اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-12-26-حجت الاسلام والمسلمين انصاريان- نظام خانواده در اسلام


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نظام خانواده در اسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين انصاريان
تاريخ پخش: 26-12-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
من نام کسي نخوانده‌ام الا تو *** با هيچکسي نمانده‌ام، الا تو
عيد آمد و من خانه تکاني کردم *** از دل همه را تکانده‌ام الا تو

شريعتي: با نام و ياد خودش آغاز مي‌کنيم، که نامش آرامش دل و جان ماست. سلام مي‌کنم به شما هموطنان عزيزم. خانم‌ها و آقايان، انشاءالله روزهاي پاياني سال براي همه ما پر خير و برکت باشد. خصوصاً اينکه در آستانه عيد ميلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) هستيم. اين ايام فرخنده پيشاپيش بر همه شما مبارک و فرخنده باشد. افتخار داريم امروز هم در خدمت حاج آقاي انصاريان عزيز باشيم و از حضور پر فيض و ارزشمند ايشان استفاده کنيم. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي انصاريان: سلام عليکم و رحمة الله. سلام بر هرچه مرد در دنيا است، سلام چون معني سلامتي مي‌دهد، بر هرچه نامرد هم هست، سلام مي‌کنيم بلکه آنها هم به مردانگي برگردند.
شريعتي: روزهاي پنجشنبه الحمدلله نکات خوبي را شنيديم و پنجشنبه‌هاي ما را ساختيد. مباحث شما خيلي مورد استقبال دوستان عزيز ما قرار گرفت، انشاءالله خدا به همه ما توفيق بدهد که عامل به چيزهايي باشيم که ياد مي‌گيريم و سعي کنيم انشاءالله آنها را در زندگي‌مان به کار بگيريم. انشاءالله سال جديد سال پر برکتي باشد و پر از اتفاق‌هاي خوب براي همه شما باشد. حاج آقاي انصاريان در مورد نظام خانواده صحبت مي‌کنند و نکات خوبي را الحمدلله شنيديم و انشاءالله بتوانيم امروز هم از محضر ايشان نهايت استفاده را بکنيم. مشتاق هستيم بحث امروز شما را بشنويم.
حاج آقاي انصاريان: توجه به اين نکته دارم که بعد از ياد و نام خدا و بسم الله الرحمن الرحيم که در جلسه‌ي گذشته‌ي سمت خدا علل تخريب براي خانواده را با همديگر صحبت کرديم. چون نزديک ولادت حضرت زهرا(س) هستيم و نزديک عيد نوروز هستيم بياييم علل و عناصر استحکام خانواده را صحبت کنيم. بگوييم چه بتوني بايد به خانواده تزريق شود که از خطر زلزله طلاق، خطر تفرقه، خطر جدايي در امان بماند.
شريعتي: امروز مي‌خواهيم در مورد مقاوم سازي بناي خانواده صحبت کنيم.
حاج آقاي انصاريان: کلمه قوام، قوّام، مقاوم بگوييم که بخشي را در روايات خانواده داريم. يکي از بهترين عناصر و بتون‌هاي مختل کننده‌ي بناي خانواده، خوب حرف زدن زن و شوهر با همديگر است. اولاً بايد با همديگر حرف بزنند و نسبت به همديگر گاهي همواره به دائم ممکن است ارزش کار را پايين بياورد، ولي گاهي اعلام محبت و دوستي کنند يعني مرد علني به خانمش بگويد: خيلي دوستت دارم. پيغمبر مي‌فرمايد: اينطور حرف زدن خانم‌ها را از درون به شدت شاد مي‌کند. يعني مي‌بيند که حالا که از خانه پدر و مادرش درآمده است و اين قربان و صدقه‌هايي که در خانه پدر و مادرش بود نيست، دير به دير اتفاق مي‌افتد، حس مي‌کند يک تکيه گاه خوبي دارد و يکي هست که مشروع و معقول او را دوست دارد. اين خيلي براي زن شادي آفرين است و همينطور زن به شوهرش بگويد: دوستت دارم. زن خيلي مي‌تواند هنر به خرج بدهد که مردش گريز پاي از خانه نشود و خداي نکرده به خاطر ارضاء نشدن عواطف و احساسات و غرايزش و سخن تلخ و بد شنيدن، سخن بي‌مزه شنيدن، سخن نامهرباني شنيدن، براي پر کردن خلاء عواطفش دنبال يک زن ديگر برود ولي مشروع که معروف به ازدواج موقت است.
