برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن(ميخواهم اموال بيشتري داشته باشم)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 22-06-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به روي ماهتان، اين پيروزي بسيار دلچسب و غرور آفرين تيم ملي واليبال کشورمان را تبريک ميگويم. براي همه ورزشکارانمان در تمام عرصههاي زندگي آرزوي موفقيت ميکنيم. آقاي دکتر لقماني خدمت شما سلام عرض ميکنم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. اين پيروزي بسيار دلچسب را که آغاز و فتح الفتوح پيروزيهاي ديگر براي استکبار باشد را تبريک عرض ميکنم.
شريعتي: تبريک من و همکاران مرا به مناسبت اين ايام نوراني که منور و مزين به نام اميرالمؤمنين علي(ع) هست پذيرا باشيد. بحث امروز شما را ميشنويم.
حاج آقاي لقماني: امروز فراز سوم را ميگويم که عرض کرد: يا رسول الله! ميخواهم وضع مالي من خوب شود تا هنر خوب زيستن را پيدا کنم. پيامبر اولاً منع و نکوهش نکردند و راهکار دادند. چند چيز هست که تمام انسانها از سه سالگي تا 103 سالگي شيفته و فريفته هستند. يکي آوازه و شهرت، يکي مقام و موقعيت و يکي مال و ثروت است. انساني که عاقل هست دوست دارد ديده و شنيده شود. از نظر مالي، مال را مال ميگويند چون انسان هرمقدار هم داشته باشد باز به آن ميل دارد و تمايل دارد. فقير را فقير ميگويند، چون ستون فقراتش از فقر شکسته است. واژهها چقدر بار دارد. مسکين را مسکين ميگويند بخاطر ناداري در مسکن، خانه نشين شده است. لذا مسکين بدتر از فقير است. فقير ميتواند ولي مسکين نميتواند.
پيامبر دو راهکار دادند، اگر ميخواهي مال تو افزايش پيدا کند يک کار کن. مؤمن بايد تلاشگر باشد و زندگي خوب داشته باشد. لذا مستحب است مؤمن صبح زودتر سر کار برود و شب ديرتر بيايد و رفاه زن و بچه را بيشتر فراهم کند. ميفرمايد: طوري زندگي کنيد که وقتي مرديد، مردم نگويند: الحمدلله رب العالمين! بگويند: «انا لله و انا اليه راجعون» سخت و تنگ نگيريد. مخصوصاً عزيزاني که آغاز زندگي يک مقدار از مال دنيا چند تا دفترچه وام دارند. بعد زندگي يک مقدار گسترش پيدا ميکند. وقتي يک مقدار وسعت پيدا کرديد، شما هم وسعت بدهيد. زن و بچه سختي نکشند.
پيامبر فرمود: اگر ميخواهي مال و داراييات افزايش پيدا کند، مالت را پاک کن! اين قاعده بر خلاف تمام قوانين اقتصاد جهاني است. آنها ميگويند: اضافه کن، اضافه کن! پيامبر ميفرمايند: پاک کن! حضرت قسمتهايي که مربوط به شما نيست و براي فقرا هست را جدا کن. در آمد ساليانه را با آرامش خرج کن و هر مقدار اضافه آمد بيست درصد، يعني يک پنجم را بده. چرا؟ چون بنابر منطق آموزههاي ديني ما علاوه بر ثروت، برکت هم دارد. علاوه بر کميت، کيفيت هم دارد. علاوه بر دنيا، آخرت و ابديت هم دارد. من دو نکته را از قول پيامبر بگويم. اين ديدگاهي که مؤمن بايد فقير باشد، نه! حضرت آقا، رهبر عزيز انقلاب فرمودند: توليد ثروت از علم براي کشور عظمت ميآورد. مسلمان سرمايهدار باشد، کشور ثروتمند باشد. اما در مورد اول ستايش ثروت در آموزههاي ديني است. پيامبر فرمود: وقتي مؤمن قوت خودش را داشته باشد، آرامش پيدا ميکند حتي در عبادت. لذا جناب سلمان که هم ولايتي همه ما هست، فرمودند: اگر براي يک هفته غذا و طعام داشته باشم، خوب عبادت ميکنم. تأثير دارد. رئيس مذهب شيعه، امام جعفر صادق(ع) فرمود: مالت را حفظ کن که باعث پايداري دين تو ميشود. «من لا معاش له لا معاد له» اين قاعده است کسي که معاش ندارد، معاد ندارد. يکي از علتهاي عمدهي سرقتها، خونريزي و قتلها همين مسأله است. فقر است، متأسفانه گاهي فقر مادي به فقر فرهنگي هم ميانجامد، چه بخواهيم، چه نخواهيم! ضرب المثل معروف هست که شکم گرسنه دين و ايمان ندارد، کاملاً درست است.
