگر مو را از ماست بکشيد خداوند هم با شما همينطور است. سوم «خفض عيشٍ» زندگي آسان.
4- «موسعٍ» همواره وسيع، اتوباني و راحت. اذيت نشود، وقتي انسان اينطور شد و هموار و وسيع شد، انفاق و مهرباني هم خيلي راحت و دلچسب مي‌شود. 5- «دَعَةٍ» آسايش، تنم آرام باشد و زندگي من خوب باشد. روايتي که داريم نشانه‌هاي سعادت براي فرد چند چيز هست. مرکب راهوار، خانه‌ي وسيع، همسر صالح، فرزند شايسته، نشانه سعادت است. يعني خانه که بزرگ باشد انسان مرتب به ديوار نمي‌خورد و خلقش تنگ نمي‌شود. داريم همسايه خوب، نشانه‌هاي سعادت است. گاهي انسان ندارد ولي مي‌تواند وجودش را وسيع کند. علاوه بر آسايش يک آرامشي هم پيدا کند.
6- «و مهل الي حين الاجل» مهلتي تا هنگام مردن، يعني چه؟ بعضي از مواقع ما مقدرمان هست، 70، 75 سال زندگي کنيم، خودمان خراب مي‌کنيم. يک خانم گفت: از شهرمان مي‌خواستيم به تهران بياييم، يازده شب شوهرم گفت: برويم. گفتم: بخوابيم، فردا صبح حرکت کنيم، خوابت نبرد. هرچه اصرار کرديم، گوش نکرد. شب‌ها 40 درصد ديد انسان کم مي‌شود. حرکت کرديم و نيم ساعت بعد خوابمان برد. او هم پشت فرمان خوابش برد. هم خودش کشته شد و هم دو تا بچه‌هايم، من دارم ديوانه مي‌شوم! انشاءالله به حق محمد و آل محمد اين ايام موت فُجعه، مرگ ناگهاني، در دعاها داريم از خدا بخواهيد اين مرگ نصيب شما نشود. «مهل الي حين الاجل» تا پايان عمر طبيعي زنده باشيم. موت فجعه چيست؟ هشت صبح يک نفر از خانه بيرون بيايد، نه صبح تصادف کند، ده صبح از دنيا برود. يازده صبح اقوام جمع شوند و دوازده دفن شود. در روايت داريم تب پيک رحمت خداوند است. بيماري، نسان فرصت جبران دارد. طلب حلاليت کند. صدقه زياد بدهيد. آيت الله بهاءالديني مي‌فرمودند: اگر گير و گرفتاري در زندگي‌تان هست سه کار خيلي مؤثر است. ريختن خون يا قرباني، دفع بلا مي‌کند. ختم صلوات بر محمد و آل محمد، يکي هم چهل حديث کساء. هر مفاتيحي منتخب يا کليات دو صفحه پاياني‌اش حديث کساء است. يا چهل نفر با هم مي‌خوانند يا يک نفر هر ساعتي از شبانه روز چهل بار بخواند، دفع بلا مي‌کند.
يکي از علما مي‌گفتند: من مي‌خواستم به کربلا مشرف شوم. هي الهامي به من مي‌شد، صدقه بدهم. يک روز هشت بار صدقه دادم. در مسير تصادف بسيار بدي کرديم. انگار مرا از روي صندلي بلند کرد و روي تخته سنگ گذاشت. هرکس مي‌آمد مي‌گفت: همه کشته شدند. من چون تحقيق کردم، صدقه مرگ حتمي حتمي حتمي انسان را برطرف مي‌کند. اينقدر مؤثر است. «مهل الي حين الأجل» عمر سرمايه است، سود نيست. اينکه بزرگان ما فرمودند: از عمر انسان استفاده کند و بيشتر کار خير کند که براي ابديت مفيد باشد. لذا يکي از نشانه‌هاي جاهل اين است که بي توجه به عمر است. يکي از ويژگي‌هايي که براي جاهل است، همين است، با سرعت رفتن و تند رفتن. يک لحظه انسان چشم باز مي‌کند مي‌بيند جوان گل تصادف کرده است.
