برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آرامش در زندگي بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني(ره)- شرح حديث بيست و نهم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي
تاريخ پخش: 09-05-98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد.
به دست شعلههاي شمع دادم دامن خود را *** مگر ثابت کنم پروانه مسلک بودن خود را
اگر تقدير تن دادن به فرمان زليخا بود *** همان بهتر که دست گرگ ميديدم تن خود را
تو را اي عشق از بين هوسها يافتم آخر *** شبيه آنکه در انبار کاهي سوزن خود را
اگر اين بار رو در رو شدم در آينه با خود *** به آهي محو خواهم کرد تنها دشمن خود را
بگو با آسمان بغض دار پيرُهن از ابر *** براي گريه کردن پاره کن پيراهن خود را
به اميدي که شايد بگذري از کوچهام يک شب *** به در آويختهام فانوس هرشب روشن خود را
سلام به شما دوستان عزيز و نازنينم، بينندهها و شنوندههاي نازنين، به سمت خداي امروز خوش آمديد. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم.
شريعتي: انشاءالله هرجا که هستيد بهترينها براي شما رقم بخورد، دوستاني که بيت الله الحرام هستند، مخصوص براي ما و همه دوستان دعا کنند. از درياي چهل حديث حضرت امام قطره قطره و جرعه جرعه مينوشيم، بحث هفته قبل ما در مورد صدقه بحث جامع و کاملي بود، يک نگاه نو به صدقه در آئينه آيات و روايات، نکاتي باقيمانده بود که با هم خواهيم شنيد.
حاج آقاي سعيدي: بحث ما در مورد صدقه بود و حضرت امام آدرس صدقه را با چيزي که پيامبر فرموده بودند و سفارشهاي آخر پيامبر به اميرالمؤمنين(ع)، سفارش به صدقه بود همانطور که حضرت مثال ميزنند و ميگويند: اينقدر صدقه بده کما اينکه فکر کني دارم اسراف ميکنم ولي اينطور نيست. اسرافش صحيح نيست و توضيح ميدهند. «أَمْسِكْ لِسَانَكَ» (کافي/ج2/ص114) «تَرْكُ الشَّرِّ صَدَقَةٌ» (بحارالانوار/ج74/ص160) ترک بعضي از شرور صدقه است. اينکه کار خطايي نکنم و شر من به ديگران نرسد، صدقه حساب ميشود. «أَمْسِكْ لِسَانَكَ» زبانت را نگهدار، «فَإِنَّهَا صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِهَا عَلَى نَفْسِكَ» خودش يک صدقهاي است که داري براي خودت صدقه ميدهي. اين شر زبان است که واي از اين زبان که چه بلاهايي بر سر ديگران ميآورد. يکوقتي يک زخمي به ديگري ميزني که نه با پول جبران ميشود و نه با معذرتخواهي جبران ميشود. آبروي ريخته است و نميشود جمع کرد. يکوقت يک انحرافي ايجاد ميکند و يکوقت يک گناهي را براي ديگري کوچک شمرده است. نگه داشتن زبان تمام اين مصاديق را شامل ميشود. خدا نکند آدم گرفتار شود.
فضيلت در صدقه، افضل صدقهها کدام است. بعضي ميفرمايند: به نزديکان و خويشاوندان که روايتها را هفته پيش عرض کرديم. حضرت بعضي را فرمودند: صدقهي لسان، چه از حيث منع يعني يکسري از حرفها را نزني، آبروريزي نکني، چه از حيث ايجاب، مثل «الشفاعه» بين دو نفر شفاعت کني، اصلاح ذات البين، حضرت ميفرمايد: از بهترين صدقهها اين است که پا درمياني کني. بين دو نفر که با هم دعوا دارند، بالاخص اگر کسي بزرگتر باشد بيايد اين وسط اتصال ايجاد کند، اينقدر برکات دارد که از خيلي از عبادات ما بالاتر است. عجيب است بين دو برادر يا دو شخصي که با هم اختلاف است، بتواني آشتي بدهي. از خيلي از عبادتها مقدم است، از همه حيثها بالاتر است. حضرت ميفرمايد: «الشفاعه» که خيلي به درد ما ميخورد. باز از افضل صدقه، بهترين صدقه دادنها تعليم و تعلم است. پيامبر فرمود: «أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ أَنْ يَعْلَمَ الْمَرْءُ» يک چيزي را ياد بگيرد، شما که درس ميخواني صدقه ميدهي. «عِلْماً ثُمَّ يُعَلِّمُهُ أَخَاهُ» علمي را ياد بگيرد و به برادر مسلمش ياد بدهد. اين صدقه و دفع بلا ميکند و نزد خدا علامت راستي در دين است.
