حجت الاسلام والمسلمين سعيدي – آرامش در زندگي؛ بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني (ره)- شرح حديث نوزدهم (غيبت)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آرامش در زندگي؛ بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني (ره)- شرح حديث نوزدهم (غيبت)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي
تاريخ پخش: 17-11-97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد.
همين که دست قلم در دوات ميلرزد *** به ياد مهر تو بي شک فرات ميلرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت *** اگر اشاره کني کائنات ميلرزد
هزار نکتهي باريکتر ز مو اينجاست *** بدون عشق تو بي شک صراط ميلرزد
تو را به کوثر و تطهير و نور گريه نکن *** که آيه آيه تن محکمات ميلرزد
کنون نهاده علي سر به روي شانهي در *** به روي گونه او خاطرات ميلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر *** ميان چشم سواري، فرات ميلرزد
سپس سوار ميافتد تو ميرسي از راه *** که روضه خوان شوي اما صدات ميلرزد
«السلام عليک يا فاطمه الزهرا و رحمه الله و برکاته» سلام ميکنم به همه بينندهها و شنوندههاي گرانقدرمان، عزاداريهاي شما قبول باشد. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد. ايام را تسليت ميگويم.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم. ايام شهادت حضرت صديقه طاهره را تسليت ميگويم. انشاءالله خداوند توفيق بدهد به پيروي از مسير و راهي که آنها به ما نشان دادند و انشاءالله از آنهايي که نواب اين مسير هستند و ما را در اين مسير راهنمايي ميکنند، خاصه حضرت امام که فرزند خلف اين خاندان است، انشاءالله خداوند توفيق بدهد که بتوانيم مسير آنها را ادامه بدهيم.
شريعتي: در محضر چهل حديث حضرت امام(ره) هستيم و نکات خوبي را شنيديم، قرار گذاشتيم در سايهي قرآن کريم و روايات نوراني اهلبيت به آرامش برسيم و به سمت آرامش حرکت کنيم. امروز حديث نوزدهم را ميشنويم. حضرت علي(ع) در کلمات قصار نهجالبلاغه فرمود: «الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ» (نهجالبلاغه، حكمت 461) غيبت صلاح آدمهاي عاجز است.
حاج آقاي سعيدي: حضرات اهلبيت(ع) امر فرمودند که وقتي از گناه و رذيله اخلاقي اسم ميبريد، بگوييد: العياذ بالله، يعني اسمش هم با خودش آلودگي ميآورد و روح لطيف آدمي را آزار ميدهد. پناه ميبريم به خدا از غيبت، خدا ما را از اين گناه زشت آلوده و خلاف انسانيت دور کند. خدايا به دلهاي ما آرامش بده به واسطه دوري از گناه، روايت از وجود نازنين امام صادق هست. از پيامبر اکرم نقل شده که «قال قال رسول الله، صلي الله عليه و آله: الغيبة اسرع في دين الرجل المسلم» اثر غيبت در دين سريعتر است «من الاکلة في جوفه» بيماري خورنده اکله، مثل زخم معده امروز. حالت اين اکله و خوردن، بيماري است که در ظاهر چيزي نيست ولي در باطن اثر دارد و داغون کننده است. مثل اينکه شما ميگويي: دستم بريده، ميگويد: دلم سوخت. ميگويي: زخم معده دارم، هرچه نگاه ميکند چيزي متوجه نميشود ولي درون شما دارد داغون ميشود. غيبت از درون داغون کننده است و ايمان را ميخورد.