من به همه برادرانم بگويم، خانم‌ها هم در اين زمينه که مي‌توانند نقش مهمي را داشته باشند خيلي توجه بکنند. واقعاً اسلام براي زن و شوهر چه کار کرده است. يک مردي خدمت حضرت رضا(ع) مي‌آيد. مي‌گويد: من مي‌خواهم بروم ازدواج موقت کنم. حضرت مي‌فرمايد: زن داري؟ مي‌گويد: بله. بچه داري؟ بله. مي‌فرمايد: اين ازدواج به تو چه ربطي دارد؟ اين را براي شما نگذاشتند. براي يک مردي است که واقعاً امکان ازدواج ندارد. خدا هم اجازه نمي‌دهد به حرام بيافتد. براي اين است که از گناه مصون بماند و برود يک ازدواج کم خرجي بکند. اما تو که زن و بچه داري چرا اين سؤال را مي‌کني؟ بلند شو برو به زن و بچه‌ات برس. خيلي خوب مرد بايد به زن و بچه‌اش برسد. اما خانم هم بايد هنر اسير کردن او را داشته باشد که اسارت با محبت، اسارت با جاذبه ايجاد کردن، اگر بيرون هم حتي يک خانمي پيشنهاد داد که بيا با من ازدواج موقت کن، بگويد: من يک زن مثل دسته گل دارم. همه چيز براي من تمام است. من هم پيش او همه چيز تمام هستم. نه نمي‌خواهم. يعني اين هنر را بايد خانم‌‌ها به خرج بدهند.
پيغمبر يک روايت دارند، مي‌فرمايند: «المؤمن لدي الحق اسير» مؤمن بخاطر اينکه خدا را مي‌شناسد و اوصافش را مي‌داند، لطفش را مي‌داند، پاي بند خداست. جاي ديگر نمي‌رود. اينقدر خدا برايش جاذبه دارد که دنبال بت نمي‌رود. دنبال هواي نفس نمي‌رود. دنبال منافق شدن نمي‌رود، دنبال مشرک شدن نمي‌رود، چون پيش خدا هم تشنگ او سيراب مي‌شود، هم گرسنگي او سيري دارد. يعني مي‌ارزد که من اين کانون مهر و محبت و رزق را رها کنم، دنبال بت بروم؟ حالا يا بت آمريکا، يا بت دلار، يا بت هواي نفس، اينجا که باشد خدا همه چيز را تأمين مي‌کند. مرد بايد همه چيزش از طرف زن تأمين باشد که اگر بيرون کسي به او پيشنهاد کرد، پيشنهاد مشروع، آدم مسلمان که دنبال زنا و کار نامشروع نمي‌رود. به او بگويد: خانم، آنقدر خانم من خوب و بزرگوار است که خلأيي براي من نگذاشته است! مرد هم بايد يک چنين هنري را داشته باشد، آنقدر براي خانمش جاذبه داشته باشد، که يکوقت خداي نکرده خانمش به اين نقطه نرسد که بگويد: کاش مرا به يکي ديگري شوهر مي‌دادند؟ اين کاش مرا به يکي ديگر شوهر مي‌دادند، معني‌اش اين است که دارد نفرت ايجاد مي‌شود. دارد بساط به طرف مرز جدايي مي‌رود. وقتي عواطف و احساسات او جواب داده نشود، سخت مي‌شود.
