اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-09-26-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-شرح خطبه اول نهج البلاغه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين (خطبه اول)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 26- 09-98
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و گرانقدرمان، انشاءالله هرجا هستيد خداي متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقاي حسيني قمي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي حسيني قمي: سلام عليکم و رحمة الله، عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان عزيز دارم. قبل از شروع بحث يادآوري کنم بحث آلودگي هوا يک بخش عمده‌اي را بايد توجه داشت که حق الناس است، اگر ما سهمي در آلودگي داشته باشيم حق يک جمعيتي را از بين برديم. غير از مسئوليتي که مديران دولتي دارند، گاهي آدم يک اتوبوس در شهر مي‌بيند که يک دودي دارد به اندازه پنجاه ماشين شخصي است ولي ما از سهم خود غفلت نکنيم. در خطبه 176 اميرالمؤمنين مي‌فرمايند: «فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ» اگر مي‌توانيد طوري از دنيا برويد که خون کسي بر گردن شما نباشد. آدم مي‌گويد: يعني چه؟ مگر ما آدم کشتيم؟ اين جمله به ما چه ربطي دارد؟ ولي اين حوادث تلفات جاني که دارد هرکسي به اندازه سهم خودش مسئول است. دولت جاي خود، ولي هرکسي به سهم خود مسئول است. اگر موتور من دودزا است و حال اصلاح کردنش را ندارم، به سهم خودم در آلودگي هوا و بيماري عده‌اي سهيم هستم. بايد خيلي مواظب باشيم.
بحثي که اين روزها مطرح شد، آمار دادند در هفت ماه گذشته بيش از هزار و دويست عابر پياده در تصادفات جان خود را از دست دادند. يعني روزي ده نفر، اين ربطي به برجام و چيزهاي ديگر ندارد. ما بايد رعايت کنيم. اين عدد بسيار بالايي است. تمام پيام‌ها را مطالعه کردم و يکسري را بايد پاسخ بدهيم. يک مورد که خيلي پرسيده بودند، در مورد رد مظالم بود که گفته بودند: در ماه ربيع الاول نتوانستيم بدهيم، الآن مي‌توانيم بدهيم؟ اولاً اگر مقلد مقام معظم رهبري هستند، در بحث رد مظالم ايشان مقيد بودند که بايد از مجتهد اجازه گرفت. الآن نظر ايشان تغيير کرده، مي‌گويند: اجازه لازم ندارد. بنابراين اگر کساني مقلد مقام معظم رهبري هستند، اجازه نياز ندارد. اما اگر مقلد ديگر مراجع هستند، در مبالغ کم گفتند: اجازه نياز نيست. يکوقت مبالغ سنگيني کسي بر عهده دارد و آن نياز به هماهنگي دارد. ما دلمان مي‌خواهد فرهنگ سازي شود که مردم خودشان فقرا را شناسايي کنند.
چند بار در بحث خمس گفتيم که يک بحث سهم امام و يک بخش سهم سادات است، گفتيم: در بخش سهم سادات، عده‌اي از مراجع مثل مرحوم آيت الله العظمي خويي، آيت الله العظمي تبريزي، مراجع فعلي آيت الله صافي گلپايگاني، آيت الله سيستاني در بخش سهم سادات مي‌گويند: خودتان به سادات فقير بدهيد. شما فردا دفتر آيت الله العظمي صافي برويد، دفتر آيت الله العظمي سيستاني برويد، مي‌گويند: سهم سادات را براي چه به ما مي‌دهيد؟ يک شبکه خيلي بزرگي مي‌خواهد براي پيدا کردن سادات نيازمند، يک شبکه طولاني نياز دارد. دفاتر مراجعي مثل مرحوم آيت الله العظمي خويي، آيت الله العظمي تبريزي و آيت الله صافي و آيت الله سيستاني اصرار دارد شما خودتان سهم سادات را به فقرا بدهيد. اگر مقلد مراجع ديگر هم هستند که مي‌توانند اجازه بگيرند يا در سهم امام بارها عرض کرديم اگر يکوقت شک و شبهه در دلتان هست و شيطان وسوسه مي‌کند، از مرجع تقليد اجازه بگيريد و خودتان پرداخت کنيد. آيت الله العظمي سيستاني در عراق کلاً سهم امام را فرمودند: خودتان بپردازيد. يعني اين خدمتي نيست که ما حتماً به دست مرجع برسانيم يک خدمتي است. اين يک بار سنگيني است که به دوش اين مرجع بزرگوار است. گفتيم کسي سهم امام خدمت آيت الله العظمي حجت آورده بود. وقتي مي‌خواست برود، عقب عقب مي‌رفت، گفتند: چرا عقب عقب مي‌روي؟ گفت: مي‌خواهم قيافه آقا را در نظر بگيرم فرداي قيامت پيدايش کنم و بگويم: من امانتم را دست اين دادم. يک بار سنگيني است. رد مظالم هم همينطور است.
