برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 08-06-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: به نام او که در طلوع نگاهش قامتم قد ميکشد به دو رکعت صلاة عشق. سلام ميکنم به همه شما دوستان عزيزم، خانمها و آقايان، بينندهها و شنوندههاي بسيار گرانقدرمان. افتخار اين را داريم که در روزهاي چهارشنبه خدمت آقاي دکتر لقماني باشيم، با احترام خدمت شما سلام عرض ميکنم.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله در هرجا که هستند شاد و شاد باشند.
شريعتي: هفته گذشته بحث خوبي را شروع کرديم و خيلي مورد استقبال دوستان ما قرار گرفت. هنر خوب زيستن، چيزي که گمشده اين روزهاي ماست. راه و رسم زندگي کردن و هنر رضايت از زندگي را براي ما ميگويند و ما امرو مشتاق هستيم که بحث امروز شما را بشنويم.
حاج آقاي لقماني:
زندگي زيباست اي زيبا پسند *** زنده انديشان به زيبايي رسند
آنقدر زيباست اين بي بازگشت *** کز برايش ميتوان از جان گذشت
زندگي هديهي خداوند به انسان است و هنر خوب زيستن، هديه انسان به خداوند است. گفتيم: هنر آميزهاي از دانايي و زيبايي است. هارموني دارد، زيبا و دلنشين است. خوب زيستن با خوش زيستن متفاوت است. در هر خوبي خوشي هست ولي معلوم نيست در هر خوشي، خوبي باشد. اينکه يک ديدگاهي از زندگي مثل بستني است، پيش از آنکه آب شود از آن لذت ببريد. بعضي فکر ميکنند صبح تا شب بايد بخندند و بپوشند و بخورند و شاد باشند. از هر وسيلهاي استفاده کنيم، به هر صورتي. يا بعد از يک مدتي يک افسردگي خاصي پيدا ميکنيم. چون اسباب شادي برايشان تکراري است. يکنواخت است، در بعضي کشورها سگ و سکس و شراب و موسيقي است. اگر جواب نداد مواد مخدر، اگر جواب نداد خودکشي است! چون ميخواهد خوش باشد. اما خوب بودن خيلي متفاوت است. در خوب بودن انسانيت خودمان را حفظ ميکنيم. عبوديت و بندگيمان را حفظ ميکنيم. وقتي منهاي بي نهايت وصل به بي نهايت شد، هرچه جلو ميروي نشاطش بيشتر است. شما افرادي که دوره جواني و ميانسالي خوبي داشتند، ببينيد در دوره کهنسالي چقدر نشاط دارند و نوراني هستند. حتي از نظر ظاهري، بعضي از اعمال را داريم لازم نيست طرف بگويد. يکي صداقت و يکي نماز شب است که در چهره مشخص ميشود. اين خوب زيستن است.
يک جمله خيلي زيبايي در آغاز سخنم هديه کنم مخصوصاً به نوجوانان و جوانان عزيز! عروس و دامادهايي که ميخواهند عيد غدير زندگيشان را آغاز کنند. حکايت زندگي مثل بستن دکمههاي پيراهن است. اگر اولي را اشتباه بستي، تا آخر ميروي و بدبختانه تا به آخر نرسي نميفهمي اشتباه کردي! جلسه گذشته گفتم که در سن 60 سالگي وقتي نگاه به گذشته ميکني ميبيني سرزمين سوخته است. ولي گاهي ميفهمي و متوجه ميشوي. هنر خوب زيستن را اگر انسان پيدا کند، فوق العاده است.
بنده و شما و همه بينندگان سه حالت داريم. الآن هستيم ولي در گذشته زندگي ميکنيم افسردگي ميگيريم. فقط حسرت ميخوريم. الآن در آينده زندگي ميکنيم، اضطراب داريم. الآن در الآن نشاط داريم. فقط مؤمنان نشاط واقعي دارند. دل شاد است چون اتصال و توکل دارد. امروز بحث ما محصول خوب زيستن است. محصول خوب زيستن آرزوهاي خوب است. آرزوهايي که چهارچوب دارد. انسان لطمه به انسانيت نميزند. لطمه به ابديت نميزند. زياده خواهي نيست. در مسير بندگي انسان يک سلسله آرزوهايي داشته باشد. سخنم را با يک داستان از حضرت امام شروع کنم.
