اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

99-06-05-حجت الاسلام والمسلمين عباسي ولدي – چگونه در برابر مشکلات صبر کنيم؟


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: چگونه در برابر مشکلات صبر کنيم؟
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عباسي ولدي
تاريخ پخش: 05- 06-99
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اي کاش ماجراي بيابان دروغ بود *** اين حرف‌هاي مرثيه خوانان دروغ بود
اي کاش اين روايت پر غم سند نداشت *** بر نيزه‌ها نشاندن قرآن دروغ بود
اي کاش گرگ تاخته بر يوسف حجاز *** مانند گرگ قصه‌ي کنعان دروغ بود
حيف از شکوفه‌ها و دريغ از بهار کاش *** بر جان باغ داغ زمستان دروغ بود
«السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين» سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بينندگان خوب و نازنين‌مان، انشاءالله هرجا هستيد خداي متعال پشت و پناه شما باشد. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي عباسي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عباسي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد، بنده هم عرض سلام و ادب دارم خدمت همه بينندگان عزيز، اميدوارم عزاداري‌ها شما مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد. انشاءالله همه ما در اين محرم حتي شده يک قدم به مکتب امام حسين نزديکتر شويم.
شريعتي: انشاءالله، بحثمان را طبق جلسات گذشته ادامه خواهيم داد.
حاج آقاي عباسي: ما بحث را براساس پنج نکته طلايي از نکاتي که رعايت آنها باعث استحکام زندگي‌ها مي‌شود شروع کرديم و عنوان‌هايش را گفتيم. محبت، احترام، اعتماد، درک متقابل و معنويت در متن خانواده. در مورد محبت که صحبت کرديم تمام شد، به روز اول ذي الحجه و روز ازدواج حضرت زهرا و اميرالمؤمنين خورديم و درسي از زندگي مبارک گرفتيم و نتيجه اين شد که يکي از قشنگ‌ترين ويژگي‌هاي زندگي عالم اين بود که زن و شوهر از همديگر آرامش مي‌گرفتند. اين بحث ما را رها نکرد و تا جايي ادامه پيدا کرد که اگر بخواهيم آرامش بخش باشيم بايد آرامش داشته باشيم. به بحث هدف زندگي رسيديم و گفتيم: کسي که هدفش در زندگي مشخص و معين است با نزديک شدن به هدف احساس آرامش و با دور شدن از هدف احساس بي قراري مي‌کند. تنها هدفي که مي‌تواند به معناي واقعي زندگي انسان را تفسير کند خداست. اگر واقعاً هدف ما در زندگي خداست همه چيز را در زندگي براساس خدا تفسير کنيم. سختي‌ها، رابطه‌ها، سکوت‌ها، خوشحالي و ناراحتي، همه براساس نزديک شدن و دور شدن به خدا بايد تفسير شود.
شريعتي: هرکسي مي‌‌تواند هر هدفي را در زندگي قبول کند اما اگر خدا را انتخاب کرد يکسري الزاماتي دارد و ما داريم در مورد آن الزامات صحبت مي‌کنيم.