«أفضل الصدقة على ذى الرحم الكاشح» بهترين صدقهها براي ذورحم و فاميل است. منتهي کسي که کينه ورز است، به وسيله صدقه اين کينه را از دلش برميدارد. يکي از خرجهايي که زکات را خرج ميکنيم، قلب کفار را با اين پول نرم کردند. يعني مسلمانها کار بکنند و زکات بدهند و اين زکات خرج اين ميشود که تأليف، جمعآوري، نزديک کردن قلب کفار شود و از دشمني دست بردارند. يکي از بهترين نوع صدقه دادنها، اتفاقاً با برادرت است، با آن خواهر و دوست توست منتهي خاصيت هديه اين است که از دل آدم کينه را از بين ميبرد ولو کوچک باشد. همين هديه دادن و هديه گرفتن، دلها را به هم نزديک ميکند. حتي از جانب کسي هديه براي ديگري بردن، هنر شفاعت ميشود که در روايت قبلي گفتيم: نداري هديه بدهي، بيا من کمک ميکنم. بيا اين را بگير دست خالي نروي. يکوقت شما يک چيزي بخر و بده که طرف دست دعوا ببينند. شما ميخواهي با کسي آشتي کني، با لبخند بروي يا با اخم خيلي فرق ميکند. اين ديدن است، اما اين رنگ رخساره است که از سرّ درون خبر ميدهد. چقدر شيرين اهلبيت(ع) به ما راهکار دادند. خواستي آشتي بدهي و آشتي کني و رابطهات با کسي خوب شود، اين هديه را در نظر بگير!
روايت داريم که «إنّ الصّدقة على ذي قرابة يضعف أجرها مرّتين» اگر به نزديکانت صدقه بدهي، دو برابر خدا به تو ثواب ميدهد. خود ثواب که قرار است هرکس عمل خوبي انجام بدهد و ده برابر پاداش بگيرد و اگر اينجا دو برابر شد، بيست برابر پاداش ميگيرد. اگر بخواهيم صدقه بدهيم افضليت در اطرافيان است. ميدانيم به چه احتياج دارند و چطور کمکشان کنيم که ناراحت نشوند. در بحث صدقه سرّ و علانيه بايد بدانيم چطور برخورد کنيم، چطور به طرف برنخورد. در بحث رعايت اينکه ميخواهيم عيب کسي را بگوييم، خيلي نقد شده در جمع عيبش را بگوييم، آبرويش ميرود. در واقع شما اصلاحش نکردي. يکوقت مينويسي و ميگويي: رفيقم، اين عيب را داري، لذا امام حسين يکوقت خواستند صدقه بدهند، طرف مراجعه کرده بود، در خيابان و کوچه، حضرت او را منزل آوردند براي اينکه به او اين پول را بدهند. از لاي در اين را دادند و طرف رفت. سؤال کردند شما کي ايشان را ديده بوديد؟ ايشان هم شما را ديده بود. چه لزومي دارد، حضرت فرمود: آن لحظهاي که ميخواهند پول را به او بدهند، يک شرمندگي در چهرهاش ديده ميشود. ميخواهم حالت چشم در چشم اتفاق نيافتد. زنده باد آن کسي که به اينها دقت ميکند و عمل ميکند. خوش به سعادت آن کسي که بيشتر با اين فرهنگ انس دارد.
صدقه ذوي الارحام فقط صدقه نيست، صله رحم هم هست. يعني همين که تو سراغش بيايي و يک چيزي هم دستت ميگيري و کمکش ميکني. «إِذَا أَعْطَيْتَ بِيَمِينِكَ فَلَا تُطْلِعْ عَلَيْهَا شِمَالَكَ» با دست راست دادي، دست چپ تو متوجه نشود. در جايي که بحث حفظ آبرو ميشود يکوقت صدقه علني است، امام صادق ميفرمايد: اين مخصوص صدقههايي است که حالت وجوب دارد، مثل زکات، صدقه واجب، زکات فطره که اينها را علني بدهيم. خودش تشويق ديگران را دارد. يا صدقاتي که خودش آموزش است. من با بچهام ميروم يا جايي ميخواهم ياد بدهم پسرم دستت به خير باشد، ميخواهي بزرگ شوي، جلوي روي او اين کار را ميکنم. حتي ما داشتيم بزرگان به دست فرزندشان ميدادند که برو فلانجا اين را به فلاني بده. اين دست دهش را بايد بچه من پيدا کند و به اين کار عادت کند. از من ميبيند ياد بگيرد. اينها آموزشهايي است که به فرزندان ميدهيم.
