برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نامههاي امام حسن عسگري(ع) و نکاتي پيرامون زيارت امام رضا(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظري منفرد
تاريخ پخش: 05- 10-96
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل عَلي علي بن موسي الرضا المرتضي.
مريض آمده اما شفا نميخواهد *** قسم به جان شما جز شما نميخواهد
براي پيش تو بودن بهانهاي کافي است *** بهشت لطف کريمان بها نميخواهد
دليل نالهي ما يک نگاه محبوب است *** وگرنه درد غلامان دوا نميخواهد
فقير آمدم و دل شکسته پرسيدم *** مگر که شاه خراسان گدا نميخواهد
ببين به گوشهي صحنت پناه آوردم *** مگر کبوتر آواره جا نميخواهد
تو آشناي خدايي، کدام رهگذري *** در اين جهان غريب آشنا نميخواهد
نگفته است حيا کرده شاعرت آقا *** نگفته است، نه اينکه عبا نميخواهد
شريعتي: سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان، اينجا مشهد الرضا است. کنار خورشيد هشتم، امام رضا(ع) امام رئوف به شما سلام ميکنم. نايب الزياره همه شما هستيم. در شب ميلاد با سعادت امام حسن عسگري، پدر جان امام زمان(عج). انشاءالله اين ايام بر همه شما مبارک باشد. هم به مناسبت امشب و هم به مناسبت اينکه امروز به حول و قوه الهي آخرين گروه زائر اوليهاي برنامه سمت خدا به مشهد اعزام شدند، در کنارشان بوديم و همراهشان بوديم، در معيت حاج آقاي نظري منفرد و حاج آقاي ماندگاري، عازم مشهد الرضا شديم تا برنامه سمت خدا را تقديم شما بکنيم. يک تشکر و خدا قوت مخصوص به همه دوستاني که در اين طرح سهيم شدند، دوستان خوب سازمان اوقاف و امور خيريه و دوستان خوب آستان قدس رضوي و همه بچههاي صدا و سيما مرکز استان خراسان دست به دست هم دادند تا اين اتفاقات خوب در اين ايام مبارک رقم بخورد. حاج آقاي نظري منفرد سلام عليکم.
حاج آقاي نظري منفرد: سلام عليکم و رحمة الله. سلام بر شما و همه بينندگان محترم. در جوار قبر حضرت علي بن موسي الرضا(ع) دعاگوي همه عزيزان هستيم. امشب شب ولادت با سعادت امام يازدهم، حضرت امام حسن عسکري(ع) است. اميدوارم اين ولادت بر همه دوستان مبارک باشد.
شريعتي: با توجه به اينکه امشب شب ميلاد با سعادت امام حسن عسکري است و بحث ما با حاج آقاي نظري در مورد نامههاي ائمه (ع) است، يکي دو نامه از امام عسکري براي ما خواهند خواند و نامهاي از امام رضا(ع) و حتماً در ثواب و فضيلت زيارت امام هشتم نکاتي را خواهند فرمود. بحث امروز شما را ميشنويم.
حاج آقاي نظري منفرد: بسم الله الرحمن الرحيم، چون شب ولادت حضرت عسکري (ع) هست، خدمت بينندگان محترم خلاصهاي از زندگي اين بزرگوار را بگويم. آقا امام حسن عسکري فرزند امام دهم، حضرت هادي(ع) هست. والدهي ايشان که يک بانوي بسيار بزرگواري است، به نام سوسن و يک نام ديگري هم براي ايشان گفتند «حُديث، سليل» بسيار بانوي بزرگواري است. دوران زندگي حضرت عسکري دوران کوتاهي بوده است. 28 سال بيشتر از سن مبارک حضرت نگذشته بود که حضرت به شهادت رسيدند. دوران امامت ايشان کمتر از همه ائمه هست، شش سال است و دوران حضرت دوران بحراني بوده است و حضرت اکثر اين ايام را در زندان بوده است. گاهي زندان علي بن هزيم بودند. گاهي زندان صالح بن وصيف بودند. گاهي زندان نحرير خادم بودند. خلفايي که در عصر ايشان بوده، خلفايي بودند که به شدت معاند بودند و چند مرتبه تصميم به قتل حضرت گرفتند. آن جاذبهاي که امام حسن عسکري(ع) داشت، يک عده واقعاً نميتوانستند ببينند اين بزرگوار در اين سن و سال اما اينقدر در دلها جاي گرفته بود. کنار قبر حضرت رضا هستيم، عرض کنم از امام جواد به بعد را، يعني امام جواد، امام هادي و امام عسکري، اين بزرگواران را به عنوان ابن الرضا صدا ميزدند. بخاطر شخصيت علي بن موسي الرضا(ع).
