برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه وفات حضرت معصومه(سلام الله عليها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 27- 09-97
شريعتي:
جايي که کوه خضر به زحمت بايستد *** شاعر چگونه پيش تو راحت بايستد
نزديک ميشوم به تو چيزي نمانده است *** قلبم از اشتياق زيارت بايستد
بانو سلام، کاش زمان با همين سلام *** در آستانهي در ساعت بايستد
و گردش نگاه تو در بين زائران *** روي من فتاده به لکنت بايستد
تا فارغ از تمام جهان روح خستهام *** در محضر شما دو سه رکعت بايستد
در اين حرم هزار هزار آيهي عذاب *** هموزن با يک آيهي رحمت بايستد
شيعه به شوق مرقد زهرا به قم رسيد *** طاقت نداشت تا به قيامت بايستد
آنکس که جاي فاطمه در قم نشسته است *** در روز حشر هم به شفاعت بايستد
سلام ميکنم به همه دوستان عزيز، بينندهها و شنوندههاي نازنينمان، اينجا شهر مقدس قم است که در سالروز وفات کريمهي اهلبيت حضرت فاطمه معصومه(س) از حرم مطهر حضرت و در شبستان حضرت امام خميني در خدمت شما هستيم. نائب الزياره همه شما هستيم، انشاءالله زيارت حضرت معصومه رزق و روزي هميشگي شما شود. اينجا جمع زيادي از زائرين و مجاورين حضور دارند و جمع ما را با حضورشان منور کردند. انشاءالله برنامه را با حضور حاج آقاي حسيني قمي و جمعي از کارشناسان عزيز تقديم شما خواهيم کرد. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي حسيني قمي: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه بينندگان عزيز و شنوندگان راديو قرآن و زائران و مجاوريني که در مجلس حضور دارند. به نيابت از همه عزيزاني که برنامه را ميبينند و آرزو داشتند الآن اينجا بودند، اين سلام را تقديم ميکنم. «السلام عليک يا بنت رسول الله، السلام عليک يا بنت فاطمه و خديجه، السلام عليک يا بنت اميرالمؤمنين، السلام عليک يا بنت موسي بن جعفر، السلام عليک يا بنت ولي الله، السلام عليک يا أخت ولي الله، السلام عليک يا عمة ولي الله، السلام عليک و رحمة الله و برکاته»
شريعتي: همين ابتداي برنامه از همه دوستان عزيز آستانه کريمهي حضرت فاطمه معصومه(س)، توليت محترم حرم، حضرت آيت الله سعيدي و همه دوستان در صدا و سيماي مرکز قم تشکر ميکنم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي حسيني قمي: بسم الله الرحمن الرحيم، يکي از ظلمهايي که تاريخ به اهلبيت(ع) کرده است، اين است که ما بسياري از جزئيات زندگي اهلبيت(ع) را نميدانيم. چرا؟ چون در دوران بني اميه و بني عباس، براي مورخين و اهل تاريخ جزئيات زندگي اهلبيت مهم نبود. جزئيات زندگي خلفاي ظلم و جور بني اميه و بني عباس مهم بود. مثلاً خلفاي بني عباس و بني اميه جزئيات ميگساري و شهوترانيشان، فلان خليفه عباسي چند کنيز داشت و کنيزها را به چه قيمتي خريداري کرد؟ فلان کنيز وقتي مرد، خليفه عباسي پانزده روز از خانه بيرون نيامد تا آخر دق کرد و مرد. اين جزئيات شهوتراني و ميگساري خلفاي بني اميه و بني عباس ثبت شد ولي زندگي اهلبيت براي آنها مهم نبود. اينکه اهلبيت چه روزي به دنيا آمدند و چه روزي به شهادت رسيدند. نزديک به سي قوم در مورد ولادت و شهادت امام عسگري، چه ماه و چه سالي و کجا بوده، اينها براي اهل تاريخ مهم نبود. چون اهلبيت(ع) جبهه مخالف جبهه حکومت بودند. لذا اينها در انزوا بودند.
