برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شخصيت و مقام حضرت زهرا(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظري منفرد
تاريخ پخش: 10- 11-96
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد.
بهار از قدمت برگ و بار ميگيرد *** بهشت از فدک تو انار ميگيرد
به رسم عشق صبوري وگرنه حق تو را *** اگر اراده کني ذوالفقار ميگيرد
به کوچههاي مدينه بگو که بعد از تو *** علي از عالم و آدم کنار ميگيرد
أشَمُّ رائحة طيبه روايت کن *** حديث از نفست اعتبار ميگيرد
دلم گرفته و در گردش است تسبيحم *** که در مدار تو دلها قرار ميگيرد
ميآيد آنکه از آيينه کاري حرمت *** به دستمال ظهورش غبار ميگيرد
شريعتي: سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان، چقدر منتظر اين روز هستيم همه ما انشاءالله. در آستانهي شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) هستيم. ايام را خدمت همه شما تسليت ميگويم. حاج آقاي نظري منفرد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي نظري منفرد: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بينندگان محترم سلام ميکنم. آرزوي توفيق براي همه عزيزان دارم.
شريعتي: بحث ما نامهها و مکاتيب و احاديث ائمه(ع) و حضرات معصومين بود. به نظر ميرسد در آستانهي شهادت حضرت زهرا، برنامه امروز ما رنگ و بوي حضرت زهرا(س) را دارد.
حاج آقاي نظري منفرد: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. همينطور که فرموديد در آستانهي شهادت بي بي حضرت صديقه طاهره، زهراي مرضيه(س) هستيم. انشاءالله تا فاطميه دوم که سوم جمادي الثاني هست بحثها را پيرامون حضرت زهرا(س) ادامه خواهيم داد.
مسائل مربوط به حضرت زهرا بسيار زياد است. منتهي من به نظرم رسيد خطبهي معجزه آسا و خطبهي عجيبي که روزهاي بعد از رحلت رسول خدا حضرت صديقه طاهره ايراد کردند، مباحث پيرامون اين خطبه باشد، هم خطبهي جامعي است، مطالب فراواني در اين خطبه هست و هنري که در اين خطبه به کار رفته، اينها را بد نيست مورد بررسي قرار بدهيم و هم مضاميني که حضرت به آن اشاره کردند. در رابطه با خطبه من چهار محور را به نظر ميرسد بايستي مورد بررسي قرار بدهم. يکي خود شخصيت حضرت زهرا که ايراد کننده اين خطبه هست. يکي هم سند اين خطبه است. اين خطبه را چه کساني نقل کردند و راويان اين خطبه چه کساني هستند؟ بعد شکل و هيأت اين خطبه به حسب ظاهر که خودش به اصطلاح يکي از خطابههاي هنري به لحاظ فصاحت و بلاغت است. يکي هم مضمون خطبه است. اينها هرکدام بحث خودش را ميطلبد که اين چهار محور را مورد بررسي و دقت قرار بدهيم.