چون مردم دسترسي آسان به حضرت عسکري نداشتند، لذا مکاتبات با حضرت خيلي زياد بوده است. ايامي که حضرت در زندان بودند و يا اگر زندان هم نبودند، تحت نظر بودند و مردم به آساني نميتوانستند با حضرت ارتباط برقرار کنند. لذا سؤالهايشان را بيشتر از طريق نامه و مکاتبه سؤال ميکردند که امروز ما در جوار قبر حضرت رضا(ع) که در پايان هم خواهيم پرداخت اگر فرصت دست داد به يک نامه از حضرت رضا(ع) و زيارت حضرت رضا(ع). چند نامه را از آن بزرگوار خدمت بينندگان عرض کنم.
نامه اول نامهاي است که حسن بن ظريف خدمت حضرت عسکري نوشته است. حسن بن ظريف را نجاشي ميگويد: ثقه بوده، کوفي است و ساکن بغداد بوده است. از شيعيان حضرت بوده است. دو نامه دارم که هردو نامه براي بينندگان جالب است. نامه اول ميگويد: «کتبتُ الي ابي محمد» حضرت عسکري (ع) را به اين کنيه صدا ميزدند چون پدر حضرت وليعصر است و نام حضرت وليعصر همين نام است، نام رسول خداست. پيامبر فرمود: فرزند من همنام من است که در آخرالزمان قيام ميکند. اين اسم را خوب است بينندهها بدانند. آيا اين اسم حضرت را ميشود در زمان غيبت برد يا نه؟ معمولاً ما حضرت حجت را به نام مهدي، حضرت حجة، امام زمان، حضرت وليعصر صدا ميزنيم اما احتياط است که انسان اين نام را نبرد. منتهي اينجا کنيه حضرت است و اشکالي ندارد. «کتبتُ الي ابي محمد(ع) اسأله عن معنا قول رسول الله(ص) لاميرالمؤمنين عليه السلام» سؤال من از حضرت عسکري(ع) در اين مورد بود که پيامبر در غديرخم اميرالمؤمنين(ع) را به مردم معرفي کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علي مولاه» يعني چه؟ هرکسي من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. مقصود چيست و پيامبر خدا چه مقصودي از اين عبارت داشتند؟ حضرت در جواب حسن بن ظريف مرقوم فرمودند: اين جمله از رسول خدا دو پيام مهم دارد. «أَرادَ بَذلِکَ أَنْ يَجْعَلَهْ عَلَماً يْعْرَفْ بِهِ حِزْبْ اللَّهِ عِنْدَ الفْرْقَهِ» حضرت مرقوم فرمودند: پيامبر خدا با اين عمل اراده کردند و تصميم گرفتند اميرالمؤمنين(ع) را عَلَم قرار بدهند. عَلَم يعني نشانه! يعني مردم گرد ايشان جمع شوند و کساني که گرد ايشان جمع ميشوند به عنوان حزب الله شناخته شوند. اينکه قرآن مجيد ميفرمايد: «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (مجادله/22) مشخص ميشود حزب الله چه کساني هستند. حزب الله کساني هستند که «عند الفُرقه» يعني مردم وقتي گرفتار اختلاف، پراکندگي و تشطط ميشوند اگر بخواهد معلوم بشود حزب الله هستند يا نه، ببينيم کجا قرار گرفتند. در کدام کانال قرار گرفتند و از چه کسي پيروي ميکنند؟
چرا پيامبر، اميرالمؤمنين را عَلَم قرار داد؟ چرا حزب الله را بايستي با پيروان اميرالمؤمنين شناخت؟ بخاطر حديث صحيحي که عامه و خاصه از رسول خدا نقل کردند. پيامبر خدا فرمودند: «علي مع الحق و الحق مع علي يدور معه حيثما دار» (الفصول المختارة، ص 135) حق با اميرالمؤمنين است. اميرالمؤمنين هم با حق است و اينها از هم جدا نميشوند. اين يک نامه و بيان حضرت براي توضيح فرمايش متواتر و قطعي که پيامبر خدا در غدير خم فرمودند.