شريعتي: حاج آقا مجتبي تهراني که خدا رحمتشان کند، ميفرمودند: وقتي اين صدقه را به دست بچهها ميدهيد، چون نيتشان خالص است، تصاعدي ثواب اين صدقه بيشتر ميشود.
حاج آقاي سعيدي: صدقه سرّ که اثرش اين است که کفارهي خطاها ميشود. هيچکدام از ما معصوم نيستيم و يکسري خطا داريم. شب 21 رمضان در هيأتها گريه ميکنيم، يکوقت شب بيدار ميشويم، با خدا صحبت ميکنيم. خدايا همه مرا با نام حاج آقاي فلان ميشناسند، اما تو که ميداني من که هستم! مسير بخشش را اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: کفارهي خطاي توست که پرداخت ميکني. «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السَّوْءِ» مرگ بد را از آدم ميگيرد. مرگ فجئه را ميگيرد، يکوقت مرگها، مرگهاي خوبي ميشود. داريم که يکي از منبريهاي تهران نقل ميکرد که من نشسته بودم، ديدم حاج آقاي موسوي سادات گفت: السلام عليک يا أباعبدالله، ديگر صدايي نيامد. من بچه بودم، از بالا نگاه کردم و ديدم آقا سرش کجا شده و تمام. اينطور مردن براي موقعي است که صدقه ميدهي. صدقه علانيه، هرکدام اثراتي در ما دارد. صدقه نافله، صدقههاي مستحب را حواستان باشد. صدقه واجب جاي خود دارد. حواستان به اينها و آثارش باشد.
بحث متقين در قرآن هست که جاهاي زيادي داريم. «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِين» (آلعمران/134) در تفسير مجمع البحرين دارد که معني سراء و ضراء را اينطور معني ميکنند. «اي في اليُسر و العسر» خوشي و ناخوشي، آن موقع که ناخوشي در گرفتاري هستي، صدقه را يادت نرود. اين تکليف است. آن موقع که در اوج رفاه هستي، اين هم تکليف من است. آدم در عسر و يسر چطور است، هردو جا غذا ميخورد. نميگويد: خوب الآن ناراحت هستم، الآن مشکلات دارم، ديگر غذا نميخورم. صدقه را براي خودمان احتياج ببينيم. نه اينکه ديگري احتياج دارد من کمک ميکنم، من احتياج دارم به صدقه دادن، من به بذل و صدقه، من به اين بذل احتياج دارم. براي من نافع است و محتاج هستم. «في اليسر و العسر» لذا حالت من فرقي نميکند. در روايت ديگر داريم چه شاد باشم و چه غم گرفته، اثر خودش را دارد. يک حالتي در آدم پيدا ميشود،«إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (علق/6و7) رؤيت استغني که ميشود طغيان پيدا ميکند. حواسمان در حالتهاي استغناي خودمان باشد، البته رؤيت استغناء است نه استغناي واقعي، زماني که آدم يک حالت مادي دارد، وضع مالي خوبي دارد، حواسش بيشتر به صدقه دادن باشد. صدقه رفع بلا ميکند. بزرگترين بلاها بلاي شيطنت شيطان است. خدايا صدقه ميدهم که طغيان مرا نگيرد. صدقه ميدهم که تواضع داشته باشم. صدقه ميدهم که خضوع و خشوع پيش تو و کمال آرامش داشته باشم. طغيان يعني به هم ريختن و در مقابل خدا معصيت کردن. خدايا از اينکه بلاي معصيت از گردن من رفع شود، صدقه ميدهم. صدقه براي فرزندان را فراموش نکنيم. بلا فقط اين نيست که زمين بخورد و پايش يک طوري شود. بلا اين است که يک گناه سر راهش سبز شود، گناه براي بچه من اتفاق نيافتد. صدقه ميدهم فکر گناه هم برايش اتفاق نيافتد. اينها خود بلاست. حالا آدم ميگويد: آخرش اين است که با مرگ تمام ميشود، تمام بلاهاي مادي با مرگ ادامه پيدا نميکند. ولي بلايي که تا قيامت و قبر با من هست، اين بلاهاي معنوي است.
