برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح نامه حضرت امام هادي (عليهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظري منفرد
تاريخ پخش: 14-06-96
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
حتي به خندهاي شده مهمانمان کنيد *** زلفي نشان دهيد و پريشانمان کنيد
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت، مسلمانمان کنيد
يک نور واحديد که در چهارده افق *** تکرار ميشود که حيرانمان کنيد
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان نازنينم، خانمها و آقايان، شنوندههاي خوب و گرانقدرمان، انشاءالله هرجا هستيد در پناه خداي متعال و زير سايه پيامبر اعظم(ص) و اهلبيت گرامي ايشان باشيد. ايام ميلاد امام هادي(ع) است. انشاءالله بر شما مبارک باشد و بهترينها در اين ايام براي همه ما رقم بخورد. به رسم سهشنبهها افتخار داريم در خدمت حاج آقاي نظري منفرد باشيم و از محضرشان استفاده کنيم. سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي نظري منفرد: سلام عليکم و رحمة الله، من هم به شما و همه بينندگان محترم سلام عرض ميکنم. اميدواريم همه در اين ماه ذي الحجه موفق باشند. اميدواريم حجاج حجشان را به اتمام رسانده باشند و در کنار کعبه مکرمه که مهمان حضرت حق هستند، براي مظلومين و کساني که مورد ستم قرار گرفتند، دعا کنند انشاءالله خداي متعال آنها را پيروز بگرداند. خدا را شاکر هستيم که تا اين لحظه به ما حيات داده و اميدواريم در بقيه عمر هم حياتمان را صرف طاعتمان کنيم.
شريعتي: خيلي خوشحاليم که خدمت شما هستيم. امشب که شب ميلاد با سعادت امام هادي(ع) هست انشاءالله بر شما مبارک باشد و پر خير و برکت باشد. قطعاً برنامه امروز ما رنگ و بوي امام هادي(ع) را خواهد داشت و از نامهها و مکتوبات حضرت براي ما خواهند گفت. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي نظري منفرد: در ايام ولادت امام هادي(ع) بحث نامههاي حضرت هادي(ع) را خواهيم داشت. اما براي عيدي به بينندگان ميخواهم يک حديث زيبا از آن بزرگوار بخوانم که در جامعه ما کاربردي هست و ميتواند منشأ اثر باشد اگر به اين حديث توجه کنيم. وقتي امام هادي(ع) از مدينه به طرف سامرا ميآمدند با آقايي اهل گرگان، استان گلستان امروز روبرو شدند. ايشان ميگويد: من خدمت وجود مقدس حضرت هادي(ع) در بين راه رسيدم. فتح بن خاقان جُرجاني، معرب همين گرگان ما هست. امام هادي به من فرمود: «يا فتح! من اتقي الله يتقي» هرکس از خدا ترسيد، خداي متعال در دلها اُبهت او را قرار ميدهد و مردم از او حساب ميبرند. «و من أطاع الله يطاع» هرکس فرمانبرداري خدا را کرد «يطاع» ميشود. يعني مردم حرفش را گوش ميکنند. «و من اطاع الخالق اَيقنَ» کسي که اطاعت خالق را کرد، خداي متعال او را مطاع مخلوقين قرار ميدهد. «و من أسخط الخالق فقمن أن يسلط عليه سخط المخلوق» هرکس نافرماني خدا را کرد، يقين کنيد که سخط و غضب مخلوقين را به همراه خواهد داشت. در دراز مدت اينطور خواهد شد. برايش خشم مخلوقين مهم نيست. خدا از انسان راضي باشد، مردم هرچه ميخواهند بگويند. اما کسي که سخط خالق را فراهم کرد، خالق را عصيان کرد، حتماً اثر وضعي آن اين است که سخط مخلوقين را به همراه خواهد داشت. اين حديث نياز به انديشيدن دارد. فراز به فرازش پر از حکمت است. حضرت هادي(ع) مشهور به خطيب الائمه است. زيارت جامعه کبيره از آن بزرگوار هست. زيارت غديريه هم از آن بزرگوار هست. روز هجدهم ماه ذي الحجه که روز نصب اميرالمؤمنين(ع) به دست پيامبر گرامي اسلام در منطقه غدير خم بوده است، زيارتي از آقا حضرت هادي(ع) نقل شده تحت عنوان زيارت غديريه که به حسب ظاهر در سفري که از مدينه به عراق داشتند، وقتي به نجف رسيدند، جد بزرگوارشان را با اين زيارت، زيارت کردند که زيارت بسيار جالبي است. اما از نظر محتوا و لفظ خيلي زيباست.