نامه دوم را حسن بن ظريف خدمت حضرت نوشت. «کتبتُ الي ابي محمد أسأله عن الحجه اذا قام بما يقضي و أين مجلس الذي يقضي فيه بين الناس» از امام زمان سؤال کردند که وقتي ايشان ظهور ميکنند قضاوت را در کجا انجام ميدهند و به چه چيز قضاوت ميکنند؟ آيا به علم خودشان عمل ميکنند؟ بحثي در فقه هست که آيا قاضي ميتواند به علم خودش عمل کند يا نه؟ ايشان در پاسخ فرمودند: بله، ميشود. منتهي حسن بن ظريف ميگويد: من جداي از اين سؤال «وكنت أردت أن أسأله عن شيء لحمى الربع، فأغفلت ذكر الحمى» خواستم سوال کنم از تب ربع. تب ربع تبي بوده که در سابق شخص يک روز ميگرفته و تب و حرارت بدن بالا ميرفته و دو روز ساکن ميشده و تب قطع ميشده و روز چهارم مجدداً اين تب عارض ميشده است. «حُمي» يعني تب، ربع هم همان چهار روز است. ميخواستم از حضرت اين سؤال را بکنم که حضرت براي اين تبي که دائماً شخص را ناراحت ميکند و آزار ميدهد، يک نسخهاي از حضرت بگيرد. امام عسکري(ع) پاسخ دادند: «سألت عن القائم إذا قام، يقضي بين الناس بعلمه كقضاء داود و لا يسأل البينة» وقتي قاضي علم داشته باشد، ديگر نيازي به بيّنه ندارد. «و كنت أردت أن تسأل لحُمى الرِبع» شما ميخواستي از علاج تب سؤال کني.«فأنسيت» فراموشت شد. «فاكتب في ورقة و علّقه على المحموم يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبراهِيمَ، فكتبته وعلّقته على المحموم فبرأ» اين را بنويس و به شخص تب دار آويزان کن انشاءالله خوب شود. بنويس «يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبراهِيمَ» ايشان ميگويد: ما اين آيه شريفه را نوشتيم و بر شخص محموم آويختيم،آن بيمار بهبودي پيدا کرد.
شريعتي: حضرت عسکري يک مأموريت ويژه و جدي داشتند که بخشي از اين خفقانها بخاطر همين بود و ظهور حضرت وليعصر و تولد ايشان و عصر ظهور و عصر غيبت بود.
خبر حضرت وليعصر را مردم ميدانستند، چون پيامبر خدا فرموده بود. ائمه يکي پس از ديگري فرموده بودند، ميدانستند اين حجت دوازدهم است. روايات ائمه اثني عشر را عامه و خاصه نقل کرده بودند. به همين جهت وقتي امام عسکري از دنيا رفتند، اين روايت است که يکي از زنهايي که داخل منزل حضرت بود، احتمال ميدادند او باردار باشد. بني العباس 24 ماه اين زن را تحت نظر داشتند و قابلهها را براي ايشان گماشته بودند و رصد ميکردند که آيا فرزندي متولد ميشود از ايشان يا نه؟ بعد از 24 ماه ديگر مأيوس شدند و رها کردند.
شريعتي: مثل هميشه نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله روز پنجشنبه در برنامه سمت خدا ميتوانيد سخنراني حاج آقاي ماندگاري در جمع زائر اوليها را ببينيد و بشنويد. از امام هشتم، امام رئوف بشنويم و نامهاي از ايشان را بخوانيد.
