اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-12-09-حجت الاسلام والمسلمين لقماني – هنر خوب زيستن(تدبير در زندگي)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 09-12-96

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در جاده‌ها ديگر سواري نيست، باور کن *** گردي نمي‌خيزد غباري نيست، باور کن
دريا خساست مي‌کند با دشت‌ها اي ابر *** باري که باراني بباري نيست، باور کن
ايوان به ايوان مي‌روي اما گل نرگس *** بيرون از اين گلدان بهاري نيست باور کن
حتي اگر منصور هم باشي براي تو *** در کوچه‌هاي شهر داري نيست باور کن
حتي اگر ايوب هم باشيم در اين عصر *** وقتي براي بردباري نيست باور کن
شمشيرهامان در غلاف از جوهر افتاده است *** در دست مردم ذوالفقاري نيست باور کن
با آسمان هر شب به دنبال تو مي‌باريم *** در چشم‌هامان اختياري نيست باور کن
بار امانت روي دوش عاشقان مانده است *** سنگين تر از اين بار، باري نيست باور کن
با تو قراري داشتيم از سالهاي دور *** اما دگر ما را قراري نيست باور کن

شريعتي: سلام مي‌کنم به شما و ايماني که از آن سرشار هستيد. سلام به شما و دلهاي دريايي شما، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي لقماني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم.
شريعتي: بحث ما با حاج آقاي لقماني در مورد هنر خوب زيستن بود. قرار شد هنرمندانه زندگي کردن را ياد بگيريم، به بحث قوام عيش رسيديم. در مورد حسن تدبير و حسن تقدير صحبت مي‌کنيم. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم.
به چشم خويش ديدم در بيابان *** که آهسته سبق برد از شتابان
سمند تيز تک از پا فرو ماند *** شتربان همچنان آهسته ميراند
يکي از زمينه‌هاي رفاه و راحتي، آرامش و آسايش در زندگي انسان، زندگي بي دغدغه، بدون حاشيه و همراه با آرامش است. چه بکنيم دست پيدا کنيم؟ بعضي در اين زمينه نقطه نظراتي دارند. اگر فقير نباشيم کار حل است. يعني ثروت، اگر گمنام نباشيم ديگر تا ته زندگي را شاد هستيم يعني شهرت، از آن طرف هم اگر مدرک نداشته باشيم بد است. اگر هم از نظر علمي به جايگاهي برسيم و مدرک داشته باشيم يک زندگي خوب و عالي خواهيم داشت. در تجربيات همه ما مي‌دانيم که اينها عموماً جواب نمي‌‌دهد. سراغ چشمه و سرچشمه رفتيم. اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «قوام العيش حسن التقدير و ملاکه حسن التدبير» بخش اول را توضيح داديم. حضرت فرمودند: قوام زندگي، استمرار زندگي و قرص و محکم بودن زندگي اول اندازه نگاهداري خوب است. بي مغز، وارد زندگي نشود. هرچيزي به اندازه باشد. ملاکش چيست؟ فرمودند: خوب برنامه‌ريزي کردن!
زندگي‌ها دو گونه است. گاهي برنامه روزي است و گاهي برنامه ريزي است. زندگي که با برنامه روزي باشد، باري به هر جهت و بي خيال بازي است. امروز زندگي را مي‌بينند. ولي برنامه ريزي آينده را در الآن مي‌آوريم. اين خيلي مهم است لذا آينده نگري يا تعبيري کرديم پس اندازها، آينده نگري در زندگي فوق العاده خوب است. خداوند کريم است، رحيم است، مهربان است ولي عقل هم به انسان داده که از الآن به تعبير صاحب نظران در روز جواني براي شب پيري خود اقدام کنيم. در آموزه‌هاي ديني اميرالمؤمنين اول دستور مي‌دهند، «عليکم بالقصد في الغناء و الفقر» بر شما باد به ميانه روي و اعتدال، الآن که از نظر بدني قوي هستيد، ضربه به بدنتان نزنيد. از نظر مالي و آبرويي. بعد حضرت ثمره را بيان مي‌کنند. «من اقتصد في الغناء و الفقر» کسي که ميانه رو و معتدل باشد چه در غني بودن و چه در فقر، «فقد استعد لنوائب الدهر» خودش را براي سختي‌هاي زندگي آماده کرده است. اگر خداي نکرده ورق زندگي برگشت آماده است. همين امروز و همين هفته را نمي‌بيند. آينده را هم مي‌بيند. لذا در روايات هم اشاره کرديم، «العالم بزمانه» کسي که عالم به زمان است يعني چه؟ چشم بصيرت مي‌آورد. اعتدال، اعتبار، عبرت مي‌گيرد. ديگران را ديده چه زندگي داشتند، الآن چه وضعي دارند. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ‏» (كافي،ج1،ص 26) حوادث به او هجوم نمي‌برند و هر آن آماده است. يک روايت شصت سال زندگي پر نشاط به انسان مي‌دهد. مي‌گويد: من مي‌دانستم پا به سن بگذارم اينطور مي‌شود. لذا پيري خوبي دارد و ميانسالي و کهنسالي پر نشاطي دارد.