شريعتي: حسن مطلع بسيار زيبايي بود. ما با حاج آقاي نظري منفرد قرار گذاشتيم که نامهها و مکتوبات ائمه(ع) و نبي مکرم اسلام و اهلبيت گرانقدرشان را با هم مرور کنيم. امروز يکي از نامههاي امام هادي را با هم مطالعه خواهيم کرد و شرحش را خواهيم شنيد.
حاج آقاي نظري منفرد: يکي از نامههايي که آقا امام هادي(ع) به شخصي نوشتند، «علي بن الحسين بن عبدالله» يک نامهاي به حضرت نوشتند و حضرت هم در پاسخ به نامه او، نامهاي نوشتند. اما سؤال اين آقا از حضرت اين است که طول عمر ميخواست. خوب است که انسان از خداي متعال طول عمر بخواهد. براي اينکه حياتش ادامه پيدا کند. به بندگان خدا خدمت کند. خدمت به خالق کند. بندگي کند، انسان در عمرش يک يا الله بگويد، در نامهي عمل او حسنه نوشته ميشود و ارزش دارد. وقتي در حق ديگران دعا ميکنيم، ميگوييم: خدا عمرت را طولاني کند. يا اينکه ميگوييم: خدا سايه او را دراز بدارد. اينها همه نشانه اين است که دعا براي طول عمر خوب است. ممکن است بعضي از بينندگان اين سؤال به ذهنشان برسد که چرا برخي از ائمه از خدا ميخواستند که مرگشان را برساند؟ مثل اينکه حضرت کاظم(ع) در زندان از خدا ميخواست. نقل شده حضرت صديقه طاهره(س) به خداي متعال عرض ميکردند که در وفات من عجله کن. اينها يک موارد استثنايي است و در شرايط خاصي بوده است. انسان بايد با کراهت از خدا بخواهد که مرگش را برساند. خدا حياتي به انسان داده که انسان بايد از خداي متعال بخواهد طول عمر به او بدهد.
يکوقتي خدمت يکي از مراجع بزرگوار در جلسه استفتاء بوديم. در اين جلسه سؤالات متعددي از مراجع ميشود. گاهي برخي از سؤالها هم شايد سؤال فقهي نباشد، مردم درد و دلهايي که دارند را مکتوب ميکنند و خدمت مراجع مينويسند. خاطرم هست جواني در يک مکتوبي نوشته بود که من ميخواهم خودکشي کنم، براي شما نوشتم و با شما درميان گذاشتم. ايشان فرمودند: در جواب اين جوان بنويسيد که خودکشي دم دست است و هر ساعتي انسان ميتواند خودکشي کند. حالا شما فعلاً يک مقدار صبر کنيد. در مورد اين عمل مقداري فکر کنيد. همه جوانب مسأله را در نظر بگيريد و بعد اگر به اين نتيجه رسيديد که همه راهها به روي شما بسته است و هيچ راهي غير از خودکشي نيست اقدام کنيد. بنابراين عجله براي خودکشي کردن نکنيد. انسان بايد فکر کند و خداي متعال راه براي انسان باز ميکند. خودکشي کردن از نظر اسلام يک عمل مذموم و يک عمل مردود است. چون بدن ما براي ما نيست. «انا لله» اميرالمؤمنين در ذيل اين آيه شريفه بياني دارد و ميفرمايد: «انا الله» اقرار به ملک، ما براي خودمان نيستيم. براي خدا هستيم و حق نداريم به بدنمان آسيبي برسانيم.