امام باقر فرمود: کسي که حرفه و شغل دارد و شما صدقه را به او بدهي. بعضاً اثرات بدي هم دارد. طرف را روي کار خود سست ميکند. ميگويد: من اگر گدايي کنم بيشتر درآمد دارم. يک اعترافي هم هست که يک معرفتي هست که بدانيم کسي که حرفهاي بلد است نبايد سراغ خواستن از ديگران برود. خدا هم به او برکت نميدهد و در خواست از ديگران هم برايش برکت قرار نميدهد. «إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا تَحِلُّ لِمُحْتَرِفٍ وَ لَا لِذِي مِرَّةٍ سَوِيٍّ قَوِيٍّ فَتَنَزَّهُوا عَنْهَا» (کافي/ج3/ص560) اگر کسي توانايي دارد، حضرت ميفرمايد: کمک کردن موضوعيت ندارد. پيرمرد و پيرزن و کسي که سنش از سن کار گذشته را در صدقه دادن رد نکنيد. در روايات داريم سائل شب را رد نکنيد. شب جمعه رد نکنيد، اگر کذب اين دروغگوها نبود که اغنياء هلاک ميشدند. اگر به صداقت ميآمدند و اينها منع ميکردند، يک احتمالي هست که اين آقا ميدهد که اين آقا فقير نباشد و ما کمکش نکنيم. سعي کنيم ردشان نکنيم. دست خالي برنگردم اما به آن معني که آفت گداپروري باشد، مرتکب آن هم نشويم. بعضاً خود آدم شايد متوجه شود يک جاهايي اشتباه است اين کمکي که ميکند و اولويتهاي کمک را بدانيم با توجه به مسائلي که عرض کرديم.
شريعتي: اگر آنهايي را که ميشناسيم و اولويتهايي که در صدقه دادن لحاظ ميکنيم اگر مقيد باشيم، ديگر اينجا آدم عذاب وجدان نميگيرد.
حاج آقاي سعيدي: آن مقدار که اهلبيت گفتند من به آن رسيدم. من عددهاي اولويت را رعايت کردم. حواسمان باشم با اينها خودمان را راضي نکنيم. و از اقرباء خودمان نمانيم و جا به جا فکر نکنيم. آنها اولويت دارند. آيا کافر هم اگر صدقه بدهد، خدا از او ميپذيرد؟ صدقه يک سپر است در مقابل آتش، در نگهداري کافر هم اتفاقاً اثر دارد. بيدين هم وقتي صدقه بدهد چه اثري دارد. منتهي «من تلف المال» مالش تلف نميشود و به دفع بيماري ميانجامد. «و ماله في الآخره من نصيب» برايش نصيبي در آخرت ندارد. يعني اينقدر صدقه در دنيا اثر دارد. براي آقاي کافر هم رفع بلا دارد. حالا براي مؤمن چه ميکند؟! مثل مسواک زدن که دندان کافر و مؤمن را سالم نگه ميدارد. صدقه اينطور است و فقط امر معنوي که در آخرت به ما ميرسد نيست. اثر واقعي دنيايي دارد. حضرت ميفرمايد: خرج خودت را در ماه، حساب کن. يک روزش را براي صدقه کنار بگذار. اندازهي اين صد هزار تومان که اندازهي استاندارد ماه ما هست، خرجت را در ماه به اندازهي 29 روز مصرف کن. يعني يک سيام را براي صدقه کنار بگذار و با بقيه سي روز را سر کن. اينکه من دوام در صدقه داشته باشم. دستم را عادت بدهم، يکوقت يکبار انجام بدهم و بگويم: سر ماه بعدي. بدانيم صدقه مثل آب چاهي است که اگر کشيدي دوباره جايش پر ميشود. اين تعهد خداست که جايش را پر ميکند.