حاج آقاي نظري منفرد: آقايي به نام عبدالله بن جُندب براي حضرت نامه نوشتند. عبدالله بن جندب سه امام را درک کرده است و از بزرگان اصحاب اين سه امام است و وکيل حضرت رضا(ع) است. از ثقات است «و کان من المُخبتين» مخبتين چه کساني هستند؟ خداوند متعال در سوره مبارکه حج ميفرمايد: «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ» (حج/34) مُخبتين يعني کساني که خودشان را در بست در اختيار خدا قرار دادند. خداوند متعال ميفرمايد: «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِين الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» ايشان يکي از مصاديق مخبتين است. ايشان در زمان حضرت رضا از دنيا رفته است. وکيل حضرت بود و بعد از اينکه از دنيا رفت، منصب وکالت را حضرت رضا(ع) به عبدالعظيم حسني دادند. در اين ايام ولادت حضرت عبدالعظيم حسني يادي هم از اين بزرگوار کرديم. ايشان مرد عابدي بود و آنطور که شيخ طوسي نقل کرده آدم رفيع المنزلهاي بوده است. ايشان ميفرمايد: پدر من يک نامهاي خدمت امام رضا(ع) نوشت. عبدالله بن جندب ميگويد: پدر من «کتب الي ابي الحسن(ع) جعلتُ فداک» اصحاب ائمه خيلي آدمهاي مؤدبي بودند. آنهايي که امام شناس بودند. چون کنار قبر حضرت رضا هستيم عرض کنم آن ثوابهايي که براي زيارت حضرت رضا ذکر شده يک شرطي دارد و آن معرفت امام است. «عارفاً بحق» همينجا اصحاب ائمه را ميبينيد که وقتي سؤال ميخواهند بکنند، با «جعلتُ فداک» با فدايت شوم سؤال ميکنند. اين همان معرفت است.
«جعلتُ فداک اني قد کبرت و ضعفت و عجزت عن کثير مما کنت اقوي عليه» من پير شدم و ناتوان شدم و از خيلي کارهايي که در گذشته ميتوانستم انجام بدهم الآن توانايي ندارم. «فاحب جعلت فداک ان تعلمني کلاماً يقربني بِرَبّي و يزيدني فهما و علما» يک فرمايشي را بفرماييد ويک چيزي به من بياموزيد که اولاً من به خدا نزديک شوم و هم به دانش من افزوده شود. «فکتب اليه قد بعثت اليک بکتاب فاقراه و تَفَهَمه فان فيه شفاء لمن اراد الله شفاه و هدي لمن اراد الله هُداه» اين کتاب را بخوان و در آن دقت کن، در اين کتاب که معرفي ميکنم هم شفاء هست براي کسي که خدا اراده کند او را شفا بدهد، هم هدايت است براي کسي که خدا اراده کند او را هدايت کند. «فاکثر من ذکر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» اينجا يک توضيحي عرض کنم.
در روايات وارد شده اگر کسي «بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» را بعد از نماز صبح هفت مرتبه و بعد از نماز مغرب هم هفت مرتبه بگويد، از آفات و بليات محفوظ ميشود. در مفاتيح مراجعه کنيد در تعقيبات نماز صبح و نماز مغرب، هفت مرتبه بگويند. اين نسخه که حضرت رضا در اينجا مرقوم فرمودند، در احاديث ما مکرر آمده است. مثلاً در حديثي از وجود پيغمبر اکرم رسيده که رسول خدا به ابوذر غفاري فرمودند: ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» را فراموش نکن. «فانه من کُنوز الجنة» از گنجهاي بهشت است. بنابراين اين نامه حضرت در پاسخ به پدر عبدالله بن جُندب اين پيام را دارد که اگر کسي مداومت کند بر اين ذکر خصوصاً در ايامي که انسان گاهي حزن و اندوه وجودش را ميگيرد. اين ذکر خيلي به انسان کمک ميکند و انسان را از اندوه و غم ميرهاند. اين ذکر را فراموش نکنيم. حضرت رضا فرمودند: اين ذکر را بخوان و به اصحابت صفوان و آدم هم اين ذکر را ياد بده.
شريعتي: خوشا به حال همه کساني که قدر اين صحن و سرا را ميدانند. مشهديهايي که مجاور حضرت هستند و هروقت دلشان خواست ميتوانند خدمت امام هشتم بيايند و بار دلشان را سبک کنند. ما شما را يادمان نميرود. هم براي تشرف شما، هم براي گرفتارها و مريضها دعا ميکنيم. براي عاقبت بخيري جوانها و خوشبختي آنها دعا ميکنيم. از ثواب زيارت حضرت براي ما بگوييد.