7- «و خير مَصيرA A  A » بهترين سرانجام، خدايا به حق اين ماه شريف و به حق مبعث پيامبر بهترين سرانجام و عاقبت بخيري را نصيب همه ما بگردان. فوق العاده است. «اللهم اجعل عواقب» عاقبت سياسي، عاقبت مالي... داستان امروز من در مورد حضرت امام(ره) است. قبل از سال 42 امام هنوز به تبعيد نرفته بودند. در يک اتاق همه علما بودند. يک نفر گفت: حضرات علماء اگر يک دعاي مستجاب داشته باشند، از خدا چه مي‌خواهند؟ حاج آقاي قرائتي يک مطلبي را مي‌گويند که به کسي گفتند: سه دعاي مستجاب داري. گفت: زن من زيباترين زن‌ها شود. ديد گرفتار شد. زشت ترين زنها شود، ديد نمي‌تواند تحمل کند. گفت: به همان حالت اول برگردد. سه دعا از دست رفت. يکي از علماء گفت: من علم مي‌خواهم. سينه‌ام سرشار از علم شود. ديگري گفت و گفتند، نوبت به امام(ره) رسيد. بي دليل نيست که خداوند يک سري نعمت به يکي مي‌دهد. امام فرمود: من عاقبت بخيري مي‌خواهم!در آن لحظات پاياني تمام دلبستگي‌هاي انسان جلوي چشمش است. گاهي دلبستگي به يک فرش، به يک ماشين، به يک موبايل نمي‌گذارد انسان راحت جان بدهد. ما کساني را داشتيم با چه سابقه خوبي لحظات آخر نتوانستند «اشهد أن لا اله الا الله» بگويند. چرا؟ دوست من به آن مقام رسيد، من نرسيدم. نعوذ بالله خدا در حق من ظلم کرد. نگفت و مُرد! «خير مَصيرٍ» دعا کنيم وقت استجابت دعا، براي همه دعا کنيم. بهترين سرانجام و عاقبت بخيري را بخواهيم.
فراز بعدي «و محلٍّ في النعيم الأزل» بهترين جايگاه در بهشت ابدي، نزد پيامبر آمد و گفت: يا رسول الله! دوست دارم با شما محشور و همنشين شوم. پيامبر فرمودند: سجده‌هايت را طولاني کن. زيباترين حس سجده اين است که در گوش زمين پچ پچ مي‌کني و در آسمان صدايت شنيده مي‌شود. بعضي‌ها عق سجده هستند. سجده يونسيه! هروقت هر مقدار که انسان حس داشت بگويد. همين مقدار که انسان بهترين عضو را پايين بياورد، سجده، با تمام وجود خضوع کند. مثل يک کبوتر بال پهن کند. طوري سجده کنيد که اگر سجاده از زير پايت کشيدند، واقعاً روي زمين بخوريد. نمايشي نباشد. بهترين حال انسان سجده است. انسان را خاکسار مي‌کند. پيامبر فرمودند: سجده‌هايت را طولاني کن يک معنايش در نماز است، يک معنا اين است که مسير زندگي‌ را بر عبوديت قرار بده. اين دکمه را بزنم بعضي از عکس‌ها را ببينم. خدا راضي هست يا نه؟ نه. اين مال را خدا راضي هست يا نه؟ نه. اين رفت و آمد و وصلت را، اين شراکت را، با من محشور مي‌شوي، چون پيامبر هم همينطور بودند.