اگر زندگي اهلبيت(ع) اين مقدار ابهام دارد به خاطر ظلم تاريخ و مظلوميت اهلبيت(ع)، شما چه انتظاري داريد که زندگي امامزادگانشان بدون ابهام باشد. تاريخ ولادت و تاريخ وفاتشان، زندگيشان، تاريخ آمدن و سفرهايشان، ولي در عين حال تعبيري که بعضي از مراجع بزرگوار دارند که ما حتماً بايد روزي را به عنوان وفات کريمه اهلبيت حضرت فاطمه معصومه(س) تعظيم کنيم. قبل از اينکه محضر شما شرفياب شوم، به زيارت حضرت مشرف شدم. در اثر ازدحام جمعيت نتوانستم کنار ضريح بروم، ترسيدم به برنامه نرسم. حتماً بايد ما روزي اين احترام و تجليل را از اين بانوي با عظمت داشته باشيم. از همه کساني که اين برنامهها را ترويج ميکنند دارم. يک مطلب ديگر هم اينکه از ديروز، ديشب، امروز در شهر قم چند موکب به پا شده است. چقدر اطعام، چقدر مجلس و دستهجات عزاداري، در قم برگزار است. ديروز ظهر به اطراف حرم آمدم باور کنيد يک جمعيت زيادي داشتند اطعام ميکردند. يک تقاضايي هم دارم که به اين موکبها و اطعامها بيافزاييد ولي يادمان باشد در شهادت اهلبيت(ع) خيلي بايد بيش از اين سرمايهگذاري کنيم. دخت امام، خواهر امام، عمه امام است. يک ماه و دو روز پيش شهادت امام عسگري(س) بود. از الآن برنامهريزي کنيم. موکبها را زياد کنيم ولي شهادت ولي خدا و حجت خدا خيلي بيشتر، در آستانهي فاطميه هستيم. حدود يک ماه ديگر ولادت حضرت زينب را داريم و بعد ايام فاطميه است. براي شهادت اهلبيت خيلي بيشتر بايد سرمايهگذاري کنيم.
به نظرم رسيد براي اينکه همه بينندگان و زائران و مجاورين عظمت اين بانوي بزرگوار را بيشتر درک کنند، سه مطلب را اشاره کنم. مطلب اول اينکه اگر بخواهيم امامزادگان را به چند دسته تقسيم کنيم، کريمه اهلبيت در اين تقسيمبندي در اوج عظمت است. دسته اول امامزادگاني که فرزند امام بودند ولي هيچ جلالت قدري ندارند. الآن تا بگوييم: جعفر، همه ميگويند: جعفر کذاب، فرزند امام بود ولي جلالتي ندارد. مرحوم شيخ مفيد مينويسد، جعفر کذاب پسر امام است، برادر امام است. نزد وزير معتمد عباسي رفت و گفت: با همه معاملهاي کنيم، من سالي 20 هزار دينار به شما ميدهم و شما از امامت من حمايت کنيد. فکر ميکرد امامت حمايتي است. او هم گفت: بيچاره! ا سالهاست شمشير را از رو بستيم براي مبارزه با اهلبيت و نتوانستيم. اگر تو امام باشي، به حمايت ما کاري نداري. امام هم نباشي حمايت ما اثر نداري. دسته دوم امامزادگاني که بسيار جليل القدر هستند ولي صد حيف که نميدانيم مزارشان کجاست. علي بن جعفر فرزند امام صادق، برادر آقا موسي بن جعفر(س)، عموي اين بانوي با کرامت که بسيار جليل القدر است. در سند دهها روايت است که حدود هشتاد، نود سال داشت و در مسجد النبي درس ميگفت. امام جواد(ع) وارد مسجد النبي شدند، اين پيرمرد دويد، بدون عبا و کفش دست امام را بوسيد و تواضع کرد. آقا فرمودند: عموجان بنشين! گفت: نه تا شما ايستاديد من نمينشينم. امام که رفتند، نزد شاگردانش آمد. گفتند: چقدر احترام کردي؟ دستي به محاسنش کشيد و گفت: اگر خداوند من پيرمرد را شايسته نداند ولي اين آقا را شايسته بداند، من منکر باشم! صد حيف که نميدانيم مزارش کجاست.
دسته سوم امامزادگان جليل القدري که هم جلالت قدرشان معلوم است و هم مزارشان معلوم است و اين نعمت بزرگي است. عزيزاني که به کربلا و سامرا مشرف شدند، بعد از سامرا شما را به زيارت حضرت سيد محمد ميبرند. بسيار جليل القدر است. حضرت عبدالعظيم اگر مشرف شده باشيد، روبروي ضريح حضرت حرم سيد حمزه فرزند آقا موسي بن جعفر است، جلالت قدر و مزارش معلوم است. اين دسته سوم هستند. دسته چهارم از اين بالاتر است، هم جليلالقدر هستند و جلالت قدرشان معلوم است، هم مزارشان معلوم و مسلم است و هم بالاتر، ولي و حجت خدا فرمود: برويد زيارت کنيد. مثل حضرت عبدالعظيم(س)! چه مقامي است که امام بفرمايد: «أنت ولينا حقاً» امام بفرمايد: اگر قبر حضرت عبدالعظيم را زيارت کنيد مثل زيارت سيدالشهداء بود. دسته پنجم هم داريم که در اوج و عظمت است، اين بانوي با کرامت جز اين دسته است. هم جلالت قدر دارد و بحثي نيست، هنوز فاطمه معصومه(س) به دنيا نيامده بودند که امام صادق بشارت بهشت به زائرين کريمهي اهلبيت ميدادند. 1- جلالت قدرش معلوم است. 2- مزارشان مسلم است. 3- ولي خدا و سه حجت خدا سفارش کردند به زيارتشان و فرمودند: ثواب بهشت دارد. 4- اين امتيازي که مقدم بر همه هست و در اوج قله هست، زيارتنامهاي دارند که حجت خدا به ما فرمودند: اينطور زيارت کن. زيارتنامه مخصوص دارند. چند تا امامزاده اينطور داريم؟ مثلاً قمر بني هاشم، حضرت علي اکبر(ع). قبل از زيارتنامه حضرت معصومه در مفاتيح، خود مرحوم محدث قمي(ره) نوشتند: اين يک امتياز بزرگ است که ما امامزادهاي داشته باشيم که جلالت قدرش معلوم و مسلم باشد. ولي خدا سفارش به زيارت کرده باشند. بالاتر اينکه امام و حجت خدا بگويند: اينطور بايد زيارت کنيد. مدل زيارتنامهشان را گفته باشند. خيلي بايد قدر بدانيم و قدرشناس باشيم.
