اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

99-01-25-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – سيري در نهج‌البلاغه، شرح خطبه 87


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در نهج‌البلاغه، شرح خطبه 87
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 25- 01- 99
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
به نام اول بي ابتدا و به نام آخر بي انتها، سلام مي‌کنم خدمت شما بينندگان خوب و  نازنين‌مان، انشاءالله هرجا هستيد خداي متعال پشت و پناه شما باشد. انشاءالله در اين روزهاي سبز و بهاري دل و جانتان بهاري و سبز شود و به حق صاحب اين ماه بهترين‌ها نصيب شما شود. حاج آقاي حسيني قمي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.    
حاج آقاي حسيني قمي: سلام عليکم و رحمة الله، عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان عزيز دارم. حتماً با اين بخش از زيارت جامعه کبيره آشنا هستيد. «وَ جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» در باب صلوات روايات زيادي داريم و يکي از زيباترين بيان‌ها همين جمله است. چون زيارت جامعه کبيره سند محکمي دارد از امام هادي و متن بلندي دارد. ما به شما درود مي‌فرستيم، وقتي ما صلوات مي‌فرستيم، صلوات بر پيامبر و اهل بيت، چند خاصيت دارد. ما نمي‌خواهيم پاک شويم و آماده ورود به ماه رمضان شويم؟ کفاره گناهان نمي‌خواهيم. ماه شعبان ماه صلوات است و صلوت شعبانيه را در اين روزها فراموش نکنيم و ذکر صلوات بر محمد و آل محمد را زياد داشته باشيم.
شريعتي: هفته گذشته خطبه 87 نهج‌البلاغه را شنيديم و ويژگي‌هاي متقين را بيان کردند، بحث ما ناتمام ماند، بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، گفتيم خطبه‌اي به نام خطبه متقين داريم، خطبه 193 ک9 در آن خطبه اميرالمؤمنين 110 ويژگي براي متقين بيان فرمودند. يکي هم خطبه 87 هست که حضرت چهل ويژگي براي متقين بيان کردند. مکرر ديدم عزيزاني که اين دو خطبه را جداگانه شرح کردند. کتاب‌هايي فقط شرح خطبه متقين يا خطبه 87 نهج‌البلاغه است. حضرت مي‌فرمايد: «عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ» محبوب‌ترين بنده نزد خدا کسي است که «عَبْداً أَعَانَهُ‏ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ» خدا کمکش کند بر نفس خودش، مرحوم ميرزا حبيب الله خويي صاحب کتاب «منهاج البراعه» يکي از مفصل‌ترين شرح‌هاي نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين است که «أعانه الله» را دو معني کردند. فرمودند: خدا کمک کند تا ما بتوانيم جنود عقلمان را بر جنود جهل غالب کنيم. اخلاص را بر نفاق و جود و سخاوت را بر بخل، تواضع را بر تکبر و همه صفات ديگري که 75 لشگر جنود حق و جنود عقل و جهل در آن ذکر شده است. «أَعَانَهُ‏ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ» يک معني هم اين است که بتوانيم بر هواهاي نفساني غلبه کنيم.
«فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ» اگر خدا کمکش کرد و لشگريان عقل بر لشگريان جهل غلبه کردند، بر هواي نفس غلبه کرد، نتيجه‌اش هميشه در طول زندگي يک دغدغه و نگراني دارد که آيا من بنده خوبي بودم يا نه؟ تکاليفم را عمل کردم يا نه؟ باز نتيجه « فَظهَرَ مِصْبَاحُ‏ الْهُدَى‏ فِي‏ قَلْبِهِ» اگر اين کار را کرد چرغ هدايت در قلبش روشن مي‌شود.
