اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-05-31-حجت الاسلام والمسلمين نظري منفرد– نامه‌هاي حضرت امام جواد(عليه‌السلام)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نامه‌هاي حضرت امام جواد(عليه‌السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظري منفرد
تاريخ پخش: 31-05-96

بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
با حضورت ستاره‌ها گفتند: نور در خانه‌ي امام رضاست
کهکشان‌ها شبيه تسبيحي، دست دردانه‌ي امام رضاست
مثل باران هميشه دستانت، رزق و روزي براي مردم داشت
برکت در مدينه بود از بس، چهره‌ات رنگ و بوي گندم داشت
زيرپايت هميشه جاري بود موج در موج دشتي از دريا
به خدا با خداتر از موسي بي عصا مي‌گذشتي از دريا
با خداوند هم کلام شدي، علت بُهت خاص و عام شدي
کودکي‌هايتان بزرگي بود، در همان کودکي امام شدي
رزق و روزي شعر دست شماست، تا نفس هست زير دين توييم
تا جهان هست و تا نفس باقيست، ما فقط محو کاظمين توييم
من به لطف نگاهت اي باران سوي مشهد زياد مي‌آيم
دست بر روي سينه هر بار از سمت باب الجواد مي‌آيم

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها و آقايان، سالروز شهادت امام جواد(ع) را تسليت مي‌گويم. خوشا به حال همه کساني که مشهد هستند، خوشا به حال آنهايي که در هواي کاظمين نفس مي‌کشند. انشاءالله ما را هم دعا کنند. عزاداري‌هاي شما قبول باشد و انشاءالله همه ما مشمول نگاه جواد الائمه(ع) باشيم. حاج آقاي نظري منفرد سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي نظري منفرد: سلام عليکم و رحمة الله، من هم به شما و همه بينندگان محترم سلام عرض مي‌کنم. شهادت امام نهم، حضرت جواد الائمه را به پيشگاه پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و حضرت ولي عصر(عج) تسليت مي‌گويم.
شريعتي: انشاءالله همه ما مشمول نگاه آن آسماني‌ترين مهربان شويم. همه اهل‌بيت اهل جود هستند ولي جواد الائمه چيز ديگري است. انشاءالله آن نگاه کريمانه‌شان شامل حال همه ما بشود. امروز براي ما از امام جواد خواهند گفت، سراپا گوش هستيم و بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي نظري منفرد: ابتدا حديثي را از اين بزرگوار به بينندگان تقديم کنم. امام جواد(ع) مي‌فرمايد: مؤمن نياز به سه خصلت دارد. «الْمُومِنُ‏ يَحْتَاجُ‏ إِلَي‏ ثَلاثِ خِصَالٍ تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (تحف‏العقول، ص 457) از خداي متعال توفيق بخواهد. ما مي‌بينيم انبياي عظام الهي از خدا طلب توفيق مي‌کردند. «وَ ما تَوْفِيقِي‏ إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ» (هود/88) خوب است براي بينندگان کلمه توفيق را توضيح بدهم. علماي اخلاق مي‌گويند: توفيق «توجيه الاسباب نحو مطلوب الخير» معناي توفيق اين است که اسباب کار خير را فراهم کنند و کنار يکديگر بگذارند. اين معناي توفيق هست که انسان به آن کار خير برسد. ممکن است کسي توان انجام کار خير را داشته باشد، اما اين موفقيت برايش حاصل نشود. از باب مثال مي‌تواند نصف شب برخيزد و نافله شب را بخواند. قدرت و توانايي دارد اما بلند نمي‌شود نماز شب را بخواند. بايد يک عنايتي از طرف پروردگار بشود که ضميمه توان او بشود. وقتي از خواب بيدار شود بلادرنگ از بستر بلند شود. اين توفيق پيدا کرده است. قرآن مي‌فرمايد: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ» (سجده/16) اين پهلو را از مضجع، از بستر جدا کردن. وقتي خداي متعال شب زنده داران را توصيف مي‌کند، مي‌فرمايد: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً» اين جدا شدن از بستر کار مشکلي است. برخي بيدار مي‌شوند، اذان صبح گفته مي‌شود. بلند نمي‌شوند نماز شب بخوانند. اما برخي بيدار مي‌شوند. قيام مي‌کنند، پهلو را از بستر جدا مي‌کنند و نماز شب مي‌خوانند. انسان اين را بايستي از خدا بخواهد. حضرت جواد مي‌فرمايد: از خدا بخواهيد که خداي متعال به شما توفيق بدهد. توفيق را معنا کرديم يعني اسباب فراهم شود که انسان بتواند کار خير را انجام بدهد.
«وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ» دوم چيزي که مؤمن به آن نيازمند هست اين است که خودش واعظ خودش باشد. خودش، خودش را پند بدهد. يعني چه خودش خودش را پند بدهد؟ يعني در کارهاي روزمره زندگي که مي‌خواهد بکند، چه کارهاي دنيوي و چه کارهاي اخروي، بيانديشد و فکر کند. فکر راهگشا است. مي‌گويند: فکر در حقيقت دو حرکت دروني است نه حرکت فيزيکي. حرکت روحي است. انسان ابتدا آن هدف را توجه مي‌کند، از هدف حرکت مي‌کند و سراغ مقدمات آن هدف مي‌آيد. چه مقدماتي هدف را ايجاد مي‌کند و انسان به آن هدف مي‌رسد. به مقدمات که رسيد، مقدمات را کنار يکديگر مي‌چيند و از مقدمات به نتيجه مي‌رسد. اين حرکت دوم است. لذا گفتند: «الفکر حرکة الي المبادي و من مبادي الي المراد» (شرح المنظومه/جزء اول/ص57) دو حرکت است، از هدف به مقدمات و از مقدمات به هدف. فرض کنيد انسان مي‌خواهد يک کار اقتصادي بکند. آن کار اقتصادي مد نظر اوست، سراغ مقدمات مي‌آيد که چه کنم مقدمات اين کار را فراهم کنم؟ مقدمات را کنار يکديگر مي‌چيند، بعد به هدف مي‌رسد. بعد اجرايي مي‌کند. اين «واعظٍ من نفسه» هم در کارهاي دنيا و هم در کارهاي آخرت انسان بايد بيانديشد. خودش خودش را موعظه کند که چه کار کنم به خواسته‌ام برسم؟ برخي از افراد بدون انديشيدن، بدون فکرکردن يک کاري را شروع مي‌کنند معمولاً اين کار ابتر مي‌ماند. يعني به نتيجه نمي‌رسد. ناتمام رهايش مي‌کند. پشيمان مي‌شود، خسارت مي‌بيند. ضرر مي‌بيند.
«وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ‏» (تحف‏العقول، ص 457) پند ديگران را پذيرا باشد. منتهي کسي که واقعاً پند مي‌دهد. «نَصَحَ» در لغت به معناي خالص بودن است. اصل معناي نصيحت خالص بودن است. «وَ النَّصِيحَهُ‏ لِأَئِمَّهِ الْمُسْلِمِينَ» (كافى/ ج1/ ص403) يعني انسان با ائمه مسلمين خالص باشد. کسي بايد انسان را پند بدهد که دلسوز انسان باشد. به انسان علاقه داشته باشد و نخواهد انسان را گمراه کند. اگر انسان يک چنين کسي را پيدا کرد، بايد پذيراي نصيحت او باشد. اين يک حديث زيبا از حضرت جواد(ع) بود.
شريعتي: پس مؤمن به سه خصلت نياز دارد: توفيق از جانب خداي متعال. اينکه در نهان خودش را نصيحت کند و سوم قبول نصيحت کسي که او را نصيحت مي‌کند. چه حسن مطلع خوبي بود. از نامه‌هاي حضرت براي ما چه آورده‌ايد؟
حاج آقاي نظري منفرد: برخي از نامه‌هاي حضرت را بيان مي‌کنم و پيام‌هايي که آن نامه‌ها دارد را مي‌گويم. شخصي به نام اسماعيل بن سهل است، مي‌گويد: «قَالَ‏ كَتَبْتُ‏ إِلَي‏ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) إِنِّي قَدْ لَزِمَنِي دَيْنٌ فَادِحٌ» مي‌گويد: من خدمت حضرت جواد نامه‌اي نوشتم. حضرت جواد را ابي جعفر مي‌گويند. اصطلاحاً در اصطلاح حديثي به حضرت ابي جعفر ثاني مي‌گويند. چون اين کنيه، کنيه حضرت باقر(ع) هم هست. براي اينکه مشخص شود اين ابي جعفر کدام ابي جعفر است، با کلمه ثاني مشخص مي‌شود. ابا جعفر اول امام باقر است و ابا جعفر ثاني حضرت جواد(ع) است. «قَالَ‏ كَتَبْتُ‏ إِلَي‏ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) إِنِّي قَدْ لَزِمَنِي دَيْنٌ فَادِحٌ» بري حضرت نوشتم: من يک بدهکاري «فادح» يعني سنگين و زيادي پيدا کردم. چه کار کنم؟ گاهي راه براي انسان بسته مي‌شود. ناخودآگاه گاهي انسان يک هزينه‌هايي در زندگي‌اش مي‌آيد شايد خودش هم نمي‌خواهد اين هزينه‌ها بشود. فرض کنيد خداي ناکرده يک بيماري يا تصادفي مي‌شود. يک راننده خطايي مي‌کند و کسي را مي‌کشد. اين هزينه سنگيني بر عهده‌اش مي‌گذارد. خصوصاً اگر در ماه حرام هم باشد که ديه افزايش هم پيدا مي‌کند. يا خداي ناکرده يک بيماري صعب العلاجي پيدا مي‌کند. از يک طرف درآمد ندارد که تأمين کند، از يک طرف هم نمي‌تواند معالجه نکند. هزينه سنگيني به عهده‌اش مي‌آيد و اين هزينه سنگين انسان را رنج مي‌دهد. گاهي خواب را از چشم انسان مي‌ربايد. راهکار چيست؟ از امام سؤال مي‌کنند: چه کار کنم؟ امام (ع) در جواب اينطور فرمودند. يک راهکار اين است افرادي که مقروض هستند و دين بر عهده‌ي آنها هست، خداي متعال يک راهکار عملي در قرآن مجيد گذاشته و مي‌فرمايد: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ‏ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ» (توبه/60) کساني که غارم هستند. بدهکار هستند، يکي از مصارف زکات همين است. اگر ما فرهنگ زکات را بيشتر ترويج کنيم. اينکه خداي متعال در قرآن مجيد زکات را کنار صلاة قرار داده است. «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاة» (بقره/43) اين اهميت زکات را نشان مي‌دهد. يکي از مصارف زکات همين غارمين است. آنهايي که بدهکار هستند.
پس از آنجايي که اسلام يک دين کاملي است، راهکار عملي براي جبران کساني که نمي‌توانند بدهي‌شان را بپردازند قرار داده است، يکي از مصارف زکات دادن به کساني است که بدهکار هستند. امام(ع) در اينجا يک راهکاري غير از اين ارائه مي‌دهند. مي‌فرمايند: «فَكَتَبَ أَكْثِرْ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ رَطِّبْ لِسَانَكَ بِقِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» (كافي،ج5، ص316) يکي اينکه استغفار کن. يکي هم اينکه اين زبان «رَطِّب» باشد. يعني تر باشد به قرائت سوره مبارکه «انَّا أَنزَلناهُ». من در اين رابطه با توجه به اينکه فرمايشات ائمه(ع) با قرآن هماهنگ است، فرمودند: اگر ما چيزي را گفتيم که خلاف قرآن است، ما نگفتيم. پيامبر بزرگوار اسلام اهل‌بيت را در حديث ثقلين که مسلم نقل کرده است، کنار قرآن گذاشته است. «انّى تارك فيكم الثقلين ما ان تمسّكتم‏ بهما لن تضلّوا كتاب اللّه و عترتى اهل بيتى» اينها قرآن را تفسير و تبيين مي‌کنند. پيامبر خدا فرمود: قرآن را خودتان تفسير نکنيد. «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَاْيِهِ فَلْيَتَبَوَّا مقْعَدَهُ مِنَ النّار» اين فرمايش حضرت جواد(ع) با کجاي قرآن تطبيق مي‌کند؟ اول سوره مبارکه هود خداوند متعال مي‌فرمايد: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى» (هود/3) استغفار کنيد، سپس توبه کنيد، چون استغفار غير از توبه است. با کلمه «ثُمَّ» عطف شده است. ما زندگي خوبي را به شما خواهيم داد. معلوم مي‌شود استغفار راهگشا است.