شخصي به حضرت نامه نوشت که «يسأله الدعاء في زيادة عمره» از حضرت خواستند که دعا کنند عمر ايشان طولاني شود. «حتي يري ما يحب» تا در زندگي چيزهاي خوبي را که دوست دارد، به خواستهاش برسد. «فکتب عليه السلام في جوابه» حضرت فرمودند: «تسير الي رحمة الله خير لک» شما به سوي رحمت خدا حرکت کني، براي شما بهتر است. گاهي ماندن در دنيا براي انسان خوب نيست. انسان از دنيا برود بهتر است. البته يک قانون کلي نيست که انسان ماندنش در دنيا خير نباشد. براي بعضي افراد ماندن در دنيا خير نيست. بعضي افراد آغاز زندگيشان تا اواخر عمرشان خوب بوده است. در مسير بودند. اما به پايان عمر که رسيدند، لغزيدند. اگر به اين پايان نميرسيدند و اين لغزش در پايان زندگي آنها اتفاق نميافتاد خيلي خوب بود. اينکه خداي متعال در قرآن مجيد ميفرمايد: «فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها» (نحل/94) لغزيدن بعد از استواري! يعني ميشود شخصي يک عمري را به خوبي گذرانده باشد و در پايان بلغزد.
در اين پاسخي که حضرت هادي به اين شخص دادند، دو نکته عرض کنم. احاديثي را در منابع عامه مثل صحيح بخاري و صحيح مسلم داريم، جاهاي مختلف صحيح اين احاديث آمده است مثل اين حديث که از آن به احاديث حوض تعبير ميشود. پيغمبر خدا ميفرمايد: روز قيامت که ميشود عدهاي از اصحابم را ميبينم که به طرف آتش ميبرند. به خدا عرض ميکنم: «يا ربِّ اصحابي، اصحابي!» اينها اصحاب من هستند. چرا به طرف آتش ميروند؟ به من گفته ميشود: «إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك» اين متن حديث بخاري است. تو نميداني اينها بعد از تو چه کردند؟ اينها بعد از تو پشت کردند و به دين پشت کردند، به مقدسات پشت کردند. «رجعوا الي ادبارهم» به پشت خودشان بازگشتند. به قهقرا بازگشتند. اين نشان ميدهد اگر انسان تا آخر بتواند اين بار ايمان را برساند، خداي متعال در قرآن مجيد آياتي در اين رابطه دارد، «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً» (نساء/137) يک عده اينطور هستند. «اصبح مؤمناً امسي کافرا» اگر انسان «اصبح مؤمناً» نرسد به اينکه «أمسي کافراً» اين از دنيا برود مرگ برايش بهتر از حيات است. اينکه حضرت ميفرمايد: «تسير الي رحمة الله خيرٌ لک» تو به رحمت خدا بروي براي تو خير است. شايد اين پاسخ امام(ع) در اين سؤال که خواسته بود عمرش طولاني شود، يک جهتي داشته است. اگر اين شخص ميماند، يا مشکلات زندگي به او هجوم ميکرد و زندگي برايش سخت ميشد يا از نظر اعتقادي ممکن بود انحرافي پيدا کند، يا از نظر عملي ممکن است لغزشهايي داشته باشد. لذا حضرت در پاسخ فرمودند: «تسير الي رحمة الله خيرٌ لک» ما نميدانيم در آينده چه اتفاقي ميافتد.
خداي متعال در آيه آخر سوره لقمان ميفرمايد: «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (لقمان/34) انسان نميداند فردا چه ميکند. آدمي نميداند روي چه زميني ميميرد. بنابراين گاهي نه به صورت کلي، گاهي مرگ در يک ظرفي براي انسان خير است. اگرچه انسان بايد از خداي متعال بخواهد که خداي متعال طول عمر به او عطا کند.
شريعتي: آدم وقتي بعضي از خبرها را ميشوند در اين دوره و زمانه، از يک لحظه بعد خودش خبر ندارد. انشاءالله خداوند به همه ما حسن عاقبت بدهد و عاقبت بخير باشيم.