اما از آغاز خطبهاي که از حضرت زهرا(س) به دست ما رسيده ببينيم حضرت زهرا چه کسي است. ايشان فرزند رسول خداست. براساس منابع خاصه شيعه ايشان متولد بعد از بعثت است. از نظر منابع عام هم آنها هم برخي شايد مثل صاحب کتاب «الاستيعاب» ابن عبد البَر، ايشان هم و برخي ديگران از بزرگان عامه معتقدند که حضرت زهرا متولد بعد از بعثت است و روايات ما که فراوان است و در حقيقت حضرت زهرا کوثر است و خداوند متعال کوثر به پيامبر عطا کرد که يک عدهاي ميگفتند: پيامبر فرزند نخواهد داشت «إِنَ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) که در ذيل سوره مبارکه کوثر هست نشانه همين امر هست. ايشان در وقتي متولد شد که دوران سخت و شديدي را پيامبر و مسلمانها داشتند. يعني دقيقاً ايامي که پيامبر قبل از آنکه وارد شعب شوند، يعني در محاصره اقتصادي قرار بگيرند از طرف کفار، همان زمانها حضرت زهرا متولد شدند. يک نوزادي بود حضرت همراه مادر بزرگوارشان حضرت خديجه کبري در شعب به سر بردند. حدود چهار سال، ميدانيد شعب يک درهاي را ميگويند که در آن دره آنها چهار سال محصور بودند. هم پيامبر و هم مسلمانها نميتوانستند بيرون بيايند. فقط ايام موسم حج ميآمدند بيرون. يعني يک محاصره کامل که هم پيامبر و هم مسلمانها و بني هاشم در اينجا بودند. تا بعد از چهار سال، از شعب بيرون آمدند. دقيقاً زمان خروج از شعب مصادف شد با رحلت هم حضرت ابوطالب(س) و هم حضرت خديجه(س). هردو بعد از خروج از شعب از دنيا رفتند. در آن هنگام حضرت زهرا(س) کودکي چهار ساله يا پنج ساله بودند که مادرشان را از دست دادند. بعد از خروج از شعب پيامبر سه سال در مکه ماندند و بعد هجرت کردند که حضرت صديقه طاهره حدود هشت ساله بودند که از مکه به مدينه هجرت کردند. با يک فاصله کوتاهي سال دوم يا سوم هجرت به خانه اميرالمؤمنين آمدند. نه سال با اميرالمؤمنين زندگي کردند. مجموعاً هجده سال از عمر حضرت زهرا بيشتر سپري نشده بود که در سال يازدهم هجرت با گذشت 75 روز يا 95 روز حضرت در اثر آسيبهايي که وارد شد به شهادت رسيدند. اين اجمالي از زندگي کوتاه حضرت فاطمه زهرا(س) است.
بعضي از زندگيها کوتاه است اما خيلي پربار و پر برکت است. ما شخصيتهايي در تاريخ ميبينيم که خيلي عمر زيادي نکردند اما خيلي عمر با برکت بوده است. آثاري که از آنها به جاي مانده است. اگر انسان بخواهد اين آثار را تقسيم کند بر عمرشان، ميبيند که افزون بر عمرشان است. چه برکتي اين عمر داشته است. بعضي از کتابها و آثاري که از گذشتگان به دست ما رسيده است، شايد انسان موفق نشود يک مرتبه اين آثار را هم از اول تا آخر ببيند، آن بزرگواران با دقتي که داشتند، چون نوشتن دقت ميخواهد. هر کلمه به کلمه نوشتن دقت ميخواهد. حضرت زهرا(س) عمر کوتاهي داشتند. هجده سال آغاز جواني و شروع زندگي است. هجده بهار از عمر آن بزرگوار بيشتر سپري نشده بود که از دنيا رفت اما برکات زيادي داشت. واقعاً کوثر بود. کوثري که منشأ خيرات زيادي، مبدأ ذريهي رسول خدا، حضرت زهرا(س) است. عجيب است که کنيهي ايشان ام ابيها است. يعني کنيه ايشان است. القاب زيادي چون: صديقه، طاهره، انسيه، مطهره و غيره دارند. اُم الحسنين هم کنيه ايشان است. يعني مادر پدر! شايد به اين اعتبار که ايشان در همان سنين طفوليت که پيامبر همسر بزرگوارشان حضرت خديجه کبري را از دست دادند، ايشان در حق رسول خدا مادري ميکرد. شايد به اين اعتبار ام ابيها ناميدند.