امام باقر(ع) عظمت اين حسن تقدير را بيان مي‌کنند. همراه و هم سنگ با تفقه در دين، صبر بر بلاها، فرمودند: يکي از چيزهايي است که «الکمال کل الکمال» است. تمام خوبي‌ها، مورد سوم را حسن تقدير داشتن بيان کردند. خوب اندازه گيري کردن. نه افراط و نه تفريط، الآن وارد فراز دوم مي‌شويم که اميرالمؤمنان علي(ع) فرمودند: ملاک اين حسن تقدير، حسن تدبير است. تدبير يعني چه؟ تقاضا مي‌کنم همه مخصوصاً عزيزان جوان سخنان ما را با گوش جان بشنوند. اگر چنين باشد و روي همين روال جلو بروند، پنجاه سال آينده يک زندگي سراسر آرامش دارند.
تدبير يعني چه؟ آينده نگري، امام فرمودند: نيمي از زندگي خوب و خوب زندگي کردن، تدبير است. هفته گذشته گفتم: کساني که در زندگي به خود سخت مي‌گيرند، زندگي به آنها آسان ميِ‌گيرد. بعضي از نوجوانان و جوانان در يک زندگي هستند، پدر زحمت مي‌کشد. مادر زحمت مي‌کشد. عزيزم درس بخوان، استاد شو، يک کسي بشو. اين فصلي که اين بايد تلاش بکند، به خودش سخت نمي‌گيرد. بي خوابي مي‌خواهد، تلاش مي‌خواهد، گذشت از تفريح و نديدن تلويزيون مي‌خواهد تا بتواند اين دوره را پشت سر بگذارد. کساني که باري به هر جهت هستند، مي‌گويند: ما الکي خوش هستيم. الآن در زندگي همه چيز فراهم است. بعداً وقتي که تنها مي‌شوند شکننده مي‌شوند. از پا درمي‌آيند. اگر اين دوره را نوجوان و جوان ما خوب تلاش کند، در مسائل صنعتي و مهارتي و علمي و تحقيقاتي بتواند به جايي برسد در آينده زندگي راحت و رواني برايش خواهد بود. اين تدبير است.
حضرت فرمودند: «نصف العيش» نيمي از عيش است. اينکه انسان با شانس و اتفاق بخواهد جلو برود نمي‌شود. آينده نگري، بعد فرمودند: «لا عقلک التدبير» هيچ عقل و درايتي مثل تدبير نيست. يعني توکل انسان در عرصه‌ي تدبير است. همين که ما کاري را در دوره ميانسالي و کهنسالي مي‌کنيم که دست ما جلوي کسي دراز نباشد. باري به هر جهت نيستيم. تلاش و کوشش مي‌خواهد. گفت: از يک کودک فال فروش پرسيدم: پسرم چه مي‌کني؟ گفت: به کساني که در گذشته خود مانده‌اند آينده را مي‌فروشم! بعضي با فال و شانس و اتفاق، آينده اتفاق نمي‌افتد، ساخته مي‌شود. آينده من و شما از همين الآن ساخته مي‌شود. گاهي مواقع امروز زندگي هست. بعضي ابديت را نگاه مي‌کنند.
خدا رحمت کند استاد محمد تقي جعفري که به نوعي گردن همه ما حق دارند. علمايي که در کار علوم عقلي و فلسفه و اينها بودند، پايان عمر سراغ علوم نقلي مي‌روند يا روايات يا آيات، مرحوم شعراني، خود علامه طباطبايي ايشان هم يکي از آن چهره‌ها هستند. يکي از دوستان خاص علامه اميني(ره) خواب ايشان را ديده بودند، ايشان گفته بودند: از قول من به آقاي جعفري سلام برسانيد و بگوييد: تا در دنيا هستيد يک کار ماندگار براي اميرالمؤمنين علي(ع) بکنيد. ما اين طرف آمديم مي‌بينيم چقدر ارزش دارد. اين هم يک نوع تدبير است. ابديت، بعضي از ما مي‌توانيم در اين مسير فعاليتي بکنيم. فقط روزمره بودن زندگي نباشد، فراتر از آنها، عزيزاني که کار خير مي‌کنند. يک مدرسه بنا مي‌کنند. يک خيريه مي‌سازند يا يک مؤسسه درماني، اين تدبير است.