حاج آقاي نظري منفرد: برخي از اصحاب رسول خدا اين را ميگفتند که اين آيه شريفه در قرآن مجيد ما را خائف کرده و ترسانده است. آيهاي که در سوره مبارکه انفال است. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ» (انفال/25) از آزمايشي، «فتنه» به معني آزمايش و ابتلاء و امتحان آمده است. فتنه معاني مختلفي دارد، گاهي به معني عذاب هم آمده است. «ذُوقُوا فِتْنَتَكُم» (ذاريات/14) به معني آزمايش هم آمده است. مثلاً به معني آزمايش داريم «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة» (انفال/28) يعني آزمايش! «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» از آزموني بترسيد که فقط ظالمين و ستمگران را با آن نميآزماييم. يعني سراغ شما خوبها هم خواهيم آمد. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين» (بقره/155) بنابراين فتنه ممکن است سراغ انسانهاي خوب هم بيايد. آنها هم نتوانند در اين آزمون صحيح بيرون بيايند. يک کسي دعا ميکرد: خدايا ما را آزمايش نکن! حضرت فرمودند: دعاي غلطي است! آزمون براي همه هست. براي انبياء هم هست. «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) ابراهيم از آن آزمون درست بيرون آمد. در آزمون افتادن در آتش، آزمون هجرت از موطن و جايگاه خودش به يک وادي ذي زرع، «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ» (ابراهيم/37) در آزمون آوردن اسماعيل و ذبح اسماعيل! «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ» (صافات/102) آزمون هست ولي بايد صبر کرد. بايد انسان در امتحان از خداي متعال استمداد کند که در آن آزمون موفق شود. جهان و دنيا براي آزمون هست. «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة» (انبياء/35) ما شما را با شرها و بديها و خوبيها آزمايش ميکنيم. بنابراين ممکن است انسان در آزمونها قبول نشود. اگر قرار شد آزموني در پايان عمر اتفاق بيافتد و انسان در آن آزمون قبول نشود بهتر است از دنيا برود که لااقل عاقبت بخير شود.
شريعتي: اين هفته در مورد سلطان الواعظين(ره) صحبت کرديم. با شخصيت ايشان و کتابهاي ايشان کم کم آشنا ميشويم. انشاءالله بتوانيم حق اين علماي برجسته را که به قرآن و اهلبيت خدمت کردند را تا حدودي در حد وسع و توانمان به جا بياوريم. از سلطان الواعظين شيرازي براي ما بگوييد.
حاج آقاي نظري منفرد: مرحوم استاد سلطان الواعظين در سال 1350 هجري شمسي فوت کردند. حدود 46 سال است که ايشان از دنيا رفته است. ايشان اهل شيراز بود اما ساکن در تهران بود. هم چهره جذابي داشت و هم منبرهاي خوبي داشت. يعني يک سخنور توانايي بود. ايشان يک شخصيت کلامي بود. يعني در مسائل اعتقادي خصوصاً در بحث امامت خوب کار کرده بود. فصل جوهره شيعه از ديگر مسلمانهاست. شيعه يعني امامت را منصب الهي ميداند. «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) و برخي ديگر امامت را يک منصب مردمي ميدانند يعني مشروعيت امامت را از مردم ميدانند اما شيعه مشروعيت امامت را از خدا ميداند. ايشان در اين زمينه خيلي کار کردند. يعني نه تنها نشسته و قلم زده است، يکوقت انسان مينشيند و يک سلسله مباحثي را قلم ميزند، مثل کتابهايي که دانشمندان ما نوشتند. در بين کتابهاي کلامي زياد داريم. کتابهايي که هم در حوزه امروز تدريس ميشود، مثل شرح تجريد که يک بخش آن کلام است. متن براي مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي است و شرح براي علامه حلي است. استاد و شاگرد! يکوقت انسان مينشيند و با دانشمنداني که معتقد به مسأله امامت به عنوان يک منصب و موهبت الهي نيستند بحث ميکند. مرحوم سلطان الواعظين شيرازي، از شخصيتهايي است که بحاث بود. در مباحث کلامي بحث کرده است و اين کتاب ارزشمندي که مکرر در مکرر چاپ شده است. تحت عنوان شبهاي پيشاوُر محصول و ثمرهي بحثهايي است که ايشان در پيشاور پاکستان با علماي عامه بحث کرده است و آن بحثها اين کتاب «شبهاي پيشاور» شده است. انشاءالله خداوند متعال ايشان را غريق رحمت بفرمايد.