يکوقتي حضرت مجتبي(ع) در يک جلسه‌اي بودند که معاويه آنجا بود. از در که حضرت بيرون مي‌آمدند، معاويه يک خادمي داشت، به حضرت مجتبي(ع) عرض کرد آقا من صاحب فرزند نشدم! مدت‌هاست ازدواج کردم و صاحب فرزند نشدم. حضرت رضا(ع) تا آخرهاي عمرشان صاحب فرزند نشده بودند. به حضرت عرض مي‌کردند: آقا امام بعد از شما چه کسي است؟ مي‌فرمود: فرزندم! گفتند: شما فرزند نداريد. فرمودند: خداوند به من فرزندي خواهد داد که او امام بعد از من است. ظاهراً در 48 سالگي خداوند امام جواد را به حضرت رضا(ع) دادند. انشاءالله هرکس آرزوي فرزند دارد، خداوند اولاد صالح به آنها عطا کند. انسان نبايد نا اميد باشد. به حضرت مجتبي عرض کرد: خدا به من اولاد نداده است. چه کار کنم فرزند دار شوم؟ حضرت فرمود: برو زياد استغفار کن. ايشان مي‌گويد: من آمدم اين کار را انجام دادم و خداوند فرزندي را به من عطا کرد. آمدم اين ماجرا را براي معاويه تعريف کردم که حضرت مجتبي اينجا آمدند و من از ايشان راهنمايي خواستم و ايشان فرمودند: برو استغفار کن. من هم استغفار کردم و خدا به من فرزند داده است. اين شخص مي‌گويد: معاويه به من گفت: نزد حضرت مجتبي برو و بگو: چه ارتباطي بين استغفار و فرزند هست؟ مثل همين آقايي که براي حضرت نامه نوشته که من دين فادحي بر گردنم هست. حضرت در پاسخ مي‌فرمايد: برو استغفار کن و سوره قدر را بخوان. چه رابطه‌اي ميان استغفار و دِين هست؟ چه رابطه‌اي بين استغفار و اولاد هست؟ معاويه متوجه اين نشد. به ايشان گفت: برو از حضرت سؤال کن که چه ارتباطي بين اولاد و استغفار هست؟ آمد خدمت حضرت و گفت: چه ارتباطي بين اولاد و استغفار هست؟ من صاحب فرزند شدم. اما مي‌خواهم رابطه را بدانم. حضرت فرمود: مگر آيه را نخواندي؟ «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارا، يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا، وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ» (نوح/10-12) استغفار کنيد. خدا براي شما باران مي‌فرستد و کمک شما مي‌کند. هم به شما پول مي‌دهد و هم فرزند به شما مي‌دهد. حضرت اين را فرمودند. «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ» اينکه حضرت فرمود: استغفار کن، خدا دِينت را ادا مي‌کند. معلوم مي‌شود کسي که استغفار مي‌کند خدا مال به او مي‌دهد و مي‌تواند دِينش را ادا کند. حضرت در جواب ايشان فرمودند: استغفار کن.    
حضرت با آيه استدلال کردند که خداي متعال مي‌فرمايد: اگر کسي استغفار کرد، ما هم مال به او مي‌دهيم و هم اولاد مي‌دهيم. گفته خدا حق است. «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ‏ فِيهِ» (بقره/2) «وَ مَنْ أَصْدَقُ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ حَدِيثاً» (نساء/87) اما واقعاً چه ارتباطي بين استغفار و مال و اولاد هست؟ حضرت به آيه استدلال کردند و درست هم هست. هم روايتي که از حضرت مجتبي نقل کردم. هم روايتي که حضرت جواد(ع) مي‌فرمايند. استغفار باعث طهارت انسان مي‌شود. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ‏ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين‏» (بقره/222) استغفار باعث مي‌شود که خداي متعال روي سيئات قلم بکشد. «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» (فرقان/70) وقتي انسان پاک شد، بعد از پاکي دعا کرد، خداوند متعال هم اولاد مي‌دهد و هم مال مي‌دهد. چرا؟ چون انسان تا پاک نشود دعايش به درد نمي‌خورد. حافظ غزلي دارد، مي‌گويد:
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است *** بر رخ او نظر از آينه‌ي پاک انداز
غسل در اشک زدم کَاهل طريقت گويند *** پاک شو اول و پس ديده بر آن پاک انداز
قرآن مي‌فرمايد: تا کلام طيب نباشد، بالا نمي‌رود. آنچه کلام طيب را بالا مي‌برد عمل صالح است. «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ‏ الطَّيِّبُ‏ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» (فاطر/10) بنابراين اگر بخواهيم مسأله را باز کنيم که رابطه بين استغفار و اداي دين و زياد شدن مال چيست، با اين شکل بايد توضيح بدهيم که انسان وقتي استغفار کرد، قرآن مي‌فرمايد: پاک مي‌شود. سيئات از درون و روح انسان زدوده مي‌شود. وقتي اينها زدوده شد، دعا مي‌کند. خدا دعاي انسان را لبيک مي‌گويد. حجاب‌ها کنار مي‌رود و باران برکت است که باريدن مي‌گيرد. ائمه بزرگوار و پيغمبر بزرگوار مستجاب الدعوه بودند، چون پاک بودند. هيچ آلودگي در آنها نبود.