حاج آقاي عباسي: اين هدف اندازه يک شعار باقي مي‌ماند و در زندگي اثر نمي‌کند. يک بحثي مطرح شد تحت عنوان سير و سلوک در متن خانواده، خانواده يک فضاي کاملاً مهيا و آماده براي سير و سلوک به معناي حقيقي خود است. پدر و مادر در متن خانواده هستند و احترام به پدر و مادر پايه سير و سلوک است و زمينه عصبانيت در زندگي زياد پيش مي‌آيد و فرو خوردن خشم يکي از اصلي‌ترين ابزار براي رسيدن به خداست. دلخوري و ناراحتي‌ها هست و طبيعي است بين همسر و همسر و برادر و خواهر، گذشت يکي از اصلي‌ترين ارکان سير و سلوک است. اينجا بود که پنج نکته طلايي به اينجا رسيد که گفتيم احترام يکي از ارکان سير و سلوک است. اينجا احترام صرفاً يکي از آداب معاشرت نيست، يک راه براي سير و سلوک است. قابل پيش بيني نبود براي من که بحث امروز من به محرم بخورد، به فال نيک مي‌گيريم که بحث صبر به عنوان يکي از ارکان سير و سلوک به محرم خورد آن هم روزي که شب آن وارد هيأت شويم و روضه حضرت علي اصغر را بشنويم. به صورت طبيعي زندگي‌ها داراي مشکلات کوچک و بزرگ است. زندگي بي مشکل اصلاً وجود ندارد. اگر دنبال زندگي بدون سختي هستيم خلقت انسان را فراموش کرديم. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي‏ كَبَد» انسان در سختي آفريده شده است. من نبايد دنبال زندگي بدون مشکل باشم. نوع مواجه من با اين مشکل و سختي‌هاي زندگي تعيين کننده نوع استفاده من از اين مشکل است. امروز بايد با آيه‌ها و روايت بسيار قشنگ قرآن و اهل‌بيت يک راهي را پيدا کنيم. يک روايتي را در بحث فرو خوردن خشم خواندم که دو قسمت داشت. امام سجاد فرمود: «مِنْ أَحَبِّ السَّبِيلِ إِلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- جُرْعَتَانِ: جُرْعَةُ غَيْظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْمٍ، وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ تَرُدُّهَا بِصَبْرٍ» از محبوب‌ترين راه‌هاي رسيدن به خدا دو جرعه است، جرعه خشمي که با فرو خوردن و کظم غيظ رد کني، جرعه مصيبتي که با صبر آن را رد کني. همه راه‌هاي رسيدن به خدا محبوب است ولي از محبوب‌ترين‌ها دو جرعه است، فرو خوردن خشم و صبر در برابر مصيبت. کسي که در اين راه مي‌افتد محبوب است و با اين آيه مي‌شود يک عمري مستي کرد اگر صبوري کنيم.  گاهي يک سري آيه‌ها را اينقدر مي‌شنويم براي ما عادي مي‌شود. خدا صابرين را دوست دارد. به اندازه‌اي که خدا عظمت دارد صابرين بايد با اين آيه مدهوش باشند. مي‌گويند: فلان مقام عالي رتبه گفته من فلاني را دوست دارم، مدت‌ها در مدهوشي اين جمله من سير مي‌کنم. پيغام آمده امام زمان گفتند: شما را دوست دارند، بايد جان بدهي. خدا گفته: «وَ اللَّهُ يُحِبُ‏ الصَّابِرِين‏» (آل‌عمران/146) راه محبوب، کسي که در اين راه مي‌افتد يک عده آدم هستند که طبق نص صريح قرآن استثنا شدند از همه آدم‌هايي که اهل خسران و زيان هستند. آيه‌ي صريح قرآن که همه حفظ هستيم، «وَ الْعَصْرِ، إِنَ‏ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» (عصر/1-3) انسان در خسران است. يک عده استثنا شدند که چهار ويژگي دارند. «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» ايمان مي‌آورند. «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» اهل انجام اعمال صالح هستند، «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» سفارش به حق مي‌کنند، حواست به حق باشد. توصيه به صبر مي‌کنند. من يک مقدار حواسم را جمع نکنم در حلقه آدم‌هايي مي‌افتم که اهل خسران هستند و خيلي هم زياد هستند. اينها که اهل خسران نيستند حواسشان جمع همديگر است. هي بايد به هم صبر را توصيه کنيم. صبور باش!
