برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد گوناگون زندگاني امام حسن عسکري (عليهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 14- 08-98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و گرانقدرمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقاي حسيني قمي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي حسيني قمي: سلام عليکم و رحمة الله، عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان عزيز دارم. امشب شب هشتم ماه ربيع الاول و شب شهادت وجود مقدس امام عسکري است. انشاءالله عزيزان در مجالس سوگواري حضرت شرکت خواهند کرد. پدر بزرگوار امام زمان(ع) است. فردا هم تعطيل رسمي است. بنابراين امشب و فردا در مجالس کم نگذاريم. همزمان با شهادت وجود مقدس امام عسکري آغاز امامت و ولايت حضرت وليعصر(عج) هست. يکي از شاگردان مرحوم آيت الله العظمي خويي ميفرمودند: من هفده سال در نجف در مجسد خضراء نماز جماعت مرحوم آيت الله العظمي خويي شرکت ميکردم. در اين هفده سال نديدم اين بزرگوار در قنوت نماز، غير از دعاي «اللهم کن لوليک» را بخواند. چون فردا آغاز ولايت حضرت است اين دعا را با هم بخوانيم. (قرائت دعاي سلامت امام زمان) غير از امشب و فردا که شب شهادت است، ديگر از بعدش در آستانهي ولادت خاتم الانبياء و امام صادق(ع) هستيم. در اعياد هم کم نگذاريم.
شريعتي: قرار شده امسال با حضور کارشناسان در مدارس و دانشگاهها محبت پيامبر را در دل جوانان عمومي کنيم.
حاج آقاي حسيني قمي: اين عزم عمومي ميطلبد. اينطور نباشد که وقتي به شب جمعه هفته آينده رسيديم که شب جمعه هفته آينده که شب ولادت خاتمالانبياء و امام صادق(ع) هست، تازه يادمان بيايد امشب شب عيد است. ده روز ديگر ولادت خاتم الانبياء است. حداقل بايد يک دهه جشن ولادت بگيريم. ميتوانيم عظمت پيامبر گرامي اسلام را درک کنيم. الآن يکي دو ماه ديگر ولادت حضرت عيسي مسيح است. ببينيد در کشورهاي مسيحي چه ميکنند در جشن و ولادت حضرت مسيح، در نيمه شعبان ما براي ولادت امام زمان چه ميکنيم؟ بعضي از اين کشورها براي حضرت عيسي مسيح چند برابر کارهايي که در نيمه شعبان ميکنيم، براي حضرت عيسي ميکنند. حضرت عيسي کجا و خاتم الانبياء کجا! خواهش ميکنم پيروان و ارادتمندان به حضرت رسول حداقل يک دهه جشن بگيرند.
شريعتي: بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، عنوان سخنم در چهار بخش است. حيات سياسي امام عسکري، حيات اجتماعي، حيات عبادي و حيات علمي حضرت. در بخش حيات سياسي من اين عنوان را انتخاب کردم. در دوران امام عسکري اوج فشار بر اهلبيت بود ولي در عين حال اوج عظمت شيعه هم هست. شاهد اول اينکه در حالات امام عسکري مينويسند «کان اکثر اوقاته محبوساً» بيشتر دوران حضرت در زندان بود. امام عسکري 28 سال عمر مبارکشان بود. ولي بيشتر در زندان بودند. يا زندان بزرگ که عسکري ميگويند، در منطقه نظامي زندگي ميکردند و تحت نظر بودند و گاهي به اين مقدار اکتفاء نميکردند. اتفاقاً جناب ابوهاشم جعفري که از اين هفته از اين بزرگوار سخن به ميان آمده، ميگويد: ما هم زنداني با امام عسکري بوديم. هم خود حضرت و هم شاگردان حضرت را زندان ميبردند. ابوهاشم جعفري ميگويد: ما در زندان بوديم. امام در زندان روزه ميگرفتند، وقت افطار که ميشد، ما روزه نبوديم ولي سر سفره افطار حضرت ميرفتيم و افطار ميکرديم. اين از مرحلهي اول عمر حضرت که در زندان بودند.