شريعتي: ما يکسري از گناهان را مرتکب مي‌شويم که اين گناهان باعث مي‌شود رزق و برکات و روزي که قرار است به سمت ما بيايد، نيايد. با استغفار اين موانع را برطرف مي‌کنيم و انشاءالله باران رحمت الهي باريدن مي‌گيرد.
حاج آقاي نظري منفرد: حضرت فرمودند: اول استغفار کن و بعد هم قرآن تلاوت کن. آن هم سوره مبارکه قدر! سوره مبارکه قدر، سوره اهل‌بيت است. از حضرت رضا(ع) خاطرم هست يک روايتي هست که ما اهل‌بيت در نمازهاي شبانه روزي سوره مبارکه قدر را در نمازها مي‌خوانيم. خوب است که انسان در نمازهاي شبانه روز، سوره مبارکه قدر را بخواند. اساساً روايت دارد انسان وقتي قرآن تلاوت مي‌کند، در حقيقت تلاوت قرآن سخن گفتن خدا هست با انسان. کلام خداست، دعاي انسان مستجاب است، خصوصاً اگر تکرار کند. روايت دارد که انسان مثلاً صد مرتبه صد آيه را بخواند. يا 150 آيه را بخواند بعد دعا کند به اين شکلي که مي‌گويم. مثلاً صد آيه از قرآن را تلاوت کند، بعد هفت مرتبه بگويد: يا الله، يا الله، يا الله! روايت داريم دعايش مستجاب مي‌شود. پس صد آيه از قرآن را تلاوت کند، هفت مرتبه يا الله بگويد، بعد از خداي متعال بخواهد دعايش مستجاب است. آن استغفار و اين تلاوت سوره مبارکه قدر و اين عنايتي که امام در اينجا داشتند که لسان رطب براي تلاوت سوره قدر باشد، يعني سوره قدر را زياد بخوان. اين دعايت مستجاب مي‌شود. اين طرف هم اين کار را کرد و دينش ادا شد.
شريعتي: در کاظمين که نفس مي‌کشيم احساس مي‌کني خيلي برايت آشناست. حتي اگر براي اولين بار مشرف شده باشي اين حس وجود دارد. انشاءالله دوستان به کاظمين مشرف شوند و امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) را زيارت کنند.
حاج آقاي نظري منفرد: يک آقايي است ايشان مي‌گويد: من يک نامه‌اي را به علي بن مهزيار اهوازي نوشتم. علي بن مهزيار اهوازي که قبرش در اهواز است از وکلاي حضرت جواد(ع) است و آدم بسيار بزرگواري است. وقتي در رجال به علي بن مهزيار مي‌رسي، علماي رجال که متخصص هستند در شناخت افراد که آنها مورد اطمينان هستند، مورد وثوق هستند يا نه، که ما مي‌توانيم به اينها اعتماد کنيم و روايات اينها را بپذيريم؟ از علي بن مهزيار خيلي با عظمت ياد مي‌کند. علي بن مهزيار از اصحاب حضرت جواد(ع) است. روايت زيادي را از حضرت جواد(ع) نقل کرده است. مکاتبات زيادي هم با حضرت جواد(ع) داشته است. چون به عنوان وکيل حضرت در اهواز بوده و قبر ايشان هم در اهواز هست، يک شخصي به نام محمدبن حمزه غنوي مي‌گويد: من يک نامه براي علي بن مهزيار نوشتم و از ايشان خواستم که به حضرت جواد (ع) يک نامه‌اي را بنويسد و يک دعايي را از حضرت بخواهند که به من بدهند چون من در زندگي‌ام خيلي مشکل دارم. اين دعا را بخوانم و خداي متعال مرا از مشکلات برهاند. اين دستورها تنها براي آن شخصي که درخواست کننده بوده نيست، اين دستورات جواب‌هاي عامي است که امروز هم مي‌تواند منشأ اثر باشد. منتهي شرايط بايد در ما فراهم باشد. در ادامه مي‌گويد: «في دعاء يعلمني يرجوا به الفرج» که به وسيله آن دعا فرجي حاصل شود. معلوم مي‌شود شخص خيلي گرفتار بوده است. «فکتب اليّ» علي بن