حاج آقاي نظري منفرد: در مورد ثواب زيارت حضرت رضا(ع) روايات فراواني از معصومين(ع) رسيده است. امام صادق(ع) وقتي اين روايات را فرمودند که حضرت رضا متولد نشده بود. ميدانيد حضرت صادق(ع) به آقا موسي بن جعفر ميفرمودند: «عالم آل محمد لفي صُلبک ليتني ادرکته» عالم ما خاندان در صُلب توست. اي کاش من او را ميديدم! اين کلمه «ليتَ» يعني من ايشان را نميبينم. آقا حضرت صادق(ع) پانزده روز قبل از ولادت حضرت رضا از دنيا رفتند. يعني 25 شوال سال 148 حضرت صادق(ع) از دنيا رفتند. يازدهم ذي القعده سال 148 حضرت رضا متولد شدند. خود اين جمله از اخبار غيبيه است که حضرت فرمودند: من کاش او را ميديدم! از حضرت صادق در مورد زيارت حضرت علي بن موسي الرضا روايت داريم. قبل از خواندن روايت اين نکته قابل توجه است که چرا حضرت ايشان را «عالم آل محمد» ناميدند؟ همه ائمه عالم بودند. در کافي رواياتي داريم که «ان الائمه عليهم السلام في العلم سوي» در علم مساوي هستند. اينها حجتهاي الهي هستند و علومشان هيچ فرقي با هم نميکند.
کسي يک روايتي از امام حسن عسکري نقل ميکند. ميگويد: فرمايشي که شما ميفرماييد اجداد شما هم فرمودند؟ ميفرمايد: هيچ فرقي نميکند. آن چيزي که اجداد ما به شما گفتند، همان چيزي است که ما به شما ميگوييم و تفاوتي در اين زمينه نيست. اما چرا به ايشان عالم آل محمد گفتند، به جهت بروز و ظهور اين علم هست. ميدانيد حضرت وقتي به مرو تشريف آوردند، مأمون عباسي علماي اديان را جمع ميکرد و جلساتي را تشکيل ميداد. گاهي علماي اديان که از غير اسلام بودند را جمع ميکرد. گاهي علماي ادياني که دين اسلام را از غير شيعه بودند را جمع ميکرد و مذاکراتي که ميشد و مطالبي که امام از قرآن پاسخ ميدادند و همه کساني که آنجا بودند واقعاً سر تعظيم در برابر حضرت فرود ميآوردند. از اين احاطهاي که آقا علي بن موسي الرضا نسبت به قرآن و مسائل و نسبت به طب داشتند. رسالهي ذهبيهاي که از حضرت رضا هست نشان ميدهد حضرت اينطور اشراف به مسائل طب داشتند.
سلسله ذهبيه حضرت را بخوانيد. مأمون عباسي از حضرت خواست که در مورد اسلام و مسائل اسلامي و طب و حضرت دستورات عجيبي را در آن رساله دادند. حتي مباحثات حضرت با علماي اديان در کتابهاي جمع آوري شده و مرحوم طبرسي در احتجاج اينها را نقل کرده و در کتب هست. اين بروز و ظهور بيشتر در زمان حضرت رضا بوده و در زمان ساير ائمه اين امکانات نبود که اين بزرگوار اين مطالب را بيان کند. حضرت صادق از پدرانش نقل ميکند و پدران حضرت از رسول خدا نقل ميکنند که فرمود: «سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ» پيغمبر خدا از دو نفر تعبير به بضعه کرده است. يکي حضرت صديقه طاهره، حضرت زهرا(س) است. يکي هم حضرت رضا(ع) است. «لا يَزُورُهَا مُومِنٌ» زيارت نميکند مؤمني او را «إِلا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ» (من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 585) خدا بهشت را براي او واجب کرده باشد. خوشا به حال کساني که اين توفيق نصيبشان شده و به محضر آقا علي بن موسي الرضا مشرف شدند و خوشا به حال کساني که در جوار حضرت رضا هستند. «وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّار» خداوند بهشت را براي او واجب ميکند و جسد او را بر آتش حرام ميکند. زيارت حضرت رضا گويي يک محک است. هرکسي حضرت رضا را زيارت نميکند. کساني که ائمه اثني عشر را قبول دارند حضرت رضا را زيارت ميکنند.