يکوقت عبارتها در مورد يک مطلبي سنگين نيست، به غيبت که ميرسد حضرات اهلبيت لسانشان عوض ميشود و کلمات شديدتر ميشود، قبح آن سنگينتر است، عقابها خيلي غليظتر بيان ميشود. آدمي که اهل غيبت است قبيحتر نسبت به بقيه گناهان است، آدمي که زرنگ است اين وسط متوجه ميشود که غيبت از سنخ گناه ديگر نيست. غيبت ايمان را آتش ميزند و بر باد ميدهد. بحث امروز عمل کردني است و اصلاً نبايد به آن نزديک شد. «قال و قال رسول الله، صلي الله عليه و آله: الجلوس في المسجد انتظار الصلاة عبادة مالم يحدث» پيامبر فرمود: نشستن در مسجد عبادت است، تا وقتي که يک گويشي اتفاق نيافتد، «قيل: يا رسول الله و ما يحدث» آن اتفاق چيست؟ «قال: الاغتياب» غيبت کردن است. نشستن در مسجد براي نماز، اما به شرطي که غيبت رخ ندهد. اگر نميتواني خودت را کنترل کني سر نماز بيا و قبل از آن نيا. حضرت امام در مورد غيبت گفتند که غيبت دين انسان را فاني ميکند. از بين ميبرد و ايمان آدم را بي مصرف ميکند. ايماني که قرار است مرا هدايت کند. قرار است من نگاه کنم و چشمم از هدايتها الهي کور ميشود و دلم تاريک ميشود. تا جايي که وقتي غيبت زياد ميشود، در لحظه مرگ يک اثري دارد. بحث امروز ما ترسناک است. چون اثر غيبت بسيار شديد است در انسان، در لحظه مرگ حضرت امام ميفرمايد: يک چيزهايي را انسان در لحظه احتضار ميبيند. بلاها و سختيهايي که در اثر غيبت قرار است بر سرش بيايد را ميبيند و اين باعث ميشود در آن لحظه نسبت به خدا بغض پيدا کند. واي چه عاقبتي و اين عاقبت را از جانب خدا ميبيند. رفع شهادتين براي آدم دارد. لظه شهادتين، غيبت کننده نميتواند شهادتين بگويد. زبانش لال ميشود. با بغض از خدا از دنيا ميرود. عاقبت آدم غيبت کننده اين است چون اثرات غيبت خيليA A A سريع روي آدم ديده ميشود بالاخص در لحظه مرگ، در دنيا هم ميگوييم چه اثراتي دارد.
تعريف غيبت را گفتند: «ذکرک أخاک بما يکرهُ» پشت سر برادرت، برادر ديني خودت، پشت يسر مؤمن حرفي را بزني که خوشش نيايد. عيبش را بگويي، دروغ باشد که در باب افترا و تهمت ميرود. اگر افتراء و تهمت باشد باب عجيبي است. «ذکرک أخاک بما يکرهُ» کراهت دارد، از چيزهايي است که ناراحت ميشود. ابوذر از پيامبر اکرم پرسيد: من راستش را ميخواهم بگويم. فرمود: اگر دروغ بگويي و چنين نباشد و فقط بهتان زدي. اعميت غيبت از ذکر قولي، اعم است و فقط ذکر قول نيست. ما ميگوييم: غيبت فقط در حال گويش نيست. در همه مواضع ممکن است باشد، لذا يکوقت يک زني خدمت پيامبر اکرم(ص) آمده بود. عايشه هم آنجا بود. اين زن که برگشت برود، اشاره کرد قدش کوتاه است. مسخره کرد. پيامبر اکرم فرمود: غيبت کردي! بدون اينکه چيزي به زبان بياورد فقط با دست اشاره کرد. غيبت فقط در گفتن نيست، در نوشتن هم هست. اگر من در شبکه مجازي هم غيبت کنم، اگر بفهمد ناراحت ميشود. اين ممکن است شبکه مجازي باشد. آبرو بردن، غيبت از زير مجموعه گناهاني است که آبروي کسي را متعرض شده است. آبرو خيلي ارزش دارد. در دين ما از حرمت خانه کعبه آبروي مؤمن بالاتر است. در آبرو خيلي دقت کنيم. يک لحظه ميخواهد آن کسي که حسادت کرده تشفي نفس پيدا کند. يک لحظه آرام شود، يک غيبت پشت سر اين ميکند. در يک جمعي است، ميخواهد يک حرفي براي گفتن داشته باشد. در شبکه اجتماعي است، همه نيتش همين است فلان اشکال را ميگويد، دنبال لايک هستي. لذا چنين آدمهايي با ديدن يک ايراد کيف ميکنند و ميگويند: دنبال همين هستيم. سوژه پيدا کردم، عکس اين را بگيرم و بگذارم. هيچ نيت صلاحي وجود ندارد.