من يک تحقيق کوتاهي در مورد يک ضرب المثل کردم که ريشهاش در روايات است. مالت را حفظ کن، چرا؟ چون باعث قوام دين تو ميشود. لذا در آيات قرآن مال را به واژه خير تعبير ميکند. خيلي عجيب است. يعني ذات و جوهره مال به خودي خود هيچ مشکلي ندارد. اين ما هستيم که در مسير بد استفاده ميکنيم. دنيايي که مذموم هست در سينه هست. حبّ، اسارت، بردگي، ولي دنياي بيرون نعمت خداوند است. کنار دريا براي مؤمن است. جاده باصفا براي مؤمن است چرا لذت نبرند؟ عبادت بکنند و لذت هم ببرند. «سِيرُوا فِي الْأَرْض» (انعام/11) در زمين بگرديد و لذت ببريد ولي دل بسته مال و ثروت نباشيد. «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيد» (عاديات/8) قرآن ميفرمايد: انسان در نهاد و جوهره وجودش نسبت به مال شيفته و علاقهمند است. «خير» در مورد وصيت ميفرمايد: «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّة» (بقره/180) باز اينجا به مال تعبير شده است. نشان ميدهد مال در ذات خود خيلي خوب است.
ثروتمندي را نزد حکيمي توصيف کردند. ايشان فرمود: نميتوانم بگويم خوب است يا بد است. بايد ببينم دارايياش را در چه راهي خرج ميکند. صاحب نظران ميگويند: پول بتي است که همه او را ميپرستند ولي معبد ندارد. شيفتگي را نشان ميدهد. مال بسيار خوب است و داشتن مال خوب است مخصوصاً براي انسان باورمند، آرمان گرا و ارزش گرا و باعث ميشود زندگيشان رشد پيدا کند. از آن طرف يک سلسله آموزههايي داريم که نکوهش مال هست. در فراز سوم جمعش را ميگوييم. پيامبر فرمودند: امتهاي قبل را، طلا و نقره، درهم و دينار، پول و دارايي هلاک کرد، شما امت من را هم عشق به مال هلاک ميکند. دلبستگي به مال! امروز ميگويند: نقطه ضعف! پيامبر فرمود: نقطه ضعف، پاشنه آشيل همين دلبستگيها هست. درهم و دينار هست. اين باعث ميشود انسان آرام آرام سقوط کند. امام صادق فرمود: شيطان ميگويد: من در هر چيزي که از افراد براي انحراف مأيوس شوم، در سه چيز مأيوس نميشوم. اصلاً لازم به طناب نيست. 1- کسب مال از راه حرام است. من بايد به هر قيمتي وضعم توپ توپ شود! پدر و پدربزرگ و اجداد رزقشان را از اين زمين به دست ميآوردند. بعضي هستند با شرکتهاي هرمي دوست دارند شش ماهه وضعشان خوب شود. زمين را ميفروشد. فقير ميشود، خانواده اسير ميشود. چقدر طمع بد است! به جوانان توصيه ميکنم براي پولدار شدن شتاب نکنيد!