اينقدر اين روايات اهلبيت شيرين است که غرق ميشويم، «وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ» حضرت سه بار ميگويد، وقتي يک چيزي را تکرار داريم، در معاني بيان تکرار را دليل بر آن شدت اهميت ميگويند. خيلي حضرت تأکيد داشتند که نماز شب و نافله شب را حواست باشد. هشت رکعت نافله، دو رکعت شفع و يک رکعت وتر داريم که حضرت ميگويند: خيلي حواست باشد. «وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ» دو عبارت است. صلاة زوال همان ظهر است، حضرت امام دو عبارت دارند يکي اشاره به نماز نافله ظهر دارد، يکوقت همان صلاة ظهر است که روايات ديگر در مسأله دوم زياد داريم که نماز ظهر خيلي تأکيد شده است. اينکه سفارش به نمازها ميشود يعني چه. يکي اشاره به وقت نماز است. حواستان به نماز اول وقتتان باشد. مقايسهاي که اهلبيت(ع) بين نماز اول وقت و آخر وقت ميانداختند. گفت: نماز لب طلاييها، نماز اول وقت حال ديگري دارد و ثواب ديگري دارد. حضرت امام مثال زيبايي ميزنند و ميگويند: اگر يک نفر به شما بگويد: پول خوبي به شما ميدهم و ساعت چهار بعد از ظهر روز سهشنبه فلان روز، بيا اينجا پول را بدهم. سهشنبه و ساعت چهار ميخکوب ذهن شماست. ديگر خوابمان نميرود. از يک ساعت قبل محاسبه ميکني که به موقع برسي و در ترافيک نماني. زودتر از ساعت مورد نظر آنجا هستي براي اينکه صدمه نخوري و زندگيات را با آن تنظيم ميکني. ايشان اشاره ميکنند که ميدانيد چرا اينطور است؟ چون اعتماد داريد به شخصي که گفته من پول را به شما ميدهم. اعتماد و توکل ما به خدا چيست؟ وقتي خداوند عالم ميگويد: اين لذکري است، «اقم الصلاة لذکري» اين ياد من است. پاداش او به عهده من است. پايه و ستون اصلي دين شماست، اين را خدا ميگويد. حضرت امام ميفرمايد: اينکه ما مواظب نيستيم نسبت به صلاة و وقت صلاة براي اين است که اعتماد ما به خدا کم است. روي خدا حساب باز نميکنيم. وگرنه اگر يقين و اعتماد ما خوب بود، جلو ميرفتيم.
پيامبر اکرم که نماز شب بر ايشان واجب بود و امر قرآني هم دارد، «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» (اسراء/79) اين مقام محمود که در روايت داريم مقام محمود مقام شفاعت پيامبر اکرم است که همه به آن محتاج هستند. مقدمه رسيدن به مقام محمود براي پيغمبر(ص) اين صلاة الليل است. امام صادق فرمود: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ثَمَانُ رَكَعَاتٍ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ وَ الْوَتْرُ زِينَةُ الْآخِرَةِ وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَقْوَامٍ» (معاني الاخبار/ص224) چقدر مال من در دنيا زينت من است. بچههاي من در دنيا زينت و افتخار من هستند. افتخار آدمها در روز قيامت نماز شب است. آدمهايي که اهل نماز شب هستند مي درخشند. يکوقتهايي ميشود که اثراتش را نميدانيم. يک تعبد است يا نه وقتي اثراتش را بفهمم مرا تحريک ميکند. «قِيَامُ اللَّيْلِ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَنِ» باعث صحت بدن آدم ميشود. خدا ميگويد که از تمام پزشکها بالاتر است. «وَ رِضَى الرَّبِّ وَ تَمَسُّكٌ بِأَخْلَاقِ النَّبِيِّينَ وَ تَعَرُّضٌ لِلرَّحْمَةِ» باعث رضايت خداوند ميشود. رحمت خدا را براي ما ميآورد و تمسک به اخلاق انبياء ميآورد. اخلاق انبياء نماز شب ميخواندند و بيدار بودند و راز و نياز داشتند و اخلاقت هم نبوي ميشود. چه ميشود نماز شب نميخوانيم؟