رذايل اخلاقي در هم تنيده است. معمول اين آلودگيها در هم تنيده هستند و روي هم تأثيرگذار هستند. حسادت دارد، پشت سرش حرف ميزند، ميگويد: حاج آقا دروغ نميگويم، بله اما چرا ميگويي؟ ميخواهي منم هستم خودت را ثابت کني. هيچوقت کسي نميتواند شراب را بگويد: من شراب ميخورم و آب ليمو است، نميشود دوري کرد. ولي نفس کارش تسويل است، زشتيها را زيبا جلوه ميدهد. کار شيطان زينت دادن است. طرف ميخواهد دروغ بگويد، ميگويد: خالي نبند! خالي بستن بارش خيلي کمتر از دروغ گفتن است. خالي بستن همان دروغ گفتن است. غيبتش نباشد، غيبتش هست.A A A جلوي رو و پشت سرش غيبت کني، اشتباه ميکني. تعريف غيبت اين نيست که اگر جلوي رويش بگويي و ناراحت شود، اشکال ندارد. دل او مهم است که ناراحت ميشود. دوست ندارد اين مطلب گفته شود. بازي شيطان را نخوريم، خودمان را بازي ندهيم. آلودگي غيبت همه وجود آدم را ميگيرد. بزرگان و علماي ما خيلي نسبت به غيبت ما را ترساندند. حضرت امام ميفرمودند: يکوقتي از خانواده ايشان ميآمدند بعد از مهماني صحبت کنند، ميگفتند: حرف غير نزنيد. مگر خودتان حرف نداريد؟ حرف خودتان را بزنيد. قديميها ميگويند: بچه که بيايد غيبت ميرود. بچه موضوع حرف را عوض ميکند. پناه بر خدا که غيبت در نگاه ظاهري نقل و نبات است و در باطن «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيه مَيتاً» (حجرات/12) دوست داريد گوشت برادر مرده را بخوريد؟
شخصي را حد ميزدند، شخصي هم کنار پيغمبر ايستاده بود و توهيني کرد که حالت غيبت داشت. پيامبر کنار آمدند. يک حيوان مرداري افتاده بود. پيامبر فرمود: برويد با دندان از اين حيوان مردار بکنيد. تعجب کردند! اين چه حرفي است؟ حضرت فرمود: کاري که کرديد از اين کاري که من گفتم بدتر بود. اگر ماهيت را ديديم اجتناب ميکنيم. بفهم چقدر کثيف است. قرآن مثال براي غيبت نميزند. ميگويد: همين است. گوشت برادر مرده خوردن است. منتهي گاهي ما ذائقهمان درک نميکند. ما غذاي روح هم داريم، به روحت چه غذايي ميدهي؟ به روحت گوشت برادر مرده ميدهي ميخورد يا بندگي خدا؟ اگر کسي گوشت برادر مرده در معدهاش رفت، خروجي اين بندگي خدا ميشود؟ تفکر اين چه درميآيد؟ دل دردي که براي معنويت اتفاق ميافتد، خروجياش چيست؟ بخاطر بحث فضاي مجازي جرأت ما در اين مسائل زياد شده است. در اين مجلس حيايي وجود ندارد. هرچه بخواهيم ميگوييم. طرف ميگويد:A A A من دلم براي انقلاب ميسوزد. دلم براي مردم ميسوزد، اما سر ديگري را فاش ميکني. يکبار از يک مرجع تقليد استفتاء کنيم. ميتوانم بگويم؟ ميتوانم آبرو ببرم؟ خدايا پناه ميبريم به تو، خداوند بنا دارد کسي که رسوا کرد را رسوا کند. ميفرمايد: بنده من ناموس من است. کسي کسي سراغ ناموس من آمد، اعلام محاربه با من کرده است و من از بنده خودم دفاع ميکنم. کساني که به گناهان بعدي دچار ميشوند، جاده صاف کن گناه همين بحث غيبت است. تسهيل ميکند و مسير را براي گناهان ديگر باز ميکند. حضرت امام اسم غيبت را کبيره ايمان کش ميگذارد. موجب رسوايي در ملأ اعلي و محضر انبياء و مرسلين ميشود. بين مردم رسوايي دارد.