واقعاً چه عيبي دارد اگر يک مردي يک سفر ده روزه و پانزده روزه رفته است. حالا که همه فضاي مجازي دارند، چهار، پنج روزي    که از سفرش گذشت، يک نامه لطيف با محبت و عاشقانه براي خانمش بنويسد. چه اشکالي دارد؟ چه عيبي دارد گاهي زن هنر به خرج بدهد و يک نامه عاشقانه بنويسد و در پاکت را ببندد و به شوهر بگويد: وقتي اداره مي‌روي، اين را يکي داده بخوان. فکر کنيد وقتي اين برود و نامه عاشقانه خانمش را بخواند، چطور مي‌شود؟ نامه هم يک زبان و يک گفتار است. قرآن مجيد من نشستم آيات را شمردم، درباره‌ي گفتار آياتي دارد که نشان مي‌دهد، ده نوع گفتار آدم مي‌تواند داشته باشد. جاهاي آن را هم قرآن معلوم کرده است. مثلاً يکجا مي‌گويد: «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً» (اسراء/23) کريم اينجا يعني چه؟ قول که پول و جيب و آدم نيست که بگوييم: کريم يعني کرم و يعني جود و سخاوت، شما وقتي در کشورهاي عربي مي‌روي، عقيق، الماس، فيروزه، اينها را اعراب «احجار الکريمه» مي‌گويند. يعني عناصر با ارزش! که حتي وقتي خدا در سوره انفال بهشت را براي اهل ايمان تعريف مي‌کند، «وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‏» (انفال/4) يعني من سفره‌ي معمولي براي بندگانم نمي‌اندازنم. سفره من با ارزش است. يعني احترام به مؤمن مي‌گذارد، که اين سفره‌‌اي که براي مؤمن مي‌اندازد، بيارزد. اين «قول کريم» جايش کجاست؟ جايش با پدر و مادر است. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً» يعني با پدر و مادرتان فقط حرف‌هاي ارزش‌دار بزنيد. حرف‌هاي پست، حرف‌هاي لات منشانه، حرف‌هاي پرت و پلا، حرف‌هاي طرد کردن نزنيد.
يکجا قرآن مجيد دارد «قول حسن» جاي اين قول کجاست؟ که من زيبا حرف بزنم. نيکو حرف بزنم. حتي اگر بخواهم يک حادثه‌اي را خبر بدهم، به طرف بگويم، کلامم را زيباسازي کنم. به طرف بگويم: خدا، بندگانش را با پول، با زلزله، با سيل، با رکود، با تحريم، امتحان مي‌کند که اينها حداقل براي خودشان ثابت شود در اين سختي‌ها در مدار ايمان مي‌مانند و مي‌گويند: نه، اين دين هم فايده ندارد، ولش کن. سراغ يک چيزهاي ديگر برويم. اين امتحاني که من تعريف کردم، بعد به او بگويند: که مثلاً بچه يک تصادف مختصري کرده و اين هم امتحان است. بردم شکسته بند هم بسته و الآن او را خانه مي‌آورند. مقدمات زيباسازي در کلام! درجا خبر بد دادن ممکن است طرف سکته کند و نصف تنش از کار بيافتد.
هارون خواب ديد همه دندان‌هايش ريخته است. کلا معبران مي‌گويند: افتادن دندان دليل بر مرگ يکي از کسان است. يک معبري را آوردند و اين کلام را زيباسازي نکرد. گفت: همه قوم و خويش و برادرها و خواهران تو قبل از تو از دنيا مي‌روند. هارون گفت: او را بخوابانيد و صد شلاق بزنيد و بيرونش کنيد. اين چرند مي‌گويد! يک معبر ديگر را بياوريد. اين معبر هنر زيباسازي سخن داشت. وقتي آمد، گفت: عمر شما از باقي اقوام طولاني‌تر است. همان تعبير بود اما چقدر زيبا گفت. هارون گفت: هزار دينار طلا به او بدهيد. شما قرآن مجيد را نگاه کنيد، قرآن گفتار پروردگار است. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «فَإِنَّهُ‏ أَحْسَنُ‏ الْحَدِيث‏» (نهج‌البلاغه/خطبه 110) اين زيباترين سخن است. حتي به دشمنانش، مثلاً شما اول سوره توبه را مي‌بيني، بسم الله ندارد. چون در بسم الله رحمت رحمانيه و رحيميه مطرح است. خدا مي‌خواهد با مشرکين حرف بزند. يعني جاي رحمت نيست. مي‌خواهد بگويد: شما با پيغمبر من قرارداد و پيمان داشتيد، پيمانتان را شکستيد. من هم پيماني که پيغمبر من با شما بسته را اعلام مي‌کنم. «بَراءَةٌ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ رَسُولِهِ‏ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (توبه/1) من به آن پيمان و قرارداد ديگر عمل نمي‌کنم. و شما کار زشتي کرديد، پيمان شکني در همه فرهنگ‌ها بد است. اين کارهايي که شما مي‌کنيد، کيفر سنگيني دارد.