اگر کسي مي‌خواهد چراغ هدايت در قلبش روشن شود بايد يک دغدغه و نگراني داشته باشد. در خطبه 86 خوانديم که اميرالمؤمنين فرمود: اينطور نباشد که بي خيال باشيم. کشاورزي موفق است که هميشه نگراني در کارش باشد. صنعتگر، استاد، معلمي موفق است که هميشه نگراني داشته باشد. اگر به اين درجه رسيد، چراغ هدايت در دلش روشن مي‌شود. مرحوم شيخ محمد بهاري کتابي دارد به نام «تذکره المتقين» از کتاب‌هاي بسيار اخلاقي و عرفاني و تربيتي خوبي است. ايشان مرد عجيبي بود در مقامات معنوي و تعبير لطيفي دارند. ايشان مي‌گويد: خداوند متعال در همه عالم چهار خانه دارد که اختصاص به خداوند دارد. يکي کعبه است، بيت الله الحرام، يکي بيت المقدس است. يکي بيت المعمور، يکي هم قلب مؤمن است. اشاره به اين روايت از امام صادق کردند که «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ‏ حَرَمَ‏ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ» قلب خيلي تعبير لطيفي است. قلب خانه خداست، نگذار غير خدا در اين حرم ساکن شود.
وقتي امام صادق(ع) کعبه آمدند، يک نگاهي به کعبه کردند و فرمودند: کعبه چقدر عظمت داري، خيلي با عظمت هستي. ولي از تو با عظمت‌تر هم هست. امام صادق مي‌گويد: در بين اين چهار خانه، قلب مؤمن از همه بالاتر است. نسبت به مؤمن و خودمان مراقب باشيم.
گر جمله کائنات کافر گردند *** بر دامن کبريا ننشيند گرد
قلب مؤمن حرم الله است. اگر انسان به اين رسيد که هميشه يک دغدغه و نگراني داشت، نتيجه اين است که حضرت مي‌فرمايد: « فَظهَرَ مِصْبَاحُ‏ الْهُدَى‏ فِي‏ قَلْبِهِ». انسان در زندگي هميشه دغدغه دينداري را داشته باشد. نگراني دينداري خودش باشد. در روايت داريم خدا رحمت کند کسي که مي‌داند کجا بوده . کجا هست و کجا مي‌رود. چه کار کرديم؟ بنده‌اي که خدا مي‌خواست بوديم؟ اگر حزن و خوف و دغدغه داشت در دلش چراغ هدايت روشن مي‌شود. شارحين نهج‌البلاغه گفتند، «وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِيَوْمِ‏ النَّازِلِ‏ بِهِ» يک روزي در پيش داريم براي آن روز يک ميزباني و مهماني آماده کنيد. هميشه براي روزي که دستش از دنيا کوتاه مي‌شود، وسايل پذيرايي آماده مي‌شود. اميرالمؤمنين مي‌فرمود: انسان مي‌تواند به جايي برسد که هميشه وسايل پذيرايي براي آن روزي که بخواهد از دنيا برود، مهيا باشد.
در حالات مرحوم آيت الله العظمي بروجردي ديدم، ايشان خيلي مردم بزرگي بودند و مقامات معنوي فوق العاده‌اي داشتند. رفيقي داشتند آيت الله العظمي سيد جمال گلپايگاني که ده سالي با هم، هم درس و هم دوره در اصفهان بودند. مرحوم آيت الله العظمي بروجردي نجف بودند، برمي‌گردند، آيت الله العظمي سيدجمال در نجف مي‌مانند. آيت الله العظمي بروجردي از قم گاهي به سيد جمال نامه مي‌نوشت که مرا نصيحت کنيد! در يکي از نامه‌هايي که نوشتند آيت الله العظمي سيد جمال به آيت الله بروجردي مي‌نويسد: يادت باشد اين مرجعيت نه براي من مي‌ماند و نه براي تو، اين مسئوليت است و مي‌گذرد. از نجف سراغ سعيد العلماء مازندراني مي‌آيند و مي‌گويند: شيخ انصاري گفته شما از من بهتر هستيد. گفت: به شيخ بگوييد: ما قديم‌ها بهتر بوديم. الآن فاصله گرفتيم شما بهتر هستيد. دنبال پست و مقام نبودند. ولي مرحوم آيت الله العظمي سيد جمال به آقاي بروجردي مي‌نوشت که اين مرجعيت نه براي من مي‌ماند و نه براي تو، نزديک است به همين زودي که ما را در يک پارچه سفيد بپيچند و ببرند. انسان مي‌تواند به اينجا برسد. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد:« فَزَهَرَ مِصْبَاحُ‏ الْهُدَى‏ فِي‏ قَلْبِهِ» يک دغدغه هميشه در زندگي انسان باشد و مهياي رفتن باشد.