قبل از سال 42 يک جمعي از علماي تراز اول قم بودند. حضرت امام هم در اين جمع بودند. يک صاحب سليقهاي، يک رند خوش سخني گفت: حضرات علما که دور هم هستند، اگر يک آرزوي برآورده شده داشته باشند، از خدا چه ميخواهند؟ هرچه از دهان ما خارج شد، اين تراز شخصيتي ماست. گاهي کوتاه ميخواهيم، نارس و کال ميخواهيم. گاهي رسيده و بلند و ابدي ميخواهيم. خيلي تفاوت هست. هرکدام از علما سخني فرمودند. يکي از بزرگان فرمود: من علم ميخواهم. هرکسي سؤال کرد جواب بدهم. ديگري گفت: تقوا ميخواهم. نوبت به حضرت امام رسيد. فرمود: اگر من يک دعاي مستجاب داشته باشم، از خدا عاقبت بخيري ميخواهم! اگر صبح به صبح يک ثانيه در مورد عاقبت بخيري تأمل کنيم، نود درصد افعال و افکار ما عوض ميشود. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَه» (همزه/3) مال ما را جاودان ميکند. شهرت جاودان ميکند. گفتند: علامه طباطبايي (ره) درس که تمام ميشد، کتاب را ميبستند، يک جمله به شاگردانش ميگفتند. آقايان! ما براي ابديت آفريده شديم. تمام معارف دين در اين جمله خلاصه ميشود. چقدر انسان جلا پيدا ميکند و زلال و شفاف ميشود. چرا مرتب توليد گناه کنم؟ توليد ويروس کنم؟ چرا اين جلسه بروم؟ چرا؟ چرا؟ راحت ميشود. هيچ چيزي مثل اين معارف به انسان نشاط نميدهد. قتلي که اخيراً اتفاق افتاد که دختر هفت ساله را کشتند. کسي که قاتل بود بيکار نبود که بگوييم: بخاطر اشتغال است. بخاطر بي پولي است. مجرد نبود که بگوييم: بخاطر مجرد بودن است. زن و بچه داشت. فرزند طلاق نبود. چرا پس مرتکب جرم شد؟ ابديت، خوف، خداترسي! اين بايد در جامعه ما صد چندان شود که هرسال چند ميليون پرونده دستگاه قضايي نرود. آرزوهاي زندگي! وقتي ما هنر خوب زيستن را ياد بگيريم، خوب فکر ميکنيم. فکر خوب هم ميکنيم. خوب حرف ميزنيم و حرف خوب ميزنيم. عزيزم! بفرماييد، فداي تو شوم! تا اينکه سلام کنيم و جواب ندهد!
بهترين آرزوها چيست؟ يکي از گل پسرهاي عالي زمان پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) يک روز محضر رسول خدا شرفياب شد. «يا رسول الله، علمني عملاً» سؤال نشان دهنده شخصيت سؤال کننده است. يا رسول الله عملي به من ياد بده که 1- خدا مرا دوست داشته باشد. گاهي فرماندار و رئيس شوراي محله آدم را ميشناسد چه پزي ميدهد. فلاني براي من بوق زد. کل هستي در دست کسي است که او مرا دوست دارد. مردم هم مرا دوست داشته باشند. ممکن است بعضي بگويند: مورد اول را جا داشت به پيامبر بگويد. ولي مورد دوم، دوستي مردم به چه دردي ميخورد؟ پيامبر راهکار دادند. معنايش اين است که جايگاه اجتماعي ميخواهم. مردم هم ما را دوست داشته باشند. اگر جناب آقاي شريعتي مجموع داراييشان پنجاه ميليون است ولي اعتبارشان پنج ميليارد تومان است، رزقشان آن اعتبار است. امضاء، ايشان تلفن بزند ما انجام ميدهيم. اين رزق است! محبوب قلوب بودن خيلي مهم است.