وقتي آدمي تو را به جريمه تهديد مي‌کند، تلخ است. خدا مشرکين را به کيفر سنگين تهديد کرد. حالا يا قبول داشته باشند يا نداشته باشند ولي اصل حرف که تلخ است. يعني به نظر آنها يا راست باشد يا دروغ. بلافاصله اين تلخي را پروردگار شيرين کرد. گفت: «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا» اگر اينها توبه کردند، دوباره به تعهدات خودشان عمل کردند، من کاري ندارم. يعني تلخي را با شيريني قاطي کرد. در سوره‌ي نساء تهديد سنگيني به منافقين مي‌کند. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ‏ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار» (نساء/145) اما پرونده را نمي‌بندد. مي‌گويد: «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا» (بقره/160) اگر منافق‌ها توبه کردند و سر و سامان به اعمالشان دادند، آنها هم جزء شما مي‌شوند و روز قيامت هم اهل بهشت هستند. پس بياييم عادت کنيم سخن ما با زن و بچه و با همه مردم، يعني جاي گفتار زيبا با کل مردم است. اول خانواده، «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ‏ حُسْنا» (بقره/83) همه مردم، ما زن و بچه‌مان هم جزء همه مردم هستند. شوهر خانم، جزء همه مردم است. بچه‌ها جزء همه مردم هستند. بياييم عادت کنيم يعني تمرين کنيم و خيلي هم طولاني نيست که در اين تمرين هفت، هشت، ده روزه، زبان به مدار قول زيبا و حسن برمي‌گردد. همه خوب حرف بزنيم. نيکو و زيبا حرف بزنيم. وقتي سخن زيبا در خانه پيوند زن و شوهر را قوي‌تر مي‌کند، پيوند بچه‌ها را با پدر و مادر قوي مي‌کند، چرا سخن زيبا نگوييم؟
بد گفتن هم معصيت است. يعني پيغمبر مي‌فرمايد: زبان بدگو در قيامت عذاب سنگيني دارد و مي‌فرمايد: آدم‌هاي بدگو جزء ما مسلمان‌ها نيستند چه برسد به اينکه آدم بيايد به همسرش حرف‌هاي رکيک بزند و فحش بد بدهد. حالا بعضي‌ها يک مقدار جريان را گسترده‌تر مي‌کنند. به پدر و مادر زن هم فحش مي‌دهند. بعضي زن‌ها از عصبانيت به پدر و مادر مرد هم فحش مي‌دهند، ولي همه اينها بدانند قرآن مي‌فرمايد: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» (ق/18) غير پرونده اعمال شما فرشته جداگانه کنار شما قرار دادند، هر کلمه‌اي از دهان شما دربيايد، ثبت مي‌کنند و در قيامت کنار شما ارائه مي‌شود. خوب روز قيامت من بيايم، يک پرونده به من بدهند، در خانه دوازده ميليون فحش دادم. به زنم، به شوهرم، به بچه‌هايم! بيرون به ديگران فحش دادم. به انقلاب فحش دادم. به اشخاص وزين فحش دادم! چطور مي‌شود اينها را در دادگاه الهي جواب داد؟
خدا زبان را براي شيرين حرف زدن به ما داده است. همه هم بلد هستيم شيرين حرف بزنيم. بياييم حالا که نزديک عيد نوروز و ولادت صديقه کبري است، زبانتان گل بشود نه لجن! اين خيلي زيباتر است. زبان نبايد کلماتي داشته باشد که بوي متعفن داشته باشد. زبان بايد توليد سخن گل رنگارنگ کند. خوب ببينيم قرآن تمام حرف‌هايش زيباست. همه مي‌دانند فرعون آلوده به انواع ظلم‌ها بوده است. خدا به موسي مي‌گويد: وقتي با برادرت نزد فرعون مي‌روي، «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّنا» (طه/44) سخن نرم بگو. چرا سخن نرم؟ چون اگر از اول بخواهي داد بکشي و سخن ناباب بگويي، او هم ده تا روي آن مي‌گذارد و جواب تو را مي‌دهد. اين اختلاف بيشتر مي‌شود. سخن نرم چه سودي براي فرعون دارد؟ «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏» براي اينکه او را بيدار و خدا ترس کني. حالا واقعاً اگر فرعون ايمان به موسي مي‌آورد، حرف موسي را گوش مي‌داد، با آن همه ظلم‌هايي که خدا در قرآن بيان کرده است، قبول مي‌کرد و توبه‌اش را مي‌پذيرفت و فرعون اهل بهشت مي‌شد؟ از «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏» متوجه مي‌شويم، بله که قبولش مي‌کرد. مگر خدا حر را قبول نکرد؟ گناه حر که گناه کمي نبود. خوب اين در به روي هيچکس بسته نيست.