در قرآن دو جور قلب بيان شده، يک نوع قلب سليم و قلب مريض، «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ‏ سَلِيمٍ‏» (شعرا/89) خدا کسي را مي‌پذيرد که با قلب سليم باشد. يک قلب هم «فِي قُلُوبِهِمْ‏ مَرَضٌ‏ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» (بقره/10) آنچه از ما انتظار دارند، چراغ هدايت در قلب ما روشن باشد. قرآن کريم تذکر مي‌دهد، «وَ لا تُطِعْ‏ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (کهف/28) عده‌اي قلبشان از ياد خدا غافل است و اصلاً کاري به اين چيزها ندارند.
در کتاب مرحوم آيت الله احمدي ميانجي نوشته بود: مراقب باشيد، اگر رسيدي به جايي که از جلسات مذهبي خوشت نمي‌آيد، از يک عالم دين و آدم موجه، مي‌شود شخصيت‌هايي مثل آيت الله بهجت، آيت الله حق‌شناس را ببيند و بدش بيايد. بگويد: اصلاً خوشم نمي‌آيد. اين بيماري است. در سوره مبارکه مؤمنون هست «وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ‏» گاهي مي‌گويند: يک جلسه مذهبي برويم، يک کتاب مذهبي، نشسته دو ساعت يک سريال را ديده، ده دقيقه هم يک سخنراني مذهبي است. بين اين سريال و فيلم سينمايي از حرم امام رضا ناجات شعبانيه پخش مي‌شود، مي‌گويد: کانال را عوض کن! اين خيلي بد است. آدم‌ ساعت‌ها از سرگرمي لذت ببرد و ده دقيقه از حرم امام رضا مناجات شعبانيه نبيند. اين نشانه بيماري است و بايد درمان شود.
«اذا ذُکر الله وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» (زمر/45) به جاي اينکه وقتي نام خدا مي‌آيد لذت ببرد، زيارت امين الله مي‌بيند کيف کند. شب جمعه ما گذشت، چه کار کردي؟ چند ساعت فيلم و سريال، بيست دقيقه هم دعاي کميل مي‌خواندي! اين نشانه ضعف ايمان است که وقتي نام خدا برده مي‌شود، خودش را عقب بکشد. اگر نور دل و چراغ هدايت در قلب انسان روشن شد، براي روزي که بايد برويم وسايل پذيرايي آماده مي‌کنيم. گاهي مي‌گويند: اينقدر از مرگ نگوييد. ما مي‌گوييم: مرگ ترس و نگراني ندارد. در حالات سيدالشهداء هست که هرچه حضرت به ظهر عاشورا نزديکتر مي‌شد درخشش چهره حضرت بيشتر مي‌شد. چون آماده بودند. « وَ أَعَدَّ الْقِرَى‏ لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِيدَ» متقي اين است. مرگ را دور نمي‌بيني. ما آماده هستيم و وسايل پذيرايي را آماده کرديم. «وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ» از سکرات مرگ و جان دادن نمي‌ترسيم. کسي که چراغ هدايت در قلبش روشن شد از اطاعت خسته نمي‌شود.