چقدر صبر مهم است که اينهايي که اهل خسران نيستند يکديگر را توصيه به صبر مي‌کنند. خداوند در آيه 153 بقره مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين‏» کمک بگيريد از صبر و نماز، در اعمال، نماز و در حالات دروني و صفات صبر. چقدر بايد صبر مهم باشد بين حالات و صفاتي که وجود دارد دا مي‌گويد: صبر. نماز چقدر اهميت دارد، عمود دين است. وقتي صبر کنار نماز قرار مي‌گيرد حواستان باشد صبر چقدر اهميت دارد. حالتي که نماز بين اعمال دارد، صبر بين صفات دارد. آيه که تمام مي‌شود، خدا مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين‏» به همان اندازه‌اي که «والله يحب الصابرين» آدم را مدهوش مي‌کند، «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين‏» هم آدم را مدهوش مي‌کند. معيت يعني خدا اينجاست، رهايت نمي‌کند. صبر داشته باش، قدم به قدم با توست، خيلي اين معيت چيز عجيب و غريبي است. همه ما در معرض صبر هستيم. اگر معناي صبر را درست متوجه شويم، صبر در برابر عبادت و کارهايي که تکليف ماست، صبر در برابر معصيت، صبر در برابر مصيبت، مصيبت هم فقط از دست دادن آدم‌ها نيست. علي(ع) فرمودند: «بِالصَّبْرِ تُدْرَكُ‏ مَعَالِي الْأُمُورِ» مقام‌هاي بالا را اگر مي‌خواهي برسي با صبر مي‌رسي. اگر کسي هواي پريدن به سر دارد بايد حواسش به صبر باشد. بدون صبر نمي‌شود. چطور بايد صبور باشيم؟همه ما مشکلاتي در زندگي داريم، يکي مي‌گويد: فرزندم معلول است. همسرم معلول است. يکي مي‌گويد: بچه‌ام را از دست دادم. يکي مي‌گويد: پدرم را از دست دادم. يکي مي‌گويد: من دچار مشکلات خانوادگي هستم و هرکاري کردم حل نشد. انواع مشکلات را دارم و مي‌دانم بايد صبوري کنم ولي چطور مهم است.
همه ما براي هر مشکلي که راهي براي حل آن وجود دارد بايد تلاش‌هايي که خداپسندانه است و خدا ما را موظف به آن کرده انجام بدهيم. صبر فعال در دين توصيه شده است. همسر بداخلاقي داري، زمينه‌هاي بداخلاقي‌اش را فراهم نکن. اگر ديگران فراهم مي‌کنند، جلوي آن را بگير. نه اينکه بگويي: خدايا رضايم به رضاي تو! هر تلاشي که مي‌شود در راه حل يک مشکل انجام داد، انجام بدهيم. بعضي مشکلات راه حل ندارند، طرف در همين وضعيت کرونا همسرش را از دست داده است. چه کند؟ يک کسي بچه‌اش به دنيا آمده عقب افتاده ذهني است. فعلاً راه حلي براي اين نيست. اينها و کساني که من بايد تلاش کنم ولي تلاش زمان‌بر است، من امروز تلاش کردم فردا نتيجه نمي‌گيرم. در هردو مورد بايد صبوري کرد. آنهايي که تلاش پذير هستند، تلاش کنيم و آنهايي که راه حل ندارد، خواهيم گفت چه کنيد. عنوان سه نکته را بگويم. 1- خدا را بايد بزرگ ديد. 2- صبر را در مسير تعريف کرد.3-  مشکلات را در مقابل نگاه خدا ديد.