واژه أُم، عربي است. يکي از معناهاي أُم به معناي اصل و ريشه است. مکه را ام القُري ميگويند. «وَ لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» (انعام/92) چون ميگويند: اول قسمت خشکي که از زير آب بيرون آمده مکه بوده است. به حضرت زهرا أُم ابيها گفته شده يا به اين اعتبار که نسبت به رسول خدا مادري کردند. يا به اين اعتبار که اساساً اصل رسول خدا و ذريه پيامبر از ايشان است. اين خيلي مسأله مهمي است با توجه به اينکه دشمنان نميخواستند از پيامبر چيزي باقي بماند. قرآن مجيد ميفرمايد: يک عدهاي اينطور ميگفتند. ميگفتند: ما صبر ميکنيم تا پيامبر از دنيا برود و اين بساط رسالت تمام شود. «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ» (طور/30) ما منتظر هستيم ايشان از دنيا برود و تمام شود. خداوند يک کوثري به پيامبر عطا کرد که تالي تلو رسول خدا بود. شعرا اين را گاهي در قلب نظم آوردند. ميگويند:
گر که رسالت به زنان بود امر *** بعد پدر بود نبي آتيه
واقعاً حضرت زهرا(س) اينطور بود. يک انسان جامع و کامل، «سيدة النساء العالمين من الاولين و الآخرين» هست. من يک حديثي را از پيغمبر خدا در مورد حضرت زهرا بخوانم. بخاري اين حديث را در صحيح نقل کرده است. ديگر منابع هم طبقات ابن سعد اين حديث را نقل کردند. حديث را از همسر رسول خدا از عايشه نقل ميکنند. ايشان ميگويد: ما در محضر مقدس پيغمبر اکرم نشسته بوديم. همه همسران پيامبر بودند. «اذ اقبلت فاطمه تمشي» يکوقت حضرت زهرا آمدند. ميگويد: من نگاه کردم و ديدم فاطمه زهرا دقيقاً مثل رسول خدا گام برميدارد. دو چيز حضرت زهرا(س) مثل پيامبر بود. يکي راه رفتن ايشان مثل پيامبر بود و يکي صداي حضرت زهرا شبيه پيامبر بود. خدا رحمت کند مرحوم اُزري صاحب الفيه، ايشان ميگويد: «تعز القوم في اتم خطابٍ حکة المصطفي به و حکي» ميگويد: وقتي ايشان در مسجد سخن ميگفت، گويا حکايت پيامبر را ميکرد. وقتي براي ايراد خطبه آمدند دهان باز کردند و لب گشودند و شروع به خواندن خطبه کردند، صداي گريه از همه مسجد بلند شد. چرا؟ چون جوهرهي صدا، جوهرهي صداي رسول خدا بود. به ياد پيامبر افتادند. ميگويند: حضرت صديقه طاهره آمدند، ما همسران پيامبر کنار پيامبر بوديم. ايشان گامهايي که برميداشت شبيه گامهاي رسول خدا بود. «و اجلسها عَن يمينه أو عن شُماله» اين متن حديث است. ايشان ميگويد: من يادم نيست دقيقاً که پيامبر ايشان را طرف راست خودشان نشاندند يا طرف چپ خودشان. کنار خودشان نشاندند. پيامبر خيلي حضرت زهرا را احترام ميکرد.
در يک فضايي که زن هيچ ارزشي نداشت، بزرگترين شخصيت عالم، سيد البشر خاتم الانبياء دست حضرت زهرا را ميبوسيد. وقتي ايشان ميآمد، بلند ميشد تمام قامت برابر حضرت زهرا. «قام رَحَّب بها سَلَّم عليها و قبل يديها» به حضرت زهرا سلام ميکرد و دست حضرت زهرا را ميبوسيد. «و اجلسها في مجلسه» ايشان را جاي خودش مينشاند. اسلام نسبت به زن چقدر اهميت داده است. انسان وقتي در شکل ظاهري و شکل جسماني ظهور پيدا ميکند، يا مرد ميشود يا زن ميشود براساس نظامي که خداوند متعال قرار داده است، و الا روح انسان نه مذکر است و نه مؤنث. خداوند متعال در قرآن مجيد صحبت از پاداش که ميشود هيچ تفاوتي بين زن و مرد نگذاشته است، ميفرمايد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (نحل/97) از نص آيه استفاده ميشود. زن باشد يا مرد، مؤمن باشد، ما حيات طيبه به او ميدهيم. هيچ تفاوتي نميکند. يا آيهي مشهوري که در سوره مبارکه حجرات هست. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات/13) خواه زن باشد، خواه مرد باشد. اسلام آمد اين سنت غلط را شکست و کنار گذاشت. شايد من در بحثهاي گذشته در خدمت بينندگان عرض کرده باشم، اسلام نيامده با آدابها و سنتها مقابله کند. اسلام ديني نبوده که با سنتها مبارزه کند. بلکه سنتهاي خوب جامعه را گرفته است. مثلاً جعفر طيار که روز هشتم ماه جمادي الاولي در موته شهادت ايشان است. پيغمبر خدا فرمودند: جعفر چهار خصلت در زمان جاهليت داشته و آن چهار خصلت را اسلام امضاء کرد. دروغ نگفته، اسلام امضاء کرد. هيچوقت کفر نورزيد، اسلام امضاء کرد. شراب نخورده، اسلام امضاء کرد. عمل منافي با عفت انجام نداده اسلام امضاء کرد. اسلام با خصلتهاي پسنديده مقابله نکرده است. اما يک سنتهايي در ميان جاهليت هست که اين سنتها، سنتهاي بدي بوده است. اگر قرآن مجيد اين حقيقت را بيان نميکرد، شايد ما امروز قبول نميکرديم. قرآن ميفرمايد: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» (نحل/58 و59) وقتي يک دختر به يک خانوادهاي داده ميشد، همه چهرهها در هم ميشد و پدر خانواده ميگفت: من اين ننگ را بر خودم بخرم و اين دختر را نگه دارم، يا زنده زنده او را در خاک پنهان کنم؟ قرآن ميفرمايد: «أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» اين بد حکمي است. اين بد دستوري است. اين بد آدابي است. اسلام آمد با اينها مقابله کرد.
هم اسلام با اين مقابله کرد و هم خداوند متعال يک دختري به رسول خدا عنايت کرد و عملاً پيامبر زن را اينطور احترام کرد و اينطور به او شخصيت داد. چون ايام شهادت هست اين حديث مناسبت دارد. ميگويد: حضرت فاطمه را کنار خودشان نشاندند «فسارها» به صورت سر و پنهاني يک چيزي را به حضرت زهرا فرمودند. پيامبر به صورت علني صحبت ميکردند. حتماً يک مطلبي بوده که به صورت سر گفتند. يک حکمتي درونش بوده، «فَبَکت فاطمه» حضرت زهرا شروع به گريه کردند. «فسارها ثانيه فضحکت» بار دوم پيامبر به صورت پنهاني مطلبي را به حضرت زهرا منتقل کردند، ايشان خنديد. يعني خنديدن به دنبال گريستن، اين شگفت آور است و براي هرکسي باعث تعجب است. اين گريه چه بود و اين خنده چيست؟ ايشان ميگويد: من حساس شدم. جلسه که تمام شد، به حضرت زهرا عرض کردم: پيامبر به شما چه گفت؟ فرمود: تا پدرم زنده هست من چيزي نميگويم. «ما کنتُ لافشيَ سِرَّه رسول الله» من سر پيغمبر را فاش نميکنم. پيامبر از دنيا رفت، ايشان ميگويد: من تعقيب ميکردم ببينم چه بوده است. فرمودند: بار اول که پيامبر به صورت پنهاني با من صحبت کرد. به من فرمودند: فاطمه امسال دو مرتبه قرآن بر من عرضه شده است. «و ما اري الا اقتراب االاجل» من ميبينم اجل من نزديک شده است. گاهي بعضي چيزها خودش يک پيامي دارد. در روايت هست وقتي سوره مبارکه نصر نازل شد. «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (نصر/1) وقتي اين سوره نازل شد، پيامبر گريه کرد. اين سوره پيامش پيروزي و فتح است. به رسول خدا عرض کردند: يا رسول الله گريه براي چيست؟ فرمود: اين سوره يک پيامي دارد و پيامش نزديک شدن اجل من است. گفتند: از کجا يا رسول الله؟ فرمود: خداوند متعال به دنبالش ميفرمايد: «وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً» (نصر/2) حالا که ديگر مردم در دين خدا فوج فوج وارد ميشوند، مسئوليت من تمام شده است. چون مسئوليت من ابلاغ رسالت بوده است. بعد به من گفته شده «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً» (نصر/3) اين نشان ميدهد اجل من نزديک شده است. مقصود اينکه برداشت ديگران از اين سوره گونهاي ديگر بود. خود پيامبر فرمودند: پيام اين سوره نزديک شدن اجل من است.