کشف سر مؤمن حرام است. منتهي يکوقت حق اللهي است، الهي العفو، يکوقت بايد دنبال کني آقاي فلاني مرا ببخش، حضرت امام ميگويد: اگر گير کسي افتادي که نبخشد، گفت: نه اين حرفها چيست؟ خواهش ميکنم ولي ته دلش زخم خورده بود. هميچوقت نميفهمي که تو را نبخشيده است. اما خدا ميداند که تو را نبخشيده است. آن دنيا به يک تبادل ميرسي يعني ثوابهايت دانه دانه به او ميرسد، آن دنيا در کوله بار ما پول و دلار نيست. حج رفتم، تحويل بده تا رضايت بگيري. خالي ميشود تا وقتي که فلاني رضايت بدهد. گناهان آن طرف هم پاک ميشود و به تو منتقل ميشود. آدمي که غيبت ميکند اعتراضي به خدا ميکند، ميگويد: دفترچه من اشتباه شده و کلي عمل صالح داشتم نيست. خداوند ميفرمايد: در حساب و کتاب ما اشتباه نيست. خودت عامل اين انتقال شدي. من به تو گفتم و توجه نکردي. کبيره ايمان کش! «جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَفُوحُ مِنْ فِيهِ رَائِحَةٌ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيفَةِ» آدمي که غيبت ميکند از دهانش يک رايحه بدي در روز قيامت متعفن ميشود که مردار چنين رايحهاي را ندارد، «يَتَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَوْقِفِ» تمام کساني که در موقف قيامت هستند، از اين آدم اذيت ميشوند. «صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي» صورت غيبت پايين اين است، صورت واقعي آن تعفن و بوي بد دارد. در روشهاي امر به معروف و نهي از منکر ميگويند: گناه را به واقعيت براي مردم بگوييد. اگر کسي نشست و گفت: ولي غيبت شيرين است. خودش در امر به منکر شرکت کرده است، قبح گناه را گرفت. در اهل عالم رسوا ميشوي به بوي تعفن از دهان.