يک شخصي خدمت حضرت علي(ع) ميآيد و ميگويد: از نماز شب محروم هستم. حضرت پاسخ ميدهد «أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُكَ» گناه عامل ميشود آدم نتواند نماز شب بخواند. اينها با همديگر پيوسته است. امام صادق فرمود: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكَذِبَةَ» در روز يک دروغ ميگويد، «فَيُحْرَمُ بِهَا رِزْقَهُ قُلْتُ وَ كَيْفَ يُحْرَمُ رِزْقَهُ فَقَالَ يُحْرَمُ بِهَا صَلَاةَ اللَّيْلِ فَإِذَا حُرِمَ صَلَاةَ اللَّيْلِ حُرِمَ الرِّزْقَ» از نماز شب محروم ميشود و نماز شبش قضا ميشود. وقتي نماز شب قضا ميشود داريم صورتها شادابي ندارد. اين گل که در باغچه ميبيني براي رسيدگيهايي است که از قبل بوده است. اگر باغچه خشک شد، ديگر گل نميدهد. اما يک حالت ديگري که آدم از نماز محروم ميشود. حضرت ميفرمايد: گاهي بنده مؤمن تلاش به نماز شب دارد، اما يک شب يا دو شب خواب ميماند. خداوند ميفرمايد: من اين کار را ميکنم تا موفق به نماز شب نشود، چون اگر دائم به اين مسأله باشد من مربي او هستم، ميبينم اگر پشت سر هم بخواند غرور او را ميگيرد. اين منم طاووس عليين شده! خداوند ميفرمايد: اين را از او ميگيرم براي اينکه اتفاقي نيافتد. «ما فيه هلاکه لعُجبه باعماله» آدم هلاک در عجب است. خيلي اين نکته از روايت قشنگ است. اينکه من صدقه دادم، عجب مرا بگيرد. زدي خراب کردي، يعني خداوند راضي ميشود و براي تو به خير تو را خواب نگه ميدارد که نماز شبت را نخواني که عجب او را نگيرد. اينقدر عجب خطرناک است. هرجا من آمد، ديگر نماز شب هم نماز شب نيست. آنوقت براي رضاي نفس ميشود و براي حال کردن ميشود. رضاي خدا ملاک است نه حال کردن! پيامبر ميفرمايد: يک بندهاي با خودش قرار ميگذارد که امشب براي نماز شب بيدار شود، خوابش ميبرد و بيدار نميشود. همين خوابش و نيتي که کرده، خدا برايش صدقه حساب ميکند و برايش اجر آن چيزي که نيت کرده را مينويسد. نيت کرده بود نماز بخواند و با خدا مناجات کند، خدا اجرش را ميدهد پس نيت کنيم زرنگ باشيم. خدايا از تو ميخواهيم براي نماز شب بيدار باشم. لذا لحظهاي که بيدار ميشود خدا شروع ميکند به باز کردن مشکلاتش، شروع به وضو گرفتن ميکند و آب به صورتش ميريزد، يک گره از زندگي او باز ميشود. آب به دستش ميزند يک گره ديگر باز ميشود. اينها دارو است و اگر اعتقاد و ايمان داشتي برايت اثر ميکند.
حضرت امام يک توصيهاي در بحث نماز دارند و ميفرمايند: استخفاف به صلاة نداشته باشيد. بگوييم: ولش کن! پيامبر ميفرمايد: به دين من نمرده کسي که بگويد نماز چيست؟ اي بابا اينقدر نماز خوانديم چه شد؟! استخفاف نماز بد است. اينکه ميگويي نماز چيست گناهش خيلي بيشتر است. يکوقت يک کسي از روي تنبلي نماز نميخواند، پيش خدا جاي خود دارد. ولي اينکه استخفاف صلاة کنيم گناه بزرگتر است. هفته آينده بحث بسيار مهم اخلاق را داريم.