به فاطمه زهرا فرمودند: اجل من نزديک شده است. دوبار قرآن نازل شده است. قرآن يک نزول دفعي داشته و يک نزول تدريجي، هر دو نزول را از آيات ميشود استفاده کرد. مثلاً در شب قدر، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/1) کلمهي «اَنزَلَ» نزول دفعي را ميگويند. اما اگر آمد به باب تفعيل آمد و «نَزَّل» شد، اين نزول تدريجي را ميگويند. «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا» (اسراء/106) فرمودند: من اجلم نزديک شده و من گريه کردم. پيامبر وقتي گريه مرا ديد. رسول خدا خيلي به حضرت زهرا علاقه داشت. گاهي به ايشان اعتراض ميکردند يا رسول الله! شما فاطمه را اينطور احترام ميکنيد. وقتي دختر کوچک است، شيرين است و در آغوش ميگيرد و او را ميبوسد. اما وقتي به خانه بخت رفت و صاحب همسر شد، ديگر آن حالتهاي دوران کودکي نيست. اما پيغمبر خدا همان حالتها را با حضرت زهرا داشتند. همانطور ابراز محبت ميکردند. روايت دارد شب پيامبر نميخوابيد «لا ينام حتي يقبل عرض وجه فاطمه» اول ميآمد صورت حضرت زهرا را ميبوسيد، بعد براي استراحت ميرفت. به ايشان اعتراض شد: يا رسول الله! چرا اينقدر به فاطمه احترام ميکنيد؟ ميفرمودند: شما اگر بدانيد از زهرا آنچه را که من ميدانم، محبت شما هم به او شديد ميشود. گفتند: يا رسول الله چه چيز هست؟ فرمود: «اني أشَّمُ منها رائحة الجنة» من هروقت مشتاق بهشت ميشوم از فاطمه(س) بوي بهشت استشمام ميکنم. چون کوثر است. لذا يکي از القاب حضرت زهرا(س) القاب ترکيبي حضرت زهرا، مثل «حوراء انسيه» انس يعني بشر، حوراء يعني حور. حضرت زهرا(س) يک شخصيت ترکيبي از بشر و حور است. ايشان ميخواهد براي زنان عالم الگو باشد. و الگو هست براي زنان عالم، اين تعبيرات تنها نيست. اين خطبهي حضرت زهرا(س) که انشاءالله به اين خواهيم پرداخت نشان ميدهد اثبات حضرت زهرا چه بوده است. چه شخصيتي بوده است. هم در بعد علمي، هم در بعد زهد، در بعد عبادت، ايثار و فداکاري، در همه زمينهها، در تربيت اولاد، در همسرداري، در همه اين زمينهها يک فرد نمونهاي بوده است.
حضرت امام (ره) يکوقتي همين ايام فاطميه بود. يک مصاحبهاي با کسي شده بود و يک چيزي گفته بود، آقا خيلي ناراحت شدند. حضرت زهرا الگوست. چرا؟ چون جامع همهي زيباييهاست. انسان چيزي را الگو قرار ميدهد که همه کمالات درونش باشد. همانطور که رسول خدا اسوه است، قرآن ميفرمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/21) ابراهيم اسوه است. يعني انسان کاملي است. فاطمه زهرا اسوه است. وجود مقدس وليعصر در آن طوقي مبارک آمده، ميفرمايد: «لي ببنة الرسول اسوة حسنه» در طوقي است. حضرت زهرا زن است. اما حجت دوازدهم، امام زمان ميفرمايد: اسوه و الگوي من، مادرم دختر پيامبر است. اين نياز به يک توضيحاتي دارد. ايشان در چه چيزي اسوه است؟ در صبر، استقامت، شجاعت، اخلاق، ايثارگري و خصوصياتي که در حضرت زهرا بوده و حضرت زهرا واقعاً نمونه بوده است. بعد ميفرمايد: وقتي پدرم ديدند من گريستم، علاقهي دختر به پدر علاقهي شديدي است. براي بار دوم با من به صورت سر صحبت کرد. فرمودند: فاطمه صبر کن و شکيبايي پيشه کن. «أ ما ترضي أن تکوني سيدة نساء هذا الامة او سيدة نساء اهل الجنه» تو نميخواهي بزرگ زنهاي اين امت يا بزرگ زنان بهشت باشي. هرکدام باشد تفاوتي نميکند. اين نقل بخاري بود. عبارتهاي ديگري هم هست. اين روايت از روايتهايي است که عامه و خاصه بر او اتفاق کردند که از رسول خدا رسيده و فاطمه زهرا(س) بهترين زنان بهشت است.