در ايام آخر عمرشان برخي از دوستان گفتند که ايشان به بيماري قلبي مبتلا شده بودند و نيازمند بودند به اينکه ايشان را مداوا کنند و مداواي ايشان هزينه زيادي داشت. خود ايشان نداشتند که هزينه کنند. آقازاده ايشان با شخصي غير از شيعه دوست بود. ايشان ميگويد: من تمام هزينه ايشان را ميپردازم، چک سفيدي مينويسد و به آقازاده ايشان ميدهد که هزينه درمان ايشان باشد. وقتي آقازاده اين را خدمت اين بزرگوار ميآورد، ميگويد: شخصي تقبل کرده که هزينه درمان شما را بپردازد منتهي مسلمان نيست. ايشان ميگويد: من يک عمري خادم در خانه اهلبيت بودم. من به اهلبيت پناه ميبرم و نميپذيرم پولي را که از غير اهلبيت به من داده شود. اين علاقه ايشان را نسبت به اهلبيت نشان ميدهد.
شريعتي: انشاءالله خداوند روحشان را همجوار با حضرات معصومين(ع) قرار بدهد. کسي که خيلي زحمت کشيده و خدمت کرده است. انشاءالله با کتابهاي ايشان مخصوصاً شبهاي پيشاور آشنايي پيدا کنيم و مطالعه کنيم و بتوانيم اعتقادات خودمان را قويتر کنيم. امروز صفحه 68 قرآن کريم، آيات 141 تا 148 سوره آل عمران در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. چقدر خوب است در شب ولادت امام هادي(ع) ثواب تلاوت اين آيات را به روح بلند اين امام عزيز هديه کنيم و از ثواب و برکاتش بهرهمند شويم.
«وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ «141» أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِين «142» وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون «143» وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ «144» وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ «145» وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ «146» وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ «147» فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «148»
ترجمه: و (فراز ونشيبهاى جنگ براى آن است) تا خداوند افراد مؤمن را پاك و خالص، و كافران را (به تدريج) محو و نابود گرداند. آيا گمان داريد كه (با ادّعاى ايمان) وارد بهشت شويد، در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان و صابران شما را معلوم نساخته است؟ همانا شما مرگ (و شهادت) را (پس از جنگ بدر) پيش از آنكه با آن روبرو شويد سخت آرزو مىكرديد، پس آن را (در جنگ احد) ديديد، ولى (ناخوشايند به آن) نگاه مىكرديد. ومحمّد جز پيامبرى نيست كه پيش از او نيز پيامبران (ديگرى آمده و) در گذشتهاند. (بنابراين مرگ براى انبيا نيز بوده و هست،) پس آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به (آئين) گذشتگان خود بر مىگرديد؟ و هر كس به عقب برگردد، پس هرگز هيچ ضررى به خداوند نمىزند و خداوند بزودى پاداش شاكران را خواهد داد. هيچكس جز به فرمان خدا نمىميرد، (و اين) سرنوشتى است تعيين شده. و هر كس پاداش دنيا را بخواهد از آن به او مىدهيم، و هركس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او مىدهيم، و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. و چه بسيار پيامبرانى كه همراه آنان خداپرستان بسيارى جنگيدند، پس براى آنچه در راه خدا به آنان رسيد، نه سستى كردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد. و كلام آنها (رزمندگان مخلص و آگاه) جز اين نبود كه گفتند: «پروردگارا! گناهان و زيادهروى در كارمان را ببخشاى و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه كافران يارى ده. پس خداوند پاداش دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي نظري منفرد: از جمله آياتي که تلاوت شد آيه شريفه «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ» يعني ما کسي را محروم