حديث دوم را من از بضنتي نقل کنم. بضنتي ميگويد: «قرأتُ کتاب ابي الحسن الرضا(ع)» باز اين هم نامه حضرت رضا است. بضنتي از اصحاب حضرت رضاست. ميگويد: در نامه حضرت رضا خواندم که فرمودند: «ابلغ شيعتي» به شيعيان من ابلاغ کنيد «أبْلِغْ شيعَتي: إنَّ زِيارَتي تَعْدِلُ عِنْدَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ألْفَ حَجَّة» زيارت من معادل با هزار حج است. بعد ميگويد: «فَقُلْتُ لاِبي جَعْفَر» به حضرت جواد(ع) عرض کردم: همينطور است؟ «قالَ: إي وَاللهُ، وَ ألْفُ ألْفِ حَجَّة، لِمَنْ زارَهُ عارِفاً بِحَقِّهِ» فرمود: بله، هزار هزار حج، منتهي با معرفت باشد. معرفت است که انسان وقتي زائر برابر مَزور يعني امام قرار ميگيرد بداند ايشان حجت خداست. بداند اين بزرگوار «يسمع کلامي و يَرُدَُّ سلامي و حيّ عند الله مرزوق» بداند حي است نزد خدا و بداند سلام انسان را ميشنود و جواب سلام انسان را ميدهد. با اين اعتقاد. مقصود از معرفت چيست؟ در علم کلام و امام شناسي مطرح است، کمترين مقدار معرفت نسبت به امام اين است که انسان اين مقدار معتقد باشد. انسان عصمت اين بزرگواران را معتقد باشد و اطاعت از اينها را لازم بداند. امروز هم که ما در زمان غيبت حضرت وليعصر هستيم بايد مطيع ايشان و مطيع کساني که نايبان ايشان هستند باشيم. اين اطاعت وظيفه ماست. اين کمترين مقداري است که در مورد معرفت بايستي اجرايي کنيم و عمل کنيم.
شريعتي: علي رغم همه مشکلاتي که هست، بعضيها گرفتاري مالي و قرض دارند. انشاءالله به برکت امام رضا(ع) وسعت رزق پيدا کنند و رفع هم و غم و گرفتاري شود. انشاءالله به برکت امام رضا و امام حسن عسکري خداوند متعال به تمام کساني که آرزوي فرزند دار شدن دارند، اولاد صالح و سالم عنايت کند. انشاءالله مشکلاتشان به زودي زود برطرف شود و آن سکينه و آرامش بر قلب تمام ملت ايران نازل شود. امروز صفحه 180 قرآن کريم آيات 26 تا 33 سوره مبارکه انفال در سمت خدا تلاوت خواهد شد. چقدر خوب است که ثواب تلاوت اين آيات را به امام رضا(ع) و امام عسکري(ع) هديه کنيم.
«وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «26» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «27» وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «28» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «29» وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ «30» وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «31» وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «32» وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «33»
ترجمه: و به ياد آوريد زمانى را كه شما كم بوديد و در زمين (مكّه) مستضعف بوديد، مىترسيديد مردم (دشمنان) شما را بربايند، پس (خداوند در مدينه) پناهتان داد و با يارى خويش، شما را نيرومند كرد و از پاكيزهها به شما روزى داد، باشد كه شما شكرگزارى كنيد. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خدا و پيامبر خيانت نكنيد كه در اين صورت آگاهانه به امانتهاى خود خيانت كردهايد. و بدانيد كه اموال و فرزندانتان آزمايشى (براى شما) هستند و البتّه نزد خداوند (براى كسانى كه از عهدهى آزمايش برآيند)، پاداشى بزرگ است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر تقواى الهى پيشه كنيد، خداوند برايتان فرقانى (قوّهى شناخت حقّ از باطلى) قرار مىدهد و بدىهايتان را از شما مىپوشاند و شما را مىآمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است. و (به ياد آور) زمانى كه كافران دربارهى تو نقشه مىكشيدند تا تو را زندانى كنند، يا تو را بكشند يا (از مكّه) تبعيد كنند. و آنان نقشه مىكشيدند و خدا هم (با خنثى كردن توطئههاى آنان) تدبير مىكرد و خداوند، بهترين تدبيركنندگان است. و هرگاه آيات ما بر آنان تلاوت شود، گويند: به خوبى شنيديم (چيز مهمى نيست)، اگر بخواهيم قطعاً مانند اين قرآن را بيان مىكنيم، اين جز افسانههاى پيشينيان نيست. و (به ياد آور) زمانى كه مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند: خدايا! اگر اين (اسلام و قرآن) همان حقّ از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك براى ما بياور. و (لى) تا تو در ميان مردمى، خداوند بر آن نيست كه آنان را عذاب كند، و تا آنان استغفار مىكنند، خداوند عذاب كنندهى آنان نيست.