حالا ده سال است با شوهرت بد حرف زدي. با خانمت بد حرف زدي. حالا مي‌گوييم: برگرديم. توبه يعني برگشتن. توبه يعني رجوع، توبه به معني گريه و استغفرالله نيست. تاب يعني رَجَعَ، از اين بدگويي، از اين بدگفتن برگرد. در ايران مي‌گويند: گفت، گل گفت! يعني خيلي قشنگ حرف زد. اين يکي از عناصر استحکام خانواده است. حالا امتحان کنند. حتي آنهايي که در مرز طلاق هستند. طلاق رجعي، همين الآن زن و شوهر هم اگر جدا هستند، تلفني بيايند قربان و صدقه همديگر بروند، بيايند اعلام کنند طلاق خوب نيست، دوستت دارم. برگردند شب عيدي يک لذتي ببرند. خودشان و قوم و خويشان آنها هم لذت ببرند. برگردند و دل همه را شاد کنند تا خدا هم دلشان را شاد کند.
شريعتي: با توجه به نکاتي که حاج آقاي انصاريان گفتند، انشاءالله بتوانيم سال جديد را بسيار با نشاط شروع کنيم و توأم با صميميت و آسايش و آرامش. انشاءالله! در اين پنجشنبه آخر سال چقدر خوب است از همه کساني که امسال در جمع ما نيستند، همه آنهايي که کلي بر گردن ما حق دارند. همه مخاطبان عزيزي که شايد خيلي پيام در طول روز دريافت مي‌کنيم که پدرم، مادرم، برادرم و خواهرم از مخاطبين ثابت و هميشگي برنامه شما بودند و ديگر نيستند. براي آمرزش آنها هم دعا کنيم. براي همه اساتيد، حاج آقاي مهندسي و تمام علما و بزرگاني که به گردن ما حق دارند. براي آمرزش همه اموات انشاءالله اين آيات را تلاوت کنيم و ثوابش را به روح آنها در اين پنجشنبه آخر سال هديه کنيم. امروز صفحه‌ي 521 قرآن کريم، آيات 7 تا 30 سوره مبارکه ذاريات در سمت خدا تلاوت مي‌شود.
«وَ السَّماءِ ذاتِ‏ الْحُبُكِ «7» إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ «8» يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9» قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11» يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14» إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «15» آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ «16» كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ «17» وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «18» وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19» وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «20» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «22» فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ «24» إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «25» فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ «26» فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ «27» فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ «28» فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ «29» قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ «30»
ترجمه: سوگند به آسمانِ داراى راه‏ها (و زيبايى‏ها) ى بسيار. به درستى كه شما در گفتار گوناگون (سرگردان) هستيد. هر كه از حق منصرف گشت، (در آينده نيز) به انحراف كشيده خواهد شد. مرگ بر دروغ‏زنان (كه بى‏دليل و برهان درباره قرآن و قيامت سخن مى‏گويند). آنان كه در بى‏خبرى و غفلت غرقند. مى‏پرسند روز جزا چه وقت است. روزى است كه آنها بر آتش سوزانده مى‏شوند. (به آنان گفته مى‏شود:) عذابتان را بچشيد، اين همان عذابى است كه درباره آن عجله داشتيد. همانا اهل تقوا در باغ‏ها و (كنار) چشمه‏ها (جاى دارند و) آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كند، دريافت مى‏دارند، آنان قبل از آن (در دنيا) نيكوكار بودند. (برنامه‏شان اين بود كه) اندكى از شب را مى‏خوابيدند. و در سحرگاهان، استغفار مى‏كردند. و در اموالشان، براى سائل و محروم حقى بود. و در زمين براى اهل يقين، نشانه‏هايى است. و در (آفرينش) خودتان (نيز نشانه‏هايى از قدرت، عظمت و حكمت الهى است.) پس چرا (به چشم بصيرت) نمى‏نگريد؟ و (تقدير و تدبير) رزق شما و آنچه وعده داده مى‏شويد، در آسمان و عالم بالاست. پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند، اين سخن ما حق است همچنان كه شما سخن مى‏گوييد. (همان طور كه در سخن گفتن خود شك نمى‏كنيد، در گفته‏هاى ما نيز شك نكنيد.) آيا داستان ميهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟ آنگاه كه بر او وارد شدند و سلام گفتند. (ابراهيم در پاسخ) گفت: سلام، شما را نمى‏شناسم. پس پنهانى به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بريان شده‏اى) را آورد. پس غذا را نزديك مهمانان گذارد، (ولى با تعجب ديد دست به سوى غذا نمى‏برند،) گفت: چرا نمى‏خوريد؟! پس ابراهيم از (غذا نخوردن) مهمانان در درون خود احساس ترس كرد، آنان به او گفتند: نترس (ما فرشتگان الهى هستيم) وآنگاه او را به نوجوانى دانا بشارت دادند. پس همسر ابراهيم (با شنيدن مژده فرزند) فريادكنان پيش آمد و به صورت خود زد و گفت: پيرزنى نازا (چگونه صاحب فرزند شود)؟! (فرشتگان به ابراهيم) گفتند: پروردگار تو اين‏گونه گفته والبتّه او حكيم و داناست.
شريعتي: انشاءالله لحظه لحظه زندگي ما معطر به عطر صلوات باشد و منور به نور قرآن کريم باشد. اشاره قرآني را بفرمايند و انشاءالله حسن ختام و جمع بندي فرمايشان ايشان را بشنويم.
حاج آقاي انصاريان: آياتي که تلاوت شد ظاهراً «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» بود. چقدر اين آيه مناسب با نزديک عيد نوروز است. در سوره بقره پروردگار به کساني که به قول ما ايراني‌ها، دستشان به دهانشان مي‌رسد. وضعشان خوب است. اقوامي دارند که نمي‌توانند عيدشان را سر پا بکنند. آنها هم بچه دارند، بچه‌ها لباس مي‌خواهند، شب عيد غذاي خوب مي‌خواهند. در اين آيه پروردگار مي‌گويد: در اموالي که داريد، آن اموالي است که من به شما دادم. شما که لخت و عور به دنيا آمديد و چيزي نداشتيد. اينها همه لطف و محبت من بوده است. يقين بدانيد در ثروت شما «حقٌ» يک حکم لازم هست، يک برنامه واجب هست، «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» براي نيازمندان. اولاً اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: نگذاريد نيازمندان شما دهانشان را باز کنند و بگويند: ما نيازمند هستيم. بگذاريد آبرويشان حفظ شود. خودتان يک جوري بدست بياوريد و چقدر عالي است که نفهمند شما اين کار را کرديد. فکر هم نکنيد که ما به شما مردم سفارش مي‌کنيم اين کارها را بکنيد، خود ما انجام نمي‌دهيم. ما هم مثل شما واجب است به قرآن عمل کنيم. ما هم انجام مي‌دهيم و خيلي هم لذت دارد. بعد هم طبق آيات قرآن ده برابر بازگشت دارد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ‏ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) حالا نخواستيد هم پنهان انجام بدهيد، اگر رو در رو انجام مي‌دهيد، شخصيت طرف را حفظ کنيد، باز هم آنجا حرف نيکو بزنيد. در اين چهارده، پانزده روز عيد نوروز، يک گوني برنج خوب در ماشينت بگذار، قرآن مي‌گويد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ‏» (آل عمران/92) آنچه را مي‌خواهي به ديگران کمک کني، از آن کمک کن که خودت براي خودت مي‌خواهي. يک گوني برنج، پنج تا مرغ، دو تا ماهي، يک کيلو چاي، دو کيلو شکر، دو کيلو قند، يک کيلو نبات، يک دسته گل غير مصنوعي، اينها را بردار ببر يا بفرست. اولاً آنها وقتي مي‌دانند عيدشان نو شد، خلأ آنها پر شد، شديداً خوشحال مي‌شوند. خدا مي‌فرمايد: « مَنْ سَرَّ مُومِناً فَقَدْ سَرَّنِي‏» (کافي/ج2/ص188) اگر بنده مرا خوشحال کني، مرا خوشحال کرده‌اي. خود اين خوشحالي آنها که خوشحالي خداست، چقدر براي تو پاداش دارد. پروردگار وعده داده که کمکي که کردي، به خودت برگرداند. يا يک برابر، يا ده برابر يا طبق سوره بقره هفتصد برابر، يا اصلاً عددي ندارد. خود اين کمک کردن به سائل و محروم براي شخص کمک کننده کليد گشايش است.