شريعتي: امروز صفحه 119 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد. آيهي غدير را هم در اين صفحه تلاوت خواهيم کرد، امروز آيات 65 تا 70 سوره مائده را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ لَوْ أَنَ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ «65» وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ «66» يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ «67» قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ «68» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «69» لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ «70»
ترجمه آيات: و اگر اهل كتاب (يهوديان و مسيحيان) ايمان آورده و تقوا پيشه مىكردند قطعاً ما گناهانشان را مىبخشيديم و آنان را به باغهاى پر نعمت بهشت، وارد مىكرديم. و اگر آنان (يهود و نصارا) تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنان نازل شده، برپا مىداشتند، از بالاى سرشان (آسمان) و از زير پاهايشان (زمين) روزى مىخوردند. بعضى از آنان ميانهرو هستند، ولى بسيارى از آنان آنچه انجام مىدهند بد است. اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولايت و جانشينى حضرت على) اعلام كن واگر چنين نكنى، رسالت الهى را نرساندهاى و (بدان كه) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و كسانى كه تحمّل شنيدن اين پيام مهم را ندارند) حفظ مىكند. همانا خداوند گروه كافران را هدايت نمىكند. بگو: اى اهل كتاب! هيچ ارزشى نداريد مگر آنكه تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارتان نازل شده برپا داريد و همانا آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، طغيان و كفر بسيارى از آنان را خواهد افزود، پس بر كافران (و مخالفت آنان) تأسف مخور. همانا كسانى كه ايمان آوردند ومؤمنان و يهوديان و صابئان و مسيحيان، هر كدام به خدا و روز قيامت ايمان آورده و كار شايسته انجام دهند، بيم و اندوهى بر آنان نيست. همانا ما از بنىاسرائيل پيمان گرفتيم و پيامبرانى به سوى آنان فرستاديم. (امّا) هرگاه پيامبرى برايشان سخن و پيامى آورد كه دلخواهشان نبود، گروهى را تكذيب كرده و گروهى را كشتند.
شريعتي: سلام ميکنيم بر امام رضا(ع) و فرزند بزرگوارشان امام جواد(ع) که ايام شهادت حضرت نزديک است. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي سعيدي: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» مخاطب پيامبر(ص) هست منتهي به حيثيت رسول بودنش، آن کسي که ميرساند نامهاي را از جايي به جاي ديگر، برسان چيزي که بر تو نازل کرديم. اگر اين کار را انجام ندهي، رسالتت را نرساندي. همه رسالت پيغمبر همين ولايت اميرالمؤمنين است، اگر اين نباشد، يعني آيهي شأن نزولش جايي است که پيامبر اکرم(ص) در مکاني به نام برکه غدير مردم را جمع کردند، گفتند: آنهايي که رفتند، برگردند و آنهايي که هنوز نرسيدند صبر ميکنيم برگردند. جهاز شتر روي هم چيدند و يک جايي را بلند درست کردند، همه ببينند. هيچ بهانهاي براي عدم شهادت نباشد. بهانهاي نباشد کسي به من نرسيد، هم رسول است و هم بلغ هست. برسان، همينها تأکيد دارد. اما اگر اين کار را نکردي، هيچ چيز را انجام ندادي، يک قسمت دارد که دل آدم براي پيغمبر ميسوزد، «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» خدا تو را از تيراندازي ديگران نگه ميدارد. دلهره را خدا از دل پيغمبر ميگيرد. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» اگر کسي مقابل اين هدايت ايستاد، خدا هم هدايتش نميکند. خودش هم نخواسته است. خودش نخواسته در اين هدايت بيايد. انشاءالله خدا ما را جزء متوسلين و متمسکين به ولايت اميرالمؤمنين قرار بدهد. بحث عيد غدير هم که نزديک است خيلي توجه کنيم. احياي ما نسبت به غدير، بي خيال و بي تفاوت نباشيم. آنهايي که بر ولايت اميرالمؤمنين شهادت ندادند، اينطور نبود که مخالفت کردند، در کتاب شريف القطره دارد بعضي در خانهشان را باز نکردند وقتي حضرت صديقه آمدند با اميرالمؤمنين در اين خانهها، در را باز نکردند. فکر نکنيم ساکت بودن است. «اللهم انصر من نصره و اخذل من خذله» خذلان را نگاه کنيم، نوشته عدم النصره، کمک نکردن. عدم نصرت نتيجهاش خوار کردن است. آنهايي که در کربلا گفتند: ما تيراندازي نکرديم. ما چيزي پرتاب نکرديم. آنها هم سياهي لشگر بودند. در غدير سياهي لشگر نباشيم.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي سعيدي: خدايا ما را آشناي به تکاليف الهي قرار بده و موفق به انجام تکاليف الهي، عشق و معرفت به اهلبيت(ع) را در دلهاي ما قرار بده و انشاءالله عاقبت همه ما ختم بخير باشد که بزرگترين خير فرج آقا امام زمان است.«اللهم عجل لوليک الفرج»
شريعتي: در خرابات دلم خانهي آبادي هست *** که بر روي زمين صحن گوهرشادي هست