برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 29-06-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به روي ماهتان، به بينندهها و شنوندههاي نازنينمان، انشاءالله هرجا که هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. خوشحاليم که امروز هم مهمان لحظههاي ناب و آسماني شما هستيم. آقاي دکتر لقماني خدمت شما سلام عرض ميکنم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. اميدوارم ايام را به خوبي و خوشي طي کنند و آماده ورود به ماه محرم الحرام شوند.
شريعتي: اگر نکتهاي قبل از شروع بحث هست بفرماييد و بعد وارد بحث شويم.
حاج آقاي لقماني:
باز دلم بوي محرم گرفت *** بوي خدا و شب شبنم گرفت
چشمهي الاشک به جوش آمده است *** آب فرات است که زمزم شده است
فرا رسيدن ماه محرم را خدمت همه عزيزان و دلباختگان امام حسين و شيفتگان آن حضرت تسليت عرض ميکنم. يکي از ويژگيهاي والايي که شيعيان دارند ماه محرم و عاشورا است. آغاز سخن صحبتم را با يک داستاني از حضرت امام و شهيد بابايي شروع کنم. فردا شب، شب اول ماه محرم است، انشاءالله مفيد خواهد بود. يک روز سرلشگر شهيد آقاي بابايي خدمت حضرت امام رفتند. يکي دو روز مانده به محرم بود. گفتند: شما فرمانده کل قوا هستيد، به من مرخصي بدهيد. امام با آن زيرکي خاصي که داشتند حساس شدند. چند روز؟ گفتند: ده روز! امام فرمود: با اين وضعيت جنگ نميشود. شما فرمانده جنگ هستيد. امام گفت: اگر اجازه بدهيد من ندهم! خدا اين شهيد عزيز را رحمت کند. در اخلاص و پنهان کردن اعمال عبادي استاد بودند. ايشان چون نايب امام زمان و ولي فقيه گفتند: بايد برويد، گفتند: چشم! من از دوره نوجواني نذر کردم دهه اول محرم به صورت ناشناس در مجالس روضه امام حسين استکان و نلبکي عزاداران امام حسين را بشويم! امام تا اين جمله را از اين شهيد عزيز شنيدند، سرشان را پايين انداختند و گفتند: به يک شرط موافقت ميکنم. روزي يک استکان و نلبکي هم به نيت روح الله بشويي! طرف سرمايه دار خاصي است ولي يک حبه قند امام حسين، يک لقمه غذا... اين همه بزرگان ما در پرداختن و رسيدن و حضور در مجالس امام حسين براي چيست؟ براي اينکه مجالس امام حسين يک آموزشگاه سيار است. افراد بدون ثبت نام، بدون شهريه با ميل شرکت ميکنند. دانش آموزي که ده دقيقه طاقت نشستن روي نيمکت را نداشت الآن آمده سه ساعت روي پا مينشيند. سينه ميزند و عزاداري ميکند. تأثير ميگيرد، خارج ميشود و در شهر پخش ميشود. جلسات امام حسين وقتي بيست خواهد بود که چند رکن داشته باشد. مخاطب سخن من عزيزاني هستند که باني هستند. احکام گفته شود. بايد و نبايدهاي فقهي که هميشه گفتيم به آن نياز داريم.
من جايي بحث رباي معاملي را گفتم. آقايي حدود هفتاد ساله بعد از صحبت من گفت: حاج آقا من اين مسأله را نميدانستم و55 سال است ربا ميخوردم. چند ثانيه زمان ميبرد؟ دانشگاه فني مهندسي، پزشکي، در ظهرهاي ماه مبارک رمضان پنج دقيقه از صحبتم را مسأله ميگويم. دانشجويي کلاسش ساعت يک و نيم شروع ميشد، دنبال اين بود که مطلب تمام شود. اينقدر شيفته بود.