چرا صبوري نمي‌کنيم؟ چرا در صبوري ضعف داريم؟ صبر يک قاعده دو دو تا، چهارتاست. وقتي صبر من زياد مي‌شود که احساس کنم چيزي که از دست دادم در مقابلش چيزي که مي‌ارزد به دست آوردم. صبر به شدت نسبت با اين دارد. اين ورزشکارها را ديديد، براي المپيک رفتن سه چهار ماه خانواده‌اش را نمي‌بيند. رژيم غذايي سخت و تمرينات سخت، صبوري مي‌خواهد. اين ورزشکار چرا صبوري مي‌کند؟ چون در برابر سختي‌ها و فراق‌هايي که تحمل مي‌کند به يک هدفي که از نگاه خودش بزرگ است فکر مي‌کند. قهرماني در المپيک! همين سختي‌ها را براي مسابقه استاني تحمل نمي‌کند. براي قهرماني استاني نهايتاً دو هفته بتوانم صبر کنم. براي مسابقات کشوري يک ماه شايد بتوانم تحمل کنم. قاعده صبر اين است. چرا ما نمي‌توانيم صبوري کنيم؟ چون در برابر صبر حواس ما نيست چه چيزي را مي‌گيريم. مشکل ما در مسائل معنوي و اعتقادي در بسياري از موارد اين نيست که بخدا اعتقاد نداريم. مشکل بزرگ ما اين است که به بزرگي خدا ايمان نداريم. به من گفتند: صبرکن به تو خدا را مي‌دهيم. خداي همه کاره عالم را به تو مي‌دهيم. تو وقتي بر مصيبت صبر مي‌کني راهي برايت باز مي‌شود، مقصد راه خدا نشسته است. در سختي‌ها حواست باشد پشت کوه سختي‌ها خدا منتظر توست. اين نکته کليدي‌ترين نکته در صبر است. من بزرگتر از اين راه براي صبوري پيدا نکردم، حواسمان باشد در برابر تحملي که براي سختي‌ها مي‌کنيم خدا را به دست مي‌آوريم و اگر اين ما را آرام نمي‌کند اعتقاد ما به بزرگي خدا کم است.
دو نفر ده ميليون پول داشتند، الآن اين دو نفر ده ميليون ندارند. يکي ناراحت است و يکي خوشحال است. اولي ده ميليون را از دست داده چون از دستش دزديدند. نشسته ناله مي‌زند. دومي اين ده ميليون را به کسي داده با آن کار کند. خوشحال است چون اين ده ميليوني که دستش نيست در قبالش حواسش هست مي‌خواهد سود بزرگتري بدست بياورد و نبود ده تومان برايش مصيبت نيست. بزرگترين دارايي انسان، خداست. هرچيزي که خدا را از من بگيرد، بزرگترين مصيبت است و هرچيزي خدا را به من بدهد، بزرگترين فرصت است. اين روايت امام صادق خيلي عجيب است. مي‌فرمايد: هيچ مصيبتي بالاتر از اين نيست که تو مصيبت را دست کم بگيري. گناه چيزي است که بزرگترين سرمايه مرا از من مي‌گيرد. راضي به وضع موجودت شوي، نخواهي دست و پا بزني و بيشتر خدا بدست آوري. آيه 155 و 156 سوره بقره مي‌فرمايد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين‏، الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏» ما شما را آزمايش مي‌کنيم. در اموالتان نقصي ايجاد مي‌شود، يا کسي را از دست مي‌دهيد، خشکسالي مي‌شود يا محصولات را آفت مي‌زند، «و بشِّر الصابرين» پيغمبر به صابرين بشارت بده. صابرين چه کساني هستند؟ «الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏» صابرين کساني هستند که وقتي مصيبتي براي آنها رخ مي‌دهد، مي‌گويند: ما براي خدا هستيم و به سوي او برمي‌گرديم. يعني صبر در اوج مصيبت با يادآوري خدايي که ما نزدش مي‌رويم اتفاق مي‌افتد، کسي که در مصيبت حواسش به آن سرمايه نباشد نمي‌تواند به راحتي صبوري کند، شايد دو تا قرص بخورد و بي‌خيال شود و آرام شود، ولي اسم اين ديگر صبوري نيست. اعتقاد به اينکه خدا هست، اعتقاد به اينکه خدا بزرگ است، اعتقاد به اينکه خدا همه کاره هست و من با صبر به اين خدا مي‌رسم.