3- خدا مرا دوست داشته باشد و مردم هم دوست داشته باشند، وضع ماليام هم خوب باشد. وضع مالي بد باشد فايده ندارد. دستم پر باشد. پيامبر راهکار دادند. مال بسيار خوب است مخصوصاً براي افراد مذهبي! «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيد» (عاديات/8) انسان در نهادش نسبت به مال علاقه دارد. مال خيلي خوب است، فريادرسي ميکند.4- خدا دوست داشته باشد، مردم هم مرا دوست داشته باشند. وضع ماليام خوب باشد. 5- عمرم هم طولاني باشد. عمرم طولاني نباشد فايده ندارد. عمرم طولاني شد و بدنم عليل و ذليل باشد به درد نميخورد. بدنم هم سالم باشد. 6- بعد از مرگ فقط با شما محشور شوم. منشور زندگي انسان به صورت کامل نوراني اين شش سيره است.
من دانشگاه علوم پزشکي اصفهان چند سال قبل يک ماه مبارک رمضان در مورد اين حديث صحبت کردم. هيأت علمي، اساتيد، دانشجوها، گفتم: هرکدام توانستيد بگوييد: هفتمي از قلم افتاده من يک سکه بهار آزادي به شما هديه ميدهم. الحمدلله پيدا نشد. پيامبر شروع کرد پاسخ داد. فرمود: اگر ميخواهي خدا تو را دوست داشته باشد به همه نگو: چاکرم، مخلصم، مشتاق ديدار! دو کار بکن، خوف از خداوند داشته باش و تقوا داشته باش. مگر نعوذ بالله خدا ترس دارد که از خدا بترسيم؟ نه! «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» (نازعات/40 و 41) بنده هفت صبح در خانهاي که با آن کار دارم هي بوق ميزنم. يک نفر با لباس معمولي، ميگويد: بوق نزن! ميگويم من ماشين را با بوق خريدم. ميخواهم بوق بزنم! اين آقا دو دقيقه بعد با لباس فرم پليس ميآيد. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ پليس» مقام خدا چيست؟ 1- شاهد است. ميبيند. 2- حاکم است. حکم ميکند. 3- مجازات ميکند. در امور قضايي هرکدام از اينها جدا هستند. کسي که شاهد است ميآيد شهادت ميدهد. يکي قاضي است. يکي مجري است. خداوند «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبّه» است. خدا همه جا با ما هست. من تنهايي پشت کامپيوترم نشستم و در شبکههاي مختلف هستم. همين که در ماه رمضان عطش بيداد ميکند، در يخچال را باز ميکني و آب گوارا را ميبينيم و در يخچال را ميبنديم. اين «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبّه» براي جامعه ما خيلي مفيد است. کسي که اينچنين باشد، آسوده خاطر است. خداوند هم دوستش دارد چون به حرف گوش ميدهد.