امام(ع) ميخواستند يک نامه براي شيعيان بفرستند، نميتوانستند به طور علني اين نامه را بدهند و بگويند: براي فلاني ببر. يکي از اصحاب حضرت به نام داود بن اسود ميگويد: يک تکه چوبي به من دادند و فرمودند: اين چوب را براي فلاني ببر. گفتم: چشم. برداشتيم و رفتيم وسط راه در بازار شلوغ بود، يک کسي اسبش رد نميشد. به من گفت: به اين حيوان بزن که حرکت کند و راه باز شود. من هم اين چوب را زدم، چوب شکست و يک مرتبه نامههاي امام عسکري وسط بازار پهن شد. او فهميد من يک کار سري دارم. شروع کرد به ما دشنام داد. نامهها را جمع کرديم و برگشتيم، آقا فرمود: اين چه کاري است. من اين را ميدهم، نگفتم چيست. چرا وسط راه از اين چوب استفاده ميکني و بعد هم چرا جواب ميدهي؟ وقتي کسي به تو چيزي گفت و دشنام داد، راهت را ادامه بده. جواب نده، خودت را معرفي نکن. ما در يک گرفتاري سختي هستيم. در يک شهري هستيم که از هر جهت ما را تحت نظر دارند.
نشانهي سوم تعداد روايات امام عسکري است، کمترين روايت که از اهلبيت(ع) که امروز به دست ما رسيده از امام عسکري است. از امام صادق 38 هزار حديث داريم. از امام باقر نه هزار حديث داريم. کمترينش فقط 521 حديث از امام عسکري داريم. نشانه چهارم که حضرت معاصر هفت خليفه ظالم است. اينها 37 خليفه عباسي بودند که هرکس از يکي ظالمتر بود. متوکل عباسي چهارده سال حکومت کرد و همان کسي است که قبر سيدالشهداء را ويران کرد. اين 37 خليفه عباسي تمامي القابي که براي خود گذاشتند، «المتوکل علي الله، الحاکم بامر الله، المستعين بالله، الواثق بالله» يک پسوندي داشتند. اين رسم ستمگران است که براي ظلم و ستم خود يک قالب مذهبي درست ميکردند.
نشانه پنجم سختي دوران حضرت اين است که حضرت اصحاب و ياراني که داشتند تحت يک پوششي بود. مثلاً ابو عَمر که بعدها سفير امام زمان شد، سمّان، يعني روغن فروش ولي روغن فروش نبود. روغن فروشي را پوششي براي انجام ارتباطات بين امام (ع) و مردم قرار داد. شاهد ششم سختي دوران حضرت اين است که امام(ع) ايامي که خارج از منطقه نظامي بودند بايد هفتهاي دو بار پنجشنبهها و دوشنبهها در دار الخلافه ميآمدند و اعلام حضور ميکردند. قديم تبعيديها وقتي يکجا تبعيد ميرفتند ميگفتند: بايد هر روز بياييد اعلام حضور کنيد در فلانجا که هستيم و فرار نکرديم. در همين مسيري که امام ميرفتند تا دارالخلافه اعلام حضور کنند، ارادتمندان حضرت در مسير ميايستادند در اين فاصله امام را ببينند. اينقدر دوران امام سخت بود که شيعيان در اين مسير، جالب است از اين سختتر گاهي امام ميدانستند که مأموريني گذاشتند ببينند چه کسي به امام سلام ميکند، اشاره ميکند، آنها را هم اذيت کنند. حضرت به بعضي از شيعيانشان نامه نوشتند که « أَلَا لَا يُسَلِّمَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ وَ لَا يُشِيرُ إِلَيَ» امروز کسي به من سلام نکند. امروز شما خيلي تحت نظر هستيد. اشاره به من نکنيد که دارم ميروم بگوييد: امام است. امروز روز سختي است. اين نشانههايي بود از سختي دوران امام(ع)، خيلي از ياران حضرت را دستگير کردند.