يک جمله طلايي هست که ميگويد: منتظران صبورانه منتظر زمان باش، هر چيز بايد در زمان خودش رخ دهد. باغبان اگر درختان را غرق در آب هم بکند، هيچ درختي خارج از فصل ميوه نميدهد. اين جمله شصت سال به انسان انرژي ميدهد. بعضي از جوانان ما خيلي عجله دارند. بايد منتظر فصل باشيم. بايد شخص پخته شود. لذا افرادي که در کارهاي اقتصادي پخته هستند، آرام هستند. خدا از انسان يک دل آرام ميخواهد. هرچه انسان بزرگتر باشد، آرامتر است. بزرگترين اقيانوس جهان اقيانوس آرام است. کساني که شتاب دارند از هر جايي وام ميگيرند، همينطور همه را از بين ميبرد و فقير ميکند. امام صادق فرمود: شيطان ميگويد: من بر سه چيز مسلط هستم. 1- کسب مال از راه حرام است. ميگويد: من از راهي بايد وضعم خوب شود.
2- خرج مال در راه حرام؛ بعضيها نزديک محرم است، دورهمي شروع ميشود. چرا اينقدر روضه خواني، چرا اينقدر جلسه، خوب کسي که در اين جلسات نميآيد و خرج نميکند کجا خرج ميکند؟ فلان جزاير ميرود و هشتاد ميليون هزينه ميکند. خوب در اين راه خرج کن!
3- من به راحتي افراد را از پرداخت خمس منع ميکنم و حقوق واجب مادي؛ دلش نميآيد دل بکند. چرا بايد بدهم؟ چون اين با چرتکه بازاريها حساب ميکند. ولي امام جواد(ع) فرمود: من تضمين ميکنم هرکس خمس داد، مدتي بعد در همين دنيا جايگزين شود. يک نفر به صورت شوخي از من پرسيد: حاج آقا از راهکارهايي که شما بلد هستيد و خمس نميدهيد يکي به ما بگوييد؟ گفتم: اولاً من خمس ميدهم. هرکسي با عشق و با ميل خمس داده است شيفته خمس دادن هست. با خمس دادن چيزي از دست نميرود و بلکه بدست ميآيد. رسول خدا هرزگاهي گوسفند قرباني ميکردند و گوشتش را به ياد حضرت خديجه به دوستان حضرت خديجه ميدادند. يک روز پيامبر سؤال کردند: چقدر از اين قرباني مانده است؟ يک نفر گفت: يا رسول الله همه رفته است و اين دو قسمت مانده است؟ نگاه زيبا اين است، پيامبر فرمود: همه مانده است اين دو قسمت که ميخوريم رفته است. خمس هم همينطور است. کسي که مقيد باشد آرامش پيدا ميکند. ثانياً ميداند زندگي به دست ديگري است. دلها به دست مقلب القلوب است. گاهي براي نماز اول وقت مغازه را ميبندد. ولي بعد يک فاکتور مينويسد همه جبران ميشود. مقلب القلوب ديگري است.
در فراز دوم نگوهش ميشود. مورد اول ستايش و تشويق بود. اين فرازي که ميخوانم خيلي شنيدني است. راهکارش چيست؟ راهکارش مديريت است که انسان هم ثروت داشته باشد لذت ببرد، دنيا و آخرت هم داشته باشد. بعضي هستند فکر ميکنند مؤمن بايد فقير باشد. اگر اينجا ثروتمند شد، آنجا فقير است. در حالي که اينطور نيست. بسياري هستند اينجا ثروتمند هستند، آن طرف هم ثروتمند هستند. بسياري هستند اينجا فقير هستند، آنجا فقيرتر هستند. بعضي هم برعکس هستند. «بسا امير که آنجا اسير ميآيد. بسا اسير که آنجا امير ميآيد» فرازي که ميخواستم بگويم عنوانش اين است: وقايع زندگي و حقايق زندگي! عوام و افراد سطحي نگر هميشه وقايع را نگاه ميکند. فراز اين است: 1- با پول ميتوان خانه خريد اما آرامش نه! بسياري از خانهها بزرگ و با شکوه هست اما توپخانه است. بعضي از خانهها قهوهخانه هست. فقط يک نوشيدني ميخورند. بعضي از خانهها، مسافر خانه هست. کنار هم نيستند. الفت نيست. مسکَن يعني سکونت و آرامش، اينکه تک تک سلولهاي انسان لذت ببرد. چقدر اين جملات از طلاقها جلوگيري ميکند. خانمي که تعريف ميکند: شوهر خواهرم براي خواهرم در تولدش يک ماشين صفر خريده است. تو نميتواني برايم بخري و من طلاق ميگيرم!! فکر ميکند همه در همين مسائل است. آنهايي که دل ميسوزانند و آه طرف را درميآورند بخاطر ثروت. نميداند گاهي زندگي خاکستر ميشود.