نميکنيم. با اين عمري که به او داديم، اگر دنبال پاداش دنيا است، ما به او ميدهيم. دنبال پاداش آخرت است باز هم به او ميدهيم. ميبينيم کساني به خدا معتقد نيستند، خداي متعال دنياي خوبي به آنها داده است. کساني هم دنبال پاداش آخرت هستند به آنها هم ميدهيم. بعد خداي متعال در ذيل آيه ميفرمايد: «وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ» ما سپاسگزاران را بدون پاسخ نميگذاريم. اينجا يک نکته ظريفي در ارتباط با اين آيه هست. اگر قرار باشد خداوند پاداش دنيا را به انسان بدهد و پاداش آخرت هم به انسان بدهد، همينطور که از اين آيه شريفه استفاده ميشود. اگر کسي دنبال پاداش دنيا باشد، خدا به او ميدهد. لکن اگر کسي دنبال پاداش آخرت باشد، آخرت را بدهد و دنيا را هم بدهد. عقل چه اقتضاء ميکند؟ عقل اقتضاء ميکند که انسان دنبال پاداش آخرت باشد به اضافه آن پاداش دنيا را هم بدهد. از آيات ديگر قرآن مجيد استفاده ميشود کسي که دنبال پاداش آخرت باشد، خدا پاداش آخرت را ميدهد، دنيا را هم به او ميدهد. خداي متعال ميفرمايد: «وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ» (شوري/20) «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» (شوري/20) اگر دنيا را فقط خواستي از آخرت خبري نيست. ولي اگر آخرت را خواستي دنيا را هم به تو ميدهد. شاهد اين حرف آيهاي در سوره مبارکه بقره هست که ما در قنوت نماز ميخوانيم «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار» (بقره/201) يعني ميشود جمع کرد. بنابراين اگر کسي دنبال پاداش آخرت باشد خداوند متعال اين وعده را داده که پاداش دنيايي هم به او ميدهد. «نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ» شاهد همين آيه شريفه است «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار». از اين آيه شريفه که تلاوت شد نتيجه ميگيريم که انسان بايد به دنبال پاداش آخرت باشد. خداوند متعال وعده داده که ما دنياي شما را هم آباد خواهيم کرد.
شريعتي: به نامه حضرت هادي در پاسخ به آن فردي که از حضرت خواسته بودند براي طول عمرش دعا کنند برگرديم. يکبار ديگر نامه را مرور کنيم و بعد نکات پاياني را بشنويم.
حاج آقاي نظري منفرد: شخصي به نام علي بن الحسين بن عبدالله نامهاي را خدمت حضرت هادي(ع) نوشت و از حضرت درخواست کرد که حضرت براي طولاني شدن عمر او دعا کنند. امام هم پاسخ دادند. در ابتداي مطالب عرض کرديم که خوب است انسان از خداي متعال بخواهد که عمر او را طولاني کند. البته در يک شرايطي ممکن است انسان قرار بگيرد که موت براي او بهتر از حيات باشد. اما به طور عموم نميتواند قاعده کلي باشد. طولاني شدن عمر يک امر خوبي است و انسان بايد از خداي متعال طلب کند و اساساً در نهاد هر انساني ماندگاري بيشتر مطلوب است. الآن دانشگاههاي دنيا پزشک تربيت ميکنند، متخصص، فوق تخصص، پروفسور، کارخانههاي مهم دنيا توليد دارو ميکنند. بيمارستانهاي مجهز در دنيا خدمات ارائه ميدهند براي اينکه عمر مردم بيشتر شود. پس اين يک امر مطلوبي براي انسان است. اين درست است و انسان هم بايد هروقت بيمار شد به پزشک مراجعه کند. ميگويند: برخي از اولياي خدا بيمار شده بودند و دارو نميخورد. گفت: خداي متعال شافي هست و مرا شفا ميدهد. خطاب شد به ولي خدا که بايد دارو بخوري. درست است من شافي هستم اما من اسباب را هم در دنيا گذاشتم. به اسباب هم من اين اثر را دادم که اين دارو اين اثر را داشته باشد. دارو بخور و شفا را هم از ما بخواه. چون دارو علت تامه شفا که نيست. دارو مقتضي است. يک جزئي از کار هست. دعا هم بکن که ما تو را شفا بدهيم. «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين» (شعرا/80) خدا شافي هست اما انسان بايد دارو هم بخورد.