اين ايام در اين جلسات توسل کنيم و از خدا بخواهيم اين نگاه به خدا را به ما بدهد. هرچقدر خدا را بيشتر بشناسيم صبوري ما بيشتر مي‌شود، آن موقع مي‌دانيم معرفت خدا چه اتفاقي را در زندگي انسان ايجاد مي‌کند و به جز اين معرفت نمي‌شود به قله رسيد. شهيد ثاني کتابي دارد بسيار زيباست، شهيد ثاني خيلي حق به عالم تشيع دارد. بچه‌هايش که به دنيا مي‌آمدند، مي‌مردند. ايشان خيلي به اين مصيبت مبتلا شد و اذيت مي‌شد. ديد انگار اين ناراحتي با مقام رضا تناسب ندارد، يک کتابي نوشت «مسکن الفؤاد عند فقد الأحبه و الاولاد» آرامش بخش دلها در هنگام از دست دادن دوستان و بچه‌ها. اين قصه در اين کتاب است که يک روز حضرت عيسي گذرش به مرد نابينايي افتاد که هم فلج بود و هم بيماري پيسي و جذام داشت. تعبير اين است که جذام گوشت بدنش را متلاشي کرده بود. ولي شنيد اين پيرمرد نابينا مي‌گويد: حمد و سپاس خدايي را که مرا از بلايي که بيشتر مردم به آن مبتلا هستند عافيت داد. نابينايي که بيماري جذام دارد و فلج است! حضرت عيسي جلو آمد و پرسيد: خدا چه بلايي را از تو برطرف کرده است؟ گفت: اي روح الله من بهتر از کسي هستم که خدا در قلب او، آن چيزي که در قلب من هست را قرار نداده، معرفت خدا، سرمايه عجيبي است. بعضي از ما توحيد را خوب متوجه نشديم. چقدر حسرت مي‌خورم بابت دعاهاي جوشن کبيري که شب‌هاي قدر خوانده مي‌شود. حواسمان نيست دعاي جوشن کبير درياي معرفت خداست. قرآن درياي معرفت خداست. معرفت ما نسبت به خدا ضعيف است که متوجه نمي‌شويم. حضرت عيسي دست آن مرد را گرفت و به اذن الهي شفايش داد و همه بيماري‌ها از بين رفت. حضرت عيسي بعد از اين رفاقتش را با اين مرد ادامه داد و همراه اين مرد عبادت مي‌کرد. ولي خدا با تو همراه شود در عبادت.
روز ششم محرم است و امشب شب هفتم محرم است. وقتي ما به معرفت خدا به اين اندازه دست پيدا مي‌کنيم چه اتفاقي مي‌افتد؟ در زندگي من سختي افتاده است، بچه من مريض شده و ناقص الخلقه است، همسر بداخلاق دارم و پدر و مادر بد خلق دارم؟ تقصير من نيست، تلاش کردم نشد. اگر مي‌گويند: روغن ريخته را نذر امامزاده نکن، اين ضرب المثل در پيشگاه خدا صحيح است، روغن ريخته را نذر خدا کنيد. خدايا من همسر بدخلقي دارم، بچه عقب افتاده ذهني دارم، بچه‌ام را از دست دادم، مي‌خواهم حالا که از اينجا رانده شدم، از تو مانده نشوم، اين روغن ريخته را نذر تو کنم. مي‌خواهم بخاطر تو صبر کنم. مي‌گويم: آن طرف مصيبت تويي، البته از ابتدا تا انتهاي راه مصيبت اگر بخاطر تو صبر کنم، تو گفتي: مع الصابرين هستي. مي‌خواهم اين را نذر تو کنم. روغن ريخته است، نذر امامزاده مي‌کني. اينطور که شد ديگر براي مصيبت‌ها گلايه نمي‌کنم. از بدترين چيزهايي که انسان را از خدا وا مي‌دارد، گلايه و اعتراض به خداست. هيچوقت اهل گلايه و اعتراض به خدا نشويم. با اين نگاه مصيبت ديگر شکر کردني مي‌شود. خيلي‌ها نذر مي‌کنند زيارت عاشورا با صد لعن و صد سلام بخوانند، خدايا چرا نشد؟ چهل روز زيارت عاشورا خواندم. من با بعضي از اينها روبرو شدم. حتي بعضي با خدا قهر کردند. گفتم: چهل شب زيارت عاشورا خواندي با صد لعن و صد سلام، ديگر حفظ هستي؟ گفت: بله، از اول تا آخر، مي‌گويم: وقتي زيارت عاشورا را مي‌خواني مثل خيلي از ادعيه ديگر سوار يک هواپيمايي شده همينطور اوج مي‌گيرد و اوجش در سجده است. مي‌گويم: مي‌شود قطعه پاياني زيارت عاشورا در سجده را برايم بخواني؟ «اللهم لک الحمد حمد الشاکرين، لک علي مصابهم الحمدلله علي عظيم رضيتي» خدايا شکر و حمد و سپاس براي توست. کدام حمد؟ در ادبيات عرب به حمد الشاکرين، مفعول مطلق نوعي مي‌گويند. اين حمد، حمد کساني است که در پيشگاه تو به مقام شکر رسيدند و شايسته نام شاکرين شدند. اين شاکرين چه شکري در درگاه تو مي‌کنند؟ شاکرين لک علي مصابهم، تو را شکر مي‌کنند بخاطر مصيبت‌هايشان، خدايا شکرت اين مصيبت را به من دادي. من با اين مصيبت تو را بدست آوردم. امام سجاد(ع) مناجات المريدين دارند، وقتي خدا را صدا مي‌زنند، مي‌گويند: «يا نعيمي و جنتي و يا دنياي و آخرتي» بهشت من تويي، دنياي من تويي، آخرت من تويي، اين مصيبت و سختي و تحمل همسر بداخلاق و بچه و پدر و مادر، نعيم و جنت من، همه چيز من تو هستي. «الحمدلله علي عظيم رضيتي» شکر بر اين مصيبت بزرگ! باز هم شکر.
اينکه مي‌گويم آن معرفت عجب سرمايه‌اي است که اگر داشته باشم به کجا مي‌رسم. نکته بعدي اين بود که حواسمان باشد همه مشکلات در مقابل نگاه خداست. خدا را بزرگ ديدي و همه کاره ديدي، «نعيمي و جنتي و دنياي و آخرتي» تک تک اين مشکلات در مقابل نگاه خداست. سوره نوح براي من يکي از قشنگ‌ترين سوره‌هاي قرآن است. شايد يکي از سخت‌ترين امتحان‌هاي حضرت نوح اين بود که در بيابان و دشت، نه دريا، نه رودخانه، مأمور شد کشتي بزرگي بسازد. چند سال طول کشيد، هرکس مي‌آمد و مي‌رفت مسخره مي‌کرد. فقط صبر کرد. آيه 37 سوره هود خيلي قشنگ است. چنين کاري در مقابل نگاه مردمي که دارند دانه دانه مسخره‌اش مي‌کنند. خداوند فرمود: «وَ اصْنَعِ‏ الْفُلْكَ‏ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» حواست باشد اين کشتي را جلوي چشم ما بساز. در سوره طور آيه 48 خدا به پيغمبر فرمود: «وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ‏ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ» در برابر خداي همه کاره و صاحب اختيارت صبر کن. «فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا» داريم نگاهت مي‌کنيم. خدايا در زندگي مشکلات و سختي‌هايي دارم، دارم تحمل مي‌کنم. خدا مي‌گويد: حواست باشد، دارم نگاهت مي‌کنم. وقتي بچه يک کار سختي مي‌کند و پدر ايستاده نگاهش مي‌کند براي انجام آن کار انرژي دارد،  پدر مي‌رود بي انگيزه مي‌شود، مادر مي‌رود بي انگيزه مي‌شود. وقتي ما در مقابل نگاه بزرگي که برايش احترام قائل هستيم کار سخت مي‌کنيم انرژي مي‌گيريم. امشب داريم روضه مي‌رويم. شب هفتم در مجالس امام حسين(ع) شب علي اصغر(ع) است. سرباز شش ماهه امام حسين(ع)، خيلي‌ها به شب هفتم نگاه ويژه دارند. امشب حتماً براي رسيدن به اين اندازه از معرفت التماس کنيد به باب الحوائج علي اصغر(ع). اگر کسي اين اندازه از معرفت به او داده شد ديگر هيچ چيزي در زندگي کم ندارد. در برابر هيچ مشکلي قد خم نمي‌کند و احساس يأس و نا اميدي نمي‌کند.