يکي از دوستان ما يک برادري داشت خيلي ثروتمند بود. اين را ميگويم براي کساني که زندگيشان يک اوجي پيدا کرده است، فکر نکنند تا آخر به همين صورت است. يکبار پرسيدم: از اخوي چه خبر؟ گفت: مگر نشنيدي خيلي وضعش خراب شده است؟ در کار ساختمان بود. من چندين بار تذکر دادم اينقدر ثروتت را به رخ نکش! اينقدر در ويترين نگذار. گوش نکرد. شب عروسي يکي از اقوام اين آمد از جيبش تراول پنجاه هزارتوماني شاباش روي سر عروس ميريخت. گفت: يک خانمي از يک گوشهاي نگاه کرد و آه کشيد. آه اسمي از اسماء خداوند است. دل شکست و اشک ريخته شد. خدايا اگر ما بنده تو هستيم و اينها چه هستند. اگر اينها بنده تو هستند پس ما چه هستيم؟ يک نگاهي هم به ما کن! شوهر من از کله سحر تا آخرشب پنجاه هزار تومان ميگيرد!! انگار کاغذ روي سر اينها ميريزد! گفت: از آن روز به بعد ورق برگشت. ساختمانهايش را کسي نخريد. بدهي روي بدهي و وام روي وام! تا الآن 25 ميليارد تومان بدهکار است! به سي سال قبل برگشت و بدبخت تر شد.
مال را کز بهر دين باشي حمول *** نعم مالٌ صالح خواندش رسول
انسان بلد باشد. گوهر عقل اگر ميتواند پول در بياورد، ولي انسان عاقل ميتواند حفظ کند. افراد پخته را ديديد. هيچوقت جلوي چشم ديگران پاکتهاي خريد را از ماشين بيرون نميآورد. ميگويد: شايد يک نفر نداشته باشد. مخصوصاً اگر نوبرانه خريديد به بچه ندهيد در کوچه برود بخورد. شايد کسي نتواند بخرد. با پول ميتوان خانه خريد اما آرامش نه!
2- با پول ميتوان رختخواب خريد ولي خواب نه! گاهي رختخواب خيلي نرم و خوب است ولي با قرص خوابش ميرود. ولي بعضي هستند روي فرش بدون بالشت خوابشان ميبرد. همه چيز ثروت نيست.
3- با پول ميتوان ساعت خريد ولي عمر نه! فرصت نه، ساعتهايي هست که شصت تا ماشين ايراني را رديف کنيد پول ساعت مچي است. اما اين بنده خدا فکر ميکند با اين ساعت ديگر اوج خوشبختي است. نه خبري نيست!
4- با پول ميتوان مقام خريد ولي احترام نه! احترام چيز ديگري است. گاهي انسان مشهور هست ولي محبوب نيست. قهرمان هست ولي پهلوان نيست.
