اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-07-05-حجت الاسلام والمسلمين لقماني – هنر خوب زيستن(ميخواهم عمر طولاني داشته باشم)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 05-07-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
زهير باش دلم تا به کربلا برسي *** به کاروان شهيدان نينوا برسي
امام پيک فرستاده در پي‌ات برخيز *** در انتظار جوابت نشسته تا برسي
چه شام باشي و کوفه، چه کربلا اي دل *** مقيم عشق که باشي، به مقتدا برسي
زهير باش بزن خيمه در جوار امام *** که عاشقانه به آن متن ماجرا برسي
مريد حضرت ارباب باش و عاشق باش *** که در مقام ارادت به مدعا برسي
تمام خاک جهان کربلاست پس بشنو *** درست در وسط آتش بلا برسي
زهير باش دلم، با يزيد نفس بجنگ *** که تا به اجر شهيدان نينوا برسي

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه دوستان خوبم، خانم‌ها و آقايان، عزاداري‌هاي شما قبول باشد. انشاءالله تمام زندگي ما منور به نور امام حسين(ع) باشد و انشاءالله همه ما همواره زير خيمه امام حسين(ع) باشيم. آقاي دکتر لقماني سلام عليکم و رحمة الله. ايام را تسليت مي‌گويم.
آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله سلامت و سعادت و بهروزي نصيبشان شود و عزاداري‌ها به احسن وجه قبول باشد.
شريعتي: در اين روزها ‌و شب ها ما را دعا کنيد. خدمت شما هستيم و بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي لقماني:
وقتي خدا به خلقت تو افتخار کرد *** ما را براي نوکري‌ات اختيار کرد
کشتي هيچکس به دل ما محل نداد *** اما حسين آمد و ما را سوار کرد
گر روضه‌ات نبود که ما دين نداشتيم *** دين را براي ما غم تو اختيار کرد
شيعه سه ويژگي دارد. ويژگي اول گذشته‌ي سرخ، ويژگي دوم آينده سبز، ويژگي سوم رشته‌اي که اين دو را به هم پيوند مي‌زند. تئوريسين‌ها و نظريه پردازان غربي پس از سالها تحقيق به اين نتيجه رسيدند که شيعه يک ويژگي‌هاي والا و صفات خاص دارد براي همين هميشه پويا و به روز است. گذشته سرخ را مي‌گويند، کربلا و حسين و عاشورا. شيعه چون کربلا دارد و گذشته سرخ، از مرگ نمي‌هراسد. چون حسين دارد در مقابل ستمگران نمي‌نشيند و مي‌ايستد. استقامت دارد و مي‌ايستد. چون کربلا دارد هيچوقت پژمرده نمي‌شود. زندگي را جاري مي‌داند. آينده سبز دارد، مهدي و قيام و انتظار! چون آينده را سبز مي‌بيند افسرده و دل مرده و پژمرده نمي‌شود. هميشه اميدوار است. آينده را خاکستري و سياه نمي‌بيند. رشته‌اي که اين دو را به هم پيوند مي‌زند روحانيت شيعه است. ولايت فقيه و مراجع و علما هستند. وابسته به هيچ دولتي نيستند، آزاد و آزادانه حرفشان را مي‌زنند. لذا به اين نتيجه رسيدند ما در هشت سال جنگ تحميلي عليه ايران همه چيز به دشمن داديم. فقط گذشته سرخ نداشتند، ايران داشت. شيعه اين ويژگي‌ها را دارد، روضه دارد. چندين روز است که عزيزان با لباس سياه در مجالس شرکت کردند. خودشان و فرزندانشان رفتند. روضه‌ها دو گونه است. روضه‌ي محبتي و روضه‌ي مودتي! در روضه محبتي ما فقط به زخم‌هاي حسين، گريه براي گريه و عزا براي عزا، در «حسينٌ مني» مانده‌ايم. اين را دشمن هيچ مشکلي ندارد. در مودتي که پيامبر فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» (شوري/23) سراغ «أنا من حسين» مي‌آييم. کربلا براي امروز ماست. پويا، زنده، در مورد اول حسين مرده را برايش گريه مي‌کنيم. ولي در مورد دوم براي حسين شهيد گريه مي‌کنيم. حسيني که براي امروز ماست. زندگي امروز ما را جواب مي‌دهد. به تعبير رهبر کبير انقلاب که فرمود: حرف روز را سيدالشهداء آورده است. ما ملت گريه‌ي سياسي هستيم. با اشک خود سيل راه مي‌اندازيم و دشمن را با آن مي‌بريم. به حرف‌هاي حسين مي‌‌پردازيم و زندگي امروزمان را مي‌سازيم. اگر بگوييم: کربلايي بود، عاشورايي بود. حسيني بود، هيچ مشکلي دشمن با ما ندارد. امروز عاشورايي هست و حسيني هست، با اين مشکل دارد.
چند سالي که حمله به مقدسات در ايران مد شده بود. مي‌گفتند: کساني که لباس سياه مي‌پوشند خشونت گرا هستند. ممکن است طرف نفهمد چه مي‌گويد ولي از آن طرف مي‌آيد. کساني که عزاداري مي‌کنند افسرده هستند. در حالي که بهترين نشاط و پويايي را عزاداران دارند. من در اين زمينه کار کردم و مقاله دارم. بهترين اشک براي محبوب الهي است. اشک مي‌ريزد ولي بعد حال خوب دارد. کاش هميشه اينطور باشد. لذا در عزاداري‌ها شرکت کنيم و عزاداري‌هاي پويا و زنده و امروزي و مودتي داشته باشيم. وقتي مودتي شد، بعد از عاشورا با قبل از محرم ما متفاوت مي‌شود. وقتي در آن جلسه مرحوم سلطان الواعظين شيرازي يکي از افراد گفت: اين حديث‌ها چيست که شما بالاي منبر براي مردم مي‌خوانيد؟ «من‏ بكى‏ أو أبكى أو تباكى وجبت له الجنه» گريه کند، بگرياند، «تباکي» بهشت بر او واجب مي‌شود. ايشان عالمانه فرمود: در خود روايت جواب داده شده است. «من بکي» يعني کسي که، نه هر ناکس! کسي که گريه کند، وقتي کَس بود و گريه کرد، حسيني مي‌شود. چشمش پاک مي‌شود. دلش پاک مي‌شود. دستش پاک مي‌شود. روضه‌هاي امام حسين يک دانشگاه سيار است. احکام، اعتقادات، اخلاق ما را اصلاح مي‌کند. انشاءالله از اين دانشگاه سيار و آموزشگاه الهي بيشترين استفاده را بکنيد.
شريعتي: خيلي مقدمه خوبي براي اين ايام بود. انشاءالله همه حسيني باشيم و حسيني زندگي کنيم و حسيني بميريم. يک روايتي را در جلسات گذشته شروع کرديم و چند سؤال و چند خواسته حاجتي را يک جواني از نبي مکرم اسلام پرسيدند، حضرت دارند فراز به فراز پاسخ مي‌دهند و حاج آقاي لقماني قدم به قدم براي ما شرح مي‌دهند. ادامه فرمايشات شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي لقماني: در فراز بعدي گفت: يا رسول الله دوست دارم عمرم طولاني شود. خدا مرا دوست داشته باشد. مردم هم مرا دوست داشته باشند. وضع مالي من خوب شود. وقتي عمر طولاني نباشد به چه دردي مي‌خورد؟ پيامبر راهکار دادند. عزيزم اگر مي‌خواهي عمرت طولاني شود، «صِل رَحِمَک» صله رحم کن! با ارحام خودت رفت و آمد داشته باش. دو سه نکته خاص بگويم که خيلي زيباست. دلم مي‌خواهد اين جمله را هديه کنم به تمام دوستان گل و مخصوصاً جوانان.
يک نفر از عباس عموي پيامبر سؤال کرد: شما بزرگتر هستي يا پسر برادر شما، حضرت محمد(ص)؟ يک جمله ايشان پاسخ داد «هو اکبر مني و أنا أسن منه» او بزرگتر از من است ولي من مسن‌تر از او هستم! يک بزرگ بودن داريم، يک مسن بودن داريم. دنيا پر از کودکان کهنسال است. گاهي آرزوها همين کودکي است. ماشين بزرگ شده است. اين بزرگ نشده است، گنده شده است. عمر چيست؟ در آموزه‌هاي ديني بسيار تأکيد مي‌کنند که مراقب باشيد عمر سود نيست، سرمايه است! همين را امروز در برنامه سمت خدا ياد بگيريم بار آخرتمان را بستيم. عمر سود نيست، سرمايه است! سرمايه چيست، هر لحظه و هر ذره که داديم بايد در مقابلش چيزي بگيريم. اميرالمؤمنين فرمود: «إنما أنت عدد أيام‏» تو به تعداد روزهاي عمرت ارزش داري. يعني زيباتر از اين نيست. پيامبر فرمودند: بيشترين عمر امت من هفتاد تا هشتاد سال است. الآن در ايران حد ميانگين حدود 74 تا 77 سال است. حضرت علي در يک سخن ديگر فرمودند: روز و شب کارشان را بر تو مي‌کنند، تو هم سعي کن کارت را در روز و شب کني. او طلبش را از تو مي‌گيرد و تو را پير مي‌کند. عمر تو به پايان مي‌رسد مثل يخي که آب مي‌شود. تو سعي کن طلبت را از روز و شب بگيري. سحرها، عبادت، وقت کارهاي تجاري، وقتي که با همسر هستي، تو هم طلبت را بگير. مبادا خداي نکرده امروز بدتر از ديروز باشد. اين ايام عمر و سرمايه انسان است.
عمر را براي چه مي‌خواهيم؟ عمر طولاني به چه دردي مي‌خورد؟ دو نگاه در مورد عمر هست. يک نگاه سطحي نگر و عوامانه است. ظاهري و مادي است. قرآن مي‌فرمايد: «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ» (حديد/20) ما پنج دوره عمر داريم. کودکي، نوجواني، جواني، ميانسالي و کهنسالي. مرحوم شيخ بهايي در مورد پنج دوره عمر مي‌فرمايد: دنيا بازي است. آبي که از گوشه‌ي لب بچه شيرخوار مي‌آيد، مادرها لعاب مي‌گويند. لَعِب از همين است. کار بي هدف! کاري که بچه‌ها مي‌کنند. «وَ لَهْوٌ» نوجواني، سرگرمي، صبح تا شب را متوجه نيست. «وَ زِينَةٌ» خودآرايي، چهار ساعت در فلان آرايشگاه براي يک اصلاح مي‌رويم. حتماً بايد دکمه‌هاي پيراهن بنده ست باشد. تنوع خوب است ولي تنوع طلبي پدر درمي‌آورد. صبح تا شب اسير باشد. نگاه اسلام نسبت به ظاهر آراسته «ان الله نظيف يحبُّ النظافة»، اما گاهي انسان اسير مي‌شود. «وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ» ميانسالي، بچه‌ها دارند بزرگ مي‌شوند. اين بايد خودش را نشان بدهد. تفاخر و فخر فروشي، نسبت به لباس، نسبت به منزل و نسبت به وسايل زندگي، «وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» زياده‌خواهي‌ها. تمام توجه‌اش به بيرون خودش است نه درون خودش! اين زندگي سطحي و عوامانه است و به شدت تذکر دادند که پرهيز کنيد. به خودتان برسيد. «عَلَيْكُمْ‏ أَنْفُسَكُم‏» (مائده/105)، «قُوا أَنْفُسَكُمْ‏ وَ أَهْلِيكُمْ‏ نارا» (تحريم/6) لذا در جهنم که مي‌رود يک خبرنگار با جهنمي‌ها گفتگو مي‌کند که چرا شما جهنمي شديد؟ مي‌گويند: «شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا» (فتح/11) گرفتار بوديم. کل عمرمان را مشغول فرزندان و اموال بوديم. چه کار کنيم؟ چه بخوريم؟ کجا برويم؟ از بهشتي سؤال مي‌کند: چه شد که شما در اعلي عليين بهشت هستيد؟ «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ‏» (طور/26) ما قبل از اينکه بياييم نسبت به اهلمان و اطرافيانمان خيلي علاقه و عاطفه داشتيم، اما مشفق بوديم. نسبت به رفتارمان بي تفاوت نبوديم. نسبت به عاقبت آنها هراسان بوديم. عزيزم! گلم! بلند شو نمازت را بخوان اگر بابا را دوست داري. خوشگلم! اينطور بيرون نيا! يک هديه برايش مي‌گرفتيم جذب مي‌شد. بازيگوش نبوديم و هوس نداشتيم.
يک خانمي مي‌خواست به جشني برود. بنا شد يک چادر بخرد. گفت: مي‌روم بگردم چادري بگيرم که تک باشد! نمونه نداشته باشد. شبي هم که رفتم هرکس از من بپرسد اين چادر را از کجا خريدي، نگويم! ده روز گشت تا يک چادر پيدا کرد. معمولاً براي دوختن چادر يک چادر دوخته شده براي نمونه مي‌آورند. خانم پارچه را پهن کرد، چادر دوخته را آورد، يک راه با قيچي رفت! زنگ خانه را زدند. يکي از خانم‌هاي همسايه با ايشان کار داشت. دو تا دختر گل داشت. تا خانم رفت دم در جواب بدهد، بچه‌ها قيچي را گرفتند و مشغول شدند. پارچه را تکه تکه کردند. خانم آمد ديد، تعجب کرد. اينقدر براي اين چادر پول داده بود. قطعه قطعه شد! صحنه آنچنان به اين خانم فشار آورد که دو سر اين طفل معصوم را محکم به هم زد. بعد هم در اتاق پرتشان کرد و شروع کرد پشت در گريه کردن. شوهرش آمد ديد چشم‌هايش قرمز است. گفت: چه شده است؟ فرمود: اينطور شده است. بچه‌ها را در اتاق حبس کردم که بيايي. تا در اتاق را باز کرد ديد خون از دماغ هر دو طفل معصوم آمده و هردو از دنيا رفتند. گاهي بلد نيستيم زندگي کنيم. حالا تمام عالم بگويند: بَه‌بَه به اين چادر! ديگر به چه دردي مي‌خورد؟ چه داديم و چه گرفتيم؟ گاهي مواقع کل زندگي انسان اين است. عمر را براي چه مي‌خواهيم؟ دنيا مسجد احباء الله است.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «الدنيا متجر اولياء الله» دنيا محل تجارت اولياء الله است. چه مي‌دهند و چه مي‌گيرند؟ عمر مي‌دهند. مسجد است، محل عبادت است. سجده را چرا سجده مي‌گويند؟ چون عالي‌ترين عضو در پايين‌ترين مکان مي‌آيد. مي‌تواند انسان کنار دريا برود اما ثواب نماز شب را ببرد. چلوکباب بخورد ولي ثواب عبادت ببرد. نيت‌ها را اصلاح کند. اينکه چطور نگاه کنيم مهم است. آيت الله بهاءالديني فرمودند: کساني که مرده‌ي نان و کباب هستند، هيچ حقيقتي از حقايق عالم را نمي‌فهمند. عالم عالمِ عقل است. بفهميد در زندگي چه مي‌کنيد؟ بعضي مي‌فهمند. من سراغ دارم نوجواناني که به قدري مي‌فهمند و از عمر استفاده مي‌کنند. گاهي يک شب سراغ دارم خدا شاهد است کاسب است، آيت الله العظمي، عمامه و دکتر و مهندس نيست. دامادش مي‌گفت: يک شب نماز شب پدر خانم ما قضا شد. آمد به خانه ما و زار زار گريه مي‌کرد که نماز شبم قضا شد.
نوه حضرت امام گفتند: يک روز رفتم به پدربزرگم سر بزنم. ديدم ايشان پريشان هستند. فکر مي‌کردم امشب شب اول ماه است، ديشب شب اول ماه بوده است. اعمال شب اول ماه از ما قضا شد. «مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِک وَثَناَّئِک» انسان خريد و فروش هم که مي‌‌کند رنگ و لعاب عبادت دارد. با همسرش و فرزندش هم هست، عبادت مي‌کند. يا رسول الله مي‌خواهم عمرم طولاني شود. فرمودند: صله رحم کن. صله را چرا صله مي‌گويند؟ پيوند و اتصال، وصل شدن. ارحام چه کساني هستند؟ کساني که از يک رحم خارج شدند. مادر، مادر مادر، مادر مادرِ مادر! اگر بخواهيم در صله رحم امتياز بدهيم، بنده اولين نفري هستم که صفر مي‌گيرم! مادرِ مادر، چه کساني از رحم خارج شدند. اينها تمام ارحام ما هستند. کدامشان را مي‌بينيم؟ خيلي دشوار و سخت است ولي تا جايي که انسان مي‌تواند. حضور فيزيکي هم لازم نيست. گاهي يک تلفن کافي است. چون بعضي مي‌گويند: ظاهرشان و زندگي‌شان درست نيست. گاهي برادر من آمريکا است با او صله رحم دارم ولي با کسي که کنار من است، صله رحم ندارم. هر مقدار که انسان صله رحم بکند، خوب است. لازم نيست سفره پهن کنند. روايت داريم «صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» (كافي، ج 2، ص 151) يک ليوان آب، «ولو بشقة من الخمر» يک نصف خرما، هيچکدام را ندارند. ولو به سلام، بنده مي‌گويم، ولو بالبوق! گاهي با يک بوق که مي‌زند احوالپرسي مي‌کند. گاهي با يک پيامک! همينقدر که انسان باخبر شود يکوقت مي‌بيني چه انس و الفتي ايجاد مي‌شود. طبيعتاً اينها يک سلسله پالايشي دارد، در رفت و آمدها شخصيت انسان حفظ شود. خداي نکرده توهين و تحقير نشود. همين تفاخرها چقدر ارتباطات را کم مي‌کند. قبلاً چقدر افطاري دادن‌ها زياد بود. الآن چون تشريفات زياد شده، افطاري کم شده است. بعضي از قرض الحسنه‌ها فاميلي هست که شرط مي‌کنند يک چاي و يک شيريني، همه مي‌آيند و همه هم دعوت مي‌کنند. کسي هم ناراحت نمي‌شود. ولي يک زماني چيزهاي ديگر مطرح مي‌شود، خود صله رحم کاهش پيدا مي‌کند. اين آداب را مراعات کنيم بهترين زندگي را خواهيم داشت.
شريعتي: يادي از حاج آقاي حسيني قمي کنيم که انشاءالله هرجا هستند خداي متعال پشت و پناهشان باشد. گهگاهي با ايشان در ارتباط هستيم و سلام گرم براي مخاطبين مي‌رسانند و انشاءالله به زودي زود شاهد حضور ايشان باشيم. ايشان مي‌گفتند: اوج صله رحم اين است که گره از کار بستگان و نزديکان باز کني، از حالشان با خبر شوي و مشکلات را حل کني. اين نکته که شما اشاره کرديد که متأسفانه اينقدر درگير حاشيه‌ها شديم و دست و پاي ما بسته شده که از اين متن غافل شديم. امروز صفحه 90 قرآن کريم، آيات 75A  تا 79 سوره مبارکه نساء تلاوت مي‌شود.
«وَ ما لَكُمْ‏ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً «75» الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً «76» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏ وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا «77» أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً «78» ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً «79»
ترجمه: شما را چه شده كه در راه خدا و (در راه نجات) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‏جنگيد، آنان كه مى‏گويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه مردمش ستمگرند بيرون بر و از جانب خود رهبر و سرپرستى براى ما قرار ده و از سوى خودت، ياورى براى ما تعيين فرما. كسانى كه ايمان آورده‏اند، در راه خدا جهاد مى‏كنند و كسانى كه كافر شده‏اند در راه طاغوت مى‏جنگند. پس با دوستان و ياران شيطان بجنگيد (و بيم نداشته باشيد) زيرا حيله‏ى شيطان ضعيف است. آيا نمى‏نگرى كسانى را كه (پيش از هجرت) به آنان گفته شد (اكنون) دست نگهداريد و نماز به پا داريد و زكات بپردازيد. ليكن چون جهاد (در مدينه) بر آنان مقرّر شد، گروهى از آنان از مردم (مشرك مكّه) چنان مى‏ترسيدند كه گويا از خدا مى‏ترسند، بلكه بيش از خدا (از كفّار مى‏ترسيدند) و (از روى اعتراض) گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب كردى؟ چرا ما را تا سرآمدى نزديك (مرگ طبيعى) مهلت ندادى؟ بگو: برخوردارى دنيا اندك و ناچيز است و براى كسى كه تقوا پيشه كند آخرت بهتر است، و به اندازه‏ى رشته‏ى ميان هسته خرما، به شما ستم نخواهد شد. هر كجا باشيد، مرگ شما را درمى‏يابد هر چند در دژهاى مستحكم (يا ستارگان) باشيد. اگر به آنان (منافقان) نيكى وپيروزى برسد، مى‏گويند: اين از سوى خداست، و اگر بدى به ايشان رسد، مى‏گويند: اين از جانب تو است. بگو: همه چيز از سوى خداست. اين قوم را چه شده كه در معرض فهم هيچ سخنى نيستند؟ (اى انسان!) آنچه از نيكى به تو رسد از خداست و آنچه از بدى به تو برسد از نفس توست. و (اى پيامبر) ما تو را به رسالت براى مردم فرستاديم و گواهى خدا در اين‏باره كافى است.
شريعتي: طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله به زودي زود زيارت کربلاي معلي نصيب همه شما شود. اين هفته از عالم جليل القدر سيد بن طاووس تجليل مي‌کنيم. کسي که لهوف ايشان جزء مقاتل معتبر ماست و جزء تاريخ کربلايي که در آن خدشه‌اي نيست. سيد بن طاووس يکي از شخصيت‌هايي است که جا دارد ساعت‌ها و هفته‌ها در موردش صحبت کنيم. اشاره قرآني امروز را بفرماييد.
حاج آقاي لقماني: آيه 79 سوره نساء مي‌فرمايد: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ» آيه‌ي فوق ‌العاده‌اي براي تدبر کردن است. داريم: «هرچه کني به خود کني، گر همه نيک و بد کني»، «إِنْ أَحْسَنْتُمْ‏ أَحْسَنْتُمْ‏ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7) اين آيه مي‌فرمايد: هرچه خوبي است از خداوند است و هرچه بدي هست از نفس توست. چطور مي‌توانيم ما اين را تمثيل کنيم؟ کل زمين که به دور خورشيد مي‌چرخد چه وقت روشن است؟ وقتي که رويش به سمت خورشيد باشد. «اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (نور/35) اگر وجود ما به سوي خداوند باشد، نيت نوراني هم مي‌کنيم. فکر نوراني و فعل نوراني، اما اگر پشت کنيم تاريک مي‌شويم. حتي نيت‌هاي ما هم تاريک مي‌شود. آيت الله بهاء الديني فرمود: نيت‌هايتان را خير کنيد تا خداوند اختيار موجودات را به دست شما بدهد. اين جمله فوق العاده است. بعضي هستند مي‌گويند: خدايا براي همه خوب بخواه، به همه بده. دل همه را شاد کن. عمره مي‌رود، حرم امام رضا، جمکران، سينه مي‌زند، اشکي مي‌ريزد. به نيت تمام انسان‌هاي روي کره زمين است. آمدند و از دنيا رفتند، هنوز به دنيا نيامدند. کساني که هنوز هستند. وقتي اين بالا آمد و ظرفيت پيدا کرد، ضرب در ده ثواب براي خودش مي‌شود. خداوند نور است، نيت نور، فکر نور، فعل نور! ديگر چه چيزهايي نور است؟ «كَلامُكُمْ‏ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ» تقاضا مي‌کنم روزي يک فراز از زيارت جامعه کبيره را مطالعه کنيد و ترجمه‌اش را بخوانيد. اين زيارت سرچشمه است، اگر کسي سرچشمه آمد، خودش سرچشمه مي‌شود. کلام شما نور است و امر شما رشد است. فعل شما تقوا است. «الصلاة نورٌ» نماز نور است. کساني که اهل نماز شب هستند از چهره‌شان مشخص است و لازم نيست بگويند. اثر عبادت در وجود انسان، «الوضو نورٌ» وضو نور است.
صبح که مي‌خواهيد از خانه بيرون بياييد، عادت هميشگي باشد، به جاي آب زدن به صورت، وضو بگيريم. شب موقع خواب که مسواک مي‌زنيد، وضو بگيريد. پيامبر فرمودند: با اين وضو مي‌توانيد ظهر که صداي اذان بلند شد، نماز بخوانيد. يک وضو روي آن بگيريد که ديگر نورٌ علي نور است. کسي که شب با وضو بخوابد تا صبح برايش عبادت نوشته مي‌شود. دائم الوضو باشد و از دنيا برود، ثواب شهيد دارد. اينها عمر را طولاني مي‌کند. يکي از چيزهايي که عمر را طولاني مي‌کند، دائم الوضو بودن است. بعضي از گناهان اجازه ورود به ذهن انسان پيدا نمي‌کند. اينقدر نوراني است گويي يک سپر در دست دارد. «العلم نورٌ»، «يقذفه الله في قلب من يشاء» علم، آگاهي. عزيزان سمت خدايي يقين بدانند فرشتگان بالهايشان را زير پاي اينها پهن کردند. مجلس علم است. دعا الآن مستجاب است. ذکر نور است.
گاهي صبح تا شب ترانه مي‌خوانيم. گاهي نه! پاي منبر بوديم آقا گفتند: سه تا «قل هو الله» ثواب يک ختم قرآن دارد. شروع مي‌کند به قرآن خواندن. به جاي اينکه پشت ماشين سوت بزند، ترانه بخواند. قرآن مي‌خواند. نامه اعمالش را که در روز قيامت نگاه مي‌کند 87 هزار ثواب ختم قرآن دارد. عمر با برکت! بعضي‌ها ده برابر عمر ظاهري عمر مي‌کنند چون به زندگي روزهايشان اضافه کردند. برکت خيلي بهتر از ثروت است. بعضي فقط ثروت را مي‌بينند. حرص مي‌خورند. دارايي با پريشاني همراه است. ديگر چه چيزي براي انسان نور است؟ تلاوت قرآن، مستحب است هر انساني صبح به صبح پنجاه آيه قرآن را بخواند. روزي يک آيه را بهتر است ببيند تا شب با آن زندگي کند. «أَ لَمْ يَعْلَمْ‏ بِأَنَ‏ اللَّهَ يَرى‏» (علق/14) آيا انسان نمي‌داند خدا او را مي‌بيند؟ «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» (مريم/96) ايمان و عمل صالح، با خدا رابطه را قوي کنيد. «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مريم/96) محبت شديد، همه دوستش دارند. نه سور داده، نه سواري داده و نه سوت زده است. محبت‌ها دست خداوند است. يک آيه چقدر بار دارد. زندگي انسان را آيه‌هاي زندگي مي‌سازد. وجود انسان نوراني مي‌شود. صلوات نور است. ذکر نور است. سخن زيبا نور است. نام بچه‌ها، صبح تا شب چند بار محمد مي‌گوييم؟ گاهي اسم‌ها نام اشياء است. روزي چند بار فاطمه جان مي‌‌گوييم؟ نور اينها زندگي را نوراني مي‌کند. ميل انسان را به گناه پايين مي‌آورد و بعد از مدتي تنفر از گناه به انسان مي‌دهد. چرا اينطور شدم؟ بخاطر همين. انشاءالله اين را خدا نصيب همه ما بکند.
شريعتي: از سيد بن طاووس و عظمت اين شخصيت بزرگ براي ما بگوييد.
حاج آقاي لقماني: چند نکته کوتاه بگويم و بعد راه‌هاي افزايش عمر را بگويم. مرحوم سيد بن طاووس يک عالم جامعي بودند. خيلي تلاش کردند و زحمت کشيدند. لهوف را در دوره جواني نوشتند و در آن زمان خيلي کارساز بود يعني روضه‌ها خيلي سست بود و گاهي با عقل سازگار نبود. ايشان آمدند به طور دم دستي اين کتاب را نوشتند که رهبر عزيز انقلاب در خطبه‌هاي نماز جمعه لهوف ايشان را آوردند و از رويش خواندند. کتاب «اليقين» ايشان در مورد اعتقادات و باورها، مجموعاً آدمي بودند که از عمرشان خوب استفاده کردند. يک نفر خواب ديد هر زائر امام رضايي که دارد وارد حرم امام رضا مي‌شود، يک آ شيخ عباس قمي زير بغلش است و مي‌رود. ايشان يک سال قبل از اينکه اجازه بدهند چاپ کنند، عمل کردند و بعد گفتند: حالا برويد چاپ کنيد! عالم عامل اثرش را هم مي‌بيند. مرحوم سيد بن طاووس هم همينطور بود. خدا انشاءالله ايشان را با اولياء الهي محشور کند و ما را مشمول شفاعت ايشان قرار بدهد.
راه‌هاي افزايش عمر چيزي است که همه ما دوست داريم سرمايه زندگي عمر ما طولاني شود. بتوانيم لحظه‌ها را استفاده کنيم. 1- وضو در اکثر ساعات شبانه روز؛ بعضي‌ها مشکل جسمي دارند. ولي روايت داريم تا جايي که انسان مي‌تواند و جالب اين است کسي که دوره نوجواني و جواني يک سلسله مستحباتي را انجام داده است، پا به سن بگذارد نمي‌تواند. خوابش برعکس مي‌شود. روز خواب هستند و شب بيدار هستند. 2- خوشحال کردن پدر و مادر عمر را طولاني مي‌کند. خوشحال کردن اولياي الهي عمر را طولاني مي‌کند. 3- زيارت امام حسين(ع). همين که السلام عليک يا أباعبدالله، مشق عشق ما در محرم و صفر روزي يک السلام عليک يا أباعبدالله به نيابت از همديگر هديه کنيم. چقدر گره‌ها باز مي‌شود. چقدر ناخودآگاه نيروي غيبي مي‌آيد و زندگي گشايش پيدا مي‌کند. زيارت امام حسين يعني السلام عليک يا أباعبدالله به نيابت از همديگر.
مورد بعد حسن نيت است. حسن نيت عمر انسان را زياد مي‌کند. بد بين نبودن. مورد بعد نيکي به دوستان است. بعضي هستند خدا اين توفيق را به آنها داده که دوستان خوبي دارند. هروقت وارد مسجدالحرام مي‌شوند به شما دعا مي‌کنند. مورد بعد کمي بدهي در زندگي است. کساني که خداي ناکرده بدهي زياد دارند، از زندگي لذت نمي‌برند و برايشان تلخ است. مورد بعدي صله رحم است که پيامبر فرمودند. باعث مي‌شود انسان طول عمر پيدا کند و بتواند لحظه لحظه‌ها را آباد کند و به وسيله اينها بتواند آخرتي آباد و ابديتي جاودان پيدا کند.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. امروز خيلي‌ها روضه امام حسن مجتبي و روضه حضرت قاسم مي‌خوانند. همان عزيز دلي که «احلي من العسل» اش يک دنيا معرفت است. خيلي دوست داريم اين لحظات پاياني را از حضرت قاسم بشنويم.
حاج آقاي لقماني: يکي از ويژگي‌هايي که تمام اصحاب امام حسين داشتند من تحقيق کردم، بحث عمر و مرگ برايشان حل شده بود. آغاز و انجام زندگي، «انا لله و انا اليه» ما گاهي مواقع شيفته بهشت هستيم ولي چون مقدمه‌اش مرگ است منصرف مي‌شويم. قطاري به طرف بهشت روانه بود، تا به ايستگاه مرگ رسيد همه پياده شدند و صبر نکردند به بهشت بروند ولي حضرت قاسم يک نوجوان سيزده ساله «کيف المؤت عندک» نوجواني که فرمود: عموجان من کشته مي‌شوم، امام به سؤال قاسم جواب ندادند. «کيف المؤت عندک» مرگ در کام تو چگونه است؟ پاسخ داد «أحلي من العسل» يعني از عسل شيرين‌تر نبود که قاسم انتخاب کند. شيرين‌تر از عسل، امام يک نگاهي کردند و فرمود: قاسم بزرگ شده است. کاري به سن او نيست. «هو اکبر مني و أنا أسن منه» او بزرگ شده است. بله پسر برادرم تو هم شهيد مي‌شوي. ولي موقع مرگ قاسم امام خيلي سوخت. آنقدر حضرت قاسم به زمين پا زد که وقتي حضرت بالاي سرش آمدند خيلي منقلب شدند. براي عمو سخت است که او را صدا بزند و نتواند جواب بدهد. يا بيايد نتواند گره گشايي بکند و در همان حال از دنيا رفت. «صلي الله عليکم يا أهل البيت النبوه و رحمة الله و برکاته»
شريعتي: انشاءالله همه ما مشمول شفاعت و دستگيري اصحاب و يارانشان و امام حسن مجتبي و حضرت قاسم و حضرت عبدالله شويم. بهترين‌ها را براي همه شما آرزو مي‌کنم. پرسيد چرا 72 دليل آوردي و جهان مجاب شد!
«السلام عليک يا أبا عبدالله»