داستان معروفي که هست در تاريخ سعيد حاجب از طرف خليفه عباسي شبانه از ديوار خانه امام وارد خانه امام شد. امام فرمود: چه خبر است؟ چرا از ديوار خانه ميآييد؟ صبر کنيد من چراغي روشن کنم. آمدند تفتيش کردند، گزارش داده بودند که حضرت در خانهشان سلاحي جمعآوري کردند، ميآمدند ميديدند از ديوار خانه امام بالا ميرفتند. دوران امام عسکري سختترين دوران است. در عين حال با تمام سختيها اوج عظمت شيعه است. يعني حتي دشمن اعتراف به عظمت امام ميکند. مرحوم کليني در کافي شريف دارد، شيخ طوسي در کتاب غيبت دارد، شيخ صدوق در کمال الدين همه اين داستان را نوشتند. يک کسي بود وزير معتمد عباسي بود. اسمش احمد بن عبيد الله بن خاقان بود. وزير تشکيلات بني عباس بود. پسرش اين داستان را نقل ميکند. ميگويد: روزي در خانه نشسته بوديم، يک کسي وارد بر پدر من شد. نميشناختم او کيست. ديدم پدرم خيلي او را تحويل گرفت. صورتش را بوسيد و او را در آغوش گرفت. اگر من فداي شما شوم، قربان شما شوم. وقتي اين آقا رفت، گفتند: او که بود اينقدر او را تحويل گرفتيد؟ گفت: «امام الرافضه» امام شيعيان امام عسکري! چرا اينقدر تحويلش گرفتيد؟ گفت: اگر ما بنا بود خليفه نباشيم، هيچکسي غير از اينها خودش را مقدم ميدانست بعد از ما، يک عبارتي دارد و گفت: امام عسکري شايسته است با اين ويژگيها، «فِي فَضْلِهِ وَ عَفَافِهِ وَ هَدْيِهِ وَ صِيَانَتِهِ وَ زُهْدِهِ وَ عِبَادَتِهِ وَ جَمِيلِ أَخْلَاقِهِ وَ صَلَاحِهِ» دشمني که آن دشمني سنگين را با امام دارد، ولي نميتواند اعتراف نکند. گفت: تازه پدر اين آقا را نديدي. امام هادي(ع) «وَ لَوْ رَأَيْتَ أَبَاهُ رَأَيْتَ رَجُلًا جَزْلًا نَبِيلًا فَاضِلًا» مفصل در مورد امام صحبت کرد.
داستان دوم داستاني است که شيخ مفيد در ارشاد و مرحوم کليني در کافي شريف دارد. فراوان نام جعفر کذاب را شنيديم. اين يکوقتي نزد يکي از وزراي تشکيلات خلفاي بني عباس آمد و گفت: چرا شما اينقدر امام عسکري را تحويل ميگيريد؟ شما مرا تحويل بگيريد حکومت از من حمايت کند، من به شما قول ميدهم سالي بيست هزار دينار به شما حق حساب بدهم. جعفر، برادر امام است و مسيرش متأسفانه عوض شد. گفت: ما عمري است با شمشير داريم با امام عسکري و پدرش ميجنگيم براي اينکه مردم اقبال نکنند ولي نتوانستيم. آنوقت تو ميگويي حکومت از من حمايت کند، من در دل مردم جا پيدا کنم. اينها در قلب مردم جا دارند.
بخش دوم حيات اجتماعي است. حيات اجتماعي يعني امام(ع) با همه گرفتاريهايي که داشتند از مشکلات مردم غافل نبودند. تا جايي که ميتوانستند اگر مشکلي پيدا ميشد، گاهي در فرصتهايي توسعه ميدادند و دوباره سختگيري ميکردند. اگر امام فرصتي پيدا کرد، براي دستگيري از گرفتارها کوتاهي نميکرد. مرحوم محقق اربلي در کتاب کشف الغمه که از منابع قديمي ماست اين داستان را ميگويد. ابويوسف شاعر دربار متوکل عباسي بود. ميگويد: خدا به من فرزندي داد و خيلي تنگدست بودم. چند نامه نوشتم براي عدهاي از دوستانم که به من کمک کنند. ولي اين بي انصافها جواب ندادند. پيش خودم گفتم که در خانه امام عسکري بروم. عبارت اين است که دور خانه امام عسکري(ع) فکر ميکردم که بروم يا نروم، هنوز در خانه امام نرسيده ديدم کسي از طرف امام بيرون آمد، کيسهاي در دست داشت و گفت: اين چهارصد درهم را امام برايت داده است. فرمود: مبارکت باشد، اين را خرج بچهات کن.
داستان دوم از جناب ابوهاشم جعفري است. مرحوم شيخ طوسي دارند که اين آقا پنج امام را زيارت کردند. امام رضا، امام جواد، امام هادي، امام عسکري و امام زمان، عزيز دل هر پنج امام بود. ابوهاشم جعفري ميگويد: مظهر امام عسکري بودم، حضرت فرمود: از امام شنيدم که فرمود: «فَإِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً يُقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ» (کافي/ج2/ص195) درهاي بهشت هرکدام اسمي دارد، بهشت هشت در دارد و هر دري يک نامي دارد. حضرت بالاي سر يکي از درهاي بهشت نوشتند: «باب المعروف لَا يَدْخُلُهُ إِلَّا َّ أَهْل الْمَعْرُوفَ» کساني از اين در ميتوانند وارد شوند که اهل معروف باشند. ابوهاشم ميگويد: تا اين جمله را شنيدم حضرت يک نگاهي به من کردند و فرمودند: «نَعَمْ قَدْ عَلِمْتُ» تو از همين باب المعروف ميتواني بروي و بر اين کار مداومت کن. «وَ أَنَّ أَهْلَ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الْآخِرَةِ» هرکس اينجا از در معروف وارد شود، آنجا هم از باب المعروف وارد ميشود. اينجا اگر يک سائلي، گرفتاري را کمک کردي، باب المعروف براي شماست. اينجا رد کردي، آنجا هم تو را رد ميکنند. «جَعَلَكَ اللَّهُ مِنْهُمْ يَا أَبَا هَاشِمٍ وَ رَحِمَكَ» خدا تو را از آنهايي قرار بدهد که ميتواني از باب المعروف وارد شوي. «خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا شَيْءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَانِ» دو خصلت بالاتر از اين نيست. اولين مورد ايمان به خداست. دومين مورد خير رساندن به برادران ايماني است.