مطلب دوم که نشانه بزرگي است از عظمت کريمه اهلبيت، همينجا از همه تقاضا ميکنم مواظب باشيد حتماً در برنامهها و سفرهايتان، برنامه را طوري تنظيم کنيد که به بارگاه ملکوتي کريمه اهلبيت شرفياب شويد. آنهايي که قم مشرف ميشوند، خدا نکند کسي قم بيايد و مسجد جمکران مشرف شود و يادش برود زيارت کريمهي اهلبيت بيايد. حکيم ثنايي ميگويد:
آفتاب اندر فلک آنگه کسي گويد سهي *** مصطفي اندر جهان، آنگه کسي گويد که عقل
تا پيامبر هست کسي مي گويد: آقا عقل من چه ميگويد؟ تا آفتاب در آسمان است کسي ميگويد: سهي کجاست؟ ما آفتاب عالم تاب داريم، سهي کيست؟ ميدانيد در اين قم چه اختران درخشاني آرميدهاند ولي همه تحت الشعاع آفتاب عالم تاب فاطمه معصومه(س) هستند. در اهواز مزار علي بن مهزيار است. چه حرمي دارد. چه گنبد و ضريح و صحني دارد و خيلي جليل القدر است، ولي علي بن مهزيار کجا و زکريا بن آدم که در قبرستان شيخان است. از مدينه تا مکه همکجاوه امام رضا بود. زکريا بن آدم گفت: ميخواهم از قم بروم. امام رضا به او فرمود: نه بمان! «ان الله يدفع» خدا به برکت تو بلا را از قم دور ميکند. همانطور که خدا به برکت پدرم موسي بن جعفر بلا را از مجاورين حرم پدرم دور ميکند. ولي خدا دارد او را با موسي بن جعفر(ع) مقايسه ميکند. اين چه آفتابي است که زکريا بن آدم تحت الشعاع قرار گرفته است. آن طرف علي بن بابوي قمي پدر شيخ صدوق کم شخصيتي است؟ آن طرف علي بن ابراهيم در سند نه هزار حديث حضور دارد، کم شخصيتي است؟ ابن قولويه قمي، جاي جاي اين حرم و اطراف حرم محدثين و علما هستند. آيت الله العظمي حائري، آيت الله العظمي بروجردي، اگر زکريا بن آدم قبرش در هر شهر ديگري بود شايد مثل حضرت معصومه بارگاهي داشت. اگر قبر آيت الله العظمي بروجردي در يک شهر ديگري بود، زيارتگاه بود. ولي آفتاب اندر فلک آنگه کسي گويد سهي؟!
چرا آيت الله العظمي بروجردي را اينجا خاک کردند؟ در وصيتنامه ايشان هست که فرمودند: دوست دارم جايي به خاک سپرده شوم که زير پاي زائرين حضرت معصومه باشد. اين چه شخصيتي است که عالمان بزرگ ما تحت الشعاع نور هستند و افتخار ميکنند جارو کش حرم حضرت معصومه هستند. مرحوم محدث قمي فرمودند: آرزو دارم کفشدار حرم حضرت معصومه باشم. نکته سوم که بايد اشاره کنم اينکه اين بانوي اهلبيت فضايلشان و کمالاتشان دو دسته است، يک دسته تفضلي است. خدا تفضل کرده است. دختر امام، خواهر امام و عمه امام است. ولي به نظرم اين زيبا نيست که ما فقط به کمالات تفضلي اهلبيت اشاره کنيم. اين بانوي با کرامت يکسري کمالات اکتسابي داشتند يعني خودشان به دست آوردند. 1- صبر اين بانوي بزرگوار؛ خانمهاي بزرگوار که در اين مجلس حضور داريد، اين بانوي بزرگوار صبر در زندگياش الگوي ماست. اينها اکتسابي است و خودشان به دست آوردند. دختري که پدرش ساليان سال در زندان بود و آخر هم خبر شهادت پدر را برايش آوردند. برادرش در خراسان بود، از مدينه راه افتاد تنها با چند نفر، در ساوه بيمار شدند سراغ قم را گرفتند، به قم آمدند و هفده روز در اين شهر غريب بودند. اگرچه مردم قم خيلي پذيرايي کردند، غريبانه از دنيا رفتند. يک مَحرم نبود که اين جنازه را به خاک بسپارد. صبر بر اين مصائب، اين براي ما الگو است.