مورد بعد حضرت فرمودند: تدبير مانع پشيماني در زندگي است. «التَّدْبِيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُومِنُكَ النَّدَمَ»‏ (مستدرك‏الوسائل، ج11،ص306) اگر بياييد آينده نگري داشته باشيد قبل از عمل، شما را از پشيماني دور مي‌کند. چرا ما پشيمان مي‌شويم؟ يک گوشه کار از ذهنمان پريد. کسي که به فکر فردا نيست به غم فردا مبتلا مي‌شود. افرادي که وارد حوزه تحصيل مي‌شوند يک چهار سال، يک شش سال، يک هفت سال، اين از الآن مي‌داند بايد چه کار کند. در زندگي هم همينطور است. من بايد در اين سن چه کنم؟ اينها همه در آموزه‌هاي ديني ما هست.
اشک‌هايي که بعد از هر شکست مي‌ريزيم، عرق‌هايي است که بايد براي پيروزي مي‌ريختيم. گاهي در فوتبال پيراهن را روي صورتش مي‌کشد. شکست خورده و گريه ‌مي‌کند. همه ما همينطور هستيم. من جايي گفتم: بعضي هفت دختر دارند. هفت داماد هم دارند يکي از يکي بهتر است. هرچه به پدر خانم و مادر خانم اينها اصرار مي‌کنيم کدام بهتر هستند؟ مي‌گويد: به خدا نمي‌دانيم. هرکدام از ديگري بهتر هستند. بعضي يک دختر دارند و در شوهر دادن يک دختر مي‌مانند. يک آقاي خيلي دوست داشتني بعد از صحبت‌هاي من آمد گفت: حاج آقا، آن يک دختر من هستم! گفتم: چرا به شما نمي‌آيد. گفت: خدا يک دختر به من داد، خواستگار مي‌آمد و مي‌رفت. تا اينکه يک آقاي دکتر آمد. ما ديگر چيزي نگفتيم. فقط براي خواستگاري آمدند، همان شب هم مهريه صحبت شد و عقد خوانده شد. هفت سال پيش به من مي‌گفت. سيزده سال پيش اين اتفاق افتاد، من سيزده سال است بخاطر يک بي تدبيري اسير هستم. گفتم: چرا؟ گفت: داماد مشکل رواني دارد. ما عجله کرديم. اگر بخواهيم باري به هر جهت باشيم، اين مشکلات هست. لذا افرادي که پخته هستند عجله نمي‌کنند. شتاب زده عمل نمي‌کنند. اين عين توکل است.
بعضي از مذهبي‌هاي ما مي‌گويند: من اگر بروم خودم را بيمه کنم و براي حقوق بازنشستگي بروم، اين مخالفت با توکل خداست. نه! خداوند عقل داده و عقل به انسان حکم مي‌کند براي جواني و براي پيري! «با توکل زانوي اشتر ببند» يک جمله خيلي زيبا هست که مي‌گويد: براي رسيدن به ساحل به آسمان نگاه کن ولي پارو هم بزن! مورد بعد فرمودند: عمر طولاني محصول تدبير انسان است، آينده نگري انسان! اميرالمؤمنين فرمودند: «من ساء تدبيره‏ تعجل تدميره» (غررالحكم، ص 354) کسي که بد تدبير و بي تدبير باشد، مردنش را زود انداخته است. در رانندگي، در وصلت، در شراکت! غصه مي‌خورد. بزرگترين آيه قرآن، آيه دين است. يک صفحه کامل قرآن است که اگر چيزي به کسي داديد، رسيد بگيريد. بسياري از کساني که الآن اسير هستند، در زندان هستند بخاطر بي تدبيري است.