الآن مردم ما گرفتاريهاي فراوان دارند. هفته گذشته به شهري براي تبليغ رفته بودم. سوار تاکسي شدم. گفتم: چند اولاد داري؟ گفت: شش تا، سه تا پسر و سه تا دختر. پسرها سربازي رفتند و خانه برگشتند و بيکار هستند. دخترها هم معطل جهيزيه و عقد بسته هستند. گفتم: يعني واقعاً هيچ جهيزيهاي تهيه نکردي؟ گفت: يکي دو سال است عقد بسته است تا الآن ظروفش را به مبلغ ششصد هزار تومان تهيه کرديم. ديدم در ماشينش يک کيسهاي بود و مرغ خريده بود. گفتم: اين مرغ را چند خريدي؟ گفت: نميدانم. آن کسي که مرغ ميفروشد به حساب من مينويسد. رئيس يکي از کميسيونهاي مجلس گفت: نانواييها امروز نان را در دفتر مينويسند. ماه ربيع هرسال ما براي رد مظالم اعلام ميکنيم، رد مظالم اشکالي ندارد. تمام صدقات روزانه خود را ميتوانيد به نيت رد مظالم بدهيد. امکان ندارد کسي از ما مظالم عباد بر گردنمان نباشد. بعد از مرگ کسي براي کسي کار نميکند. همين الآن مهم است. تا آخر ماه ربيع تا مبلغ پانصد هزار تومان، در مواردي که توضيح ميدهيم. اگر مقلد مقام معظم رهبري هستيد، اگر مقلد آيت الله العظمي صافي گلپايگاني هستيد، اگر مقلد آيت الله العظمي وحيد خراساني هستيد، اگر مقلد آيت الله العظمي سيستاني هستيد. اگر مقلد آيت الله العظمي مکارم شيرازي هستيد، اگر مقلد آيت الله شبيري زنجاني هستيد ديگر به دفاتر اين بزرگان زنگ نزنيد. تا پايان ماه ربيع 23 روز مهلت داريد که مظالم عباد را بدهيد. مثلاً معاملهاي انجام داديم که بايد پول بيشتري ميداديم و اشتباه کرديم و نداديم. کاسب بوديم جنس کم فروختيم يا پول زياد از مشتري گرفتيم. در کودکي به گوش کسي زديم. خسارت به ماشين و اموال کسي وارد کرديم. شيشه ماشين کسي را شکستيم. اگر افراد را ميشناسيم و وارثانشان را ميدانيم بايد به خودشان بدهيم. آقا نميشناسم در راه مشهد جنسي را از کسي خريدم و کم پول دادم، ديگر نميتوانم او را پيدا کنم. به ماشين کسي خسارت زديم و رفتيم. مرحوم آخوند ملا عباس تربتي مرد بزرگ که کتاب فضيلتهاي فراموش شده را نوشته است. وقتي ارث پدرش به دستش ميرسد، به خواهرش ميگويد: سهم خودت را بردار، خودش هيچي برنميدارد. ميگويد: تمام ارث پدرم را بابت خمس پدر و زکات و مظالم پدر ميدهم. تازه پدرشان مقيد بود. بهترين خيرات براي در گذشتگان اين است که دِين آنها را آزاد کنيم. تاج گل و اعلاميه و بنر فايده ندارد. رد مظالم بايد به صاحب اصلياش برگردد، يعني اگر صاحبش را ميشناسيم حتي اگر از دنيا رفته بودند بايد به وراث بپردازيم. مانعي ندارد که ائمه جمعه در مساجد اعلام کنند که تا آخر ماه ربيع فرصت پرداخت رد مظالم را داريد. يکوقت يک کسي از عزيزان گفت، بعضي فکر ميکنند اگر پانصد تومان بدهند، تمام مظالمشان برطرف ميشود. لازم نيست به فقير هم بگوييم که من نيت رد مظالم نکردم. خدايا اين به نيت رد مظالم است. آبروداري کنيم. به صورت هديه بدهيم.