گاهي مقايسه ميکنند بين حضرت مريم(س) و حضرت فاطمه زهرا(س) و ميگويند: کدام يک برتر است؟ حضرت زهرا برتر هست. علت اين است که درست است حضرت مريم زن بسيار بزرگي است و يکي از چهار زن بزرگ عالم است. اما پيامبر فرمود: فاطمه زهرا بهترين زنان بهشت است. حضرت مريم بهشتي هست يا نيست؟ سيده زنان بهشت است پس از مريم برتر است. يا يک تعبير ديگري که در روايت صحيح بخاري بود، حديث اينطور وارد شده، «سيدة النساء هذه الامه يا سيدة النساء هذه الجنة» فرقي نميکند. اگر «سيدة النساء هذه الامة» هم باشد باز همان هست. به جهت اينکه امت پيامبر بهترين امتها هستند و فاطمه زهرا هم بهترين اين امت است. به نظر ميرسد اين حديث کاملاً ميرساند که شخصيت حضرت زهرا چه شخصيت والايي است.
شريعتي: همانطور که ابتداي بحث اشاره کردند قرار هست تا پايان فاطميه و ايام شهادت حضرت زهرا(س)، يعني روزهاي سهشنبه که خدمت حاج آقاي نظري هستيم، از خطبه حضرت زهرا(س) بشنويم. يک شخصيتي را از حضرت زهرا ترسيم کردند که انشاءالله با توجه و اشراف به اين شخصيت ما اين خطبه را با هم مرور کنيم و سيري کنيم در فرازهاي نوراني خطبهي حضرت زهرا(س). امروز صفحه 215 قرآن کريم، آيات 54 تا 61 سوره مبارکه يونس در سمت خدا تلاوت خواهد شد. انشاءالله لحظات زندگي همه ما مزين به نور قرآن کريم باشد و منور به نور حضرت صديقه طاهره(س).
«وَ لَوْ أَنَ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «54» أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «55» هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «56» يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ «57» قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ «58» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ «59» وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ «60» وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ «61»
ترجمه: اگر براى هر كس كه ستم كرده، آنچه در زمين است مىبود، قطعاً همهى آن را (براى نجات از قهر الهى و باز خريد خود) مىداد. آنان با ديدن عذاب، پشيمانى خود را پنهان مىكنند (تا شماتت نشوند) و ميانشان به عدالت داورى مىشود و بر آنان ستم نرود. آگاه باشيد! آنچه در آسمانها و زمين است، قطعاً از آنِ خداست. آگاه باشيد كه وعدهى خدا حتمى و راست است، ليكن بيشترشان نمىدانند. اوست كه زنده مىكند و مىميراند وبه سوى او باز گردانده مىشويد. اى مردم! همانا از سوى پروردگارتان پند و اندرزى براى شما آمد كه مايهى شفا براى آنچه در سينههاى شماست و هدايت و رحمتى براى مؤمنان است. بگو: (مؤمنان) تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند، (نه به مال و مقام،) كه آن بهتر از هرچيزى است كه مىاندوزند. بگو: آيا ديديد هر رزقى كه خداوند براى شما نازل كرده است، (از پيش خود) بعضى را حرام و بعضى را حلال قرار داديد؟ بگو: آيا خداوند به شما اجازه داده يا بر خداوند دروغ مىبنديد؟ كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، (دربارهى مجازاتِ) روز قيامت چه گمانى دارند؟ همانا خداوند داراى بخشش و احسان برمردم است، ولى بيشترشان سپاسگزارى نمىكنند. و (تو) در هيچ حال (و انديشهاى) نيستى و هيچ بخشى از قرآن را نمىخوانى و (شما مردم) هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر هنگامىكه وارد آن (كار) مىشويد، ما بر شما گواهيم و هيچ چيزى در زمين و آسمان از پروردگار مخفى نمىماند، حتى به اندازه سنگينى ذرهاى و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، جز آنكه در كتاب روشن ثبت است.