شريعتي: مقدمه پر باري بود. در خوزستان هم سيل آمده و آب گرفتگي معابر مشکلاتي را ايجاد کرده است. انشاءالله به زودي حل شود. امروز هم خطبه‌ي اول از نهج‌البلاغه شريف اميرالمؤمنين علي(ع) را خواهيم شنيد.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، «ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ‏ سُبْحَانَهُ‏ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ فَأَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ» خطبه اول طولاني شد، سعي مي‌کنيم با اينکه نکات فراواني دارد زود تمام کنيم. توضيحاتي عرض کنم، در اين قسمت اميرالمؤمنين اشاره کردند که خداوند توبه آدم را پذيرفت. مجال توبه را خداوند به حضرت آدم داد. به مناسبت اينکه از توبه حضرت آدم سخن گفتيم، خيلي‌ها نوشتند ما يک گناهي کرديم، توبه کرديم و يقين نداريم. نبايد اينقدر شک و ترديد داشته باشيم و يقين داشته باشيم خدا توبه را قبول مي‌کند. از امام صادق(ع) روايت است که فرمودند: کسي گناه کرد و پشيمان شد، قبل از اينکه استغفرالله بگويد، خدا مي‌آمرزد ولي بايد پشيمان شود. به رحمانيت پروردگار ترديد نداشته باشند. پشيمان شدي قبل از اينکه استغفرالله بگويي خدا مي‌آمرزد. خداوند توبه حضرت آدم را پذيرفت، گفتيم: دعايي که دست به دست از حضرت آدم به انبياء و به خاتم الانبياء رسيده است. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي‏ وَ يَقِيناً صَادِقاً حَتَّى يَذْهَبَ بِالشَّكِّ عَنِّي حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ لِي وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتَ لِي» خدايا ايماني با سه ويژگي مي‌خواهم، ايماني که با همه وجودم عجين شود. يقيني که باور داشته باشم.
«وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ فَأَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ» خدا به حضرت آدم وعده داد که غصه نخور، دوباره به بهشت برمي‌گردي. هبوط به دنيا پيدا کرد که دار ابتلاء هست. مرحوم ابن ميثم بحراني قديمي‌ترين شرحي که مفصل هست براي ابن ميثم هست. از علماي بزرگ شيعه هست، ايشان تذکري ذيل اين خطبه نوراني دادند و مي‌فرمايند: در قصه حضرت آدم و شيطان نکات فراواني هست و يکي اين است که يادت باشد حضرت آدم بخاطر لغزشي که ترک اولي بود و گناه نبود، اينقدر نگران بود. ما نبايد نگران باشيم در برابر گناهان مسلمي که انجام مي‌دهيم. حضرت آدم خيلي نگران شد و اينقدر گريه کرد و التماس کرد، ولي بخاطر يک ترک اولي اينقدر نگران شد. مرحوم ابن ميثم در شرح نهج‌البلاغه فرمود: آنوقت ما براي گناهان مسلم اينقدر نگران نيستيم. يک شعر زيبايي ايشان نقل مي‌کند که عربي است. شعري ديدم مرحوم شيخ بهايي سروده در کتاب نان و حلوا است. مي‌گويد:
جد تو آدم بهشتش جاي بود *** قدسيان کردند بهر او سجود
يک گنه کرد گفتندش تمام *** مذنبي مذنب، برو بيرون خرام
تو طمع داري که با چندين گناه *** داخل جنت شوي اي رو سياه
شيخ بهايي نمي‌خواهد کسي را نااميد کند، حواسمان باشد با يک ترک اولي حضرت آدم اينقدر نگران بود. ما اينقدر گناه داريم، خدا رحمت کند مرحوم آيت الله غروي اصفهاني که استاد آيت الله خويي بود. استاد آيت الله ميلاني و اين بزرگان بود. ديواني دارد خيلي مفصل است. مي‌گويد:
سينه‌ي تنگم مجال آه ندارد *** جان به هواي لب از تو راه ندارد
از گنه من مپرس که زاده آدم *** ناخلف هستي اگر گناه ندارد
اين فقيه مي‌خواهد بگويد: بالآخره ما گرفتار مي‌شويم. اين همه شيطان قسم خورده است ولي مهم اين است که اگر انسان فريب خورد مي‌تواند برخورد فرشته گانه داشته باشد، برخوردي مثل حضرت آدم داشته باشد، يا برخوردي مثل ابليس. ابليس لجاجت کرد اما حضرت آدم و فرشتگان در اعتراضي که کرده بودند، گفتند: ما اشتباه کرديم. حضرت آدم هم توبه کرد. ما معصوم نيستيم ولي حواسمان باشد که اين نگراني را در برابر گناه داشته باشيم. حرف مرحوم اين ميثم بحراني در نهج‌البلاغه اين است که اين قصه حداقل اين را به ما ياد بدهد که نگران گناهانمان باشيم.