مهزيار مي‌گويد: نامه اين شخص (محمد بن حمزه غنوي) را خدمت حضرت فرستادم. حضرت در جواب من فرمودند: اما در جواب سؤالي که ايشان کرده است. به او بگو: ملازم اين امر باشد. سه جمله هست که من آهسته مي‌گويم که اگر بينندگان خواستند ثبت و ضبط کنند. دعاي بسيار خوبي است براي رفع هموم و غموم و گرفتاري‌ها و اينکه انسان از مشکلات خلاص شود. «يَا مَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا يَكْفِي مِنْهُ شَيْ‏ءٌ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِمَّا أَنَا فِيهِ» (کافي/ج2/ص560) اي خدايي که کفايت از هرچيزي مي‌کني. يعني هر مشکلي که باشد تو او را کافي هستي. و هيچ چيزي تو را کفايت نمي‌کند. يعني تو محتاج به چيزي نيستي. «وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً» (نساء/79)، «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ‏ عَبْدَه‏» (زمر/36) آيا خدا بنده را کفايت نمي‌کند. «اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي» خدايا مرا کفايت کن از آنچه که مرا مشغول و مهموم و اندوهناک کرده است، «مِمَّا أَنَا فِيهِ» از آنچه من در آن هستم. بعد حضرت فرمودند: اميدوارم اين را بخواند و اين مشکلي که دارد حل شود.
شريعتي: دوستان ما اين دعا را در کانال برنامه قرار خواهند داد که اين دعا را انشاءالله حفظ کنيم و بر زبان ما جاري باشد.
حاج آقاي نظري منفرد: اين سؤال کننده يعني محمد بن حمزه غنوي مي‌گويد: گرفتاري من اين بود که در زندان بود و زندان خيلي براي من مشکل بود. مي‌گويند: حضرت يوسف(ع) بعد از آنکه از زندان بيرون آمد. به در زندان نوشت: اينجا قبر زنده‌هاست. ايشان مي‌گويد: من اين دعايي که حضرت جواد توسط علي بن مهزيار براي من فرستاده بودند را خواندم، زمان اندکي گذشت که آن زنداني آزاد شد. يک نکته‌اي هم هست که ممکن است بيننده‌ها اين دعا را بخوانند و اتفاقي هم نيافتد. اين دعا شرايطي دارد. انسان بايد شرايط دعا را در خودش ايجاد کند. اين حالت اضطرار که اين شخص در زندان داشته و همه درها را به روي خودش بسته مي‌ديده. انقطاع به خداي متعال پيدا کرده و با انقطاع خداي متعال را صدا زده است. در کافي شريف روايت داريم وقتي دلتان شکست و اشکتان جاري شد، «فدونک دونک» خيلي مواظب خودتان باشيد. آنوقت وقتي است که سيم متصل شده و انسان خدا را صدا مي‌زند و خدا پاسخ مي‌دهد. بايد يک چيزهاي ديگر ضميمه اين دعا شود تا انسان به نتيجه برسد.
وقتي خداي متعال مي‌فرمايد: «ادْعُونِي‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏» (غافر/60) يا مي‌فرمايد: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي‏ عَنِّي‏ فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاع‏» (بقره/186) خداي متعال وعده اجابت داده است. بنابراين بايد شرايط اجابت را در خودمان ايجاد کنيم. فلاسفه مي‌گويند: در فاعليت فاعل هيچ نقصي نيست. در قابليت قابل نقص هست.    
شريعتي: امروز صفحه 54 قرآن کريم در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات را به روح بلند و ملکوتي امام جواد هديه کنيم و از ثواب و برکاتش بهره‌مند شويم.