کسي که اهل غيبت است حضرت در معراج فرمود: ديدم افرادي که روحهاي خودشان را با چنگال خراش ميدهند. از جبرئيل پرسيدم: اينها چه کساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها کساني هستند که غيبت مردم را در دنيا ميکردند. صورت خودشان را با چنگهايشان ميکردند. گرگ صفت بودند نسبت به آبروي ديگران، کساني که اهل غيبت هستند گوشت بدنشان را ميخورند. خداوند غيور است، هتک حرمت مؤمن را نميپذيرد. کشف عيب او هتک ناموس الهي است. اگر کسي اينطور شد، «فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ» مرا به محاربه طلبيده است، «وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي» من کمک اولياي خودم ميکنم. لذا حضرت امام ميفرمايد: ميآيند غيبت کسي را بکنند، بدگويي بکنند، برعکس اين غيبت به نفعش تمام ميشود. خدا جنودش محدود نيست، دستش بسته نيست. يکوقت فلاني ميخواهد غيبت کند، او بدخواهي ميکند، خدا براي او خير ميخواهد و خير اتفاق ميافتد. ميخواهي ذليل شود، عزيز ميشود. خاصيت غيبت ذليل شدن آدم است. آدم در مقابل ديگران شروع به غيبت ميکند، جاي ديگر هم پشت سر شما حرف ميزند. حضرت امام ميفرمايد: آدمي که غيبت ميکند از چشم مردم ميافتد. از اعتبار ميافتد، خدا او را بين مردم مفتضح ميکند. آدمي ميشود که حرفش اعتبار ندارد. کثيفترين آدمها ميخواهد ازدواج کند، دنبال عفيف ميگردد. حضرت امام ميفرمايد: همه جِبِلشان به پاکي متمايل هستند. لذا تو که غيبت ميکني يک درجه از رفاقت او پايين ميافتي. در رفاقت هم دوست دارد آدم مرد انتخاب کند. آدمي که جوانمرد باشد و کنترلش دست خودش باشد. در صفات انساني غيبت کردن نا مردي است. نامردي يعني پستي، از پشت خنجر زدن هم هست. اين را هيچ فرهنگي نميپذيرد. ربطي به خواسته اسلام نيست.
خارج ميشود «من ولاية الله». «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» (بقره/257) کسي که غيبت ميکند از ولايت و دوستي و سرپرستي خدا خارج ميشود. «دَاخِلٌ فِي وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ» داخل در سرپرستي شيطان ميشود و شيطان به او دهنه ميزند. آدمي که مؤمن به خدا باشد، مصدق روز جزا باشد، روزي بايد جواب اين کلمه را پس بدهد. حرف باد هوا نيست. حرف چيزي است که نوشته ميشود. فردا حرف جواب دارد. امروز که دارم چربي ميخورم، فردا رگ قلب من ميگيرد. چه بگويم، چه نگويم، اين اثر ذات اين عمل است. حضرت امام ميفرمايد: دانستن همين قبح مسأله اينکه من بدانم سرطان است، با ايمان من، با فطرت من، چه ميکند. انسان را پست فطرت ميکند. با غيبت همه وجود آلوده ميشود. حقيقت ايمان را در قلب ميکشد. مثل هيزم، غيبت به جان قلب آدم ميافتد و ثوابهاي آدم را به آتش ميکشد. شديدتر از گناهان ديگر است. شدت آن بخاطر وضعيت حق الناسي است.
در روايتها هست که مثل اينکه در هيزم خشکي آتش بيافتد. حضرت ميفرمايد: اول مرتبه کفر اين است که شخصي از برادر خودش کلمهاي را بشنود و بگويد: يادم باشد اين را جاي ديگر بيان کنم. چيزي ديدم از کسي، از جمعي، اين را عکس بگيرد و باشد براي روز مبادا. در غضب ميگويند: غضب در عصبانيت يک چيز خوبي دارد طرف چيزي نگويد. يکوقت اين چيزي نگفتن اين ضد ارزش است. درست است سکوت است اما هيچ ارزشي که ندارد هيچ، در رذايل اخلاقي هم هست. مثل اينکه در کلاس چيزي نميگويد، ميگويد: دم در مدرسه باش تا به تو بگويم. پيغمبر ميفرمايد: آن لحظه که چيزي را از کسي ميبيند، حفظش ميکند. اين حفظ ممکن است در ذهن باشد. با عکس گوشي باشد. ممکن است صدايش را ضبط کرده باشي. براي اينکه سوژهاش کنم و آبرويش را ببرم. چرا ميخواهد آبرويش را ببرد؟ يا کمبود دارد يا ابزار شهرتش اين است، ميخواهد به طرفدارانش اضافه کند و شهرت از رذايل اخلاقي است. يک موقع اشرافيگري از رذايل اخلاقي بود، امروز لاکچري ميگويند که از فضايل اخلاقي است. بيان گناهان ديگري، رذيله اخلاقي ديگري را بيان ميکند. امام سجاد در دعاي بيستم صحيفه سجاديه ميفرمايد: زيبايي اهل تقوا به اين است «ستر العائبه» پوشيدن عيب، گوشيهاي ما اشاعه فحشا شده است. عامل اشاعه فحشاء شديم. اشاعه فحشاء يک اثر بدي دارد اينکه فحشاء براي ديگران آسان ميشود.