مطلب دوم اينکه در ذيل کلام اميرالمؤمنين در قرآن کريم هم هست، چه درختي بود که حضرت آدم از آن استفاده کرد و اين اتفاقات پيش آمد. معاني مختلفي گفتند، بعضي گفتند: گندم، ولي يادآوري کنم، ما در منابع ديني‌مان نداريم، در تورات آمده آن درخت، درخت علم و دانش بود. درخت معرفت بود. چون حضرت آدم رفت معرفت پيدا کرد، خدا گفت: من آدمي که معرفت داشته باشد، نمي‌خواهم در بهشت باشد. بيرون برو! اگر عزيزان مراجعه کنند در صفر تکوين، صفر پيدايش، باب دوم شماره 16 هست، عين عبارت اين است: «خداوند آدم را امر فرمود: از همه درختان باغ بي ممانعت بخور اما از درخت معرفت زنهار، نخوري که اگر خوردي هر آينه خواهي مرد.» اين نقطه مقابل آن است که ما داريم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ‏» (ذاريات/56) همه چيز براي معرفت و شناخت است. در معارف ديني نداريم که درخت، درخت علم و دانش بود ولي اين تعبير در تورات هست.
نکته بعدي اينکه چطور شيطان حضرت آدم را فريب داد؟ مرحوم اين ميثم فرمودند: شيطان از يک راهي وارد شد، در سوره طه آيه 120 هست «هَلْ‏ أَدُلُّكَ‏ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى» ابليس گفت: مي‌خواهي درختي را به تو نشان بدهم که اگر از اين درخت استفاده کني در بهشت جاودانه مي‌شوي. شارحين نهج‌البلاغه تذکر دادند: اي انسان، اي بني آدم مواظب باش. يکي از وسوسه‌هاي ابليس اين است که مي‌گويد: تو اين کار را کني، عمرت جاودانه مي‌شود. يقين داشته باشيد عمر جاودانه در دنيا نيست. فريب اين وسوسه شيطان را نخوريد. بعضي هشتاد سال دارند مي‌گويند: ما هيچ مشکلي نداريم، بيماري نداريم، بنايي بر مرگ نداريم. شيطان هم از اين راه وارد شده و ما را وسوسه مي‌کند. اينکه کي مسئوليت ندارد و از اين پست به آن پست مي‌رود، يقين بداند که روزي مسئوليتش تمام مي‌شود و براي ما هم که در دنيا زندگي مي‌کنيم، يک روزي همه چيز تمام مي‌شود.
نکته ديگري که در ذيل اين نکات اميرالمؤمنين، شارحين نهج‌البلاغه تذکر دادند و نکته مهمي است، در قصه حضرت آدم خيلي حرف است. از نکاتي که قبلاً اشاره کرديم، مي‌گويند: تمام امتياز حضرت آدم و فرشتگان اين بود که پذيرفتند ما اشتباه کرديم. «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيم‏» (بقره/32) حضرت آدم هم پذيرفت ولي شيطان نپذيرفت. اين درس بزرگي از قرآن است که چرا اميرالمؤمنين يک خطبه مفصل را به اين داستان اختصاص مي‌دهند؟ چرا در خطبه قاصعه مفصل به اين مطلب مي‌پردازند؟ اي انسان اشتباه نکن و اگر اشتباه کردي، بپذير. متأسفانه ما در زندگي اجتماعي و خانوادگي، در زندگي سياسي حاضر نيستيم بگوييم اشتباه کرديم، زير بار نمي‌رويم. در اين چهل سال شما چند بار شنيدي که کسي بگويد: من اشتباه کردم، اين راه را رفتم، اگر اينطور عمل مي‌کردم، داستاني از مرحوم آيت الله العظمي بروجردي شنيدم که خيلي تأثيرگذار است. آيت الله شبيري زنجاني نقل مي‌فرمودند، از قول داماد مرحوم آيت الله بروجردي، آيت الله علوي طباطبايي بودند که در تهران از ائمه جماعات بودند و از دنيا رفتند.