نوريان مر نوريان را طالبند *** ناريان مر ناريان را جاذبند
9- «والعيش المقتبل» يک زندگي و آينده‌اي که «دوام الأُکُل» خوردني‌هاي مدام، نوشيدني‌هايي گوارا، دنبال هم بدون بيماري و درد و رنج! بعضي همه چيز دارند و سلامت ندارند. خود ما گاهي يک سر درد داريم بهترين غذا را نمي‌توانيم بخوريم. مزه نمي‌دهد. خدايا به حق محمد و آل محمد در اين ماه شريف تمام مريضان را لباس عافيت بپوشان. دل همه را شاد بگردان. نکته پاياني بدون خستگي، تنگي و ملال، اين دورنما يا چشم انداز زندگي مذهبي‌هاست. بهترين راه، کوتاهترين راه، زيباترين راه، راه بندگي است. اگر انسان مي‌خواهد از آن طرف برود که زود برسد، نمي‌شود. هدفمند و آرمانگرا بودن باعث مي‌شود زندگي انسان در همين دنيا هم شيرين باشد.
من در اين فراز يک روايت از پيامبر بگويم. براي تمام گروه‌هاي سني فوق العاده است. پيامبر فرمودند: خداوند فرشته‌اي دارد هرشب بر سر خانه‌هاي شما مي‌آيد و فرياد مي‌زند. ندا مي‌دهد «يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا» (مستدرك‏الوسائل، ج 12، ص 157) فرزندان بيست ساله، چرا از ده ساله شروع نکرد؟ بيست سال يواش يواش انسان ديگر سر عقل مي‌آيد. بهار بندگي و زندگي بيست سالگي است که انسان توان داشته باشد. «يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا» بيست ساله‌ها بازيگوشي و هوس بازي نکنيد. تلاش کنيد و در زندگي زياد کوشش کنيد. ذخيره آخرتتان را همين الآن آماده کنيد.
روايت داريم جوان نيمه شب نزديک اذان بلند شود نماز شب بخواند. امام صادق در توحيد مفضل مي‌فرمايند: رطوبت مغز جوان زياد است. خوابش هم زياد است. اين به هر صورتي که هست بلند مي‌شود. گاهي تلو تلو مي‌خورد. خداوند به فرشته‌ها مي‌گويد: ببينيد! از عشق و علاقه من چه مي‌کند؟ گواه باشيد که من تمام گناهانش را بخشيدم. به خاطر عشق و علاقه به من است. در جواني پاک بودن شيوه پيغمبري است! انسان مي‌تواند يک سلسله کارها را بکند. «يا أبنا الثلاثين لا تغرنکم الحياة الدنيا» سي ساله‌ها حالا که وارد زندگي شديد، چرب و شيرين و خوشي‌هاي زندگي، مراقب باشيد زندگي دنيا شما را فريب ندهد. من بايد وضعم از هر راهي خوب شود. به هر قيمتي نباشد. روي اصول جلو برويد. مغرور نباشيد. زندگي شما را فريب ندهد. عزيزاني که کودکي و نوجواني سختي را گذراندند، تا به يک رفاه نسبي مي‌رسند ديگر مراعات نمي‌کنند.
«يا أبنا الاربعين» چهل ساله‌ها نيمه دوم زندگي شروع شد. «ما ذا اعددتم للقاء ربکم» براي ملاقات پروردگار چه آماده کردي؟ چهل عدد کمال است. عزيزاني که چهل ساله شدند تا وارد مرز چهل سالگي شد، انسان يک نوع پختگي دارد. عجله و شتاب ندارد. حرف را مزه مي‌کند. تا انسان به اين مرز رسيد بايد مراقب باشد. روايت داريم وقتي نيمه دوم زندگي شروع شد، انسان پا به سن گذاشت و مسن شد، خداوند به فرشتگان مي‌گويد: هيچ عمل او را از قلم نياندازيد. تو ديگر چرا اين نگاه را مي‌کني؟ همه را يادداشت کنيد. گناهي را که ممکن است خداوند براي جوان ببخشد، همان گناه را براي افراد مسن نمي‌بخشد. خدا نعمت به تو داده است. خداوند سرمايه‌اي به نام عمر به تو داد. مي‌توانستي در کودکي از دنيا بروي. خدا اين نعمت را داد بايد مراقبت کني.