يک کسي به پيغمبر گفت: گرفتار هستم. فرمود: يک چيزي به کسي بده. گفت: ندارم، فرمود: کم بده. همان مشکلت را حل مي‌کند. حالا زنده‌ها هم فقط به ما حق ندارند. گذشتگان هم به ما حق دارند. پدران و مادران ما، اقوام ما، دايي و عمه و خاله به گردن ما حق دارند. بالاخره يک سلام ما را جواب دادند. يک قربان صدقه‌ي ما رفتند، همين حق ايجاد مي‌کند. اولاً اگر بتوانيم نزديک شب عيد سر قبرشان برويم. امام باقر مي‌فرمايد: وقتي شما سر قبر آنها بروي، خداوند روح آنها را کنار قبر مي‌‌آورد. بدن در خاک پوسيده است. آن روح حس مي‌کند شما آمديد. پسرش آمده، دخترش آمده، شوهرش آمده، خانمش آمده، دعا مي‌کنند. يکي اينکه سر قبرشان برويم و يکي هم اينکه کمک‌هايي که مي‌کنيم به نيت آنها بکنيم.
اين کمک کردن به ديگران مخصوصاً نزديک عيد اخلاق خداست، خدا نان رسان است و نان نگهدار نيست. يعني خدا راه نان رساني‌اش را باز گذاشته است. «يا دائم الفضل علي البريه» بريه يعني موجود زنده، يا «دائم الفضل» يعني اي کسي که توقفي در رساندن احسان تو نيست. دائمي است! شما وقتي به اقوامتان برسيد، اگر اضافه داشتيد به ديگران هم برسيد، چه کار کرديد؟ اخلاق خدا را به کار گرفتيد. تو که هم اخلاق خدا شدي، رفيق جون جوني خدا شدي، خدا روز قيامت گوش تو را مي‌کشد.    خدا با رفيق‌هاي جون جوني تلخ عمل مي‌کند؟ يک راهي را براي رحمت خدا در دنيا براي خودت باز کردي. يک راهي هم براي رحمت خدا در آخرت به روي خودت باز کردي. مهربان باشيم. يکي باشيم. از کلمه‌ي من بياييم بيرون و بگوييم: ما! نه فقط خانه من، زن و بچه من، پول من، ما! ما شويم و از من در بياييم. من و قوم و خويشانم، من و مردم، فقط خودمان را نبينيم.
شريعتي: همين‌جا دعا مي‌کنم براي آمرزش همه اموات و درگذشتگان و يادشان را گرامي مي‌داريم. مخصوصاً شهدا و شهداي مدافع حرم، خيلي بر گردن ما حق دارند. براي سلامتي مادران و پدران شهدا هم دعا مي‌کنيم که انشاءالله خدا به همه آنها سلامتي و عافيت بدهد. امروز آخرين جلسه‌اي است که خدمت حاج آقاي انصاريان عزيز هستيم. نکات خوبي را در اين جلسات از ايشان شنيديم. بسيار بسيار بهره برديم و خيلي از شما هم استقبال کرديد و از حضور ايشان تشکر کرديد. ما به رسم ادب يک لوحي را از طرف برنامه سمت خدا و از طرف گروه فرهنگ و معارف شبکه سه آماده کرديم که اگر اجازه بدهيد من اين را بخوانم و تقديم شما کنم.