ايشان مي‌گفتند: روزي من در اتاق آيت الله بروجردي وارد شدم، ديدم عده‌اي از علما نشستند ولي جلسه در سکوت عجيبي فرو رفته است. سکوت غمباري حاکم بود. تعجب کردم که هيچکس حرف نمي‌زد. من کنار دست مرحوم آيت الله حاج آقا علي صافي گلپايگاني نشستم، گفتم: چه خبر است؟ سکوت سنگيني است؟ گفت: آيت الله العظمي بروجردي مطلبي فرمودند که اين سکوت به دنبالش است. گفتم: چه؟ گفتند: ايشان فرمودند من در موضوع کشف حجاب تصميم گرفتم قيام کنم. وقتي رضاخان مسأله کشف حجاب را مطرح کرد که اجباري شد، تصميم گرفتم قيام کنم و کشته شوم و به فيض شهادت برسم. ولي اطرافيان من، مرا منصرف کردند و گفتند: اين صحيح نيست و بماند براي آينده. الآن متأسف هستم که اين کار را نکردم و از فيض شهادت محروم شدم! ايشان فرمودند: وقتي آيت الله العظمي بروجردي اين مطلب را گفتند، يکي از علماي بزرگواري که کنار دستشان بودند، يک جمله‌اي گفتند و شروع کردند ده دقيقه‌اي خدمات آيت الله العظمي بروجردي را گفتند که شما اين کار را کرديد، اين کار را کرديد. هفتصد شاگرد تربيت کرديد، خدمات ايشان را بيان کردند. آقاي بروجردي فرمودند: درست است ولي اگر محاسب شما بوديد، مشکلي نداشت. ولي مگر نشنيديد در روايت هست «أَخْلِصِ‏ الْعَمَلَ‏ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِيرٌ» عمل با اخلاص بياور. کسي که بررسي مي‌کند دقيق است! در کارهايي که من کردم اخلاص داشتم يا نه! اين حرف خيلي عجيب است از اين مرد بزرگ.
دوباره جلسه در سکوت فرو رفت، آيت الله العظمي گلپايگاني در مجلس بودند، کنار دست آقا بودند. گفتند: يک سؤالي از شما دارم. مي‌بينند آقاي بروجردي خيلي ناراحت است و افسرده است. آيت الله العظمي گلپايگاني مي‌گويد: شما سند اين حديث را قبول داريد يا نه؟ «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء» در امالي شيخ طوسي و در «من لا يحضر» شيخ صدوق است. خون شهيد را اگر مقايسه کني با مرکب عالم، مرکب عالم از خون شهدا بالاتر است. اين حديث را قبول داريد يا نه؟ سندش معتبر است؟ مي‌گويد: بله، مي‌گويد: پس شما اين خدمت را انجام داديد، وسايل الشيعه را تنظيم کرديد، سند حديث را قبول داريد. اين حديث را که مي‌خوانند يک مقدار آرام مي‌شوند و مي‌گويند: اميدم به همين است که مصداق اين جمله باشم.
شخصيتي با اين عظمت که الآن هرکسي افتخار مي‌کند که من فلان درجه به ايشان نزديک بودم و شاگرد ايشان بودم اما مي‌گويد: اگر فلان روز اين کار را کرده بودم و به شهادت رسيده بودم بهتر از اين کاري بود که اطرافيان مرا منصرف کردند. در زندگي بپذيريم، اينکه قرآن و اميرالمؤمنين اين داستان را مفصل آوردند براي اينکه بپذيريم، اگر در زندگي سياسي، روابط اجتماعي و خانوادگي مي‌پذيرفتيم که اگر اين کار را کرده بوديم بهتر بود. هرجا جلوي ضرر را بگيري منفعت است. نکته آخر اينکه ذيل اين خطبه نکته خيلي زيبايي را مفسرين گفتند، دو تا از راه‌هاي مهم فريب شيطان که در قرآن است، را عرض کنم. دو تا از سياست‌هاي شيطاني شيطان، 1- بد را خوب جلوه مي‌دهد. 2- خوب را بد جلوه مي‌دهد. چيز بد را خوب جلوه مي‌دهد. «وَ إِذْ زَيَّنَ‏ لَهُمُ‏ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم‏» (انفال/48) شيطان کارش تزئين کردن است. 2- کار خوب را بد جلوه مي‌دهد، «الشَّيْطانُ‏ يَعِدُكُمُ‏ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» (بقره/268) در اين اوضاع بد اقتصادي که همه گرفتار هستند، مي‌خواهد به کسي کمک کند، معلوم نيست ديگر چنين فرصتي براي کمک کردن پيدا کنيم، اين شيطان است که وعده فقر مي‌دهد و مي‌گويد: نکن! اما خدا مي‌گويد: نترسيد، کسي با ايثار و سخاوت فقير نمي‌شود.