شريعتي: از بهشت سرزمينمان ايران همراه شما هستيم. به بهانه شب ميلاد امام حسن عسکري و هم براي همراهي و معيت زائر اوليها اين دوره تمام شد. چهار سري از زائر اوليها به مشهد آمدند. اين اتفاق بزرگ به همه ما ثابت کرد که اگر بخواهيم و دست به دست هم بدهيم و همت کنيم با کمک هم هرچقدر هم ناچيز ميتوانيم اتفاقهاي بزرگ و خاطره انگيزي را رقم بزنيم. از شخصيت حضرت عبدالعظيم حسني براي ما بگوييد.
حاج آقاي نظري منفرد: حضرت عبدالعظيم حسني امامزاده است. يعني با چهار واسطه به امام حسن مجتبي(ع) ميرسد. در يک خانواده مذهبي و بزرگي تربيت شد. پدرش عالم بزرگواري بود. وليکن نکتهاي که در مورد ايشان بايد عرض کنيم، حضرت عبدالعظيم يک ويژگيهايي دارد که بايد اشاره کنيم. يکي اينکه يک محدث بزرگواري است. مثلاً در مورد زيارت حضرت رضا، حضرت عبدالعظيم چند روايت نقل کرده است. ايشان نقل ميکند از حضرت جواد(ع)، ميگويد: به حضرت عرض کردم: اگر کسي پدر شما را زيارت کند، ثواب زيارتش چقدر است؟ حضرت فرمود: «مَا زَارَ أَبِي عليهالسلام أَحَدُ فَأَصَابَهُ أَذي مِنْ مَطَرٍ أَوْ بَرْدٍ أَوْ حَرِّ الَّا حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَيَّ النَّارِ» کساني که به زيارت پدر من ميآيند، صدماتي که ميبينند و آسيبها و خستگي که در راه ميبينند، اين باعث ميشود خداي متعال بدن اينها را بر آتش حرام کند.
روايت ديگري از امام هادي است، ميفرمايد: «اهل قم و اهل آوه المغفور لهم» خداوند متعال اهل قم و اهل آوه را، آوه نزديک ساوه است. خداي متعال اينها را بخشيده است. چرا؟ «لزيارة جدي علي بن موسي الرضا» چون اينها علاقهمند به زيارت جدم علي بن موسي الرضا هستند به طوس، بعد حضرت يک مسأله کلي را فرمود. «علي و من زاره فاصابه في طريقه قطرة من السماء حرم الله جسده علي النار» باز هم همين نکته را حضرت هادي فرمودند. اين روايت در عيون اخبار الرضا جلد 2 صفحه 260 آمده است.
نکته ديگر که در مورد حضرت عبدالعظيم حسني بايد عرض کنم و خيلي مهم است اين است که ايشان خدمت امام هادي(ع) آمد و عرض کرد: ميخواهم دينم را که به آن معتقد هستم بر شما عرضه کنم. ببينيد باورهايي که به آن معتقد هستم درست است يا نه؟ باور به توحيد، نبوت، معاد، امامت، ائمه را يکي يکي شمرد تا به حضرت هادي(ع) رسيد. گفت: معراج را قبول دارم. قيامت را قبول دارم. صراط را قبول دارم. بعد امام هادي به ايشان فرمودند: اين دين من و دين اجداد من است، بر اين دين ثابت باش. يعني امام هادي(ع) معتقدات حضرت عبدالعظيم حسني را امضا کرد و تأييد کرد و اين بسيار مسأله مهمي است.
شريعتي: از همه کساني که دست به دست هم دادند تا از مشهد مقدس خدمت شما باشيم، تشکر ميکنم. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي نظري منفرد: خدايا تمام کساني که آرزو دارند به زيارت آقا علي بن موسي الرضا مشرف شوند و اين بزرگوار را زيارت کنند، زيارت آن حضرت را نصيب همه آرزومندان بگردان. خدايا باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. ملت خوب ايران و ملت ولايتمدار ايران که سربلند هستند را سربلندتر بفرما. براي جوانهاي ما وسيله کار و ازدواج را فراهم بگردان. خدايا تمام دوستداران اهلبيت را از خطرات، حوادث ناگوار و امراض صعب العلاج حفظ کن. فرج وجود مقدس حضرت وليعصر آقا امام زمان را نزديک بگردان. لحظات پاياني عمر اين بزرگواران را خصوصاً حضرت رضا را که فرمود: من به داد زائرم ميرسم، «من زارني زُرته في ثلاثة المواضع عند صراط و عند الميزان» خدايا اين آقا را به فرياد همه ما برسان.
شريعتي: اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي.