برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن (اهميت دوست)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 22-09-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به همهي هموطنان عزيزم، بينندهها و شنوندههاي نازنينمان، همه کساني که در هر کجاي اين کره پهناور صدا و تصوير ما را ميبينند و ميشنوند سلام ميکنيم. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله در اين روزها و شبها بهترينها براي شما رقم بخورد. حاج آقاي لقماني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. اميدوارم ساعات و لحظههاي بسيار خوب و نوراني را در پيش رو داشته باشند و موفق باشند.
شريعتي: روزهاي چهارشنبه در مورد هنر خوب زيستن صحبت ميکنيم. در ذيل روايت نوراني پيامبر در مورد دوست و دوستي صحبت ميکنيم. بحث امروز شما را ميشنويم.
حاج آقاي لقماني:
ميرود از سينهها در سينهها *** از ره پنهان صلاح و کينهها
صحبت صالح تو را صالح کند *** صحبت طالح تو را طالح کند
بحث ما دوستي بود، رفاقت بود. تأثير دوست بود که پيامبر فرمودند: «لا تشغل باخوان» رفيق باز نباش. صبح تا شب و شب تا صبح افراط در دوستي نداشته باش.
شريعتي: هفته گذشته که در مورد اهميت دوستي صحبت کرديم، چطور اينجا پيامبر ميفرمايند: درگير دوست و رفيق نباش.
حاج آقاي لقماني: گاهي مواقع انسان تحت تأثير قرار ميگيرد و تمام زندگياش را ميگذارد. دوست داشتن خوب است. همه ما از هر سني و با هر سوادي، دوست داريم دوست داشته شويم و دوست بداريم. اين نياز دروني انسان است. دوست داريم در خيابان براي دوستمان بوق بزنيم، او براي ما بوق بزند. انسان اجتماعي است. منزوي نيست. در غار زندگي نميکند. اما گاهي مواقع اينقدر يک طرفه ميرويم که از طرف ديگر بام ميافتيم. خانواده را فراموش ميکنيم، خودمان را فراموش ميکنيم، خدا را فراموش ميکنيم. بعضيها عشق رفاقت و دوست هستند. اينها بايد سنجيده و به اندازه باشد. صبح تا شب اسير دوستاني نباش که پايانش فراق و جدايي است.
يک جملهاي است که فوق العاده حکيمانه است. هشت نکته هست که يکبار بايد در يک برنامه مفصل بگويم. روزي امام صادق(ع) به يکي از شاگردانش فرمود: چند سال است شما به درس ما ميآيي، چه چيزي از درس من ياد گرفتي؟ ايشان گفت: من هشت نکته ياد گرفتم، هر نکتهاي که اين شاگرد زيرک و باهوش ميگفت، امام فرمودند: احسنت والله! هشت نکته تمام شد و امام يک جمله فرمودند. «والله قسم اگر در تورات و انجيل و زبور و قرآن بگرديم، غير از اين هشت نکته پيدا نميشود.» چه شاگردي بود! يک فراز که مناسب اين بحث هست بگويم. گفت: من در زندگيها و جامعه گرديدم، ديدم هرکسي صبح تا شب به دوستي مشغول است. با کسي رفيق است. نشستم فکر کردم که اين رفاقتها روزي تمام ميشود.
فرصت شمار صحبت کز اين دو راه منزل *** چون بگذريم ديگر نتوان به هم رسيدن
گاهي هم آدم يادش ميرود که با فلاني دوست بوده است. من نشستم فکر کردم من با چه کسي دوست باشم که از او جدا نشوم؟ بعد از مرگم با من دوست باشد. ديدم بهترين دوست خداوند است. «ان الله رفيقٌ» خدا بهترين دوست است. تا ابديت هست. وقتي بهشتي وارد بهشت ميشود، يک نامهاي به دست راست او داده ميشود. ميخواند «من الحي القيوم الي الحي القيوم» از زنده و پايداري که هرگز نميميرد به زنده و پايداري که هرگز نميميرد. چه بهتر از اين دوستي؟ گفتم: تمام توجه و تمرکز من به اين دوست باشد. اين دوست را راضي کنم. نه اينکه منزوي باشم، ولي دوست واقعي من خدا باشد.
يک نفر آمد دم کاخ حضرت يوسف(ع) آمد. از دوستان قديمي بود. گفت: با يوسف کار دارم. گفتند: ايشان عزيز مصر است. زمان ميبرد. گفت: برويد به ايشان بگوييد: فلاني آمده است. رفتند و تا به يوسف گفتند، فرمود: او را بياوريد. تا آمد همديگر را بغل کردند. اين دوست جناب يوسف در جيبش دست کرد و چيزي مثل آينه به او داد. گفت: من هرچه فکر کردم چه هديه و کادويي برايت بياورم، ديدم بهتر از اين نيست. گفت: خودت را براي خودت آوردم! نفس يوسف به او خورده بود. مراقب خودت باش! جان شما، جان شماست. آنوقت بعضي از رفاقتها و دوستيها مثل چرخ و فلک است. به آدم خوش ميگذرد ولي به جايي نميرسد. آنجا هم که پياده ميشود و جدا ميشود، يا همانجاست و يا عقبتر است. بعضيها صبح تا شب روزنامههاي زرد ميخوانند. هيچي درونش نيست. يک نکته تربيتي، يک نکته اخلاقي، يک نکته علمي، شعر، حکمت، حکايت، هيچي نيست. فقط عمر تلف ميشود.
يک سؤالي که در ذهن بسياري از عزيزان فرزانه است، اين است که بهشتيها چطور دوستي دارند؟ گفتند: امام زمان(ع) که ظهور کردند افراد راحت در جيب همديگر دست ميکنند. هرچه خواستند برميدارند، ميگذارند. بنده خدايي گفت: من حاضرم با رفقايم اين کار را کنم ولي اول جيبم را خالي ميکنم و بعد جيبم را در اختيارشان ميگذارم. گاهي دوستيها اينطور است. بهشتيها چطور دوستي دارند؟ سوره حجر آيه 47، «وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» ما «نزع» جدا ميکنيم از سينهي بهشتيها هرچه کينه و تيرگي و تاريکي هست. هيچگونه بدبيني و بدنگري ندارند. «إِخْواناً» برادرانه، صميمانه، ديديد گاهي پدر و مادر چقدر با بچه صميمي حرف ميزنند. «عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ» بر سرير نشستند مقابل هم. ميگويند و ميخندند. اين دوستي بهشتي است. نشان ميدهد ريشهي تمام بدبينيهاي ما، تيرگيها و آلودگيهاي رفاقتي ما کينه و نگاه بد است. يک عيبي اگر از هم ديديم، گذشت کنيم.
اين چه حرفي است که در عالم بالاست بهشت *** هرکجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت
دوزخ از تيرگي بخت درون من و توست *** گر درون تيره نباشد همه دنياست بهشت
نگاهها! يک نفر وارد فرودگاه شد. رفت از بوفه فرودگاه يک بيسکوييت خريد. بليط گرفته بود و دو ساعت بعد پرواز داشت. نشست، کيفش را گذاشت و کتاب را باز کرد و شروع کرد، بيسکوييتي روي صندلي بود. اين شروع کرد يک بيسکوييت ميخورد و ورق ميزد. يک نفر کنارش نشسته بود. تا اين يک بيسکوييت برميداشت او هم يک بيسکوييت از همين جعبه برميداشت. گفت: يک بيسکوييت طوري نيست. اين بنده خدا خسته است! دوباره يک بيسکوييت برداشت، او هم يک بيسکوييت برداشت. يواش يواش عصباني شد. بيسکوييت را برداشت نصف کرد و نصفش را به اين داد و نصفش را خودش خورد. بعد هم پوستش را برداشت و در سطل انداخت و رفت. يک نگاهي به اين طرف کرد و گذشت و با همين ناراحتي و بدبيني فرودگاه اعلام کرد بياييد سوار شويد. داخل هواپيما شد، در کيفش را باز کرد کتاب را بگذارد، ديد بيسکوييتش در کيفش است. در حقيقت او بيسکوييت آن بنده خدا را ميخورده است! ما در رفاقتها گاهي سر جايمان نيستيم. ميخواهيم همه بي عيب باشند ولو ما صد تا عيب داشته باشيم. بعضيها به همه ايراد ميگيرند ولي به خودش که ميرسد نه! «وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» صداقت، صفا، يکرنگي. وقتي انسان عسلي باشد همه چيز را شيرين ميبيند. چقدر زيباست که نگاه انسان مثبت باشد. روي بعضي از عيبها متمرکز نشود.
فراز ديگر بحث ما رفاقتهاي مطلوب است. ما چه کنيم رفيقهاي خوبي باشيم و رفيقهاي خوبي داشته باشيم؟ 1- چه کساني بيست بيست هستند در رفاقتهاي ما؟ اطاعت کنندگان خدا و رسول. اين جمله را به خانوادههايي هديه کنم که دختر و پسر دارند. روايت داريم دخترتان را به کسي بدهيد که تقوا داشته باشد و خدا ترس باشد. خود ترس باشد. نتيجه چيست؟ فرمودند: اگر تقوا داشته باشد بترسد از خداوند يا دختر شما را دوست دارد يا دوست ندارد. ديگر سومي که ندارد. اگر دوست داشته باشد به او مهرباني ميکند. اگر دوست نداشته باشد ظلم نميکند. چون تقوا دارد. اطاعت کنندگان خدا و رسول چه کساني هستند؟ «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» (نساء/69) کساني که خدا را اطاعت کنند و از پيامبر او حرف شنوي داشته باشند، اينها با کساني هستند که خداوند به اينها نعمت داده است. «مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ» بعد ميفرمايد: «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» چه خوب رفقايي هستند. با اينها انس داشته باشيم. رفيق فابريک ما اين چهار دسته باشند. روزي يک روايت کوچک، روزي يک آيه بخوانيم. من روزي 160 مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد به خودم سهميه بدهم. ميخواهم ارتباط من با پيامبر حفظ شود. بعضيها را ديدم که از هم ميپرسند: ديشب نماز شب بيدار شدي؟ صلوات فرستادي يا نه؟ اينها رفيق هستند. نه خداي نکرده فيلمهاي بد، آدرس فيلمهاي بد در فضاي مجازي را رد و بدل کنند.
روايت داريم که «الحقني بالصالحين» دعا کنيد در قنوت نماز که خدايا مرا به صالحين ملحق کن. با آنها نشست و برخاست کنم. گاهي يک رفيق خوب جلوي چشم انسان ميآيد و سالهاي سال زندگي انسان را متحول ميکند. «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» (نساء/69) روز قيامت بعضيها اين انگشتشان را فشار ميدهند، بعضيها دست را فشار ميدهند. بعضي دو دست را در دهان ميکنند اينقدر فشار ميدهند که از حسرت و افسردگي خون بيرون ميزند. «يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» (فرقان/27) من صبح تا شب حواسم به چه چيزهايي بود. الآن ميبينم اينها به درد من نميخورد. دو دست را فشار ميدهد و خون بيرون ميزند و ميگويد: اي کاش با پيامبر يک راهي انتخاب کرده بودم. کاش به حرفشان گوش داده بودم. پيامبر ميفرمايد: «الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا» (عللالشرائع، ج2، ص363) دو رکعت نماز در دل شب نزد من بهتر است از دنيا و آنچه که در دنيا است. پيامبر چه رفيق خوبي است. چطور هدايت ميکند. اگر پيامبر نبودند ما اين نکته را ميدانستيم؟ از کجا ميفهميديم؟ بايد يک منبع نوراني باشد، بيايد و بگويد و ما به کار بگيريم و سعادتمند شويم. يک سلسله بحثهايي است که ميخواهند رابطه ما را از اهلبيت جدا کنند. اينها داعشهاي فرهنگي هستند که بايد مراقب باشيم.