امروز دختران و زنان ما بايد ياد بگيرند. امروز از خجالت مردم کمتر از خانه بيرون ميآييم و مسئولين ما بايد تدبير کنند. يکي از عزيزان ميگفت: رفتم جنسي بخرم، رويش نوشته بود 150 هزار تومان، خواستم مبلغ را بدهم، گفتند: صبر کن! ماشين حساب آوردند 150 ضربدر سه، 450 هزار تومان! گفتم: رويش اين قيمت نوشته است! گفتند: نه سه برابر شده است. ما بايد به هم رحم داشته باشيم. دشمن به ما رحم نميکند، خودمان به هم رحم کنيم. مگر حقوق مردم در اين چند ماه ضربدر سه شده است؟ حرفم اين است که اين بانوي با کرامت الگوي ماست در صبر بر سختيها و گرفتاريها. چه کسي ميتواند ادعا کند گرفتاريهايش به اندازه اين بانو بوده است؟ اين همه بلا و مصيبت باشد و صبر کند. زندگينامه علامه طباطبايي را ببينيد. خودشان نوشتند: من نجف درس ميخواندم و بهترين دوران زندگي من با بهترين اساتيدي که در نجف داشتم، به خاطر فقر مالي مجبور شدم از نجف برگردم به تبريز، آنجا دنبال کشاورزي رفتم. علامه طباطبايي که الآن همه دانشمندان جهان حسرت يک ساعت درسش را داشتند، ميگويد: ده سال سياهترين دوران من اين بود که بخاطر فقر رفتم کشاورزي کردم و درس و علم را کنار گذاشتم.
مسأله دوم عفاف اين بانو؛ دختران موسي بن جعفر(ع) هيچکدام ازدواج نکردند. مرحوم کليني در کافي شريف دارد. آقا موسي بن جعفر فرمودند: «لا يزوّجُ بناتي الا برأيه» اگر ميخواهند ازدواج کنند با رأي و نظر امام رضا(ع) باشد. امر ازدواج اينها را به امام رضا واگذار کردند. چرا؟ چون کسي جرأت نميکرد برود. آقا ميخواهيم خواستگاري اين دختر برويم. پدرش کيست؟ پدرش را در زندان کشتند. برادرش کيست؟ برادرش هم بردند. چه کسي جرأت ميکرد نزديک شود؟ اينها ازدواج نکردند ولي در اوج عفاف و پاکي و پاکدامني بودند. اين بانوي بزرگوار 28 سال داشتند. امروز آدم از خجالت آب ميشود وقتي آمار ميدهند که 12 ميليون دختر و پسر وقت ازدواجشان است و نميتوانند ازدواج کنند. ولي در عين حال بگوييم: کريمه اهلبيت و خواهرانشان در اين سن و سال در اوج سختي و گرفتاري نتوانستند ازدواج کنند ولي مجسمه پاکي بودند. ايشان هفده روز مهمان مردم قم بودند. محل عبادت فاطمه معصومه بيت النور است. مرحوم آيت الله مرعشي نجفي ميفرمودند: اگر مردم ميدانستند اين جايگاه چه عظمتي دارد مثل حرم آنجا را زيارت ميکردند. شانزده روز و هفده روز ايشان عبادت کرد و اين چه عبادتي است که محل عبادت بيت النور شده است؟
کتابهاي زيادي در مورد حضرت نوشتند، خود آستان مقدسه يک موسوعهاي در مورد کريمه اهل بيت دارد، از جمله اينکه تمام علما و بزرگان، يک دخترخانم 28 ساله، عابده، صابره، اوج حجاب و عفاف، پاکي و پاکدامني، محدثه، در سند چند حديث حضور دارد، ما الآن زيارت برويم و يک زيارت به نيابت خاص بينندگاني که هنوز بعضي مشرف نشدند زيارت کنيم، وقتي زيارت ميکنيم چه ميگوييم؟ «يا فاطمه اشفعي» حق شفاعت تمام مردم، نه فقط مردم قم! چه عظمتي است براي اين بانو که تمام عالمان ما وقتي خواستند تقرب پيدا کنند از طريق اين بانو بوده است. چرا آيت الله العظمي بروجردي به قم آمدند؟ ايشان بيمار بودند، از بروجرد به سمت تهران ميرفتند. در همين شهر قم يک لحظه به هوش ميآيند. نگاهشان به گنبد و بارگاه حضرت معصومه(س) ميافتد. نذر ميکنند اگر خوب شدم دعوت علما را اجابت کنم و بيايم در قم مقيم شوم. بعد هم وصيت ميکند زير پاي زائرين حضرت معصومه(س) دفن شود. اين چه عظمتي است؟ همه ميخواستند به اين بانوي با کرامت تقرب پيدا کنند و دلشان ميخواست جاروکش حرم باشند. افتخار ميکردند جايي به آنها بدهند و در همين حرم به خاک سپرده شوند.
