برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راه تشخيص و درمان اشکالات زندگي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عباسي ولدي
تاريخ پخش: 21-03-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همهي بينندهها و شنوندههاي عزيز و نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. سالهاي پيش روزهاي پنجشنبه در برنامه گلبرگ حضور داشتند و نکات بسيار کاربردي خوبي را در حوزه خانواده از ايشان ميشنيديم. حاج آقاي عباسي ولدي که در خدمت ايشان هستيم، سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عباسي: بنده هم عرض سلام و ادب دارم خدمت همه بينندگان عزيز، اميدوارم در اين روزها عقربه زندگيتان به سمت خدا باشد و حال و روز زندگيتان پر از محبت و معرفت خدا و اهلبيت(ع) باشد و لبتان خندان و دلتان شاد باشد.
شريعتي: خيلي از مخاطبين عزيز برنامه درخواست داشتند که يکسري مباحث و نکاتي را در حوزه خانواده و مهارتهاي زندگي را مطرح کنيم. امروز فرصت خوبي است که از حضور شما استفاده کنيم. براي امروز مخاطبان ما چه به ارمغان آوردهايد؟
حاج آقاي عباسي: وقتي قرار شد امروز در خدمت بينندگان باشم فکر کردم چه بگويم، به موضوعي رسيدم که معمولاً عروس و دامادهاي تازه ازدواج کرده از من ميخواهند نصيحت ابتداي زندگي را برايشان داشته باشم، يک بسته پنج تايي مبتني بر معارف ناب اسلام و آيات قرآن و روايات اهلبيت، به ذهنم رسيد با اين مقدمه اين پنج نکته را مطرح کنم. امروز ميخواهيم خودمان دکتر شويم و خودمان هم مريض شويم، ميخواهيم ببينيم مريض هستيم يا نه؟ ميخواهيم خودمان و زندگيمان را معاينه کنيم و با پنج مؤلفه، وقتي دکتر ميرويد فشار و تپش قلب را چک ميکند. ما ميخواهيم نبض زندگي را بگيريم. قبل از اينکه موارد را مطرح کنم، بايد يکي دو نکته مقدماتي را مطرح کنم. از همه خواهش ميکنم هرکسي در ذهنتان وجود دارد غير از خودتان فعلاً پاک کنيد. قرار است خودمان را معاينه کنيم. امروز ميخواهيم خودمان و نقش خودمان را در زندگي معاينه کنيم. در اين پنج موردي که مطرح ميکنم شايد ريشه هفتاد درصد مشکلات را بشود پيدا کرد. به همين دليل خواهش ميکنم با دقت به بحث گوش بدهيد.
حديث بسيار زيبايي هست که «طوبي لمن شغل عيوبه عن عيوب الناس» خوش به حال کسي که عيبهاي خودش او را از عيبهاي بقيه غافل کند. ممکن است بعضي حال زندگيشان خوب باشد و بگويند: ما نياز به معاينه نداريم. نه! صبر کنيد. ويروس کرونا خيلي چيزها به ما ياد داد، يکي از چيزهايي که ياد داد اين است که به سرپا بودن خود اعتماد نکنيد. ممکن است وقتي تست کرونا ميدهيد مثبت شود. چون ويروس دو هفته طول ميکشد فعال شود. بعضي وقتها ويروس هست و تو را نمياندازد ولي به ديگري انتقال پيدا کند. شايد من ناقل ويروس باشم. خواهش ميکنم اگر به نظرتان حال زندگيتان خوب است باز هم به بحث امروز ما گوش کنيد.
پنج نکته طلايي در معاينه زندگي با محوريت خودمان هست. اولين چيزي که اگر نباشد حال زندگيها خراب ميشود و اگر نبود و حال زندگي خوش بود، ابراز محبت است. ما آدم هستيم. آدمها نياز دارند به اينکه به همديگر محبت کنند و از هم محبت بگيرند. وقتي ازدواج ميکنيم خدا به ما کادو ميدهد و اين کادو در آيه 21 سوره روم هست. کادو خدا براي زن و شوهري که وارد زندگي ميشوند چيست؟ «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» آدمهايي که در کادو دادن خوش فکر هستند، ميگردند ببينند عروس و داماد چه نياز دارند و آن را کادو ميدهند. خداي حکيم ميگويد: من از جنس شما براي شما همسراني را آفريدم تا با هم آرامش پيدا کنيد. مودت و دوستي را به شما کادو دادم. امام باقر و امام صادق در مسجد نشسته بودند، يک کسي يک نفر را ديد و گفت: من اين را دوست دارم. امام باقر(ع) فرمودند: «أَلَا فَأَعْلِمْهُ فَإِنَّهُ أَبْقَى لِلْمَوَدَّةِ وَ خَيْرٌ فِي الْأُلْفَةِ» به او بگو دوستش داري چون اين اعلام کردن باعث ميشود مودت شما باقيتر و پايدارتر باشد و اين باعث ميشود الفت بيشتري بگيري، براي الفت و انس شما بهتر است. وقتي محبت ابراز نميشود انگار پايدارياش کم ميشود. اين اعلام و ابراز رابطهها را درست ميکند.