فرمودند: تدبير باعث رزق و روزي فراوان مي‌شود. «من احسن تدبير معيشته رزقه الله» تو خودت تدبير داشته باش، خداوند هم رزق را مي‌رساند چون ثابت کردي صلاحيت و لياقت داشتن نعمت‌هاي خدا را داري. اينکه مستحب است سر سفره اين انگشت را انسان خيس کند و خرده نان‌ها را بخورد. خدايا من نعمت‌هاي ريز تو را هم دوست دارم. خدا نکند در يک زندگي و خانواده‌اي ريخت و پاش کلاس باشد. اسراف، تبذير، اينها باعث شود من شخصيتم را به رخ ديگران بکشانم. روايت دارم خدا آنچنان سيلي به انسان مي‌زند که حد ندارد. پيامبر فرمودند: «من اقتصد في معيشته رزقه الله» اقتصاد و ميانه روي داشته باشد خداوند رزق او را مي‌دهد.
حسن تدبير چيست؟ تدبير نيکو چيست؟ اميرالمؤمنين فرمودند: بهترين دليل بر زيادي عقل انسان حسن تدبير اوست. مي‌خواهيم ببينيم چه کسي عقل بيشتري دارد؟ ببينيم تدبير نيکو، آينده نگري بهتر دارد. اين بيشترين عقل را دارد. ارزش بيشتر اين ويژگي با عفاف و کفاف است. يک داستاني بگويم در اين فراز خيلي به درد امروز و هر روز ما مي‌خورد. پيامبر با اصحابشان از بياباني رد مي‌شدند. ديدند يک خيمه‌اي در بيابان هست. به يکي از اصحاب فرمودند: يک ظرف شير از اين خيمه بگير، مبلغش را هم بده. بنده خدايي که در خيمه بود تا نگاه کرد گفت: شير دارم. ظرفش هست و زياد هم هست، ولي به شما نمي‌دهم. برگشت و به پيامبر گفت. پيامبر به اصحاب فرمودند: دستتان را بياوريد بالا دعا کنيم. پيامبر فرمودند: خدايا کسي که محمد و آل محمد را دشمن دارد، و اين شخص را آنچنان مال و فرزند بده که نتواند جمع کند. رفتند جلوتر يک خيمه‌اي بود. گفت: همين ظرف شير را دارم. يک بزي هم داشت. گفت: اگر افتخار بدهيد بياييد من اين را براي شما کباب کنم؟ ظرف شير را گرفت، به پيامبر دادند و نوش جان کردند. مبلغي هم دادند. پيامبر دعا کردند: خدايا به اندازه‌ي عفاف و کفاف به اين عنايت کن! همه اصحاب مثل ما تعجب کردند. يا رسول الله! جا به جا دعا نکرديد؟ اين دعا را بايد براي ايشان مي‌کرديد که فرزند و مال بيشتر بدهد. پيامبر فرمودند: نمي‌دانيد عفاف و کفاف در زندگي چيست. به اندازه داشتن! دغدغه خاطر حفظش را نداشتن. کفاف از کف، آن مقداري که انسان نياز دارد.
بعضي از بزرگان ما بودند گفتند: پدربزرگ ما در حرم امام هشتم، از امام رضا خواست براي خودش و نسل آينده واسطه شود تا ابديت به اندازه نياز به آنها داده شود که بد مستي نکنند. سرمستي نکنند. دوچرخه تبديل به موتور سيکلت مي‌شود، ديگر در پوست خودش نمي‌گنجد. ليسانس، فوق ليسانس مي‌شود. عنوان شهرت يک مقدار همه چيز را خراب مي‌کند. رسول خدا محمد مصطفي(ص) فرمودند: «حسنA A  A التدبير مع العفاف» حسن تدبير، خوب برنامه‌ريزي کردن با پاکدامني و تقوا بهتر است از «الغناء مع الاسراف» وضعش توپ است و هي ريخت و پاش مي‌کند. در يک موردي فرمودند: بهتر است از کثير، همه چيز داشته باشد ولي ريخت و پاش داشته باشد.
ويژگي والاي مؤمن چيست؟ امام صادق فرمودند: 1- «حسن المَعونه» خوب ياري رساننده به ديگران، دلسوز باشد و کمک کند. 2- «خَفِيفَ الْمَئُونَةِ» (إرشادالقلوب، ج1، ص 115) کم هزينه، برداشت اندک و بازدهي بسيار. بعضي‌ها شکل زندگي‌شان اينطور است. حداقل بهره برداري مي‌کنند و حداکثر مي‌رسانند. 3- «جيد التدبير لمعيشته» خيلي تدبير داشته باشد براي معيشت خودش. زندگي حساب و کتاب داشته باشد. فوق العاده براي زندگي انسان مفيد است. گفت: زندگي به من آموخت هرچيزي با تدبير و تلاش بدست مي‌آيد، پنير مجاني فقط در تله موش يافت مي‌شود. يک جايي گفتند بخور بخور است، دام است و دانه نيست. هرچيزي با تلاش و تدبير و حفظ آن نعمت و آبرو و شخصيت است.
اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «حسن التدبير ينمي قليل المال» تدبير نيکو مال کم را فراوان مي‌کند. خدا مي‌بيند انسان لياقت دارد. باز هم به او مي‌دهد. تدبير، آينده نگري داشتن. «إذا أراد اللهُ بِعَبدٍ خيراً» وقتي خداوند تمام خوبي‌ها را براي يک نفر بخواهد، يک موردش را گفتيم «قذف في قلبه محبة الحسين عليه السلام» خداوند محبت امام حسين را در دلش مي‌اندازد. يک موردش را گفتيم يک کار خير، خداوند قبل از مرگ جلوي چشم اين شخص مي‌آورد، انجام مي‌دهد و بعد از دنيا مي‌رود. وقتي خداوند تمام خوبي‌ها را براي يک نفر بخواهد، 1- «أَلْهَمَهُ‏ الِاقْتِصَادَ» (غررالحكم/ حكمت 8057) به دلش مي‌اندازد ميانه روي در زندگي. يک زندگي آرام و آسان خواهد داشت. هنر خوب زيستن، نه اسراف و نه از آن طرف تنگ گرفتن. حسن تدبير و خوب برنامه ريزي کردن او را حفظ مي‌کند از سوء تدبير و اسراف. يک بخشي از مشکلات ما به اسراف و سوء تدبير برمي‌گردد. اينکه انسان نتواند زندگي را مديريت کند. هستند عزيزاني که مي‌گويند: من يک ذره نان را دور نمي‌ريزم. جالب است که خداوند هم نعمتش را در اين زندگي سرازير مي‌کند. انسان قدر جواني، قدر عمر، قدر فرصت‌ها را بداند آينده‌ي فوق العاده‌اي خواهد داشت.
حقيقت ايمان و ايمان حقيقي، حقيقت ايمان چيست؟ اميرالمؤمنين فرمودند: «لا يذوقُ المرءُ من حقيقة الايمان» فرد از حقيقت ايمان نمي‌چشد و استفاده نمي‌کند، تا اينکه در او چند خصلت باشد. 1- «الفقه في الدين» فهم دين، 2- شکيبايي و صبوري، 3- حسن تدبير، تدبير نيکو و آينده نگري در دين داشتن، از آن طرف هم داريم مردانگي و مروت، مرام داشتن. گاهي طرف دين ندارد ولي معرفت و مرام دارد. در صدر اسلام يک نفر را آوردند، خطايي مرتکب شده بود. پيامبر حکم اعدامش را صادر کرد. آمدند و آماده شدند جبرئيل نازل شد. مرام داشتن، يا رسول الله! خداوند سلامت مي‌رساند و مي‌گويد: اين را آزاد کن! يکي از صفات مرا دارد، مؤمن و مسلمان نيست ولي يک صفتي ازA A  A صفات مرا دارد. سخاوت دارد. بخشنده است. گاهي در امور مالي و گاهي آبرويي! گاهي با يک امضاء گره از زندگي کسي باز مي‌شود. گاهي با يک دعا! سخاوت دارد و يکي از صفات مرا دارد، او را آزاد کن. پيامبر فرمودند: چشم! طرف آمد گفت: من نمي‌روم، با آن توپ و تشر مرا گرفتيد و دستور اعدام داديد، پيامبر فرمودند: جبرئيل از طرف خداوند نازل شد فرمود: تو را آزاد کنم چون خدا فرمود: يکي از صفات او را داري. سخاوتمند هستي و دست دهنده داري. گفت: خدايي که من يکي از صفات او را دارم و اينقدر مرا دوست دارد، چرا من او را دوست نداشته باشم؟ «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله» گفت و مسلمان شد.