چه کساني هستند که براي ما رفيق عالي هستند؟ برادران ديني،اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «عليکم باخوان» بر شما باد به دوستان و برادران ديني، «فانهم» چه ويژگي دارند؟ دو ويژگي والا دارند. ذخاير دنيا و آخرت. توشه براي انسان هستند چه در دنيا و چه در آخرت. به اينجا تمام نميشود. بعضيها را ديديد، ارادتمندم، چاکرم، تمام اينها را ميگويد، يک ضمناً پشتش هست. اين ضمناً مهم است. يک نامه براي کجا، يک تلفن براي کجا، تا تمام ميشود هم ميرود. اينها برادران ديني نيستند. بعضي هم هستند ميگويند: من هرشب در نماز شب به شما دعا ميکنم.
يکي گفت: همسايه ما از دنيا رفته بود. شب در نماز شب اسم اين در ذهنم آمد. از دستش دلخور بود. گفتم: نه اين آدم حساب نيست. نمازم را خواندم، آفتاب زد. خوابيدم، به خوابم آمد. گفت: بي انصاف کار من درست شده بود، يک دعا ميخواستم. من آمدم تو مرا دعا نکردي؟ از مشهد پيام ميدهند در حرم امام هشتم دعاگوي شما هستم. چه احساس شعف و شادي به انسان دست ميدهد؟ برادران ديني، کساني که در پارتي و پاي ماهواره بزرگ ميشوند، اين ويژگي را دارند. عزيزان جوان قدر خودتان را بدانيد. دوست انسان معلم خصوصي انسان است. نيمه ديگر انسان است. مربي انسان است. گاهي تأثيرش بيشتر از پدر و مادر است. ببينيد با چه کساني هم نفس ميشويد. خجالت ميکشيد يا افتخار ميکنيد.
سومين گروهي که فرمودند: افراد با صداقت و راستگو است. بعضيها پيچ در پيچ و لايه لايه هستند. گنگ هستند. بعضيها عين آب زمزم زلال هستند. مثل تکبير دلنشين هستند. خدا قسمت اين رفقا را، من توفيق داشتم از اين رفقا داشتم. بسيار ارزنده بودند. گاهي از يک برادر نزديکتر هستند.
شريعتي: اين رفقا را بايد در آسمان پيدا کنيم؟
حاج آقاي لقماني: نه روي زمين هستند ولي ما بايد يک مقدار ديد و بينشمان اصلاح شود. بصيرت داشته باشيم. کجا پاتوق اينها است؟ کجا پيدايشان کنيم؟ دنبال چه چيزهايي هستند؟ بعضي ميگويند: من هفتهاي يک جلسه موعظه بايد برم. بعضيها اينقدر که خوش گذراني ميکنند، سالي يکبار به مشهد نميرود. اينها به درد نميخورند. آيت الله حسن زاده آملي فرمودند: اينها نامحرم هستند. کسي که با خدا انس ندارد، نامحرم است. رسول خدا فرمودند: چند چيز از سعادت انسان است. 1- رفقاي خوب و صالح 2- فرزند نيکو 3- همسر صالح 4- کسب انسان در شهر و ديار خود. براي کساني که الآن ميخواهند يک کسب و کاري داشته باشند، در شهر و ديار خودشان باشند. صبح بروند و عصر نزد خانواده بيايند. در انتخاب همسر فقط توجه به چشم و ابرو نباشد. به روحيات و خلقيات هم توجه کنند. به خصوصيات روحي و معنوي باشد.
يکي از بزرگان و علما، سي چهل سال هرشب زن و شوهر با هم نماز شب ميخوانند. اين خانه ديگر شعبهاي از بهشت است. «هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت» خانوادهي خوشحال معنوي بهشت زودرس است. زن و شوهر رفيق هستند. اين پدر با فرزندان رفيق هستند. قربان همديگر ميروند و فداي هم ميشوند. بخشنامهاي، دستوري و ابلاغي نيست.
شريعتي: همين روابط بين زن و شوهر و پدر و فرزند، مادر و فرزند، دوستان با همديگر، با اين معيارهايي که شما گفتيد همينهاست که يک مدينه فاضله ميسازد و جامعه را براي آمدن امام زمان آماده ميکند.