هيچکس دوست ندارد در جايي غيبت او شود. وقتي اين کار را ميکنيم قبحش را بفهميم. بازي شيطان را نخوريم. نه، من دلم ميخواست اينجا از اين مطلب جلوگيري کنم. خودت ميداني دروغ ميگويي و جلوگيري که نکردي هيچ، به يک روش ديگري او تکرار خواهد کرد و به روش ديگري خودت دچار خواهي شد به ناموس هستي. کسي که عيب کسي را گفت، تحقير کرد، نميميرد تا خودش به آن مسأله دچار شود که از ديگران عيب جويي کرد. تضمين اين کلمات که ميگوييم تضمين خدايي است. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُم» (محمد/7) چه فرد باشي، چه قوم باشي. حضرت امام(ره) يک تنه آمد الله اکبر گفت و خدا کمکش کرد. اگر نصرت خدا نبود، تضمين را امضاي کَري حساب کردي، ميبيني از همان امضاء چقدر صدمه ميخوري. تضمين خداست، نصرت براي خداست. نصرت يعني يک کلمه با شيطان نبودن و خدا را مؤثر در وجود ببينم. هرجا به غير خدا اميد بستيد و امضاي ديگران را تضمين ديديد، از همانجا صدمه ميخوريد. خدا مرحوم مجتهدي را رحمت کند، ميفرمود: برادران يوسف که او را زدند، لب چاه گذاشتند تا او را پايينA A A بياندازند. ديدند حضرت يوسف ميخندد. چرا ميخندي؟ گفت: يکوقت فکر ميکردم من نه برادر دارم، چه کسي ميتواند به من صدمه بزند؟ از همانجا خوردم. نصرت را غير از خدا فکر کرديم، صدمهاش از همان است. آن چيزي که حافظ آبروي ماست غيبت از ديگران نيست، حفظ آبروي ديگري، حفظ آبروي ما را ميآورد.
شريعتي: انشاءالله بحث غيبت را ادامه خواهيم داد. يکوقتهايي بايد براي خودمان وقت بگذاريم و تفکر کنيم، انشاءالله اين روايات در دل و جان ما بنشيند و اثر کند. امروز صفحه 587 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه انفطار و آيات ابتدايي سوره مبارکه مطففين را تلاوت خواهيم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات را هديه کنيم به روح بلند حضرت صديقه طاهره، زهراي مرضيه(س).
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9» وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14» يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان، آنگاه كه آسمان شكافته شود. و آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند. و آنگاه كه درياها گشوده و به هم راه يابند. و آنگاه كه قبرها زيرورو گردد. (در آن زمان) هر كس مىداند، آنچه از پيش فرستاده و آنچه براى بعد گذاشته است. اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فريب داده است؟ همان كه تو را آفريد و (اندامت را) استوار ساخت و متعادل كرد. و به هر صورت كه خواست، تو را تركيب كرد. با اين همه، (شما روز) جزا را دروغ مىپنداريد. در حالى كه قطعاً بر شما نگهبانانى (از فرشتگان) گمارده شدهاند. نويسندگانى بزرگوار، كه به آنچه انجام مىدهيد آگاهند. بى شك، نيكان در ناز و نعمت بهشتىاند. و بىشك، بدكاران در آتشى شعلهور. كه در روز جزا به آن وارد شوند و بسوزند. و لحظهاى، از آن غايب و جدا نشوند. تو چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ باز، چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ روزى كه هيچ كس براى هيچ كس اختيارى ندارد و در آن روز، فرمان تنها براى خداست.