در روايتي داريم رسول خدا فرمود: وقتي کسي را دوست داري به او بگو: دوستت دارم. «فَإِنَّهُ أَصْلَحُ لِذَاتِ الْبَيْنِ» اين براي رابطه شما خوب است. رابطه شما را بهتر ميکند. محبت کنيد و با زبان بگوييد. بعضي ميگويند: خجالت ميکشم! پس چرا وقتي رفيقت زنگ ميزند ميگويي: دلم تنگ شده بود، نوکرتم! اما وقتي مادرش زنگ ميزند سلام حال شما خوب است. همسرش زنگ ميزند: الو سلام چيه؟ بگو... کار نداري؟ خجالت ميکشيدي چرا با دوستت حرف زدي خجالت نکشيدي؟ من نميتوانم بپذيرم که خجالت ميکشم. محبت فقط گفتاري نيست، رفتاري هم هست. اميرالمؤمنين فرمود: «الْبَشَاشَةُ مُخُ الْمَوَدَّةِ» هوا گرم است، دارم به خانه برميگردم. همسايه مرا ميبيند، حال و احوال ميکنم. وقتي داخل خانه ميروم خانمم را ميبينم، ميگويم: خستهام، به بچهام ميگويم: حوصله ندارم. بچه من نياز به خوشرويي من ندارد؟ خوشرويي مخ مودت است. چرا؟ من وقتي شما را ميبينم لبخند ميزنم يعني از ديدن شما خوشحال شدم. بچه من وقتي مرا ميبيند، متوجه ميشود من تازه ياد خستگيهايم افتادم، از اين يک پيامي را دريافت ميکند. دخترم، من اينقدري دوستت ندارم وقتي از صبح تا غروب نديدمت، حالا که ميبينمت خوشحال باشم؟ اين بي انصافي است. براي خانوادهمان دل بسوزانيم. پدر پيري به پسرش زنگ زده، دوست دارد خوش برخوردي بچهاش را ببيند. دلمان براي اهالي خانواده بسوزد. اگر خوش اخلاقي و خوش برخوردي سهميه بندي باشد، اول سهم خانواده هست و مقدم هستند. شايد اين خوش اخلاقي و محبت را سهم خانواده نميدانيم. محبت رفتاري، هديه دادن و خوش برخوردي، استقبال و بدرقه.
گاهي همسر من از خانه بيرون ميرود تا دم در با او بروم. از بيرون ميآيد در را باز کنم. يکي از مشکلات من در بحث محبت اين است که تا اين بحث را مطرح ميکنم ميگويند: کو پول؟؟ در اين شرايط مگر ميشود محبت کرد؟ پول نيست و وضع اقتصادي بد است، ولي با محبت نکردن مشکل بيشتر ميشود يا کمتر؟ وقتي همسر من از فقر من سختي ميکشد، بگذار از فقر اقتصادي فقط زجر بکشد. چرا از فقر محبتي هم بايد زجر بکشد؟ الآن همسرم ميگويد: باشد، چادر مشکلي من از بس آفتاب خورده قرمز شده، صبر ميکنم. زير بار فشار اقتصادي تحمل ميکنم ولي تو محبتت را دريغ ميکني! گاهي اوقات در زندگيهايي که محبت زياد است، رابطههاي عاطفي شديد است، فقر اتحاد را بيشتر ميکند. خانم ميگويد: چرا ناراحت هستي؟ ميگذرد. اصل دوست داشتن است. کنار هم خوش هستيم. آنهايي که زندگيتان مشکل دارد، واقعاً خوب محبت ميکنيد؟ معاينه کنيد، محبت گفتاري، محبت رفتاري، گاهي محبت کتبي، بنويسيد. آنهايي که محبت نميکنيد و حال زندگيتان خوش است ولي مراقب باشيد. عجيب است در يک زندگي محبت نباشد و حال آدمها خوب باشد!