من در مجتمعهاي غول پيکر اصفهان سخنراني داشتم. هفده سال قبل مدير داشته، هنوز به يادش هستند. ده مدير ديگر آمده ولي محبوبيت مهم است. جايي سخنراني داشتم از منبر پايين آمدم، گفتند: سخنراني شما خوب بود ولي خدا رحمت کند حاج ميرزا علي هستهاي اصفهان را! 54 سال قبل پاي منبر ايشان بودم. مسأله و مطلبي را گفتند ماشاءالله! ميتوان مقام خريد ولي احترام نه! اين نشان ميدهد ظاهر زندگي چيز ديگري است. اين وقايع است.AA AA AA
حقايق چيست؟ آن مقداري که انسان به جاي اينکه به روزهاي زندگي خود اضافه کند، به زندگي روزهايش اضافه کند. به جاي طول عمر، عرض عمر داشته باشد. وقتي عرض عمر داشته باشد گاهي تا چهل سال بيشتر زنده نمانده ولي برکاتش فوق العاده است. مرحوم شهيد رجايي 27 روز دولتشان بود. ولي هرجا نام ايشان بود. خدا رحمتشان کند. اميرکبير سه سال صدارت داشتند ولي چه برکاتي داشتند.
شريعتي: با نکاتي که گفتيد، احساس ميکنم ما فقط با اعداد ماشين حساب خودمان نبايد حساب و کتاب کنيم. يعني يک چيزهاي ديگري هم هست اين وسط دخيل است و اين نگاه آخرتي ما هست که به مال و زندگي ما جهت ميدهد.
حاج آقاي لقماني: بله، لذا ميفرمايد: مال مثل آتش برافروخته است. اگر از دور از حرارت آن استفاده کني سرما نميخوري. ولي اگر خواستي وارد شعله شوي، ميسوزي. مثل زنبور عسل است، اگر بلد باشي از زنبور عسل استفاده کني عسل ميدهد ولي اگر بلد نباشي نيش ميزند و فرار ميکند. لذا ميفرمايد: دنياي منفور و مطرود دنيايي است که ما در سينه داريم. آن چيست؟ دلبستگيها و وابستگيها، تفاخرها، تجاملها، فکر ميکنيم اگر زندگي ما اينطور باشد در دل مردم جا ميکنيم در حالي که اينطور نيست. اگر کسي نداند يک عمر اسير ميشود. امکانات رفاهي زندگي اول به عنوان خدمتکار وارد زندگي ما ميشود. تلويزيون، مبلمان و غيره... ولي پس از چندي ارباب ميشوند و ما خدمتکار هستيم. صبح تا شب گردگيري ميکند. فقط نگهبان هست و لذت نميبرد. ولي بعضي هستند راحت هستند. بلد است چه کند. بعضي هستند بسيار ماهر در زندگي هستند. اينکه انسان ابزار را با اهداف اشتباه نکند. خدا نکند چنين باشد!
شما چند سالت است؟ تا حالا چه کار کردي؟ هفده بار دماغم را عمل کردم. بعضي هم هستند که باعث ازدواج صد دختر و پسر شدند. يک ايراني در آمريکا هرسال 850 بچه يتيم را کفالت ميکند. بعضي ميگويند: حاج آقا دارد. بله دارد، ولي آدم ميتواند اين پول را جاي ديگر صرف کار ديگر بکند. نگاه که اصلاح شد زندگي در خدمت او خواهد بود. اين خيلي مهم است. تمام انبياء آمدند که به انسان بگويند: تو خيلي پست هستي.
بنده و شما اگر روي اين سطح بايستيم، من وقتي ميخواهم شما را خطاب کنم، حتماً بايد بگويم: آقاي شريعتي کنار من بيا! ولي اگر کسي در دامنه يا قله باشد نميگويد: «جِئني» ميگويد: «تعال» بيا! انبياء و پيامبران آمدند، بالا بياييد! کوچک نباشيد. اسير کيف و کفش و مدل لباس نباشيد. رينگ اسپرت و گوشي موبايل را رها کنيد. آنوقت آزاد ميشود.