يک تصميم خيلي مهمي زمان حضرت امام بنا شد گرفته شود. حضرت امام سران سه قوه و بعضي از بزرگان من جمله آيت الله مهدوي کني(ره) را دعوت کردند. اين قضيه به اندازه دو سه جلد کتاب اخلاقي براي ما مفيد است. تصميم خيلي مهم بود و يک عده ميترسيدند مشکل ايجاد شود. صدا از حسينيه جماران در اتاق امام ميآمد. ما منتظر خميني هستيم! خدايا تا انقلاب مهدي... حضرت امام به آقايان رو کردند. فرمودند: صدا را ميشنويد؟ گفتند: بله! بزرگان ما قسم نميخورند. قسم هم بخورند قسم جلاله نيست. ولي امام قسم جلاله خوردند. والله، بالله، تالله، قسم جلاله است. امام فرمودند: والله قسم اگر اين جمعيت حسينيه فردا بيايند بگويند: مرگ بر خميني! براي من هيچ فرقي نميکند. من نميخواهم قهرمان ملي شوم! ميخواهم خدا از دستم راضي باشد. ما بسياري از مذهبيها را سراغ داريم شب عروسي دختر و پسر خدا کنار ميرود. يک شب است، هوس دارم! برادرم چه کار کرد؟ من هم ميخواهم بيشتر بکنم. همه پاک ميشود. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبّه» اينها گردنههاي امتحان است. عمامه داشتن و حجت الاسلام بودن و آقاي دکتر و مهندس و آيت الله، ايشان سابقه جبهه داشته و مذهبي است. در گردنهها مشخص ميشود. اينجا لبه پرتگاه است. پرت ميشود يا به سلامت رد ميشود. مثل پل صراط است! «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى»
من يک پرانتز باز کنم. خيلي از آدمها هستند در حرف زدن مراقب نيستند. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» را ندارند. در حرف زدن نميترسند! گاهي در درگيريها بدترين کلمات را به کار ميبرند. حضرت علي ميفرمايند: در درگيريهاي خياباني پست ترين افراد کساني هستند که برنده ميشوند. حضرت اين جمله را در مسجد کوفه گفتند. يک روايت ديدم چند روز آشفته بودم. پيامبر فرمودند: بعضيها هستند به اندازه يک کوه بلند ثواب دارند. دعاي ابوحمزه سي شب، نماز شب، انفاق، اطعام، کار خير الي ماشاءالله! يک جمله از دهانش خارج شود تمام اين کوه پودر ميشود. آقاي مذهبي خيلي عليه السلام وارد منزل ميشود. خانمش نيست، زنگ ميزند ميبيند گوشياش را نبرده است. نيم ساعت، دو ساعت، تا خانمش وارد ميشود. نميپرسد کجا بودي؟ اولين جملهاش اين است: با کي روي هم ريخته بوديد؟ کجا رفته بودي؟ پيامبر فرمودند: تمام حسناتش آب ميشود. کوه تَهام! تُهمت! بعضيها خيلي راحت ديّوث ميگويند. ديوّث يعني کسي که به دختر يا همسرش را به زنا ميدهد. چه حرفي است! از آن طرف خانمي شصت سال با شوهرش زندگي ميکند. يک لحظه ميگويد: ما خيري از تو نديديم! تمام حسنات از بين ميرود.
بنده نميتوانم به خودم لعنتي بگويم. امام صادق فرمودند: ملعونٌ ملعونٌ ملعونٌ! سه بار فرمودند: خدا لعنتش کند. دور از رحمت خدا باشد کسي که تهمت بزند. اين دختر با اين پسر... من از جايي رد ميشدم ديدم آقايي با خانمي دست داد. بيا! ببين جامعه چقدر خراب است! بابا شايد فاميل هستند. دايي است، عمو است. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» ديديد ميگويند: من يقين دارم فلاني دزد است. يک منبع موثق گفته است. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» نميدانم! اينطور گفتند. من خبر ندارم! به راحتي خيلي قضاوت ميکنيم. گاهي روز عيد فطر به ظهر نرسيده همه را آتش ميزنند. لذا در روايت داريم «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ» (انعام/160)