ما در مقابل اين فريب شيطان چه کنيم؟ 1- به خدا پناه ببريم. «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» (اعراف/199) از امام صادق(ع) داريم که جامع‌ترين آيه اخلاقي در قرآن اين آيه است. از عفو و گذشت نگذر، به نيکي فرمان بده، از آدم‌هاي جاهل اعراض کن. اين کار، کار آساني نيست. گذشت کار هرکسي نيست. فرمان به نيکي کار هرکسي نيست. در قرآن داريم «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» (فرقان/72)، «وَ إِذا خاطَبَهُمُ‏ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) يک کسي نادان است و سر به سر ما گذشت، تو چيزي نگو! گذشت کن. عفو و فرمان به نيکي و اعراض از جاهلين آسان نيست. «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ‏ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (اعراف/200) اگر شيطان وسوسه مي‌کند آقا عفو چيست؟ انتقام! يقين داشته باشيد در هر گذشتي سر و کله شيطان پيدا مي‌شود. آيات قرآن ارتباطي با هم دارند. اينقدر توجيه مي‌کند که عفو و فرمان به خوبي را ببندد. لذا مي‌گويد: به خدا پناه ببر، «انه سميع عليمٌ» چه ارتباطي بين اين دو آيه هست؟ خدا مي‌داند.
اگر شما دنبال عفو و گذشت و فرمان به نيکي بودي، خدا احکم الحاکمين است. خدا سميع و عليم است. يقين داشته باشيد. صائب تبريزي شعري دارد که خيلي زيباست.
شکست شيشه‌ي دل را مگو صدايي نيست *** که اين صدا به قيامت بلند خواهد شد
بعضي مي‌گويند: ما ظلم کرديم و هيچ اتفاقي هم نيفتاده است، ما بر خر مراد سوار هستيم! اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: «يَوْمُ‏ الْمَظْلُومِ‏ عَلَى‏ الظَّالِمِ‏ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُوم‏» آقاي ظالم که امروز ظلم کردي و خيلي خوشحال هستي، يادت باشد فرداي قيامت، روزي که خدا انتقام مظلوم را از شما مي‌گيرد، به مراتب سخت‌تر از روز دنيا هست.
شريعتي: انشاءالله انس ما با نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين بيشتر شود و زير سايه‌ي پدري‌هاي اميرالمؤمنين باشيم. امروز صفحه 258 قرآن کريم، آيات 19 تا 24 سوره مبارکه حضرت ابراهيم (ع) را تلاوت خواهيم کرد.