ما روضه علي اصغر را خيلي شنيديم، دو روايت دارد. روضه حضرت علي اصغر يک قطعه‌اي دارد که خيلي کم گفته مي‌شود. وقتي حضرت علي اصغر به شهادت مي‌رسد با همان قصه‌اي که شنيديد، چه برد جلوي لشگر و چه آمد ببوسد و تير خورد، وقتي حضرت علي اصغر به شهادت رسيد بزرگترين مصيبت کربلا رقم خورد. بچه شش ماهه، بچه‌اي که مادر منتظرش است. يک عبارتي امام حسين دارد غوغاست، حضرت مي‌فرمايد: «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ‏ بِعَيْنِ‏ اللَّهِ‏» اين مصيبتي که بر من نازل شد، ساده است. «هَونَّ» خيلي معناي عجيبي دارد. مي‌شود تحمل کرد، «انّه بعين الله» راحتش کرده است. اينکه در مقابل نگاه خداست. يک پدر و يک پسر شش ماهه را مي‌بيند، چون اين مصيبت مقابل نگاه خداست راحت است.
شريعتي: امروز صفحه 511 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه فتح را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً «1» لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً «2» وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً «3» هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «4» لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً «5» وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «6» وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «7» إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «8» لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا»
ترجمه آيات: به نام خداوند بخشنده مهربان‏، همانا ما گشايش آشكارى را براى تو پيش آورديم. تا خداوند براى تو گناهِ پيش و پس (از هجرت را كه كفّار مكّه به تو نسبت مى‏دهند) ببخشد و نعمتش را بر تو تمام كند و تو را به راه راست هدايت نمايد. و خداوند تو را با پيروزى شكست ناپذيرى يارى نمايد. اوست كه آرامش را به دل‏هاى مؤمنان نازل كرد، تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند و لشكريان آسمان‏ها و زمين براى خداست و خداوند، داناى حكيم است. تا خداوند مردان و زنان با ايمان را، به باغ‏هايى (از بهشت) كه نهرهايى از زير (درختان) آن جارى است، داخل كند، در حالى كه جاودانه در آن باشند و گناهانشان را مى‏پوشاند و اين نزد خداوند، رستگارى و كاميابى بزرگى است. و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خداوند گمان بد دارند، (و مى‏گويند خداوند پيامبرش را يارى نخواهد كرد،) عذاب كند، بدى بر آنها احاطه كرده است، خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و برايشان جهنّم را آماده كرده است كه بد سرانجامى است. و لشكريان آسمان‏ها و زمين براى خداوند است و خدا شكست‏ناپذير حكيم است. همانا ما تو را گواه (بر اعمال) و بشارت دهنده و بيم دهنده فرستاديم. تا به خدا و رسولش ايمان آوريد و او را يارى كنيد و بزرگش بداريد و خداوند را بامدادان و شامگاهان، تسبيح گوييد.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي عباسي: خدايا به حق شش ماهه‌ي امام حسين آرزوي همه کساني که در انتظار فرزند هستند را برآوده کن.
شريعتي: چقدر نام تو زيباست أباعبدالله...
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله طاهرين»