بار ما شيشهي تقوا و سفر دور و دراز *** کي سلامت بتوان برد به منزل بردن
بايد ببري. اين خوف ميخواهد. 2- پيامبر فرمودند: تقوا داشته باش. تقوا چيست؟ جايي که ميداني گناه ميشود و ورود نميکني و وارد نميشوي، تقوا است. جايي که احتمال ميدهي اين ضرر است. در خيابان ميروم، در منزلي باز است. سرم را پايين بياندازم. ممکن است يک صحنهاي ببينم، چرا يک نظر بکنم، اين ضرر است. لذا در ماه رمضان اميرالمؤمنين پاي منبر پيامبر، يک جمعه قبل از ماه مبارک فرمود: يا رسول الله! بهترين کار در ماه مبارک رمضان چيست؟ پيامبر فرمود: علي جان! «الوَرَعُ عن مَحارم اللَّه» ورع! فکر گناه نکنيم. احتياط! احتياط را چرا احتياط ميگويند؟ انسان ديوار دور چشمش ميکشد. دور گوشش بکشد. بياييد امشب دور هم خوش باشيم! ببخشيد من نميآيم. احتياط! مرحله بالاتر عصمت است. در درون انسان بيمه نسبت به گناه شود. نه فکر گناه، نه فعل گناه! يک جمله فوق العاده زيبايي حضرت عيسي دارند. فرمودند: برادرم موسي گفت: گناه نکنيد، زنا نکنيد. من ميگويم: فکر گناه نکنيد. فکر مثل اينکه بنده و شما سيگاري نيستيم اما در يک جلسه يک سيگاري کنار ما هست. تا منزل رفتي، اولين سؤالي که ميکنند اين است که سيگار کشيدي؟ بوي سيگار ميدهي! اين فکر گناه است. عصمت! انسان ميتواند به مرز عصمت برسد؟ بله. بنده نوجوانان و جواناني را سراغ دارم در محيط دانشگاه، متأسفانه بعضي از معروفها منکر و بعضي از منکرها معروف است. هفتهها ميگذرد يک گناه نميکنند. کاروان دانشجويي پسران داريم ميگويند: حاج آقا سفره گناه راحت براي ما باز است. پيشنهادهاي متعدد و مختلف هست. ولي خدا هنوز مرا حفظ کرده است. عصمت! انسان ميتواند فکر گناه و فعل گناه نکند؟ بله. وروديها ذهن و ديده بسته است. اگر ميخواهي خدا دوستت داشته باشد، خوف از خدا و تقوا داشته باش. اين تقوا باعث خويشتن داري و خويشتن يابي ميشود. افرادي که تقوا دارند محبوب خدا هستند. حتي در دنيا هم آرامش دارند.
بچه طلبه که بوديم و پاي منبر بوديم، بزرگان ما ميفرمودند: «الْعَاقِبَهُ لاهل التقوى و اليقين» من تا چند سال قبل فکر ميکردم عاقبت در همين دنياست. کساني که در همين دنيا سعي کنند روي خط بندگي باشند، در همين دنيا وضعشان خوب ميشود. اعتبار پيدا ميکنند. عاقبت خوبي پيدا ميکنند. کساني که خداي نکرده پرده دري کنند، همينجاست. روايت داريم افرادي که اهل تکلف هستند، همه را خوشحال ميکند غير از خداوند! آخرش يک آبروريزي ميکند و بي آبرو از دنيا ميرود. تقوا داشته باش. وقتي انسان تقوا داشته باشد، به مرز عصمت ميرسد. چه کنيم به مرز عصمت برسيم؟ اميرالمؤمنين در چهار کلمه فرمودند: «مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي» زيباتر از اين نيست. ميخواهيد عصمت پيدا کنيد؟ «حسناً» در درون بي ميلي نسبت به گناه پيدا کنيد. نه فکر، نه فعل گناه، وروديهاي گناه را ببنديد. ديدنيها، شنيدنيها، پوشيدنيها! بعضي نوشتند: نياز به فروشنده خانم با روابط عمومي بالا داريم ترجيحاً مجرد باشد!! يعني چه؟ روابط عمومي بالا مشخص است. طنازي، عشوه گري، ادکلن آنچناني!! ترجيحاً مجرد باشد يعني تا دوازده شب! اين ورودي گناه است. دوستي داريم دندانپزشک است. گفت: منشي من دختر خواهرم است. روايت داريم کسي که از راه بي عفتي و پرده دري بخواهد وضعش خوب شود، خداوند ميفرمايد: او را فقير ميکنم. چون پايش را از مرز فراتر گذاشت. در مرز من باش من زندگيات را فراخ ميکنم.