غلام همت آنم که زير چرخ کبود *** ز هرچه رنگ تعلق پذيرد آزادم
آنوقت اين آزادي، آزادگي ميآورد. انسان بزرگ ميشود و قد ميکشد. وقتي بزرگ شد از بالا به پايين نگاه ميکند. اول وحي است و بعد عقل و احساس، آخر شکم و شهوت است. بعضي از پايين به بالا نگاه ميکنند. آنها بيچاره هستند. صبح تا شب حرف شکم و حرف شهوت است. نوبت به عقل و وحي که اصلاً نميرسد. انسانهاي وارونه! وقتي انسان توانست مستقيم باشد، آسمان را نگاه ميکند. آنوقت تازه زندگي طعم دارد. هيچ لذتي براي افرادي که طعمش را چشيدند، بهتر از سحرهاي مسجد النبي نيست. در روضه پيامبر اين ستون توبه، جايي بوده که پيامبر هر روز صبح، شيعه ميگويد: 120 روز، اهل سنت ميگويد: چهل روز، در ميزدند «السلام عليکم يا اهل البيت، إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) فاطمه زهرا و اميرالمؤمنين براي نماز شب بيدار ميشدند. آدم که نگاه ميکند انگار 1400 سال عمر پيدا کرده است. چه لذتي بالاتر از اين است. انشاءالله خدا اين لذتها را به ما بچشاند. حلواي تن تناني، تا نخوري نداني!
شريعتي: انشاءالله زيارت مدينه منوره و مکه منوره، شبها و سحرهاي مسجد الحرام، شبها و سحرهاي مسجد النبي و زيارت بقيع نوراني، خوش به حال همه کساني که آنجا برنامه ما را ميبينند. حتماً ما را دعا کنند و دعا گوي همه مخاطبين خوب ما باشند. امروز صفحه 76 قرآن کريم، آيات پاياني سوره آل عمران را تلاوت خواهند کرد. انشاءالله لحظات زندگي همه ما منور به نور قرآن کريم و مزين به نام اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب باشد که اين روزهاي ما ذي الحجه مزين و منور به نور ولايت ايشان است.
«فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ «195» لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ «196» مَتاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ «197» لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ «198» وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعِينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «199» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «200»
ترجمه: پس پروردگارشان دعاى آنان را مستجاب كرد (و فرمود:) كه من عمل هيچ صاحب عملى از شما را، خواه مرد يا زن، (گرچه) همه از يكديگريد، تباه نمىكنم (و بىپاداش نمىگذارم). پس كسانى كه هجرت كرده واز خانههايشان رانده شده و در راه من آزار و اذيّت ديده، جنگيده و كشته شدند، قطعاً من لغزشهايشان را مىپوشانم و در باغهايى كه نهرها از زيرشان جارى است، واردشان مىكنم. (اين) پاداشى است از طرف خدا و پاداش نيكو تنها نزد خداست. رفت و آمد كفّار در شهرها تو را فريب ندهد. (بهرهى آنها از اين رفت و آمدها) متاع ناچيزى است، سپس جايگاه ابدى آنان جهنّم است كه بد جايگاهى است. لكن براى كسانى كه نسبت به پروردگارشان پروا داشته باشند، باغهايى است كه نهرها از زير درختانش جارى است. آنان براى هميشه در آنجا هستند و اين پذيرايى (اوّليه) از جانب خداوند است و آنچه نزد خداست، براى نيكان بهتر است. و همانا بعضى از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خداوند و آنچه به شما نازل شده و آنچه به خودشان نازل شده، خاشعانه ايمان مىآورند. آيات الهى را به بهاى اندك معامله نمىكنند. آنها هستند كه برايشان نزد پروردگارشان پاداش است. همانا خداوند سريع الحساب است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و (در برابر دشمنان نيز) پايدار باشيد (و ديگران را به صبر دعوت كنيد) و از مرزها مراقبت كنيد و از خداوند پروا داشته باشيد، شايد كه رستگار شويد.
شريعتي: اشاره قرآني امروز را بفرماييد.