امام يک خطابي دارد، وقتي ميخواهد خطاب کند به اين بانوي بزرگوار ميفرمايد:
اي ازليت به تربت تو مخمّر *** وي ابديت به طلعت تو مُقرر
آيت رحمت ز جلوه تو هويدا *** آيت قدرت در آستين تو مُضمر
وين نه عجب زان که نور اوست ز زهرا *** نور وي از حيدر است و او ز پيامبر
گرکه نگفتي امام هستم بر خلق *** موسي جعفر ولي حضرت داور
فاش بگفتم که اين رسول خداي است *** معجزهاش ني بود همانا دختر
لم يلدم بسته لب وگرنه بگفتم *** دخت خدايند اين دو نور مطهر
يک شعري يادداشت کردم از آيت الله العظمي وحيد است. امروز در دفتر علما و مراجع، همهجا مجلس سوگواري بود.
اي دختر عقل و خواهر دين *** وي گوهر دُرج و عزّ تمکين
عصمت شده پايبند مويت *** اي علم و عمل مقيم کويت
اي ميوهي شاخسار توحيد *** همشيرهي ماه و دخت خورشيد
وي گوهر تاج آدميت *** فرخنده نگين خاتميت
شيطان به خطاب قم براندند *** پس تخت تو را به قم نشاندند
اندر حرم تو عقل مات است *** زين خاک که چشمهي حيات است
جسمي که در اين زمين نهان است *** جاني است که در تن جهان است
اين ماه منير و مهر تابان *** عکسي بود از قم و خراسان
گفت: گر گدا کاهل بود تقصير صاحبخانه چيست! ما گدايي بلد نيستيم. باور ميکنيد بزرگان ما در سختترين گرفتاريها متوسل به اين بانو ميشدند. مرحوم آيت الله العظمي صدر که قبرشان اينجاست، پدر امام موسي صدر، پدر آيت الله رضا صدر، از مراجعه تقليد، سه مرجعي بودند که بعد از وفات آيت الله العظمي حائري حوزه را اداره ميکردند. فرمودند: بعد از وفات آيت الله العظمي حائري اوضاع براي ما سخت شد. به حدي که ما سه مرجع خواستيم براي آيت الله العظمي حائري در مسجد امام حسن عسگري فاتحه بگيريم، دستگاه رضاخان نگذاشت. رئيس شهرباني مجلس را به هم زد و گفت: اجازه نداريد! عزيزان اگر امروز نام دين زنده است، مرجعيت زنده است، نام اهلبيت زنده است به برکت اين نظام مقدس است. سه مرجع نتوانستند براي مؤسس حوزه فاتحه بگيرند. بعد فرمودند: من يک کمک هزينه تحصيلي به طلبهها ميدادم. چند ماه اين کمک هزينه که بايد از وجوهات مردم ميرسيد، نرسيد. من دوازده هزار تومان، هفتاد سال پيش، بدهکار شدم. آيت الله العظمي صدر به طلبهها اعلام کردند که من از اين ماه شهريه نميدهم! فرمودند: طلبهها در خانه من جمع شدند، يک کسي شروع به درد و دل کردن کرد، روزها مخفي ميشويم و شبها درس ميخوانيم. از شر رضاخان و مأمورين رضاخان در امان نيستيم. اين کمک هزينه را هم شما تعطيل ميکنيد؟ طلبه به گريه افتاد، ايشان فرمود: من هم به گريه افتادم. گفتم: برويد تا فردا به شما خبر دهم. طلبهها رفتند، غم عالم به قلب من نشست. شب شد، سحر به حرم حضرت معصومه(س) آمدم. ايشان فرمودند وقتي به حرم آمدم، هيچکس در حرم نبود. آمدم زيارت و مناجات کردم، گفتم: بي بي جان به داد ما برس! من چند ماه بدهکار هستم. اگر نميخواهيد قال الصادق و قال الباقر گفته شود، تکلف ما را معلوم کنيد. به قدري ناراحت شدم که گفتم: اي فاطمه معصومه اگر قدرت نداري از برادرت امام رضا کمک بگير. از جدت اميرمؤمنان کمک بگير! قهر کردم و گفتم: تا اين مشکل برطرف نشود ديگر به زيارت نميآيم. آمدم خانه بين الطلوعين بود، در خانه نشسته بودم که چه جوابي به طلبهها بدهم. خادم آمد گفت: کسي جلوي در با شما کار دارد. ترسيدم در را باز کنم، گفتم: نکند قصد جان شما را دارند. يک قيافهي عجيبي دارد! آيت الله العظمي صدر فرمودند: باشد، در را باز کن. اگر قصد جان مرا هم دارد، مرا راحت کند. يک مرجع تقليد که مظهر صبر اميرالمؤمنان بود به مرگ خود راضي شده بود. در را باز کردند و اين مرد داخل شد، تا نشست، گفت: ببخشيد اين وقت آمدم، دست آقا را بوسيد و گفت: از اصفهان به تهران ميرفتم. به اين تپه که از اينجا به حرم حضرت معصومه اشراف دارد، نگاهم به گنبد فاطمه معصومه افتاد. با خودم گفتم: کجا ميروي؟ مگر بدهي و وجوهات نداري؟ مگر خمس بدهکار نيستي؟ همين الآن برو، شايد تهران رفتي و ديگر زنده نماندي؟ حساب کرده بود و خمسش را داده بود. آيت الله العظمي صدر فرمود: با پول بين الطلوعين نه تنها بدهي چند ماهه را دادم، بالاي يک سال کمک هزينه تحصيلي طلبهها را دادم. در گدايي اين در کوتاهي نکنيم. دوباره آقا قبايش را پوشيد و به حرم رفت. گفت: ميروم از فاطمه معصومه عذرخواهي و تشکر کنم! بيبيجان ببخشيد اگر گفتم: اگر نميتوانيد از برادرتان کمک بگيريد. اگر نميتوانيد از جدتان بخواهيد. آمدم عذرخواهي کنم! مردم قم، وقتي خواستيد بدن فاطمه معصومه را دفن کنيد، متحير ماندند. گفتند: چه کسي اين بدن را دفن کند؟ همه نامحرم هستند و اين بانو در قم غريب است. دو نفر از راه رسيدند، دو سواره آمدند، اينها بدن فاطمه معصومه را دفن کردند. چند روز ديگر اميرمؤمنان هم متحير ميشود که اين بدن صديقه طاهره فاطمه زهرا را چه کند؟ داخل قبر برود، چه کسي بدن بيبي را تحويل بدهد؟ بيرون قبر بماند، بدن را به چه کسي تحويل بدهد؟ دستاني شبيه دستان پيامبر صدا زد علي جان امانت را به من برگردان!
شريعتي:
ما اشک ميشويم که بارانمان کني *** ما درد ميشويم که درمانمان کني
ما را غريب و بي کس و بي خانمان کني *** تا شب نشين صحن شبستانمان کني
ديگر نگرد مادر ما در همين قم است *** آنجا که آب هست، چه جاي تيمم هست
نکات بسيار خوبي را شنيديم به برکت بانوي با کرامت، حضرت فاطمه معصومه(س) که طبق روايت نوراني از امام صادق(ع)، تمام شيعيان با شفاعت حضرت وارد بهشت ميشوند. خيليها التماس دعا گفتند، خيليها مشکلات مالي دارند، قرض دارند، خيليها دوست دارند صاحب خانه شوند، خيليها دلشان فرزند ميخواهد، انشاءالله خداوند به حق فاطمه معصومه به همه آنها فرزندان صالحي عنايت کند. دعا ميکنيم براي عاقبت بخيري همه جوانان سرزمينمان. امروز صفحه 537 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه واقعه و آيات ابتدايي سوره مبارکه حديد را تلاوت خواهيم کرد.
«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ «77» فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ «78» لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ «79» تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «80» أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ «81» وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ «82» فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ «83» وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ «84» وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ «85» فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ «86» تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «87» فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ «88» فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ «89» وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ «90» فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ «91» وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «92» فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ «93» وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ «94» إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ «95» فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ «96»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «2» هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «3»
ترجمه: همانا آن قرآن كريم است. كه در كتاب محفوظى جاى دارد. جز پاكيزگان به آن دست نزنند. فرو آمده از سوى پروردگار جهانيان است. آيا شما با اين سخن (الهى)، با سبكى و سستى برخورد مىكنيد؟ و (سهم و) رزق خود را تكذيب آن قرار مىدهيد؟ پس چرا آنگاه كه جان به گلوگاه رسد. و شما در آن هنگام نظاره مىكنيد. و ما از شما به آن (محتضر) نزديكتريم، ولى نمىبينيد. پس اگر شما (در برابر اعمالتان) مجازات شدنى نيستيد، چرا آن جان را (در حال احتضار به بدن خود) بر نمىگردانيد اگر راست مىگوييد؟ پس اگر او (محتضر) از مقرّبان باشد. راحت و رحمت و بهشت پر نعمت، روزى او خواهد بود. و امّا اگر از اصحاب يمين باشد، (به او گفته مىشود:) از طرف اصحاب يمين (كه هم فكران تو هستند) به تو سلام باد. و امّا اگر از تكذيب كنندگان گمراه باشد، با آبى جوشان پذيرايى مىشود. و ورود به دوزخ (جزاى اوست). همانا اين مطلب، حق و يقينى است. پس به نام پروردگار بزرگوارت تسبيح كن.