به نام خداوند بخشنده مهربان، واى بر كمفروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پيمانه بگيرند كامل مىگيرند. و هرگاه به ايشان پيمانه دهند يا برايشان (كالايى را) وزن كنند، كم مىگذارند. آيا آنان گمان ندارند كه برانگيخته خواهند شد؟ براى روزى بزرگ. روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان (براى پاسخ به كارهايشان) خواهند ايستاد.
شريعتي: نکات حاج آقاي سعيدي را در فضيلت حضرت زهرا(س) را بشنويم.
حاج آقاي سعيدي: ايام شهادت حضرت زهراست، از برکات انقلاب ما اين بود که مسأله شهادت در مسأله حضرت زهرا گفته شد. چند خطي را از مقتل حضرت ميخوانم. وقتي که زمان شهادت حضرت رسيد، حضرت آمدند در بستر، در وسط اتاقي که بودند، دراز کشيدند. حضرت خودشان را رو به قبله کردند. دست مبارک را زير صورت گذاشتند. به اسماء گفتند: مقداري از کافوري که پدرم از بهشت آورده بودند بياور. يک سوم براي خودش بود، يک سوم براي اميرالمؤمنين و يک سوم مرا بالاي سرم بگذار. حضرت روي صورتشان را کشيدند و به اسماء گفتند: چند بار مرا صدا کن و اگر جواب ندادم بدان زهرا از دنيا رفته است. عبارتي هست ميگويد: وقتي اسماء اين حالت را ديد در را باز کرد که بيرون برود خبر بدهد، ديد دو آقازاده، امام حسن و امام حسين(ع) جلوي در ايستادند. گفتند: مادر ما کجاست؟ اسماء ساکت شد. بغض گلويش را گرفت. داخل بيت شدند، ديدند مادر روي زمين است. مادر ما اين ساعت نميخوابيد؟ بغض اسماء شکست و گفت: مادر شما خوابيده است و کار تمام است. امام حسين(ع) کوچکتر است، آمد مادر را حرکت داد. امام حسن(ع) خودش را روي مادر انداخت. مادر با من حرف بزن! قبل از اينکه روح از بدنم مفارقت کند. امام حسين آمد پاي مادر را بوسيد و گفت: مادر من فرزندت حسين هستم! قبل از اينکه قلبم پاره پاره شود با من حرف بزن. وقتي به اميرالمؤمنين در مسجد خبر دادند، علي با صورت روي زمين خورد. حضرت غش کرد و آب رو صورتش ريختند. يکجايي هم بود اميرالمؤمنين شبانه خيلي بلند گريه کرد. گفتند: براي چه گريه ميکني؟ اسماء پرسيد: از فقدان زهرا گريه ميکني؟ گريه نميکنم الا از اثر تازيانه و لگد و «ضربات به جسمها» از اين است گريه ميکنم. انشاءالله خدا اين اشک و آه ما را براي اهلبيت از ما نگيرد و منتقم آل محمد را بياورد و ما کنارش باشيم و فرياد بزنيم «بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَت»
شريعتي: «اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَةِ الْجَلِيلَةِ وَ الْكَرِيمَةِ الْجَمِيلَةِ وَ الْفَضِيلَةِ النَّبِيلَةِ ذَاتِ الْمُدَّةِ الْقَلِيلَةِ وَ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَةِ الْمَدْفُونَةِ سِرّاً الْمَجْهُولَةِ قَدْراً الْمَغْصُوبَةِ جَهْراً الْإِنْسِيَّةِ الْحَوْرَاءِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ» انشاءالله خداوند متعال همه ما را زير سايه حضرت زهرا(س) ثابت قدم نگه دارد.