حاج آقاي لقماني: آيه 198 سوره آل عمران ميفرمايد: «لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ» تفاوت امور مادي و معنوي اين است که امور مادي وصفش بهتر از خودش است. ولي امور معنوي مثل بهشت است. درختهايي که از زير نهرها جاري است،چطور ميتوان وصف کرد که بعد تصديق کرد؟ لذا ميفرمايد: اينجا ديدنش بهتر از شنيدنش است! يک جمله که فوق العاده به ما انرژي مثبت ميدهد براي امور عبادي اين است. وقتي فرد بهشتي وارد بهشت شد، به دست راستش يک نامهاي ميدهند. ميخواند «من الحيّ القيوم الذي لا يموت الي الحيّ القيوم الذي لا يموت» مثل خداوند ميشوي. از زنده و پايداري که هرگز نميميرد به زنده و پايداري که هرگز نميميرد. در دنيا به چند نفر بگوييم: چاکرم مخلصم! بهشتي نشسته و هوس هلو ميکند. لازم نيست زحمت بکشد و بلند شود دستش را دراز کند. جناب درخت هلو خودش جلو ميآيد. اين بهشتي فقط بايد دهانش را باز کند «هلو! برو تو گلو!» منتهي اينها را بهاء ميدهند نه به بهانه!
به هوس کار برآيد، به تمنا نشود *** چون در اين راه بسي خون جگر بايد خورد
کساني که به هرچه لذتهاي دنيا بوده و ممنوع بوده چشم گفته است. خوردنيها، پوشيدنيها، نوشيدنيها را چشم گفته است. تا به اين مرحله رسيد راحت چشم ميگويد. ديديد بعضيها دکتر ميرود، ميگويد: اين را هر چهار ساعت بخور. اين را هر شش ساعت بخور. ميگويد: چشم دکتر! ولي تا ميآيد ميگويد: من بايد فلسفهاش را بفهمم. اينجا بايد فلسفهاش را بفهمد. اينجا خيلي مِن و مِن ميکند. ولي آنجا ميگويد: چشم! چرا؟ چون متخصص است. بنده تحقيق کردم 95 درص احکام فلسفهاش بيان شده و انسان بايد برود پيدا کند.
پزشک رفتيم ميگويد: فردا آزمايش خون بده. سر شب يک غذايي بخور که فردا بايد گرسنه و ناشتا براي آزمايش بروي. اگر بخواهيم در آزمايشهاي الهي جواب آزمايش ما نزد خداوند مناسب باشد، بايد هميشه ناشتا باشيم. ناشتا براي ديدنيها، تلگرام، سايت! ناشتا براي شنيدنيها، از صبح تا شب در گوشي است. بابا حلالِ حلال است اما واجب که نيست. با اين ميخوابد، بلند ميشود. غذا ميخورد. خودش را ميکشد! ناشتا از پوشيدنيها، چون خداوند گفته: چشم! کلفت دارد و من مکلف هستم ولي ميگويم: چشم! گفتنيها، هر حرفي را نميزنم. تا اينطور شد، انسان در بهشت ميآيد. «جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» اينجا ميگويم: گواراي وجودتان! نوش جانتان!
شريعتي: انشاءالله به حق نبي مکرم اسلام و اهل بيت بزرگوارشان بهشت نصيب همه ما شود و ديدار ما تازه شود و آنجا همديگر را ببينيم. قرار هست امروز از علامه بزرگوار، علامه اميني صاحب الغدير شريف بشنويم که کتابي است که هرچقدر در موردش صحبت کنيم، کم است. قرار هست کتابي را معرفي کنيم که انشاءالله تهيه کنيد. فهرستي از فضايل اميرالمؤمنين و نکاتي که علامه اميني در اثبات ولايت اميرالمؤمنين در الغدير آوردند است. شما ميتوانيد در دسترس داشته باشيد و مطالعه کنيد که باعث تحکيم و تقويت اعتقاد ما نسبت به ولايت حضرت شود، انشاءالله!