نکته دوم اينکه ما محبت ميکنيم، ديگران هم به ما محبت ميکنند، ميبينيم؟ همسر من به من محبت ميکند ولي نميبينم. وقتي وضعيت اقتصادي مناسب نيست ولي او برايت نامه نوشت، اين را ببين. وقتي غذا را تزئين کرد و آورد، روي ماست با نعنا قلب کشيد، اين را ببين. دارد به تو ميگويد: دوستت دارم. گاهي اوقات مشکل محبت کردن نفر مقابل به من نيست. نديدن محبت است.
احترام، گاهي به عروس و دامادها التماس ميکنم و قسم ميدهم تو را به وجدانتان قسم، دعوا ميکنيد محترمانه دعوا کنيد. ديوار شخصيت همديگر را خرد نکنيد. به هم احترام بگذاريد. اگر همديگر را تحقير کرديم و شخصيت همديگر را خرد کرديم، حتي اگر حال زندگيمان خوب بود بايد منتظر اتفاقهاي بد باشيم. آنهايي که حال زندگيتان ناخوش است، شايد يکجاهايي احترام همسر، احترام پدر و مادر را خرد کرديم. حواسمان نبوده است، احترام نگه داريم. طرز درخواست کردن، بچه يک ليوان آب بيار!! علي جان، ميشود يک ليوان آب بياوري؟ درخواست ميکنم ولي علي جان که ميگويي، احترام است. احترام و محبت رفيق هم هستند. احترام برود، محبت نميماند.
بعضي با بچهشان مشکل دارند. ميگويم: چند بار سلام دادي؟ ميگويد: بزرگتر به کوچکتر بايد سلام بدهد يا کوچکتر به بزرگتر؟ ميگويم: پيغمبر به ما ياد داده بعضي چيزها را ترک نميکنم تا آخر عمرم تا بعد از من سنت شود، يکي سلام دادن به بچه است. به بچه سلام بده. وقتي بزرگ شد، سلام عزيزم، صبحت بخير، ديشب خوب خوابيدي؟ همين سلام چقدر شخصيت به طرف مقابل ميدهد. بچه صبح بلند ميشود، پدر نگاهش ميکند! پدر ميگويد: گشنته؟ آره بابا گرسنه هستم. پدر ميگويد: ديدم سلامت را خوردي! سلام کن بچه... بچه را خرد ميکند. تو سلام بده! حرفها را گوش بدهيم. همسر حرف ميزند، حرفش را گوش بدهيم. يکي از پايههاي تربيت ديني اکرام است. احترام گذاشتن در کنار محبت است. اين دو پايه اصلي هستند. بعضي گله دارند از اينکه پدر يا مادر، زن يا شوهر به آنها حرف زشت ميزند. حرف زشت زدن چقدر خرد کردن شخصيت است! جلوي جمع بچهاش را با يک حرف زشت خرد ميکند. حواسش نيست، پايش به ليوان بخورد و آب بريزد، جلوي همه ميگويد: دست پا چلفتي! خردش ميکند. احترام بگذاريم و احترام گذاشتن را ببينيم.
نکته سوم اعتماد است. اعتماد آقا و سرور محبت و احترام است. اعتماد نبود، محبت و احترام به جايي نميرسند. يکي از اصليترين چيزهايي که اعتماد را از بين ميبرد دروغ است. وقتي آدم دروغ ميگويد ديگر ميميرد. روايت داريم از اميرالمؤمنين، ميفرمايد: دروغگو و مرده يکي هستند. «الْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سَوَاءٌ فَإِنَّ [لِأَنَ] فَضِيلَةَ الْحَيِّ عَلَى الْمَيِّتِ الثِّقَةُ بِهِ» برتري زنده به مرده اين است که زنده اعتماد ميشود. «فَإِذَا لَمْ يُوثَقْ بِكَلَامِهِ [فَقَدْ] بَطَلَتْ حَيَاتُهُ» اگر کسي به حرفش اعتماد نشد، زندگياش باطل ميشود. اعتماد، نگذاريم به هيچ قيمتي يک ترک روي ديوار اعتماد بخورد. هزينه صداقت را پرداخت کنيم ولي دروغ نگوييم. «النجاة في الصدق» اعتماد سازي بکنيم ولي از آن طرف سوء ظن نداشته باشيم. ممکن است همسر من بخواهد اعتماد سازي کند ولي سوء ظن من اجازه نميدهد من اعتماد سازي او را ببينم. من سوء ظن را تير خلاص به زندگي ميدانم. اگر همسر شما به شما سوء ظن دارد، تو چطور نگاه ميکني؟ اعتماد سازي تو در چه حد بود؟ «مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَّنِّ لَمْ يَتْرُكْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلِيلٍ صُلْحاً» چقدر عجيب است. اميرالمؤمنين فرمود: هرکس بر او سوء ظن غلبه کند، هيچ سازشي بين او و دوستش باقي نميماند.