از امام حسن(ع) در مورد مروت سؤال شد. 1- فرمودند: «العفاف في الدين» پاکدامني، 2- «حسن التقدير في المعيشه» خوب برنامه ريزي کردن. بعد هم فرمودند: تحمل سختي‌ها، اين سه رکن هست که باعث مروت مي‌شود. ما کساني را داريم که بيست سال است همسرش ذليل است، خانه نشين است، شکيبايي و صبوري دارد چه مرد نسبت به همسر و چه زن نسبت به مرد، اينها مروت و مردانگي است. سختي‌هاي زندگي را تحمل کردن. اميرالمؤمنين يک مقايسه زيبا فرمودند. «حسن التقدير مع الکفاف» تقدير داشتن با کفاف بهتر است از زياده‌روي، بد خرج کردن، تلخ بودن، تمام اينها نشان مي‌دهد انسان در مسير زندگي بايد مراقب نعمت‌هاي الهي باشد. مي‌خواهيم يک زندگي آرام و آسان داشته باشيم بايد خودمان هم تدبير داشته باشيم. مبادا خداي ناکرده طبق حوادث پيش برويم، جو گير باشيم و زياد ريخت و پاش کنيم، نتيجه زندگي گاهي مواقع خلاف منظور ما پيش مي‌آيد در آينده مخصوصاً ميانسالي و کهنسالي سختي‌هاي بسياري سراغA A  A ما مي‌آيد که انشاءالله نصيب بينندگان و شنوندگان عزيز اصلاً نشود.
شريعتي: انشاءالله همه زندگي‌ها توأم با آسايش و آرامش باشد منوط به اينکه ما آن حسن تقدير و حسن تدبير را در زندگي‌مان داشته باشيم. نکات خيلي خوبي را شنيديم. يکجايي از بحث اشاره کرديد که اگر خداوند خير بنده‌اي را بخواهد محبت حسين بن علي(ع) را در دلش مي‌اندازد. از ابتداي هفته اولين کاروان ما به عتبات مشرف شدند. انشاءالله دعاهايشان به برکت نام امام حسين(ع) مستجاب شود. انشاءالله اگر توفيقي بود ما نيز عازم هستيم و انشاءالله برنامه فردا را از آنجا تقديم نگاه دريايي شما دوستان عزيز خواهيم کرد. دعاگو و نائب الزياره همه شما خواهيم بود. امروز صفحه 244 قرآن کريم، آيات 70 تا 78 سوره مبارکه يوسف در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ‏ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ «70» قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ «71» قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ «72» قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ «73» قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ «74» قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ «75» فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِيهِ كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ «76» قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ «77» قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبِيراً فَخُذْ أَحَدَنا مَكانَهُ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «78»
ترجمه: پس چون بارهاى برادران را مجهّز و مهيا ساخت، ظرف آبخورى (گران قيمتى) را در خورجين برادرش (بنيامين) قرار داد، سپس منادى صدا زد؛ اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد. (برادران يوسف) رو به ماموران كردند و گفتند: شما چه چيزى را گم كرده‏ايد. گفتند: پيمانه و جام مخصوص شاه را گم كرده‏ايم و براى هركس آن را بياورد، يك بار شتر (جايزه) است و من اين را ضمانت مى‏كنم. گفتند: به خدا سوگند شما مى‏دانيد كه ما براى فساد در اين سرزمين نيامده‏ايم و ما هرگز سارق نبوده‏ايم. (مأموران يوسف) گفتند: پس اگر دروغ گفته باشيد، كيفرش چيست؟ گفتند: كيفرش چنين است كه هر كس پيمانه در بارش پيدا شود، خود او جزاى سرقت است (كه به عنوان گروگان يا برده در اختيار صاحب پيمانه قرار گيرد) ما (در منطقه كنعان) ظالم (سارق) را اينگونه كيفر مى‏دهيم. پس (از پذيرش كيفر، ماموران شروع به بازرسى كرده و) قبل از بارِ برادرش، به (بازرسى) بار ساير برادران پرداخت، سپس پيمانه را از بار برادرش بيرون آورد. ما اينگونه براى يوسف تدبير كرديم، زيرا طبق قانون شاه مصر، يوسف نمى‏توانست برادرش را بازداشت كند، مگر آنكه خدا بخواهد (كه كيفر سارق در كنعان را مقدّمه بازداشت اين برادر قرار مى‏دهد.) ما هر كس را كه بخواهيم (و لايق باشد) درجاتى بالا مى‏بريم و برتر از هر صاحب دانشى، دانشورى است. (برادران) گفتند: اگر او سرقت كند (جاى تعجب نيست، زيرا) پيش از اين نيز برادر او دزدى كرده بود. يوسف (اين تهمت را) در دل خود پنهان داشت و (با آنكه ناراحت شده بود) به روى آنان نياورد. (ولى) گفت: موقعيّت شما بدتر (از او) ست و خداوند به آنچه توصيف مى‏كنيد داناتر است. (برادران) گفتند: اى عزيز! همانا براى او پدرى است پير و سالخورده، پس يكى از ما را به جاى او بگير (و او را رها كن)، همانا ترا از نيكوكاران مى‏بينيم.