روايت هست براي عزيزاني که در آغاز زندگي هستند و عجله دارند براي اينکه وضع ماليشان زود خوب شود. داريم کساني که ميخواهند يک ساله ثروتمند شوند، شش ماه پشت ميله زندان يا پاي چوبه دار هستند. از يک محيط کوچک به تهران ميآيند. به هر دري ميزند که به جايي برسد. جملهاي هست خداوند به دنيا ميفرمايد: «يا دنيا اخدمي من خدمني و اتعبي من خدمک» عزيزاني که در کار اقتصادي هستند اين جمله را بنويسند و صبح به صبح نگاه کنند، آرام ميشوند. خداوند به دنيا ميفرمايد: «اخدمي من خدمني» در خدمت کسي باش که در خدمت من است! ورشکسته نميشود، دلشکسته و سر شکسته هم نميشود. هميشه سر بلند است و کم نميآورد. «و اتعبي من خدمک» به زحمت بيانداز کساني که صبح تا شب کاري به من ندارد. حرف پول و دلار و يورو است. کساني را ديديم که بعد از سي سال، در يک حادثه تمام از زندگي خارج ميشود. به سي سال قبل برميگردد. حاج آقاي قرائتي چندين بار اين مطلب را فرمودند. پدر ما 35 سال در بازار کاشان کاسب بود. پدر ما ميگفت: من يک بازاري را نديدم که خمس بدهد و ورشکسته شود! نماز اول وقت ميخواند و مغازه را ميبندد. خدا ميرساند! من معتقد هستم که حاج آقاي قرائتي بيش از دو سه مرجع تقليد خدمت کردند. ايشان فرمودند: پدرم 35 سال در بازار کاشان صداي اذان را که ميشنيد براي نماز ميرفت. خداوند توفيق داد 35 هزار نمازخانه به دست من ايجاد شد! هرکسي ميبيند ميگويد: خدا پدر قرائتي را بيامرزد! اين ميماند. «اخدمي من خدمني و اتعبي من خدمک» يک هفته امتحان کنيد. غش در معامله نکنيم. ميبيند اصلاً نياز نبود اين مقدار هم خودش را به آب و آتش بزند. خداوند ميرساند.
شريعتي: سؤال آن جوان بهانه شد براي اينکه ما اين همه نکات لطيف بشنويم. تمام اين نسخهاي که پيامبر دادند براي جايي است که آدم بخواهد محبوب خداي متعال باشد. حالا محبوب مردم شدن هم قطعاً نسخه دارد. يک سلام ويژه به همه کساني که اين روزها در مکه هستند. حتماً نايب الزياره و دعاگوي ما باشند. دوستاني که در روز عرفه به عتبات مشرف شدند و آنجا هستند انشاءالله سلام ما را به حضرت برسانند و دعاگوي ما باشند. امروز صفحه 62 قرآن کريم آيات 92 تا 100 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ «92» كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرائِيلَ إِلَّا ما حَرَّمَ إِسْرائِيلُ عَلى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «93» فَمَنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ«94» قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «95» إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ«96» فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «97» قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ «98» قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «99» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقاً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ كافِرِينَ «100»
ترجمه: هرگز به نيكى دست نمىيابيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و بدانيد هر چه را انفاق كنيد، قطعاً خداوند به آن آگاه است. همهى غذاها و خواركىها براى بنىاسرائيل حلال بود، مگر آنچه را اسرائيل (يعقوب) پيش از نزول تورات بر خود حرام كرده بود، بگو: اگر راست مىگوييد (كه اينها از قبل در تورات حرام بوده است،) تورات را بياوريد و آن را تلاوت كنيد (تا ببينيد بسيارى از چيزها را بدون نزول وحى از پيش خود، بر خودتان حرام كردهايد). پس بعد از اين، هر كسى بر خدا به دروغ افترا ببندد، آنان ستمگران هستند. (اى پيامبر!) بگو: خداوند راستگو است، پس از آيين ابراهيم حقگرا پيروى كنيد كه او از مشركان نبود. همانا اوّلين خانهاى كه براى (عبادت) مردم مقرّر شد، همان است كه در سرزمين مكّه است كه مايهى بركت و هدايت جهانيان است. در آن (خانه) نشانههاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است و هر كس به آن درآيد، درامان است وبراى خدا بر عهدهى مردم است كه قصد حج آن خانه را نمايند، (البتّه) هركه توانايى اين راه را دارد. وهركس كفر ورزد (وبا داشتن توانايى به حج نرود، بداند كه) همانا خداوند از همهى جهانيان بىنياز است. بگو: اى اهل كتاب، چرا به آيات خداوند كفر مىورزيد، با آنكه خداوند بر اعمال شما گواه است. بگو: اى اهلكتاب! چرا كسانى را كه ايمان آوردهاند از راه خدا باز مىداريد و مىخواهيد كه آن (طريقهى الهى) كج باشد، در حالى كه خود شما گواهيد (كه راه آنان درست است) و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از گروهى از اهل كتاب اطاعت كنيد، شما را بعد از ايمانتان به كفر باز مىگردانند.