حاج آقاي لقماني: خوشبختي واقعي غير از اين نيست. اگر بخواهيم خوب زندگي کنيم با اينکه بخواهيم مهم باشيم فرق ميکند. مشکل ما اين است که ميخواهيم مهم باشيم. انسان هرچه ميدود برتر از خودش پيدا نميکند.
شريعتي: يکي از مشکلات اساسي جامعه ما که همه ما شاکي هستيم و ميگوييم: چرا وضع اينطور است؟ بخاطر اينکه اين روابط کوچک را جدي نگرفتيم و سعي نکرديم اصلاحش کنيم.
حاج آقاي لقماني: همينطور است. گاهي زن و شوهر با پنج دقيقه حرف زدن، صداقت از همسر صالح، رو در رو صحبت کردن، همين که بهشتيان روبروي هم مينشينند و گفتگو ميکنند. پنج دقيقه با هم صحبت کنند تمام کدورتها برطرف ميشود. او حرف نميزند، او بيرون ميرود و دير ميآيد و يواش يواش گسل ايجاد ميشود. همه را فرو ميبرد. اين خيلي بد است. صداقت و صميميت، با هم حرف زدن، همسر صالح، فرزند خوب و دوستان خوب. اين چهار رکن است هم مادي، هم معنوي، هم دنيوي و هم اخروي.
اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «عليکم باخوان الصدق» بر شما باد به دوستان و برادراني که با راستي و صداقت زندگي ميکنند. من ديدم بعضيها به قدري صاف و شفاف هستند، چقدر لذت بخش است. زن و شوهرهايي هستند اينطور هستند. خيلي صادقانه با هم رفتار ميکنند. ميدود دنبال اينکه اگر خطايي کرد عذرخواهي کند، ببينيد چه زندگي ميشود. بعد فرمودند: در بين اينها زندگي کنيد که يک نوع والايي پيدا ميکنيد و ارزشمند ميشويد. چون شما را براي خودتان ميخواهد نه براي خودش. زندگيها چطور است؟ همه براي من، يکوقت من براي همه، يکوقت همه براي هم. گاهي اينطور است. تفاوت امت و شهروند چيست؟ در شهروند ما ميخواهيم هرکس حقوق خودش را بگيرد. در امت اين است که يک ريشه داريم. زندگيمان را خرج همديگر کنيم . فداي همديگر شويم. اين امت است. محورش عقيدهي ما است. بينشي که من براي خودم مثل جاروبرقي نباشم ببلعم. محبتم و امضايم را خرج کنم. اين امت است. امت که شديم زندگي آرامش پيدا ميکند. رقابتها به رفاقت تبديل ميشود. تجمل و خودآرايي نيست.
دسته چهارم فرمودند: عزيزان با صفا «اخوان الصفا» بعضي چقدر با صفا هستند. گاهي انسان پنج دقيقه با يک نفر حرف ميزند و انگار پنجاه سال است با او دوست است. خيلي احساس انس با او دارد. اميرالمؤمنين فرمودند: «عليک باخوان الصفا فانهم زينة في الرخاء» دوستان با مرام، زينت و زيبايي هستند در آسايش شما. وقتي وضع شما خوب است، تا با شما رفيق ميشود يک چيزي اضافه ميکند. بعد فرمودند: «و عون في البلاء» کمک و مددکار شما در تنگدستي است. مددکار شماست. چون مرام دارد. به داد شما ميرسد.
افراد مورد اطمينان، «ثقه» امام علي(ع) فرمودند: «اخوان الثقة» برادراني که مورد اعتماد هستند دست و پر پرواز شما هستند. هم در مسائل زميني، هم پر پرواز در آسمان هستند. هم کار مادي شما را راه مياندازد، برويم به نماز اول وقت برسيم! يک مشهد امسال با هم برويم. راه را باز ميکند. با خانواده ميرود و يواش يواش انس با امام رضا(ع) پيدا ميشود و زندگي متحول ميشود. بعد فرمودند: هم براي اهل خانواده و هم براي امور مالي شما به درد ميخورند.
فراز پاياني بحث ما رفاقتهاي نامطلوب است. دوستاني که به درد نميخورند چه کساني هستند؟ دوستان ناباب، روايت داريم دوستان سه دسته هستند، دوا، درد، غذا، بعضي از دوستان درد هستند، دوستي با افراد احمق همه را دق ميدهد ولي خودش دق نميکند. بعضي هستند به درد نميخورند. بعضي مثل غذا هستند، سه وعده به درد ما ميخورد. بعضي مثل دارو هستند. اينقدر ضروري و به درد بخور هستند، حيات ما گاهي بستگي به اينها دارد. ارزشمند هستند. اولين گروهي که به درد نميخورند، افراد فاسد و شرور و بدزبان هستند. جرأت به انسان ميدهد براي فحش دادن. بهشت حرام است بر افراد فحاش و بد زبان. در خانه، بيرون، بدتر از او کسي که مردم بخاطر ترس از او سلامش کنند. سلام عليکم، ارادتمندم، خداحافظ شما! اينها مثل همان درد هستند. اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: با افراد بد زبان و فاسد نشست و برخاست نکنيد که طبع تو سرقت ميکند روحيات او را. آدم يواش يواش مثل او ميشود. کلامش و حرف زدنش مثل او ميشود. ديديد بعضي سبقت در سلام دارند، يواش يواش آدم اينطور ميشود. عزيزم، فدايت شوم، قربانت بروم، اين هم ياد ميگيرد.
دوم فرمودند: خائن و ستمکار و سخن چين، امام صادق فرمودند: بسيار بپرهيز از اين سه گروه که شما هم همين حالت را پيدا ميکنيد. نسبت به همسر خائن، نسبت به ديگران ستمگر، نسبت به افراد سخن چين، بعضيها هستند بعضي از حرفها را ميبلعند. ذکر خير شما بود! نميگويد فلاني چه گفت. يا حرف بد شنيده اما تعريف ميکند که انس و الفتي ايجاد کند. مثل آبشار نوراني هستند. سوم فرمودند: با چاپلوس و چرب زبان رفيق نباش. بعد اميرالمؤمنين فرمود: دوست دارد تو را اغفال کند و تو را هم مثل خودش کند. بعضيها سنجيده حرف ميزنند و حکيمانه حرف ميزنند. قبل از حرف فکر ميکند. بعضي بعد از حرف فکر ميکنند. بعضي هم نه قبل و نه بعد از آن فکر ميکنند.
چهارم اينکه فاجر و بي باک در انجام گناه، بعضيها شهوت دارند و بعضي افتخار ميکنند به شهوتراني، آيت الله جوادي آملي فرمودند: اينها خطرناک هستند. امام صادق(ع) فرمودند: کسي که اينطور هست فاجر و بي باک هست، تو را هم نسبت به گناه بي باک ميکند. رفاقت خود را با او تعطيل کن. گاهي انسان يک گفتگو کند، قلبش تيره ميشود. بعضي ميگويند: من چرا امروز اينقدر سنگين هستم؟ ديشب جايي بوديم، چند نفر حرفهايي زدند، سه چهار روز است قلبم تيره و تار است. اشک ندارم. تنبه ندارم، توجه و تمرکز ندارم.
پنجم اينکه فرمودند: افراد بي عقل اسباب گرفتاري انسان ميشوند. ششم؛ بديهاي تو را به ذهن ميسپارد و خوبيهاي تو را فراموش ميکند. سر به زنگاه بديهاي تو را به رخ ميکشد. يعني يک ذره انسان آرامش خاطر با اينها ندارد. بعضي هم آرام آرام بديها را رقيق ميکند و به انسان ميگويد. در عمل ميگويد. هفتم فرمودند: افراد جاهل، نه ميداند، نه ميداند که نميداند. ميخواهد به تو خدمت کند، خيانت ميکند. اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: کساني که دورهي نوجواني و جواني جاهلانهاي داشته باشند، يعني صبح تا شب ميدود، چرا؟ نميداند. حمايتي، حکمتي و فضيلتي ندارد، پيري بدي دارد. احساس ورشکستگي و خسران ميکند. واقعاً همينطور است. عزيزان به خودشان سهميه بدهند، بعد از نماز صبح يک نکتهاي، هفتهاي يک جلسه درس اخلاق بروند. الآن بعضي از کانالهاي مذهبي هست، کليپهاي چند دقيقهاي دارند. اينها را گوش بدهند و از خانه بيرون بيايند و تا شب با آن زندگي کند. عالمانه زندگي کردن، پيري خوبي دارد. آخرت خوبي هم دارد.