شريعتي: اين هفته در برنامه از علامه بزرگوار مرحوم ملا هادي سبزواري ياد کرديم. دوستاني که اهل فلسفه هستند با کتاب منظومه ايشان و شرح منظومه و ديگر آثارشان مفصل صحبت کرديم. انشاءالله روحشان شاد باشد و قدردان زحمات و مجاهدت‌هاي علمي همه علماء خاصه اين عالم جليل القدر هستيم و خواهيم بود. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي لقماني: آيه 76 سوره يوسف را انتخاب کردم. «نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ» درجات هرکس را که بخواهيم بالا مي‌بريم. اين بخواهيم‌ها خيلي در ذهن‌ها مسأله ايجاد کرده است. «يَهْدِي‏ مَنْ‏ يَشاءُ» (بقره/213) «يُضِلُ‏ مَنْ‏ يَشاء» (رعد/27) آيا واقعاً خواسته‌هاي خداوند دل بخواهي‌هايي مثل ماست يا بنابر مصلحت و حکمت است؟ گاهي ديديم و نوشته‌هايي را ديديم «ز منجنيق فلک سنگ فتنه مي‌بارد» بعضي‌ها به همين‌ها تمسک پيدا مي‌کنند که ما کاره‌اي نيستيم. خدا چه کار کنم؟ اين از روزي که به دنيا آمد خوشبخت آفريده شد، او را ببين از اول بدبخت بود. «پيشاني مرا کجا مي‌نشاني»، «اگر دستم رسد بر چرخ گردون»، در روايت داريم به روزگار بد و بي‌راه نگوييد که روزگار خداوند است. همينطور که رمضان نگوييد، ماه رمضان بگوييد. رمضان خداوند است. «نشاء، يشاء» قضيه چيست که خدا به هرکس دلش خواست مي‌دهد؟ ما گاهي مقايسه مي‌کنيم با خودمان، از يکي خوشمان مي‌آيد، مي‌گوييم. در حالي که اينطور نيست. من چه وقت نسبت به شما بخيل هستم، حسود و بد گمان هستم؟ وقتي که ناقص باشم. نداشته باشم بدهم. بخيل باشم و نخواهم بدهم. ولي خداوند قدير است. قدرت دارد و به همه مي‌تواند بدهد. 2- حکيم است، طبق مصلحت مي‌دهد. بعضي‌ها مصلحتشان اين نيست که بيشتر داده شود. ظرفيت نيست. گفت: خداوند به هر پرنده‌اي دانه‌اي مي‌دهد اما در لانه‌اش نمي‌اندازد. بايد خودش تلاش کند. مورد بعد عظيم است، از خواسته‌ها و نيازهاي هر فردي با خبر است.
خدا آيت الله مجتهدي را رحمت کند. يک مثال خوبي زدند و خيلي کاربردي است. ايشان فرمودند: پزشک ساعت نه، بيمارستان مي‌رود که بيمارها را ويزيت کند. به تخت اول که رسيد مي‌گويد: به اين امروز مفصل کباب بدهيد. دومي را کته و ماست بدهيد. به سومي هيچي ندهيد. بگذاريد گرسنگي بخورد. حالا کسي که بايد گرسنگي بخورد، بايد داد و بي داد کند؟ نه، پزشک را همه باور دارند حکيم است و نسبت به کار خودش آگاه است. اين «نشاء» ها زمينه‌ها را من خودم بايد فراهم کنم. «الم، ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين‏» (بقره/1و2) متقين قدم‌ها را بر‌مي‌دارند و هدايت شامل حالشان مي‌شود. «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّه‏» (صف/5) چون انحراف پيدا کردند، خداوند هم منحرفشان کرد. وقتي من سحرخيز باشم، دروغ نگويم، چشمم پاک، مالم پاک، همسو و همرنگ با آموزه‌هاي ديني باشم خداوند هم رحمتش را نازل مي‌کند. «نَرْفَعُ‏ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاء» درجات هرکس را که بخواهيم بالا ‌مي‌بريم، منتهي خواستن خداوند با خواستن ما بي دليل نيست. ما بايد قدم اول را برداريم. لذا داريم شما يک وجب برداريد، من يک قدم، يک قدم برداريد، من ده قدم، ده قدم برداريد من هروله کنان مي‌آيم. خودتان را اثبات کنيد و بفهميد بايد قدمي برداريد و تلاش و کوشش کنيد. من هم از آن طرف به شما مدد مي‌رسانم.