«يا أينا الخمسين أتاکم النذير» پنجاه ساله‌ها مرگ دارد مي‌آيد، مراقبت کنيد. مواظب خودتان باشيد. «يا أبنا الستين زرعٌ أن حصاده» کشتزار شما وقت درو رسيد. ببين چه داري درو کني؟ بعضي از قلب‌ها را باز مي‌کنند، روز قيامت «أَفْئِدَتُهُمْ‏ هَواءٌ» (ابراهيم/43) هيچي درونش نيست. پر از خالي است. صبح تا شب چيزهاي بيهوده ياد گرفته است. فلان هنرپيشه زن فلاني است. هيچ چيز به درد نمي‌خورد. بايد دنبال درو بروي!
يک اشاره به صحبت حاج مرشد چلويي بکنيم که در برنامه قبل گفتيم وقتي در تهران کسي از دنيا مي‌رفت، رسم هست يک چند قدمي تشييع مي‌کنند و بعد در آمبولانس مي‌گذارند براي تدفين مي‌برند. تا مي‌خواستند بدني را سوار ماشين کنند، ايشان مي‌گفتند: بگذاريد روي زمين! مؤمنين و مؤمنات ايشان را ببينيد براي درو رفت! رفت براي زندگي! تا حالا بازي بود. ببينيد داريد با خودتان چه مي‌کنيد. آغاز سال جديد هستيم يک مقدار تأمل و تفکر کنيم.
«يا أبنا السبعين نودي لکم فأجيبوا» مرگ ندا مي‌دهد. چشم ضعيف مي‌شود. گوش ضعيف مي‌شود. دست به عصا، اينها همه نشانه‌هاي مرگ است. خودتان را آماده کنيد. بعضي هستند مرتب مواظب هستند. حتي بعضي هرشب وصيت نامه زير سر دارند. ممکن است هر آن بيدار نشوم. تا اين مقدار مراقب هستند. کوچترين خراشي به دل کسي باشد او را پيدا مي‌کند و حلاليت مي‌طلبد. کنار پل صراط يک دستگاه خودپرداز هست براي کساني که بدهکار بودند، نمي‌دانند مبلغ چيست و طلب چيست. همين‌جا بدهيد. آنجا انسان گير است. تا طرف گفت: بدهي مرا بدهد، انسان مي‌دهد. همين الآن انسان اجابت کند.
«يا أبنا الثمانين» هشتاد ساله‌ها! «أتَتکُم الساعة و أنتم غافلون» موقع کوچ فرا رسيد و شما در غفلت به سر مي‌بريد. بعد پيامبر چند گروه را بيان کردند که اينها باعث نجات انسان مي‌شود. «لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ» اگر بندگان رکوع کننده نبودند. «وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ» انسان‌هايي که اهل خضوع و خشوع بودند، نبود. «وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ» بچه‌هاي شيرخوار نبودند «وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ» حيوان‌هاي چرنده نبودند، عذاب و بلاهاي گناهان گريبان شما را مي‌گرفت و همه شما جوانمرگ مي‌شديد و زود از دنيا مي‌رفتيد ولي به برکت اينها زنده هستيد. حالا که زنده هستيد قدر بدانيد. قدر عمر و جمال و جواني و زندگي را بدانيد. يک تحول و تغييري پيدا کنيد. احسن الحال پيدا کنيد تا خداوند احسن‌ها را نصيب شما کند انشاءالله.