«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ‏ مِنْ‏ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ‏ مِنْ‏ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد «30» قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيم‏ «31» قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِين‏ «32» إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِين‏ «33» ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم‏ «34» إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيم‏ «35» فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيم‏ «36» فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب‏ «37»
ترجمه: روزى كه هر كس، هر كار نيكى انجام داده حاضر بيابد و هرچه بدى كرده، آرزو مى‏كند، اى كاش! بين آن عمل و او فاصله‏اى دور مى‏بود. وخداوند شما را از (مخالفت امرش) بر حذر مى‏دارد و (در عين حال) خداوند به بندگان مهربان است. (اى پيامبر!) بگو: اگر خداوند را دوست مى‏داريد، پس مرا پيروى كنيد، تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسيار بخشنده ومهربان است. بگو: خدا و رسول را اطاعت كنيد. پس اگر سرپيچى كردند، (بدانيد كه) همانا خداوند كافران را دوست نمى‏دارد. براستى كه خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد. فرزندانى كه بعضى از آنان از (نسل) بعضى ديگرند (از پدران برگزيده زاده شده و در پاكى همانند يكديگرند) و خداوند شنواى داناست. (بياد آور) هنگامى كه همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر كرده‏ام آنچه را در رحم دارم، براى تو آزاد باشد (و هيچ‏گونه مسئوليّتى به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بيت‏المقدّس كند،) پس از من قبول فرما، كه براستى تو شنواى دانايى. پس چون فرزند را به دنيا آورد گفت: پروردگارا! من دختر زاده‏ام- در حالى كه خداوند به آنچه او زاده داناتر است و پسر مانند دختر نيست و من نامش را مريم ناميدم و من او و فرزندانش را از (شرّ) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‏دهم. پس پروردگارش او را به پذيرشى نيكو پذيرفت و به رويشى نيكو روياند و سرپرستى او را به زكريّا سپرد. هرگاه زكريّا در محراب عبادت بر مريم وارد مى‏شد، خوراكى (شگفت‏آورى) نزد او مى‏يافت. مى‏پرسيد: اى مريم اين (غدا و خوراك تو) از كجاست؟! مريم در پاسخ مى‏گفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هركس كه بخواهد بى‏شمار روزى مى‏دهد.
شريعتي: صلوات و درود خدا بر حضرت محمد مصطفي و اهل‌بيت بزرگوارشان، اشاره قرآني امروز را بفرمايند و انشاءالله حسن ختام فرمايشات ايشان را بشنويم.
حاج آقاي نظري منفرد: در اين آياتي که تلاوت شد، «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ‏ مِنْ‏ خَيْرٍ مُحْضَراً» از اين آيه شريفه و آيات ديگر قرآن مجيد استفاده مي‌شود تجسم اعمال در قيامت، يعني انسان هر کار خوب يا بدي کرده است، فرداي قيامت نشان او مي‌دهند. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» (زلزله/7) اين آيه هم همين را مي‌فرمايد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ‏ مِنْ‏ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ‏ مِنْ‏ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً» اگر انسان بداند اعمالش مجسم مي‌شود قطعاً کار خلاف نمي‌کند. شخصي خدمت رسول اکرم آمد، گفت: از قرآني که بر شما نازل شد براي من بخوانيد. پيامبر خدا سوره زلزال را تلاوت کرد تا به اين آيه شريفه رسيد. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» آن اعرابي گفت: يا رسول الله! من همه چيز را فهميدم. فهميدم هرکار خيري بکنم به من نشان مي‌دهند. هر کار بدي هم بکنم به من نشان مي‌دهند. انشاءالله همه ما اهل کار خير باشيم و از کار خيرمان هم در دنيا و هم در قيامت لذت مي‌بريم.
شخصي به نام بکر بن صالح است، به حضرت ابي جعفر ثاني، حضرت جواد(ع) مي‌گويد: يک شخصي از بندگان ما نامه نوشت که پدر من يک مرد ناصبي خبيث الرأي است. من خيلي از او رنج بردم و سختي کشيدم. طبيعي است وقتي پدري حسن خلق نداشته باشد، روايت داريم بعضي از پدرها و مادرها خودشان جهنمي هستند و فرزند را هم جهنمي مي‌کنند. من با اين پدر چه کنم؟ من تصميم گرفتم از ايشان جدا شوم. شما مرا راهنمايي کنيد که از ايشان جدا شوم يا باز هم با اين خباثت رأي و با اين بدي مدارا کنم؟ اين را خدمت حضرت نوشت. شما نظرتان چيست؟ حضرت دو تا جواب دادند. يک جواب امام پدر امت است. «أنا و علي أبوا هذه الامه». حضرت فرمود: «قَدْ فَهِمْتُ کِتَابَکَ وَ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ أَبِيکَ وَ لَسْتُ أَدَعُ الدُّعَاءَ لَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ» اولاً من خودم برايت دعا مي‌کنم. چون اين فرزند در يک مشکل سختي قرار دارد. اين بايستي تابلو شود. ما به بشريت نشان بدهيم اسلام دين خشونت نيست. دين رفق و دين مدارا است. اينها مدرک است. «وَ الْمُدَارَاةُ خَيْرٌ لَکَ مِنَ الْمُکَاشَفَةِ» مدارات براي تو بهتر از جدا شدن است. حتي با چنين پدري کنار بيا. «وَ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرٌ» با هر سختي آساني هست. «فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ثَبَّتَکَ اللَّهُ عَلَي وَلَايَةِ مَنْ تَوَلَّيْتَ نَحْنُ وَ أَنْتُمْ فِي وَدِيعَةِ اللَّهِ الَّتِي لَا يَضِيعُ وَدَائِعُه» صبر کن. عاقبت براي متقين است. خداوند تو را ثابت بدارد بر ولايت کسي که ولايت او را پذيرفتي. ما و شما همه ودايع خدا هستيم. امانت خدا هستيم. خداي متعال امانت خودش را هيچوقت ضايع نخواهد کرد.