شريعتي: اين ايام فرصت خوبي است که بياييم دلي را به پنجره فولاد امام رضا گره بزنيم. عدد 8 را به 20000303 پيامک کنيد. دوستان ما شما را راهنمايي خواهند کرد. اين هفته در برنامه از علامه جليل القدر محمد حسين غروي اصفهاني ياد ميکنيم. اشاره قرآني را بفرماييد و انشاءالله حسن ختام فرمايشات شما را بشنويم.
حاج آقاي لقماني: آيه 96 سوره آل عمران «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ» من يک تقاضا دارم که سبک زندگيشان روي واژهها متمرکز کنند. مثلاً مکه را چرا مکه ميگويند؟ از مکا ميآيد، زمين از آنجا کشيده شد. کعبه، مکعب! از امام صادق پرسيدند: «َللَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً» چيست؟ فرمودند: بخاطر اينکه بدنها به هم ميخورد. زن و مرد، زن و زن، فشرده است. در طواف فشرده هستند. وقتي اينطور باشد اولين مسجد اُپِن در آفرينش مسجد الحرام است. باز است! خانمها بايد قرص صورت حتماً پيدا باشد ولي آقايان حق نگاه کردن ندارند. حتي به شهوت نميتواند به همسرش نگاه کند. منتهي «بِبَكَّةَ مُبارَكاً» کاري خوب است که با برکت باشد. بعضي هستند فقط ميدوند. هيچي برايشان نميماند. «وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ» چقدر اين آيات زيباست.
ما چند حرم داريم. يکي بيت المقدس است. بيت المعمور، آسمان چهارم، به موازات کعبه بالا ميرويم مثل کعبه است. دختران و پسراني که خداي ناکرده قبل از سن بلوغ از دنيا ميروند ارواحشان آنجا ميرود. يکي عرش است. عرش خداوند و آسمان هفتم! يکي مسجد الحرام، چرا مسجد الحرام ميگويند؟ چون حرمت دارد. احترام دارد. الآن ايام حج است. بعضيها شيفته مشارکت براي قرباني هستند. سهيم باشند. گاهي خانوادهها، گاهي دو تا باجناق، گاهي اهل کوچه، اسم ما در طومار باشد که ما هم قرباني داديم. اين جمله يادگار براي کساني که به زودي به عمره مشرف ميشوند. وارد مسجد الحرام شدن آدابي دارد. لباس فرم ميخواهد. دو تا پارچه سفيد و بي رنگ! وقتي انسان خواست وارد حرم شود چهار فرسخ در چهار فرسخ، حرم است. اگر کسي لباس فرم پوشيد و خواست وارد حرم شود، يک درختي است که ريشهها داخل حرم است. شاخ و برگ بيرون حرم است. پانصد گنجشک روي آن درخت نشسته است. اين شخص دستش را تکان داد و همه پانصد گنجشک پريدند، پانصد گوسفند بايد کفاره بدهد. قانون حرم را شکسته است.