دختر يا پسر عزيزي براي کنکور درس خوانده، استاد داشته و کلاس رفته است. صبح که مي‌خواهد براي کنکور برود مادرش قرآن مي‌آورد، مي‌بوسد و از زيرش رد مي‌شود و آب هم پشت سرش مي‌ريزد، يک پولي هم دور سرش صدقه مي‌گذارد. بگو: «توکلت علي الله» او را مي‌بوسد و بعد هم شروع به ذکر گفتن مي‌کند. اينها هيچ منافاتي با توکل ندارد. عين توکل است. عين تلاش و تدبير است. خدا چه کسي را قبول مي‌کند؟ کسي که تلاش کرده باشد. گفت: من مجموعه‌ي آموزه‌هاي ديني را در اين شعر ديدم:
اگر بار خار است خود کشته‌ايم *** اگر پرنيان است خود رشته‌ايم
هرچه کني به خود کني، اينکه مي‌گويند: هرکس آب قلبش را مي‌خورد برگرفته از روايات است. نيت‌هايتان را خير کنيد. خداوند اختيار موجودات را به شما مي‌دهد. وقتي نيت‌ها خير شد، فکر خير، فعل خير دارد و خداوند رحمتش را شامل شما خواهد کرد انشاءالله.
شريعتي: اگر بخواهيد در حد يک دقيقه يک کارگاه عملي، آخرين اين درس تئوري داشته باشيم، بلاخره حسن تقدير و حسن تدبير يعني اينکه يک قلم و کاغذ برداريم و بنشينيم حساب و کتاب داشته باشيم و به نظر من اين الگويي که قرار است ارائه بدهيم، مثلاً يک بخشي از درآمدمان را اختصاص بدهيم به امورات روزمره و زندگي و خرج‌هايي که در طول ماه داريم، يک بخشي را به کمک به ديگران اختصاص بدهيم. يک بخشي را به واجبات مالي اختصاص بدهيم. يعني مدلي که شما امروز ارائه داديد از حسن تقدير و حسن تدبير يعني همين، يا اينکه اتفاق ديگري مي‌افتد؟ يعني حواسمان به حساب و کتاب بودن يعني اينکه آدم بايد بيش از اين مراقب باشد که فردا گرفتار و محتاج ديگران نشود.
حاج آقاي لقماني: همين عملي که پيامبر انجام دادند و شن ريزه‌ها در دستشان بود. فرمودند: نه اينطور تنگ گيري و نه اينطور گشاده دستي. امروز زندگي آبرومندي و عزتمندي را انسان تأمين کند براي آخرت خودش هم تأمين کند. اين به اين معنا نيست که انسان همه چيز را ببلعد. گاهي مواقع با اين بحث ما بعضي بيشتر انفاق مي‌کنند و بيشتر اکرام و اطعام دارند چون ابديت را مي‌بينند. اما در همين امروز زندگي هم انسان بايد مراقب باشد. انسان وقتي دل ديگران را بدست آورد، خداوند هم دل او را بدست مي‌آورد. همان مثالي که حاج آقاي قرائتي زدند. اگر پيچي در زندگي‌ات افتاد، يک پيچ باز کن که زندگي‌ات باز شود. گاهي انسان با يک مهرباني، فقط مالي هم نيست، گاهي با يک دعا و يک لبخند!
عشق باشد همه خويشيم خدا مي‌داند *** مرهم هر دل ريشيم خدا مي‌داند
اگر انسان در مسير زندگي مهربان باشد، مهرباني مي‌بيند. تنگ بگيرد برايش تنگ گرفته مي‌شود. يک مدل زندگي خوب اين است که انسان امروز زندگي خودش را و ديگران را مراقب باشد و متوجه ديگران هم باشد و نسبت به آخرت خودش هم آينده نگري داشته باشد و تأمين کند. يک زندگي شاد و شيرين و شاداب خواهند داشت. انشاءالله...
خدايا به حق محمد و آل محمد اين پايان سال امسال را بدون بلا و مصيبت براي ما مقدر بگردان. سال آينده سالي سرشار از رحمت و نعمت و فزوني نعمت براي همه ملت‌ها و ملت ايران مقدر بگردان. به حق محمد و آل محمد دل همه را شاد شاد شاد بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: انشاءالله فردا از کربلاي معلي مهمان لحظات ناب و نوراني شما خواهيم بود. در طوفان‌هاي زندگي با خدا بودن بهتر از نا خدا بودن است. «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»