هشتم؛ با غني و ثروتمندي که ياغي است دوست نشويد. چون پول دارد فکر ميکند عقل دارد. يواش يواش انسان را به حالت طغيان درميآيد. با کسي که تازه ثروتمند شده است، همنشين نباش. مثل تکيه دادن به ديواري است که تازه رنگ شده است. طاقت و ظرفيت ندارد و يواش يواش طغيان ميکند و روي انسان اثر ميگذارد. انشاءالله خدا ما را از تمام اين هشت گروه دور کند و به بهشتيان و دوستان بهشتي نزديک کند.
شريعتي: روزهاي چهارشنبه با حاج آقاي لقماني در مورد دوست و آداب دوست يابي در آينه آيات و روايات آشنا ميشويم. خوشا به حال آنهايي که بهترين دوستها را دارند و در رأس آنها با خداي متعال و پيامبر بزرگوار و اهلبيت گرانقدرشان دوست هستند. انشاءالله همه ما سر سفره اهلبيت(ع) متنعم باشيم. امروز صفحه 167 قرآن کريم، آيات 138 تا 143 سوره مبارکه اعراف در سمت خدا تلاوت ميشود.
«وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «138» إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «139» قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140» وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ «141» وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ «142» وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ «143»
ترجمه: و بنىاسرائيل را از دريا گذرانديم، تا به قومى برخوردند كه بر پرستش بتهاى خويش پايبند بودند، (با ديدن اين صحنه) گفتند: اى موسى! براى ما خدايى قرار بده، همان گونه كه براى اينان معبودها (و بتهايى) است. موسى گفت: براستى، شما گروهى نادان (و جهالت پيشه) هستيد. (موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مىدهند باطل است.گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟! و (به ياد آوريد) زمانى كه شما را از چنگال فرعونيان نجات داديم، كه شما را سخت شكنجه مىكردند، پسران شما را مىكشتند و زنان شما را (براى خدمتگزارى و بردگى) زنده نگه مىداشتند و در اين ناگوارىها، آزمايش بزرگى از سوى پروردگارتان براى شما بود. وما با موسى، سى شب (در كوه طور، براى نزول تورات وآيات الهى) وعده گذاشتيم و آن را با (افزودن) ده شب كامل كرديم، پس ميعاد پروردگارش چهل شب كامل شد و موسى (پيش از رفتن به اين وعدهگاه) به برادرش هارون گفت: در ميان امّت من جانشين من باش (و كار مردم را) اصلاح كن و از راه وروش مفسدان پيروى مكن! و چون موسى به ميقات و وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (موسى) گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم! (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به اين كوه بنگر، اگر در جاى خود برقرار ماند، پس به زودى مرا خواهى ديد. پس چون پروردگار موسى بر كوه تجلّى وجلوه نمود (و پرتوى از عظمت خود را بر كوه افكند)، كوه را متلاشى كرد و موسى مدهوش بر زمين افتاد! پس چون به هوش آمد گفت: (خداوندا!) تو منزّهى (كه ديده شوى)، من به سوى تو بازگشتم و من نخستين مؤمن هستم.
شريعتي: يک اتفاق خوب که در ماه ربيع در برنامه افتاده، اينکه به همت شما مردم عزيز، خانواده بزر سمت خدا و همت و همکاري سازمان اوقاف و امور خيريه جمعي از هموطنان عزيز ما که تا به حال مشهدالرضا را نديده بودند عازم بهشت امام رضا شدند و به پابوسي مشرف شدند. اين هفته حاج آقاي حسيني قمي عزيز دوستان را همراهي ميکنند و در کنارشان هستند. فردا ميتوانيد اين سخنراني را در برنامه مشاهده کنيد. از راديو قرآن هم اين سخنراني پخش خواهد شد. اشاره قرآني امروز را بشنويم.
حاج آقاي لقماني: آيه پاياني اين صفحه که تلاوت شد، «تُبْتُ إِلَيْكَ» بازگشت به سوي خداوند، دو چيز هست که انسان را زمينگير و ذليل ميکند. يکي جهالت، يک غفلت است. جهالت نميدانيم، غفلت ميدانستم و از يادم رفت. اشتباه، خطا، بي خبري! خدا نکند صبح تا شب انسان در غفلت به سر ببرد و سر جاي خودش نباشد، گاهي نکاتي که انسان ميآموزد باعث ميشود از خواب غفلت بيدار شود. آثار غفلت در زندگي ما چيست؟ 1- ظاهر بيني و سطحي نگري در زندگي. «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» (روم/7) فکر ميکند اينجا پادشاهي ميکند، در حالي که غافل است. 2- روي گرداني از خداوند؛ حالا وقت نماز است؟ ول کن بگذار خوش باشيم. در جشن و مناسبتها مرتب از هر وسيلهاي براي شادي استفاده ميکند. «وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ» (انبياء/1) اعراض ميکند. يواش يواش موج او را ميبرد تا سرش به صخره بخورد و از بين برود. 3- بي ميلي نسبت به مناجات با پروردگار! وقتي بي ميل شد، دور خودش يک طنابهايي از هوا و هوسها ميپيچد و نابود ميشود. 4- مُهر بر چشم و گوش و دل اينها خورده ميشود و خدا نکند اين بلاي خانمان سوز سراغ انسان بيايد. هيچکس را قبول ندارم،فقط خودم را قبول دارم. نسبت به همسر همين را ميگويد. نسبت به فرزند، نسبت به آموزههاي ديني، نسبت به مسائل همين را ميگويد. بيچاره ميشود. وقتي انسان غافل شد، از آن طرف سقوط او حتمي است، مگر اينکه دست بردارد و متنبه شود. نکته بعد فرمودند: سقوط به مرحلهي حيوانيت، «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل» (اعرف/179) بلکه بدتر، «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون»
دل که غافل شد ز حق فرمانپذير تن شود *** ميبرد هرجا که خواهد اسب خواب آلوده را
مستي غفلت دارد، جنون غفلت دارد، فکر ميکند پول که دارد، عقل هم دارد. مقام دارد، عقل هم دارد. زندگياش اينطور است، عقل هم دارد. ميرود ميرود تا نابود شود. خدا انشاءالله همه ما را از بلاهاي پنهان و پيدا مصون بدارد.
شريعتي: خوشا به حال تمام آنهايي که زندگيشان عاري از غفلت بود، زندگيشان تنبه و بيداري بود. کساني مثل مرحوم آ ميرزا جواد آقاي تهراني که اين هفته از ايشان ياد ميکنيم. انشاءالله خداوند رحمتشان کند و سر سفرهي امام هشتم، امام رضا(ع) متنعم باشند. يادآوري کنم که خيلي تا پايان ماه ربيع الاول فرصت نداريم، طرح پرداخت رد مظالم به فقرايي که ميشناسيد، بنا به درخواست کارشناسان عزيزمان در برنامه سمت خدا، مراجع معظم تقليد موافقت کردند و اجازه دادند که تا سقف پانصد هزار تومان مظالم عبادي که بر گردنتان هست، حقوقي که اشخاص بر گردنتان هست، يا سازمانها و اداراتي که واقعاً صاحبان حق را نميشناسيد، اگر حقي ضايع شده است، انشاءالله اين حقوق را به فقرايي که ميشناسيد پرداخت کنيد. بيش از اين مبلغ اشکالي ندارد ولي نياز به اجازه مجدد مراجع دارد. انشاءالله اين اتفاق مثبت در زندگي همه ما بيافتد که يک فرصت طلايي براي همه ما هست.
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد الآن ما را از خواب غفلت بيدار بفرما. به حق محمد و آل محمد آنچه به بندگان بصير و بينشمند خودت عطا ميکني نصيب ما هم بگردان. به حق محمد و آل محمد دنيا و آخرت ما را همراه با صالحان، شهدا و صديقين مقرر بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»