به نام خداوند بخشنده مهربان. آنچه در آسمانها و زمين است براى خداوند تسبيح گويند و اوست عزيز حكيم. حكومت آسمانها و زمين براى اوست، زنده مىكند و مىميراند و او بر هر چيزى تواناست. اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى آگاه است.
شريعتي:
هرکس به احترام مقام تو خم نشد *** آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد
دل خسته بود و راهي اين آستانه شد *** دل خسته بود و راهي باغ ارم نشد
گفتند: مرقدت حرم آل فاطمه است *** با اين حساب هيچکسي بي حرم نشد
باز اين چه لطفي است که در حق ما شده *** ما شاعرت شديم ولي محتشم نشد
در سالروز وفات کريمه اهلبيت حضرت فاطمه معصومه با سمت خدا در کنار شما و در محضر کارشناسان عزيز و گرانقدرمان هستيم. از حاج آقاي فرحزاد و ديگر کارشناسان خواهش ميکنم که لحظاتي ما را مستفيض کنند.
حاج آقاي فرحزاد: السلام عليکم و رحمة الله و برکاته. به نيابت از همه بينندگان و شنوندگان که نتوانستند به زيارت بيايند، عرض سلام داريم و زيارتنامه ميخوانيم و دعا ميکنيم. بزرگي کلام زيبايي دارد که در اين مکان مقدس زير زمين قبور مطهر حضرت معصومه و امامزادههايي که از فرزندان امام جواد و باقي امامزادهها، سادات فراواني که دفن هستند و علما و شخصيتهايي که به فرموده حاج آقاي حسيني هرکدام اگر در هر شهري بودند، يک زيارتگاه مخصوص داشتند. شطيطه خانم شيعه ناب حضرت امام هفتم در نيشابور گنبد و بارگاه دارد. روي زمين 24 ساعت در اينجا يا دعا يا زيارت، نماز، تلاوت قرآن، درس و تعليم است. بالاي سر ما تا آسمان به فرموده آيت الله بهجت است که به آيت الله مسعودي فرمودند: به خدمتگزارها بگوييد خيلي با ادب اينجا برخورد کنند. اينجا مختلف الملائکه است. يعني محل رفت و شد ملائکه است. ما هنوز ميليونها زائر داريم که توفيق زيارت مشهد و قم را پيدا نکردند، انشاءالله خداوند توفيق زيارت اين بارگاه ملکوتي را به آنها عطا کند.
حاج آقاي نظري منفرد: من هم به همه بينندگان و شنوندگان محترم سلام ميکنم. قم حرم اهلبيت است. در يک روايتي هست سه در از بهشت در قم باز ميشود. شايد اشاره به اين باشد که يک در همين حضرت معصومه(س) است که شفيع است و ايشان باعث ميشود به بهشت برود. يک در هم شايد حوزه مقدسه قم باشد که شخصيتهايي مثل حضرت امام(ره) از اين حوزه برخاستند. يک در هم محدثين بزرگي که اشاره کردند، در قم آنطور که مرحوم محدث قمي در فوايد الرضويه نقل کردند، صد هزار محدث در اين شهر بوده و علوم اهلبيت را از اين شهر نشر دادند. هم فضا، فضاي مقدسي است. زمين، زمين مقدسي است. اميدوارم که قدردان باشيم و اين فضا را حفظ کنيم و آلوده نکنيم. همه مسئول هستيم و همه بايد دقت کنيم.
شريعتي: خيلي خوشحاليم که شما را بعد از مدتها زيارت کرديم. ما هر هفته در برنامه از يکي از علما و مراجع بزرگ ياد ميکنيم. همينجا از مرحوم مهندسي ياد کنيم که رحمت و رضوان خدا بر ايشان باد. انشاءالله اگر شما توانستيد کنار قبر شهيد مفتح که روز وحدت حوزه و دانشگاه هم هست، اين هفته قرار گذاشتيم که از آيت الله العظمي گلپايگاني ياد کنيم و از خدمات ارزنده ايشان تجليل کنيم. براي ما از شخصيت آيت الله العظمي گلپايگاني بفرماييد.