درک متقابل، من بايد بتوانم به اعضاي خانوادهام بفهمانم که تو را ميفهمم. اين هنر ويژهاي است و يکي از اعتراضهاي خيليها در زندگي اين است که چرا پدرم مرا درک نميکند، چرا همسرم مرا درک نميکند؟ درک يعني کارهايش را ببين و شرايطش را درک کن. اگر زحمت ميکشد، زحمت او را ببين. ممکن است زحمتش به اندازهاي نباشد که تو توقع داري. ولي اين تکهي زحمت کشيدن را ببين. دستپخت او آنطور که دوست داري نيست، ميزاني که خوب است را ببين. هندوانه خوب نخريده، هنداونه خريد آب بر سرش نزن! خيار و گوجهاي که خوب خريده را ببين. بچه به سن بلوغ رسيده يک مقدار پرخاشگر شده، درکش کن. شرايط اقتصادي به هم ريخته، دست همسر تنگ است، توقعاتم را مطابق با شرايط اقتصادي تنظيم کنم. دنيايي از محبت در اين مسأله وجود دارد. وقتي ميبينم همسرم در اين شرايط اقتصادي، هنوز توقعاتش مثل قبل است، اذيت ميشوم. حس بدي به او پيدا ميکنم. ولي وقتي ميبينم با شرايط اقتصادي امروز من خوشم ميآيد. خانم باردار است، شرايطش فرق کرده، سخت است، درکش کن. خانه يک خرده به هم ريخته است، تو ناراحت ميشوي! همانطور که قبلاً بودي.
يک کسي نزد رسول خدا(ص) آمد، گفت: من همسري دارم وقتي خانه ميروم، به استقبال من ميآيد. وقتي از خانه بيرون ميآيم بدرقهام ميکند. وقتي ميبيند ناراحت هستم، ميگويد چه چيزي ناراحتت کرده است. اگر ناراحت رزقت هستي خدا آن را به عهده گرفته است. اگر ناراحت امور آخرتيات هستي، خدا انشاءالله همّ و غمّ تو را نسبت به آخرت زياد کند. انشاءالله هميشه غم و غصه با ارزش و مقدسي مثل آخرت داشته باشي. حضرت فرمودند: خدا روي زمين کارگزاراني دارد که يکي از کارگزارانش همين خانم است و اين نصف اجر يک شهيد را دارد. شرايط را درک ميکند. براي درک متقابل يک بيان تشکر، تشکرها را ابراز کنيم. تشکري که حساش معلوم باشد حس ديدن کار است. تعديل و توقع متناسب با شرايط!
نکته بعدي که شاه کليد همه نکات است، ما در شرايط مختلف زندگي نه يکبار و دوبار، بارها بين خودمان و خدا مخيّر ميشويم يکي را انتخاب کنيم. من يا خدا؟ هميشه اينطور نيست که اگر من را انتخاب کنم، دنياي بهتري داشته باشم و خدا را انتخاب کنم آخرت بهتري داشته باشم. نه! در بسياري از موارد انتخاب من يعني انتخاب سختي بيشتر در دنيا، انتخاب خدا يعني انتخاب راحتي بيشتر در دنيا. در صفحات مجازي ورق ميزنم، به صفحهاي ميرسم که عکس ناجور دارد. من بايد انتخاب کنم. اين لذت نفساني دارد، اين لذت را انتخاب کنم يا نگاه نکنم؟ ميآيم رد کنم نميشود. لذت نميگذارد! به ظاهر من به لذت دنيايي ميرسم ولي اگر حواسم باشد که چند بار از اين لذتها را تجربه کنم، نسبت به همسرم بي ميل ميشوم و زندگي و دنياي من به هم ميريزد. وقتي نسبت به همسرم بي ميل شوم، همسرم متوجه شود، زندگي به هم ميريزد. اينجا يک قدرت براي رد شدن ميخواهم، که اسم اين قدرت، قدرت معنويت است. بايد بخاطر خداهاي زندگيمان زياد شود. اگر بخاطر خداهاي زندگيمان زياد نشود، در اين انتخابها نميتوانيم انتخابي بکنيم که خدا دوست دارد.