اخلاق، موعظه، خدا نکند جلسهاي بدون موعظه باشد. همه ما نياز به موعظه داريم. اما از اينها کاري نميآيد. از دکتر و مهندس کاري برنميآيد. انسان بايد مراقب خودش باشد. صد سال براي خوشنامي کافي است ولي يک لحظه براي بدنامي کافي است.
اعتقادات و باورها، اول درون سينه و بعد بيرون سينه، اول درون سر و بعد بيرون سر، اگر جلسهاي ميتواند نماز جماعت برگزار کند اما نميکند مردود است. اگر جلسهاي ميتواند با اعتقادات و موعظه سه ساعت فقط سينه بزنيم، سينه زدن سهم خاص خودش را دارد. احساسات و قلب است اما مغز، ارکان، اين مجلس به آسمان ميرود. در ايام روضهاي که مقام معظم رهبري برپا ميکنند، نماز جماعت خوانده ميشود، حاج آقاي فلاح زاده بيست دقيقه مسأله ميگويند. احکام، سخنراني، موعظه، حکمت، حکايت، بحث و اعتقادات و نيم ساعت سينه زني است. اينها با هم و در کنار هم است. ضلعهاي مثلث يا مربع است. اگر دو تا نبود ناقص است. فقط سينه بزنيم و بعد هم با همان سرعت احساسات ميپرد. اول درون سينه است. اين مجلسي است که فرشتگان به آسمان ميبرند. از پدران و مادران درخواست ميکنم امروز لباس مشکيهاي بچههايشان را دربياورند و معطر و مرتب کنند. بچهها را در اين مجالس ببرند و انس پيدا کنند. حداکثري هم لازم نيست، گاهي ده دقيقه کافي است. يک دور بزند اين بچه حوصلهاش سر نرود. گاهي بچه در روضه خواب است. ذهن ناخودآگاه اثر خود را ميگذارد.
بعضي از عزيزان ما شيفته امام حسين هستند. با اينکه مدرک نداشته ولي درک داشته است. گفته: ميخواهم با اشک بر سيدالشهداء شير به فرزندم بدهم. باقيات الصالحات است. پدران و مادران عزيز تقاضا ميکنم به عنوان يک برادر کوچک اين محرم ما متفاوت با محرمهاي ديگر باشد. دل بدهيم. بچهها را ببريم آشنا کنيم انس پيدا کنند، اذيت هم نشوند. در حدي که توان دارند. ميگويد: غذاي امام حسين باعث شفاء است. يک لقمه، يک حبه قند، اينکه حضور پيدا کند، انس پيدا کند، اثرش در جواني ميگذارد. خداي ناکرده بچههاي ما با مواد و منقل و مشروب و ماهواره، باقيات الصالحات براي ما نميشوند. فردا شب، شب اول محرم است. همين الآن تصميم بگيريم و ببينيم امسال چه محرمي خواهيم داشت.
شريعتي: انشاءالله با مراقبه وارد شويم و حواسمان باشد که قدر داشتههاي گذشتهمان را بدانيم و داشتههاي جديد کسب کنيم. سلام به ماه محرم، سلام به امام حسين و ياران و اصحاب با وفاي حضرت. سلام به هيأت، سلام به روضه، سلام به آه و سلام به اشک، سلام به همه خادماني که اين روزها با اخلاص مشغول سياه پوش کردن خيابانها و هيأتها و کوچهها هستند. براي ما هم دعا کنيد و ما هم دعاگوي شما خواهيم بود. انشاءالله محرم متفاوت و پربار و پربرکتي را در کنار هم تجربه کنيم. يک جواني به محضر رسول خدا ميرسند، و از حضرت چند سؤال ميپرسند. اين سؤالا شدند فراز به فراز و موضوع جلسات ما، امروز فراز چهارم را ميشنويم.
حاج آقاي لقماني:
اي با خدا به حق هستي، شش چيز مرا مدد فرستي
ايمان و امان و تندرستي، فتح و فرج و فراخ دستي
گفت: يا رسول الله دلم ميخواهد تندرست باشم و بدنم سالم باشد.