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ‏ جَدِيدٍ «19» وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ «20» وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ «21» وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «22» وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ «23» أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»
ترجمه آيات: آيا نديدى كه خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد؟ اگر بخواهد شما را مى‏برد و آفريده‏اى جديد (به جاى شما) مى‏آورد. و اين تبديل و جابه جايى، براى خداوند سخت نيست. و (در قيامت، مردم) همگى در پيشگاه خدا ظاهر شوند. پس ضعيفان به مستكبران گويند: ما (در دنيا) پيرو شما بوديم، پس آيا (امروز) مى‏توانيد چيزى از عذاب خدا را از ما بازداريد؟ (آن‏ها در پاسخ) گويند: اگر خداوند ما را (به رهايى از عذاب) هدايت كرد، قطعا ما شما را هدايت مى‏كنيم بر ما يكسان است كه فرياد و ناله بزنيم يا صبر كنيم (و ضجّه‏اى نزنيم) براى ما هيچ راه نجاتى نيست. و (چون كار كيفر و پاداش به اتمام رسد) شيطان (از روى ملامت به دوزخيان) گويد: همانا خداوند به شما وعده داد، وعده راست و من به شما وعده دادم، ولى با شما تخلّف كردم، من بر شما تسلّطى نداشتم، جز آن كه شما را دعوت كردم و شما (به ميل خود) استجابت كرديد. پس مرا ملامت و نكوهش نكنيد و خود را سرزنش كنيد. (در اين روز) نه من مى‏توانم فريادرس شما باشم و نه شما فريادرس من. من از اين‏كه مرا پيش از اين شريك خدا قرار داده بوديد، بيزارم. قطعاً براى ستمگران عذاب دردناكى است. و كسانى‏كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، به باغ‏هايى كه از زير درختانش نهرها جارى است داخل شوند آنان با اذن پرودگارشان براى هميشه در آن خواهند بود و تحيّت آنان به يكديگر سلام است. آيا نديدى كه خداوند چگونه مثل زده؟ كلمة طيّبه (سخن وايمان) پاك همانند درختى پاك است كه ريشه‏اش ثابت و شاخه‏اش در آسمان است.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني قمي: آيه 22 مرتبط با بحث ما هست «وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ» با اين حرف‌هايي که گفتيم: شيطان وسوسه مي‌کند، يک عده مي‌گويند: پس ما هر خطايي داريم به گردن شيطان، قرآن مي‌فرمايد: شيطان از خودش در قيامت دفاع مي‌کند، وقتي همه چيز تمام شد، «إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ» خدا به شما وعده حق داد. «وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ» 124 هزار پيامبر به شما وعده دادند شما قبول نکردي، من يکي به شما وعده دادم، شما حرف ما را پذيرفتيد. «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ» کسي نگويد شيطان مرا محبور کرد. من سلطه‌اي بر شما نداشتم، «إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ» من صدا کردم «فَاسْتَجَبْتُمْ» شما اجابت کرديد. «فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» مرا سرزنش نکنيد و خودتان را سرزنش کنيد. «ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ» نه من مي‌توانم شما را نجات بدهم و نه شما مي‌توانيد مرا نجات بدهيد. پناه بر خدا زماني که شيطان از انسان اعلام برائت مي‌کند.
عثمان بن مظعون از اصحاب بسيار خوب پيامبر است، فرزندي داشت از دنيا رفت. از غصه مرگ اين فرزند خانه نشين شد. پيامبر خدا به خانه ايشان آمد و يک جمله فرمودند و عثمان را راه انداختند، همه کساني که داغي در زندگي ديدند، همين يک جمله براي آرامش آنها کافي است. حضرت فرمودند: «أَ فَلَا يَسُرُّكَ‏» خوشحال نمي‌شوي، فرداي قيامت «أَلَّا تَأْتِيَ بَاباً مِنْهَا» از هر دري از درهاي بهشت داخل شوي، فرزندت دم آن در نشسته و تا تو را نبرد، وارد بهشت نمي‌شود. اين تو را خوشحال نمي‌کند؟ راه افتاد. کتاب «مسکن الفؤاد» آرامبخش داغ ديدگان که براي شهيد ثاني هست، اين کتاب را نوشته است.
پيام‌هاي زيادي به ما رسيده از جمله اينکه جمع زيادي از معلولين را در يک کارخانه استخدام کردند و من دست مدير کارخانه را مي‌بوسم. هرکسي در خانه خودش معلولي دارد، عقب مانده ذهني دارد. فرزند شرور دارد، اگر حوصله کرد هنر اين است و الا در آرامش زندگي کردن را همه بلد هستند. در پيام‌ها ديدم که بعضي از عزيزان نوشتند شما که در مورد اين موضوع صحبت مي‌کنيد يک ترجمه براي ناشنوايان بگذاريد. کسي نوشته که من همسرم را مکه و سوريه بردم، نصف خانه‌ام را به نامش کردم و مي‌گويد: چرا حقوق بگير هستي و راضي نيست. ما مي‌گوييم: شاخه گل براي همسر ببريد، خانم هم بايد با لبخند خودش شاخه گل به شوهرش تقديم کند. در مورد سيره پيامبر در حرم حضرت معصومه صحبت کردم، مردها مرا دور کردند که چرا وظايف مردها را گفتي؟ خانم‌ها را نگفتي؟ گفتم: سيره حضرت زهرا را هم چند روز ديگر خواهم گفت. فرمود: اگر زني به شوهرش بگويد: من از زندگي خير نديدم. خدا اعمالش را حبط مي‌کند و نابود مي‌شود. بايد در سختي‌ها با هم ساخت. خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم که انشاءالله صفا و صميميت و محبت را بين زندگي‌ها بيش از پيش قرار بدهد.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»