شريعتي: اگر نکته‌اي در مورد علامه مجلسي هم هست بفرماييد.
حاج آقاي نظري منفرد: مرحوم علامه مجلسي (ره) که صاحب تأليف‌هاي متعددي است که به تعبير مرحوم محدث نوري اگر روزهاي عمر علامه مجلسي را انسان بر تأليفاتش تقسيم کند، شايد هر روزي ايشان چند سطر نوشته است. علامه مجلسي(ره) مانند بحارالانوار، واقعاً بحار است. يک دريا است. يک نکته را در مورد علامه عرض کنم. پدر بزرگوار ايشان مرحوم ملا محمد تقي مجلسي(ره) مي‌فرمايد: يکي از شب‌ها من يک حالي در نماز شب پيدا کردم. ديدم سيم من متصل شده و دعاي من مستجاب است. فکر مي‌کردم چه دعا کنم، يک وقتي محمد باقر پسرم در گهواره گريه کرد. دعايم را وقف او کردم. گفتم: خدايا اين فرزند مرا يک ولد صالح قرار بده که عالم خدمتگزار باشد. اين دعا مستجاب شد. دعاي والد در حق ولد و والده در حق ولد مستجاب است آن هم در يک چنين زماني. آن دعا نتيجه‌اش علامه مجلسي(ره) شد. اين همه برکات از اين عالم بزرگوار به جاي مانده است که همه ما از آن بهره‌مند و متنعم هستيم.
شريعتي: در سالروز شهادت امام جواد(ع) خيلي از دلها شکسته است. خيلي‌ها قطره قطره اشک ريختند در غربت و مظلوميت امام جواد(ع) و روضه‌هايي که شنيدند دلهايشان آماده و مهيا است. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي نظري منفرد: يک جمله از حضرت رضا(ع) عرض کنم. روزي که امام جواد متولد شد. يک نفر خدمت حضرت رفت که تبريک عرض کند. ايشان بعد از چهل و خرده‌اي سال صاحب فرزند شدند. حضرت فرمود: خدا يک فرزندي به من داده که شبيه موسي بن عمران است. شبيه عيسي بن مريم است. بعد ديدم حضرت شروع به گريه کرد. گفتم: آقا روز ولادت است، شما گريه مي‌کنيد؟ فرمودند: اين فرزند مرا به ظلم شهيد مي‌کنند. در شهادت او نه تنها ارضيان، بلکه آسمانيان در شهادت او گريه مي‌کنند. حضرت جواد(ع) خيلي مظلوم بود. کسي که به دست همسرش به شهادت برسد. همسر نزديک ترين افراد به انسان است. لذا توسل به امام جواد(ع) يک برکتي دارد. خدا را مي‌خوانيم به برکت امام جواد(ع) براي گرفتارهايي که گرفتار هستند، انشاءالله خداي متعال گرفتاري‌هاي آنها را مرتفع بفرمايد. همه را حاجت روا بفرمايد. فرج آقا امام زمان را نزديک بفرمايد. به حق امام جواد(ع) نيازمندان جامعه ما را از نيازمندي به غنا تبديل کند. نورانيت دل، صفاي باطل، توفيق عمل صالح به همه ما مرحمت بفرمايد. جوان‌هاي ما را از آسيب‌هاي دشمنان ما و آسيب‌هاي اعتقادي و اخلاقي و عملي حفظ کند.
شريعتي: بهترين‌ها را براي شما آرزو مي‌کنم. در اين روزها و شب‌ها ما را از دعاي خير خودتان بي نصيب نگذاريد. «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»