شريعتي: اول گفت: ميخواهم محبوب خدا باشم. دوم محبوب خلق باشم. سوم وسعت رزق داشته باشم. چهارم سلامت باشم.
حاج آقاي لقماني: دو نعمت است که کسي قدرش را نميداند تا از دست بدهد. «الصّحّة و الامان» يکي صحت و سلامتي است و ديگري امنيت است. خدا نکند در جامعهاي نباشد. اگر خداي نکرده کسي به هر علتي، گاهي اجر و پاداش را خداوند ميدهد چون خودش مقصر نبوده است. گاهي جوري ميشود که اذيت ميشود. صحت و سلامت مهم است. داستاني تعريف کنم که خيلي زيباست.
يک نفر چند سال قبل يک گفتگو با خدا را در سايتي گذاشت. ميگويد: يک شب با خدا گفتگو ميکردم. گفتم: خدايا از چه چيز بندهات شگفت زده ميشوي؟ خداوند لبخندي زد و گفت: از چند چيز! 1- تا کودک هستند عجله دارند بزرگ شوند. 2- تا سلامت دارند تمام سلامتيشان را براي بدست آوردن پول ميدهند. تا پولدار شوند تمام پولها را براي سلامتي از دست رفتهشان ميدهند. 3- طوري زندگي ميکنند که انگار هرگز نميميرند و طوري ميميرند که انگار هرگز زنده نبودند. بعضي هستند هزاران سال عمر ميکنند. آثار و باقيات الصالحات، اينطور از بدن استفاده ميکنند. بدن امانت خداوند نزد ماست. بنده و شما حق نداريم خداي ناکرده در مصيبت عزيزي از خاندانمان لطمه به صورت بزنيم. صورت را بخراشيم و بدن را اذيت کنيم. بايد ديه بدهيم. فقط در يک مورد استثناء شده است. «وَ يَضِجَّ الضَّاجُّونَ» (الاقبال الاعمالالحسنة، ص 508) «وَ يَعِجُّ الْعَاجُّونَ» (مفاتيحالجنان، ص 535) براي امام حسين (ع)، ضجه زده و عجه زدن و لطمه به صورت زدن، ضرر قابل توجهي نداشته باشد، اجازه ميدهند. ولي براي زندگي خودمان نه! بنده و شما ميتوانيم خودکشي کنيم ولي حق نداريم. دستمان را روي سيم برق بگذاريم، ولي حق نداريم. چرا؟ چون بدن امانت است. امانت الهي است.
خودکشي کنم، راحت شوم! تازه اول بدبختي ما است. لذا افرادي که صدمه به بدن ميزنند، روز قيامت بايد پاسخگو باشند. حتي در مورد حقوق حيوانات هم همينطور است. نميتوانيم حيوان را اذيت کنيم. يک روايتي است که اين روايت را به همه چشمهاي بينا و گوشهاي شنوا تقديم ميکنم. امام فرمودند: آگاه باشيد بهاي بدنهاي شما بهشت است. مواظب باشيد بدنهايتان را به کمتر از بهشت نفروشيد.
چوب خشک سزاوار سوختن باشد *** تني که بهر عبادت دو تا نميگردد
بعضي از دوستان را ميبينم، ميگويند: حساش نيست نماز اول وقت بخوانيم. بعضي هستند مقيد هستند. تبسم در مقابل چهره برادر مؤمن يک حسنه دارد. در روايت داريم هر قدمي که بنده و شما براي مسجد برميداريم، هفتاد هزار حسنه دارد. از بدن استفاده کنيد. عجيب تنبل شديم! بدن نعمت خداوند است. روايت داريم پيامبر فرمود: اگر ميدانستيد پاداش عبادت نماز صبح و مغرب در مسجد چگونه هست مثل بچهها سينه خيز به مسجد ميرفتيد.