شريعتي: اين هفته از شهيد اول (ره) ياد ميکنيم. نکات شما و ظرايف نکات شما را بشنويم.
حاج آقاي نظري منفرد: شهيد اول(ره) کنيهاش أبوعبدالله هست و مسمي به شهيد اول است. ايشان اهل جبل العامل است و از آنجا مهاجرت کرده و به عراق آمده است. در عراق قرن هشتم هجري، حوزه حله يک حوزه دائري بوده است. قرن هفتم و هشتم هجري حوزه حله دائري بوده است. محقق حلي صاحب شرايع در حله بوده است. سيد بن طاووس حلي است. آل طاووس يک خاندان بزرگي هستند، همه اهل علم و دانش هستند. ابن نما، اهل حله است. از شخصيتهاي بزرگ حلي است. علامه حلي در حله بوده است. پسر ايشان فخر المحققين در حله بوده است. ايشان به حله آمد، شاگردان علامه حلي را درک کرده است. من جمله کساني که از علامه حلي استفاده کردند، آقازاده ايشان فخرالمحققين است، که يکي از نوابغ روزگار بوده است. ظاهراً ايشان هشت ساله بوده، «شرع في التدريس» شروع به تدريس کرد. دوازده ساله بود «شرع في التأليف» شروع به کتاب نوشتن کرد، کتابهاي علمي، شانزده ساله بود «فرغ من المعقول و المنقول» در سن شانزده سالگي از دروس عقلي و نقلي فارغ شد. کتابهاي پدر را هم تمام کرد و هم شرح کرد. «ايضاح الفوائد في شرح القواعد» همينطور کتابهاي ديگري که دارد. شهيد اول تلمذ کرده نزد ايشان و شاگرد فخر المحققين است. جالب اين است که در گذشته معمولاً يک کسي که ميخواسته صاحب کرسي باشد، تدريس کند يا حديث نقل کند بايد از استادش اجازه کتبي داشته باشد. اجازه نقل حديث داشته باشد. چون آن روزها چاپ نبود و ممکن بود دسيسهاي شود و مسائل غير درست داخل مسائل شود، لذا يک کتاب را نزد استادش قرائت ميکرد. استاد وقتي صحه روي آن کتاب ميگذاشت، آنوقت آن کتاب روايت را نقل ميکرد. سلسله اجازاتي که در روايات هست، اکثراً يا بلکه تمام اجازات به شهيد اول برميگردد، محمد بن مکي و ايشان از فخر المحققين. ايشان نه تنها از استادش مثل فخر المحققين، اجازه نقل حديث داشته از علماي عامه اجازه نقل حديث داشته است. ايشان به مذاهب اربعه عامه فقه عامه را تدريس ميکرده است. يعني يک فقيهي بوده که هم به فقه اماميه مسلط بوده و هم به فقه عامه مسلط بوده است. عامه منظور فقه اهل سنت هست.