«نَظَرَ فَأَبْصَرَ» نظر با دقت، نه نگاه سطحي، بصيرت پيدا مي‌کند. «وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ» هميشه ياد خداست. «وَ ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ» از ويژگي متقين اين است از محبت خدا سيراب مي‌شود. از آن آب گوارايي که خدا برايشان آماده کرده است. « إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُورا،عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً» (انسان/5و6) آدم متقي سيراب مي شود از آب گوارايي که خدا آماده کرده است. به اندازه‌اي که سيراب شود، مي‌نوشد. «فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَكَ سَبِيلًا جَدَداً» راه هموار را ادامه مي‌دهد. ابن ابي الحديد مي‌‌گويد: اين ويژگي‌ها، ويژگي‌هاي خود حضرت است. مرحوم آيت الله حق شناس حديثي را ذيل کلمات اميرالمؤمنين دارند خيلي زيباست. ما وسايل پذيرايي را فرستاديم يا نه؟ در اين بحران اگر دست کسي را بگيريم، يک ماه اجاره نگيريم، بگذريم، دست‌گيري کنيم. اگر اين کار را کرديم مهيا شديم. در کافي شريف هست، اميرالمؤمنين فرمود: اگر انسان اينطور بود و وسايل پذيرايي را فرستاد، وقتي تشييع جنازه‌اش مي‌کنند، قسم مي‌دهد زود باشيد. مرا زود برسانيد و معطل نکنيد.
مرحوم آيت الله العظمي بروجردي هفت صبح از دنيا مي‌روند، يازده صبح جنازه براي تشييع آماده مي‌شود. مؤمن قسم مي‌دهد مرا زود برسانيد تا به وعده‌هاي خدا برسم. اگر اينطور نبود، وقتي جنازه‌اش را تشييع مي‌کنند، قسم مي‌دهد اگر مي‌شود مرا نبريد! همه کلام حضرت در يک جمله خلاصه مي‌شود، «قَدْ خَلَعَ سَرَابِيلَ الشَّهَوَاتِ» متقي کسي است که شهوت‌ها و هواپرستي‌ها را از خودش دور کند، «وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ» روايتي ديدم اولين بار مرحوم آيت الله احمدي ميانجي بيان کردند. ايشان هرشب مقيد بودند منبر مي‌رفتند، سه تا پنج دقيقه، پنج دقيقه احکام و مسأله، پنج دقيقه حديث و موعظه و پنج دقيقه روضه مي‌خواندند و از بس گريه مي‌کردند کسي متوجه نمي‌شد چه مي‌گويند. در آستانه ماه رمضان و عبادت و روزه هستيم.
حديث در کافي شريف است، اميرالمؤمنين فرمود: خدا وقتي بنده‌اش گناه مي‌کند، مي‌پوشاند. ولي وقتي اين بنده چهل گناه کبيره کرد، کارش به جايي مي‌رسد، اصرار بر گناه کبيره نتيجه‌اش دشمني با اهل‌بيت است. «فَإِذَا فُعِلَ ذَلِكَ أَخَذَ فِي‏ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏» (کافي/ج2/ص280) هرچيزي با ايمان سازگار نيست. از ديوار مردم بالا نرفتيم، خانه مردم را آتش نزديم. خدا ارحم الراحمين است، ولي همان خدا، اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: اگر چهل کبيره انجام داد و خدا هي پوشاند و باز اصرار کرد، دشمن اهل‌بيت مي‌شود. محبت امام حسين(ع) با اصرار بر کبيره از بين مي‌رود. «وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ» يک غم دارد و آن هم اين است که بنده خوبي بودم؟ پايان خوبي دارم؟ خدا از من راضي هست؟
«فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَكَةِ أَهْلِ الْهَوَى» از کوري فاصله مي‌گيرد، بعضي بصيرت قلبي دارند که انسان به اينها حسرت مي‌خورد. من گاهي نشستم با عزيزاني که بينايي ظاهري ندارند، روشندل هستند، چيزهايي را ديدند که هيچکس نديده است. آدمي که تقوا را رعايت کرد از کوردلي فاصله مي‌گيرد. «وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِيحِ أَبْوَابِ الْهُدَى» متقي به جايي مي‌رسد که خودش کليد هدايت ديگران است. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ‏ إِماماً» (فرقان/74) ما امام متقين شويم، «وَ مَغَالِيقِ أَبْوَابِ الرَّدَى» کليد هدايت و قفل درهاي گمراهي. مرحوم آيت الله قاضي(ره) وقتي جوان‌ها نزد ايشان مي‌رفتند و مي‌گفتند: سير و سلوک و مقامات معنوي ياد ما بدهيد، ايشان يک جمله مي‌گفتند. سير و سلوک شما اخلاق در خانه شماست. سير و سلوک شما اخلاق در خانه است. خانم و آقا با هم خوش اخلاق باشند، گرفتاري هست، ارتباطات بيروني نيست. ولي هنر اين است که سير و سلوک شما اخلاق در خانه هست. پيامبر خدا به اميرالمؤمنين فرمود: «خِدْمَةُ الْعِيَالِ‏ كَفَّارَةٌ لِلْكَبَائِر» کفاره کبائر خدمت به خانواده است. از همديگر خبر بگيريد، خدا نکند يکي از اعضاي فاميل گرفتاري داشته باشند و به دادشان نرسيم. ماه رمضان نزديک هست و ماه رحمت هست، شما هنوز با خانمت قهر هستي؟ با پدر و مادرت قهر هستي؟
در مناقب ابن شهر آشوب هست که بين سيدالشهداء(ع)، امام حسين(ع) و برادرشان محمد حنفيه اختلافي پيش آمد. محمد حنفه نامه‌اي به حضرت نوشت. گفت: ما با هم اختلافي داريم، من بايد سراغ شما بيايم يا شما سراغ من بيايي؟ نوشت چون شما آقا هستي و بزرگ خاندان هستي و عظمت داري شما بيا! به امام حسين نوشت: پدر هردوي ما علي است ولي تو مادري چون فاطمه داري، اگر تمام عالم را پر از طلا کنند باز مادر تو از اين حرف‌ها بالاتر است. برادرجان نامه مرا خواندي، چون تو بزرگ هستي، تو بايد بيايي مرا راضي کني! امام حسين پذيرفت و فرمود: حق با شماست، سراغ برادرش محمد حنفيه رفت و اختلاف را برطرف کرد. خواهش مي‌کنم بزرگترها راه بيافتند و قدم بردارند اگر در فاميل افرادي با هم اختلاف دارند، آشتي بدهند.
شريعتي: انشاءالله همه جزء متقين باشيم، با چراغ‌هايي که پيش راه ما قرار گرفته است مثل نهج‌البلاغه و صحيفه سجاديه و آيات قرآن کريم. نکات خوبي را شنيديم. امروز صفحه 376 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«ما أَغْنى‏ عَنْهُمْ‏ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ «207» وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ «208» ذِكْرى‏ وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ «209» وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ «210» وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ «211» إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ «212» فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ «213» وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ «214» وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «215» فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ «216» وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ «217» الَّذِي يَراكَ حِينَ تَقُومُ «218» وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ «219» إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «220» هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى‏ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ «221» تَنَزَّلُ عَلى‏ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ «222» يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ «223» وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ «224» أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ «225» وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ «226» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»