نباشد هميشه روان در بدن *** نباشد هميشه زبان در دهان
قضا روزگاري ز من در ربود *** که هر روز از آن شب قدر بود
بدن را استفاده کنيم، براي چه ميخواهيم؟ حضرت امام، رهبر کبير انقلاب چشمشان ضعيف شده بود. چشم پزشک آوردند. گفتند: بايد يک مقدار مطالعه را کم کنيد. چشم دارد اذيت ميشود. امام فرمود: من اصلاً چشم را براي قرائت قرآن ميخواهم. ما گاهي نماز را که ميخوانيم، يک نفس عميق ميکشيم و ميگوييم: نمازِ را خوانديم راحت شديم!! پيامبر قبل از نماز به بلال ميفرمود: «ارحنا يا بلال»! ما را از دور و اطراف راحت کن. اذان بگو! ميخواهم نماز بخوانم. اين بدن مرکب است و بايد از اين بدن استفاده کنيم. «إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا» (كافى/ ج 1/ ص 17) بهاي بدنهاي شما بهشت است. از روح بالاتر است. بهشت را خدمت روح ميبرند. پس ما بايد بدن را ببينيم. يا رسول الله ميخواهم بدنم سالم باشد. پيامبر فرمود: عزيزم، زياد صدقه بده. ما دو راه براي حفظ بدن داريم. پوشش و جوشش، پوشش يک اصول بهداشتي است. پرخوري بد است. يک سوم جمعيت ايران اضافه وزن دارند. بناست با در سه روز 2500 کالري مصرف کنيم، با يک پيتزا 2500 کالري را يکجا وارد ميکند. ميگويد: با يک نوشابه خوردم مگر هضم ميشد؟ شب اول قبر يزيد بود! به اندازه بخوريد. روايت داريم که فرمودند: اگر کسي سر سفره هر لقمهاي که ميل دارد، کمتر بخورد ثواب ده شب نماز شب نوشته ميشود.
يک سلسله اعمال هم جوششي است. مثل صدقه است. دفع بلا ميکند. در مورد صدقه را تحقيق کردم و کتاب نوشتم. شايد براي بينندگان تعجب آور باشد اما صدقه از مرگ حتمي حتمي حتمي جلوگيري ميکند. سه بار گفتم حتمي! ما باورمان نميشود. ريختن خون يا قرباني، شخص ميتواند يا گوسفند بکشد، اگر نميتواند مرغ بکشد. مرگ حتمي را دور ميکند. آيت الله بهاءالديني فرمودند: سه چيز دفع کننده بلا است. 1- ريختن خون 2- ختم صلوات بر محمد و آل محمد، ايشان هم بنايشان روي شانزده هزار صلوات بود. چهارده معصوم به اضافه حضرت ابالفضل و حضرت زينب(س). يک روز طول ميکشد. 3- چهل حديث کساء. اين سه بلاها را دفع ميکند. گرهها را باز ميکند. باعث سلامتي و باعث رسيدن به حاجات ميشود. صدقه فوق العاده است.
صدقه را چرا صدقه ميگويند؟ چون انسان از صدق دل ميدهد. با دل و جان ميدهد. مهريه خانمها را چرا صداق ميگويند؟ چون آدمها بايد قصد پرداخت داشته باشند و با ميل بدهند. اگر شب تعيين مهر داماد نشسته و پدر دختر هم سخت گيري ميکند، داماد هم در دلش ميگويد: بنويس! اگر يکي دادم آن موقع! ميگويند: عقد مشکل دارد. بايد قصد پرداخت داشته باشي و با ميل هم بدهيد. ماليات، عوارض، با ميل و صدق دين ميدهيم يا نه؟ نه. ولي صدقه را با ميل ميدهيم. با دل و جان ميدهيم. صدقه چند نوع است. 1- پنهان؛ بعضي از مواقع صدقه پنهان خيلي خوب است. ريا نشود. گاهي انسان عيان ميدهد. همه ببينند و ياد بگيرند. اشکالي ندارد. بسياري را سراغ داريم يکي دو يتيم را کفالت ميکند. طرف هم نميشناسد، کميته امداد يا بهزيستي، يک شماره حساب يا شماره کارت ميگيرد و واريز ميکند. در مسجد گوهرشاد همين مطلب را در سخنراني گفتم. گفتم: همه به من نگاه کنند. نگاه کردند. گفتم: پيامبر فرمود: من و کسي که يک يتيم را کفالت کند مثل اين دوانگشت کنار هم هستيم. يکي از عزيزان که ساکن تهران بود، بعد از صحبت من گفت: من ميخواهم کفالت يتيم را بکنم. گفتم: کجاي تهران هستي؟ گفت: نه هر جايي که شما بگويي.