به هر حال انسان به ميل به بقاء دارد. دنبال اينکه يک روز بيشتر در دنيا بماند را دارد. روايات ما هم همين را ميگويد که انسان بايستي از خداي متعال بخواهد که عمرش طولاني شود. در ادعيه ما فراوان است که انسان طلب عمر طولاني کند. عواملي که در طولاني شدن عمر تأثير دارد چيست؟ يکي از چيزهايي که در طولاني شدن عمر نقش دارد، خدمت به والدين است. اين در روايات وارد شده که عاق والدين عمر را کم ميکند و خدمت به والدين عمر را طولاني ميکند. اين هم يک امر پسنديده عقلايي است و بين المللي است. يعني اختصاص به مسلمانها ندارد. به طور طبيعي فرزندان، والدينشان را دوست دارند و تلاش ميکنند به والدين خدمت کنند. ممکن است موردي پيدا شود يک فرزندي عاق شود و نسبت به والدين عنايت نداشته باشد. بايد به شرع توجه کنيم. خداي متعال در قرآن مجيد اين همه سفارش کرده است. «وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» (اسراء/23) اين احسان به والدين نتيجهاش به خود انسان برميگردد. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ» (اسراء/7) اين باعث ميشود که يکي از آثار و برکات احسان به والدين طولاني شدن عمر است. انشاءالله کساني که والدينشان در قيد حيات است سعي کنند آنها را احترام کنند و خدمت کنند و هوايشان را داشته باشند. ولو اينکه آنها به اصطلاح درخواستهايي که دارند، درخواستهايي است که نبايستي از فرزند بکنند. بايد با زبان خوش و نرم با آنها برخورد کند. در حديثي از وجود مقدس پيغمبر اکرم رسيده که «صانئع المعروف» کارهاي خوب از مرگهاي بد جلوگيري ميکند. «مصارع السوء» مصارع افتادنهايي است که انسان ديگر برنميخيزد. افتادنهاي بد، صنائع معروف از اين افتادنهاي بد جلوگيري ميکند. انشاءالله اين ترغيب ايجاد شود که همه افراد به کار خير رغبت کنند. ولو دست يک ناتواني را بگيرند. ولو شخصي را راهنمايي فکري کنند. ولو کمک فيزيکي به کسي کنند. دست نابينايي را بگيرد و به آن طرف خيابان ببرد. گاهي کمک فکري ميکند، کمک فکري خيلي ثواب دارد. اگر اين کمک فکري نباشد آن بنده خدا گمراه ميشود و ممکن است ضرر دنيوي و اخروي ببيند. گاهي کمک انسان به ديگران کمک هدايتگرانه است و از نظر ارشاد، او را به صراط مستقيم ارشاد ميکند. تمام اينها کار خير است و مصاديق فراواني دارد.
شريعتي: براي جوانها و همه نوجوانهاي عزيز دعا کنيد، آنهايي که ميخواهند اين راه را ادامه بدهند و طي طريق کنند. انشاءالله خداي متعال به همه ما حسن عاقبت عنايت کند. انشاءالله!
حاج آقاي نظري منفرد: انشاءالله همه جوانها آنچه خيرشان هست در همان مسير قرار بگيرند. از جوانيشان خوب استفاده کنند. به گونهاي نباشد که وقتي به پيري ميرسند به پرونده عمرشان که نگاه ميکنند اظهار ندامت و پشيماني کنند. انشاءالله جوانها در صراط مستقيم قرار بگيرند و از عمرشان بهره خوب ببرند. انشاءالله خداوند متعال فرج آقا ولي عصر را نزديک بگرداند. اين امنيتي که بر کشور ما سايه افکنده مستدام بدارد. مظلومين دنيا را ياري بفرمايد. تمام کساني که برنامه ما را ميبينند، به خودشان و متعلقين و متعلقاتشان سلامتي و طول عمر و عاقبت بخيري عنايت بفرمايد.
شريعتي: بهترينها را براي شما آرزو ميکنم. انشاءالله در اين شب ولايت امام هادي، زيارت سامرا، زيارت عتبات، زيارت کاظمين، کربلا و نجف، مدينه منوره و مکه مکرمه، مشهد الرضا، حضرت شاهچراغ، حضرت معصومه، زيارت حضرت عبدالعظيم حسني نصيب همه شما شود. «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»