ترجمه آيات: آنچه برخوردار بودند، در دفع عذاب به كارشان نيايد. و ما (مردم) هيچ منطقه‏اى را هلاك نكرديم، مگر آن كه بيم‏دهندگانى داشتند. تا مايه‏ى پند و عبرت باشد، و ما ستمكار نبوديم (كه بدون هشدار مجازات كنيم). و قرآن را شيطان‏ها نازل نكرده‏اند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بى‏شك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند. پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد. و خويشان نزديكت را هشدار ده. و براى مؤمنانى كه از تو پيروى كرده‏اند، بال خود را بگستر (و متواضع باش). پس اگر سرپيچى كردند بگو: قطعاً من از آنچه انجام مى‏دهيد بيزارم. و بر (خداى) عزيز و مهربان توكّل كن. خدايى كه چون (به نماز) برمى‏خيزى تو را مى‏بيند. و حركت تو را در ميان سجده كنندگان (نيز مى ‏بيند). زيرا كه اوست شنوا و دانا. آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‏آيند؟ بر هر دروغساز گنه پيشه‏اى فرود مى‏آيند. (زيرا اين افراد) به سخنان شياطين گوش فرا مى‏دهند و بيشترشان دروغگويند. (پيامبر اسلام شاعر نيست، زيرا) شاعران را گمراهان پيروى مى‏كنند. آيا نديدى كه آنان در هر وادى سرگشته مى‏روند؟ و مطالبى مى‏گويند كه به آن عمل نمى‏ كنند؟ مگر آنان (شاعرانى) كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده و خدارا بسيار ياد مى‏كنند، و پس از آن كه مورد ستم قرار گرفتند (به دفاع از خود) يارى مى‏طلبند (و با شعر از مظلوميّت خود دفاع مى ‏كنند) و كسانى كه ظالمند، به زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد و حسن ختام فرمايشات شما را بشنويم.
حاج آقاي حسيني قمي: آيه پاياني که تلاوت شد، «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» در آيات قرآن بشارت و انذار کنار هم هست، تا از عذاب اهل دوزخ مي‌گويد بلافاصله از نعمت‌هاي اهل بهشت مي‌گويد. اينجا همينطور است. آيات قبل در مورد انذار گنهکاران بود، بلافاصله مي‌گويد: «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» وقتي ظلم يزيد به سيدالشهداء گفته مي‌شود، آخرش مي‌گويند: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» ولي يادمان باشد ظلم‌ها متفاوت است، يکوقت ظلم در حد ظلم يزيد و فرعون است و يکوقت ظلمي است که ما مي‌کنيم. اگر به زن و بچه خودم ظلم کردم، به شريکم ظلم کردم و به کارگر و زيردست خودم ظلم کردم، دستم برسد همان ظلم را مي‌کنم. اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: فرداي قيامت که روز انتقام مظلومين است. خيلي سخت‌تر از ظلمي است که امروز ظالم در دنيا کرده است. فرداي قيامت انتقام مظلوم از شما سخت‌تر از ظلمي است که کرديد.
شکست شيشه دل را مگو صدايي نيست *** که اين صدا به قيامت بلند خواهد شد
«وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» در قرآن فقط يکجا خدا حمد خودش را مي‌گيرد، ما پدرم ظالمان را درآورديم. وقتي نعمت به بنده‌ها مي‌دهد، انسان را مي‌آفريند الحمدلله نمي‌گويد. وقتي پدر ظالم را درمي‌آورد الحمدلله مي‌گويد. مرحوم سيد حسين قاضي پسرعموي سيد علي آقاي قاضي بودند، مي‌گويد: استاد ما مي‌فرمود: گاهي خدا ظلم‌هاي ما را تحمل مي‌کند. ولي بعضي ظلم‌ها را زود انتقام مي‌گيرد، از جمله ظلم به مظلومي که پناهي نداشته باشد. امام حسين فرمود: پسرم بپرهيز از ظلم به کسي که جز خدا ياور ندارد. ظلم بد است ولي يادت باشد مرحوم قاضي مي‌گفت: بعضي ظلم‌ها را خدا زود انتقام مي‌گيرد. امام حسين فرمود: «يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ‏ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» از اين بپرهيز که خدا زود انتقام مي‌گيرد. خدا را قسم مي‌دهيم به حق صديقه طاهره ما را با اوصاف متقين در حي که قابليت داريم نزديک بگرداند.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»