صدقه را چه وقت بايد بدهيم؟ گاهي مواقع ميگويند: صبحگاهان، صدقهاي که شب جمعه داده شود فوق العاده است. روز جمعه فوق العاده است. بعضيها که طلبه و آخوند و مذهبي هستند شب قدر صدقه سالشان را کنار ميگذارند، ضرب در هزار ميشود. يک سؤالي که بعضي از دوستان ميکنند اين است که اينهايي که در خيابان ما را ميبينند، ميگويند: پول ندارم. بچهام مريض است. هر روز هم همانجا هستند. آيا بايد به اينها صدقه داد؟ بهترين اين است که انسان رد نکند. اما در روايت داريم اگر حرفش به دلتان نشست بدهيد. از يکي از چهرههاي فرهيخته سؤال کردند: ميزان کمک به نيازمندان خياباني چقدر است؟ ايشان فرمود: صفر ريال! ما ضابطه مند هستم. صدقه را به مؤسساتي ميدهم که به مصرف صحيح ميرسانند. هستند جاهايي که خيريه هستند و من سراغ دارم گاهي هفتاد ميليون هزينه يک عمل فرد بي بضاعت است و يک ريال از اينها نميگيرند. جهيزيه تهيه ميکنند.
گاهي چشم و نظر فوق العاده تأثير دارد. صدقه جلوگيري ميکند. طرف رؤياي صادقه ديده و بلافاصله گوسفند قرباني کرده و برطرف شده است. اينقدر مؤثر است و مخصوصاً زماني که خطرها مرتب انسان را تهديد ميکند دادن صدقه زياد و پي در پي باعث طول عمر ميشود. صدقه به اقوام را ميگويند: بهتر است به غير اقوام داده شود. صدقهاي که باعث حفظ آبرو و حفظ مال شود مؤثر است. گاهي يک جرقهي ذهني به ذهن انسان باعث حفظ آبرويش ميشود. ديديد بعضي خداي ناکرده يک خطا ميکنند. نميخواسته ولي انجام داده است.
شخصي در ماشين نشسته بود و منتظر کسي بود. خانمي آمد به شيشه دست زد، اين يک عبرتي براي ما است. ماه محرم در پيش است، همه ما يک اعتبار آبرويي پيدا ميکنيم. ولي گاهي يک لغزش، يک غفلت و بي احتياطي چهل سال آبروي انسان را به باد ميدهد. خانمي آمد دست به شيشه زد. شيشه را پايين کشيد. خانم به اين آقا که خيلي متشخص و آبرومند و اهل روضه و روزه و عزاداري بود، گفت: تو خجالت نميکشي؟ گفت: با چه کسي کار داري؟ گفت: مگر شما فلاني نيستي؟ گفت: من نياز به همسر دارم. گفت: خانم من زن دارم. بچه دارم. عروس و داماد دارم. گفت: من چه کار به زن و بچهات دارم. اگر من به گناه افتادم تو بايد جواب بدهي. يک لحظه غفلت! تو ماهي يکبار با من باش، من نه خرجي ميخواهم نه مکان ميخواهم. شيطان فريبم داد و قبول کردم. بعد از اينکه با آن خانم بودم، چند نفر را ديدم آمدند سلام کردند، من خيلي مديريتي جواب دادم که سلام عليکم بفرماييد! چند تا عکس به من نشان دادند از همين مکاني که با آن خانم بودم. رنگ از صورتم پريد! فهميدم جاسوس بود. دام بود و دانه نبود! گفتند: ميخواهي آبروي تو را ببريم؟ گفتم: نه! گفتند: مکاني که هستي اخبار آنجا را براي ما بياور. جاسوس شدم! همه در خطر هستند. علامه طباطبايي به کسي که گفت: دستور العملي به ما بدهيد. چند بار فرمودند: مراقبه، مراقبه، مراقبه، مراقبه، مراقبه! کار سادهاي نيست.
شخصي نزد فاطمه زهرا آمد و گفت: بي بي جان، من نقش انگشتري شما را چه چيزي حک کنم؟ حضرت فرمودند: «الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا» فاطمه زهرا سيدة النساء العالمين است. گفت: چرا اين جمله را ميفرماييد؟ فرمود: پدرم شبها در نماز شب در سجده اشک ميريختند و ميگفتند: «الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا» يک لحظه غفلت، گاهي صدقه ذهن را نوراني ميکند. دل را نوراني ميکند. «المؤمن ينظر بنور الله» مؤمن واقعي کسي است که فريب نميخورد. ممکن است ظاهر مؤمنانه باشد ولي واقعي نيست. لذا تا شخص حرف ميزند بسياري از ما اينطور هستيم. ميفهميم راست ميگويد يا دروغ ميگويد. ديگران متوجه نيستند ولي انسان ميفهمد. تقوا ميخواهد. ورع ميخواهد. گريه سحر ميخواهد. اين نگاهي که انسان پيدا کرد مثل پيامبر، سن شريف پيامبر 63 سال بود. اميرالمؤمنين هم همينطور، در طول 63 سال پيامبر يکبار نفرمودند: اي کاش! اين هنر خوب زيستن است. گاهي ما نيمه اول زندگي به اميد نيمهي دوم و نيمه دوم در حسرت نيمه اول هستيم. عمر تمام شد. صدقه اينطور است. يکبار اشاره کردم که هرزگاهي پيامبر يک گوسفند قرباني ميکردند و گوشتش را براي رفقاي حضرت خديجه ميدادند. در دهه اول محرم همه شيفته هستند و اطعام ميکنند.
بعضي مجالس هستند خيلي فانتزي غذا ميدهند. جوجه سوخاري، پيتزا با نوشابه اضافه ميدهند!!! خيلي بد است. طرف روضه که ميآيد دغدغهي شام و ناهار نداشته باشد. يک لقمه براي تبرک باشد. اين قداست دارد. اخيراً مد شده براي سوم يا هفتم آرايشگاه ميروند. انسان اسير ميشود. از مداحان عزيز تقاضا ميکنم آرام و زلال و شفاف بخوانند. گاهي يک السلام عليک يا اباعبدالله گفته ميشود و اشک طرف ريخته ميشود. گاهي خودش را ميکشد و کسي اشک نميريزد. بايد از دل بلند شود. انشاءالله اين روحيات را خدا نصيب همه ما بکند.
شريعتي: در اين سالها من و همه دوستانم چيزي را که دوست داشتيم محقق شود و روي آن تأکيد ميکنيم روضههاي خانگي است که يک مقداري از آن فاصله گرفتيم. چقدر اين روضههاي خانگي در تربيت بچهها و در منش ما و سبک زندگي ما مؤثر خواهد بود. انشاءالله اين ايام اين اتفاق بيفتد. در اين هفته از مقام عالم جليل القدر و مفسر قرآن کريم، حافظ قرآن و نهجالبلاغه، مرحوم آيت الله ابوالقاسم خزعلي تجليل ميکنيم که زحمات بسيار ارزندهاي را در بنياد بين المللي غدير کشيدند و اين مسأله را به صورت يک جريان جهاني دنبال کردند و وقت گذاشتند. انشاءالله روحشان شاد باشد و مهمان سفره اميرالمؤمنين باشد. امروز صفحه 83 قرآن کريم، آيات 27 تا 33 سوره مبارکه نساء تلاوت ميشود. روزهاي چهارشنبه منور به نور امام رضا(ع) است. انشاءالله زيارت مشهد الرضا نصيب همه ما شود.
«وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيماً «27» يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً «28» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً «29» وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً «30» إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً «31» وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً «32» وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً «33»
ترجمه: و خداوند مىخواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك سازد،) ولى كسانى كه از هوسها پيروى مىكنند، مىخواهند كه شما به انحرافى بزرگ تمايل پيدا كنيد. خداوند مىخواهد (با آسان كردن قوانين ازدواج، بار تكليف) شما را سبك كند. و انسان، ضعيف آفريده شده است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل نخوريد، مگر اينكه تجارتى با رضايت يكديگر باشد. و خود (و يكديگر) را نكشيد، همانا خداوند نسبت به شما همواره مهربان بوده است. و هر كس از روى تجاوز و ستم چنان كند (و دست به مال و جان مردم دراز كرده، يا خودكشى و خونريزى كند) به زودى او را در آتشى (عظيم) وارد سازيم و اين كار، بر خداوند آسان است. اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد پرهيز كنيد، گناهان كوچكتان را بر شما مىپوشانيم و شما را در جايگاهى ارجمند وارد مىكنيم. و آنچه را كه خداوند سبب برترى بعضى از شما بر بعضى ديگر قرار داده آرزو نكنيد. براى مردان از آنچه بدست آوردهاند بهرهاى است و براى زنان نيز از آنچه كسب كردهاند بهرهاى مىباشد و (به جاى آرزو و حسادت) از فضل خداوند بخواهيد، كه خداوند به هر چيزى داناست. و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه با آنان پيمان بستهايد، برجا گذاشتهاند، براى هر يك وارثانى قرار دادهايم، پس سهم آنان را (از ارث) بپردازيد، زيرا كه خداوند بر هر چيز، شاهد و ناظر است.
شريعتي: کبوتر دلمان را راهي مشهدالرضا و کربلاي معلي ميکنيم و به اين ائمه بزرگوار سلام ميکنيم. انشاءالله محرم پرباري را به برکت نام امام رضا(ع) که ولي نعمت ما هستند در محرمي که پيش روي ما هست تجربه کنيم. اشاره قرآني امروز را بفرماييد و بعد هم از آيت الله ابوالقاسم خزعليAA بشنويم.
حاج آقاي لقماني: آيه 28 سوره نساء ميفرمايد: «يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً» خداوند اراده کرده است کار شما را سبک کند. تحفيف بدهد. انسان هم ضعيف آفريده شده و بار سنگين روي دوشش گذاشتي. يکي از مباحثي که چند سال اخير رايج شده است بحث تساهل است. ما در امور ديني سهولت داريم ولي تساهل نداريم. تمام احکام ديني بنا بر طاقت و توان انسان وضع شده است. بنده نميتوانم وضو بگيرم، ميگويند: سهولت، تيمم کن! اين سهولت است. خدا همين را خواسته است. نميتوانم ايستاده نماز بخوانم. نشسته بخوان. نشسته نميتواني خوابيده بخوان. اين سهولت است. تساهل چيست؟ سهل انگاري، ول انگاري و بي قيدي، اينطور که بيرون ميآيد، ميگويند: دختر شما با اين وضع آمده است. دزدي کرده است؟ نه، خوب پس طوري نيست. يواش يواش تراشيديم و خراشيديم! بي مبالاتي!