مخيط و بوي خوش و سرمه روغن است و قسم *** شکار برّ و اشاره، دروغ و فحش به هم
26 چيز بر محرم حرام است. اشاره حرام بود، نبايد انجام دهي. اينجا امنيت دارد. مسجدالحرام با اين عظمت، خداوند خودش کعبه را نصب نکرد. «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ» (بقره/127) حضرت ابراهيم بازسازي کرد و نوسازي کرد. حضرت آدم يا قبل از حضرت آدم کعبه بنا شده است. اما يکي ديگر از حرمها قلب انسان است. «القلب حرم الله» خداوند قلب را به دست خودش نصب کرد. آداب دارد.
مرنجان دلم را که اين مرغ وحشي *** ز بامي که برخاست مشکل نشيند
گفت: چند چيز را نشکنيد که صدا ندارد ولي درد بسياري دارد. يکي دل و قلب است. گاهي با يک تکه، برو تو که...!! دل ميشکند. آه... آه اسمي از اسماي خداوند است. دودمان طرف را به باد ميدهد. بعضيها فوق تخصص شکستن قلب هستند. عادت کرده است. «القلب حرم الله» از آن طرف دل به دست آوردن! يک قصري در بهشت به نام«قصر السرور» هست. هيچ آيت الله العظمايي را راه نميدهند. هيچ حجت الاسلامي را راه نميدهند. هيچ مجري را راه نميدهند. چه کساني را راه ميدهند؟ کساني که در دنيا دل بچهها را شاد کنند! بعضيها جيبشان ميني سوپر است. تا يک بچه ميبينند يک شکلات ميدهند. در آن قصر جا دارند. يک لبخند، يک تکه کلام زيبا! با صفا باشي بابا جان! عزيزم، شب قدر اين دختر نبايد اينطور ميآمد. حالا آمده است. اين خانم آنچنان استادانه برخورد ميکند که اينبار با حجاب بهتر شب بيست و يکم هم ميآيد! دل به دست ميآورد! «القلب حرم الله» خداوند با اين دلها کار دارد. گاهي يک دعاي مستجاب با اين دل است. الهي از جوانيات خير ببيني!
اينهايي که براي مشهد کمک ميکنند، اگر آن طرفي که به مشهد رفت، گوشه چشمش اشکي جاري شود، مگر امام هشتم از اين اشکها ميگذرد؟ نسلي آباد به آن کمک کننده ميدهد. اين دعاها را دست کم نگيريم که فوق العاده تأثير دارد. مخصوصاً دعاي عرفه، زيارت امين الله دو صفحه و خردهاي است. بعضي از فرازهايش را يادداشت کنيد. «اللَّهُمَّ! فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِك مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَهً فِى أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ» انشاءالله تمام بينندگان ما محبوب در زمين و آسمان باشند و ببينند چقدر زندگي روان و شاد و شيرين خواهد شد.
شريعتي: يکبار ديگر روايت دنيا را بيان ميفرماييد.
حاج آقاي لقماني: خداوند به دنيا ميفرمايد: «يا دنيا اخدمي من خدمني» خدمت کن به هرکسي که به من خدمت ميکند. «و اتعبي من خدمک» به زحمت بيانداز کسي که در خدمت تو هست! صبح تا شب حرف پول و زندگي را ميزنند.
شريعتي: خيلي ممنون. فردا در خدمت جناب آقاي دکتر رفيعي هستيم. فردا روز عرفه هم هست، انشاءالله از فضيلت اين روز بزرگ براي ما خواهند گفت. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد همه شيفتگان به ويژه تک تک بينندگان سمت خدا را امسال سپيد پوش و لبيک گو وارد مسجد شجره بگردان. سحرهاي مسجد الحرام توفيق طواف نصيبشان بگردان. نسلي حضرت ابراهيمي نصيبشان بگردان.
شريعتي: بهترينها را براي همه شما آرزو ميکنيم. اين روزها لحظه شماري ميکنيم براي عيد بزرگ غدير، عيد بزرگ ولايت که انشاءالله پررنگ و با شکوه نسبت به سالهاي قبل برگزار شود و انشاءالله محبت اميرالمؤمنين در دلها جاودانه و ماندگار شود.