شريعتي: چشم انداز يک زندگي کاملاً آرام و با نشاط و توأم با حسن عاقبت در زيارت رجبيه موضوع صحبت‌هاي حاج آقاي لقماني عزيزمان بود در روزهاي پاياني ماه رجب، انشاءالله از اين فرصت استفاده کنيم. دوستاني که در مشاهد مشرفه هستند ما را دعا کنند و ياد کنند. امشب شب شهادت امام موسي کاظم هست، دوستاني که کاظمين مشرف هستيد و صداي ما را مي‌شنويد، دعا کنيد که زيارت حضرت امام کاظم و امام جواد نصيب همه ما شود. دوستاني هم که در مشهد هستند ما را دعا کنند. امروز صفحه 286 قرآن کريم، آيات 39 تا 49 سوره مبارکه اسراء را تلاوت خواهند کرد. اين هفته از انديشمند مجاهد شهيد محمد باقر صدر ياد مي‌کنيم. انشاءالله مهمان سفره اهل‌بيت (ع) باشند. چقدر خوب است در شب شهادت امام موسي کاظم(ع) تلاوت اين آيات را هديه به روح بلند و آسماني حضرت بکنيم و از ثواب و برکات آن بهره‌مند شويم.
«ذلِكَ‏ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً «39» أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيماً «40» وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَ ما يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً «41» قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ إِذاً لَابْتَغَوْا إِلى‏ ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا «42» سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيراً «43» تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً «44» وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً «45» وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً «46» نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى‏ إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً «47» انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا «48» وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً «49»
ترجمه: اين (دستورات) از حكمت‏هايى است كه پروردگارت بر تو وحى كرده است، و با خدا معبودى ديگر قرار نده كه سرزنش شده و رانده، در دوزخ افكنده خواهى شد. آيا (مى‏پنداريد) پروردگارتان شما را با داشتن پسران برگزيده و خودش از فرشتگان، دخترانى گرفته است؟ همانا شما سخن (و تهمت) بزرگى مى‏گوييد. وبه يقين، ما در اين قرآن (حقايق را با بيان‏هاى گوناگون و) مكرّر بيان كرديم، تا پند گيرند، و جز بر رميدگى آنان نيفزود. بگو: اگر با خداوند، خدايانى بود- آنگونه كه مشركان مى‏گويند- در آن هنگام آن خدايان در پى يافتن راه نفوذى به سوى خداى صاحب عرش بودند (تا قدرت را از او بگيرند). خداوند منزّه و برتر است از آنچه مى‏گويند، برترى بزرگ! آسمان‏هاى هفتگانه وزمين و هر كه در آنهاست، تسبيح خداوند را مى‏گويند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه با ستايش، از او به پاكى ياد مى‏كند، ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد. همانا او بردبار و آمرزنده است. و هرگاه قرآن مى‏خوانى، ميان تو و كسانى كه به قيامت ايمان ندارند، حجابى ناپيدا (و معنوى) قرار مى‏دهيم (تا از درك معارف حقّ محروم بمانند). و بر دلهاى آنان (كفّار) پوشش‏هايى قرار داديم تا آن را نفهمند ودر گوشهايشان سنگينى (تا حقّ را نشنوند). و چون پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد كنى، آنان پشت كرده و گريزان مى‏شوند. ما داناتريم كه چون به تو گوش مى‏دهند، براى چه گوش مى‏دهند و آنگاه كه (براى خنثى كردن تبليغات پيامبر) با هم نجوا مى‏كنند (نيز بهتر مى‏دانيم چه مى‏گويند). آن زمان كه ستمگران (به ديگران) مى‏گويند: شما جز از مردى افسون شده پيروى نمى‏كنيد (آن را هم مى‏دانيم). (اى پيامبر!) بنگر كه چگونه براى تو مثلها زدند و در نتيجه گمراه شدند، پس نمى‏توانند راه حقّ را بيابند. و گفتند: آيا آنگاه كه ما استخوان‏هاى پوسيده و پراكنده شويم، آيا براستى ما با آفرينشى تازه، برانگيخته مى‏شويم؟
شريعتي: انشاءالله به برکت آيات نوراني قرآن کريم دل و جانتان بهاري باشد، انشاءالله. اشاره قرآني را بفرماييد و بعد هم از شهيد صدر براي ما بگوييد.