يک موريانه است، يک صدا ميآيد. آرام و با زمان ميآيد. خيلي از دوستان من و شما در دبيرستان تا دوستش ميرفت در منزل جزوه بگيرد و کتاب بگيرد خواهرش که ميآمد در منزل همکلاسيها او را ميديدند. بچه در منزل ميآمد به خواهرش چه ميگفت؟ چرا رفتي در خانه؟ نميخواستم همکلاسيهاي من تو را ببينند. غيرتي ميشد! پدر و مادر او را آرام ميکردند. همين شخص غيرتي که نسبت به ناموس حساس بود، ده سال بعد نسبت به خانمش حساس نيست. به همان دوستانش که ميرسد ميگويد: معرفي ميکنم نازيلا خانم همسر من! ببينيد چقدر باربي است!!! اين همان است اما تساهل! آرام آرام. خداوند ميگويد: من به شما تخفيف دادم. هر زمان ميتوانيد اما سهل انگاري نباشد. دشمن ميخواهد براي مذهبيهاي ما يواش يواش کار کند. با سر تيشه آرام تراش ميدهد و ميخراشد. روايت داريم بعضي هستند خيلي اهل عبادت هستند اما روز قيامت کفه اعمال خالي است، مثل ماري که از پوست خارج ميشود، اينطور از دين خارج شدند. به مال حرام که ميرسند خودشان را پرت ميکنند. تساهل ممنوع است! سهولت خوب است. انسان بايد خيلي مراقب باشد. مثل ويروس است، مثل موريانه است. کسي که خرج هيأت ميداده و سينه زني و روضه خواني داشته، خانمش ميگويد: سه سال است از پاي ماهواره تکان نميخورد. همه را مسخره ميکند. هيچکس را قبول ندارم. اين تساهل است. شيطان همينطور يواش يواش ميآيد تا اين به تکذيب ميرسد و همه چيز را انکار ميکند.
شريعتي: دوستاني که از نرم افزار و اپليکيشن سمت خدا استفاده ميکنند، ميتوانند به روزرساني کنند که اگر به روز رساني کنيد ميتوانيد به فايلهاي مربوط به روزهاي سه شنبه حاج آقاي نظري منفرد و جناب آقاي دکتر لقماني در روزهاي چهارشنبه دسترسي داشته باشيد.
حاج آقاي لقماني: beheshtbinesh @ اسم کانالي است که کتابها هم آنجا معرفي شده است.
شريعتي: يکي از شخصيتهايي که شايد معاصر بودنش با زمانه ما مهجور واقع شده و خدماتشان به نوعي کمرنگ است، مرحوم آيت الله خزعلي است که زحمات بسيار فراواني براي مسأله غدير کشيدند و اين هفته به اين مناسبت که ايام ارتحال ايشان بود از ايشان ياد ميکنيم. براي ما از ايشان بگوييد.
حاج آقاي لقماني: نور ولايت و معرفتي که انسان نسبت به ائمه دارد، فوق العاده است. گاهي انسان مسائل پيدا که هيچ، پنهان را هم ميبيند. آيت الله خزعلي را به اصفهان دعوت کردند. وارد گلستان شهداي اصفهان شدند. مستقيم سر قبر يکي از شهدا رفتند. ده دقيقه نشستند. پاسدارها گفتند: جلسه دير ميشود. گفتند: شما که اصفهان نيستيد. فرمودند: من تا وارد گلستان شدم خدا به من چشمي داده که ميديدم فرشتگان فوج فوج از آسمان بر زمين سر قبر اين شهيد ميآيند و ميروند. شهيد جلال افشار، طلبه پاسدار و مربي عقيدتي سپاه، وقتي عکس ايشان را به آيت الله بهاءالديني دادند، گفتند: ايشان شهيد شدند. با ديدن عکس از چشمهاي ايشان جاري شد. فرمودند: حضرت وليعصر از من يک سرباز لايق خواستند و من اين جوان را معرفي کردم. يک جوان 24 ساله، الآن مردم اصفهان به گلستان شهداي اصفهان که ميآيند سر قبر اين شهيد ميروند و حاجت هم ميخواهند.
شريعتي: دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد محرم امسال ما را محرمي متفاوت قرار بده. در اين محرم دلها و ديدههاي ما را حسيني بگردان. دل همه را شاد بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: در آستانه ماه محرم هستيم، انشاءالله از همين حالا شروع کنيم که محرم متفاوت و پرباري داشته باشيم. دارد حسين ميوزد از سمت کربلا!