بسم الله الرحمن الرحيم، سرور گرامي جناب استاد حاج شيخ حسين انصاريان، سلام عليکم! نشر و تبليغ معارف قرآن و اهل‌بيت عليهم السلام در دنياي پر تلاطم امروز وظيفه‌اي است که خداي متعال از عالمان وارسته ديني انتظار دارد. بحمدالله حضرت عالي با نيم قرن تلاش و مجاهدت در سنگر وضع و خطاب به تدريس و تأليف در انجام اين مهم موفق بوده‌ايد و ميليون‌ها عاشق و شيفته خاندان عصمت و طهارت از بيان حکيمانه و مواعظ گرانقدر شما بهره برده و با نفس گرمتان با ادعيه‌ي ملکوتي آن بزرگواران انس گرفته‌اند. برنامه سمت خدا و مخاطبين مشتاق آن نيز مفتخر بودند که در اين سال در ايامي که متعلق به بي‌بي دو عالم حضرت صديقه طاهره(س) بود، ميزبان حضرتعالي باشند. اميدواريم به زودي و در فرصت ديگر مجدداً از محضر شما بهره‌مند شويم. با تقديم و احترام گروه فرهنگ و معارف شبکه سوم سيما، برنامه سمت خدا، اسفند 1395.
حاج آقاي انصاريان: پروردگار يک سفارش دارد عام است. آغوش مهر و لطف و محبت شما به روي همه بندگان من باز باشد. اين کار را همه انجام بدهند. به همه محبت کنند. آغوش شما باز باشد، يعني طوري باشد طرف شما بيايند. بيايند دردشان را بگويند. بيايند مشکلشان را بگويند. آغوش شما باز باشد خيلي معنا دارد. راحت بيايند بگويند و بدانند آبرويشان نمي‌رود و شخصيتشان خرد نمي‌شود. آغوش رحمت، انشاءالله که پروردگار از اين ساعت اول سال 96 روز دوشنبه يک بعد از ظهر تا آخر عمرمان تمام لحظات ما ايراني‌ها و بندگان مؤمنش را در هرکجا هستند، بهار قرار بدهد که در اين بهار عمر ما همه نوع گلي براي ديگران بشکفد. يعني وجود ما زمستان نداشته باشد. پاييز نداشته باشد. لحظات ما بهار باشد. در بهار بودن عمرمان هم به خودمان خيلي خوش مي‌گذرد و هم به ديگراني که کنار ما و در ارتباط با ما هستند خوش مي‌گذرد. اصلاً ما بايد کانون ايجاد خوشي براي همه باشيم. کارخانه توليد خوشي و ارزش باشيم.    
شريعتي: مي‌دانم خيلي مشغله داشتيد ولي آمديد و برنامه و جلسه ما را منور کرديد، براي شما هم در سال جديد آرزوي توفيق و سلامتي مي‌کنم و انشاءالله تفسير شما تمام شود. به خانواده محترم هم سلام برسانيد. انشاءالله باز هم به زودي زود شما را ببينيم.
حاج آقاي انصاريان: اعلام کنيد مجموع سمت خداهايي که من در خدمت شما بودم، خيلي سؤالات از من کردند، اين سؤالات را همه به دارالعرفان قم ايميل کنند، ما همه را پاسخ مي‌دهيم.
شريعتي: ما و دوستان ما انشاءالله اين راه ارتباطي را فراهم خواهيم کرد. دست شما را به گرمي مي‌فشارم. براي شما آرزوي توفيق و تندرستي مي‌کنم. شايد خيلي از پدر و مادرها امروز و در اين روزهاي پاياني سال، در خانه‌هاي سالمندان چشم به راه شما هستند. اين فرصت را براي رسيدگي به آنها و محبت به آنها از دست ندهيد.
حاج آقاي انصاريان: اگر مي‌شود و مي‌توانند اين چند روز عيد آنها را به خانه بياورند. اگر بتوانند آنها را نگه دارند عبادت بزرگي است.
شريعتي: بهترين‌ها را براي شما آرزو مي‌کنم. انشاءالله باشيم و بهار روزگارمان را ببينيم. «السلام علي ربيع الانام و نضره الايام»