حاج آقاي لقماني: يک داستاني از علامه اميني هست بسيار کارگشا و مفيد و انرژي بخش براي انسان است. همه شنيدهايم که حضرت علي(ع) هرشب هزار رکعت نماز ميخواندند. بعضي ميگفتند: خيلي بعيد است. هر رکعت نماز اگر اين مقدار زمان ببرد چقدر ميشود! يک شب علامه اميني(ره) در حرم آقا اميرالمؤمنين رفتند. گفتند: علي جان من آمدم امشب هزار رکعت نماز بخوانم. ايشان گفتند: من هزار رکعت را بدون مستحبات خواندم، سه ساعت و نيم طول کشيد. نقل ميکنند علامه اميني هروقت ياد و نام اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا ميآمد نميتوانست جلوي گريهاش را بگيرد و بلند بلند گريه ميکرد.
ايشان به هندوستان براي تحقيق در مورد کتاب الغدير رفته بودند. در 24ساعت، شانزده ساعت در کتابخانه بودند. وقتي برگشتند آيت الله خزعلي سؤال کردند: آب و هواي هند چطور بود؟ فرمودند: متوجه نشدم! نتيجه اين ميشود که يکي از روحانيون بغداد ميگويد: من علامه را ديدم. سلام و احترام! گفتم: کجا تشريف ميبريد؟ گفتند: وزارت معارف بغداد! براي چه؟ کاغذ بگيرم. هشتصد بند کاغذ براي جلد يکي دو جلد از الغدير. گفتند: من حرفي نزدم. ادب کردم. ولي ميدانستم يک بند کاغذ هم در وزارت ما نيست. گفتم: التماس دعا و رفتم! فردا و پس فردا علامه را ديدم. گفتم: چه شد؟ گفتند: هر هشتصد بند را نوشتم. فرمودند: من غافل بودم، علامه شب با حضرت علي کارهايش را کرده است. خداوند ايشان را رحمت کند.
شريعتي: دو کتاب هست که خلاصه شده است. الغدير را در قالب نکات خيلي مفيد و ارزنده درآورده است. يکي گزيده جامع الغدير است. يکي هم «هزار نکته از الغدير» است که جناب آقاي رضا معراجي زحمت کشيدند و اين کتاب را تدوين و تأليف کردند. شما ميتوانيد هزار نکته کوتاه از الغدير را در اين جلد مطالعه کنيد. کتاب بسيار مختصر و رواني است. خود الغدير کتابي فني و مفصل است. ادبيات اين کتاب روان است. به کانال ما مراجعه کنيد. دوستان به شما خواهند گفت که براي تهيه کتاب و تخفيف ويژه از چه شرايطي بايد استفاده کنيد. نکته پاياني را بفرماييد و دعا کنيد.
حاج آقاي لقماني: من از همه بينندگان تشکر ميکنم، پيامکهاي عزيزان را خواندم. به پاس اين زحمتي که دوستان کشيدند به قم که برگشتم، به زيارت حضرت معصومه ميروم که امام جواد فرمودند: کسي که عمهام را در قم با معرفت زيارت کند بهشت بر او واجب ميشود. يک زيارت امين الله که سفارشي است براي همه عزيزان ميخوانم. فرموده بودند ما دلمان ميخواهد که در طول هفته باشيد. يک کانالي هست «@بهشت بينش» سه دقيقهاي و پنج دقيقهاي است. انشاءالله ما خدمتشان هستيم. دست همه را ميبوسم و به خاطر لطفي که داشتند صميمانه سپاسگزاري ميکنم.
خدايا به حق محمد و آل محمد و به حق علامه اميني که نامشان برده شد همه ما را با ولايت اميرالمؤمنين زنده بدار. نسلي علوي نصيب ما بگردان. هرکس هر حاجتي دارد، به ويژه عزيزاني که فوق العاده جملات خاصي گفته بودند و حاجتمند هستند، دل همه را شاد بگردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: بهترينها را براي شما آرزو ميکنم.