حاج آقاي لقماني: آيه 39 سوره اسراء مي‌فرمايد: «ذلِكَ‏ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ» اين احکام از حکمت‌هايي است که پروردگارت به تو وحي فرستاد. يکي از گمشده‌هاي زندگي مؤمنان حکمت است. حکمت فراتر از علم و سواد است. واقعيات زندگي است. بعضي‌ها اولوالالباب هستند. مغز وقايع را مي‌بينند و مي‌دانند. حکمت از حَکَمَ مي‌آيد، انسان لگام به خودش بزند، سنجيده حرف بزند و نگاه کند، بشنود و بخورد و بپوشد. فراتر از صحنه‌هاي ظاهري انسان به واقعيات نگاه کند. قرآن هم قرآن حکيم مي‌گويند چون انسان را به حکمت مي‌رساند. لذا انبياي الهي «يُزَكِّيهِمْ‏ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (آل‌عمران/164) يکي از وظايفشان اين بود. راه و شيوه چه بوده است؟ «ادْعُ‏ إِلى‏ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَة» (نحل/125) اول حکمت و بعد موعظه حسنه و بعد گفتگوي جدال آميز و مثبت. حکمت گرفتني است و انسان بايد از خدا بگيرد. زمينه را فراهم کند.
تا که از جانب معشوق نباشد کششي *** کوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد
منتهي زمينه‌ها را ما فراهم مي‌کنيم. «يُؤْتِي‏ الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ» (بقره/269) خداوند به کسي که خواست مي‌دهد. «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً» خير کثير خدا به او مي‌دهد. خدا رحمت کند حاج آقا مجتبي تهراني را، ايشان صاحب حکمت بودند. امروز روزي است که پيامبر در سال هفتم هجري قمري فرماندهي سپاه را به اميرالمؤمنين براي فتح قلعه خيبر دادند. يادي کنيم از ايشان و جمله‌اي که فرمودند. من توفيق داشتم مدتي شاگرد حاج آقا مجتبي بودم. کار فرهنگي با کارخانه قالب سازي صابون خيلي فرق مي‌کند. چون جمله را از ايشان گرفتم، ايشان در تک تک اين واژه‌ها شريک هستند. پدران و مادراني که مي‌خواهند باقيات الصالحات خوبي داشته باشند، يک فرزند عالم و روحاني و براي ابديت داشته باشند، اين جمله را خوب گوش بدهند، فوق العاده است. ايشان فرمودند: وقتي سپاه اسلام چندين بار شکست خورد، افراد پر مدعا مي‌رفتند و برمي‌گشتند، يک عده مجروح و يک عده شهيد مي‌شدند. پيامبر يک شب فرمودند: من فردا صبح عَلم را به دست کسي مي‌دهم که خدا او را دوست دارد و او هم خدا را دوست دارد و رسول خدا هم او را دوست دارد. فردا صبح فرمودند: علي بيايد. اميرالمؤمنين آمدند. امير مؤمنان سواره، فرمانده لشگر و پيامبر پياده دارند مشايعت مي‌کنند و فرمانده کل قوا هستند. در اين لحظات پيامبر به فرمانده سپاه چه بايد بگويند؟ چند بار هم شکست خوردند و مجروح شدند. جمله‌اي که پيامبر به امير مؤمنان فرمودند باعث شد من طلبه شوم. علي جان! اگر خداوند به وسيله تو يک نفر از اين يهود و خيبر را هدايت کرد براي تو بهتر است از دنيا و آنچه در دنياست!
هدايت به دست خداوند است. ولي گاهي انسان وسيله مي‌شود. يک جمله مي‌گويد. يک نفر دائم الوضو است در تمام ثوابش شريک است. هرکسي امروز پاي تلويزيون و راديو عشق طلبگي پيدا کرد براي فرزندش، براي خودش، در ثوابش ايشان شريک هستند. «يا علي! لانْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلا وَاحِداً خَيْرٌ لک من الدنيا و ما فيها» (منية المريد، ص 101) بهتر است از دنيا و آنچه در دنياست. حکمت و علم را ببينيد. لذا به لقمان حکيم حکومت پيشنهاد شد، حکمت هم پيشنهاد شد. حکمت را پذيرفت.