برخي از بزرگواران شايد مرحوم سيد محمد باقر خوانساري صاحب روضات الجنات ايشان را افقه فقهاء ميداند بعد از مرحوم محقق صاحب شرايع. شهيد اول کتاب لمعه را در زندان نوشته و ميگويند: ظرف يک هفته ايشان نوشته است. اول کسي که قواعد فقهيه را نوشته ايشان بوده است. عمر شهيد 52 سال بوده است. قواعد فقهيه يکي از تأليفات ايشان است. بيان دارند، الفيه دارند. نفليه دارند. دروس دارند، غاية المراد في شرح نکت الارشاد دارند، کتابهايي که امروز منبع براي فقهاست. به قدري اين مرد بزرگوار بوده که آل او و خاندان او، دختر و پسر همه فقيه بودند. اجمالاً اين عمر کوتاه و اين همه برکاتي که از ايشان به جاي مانده نشان ميدهد يکي از نوابغ روزگار بوده است. مرحوم شهيد ثاني(ره) که لمعه ايشان را شرح کرده يک روز براي درس ميآيند. ميبينند شهيد ثاني در فکر است. به او ميگويند: چه شده است؟ ميگويد: ديشب خوابي ديدم. خواب ديدم وارد جلسهاي شدم در آن جلسه تمام فقهاي اماميه نشستند. ديدم جايي نيست بنشينم. نگاه کردم ديدم در صدر آن جلسه شهيد اول محمد بن مکي نشسته، جايي باز کرد فرمودند: نزد من بيا. من رفتم خدمت ايشان نشستم. اين خواب يک پيامي دارد. پيام اين خواب اين است که من هم شهيد خواهم شد. اين را پدر مرحوم شيخ بهايي (ره) که شاگرد شهيد ثاني اين را نقل کرده از شهيد ثاني شنيده است.
شريعتي: روزهايي که در محضر شما هستيم با اشرافي که در تاريخ داريد و نکاتي که براي ما ميفرماييد، خيلي استفاده ميکنيم. کتاب «تنها يادگار فاطمه سلام الله عليها از تولد تا شهادت» تأليف و نوشته حاج آقاي نظري منفرد است. با تاريخ زندگي حضرت زهرا(س) از ولادت تا شهادت آشنا خواهند شد و مطالعه خواهند کرد و بهرهمند خواهد شد. حسن ختام فرمايشات شما را ميشنويم.
حاج آقاي نظري منفرد: فاطمه زهرا(س) خطبه را با اين عبارت آغاز کردند. «بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله علي ما أنعم و له الشکر علي ما الحمد» خدا را بر نعمتهايش ستايش ميکنم. ولو حضرت زهرا در سختيها بودند، اما ميگويند: «الحمدلله علي ما انعم» چه نعمتي بالاتر از اينکه حضرت زهرا فرزند بهترين شخصيتهاست. همسر بهترين شخصيتهاست. مادر بهترين شخصيتهاست. اگر بخواهيم از نظر نَسَب يک کسي را معرفي کنيم مثل حضرت زهرا پيدا نميشود. به قول شاعر ميگويد: «ان قيل مريم قلت فاطمه فوقها» اگر کسي بگويد: مريم، من ميگويم: فاطمه بالاتر از اوست. «ان قيل حواء قلت فاطمه افضل» کسي بگويد: حواء، من ميگويم: فاطمه افضل از اوست. آيا مريم پدري مثل حضرت محمد داشت؟ آيا مريم همسري مثل اميرالمؤمنين و فرزنداني مثل فاطمه زهرا داشت؟ يک شخصيتي است از نظر نَسب بهترين نسب را داشته است. کسي که روز عاشورا امام حسين را به قتل رساند، سر امام حسين را آورد. نزد ابن زياد يا عمر سعد گفت: «إملأ رکابي فِضَّةً أو ذَهَبا إنّي قَتَلتُ سَيِّداً مُحَجَّبا
قَتَلتُ خَيرَ النَّاسِ أُمّاً و أبا» به من پول و جايزه زياد بده. من کسي را کشتم که پدر و مادر او بهترين پدرها و مادرها بودند. فاطمه زهرا يک چنين شخصيتي است.
شريعتي: دعا بفرماييد همه آمين بگوييم.
حاج آقاي نظري منفرد: خدايا به حق صديقه طاهره، زهراي مرضيه(س) وسيله کسب و کار براي جوانهاي ما و وسيله ازدواج براي دختران و پسران ما را فراهم بفرما. خدايا نزولات آسماني را بر ما فرو فرستادي، خدايا افزون بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد، بيماران خصوصاً بيماراني که بيماري سخت دارند، به حق صديقه طاهره همه بيماران را شفاي عاجل مرحمت بفرما. کشور ما و مملکت ما را حفظ کن. فرج حضرت بقية الله را برسان.
شريعتي: نه مثل سارهاي و مريم، نه مثل آسيه و حوا *** فقط شبيه خودت هستي، شبيه خودت زهرا