شريعتي: امروز صفحه 216 قرآن کريم، آيات 62 تا 70 سوره مبارکه يونس را تلاوت خواهيم کرد.
«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «62» الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «63» لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «64» وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «65» أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «66» هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ «67» قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ «68» قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ «69» مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ»
ترجمه آيات: آگاه باشيد كه قطعاً بر اولياى خدا، نه ترسى است ونه اندوهگين مىشوند. آنان كه ايمان آوردهاند و شيوهى آنان پرهيزكارى است. براى آنان (اولياى خدا) در زندگى دنيا و آخرت بشارت است. تبديل و تغييرى در سخنان (و وعدههاى) الهى نيست و آن همان رستگارى بزرگ است. گفتار مخالفان، تو را غمگين نسازد. زيرا عزّت، به تمامى از آن خداوند است و او شنوا و داناست. آگاه باشيد! همانا هر كس در آسمانها و هر كه در زمين است، از آنِ خداست و كسانى كه بهجاى خدا شريكانى را مىخوانند، (از آنها نيز) پيروى نمىكنند، بلكه جز گمان خود چيز ديگرى را پيروى نمىكنند و آنان جز دروغگويانى بيش نيستند. اوست كسى كه شب را براى شما قرار داد تا در آن آرامش يابيد و روز را روشنى بخش گردانيد (تا به كار پردازيد). يقيناً در اين (نظام حكيمانه و هدفدار،) نشانههايى براى گروهى است كه مىشنوند. (مشركان) گفتند: خداوند فرزندى گرفته است، او منزّه است، او بىنياز است. آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ اوست. هيچ دليلى نزد شما بر اين گفتار نيست. آيا آنچه را نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟ بگو: همانا كسانى كه بر خداوند دروغ مىبندند، رستگار نمىشوند. بهرهاى اندك در دنيا دارند، سپس بازگشت آنان به سوى ماست، آنگاه به سزاى كفرشان، عذاب سخت به آنان مىچشانيم.
شريعتي: نکات پاياني شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي حسيني قمي: گفتيم تا سقف پانصد هزار تومان رد مظالم بدهيد. حداکثر پانصد هزار تومان است. بحث ديون دولتي هم خيلي ميپرسند، اگر کسي مالي از دولت را از بين برده است. صندلي شکسته است، ماشين دولتي را خراب کرده است. صاحب حق مشخص است و بايد به بانک مراجعه و به حساب دولت واريز کنند. بايد به بانکي بروند که در آن بانک حساب دارند. دو سه ماه ديگر انتخابات در پيش است، براي انتخاباتي که نماينده ميلياردي هزينه ميکند، ميتواند غصهي کسي را بخورد که براي هزار تومان نان در دفتر نانوايي ثبت نام ميکند.
در روايات حالات امام عسکري(ع) هست که شيخ طوسي ميفرمايد: کسي خادم امام بود، ميگويد: شب در خانه امام بودم. امام در حال سجده بودند. من ميخوابيدم، بيدار ميشدم و ميديدم حضرت در سجده هست. باز ميخوابيدم و بيدار ميشدم و ميديدم حضرت در سجده است. مخصوصاً در اين شبها که در روايات داريم اين شبهاي بلند بهار مؤمن براي شب زندهداري و روزها براي روزه گرفتن است. روايتي از امام عسکري هست که خيلي با ارزش است. امام فرمود: خدا قيامت يک طوري ميآمرزد که احدي به ذهنش نميآيد خدا اينطور بندگانش را بيامرزد، اهل شرک ميگويند: خدايا ما مشرک نبوديم. ما هم بيامرز. اينقدر عفو پروردگار گسترده است که مشرکين هم مورد بخشش قرار ميدهد. از آن طرف امام فرمود: مواظب باشيد، «إِيَّاكُمْ أَنْ تُفَرِّطُوا فِي جَنْبِ اللَّهِ فَتَكُونُوا مِنَ الْخَاسِرِين» در کنار اوامر الهي در انجام اوامر الهي کوتاهي نکنيد. عفو خدا به حدي هست که مشرکين هم طمع نکنند، اگرچه شامل مشرکين نخواهد شد، ولي شما حواستان باشد سوء استفاده و کوتاهي نکنيد.
خدا را به حق امام عسکري قسم ميدهيم که ما را از بهترين سربازان امام زمان قرار بدهد. به ما توفيق نصرت و يارياش، جلب رضايتش، شهادت در رکابش را عنايت بفرمايد. بهترين خدمت به امام زمان، خدمت به شيعيان امام زمان است.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»