امام صادق فرمودند: لقمان حکيم اين ويژگي را داشت. ما مي‌خواهيم حکيم شويم و حکمت پيدا کنيم، بسيار فکر مي‌کرد و فکور بود. به خداوند ايمان داشت و عشق به خداوند داشت. سر بزنگاه‌ها من و خدا، هوس و خدا، وسوسه و خدا، خدا را انتخاب مي‌کرد. اينجا بزنگاه‌هاي زندگي است. سوم تيزبين و دلسوز بود. با حياء بود. نيروي بازدارنده دروني که انسان را از گناه شرعي و عقلي و عرفي حفظ مي‌کند. هيچکس در خانه نيست. هيچکس پاي سيستم نيست، اما حياء دارد. ويژگي بعد امام صادق فرمودند: زياد با دانشمندان نشست و برخاست مي‌کرد. رها نبود! دلم مي‌خواهد و دوست دارم نمي‌گفت. ويژگي بعد اينکه بسيار با هواهاي نفساني مبارزه مي‌کرد و ويژگي پاياني حضرت لقمان حکيم اين بود که بنده خوب خدا بود. جمله‌اي را از لقمان حکيم نقل مي‌کنند و مي‌فرمايند: اگر در نماز بودي قلبت را حفظ کن. ما حضور قلب داريم نه احضار قلب. يعني قلبت از صبح تا ظهر طوري رفتار کرده باشد که عملاً حاضر باشد به زور نمي‌شود. نکته دوم اينکه اگر در حال غذا خوردن بودي حلقت را مواظب باش. اگر در حال نشست و برخاست با مردم بودي مراقب زبانت باش. اينها حکمت مي‌آورد. انشاءالله خدا اين حکمت را نصيب همه ما بگرداند.
شريعتي: آن روايت بسيار زيبا که هرکس چهل روز اعمالش را براي خدا خالص کند، «جَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِن‏ قَلْبِهِ‏ الى‏ لِسانِه» از قلبش به زبان سرچشمه‌هاي حکمت جاري مي‌شود. انشاءالله نصيب همه ما بشود. از مرحوم شهيد صدر براي ما بگوييد.
حاج آقاي لقماني: خداوند مرحوم صدر را رحمت کند که يک حکيم بود. يک انديشمند بودند. ايشان فوق العاده باسواد بودند. بعد از پيروزي انقلاب ايشان يک جمله خطاب به امام رهبر کبير انقلاب نوشتند. «ارزش زندگي انسان به اندازه‌اي است که از فکر و وجود و زندگي خود به ديگران فايده مي‌رساند.» چکيده آيات و روايات همين است. کسي که از حکمت دور باشد رو به سقوط و حتي رو به پستي مي‌گرايد. مراقبت نياز دارد. انشاءالله خداوند مثل لقمان حکيم به همه ما توفيق بدهد نشست و برخاست با پاکان و دانشمندان داشته باشيم، هر روز و هر لحظه خودمان را بازکاوي کنيم. اگر يک خطايي کرديم به فطرت خودمان برگرديم که انشاءالله يک عمر نوراني داشته باشيم مثل همه سمت خدايي‌هاي عزيز. انشاءالله.
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم. بهترين‌ها را براي همه شما آرزو مي‌کنم.
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد حکمت نصيب ما بگردان. تقواي واقعي نصيب ما بگردان. به حق محمد و آل محمد دل همه سمت خدايي‌ها را شاد شاد شاد بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: امشب شب شهادت امام کاظم(ع) هست، دلهايمان را راهي کاظمين مي‌کنيم. آنهايي که در مشهد هستند انشاءالله در جوار بارگاه ملکوتي فرزند بزرگوارشان دعاگو و نايب الزياره همه ما باشند.