من ميدانم اگر گذشت کنم مصلحت زندگي من است ولي انتقام براي من لذت دارد. الآن ميخواهم از لذت انتقام بگذرم بايد چه کنم؟ بخاطر خدا، بايد از من خود بگذرم. نميتوانم، چرا؟ چون معنويت خود را تقويت نکردم. امام سجاد(ع) مناجاتي دارند، مناجات خمسه عشر، مناجات زندگي است. «إلهي من ذا الذي ذاق حلاوة محبّتك فرام منك بدلًا؟» خدايا چه کسي است که شيريني محبت تو را چشيد و تو را کنار گذاشت و کسي ديگر را جايگزين کرد؟ «ذاق» بايد چشيد، آنجايي که نميتوانم از صفحه اجتماعي بگذرم، نميتوانم از لذت انتقام چشم بپوشم، نميتوانم لذت بروز خشم و ترساندن ديگران را ناديده بگيرم، نياز به لذت برتري دارم که اگر آن لذت برتر بود به راحتي از اين صفحه اجتماعي، از انتقام، از لجاجت ميگذرم. از لذت غيبت کردن ميگذرم. اين «ذاق حلاوة محبتک» است.
در مناجات شعبانيه بنده به خدا ميگويد: «الهي لم يکن لي حولٌ فانتقل به عن معصيتک الا في وقتٍ أيقظتني لمحبتک» خدايا من هيچ قدرتي ندارم. وقتي يک کلمه منفي سر کلمهي نکره ميآوري، يعني هيچ چيز، «لم يکن لي حولٌ» يعني هيچ قدرتي ندارم که از وادي معصيت تو منتقل شوم مگر وقتي که تو با محبت خود مرا بيدار کني. وقتي عاشق شدم و به درجهاي از محبت رسيدم که رضايت تو براي من مهم شد، به راحتي از انتقام ميگذرم. از لجاجت و بروز خشم و از بداخلاقي و از رفتن در صفحات ناجور راحت رد ميشوم.
شريعتي: يک جمعبندي بفرماييد و اينکه فقط همينها معيار اصلي معاينه ماست يا نکات و معيارهاي ديگري هم هست؟
حاج آقاي عباسي: محبت، احترام، اعتماد، درک متقابل، معنويت. من معتقد هستم که حدود 70 درصد از مشکلات با توجه به اينها حل شدني است، ولي ادعا ندارم که هيچ مسأله ديگر نيست، جزء اصليترينهاست. دکتر اول نبض ميگيرد. محبت و احترام نبض است. امروز به اين پنج نکته دقت کنيد. به لطف خدا اين پنج مورد را اگر خوب در زندگي معاينه کنيم خيلي از مشکلات حل ميشود. براي معنويت دو نکته بگويم. آنهايي که تجربه زندگي متمولانه يا کساني که تجربه زندگي با همسري که از زيبايي چيزي کم ندارد، با ما صحبت کنند. به ما بگويند: اين ثروت و اين زيبايي، چقدر از استحکام زندگيشان را ضمانت کرده است؟ دوم اينکه قديميها ميگويند: دلت خوش باشد. اگر دلت خوش بود در يک چادر کنار همسرت خوش هستي، دلت خوش نبود در کاخ هم باشي باز هم ناخوش هستي. اين يک جمله حکيمانه است. ثروت، زيبايي، تحصيلات، جايگاه اجتماعي و محصولات، جاي هيچکدام از اين پنج مورد را نميگيرد. همسر ثروتمندي دارد ولي اهل اهانت است، اهل بي محبتي است. بپرسيد بين ثروت و محبت و احترام کدام يک را انتخاب ميکنيد، ميگويد: من حاضر هستم زندگي فقيرانه داشته باشم ولي محبت و احترام باشد. حسرت ميخورند به حال کساني که ثروت ندارند ولي محبت و احترام دارند.
شريعتي: حاج آقاي عباسي تأليفات بسيار خوبي دارند که انشاءالله در سايت برنامه خواهيم گذاشت. امروز صفحه 434 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه سبأ و آيات ابتدايي سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهيم کرد.
«قُلْ جاءَ الْحَقُ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ «49» قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ «50» وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ «51» وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ «52» وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ «53» وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ «54»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1» ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «2» يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»
ترجمه آيات: بگو: حقّ آمد و باطل (كارى از آن ساخته نيست) نمىتواند آغازگر چيزى باشد و نه تجديد كننده آن. بگو: اگر من گمراه شده باشم به زيان خود گمراه شدهام، و اگر هدايت يافته باشم پس به (بركت) چيزى است كه پروردگارم به من وحى مىكند، همانا اوست شنواى نزديك. و اگر ببينى وقتى كه كافران (از عذاب سخت) فزع كنند و راه گريزى در كار نيست، و از مكانى نزديك دستگير شوند (تعجب خواهى كرد). (و در آن حال) گويند: به او ايمان آورديم و كجا اين دستيابى به ايمان از راه دور (كه توان بر انجام عمل صالحى ندارند) به سودشان خواهد بود. در حالى كه پيش از اين به آن كفر ورزيدند و از دور دستها تير در تاريكى مىانداختند. (و به پيامبر اسلام تهمتها مىزدند.) (سرانجام) ميان آنان و آن چه مىخواستند جدايى افتاد، همان گونه كه از دير باز با امثال ايشان چنين شد، زيرا آنان در شك و ترديد سختى بودند.
به نام خداوند بخشندهى مهربان، ستايش، مخصوص خداوندى است كه آفريدگار آسمانها و زمين است؛ فرشتگان را كه داراى بالهاى (قدرت) دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا هستند، رسولانى قرار داد. او هر چه را بخواهد در آفرينش مىافزايد، البتّه خداوند بر هر كارى تواناست. هر رحمتى را كه خداوند (به روى) مردم بگشايد، بازدارندهاى براى آن نيست، و هر چه را خداوند دريغ دارد، پس غير او فرستندهاى براى آن نيست، و اوست عزيز و حكيم. اى مردم! نعمتهايى را كه خداوند به شما عطا كرده ياد كنيد، آيا جز خداوند، آفريدگارى است كه از آسمان و زمين به شما روزى دهد؟ جز او معبودى نيست. پس چگونه از حقّ به سوى باطل بازگردانده مىشويد.
شريعتي: جمع بندي فرمايشات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي عباسي: امروز تصميم گرفتيم زندگيهايمان را با محوريت خودمان معاينه کنيم. پنج نکته را گفتيم که ملاک معاينه ما باشد. 1- اهل ابراز محبت هستيم يا نه؟ محبتها را ميبينيم يا نه؟ 2- اهل احترام گذاشتن هستيم يا نه؟ احترامها را ميبينيم يا نه؟ 3- اهل اعتماد سازي و مراقبت از اعتماد هستيم يا نه؟ سوء ظن داريم يا نه؟ 4- درک ميکنيم همسرمان را با ديدن کارهايش و فهميدن شرايطش يا نه؟ 5- چقدر با خدا رفيق هستيم و محبت ما نسبت به خدا و اهلبيت چقدر است؟ اين نکتهها براي خودمان است اما در مواجه با همه اعضاي خانواده، نه فقط عروس و دامادها، با پدر و مادر، با بچه، اينها نکاتي نيست که بگوييم در يک محدوده هست و در يک محدوده نيست. همه با اين نکات خودمان را محک بزنيم. براي ارتباط با خدا و اهلبيت دو توصيه کنم، رابطهمان را با قرآن زياد کنيم و با قرآن رفيق باشيم. با امام زمان(ع) اهل مناجات و درد و دل باشيم، با امام خود خلوت کنيم که به شدت در زياد شدن معنويت به ما کمک خواهد کرد.
شريعتي: انشاءالله ديدار هفتگي شما در برنامه سمت خدا رزق ما شود، اگر بخواهيد يک کتاب از تأليفات خود که جامع باشد و مردم بتوانند استفاده کنند، چه کتابي است؟
حاج آقاي عباسي: «تا ساحل آرامش» بخش قابل توجهي از اين صحبتها را ميشود درونش پيدا کرد. «من ديگر ما» هم مجموعه هست براي پدر و مادراني که دوست دارند فرزندان خود را تربيت کنند.
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي عباسي: الهي که خدا زندگيهايمان را به سمت خودش هدايت کند و دلهاي ما را پر از نور محبت و معرفت اهلبيت(ع) بکند.
شريعتي:«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله طاهرين»