حاج آقاي نظري منفرد: ايشان يک شخصيت و فقيه بزرگواري بود. انسان واقعاً متديني بود. مأنوس با قرآن بود. گاهي در جلسات بنده با ايشان بوديم. ايشان ميفرمودند: ما در زمان مرحوم آيت الله مؤسس، مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حائري که فضا خيلي فضاي بستهاي بود، رضاخان اجازه نميداد، تصميم داشت حوزه را از بين ببرد، ايشان ميفرمودند: ما گاهي که در مدرسه فيضيه حجره داشتيم و مينشستيم با يکديگر صحبت ميکرديم، بين خودمان ميگفتيم: اگر رضاخان از دنيا برود و حاج شيخ بماند، حوزه ميماند و اما اگر حاج شيخ از دنيا برود و رضاخان بعد از ايشان بماند، حوزه را از بين خواهد برد. مانع سر راه ايشان بود. ايشان فرمودند: اتفاقاً مرحوم حاج شيخ زودتر از رضاخان از دنيا رفت و ما حوزه را بهتر ديديم. اين نشانهي اين بود که نگهدارندهي حوزه کسي ديگر است. همينطور که اشاره کردند که شهريه را تأمين کردند و آيت الله العظمي صدر دادند.
حاج آقاي عابديني: سلام عليکم و رحمة الله، عرض سلام و ادب خدمت همه بينندگان و شنوندگان عزيز داريم. اگر انسان باور کند وقتي به زيارت ميآيد، آن حقيقت حي و حاضر است و انسان در محضر است که در اذن ورودي که براي امام رضا ميخوانيم، ما شهادت ميدهيم غائب شما مثل حاضر شماست. شما ميبينيد، «يرون مقامي، يسمعون کلامي و يردّون سلامي» اگر انسان با اين نگاه وقتي در اين امامزادههاي جليل القدر حاضر ميشود، ميداند وقتي گفتگو ميکند با يک حالت مخاطب و تخاطب است، گفتگوي زنده است. تمام کساني که از ابتدا و امروز به زيارت حضرت تشريف آوردند و اينجا مشرف شدند، اثر وجوديشان باقي است. همه ارواح تعلق دارند، لذا وقتي انسان وارد ميشود همه آنها در محضر آنها قرار گرفته است. حضرت آيت الله بهاء الديني فرمودند: امام وقتي وارد فيضيه شد، همه ارواحي که متعلق به فيضيه بودند خوشحال شدند. اين نشان ميدهد اينها توجه دارند. اگر انسان وارد ميشود با عظمتي که از علماي قم مطرح شد، محضر حضرت معصومه که وارد ميشود احساس کند همه آنها در کنار حضرت براي انسان دعا ميکنند و توجه ايجاد ميکنند، اين نگاه باعث ميشود مراقبه شديدتر باشد.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم، خدمت همه عرض سلام دارم. يک نکته خيلي کوتاهي که اين فراز زيارتنامه حضرت معصومه را در قنوت نماز و در سجدهها ميخوانم و لذت ميبرم، زيارتنامهي اهلبيت و امامزادگان مباني تفکر شيعي است. فراز زيارتنامه فاطمه معصومه (س) که از دو لب مبارک امام رضا(ع) بيان شده است « اللهم اني اسألک ان تختم لي بالسعادة فلا تسلُب مني ما أنا فيه» خدايا از تو ميخواهم عاقبت مرا ختم بخير کني. ختم بخير سياسي، اخلاقي، اقتصادي، اين لحظاتي که در حرم بوديد و قطرات اشکي که از چشمها ريخته شد، رواق چشمان آينه کاري شد، چقدر ارزش دارد؟ نعمت ولايت و نعمت محبت، عشق به حرم اهلبيت، اهلبيت يک حرم دارند و يک حريم دارند. حرم اينجاست و حريم کجاست؟ هرجايي که ما هستيم، گوشي موبايل دستمان است. پاي کامپيوتر هستيم. اينجا حريم حضرت معصومه است. «و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» خدايا اين محبت و ولايت را در وجود همه ما به ويژه شيعيان علي بن ابي طالب روز افزون بگردان.
شريعتي: دعا بفرماييد و دوستان آمين بگويند.
حاج آقاي حسيني قمي: يک تشکر مجدد داشته باشم از توليت و خادمين حرم مطهر، از تهيه کننده محترم برنامه، مخاطبين عزيز و زائرين و مجاورين تشکر ميکنم. کسي از مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني سؤال کرد: ميبينم که شما دائماً ذکر ميگوييد. اين چه ذکري است که تمام نميشود؟ فرمودند: من بالاترين ذکر را ميگويم. ايشان فرمود: ذکر دائمي من که بالاترين ذکر است صلوات بر محمد و آل محمد است. «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ» خدايا به حق محمد و آل محمد ما را ببخش و بيامرز. پدرها، مادرها و گذشتگان، شهداء و امام شهيدان، مراجع و علماي بزرگ که در اين حرم آرميدهاند، روح مرحوم آيت الله العظمي حائري، آيت الله العظمي بروجردي، آيت الله العظمي گلپايگاني غريق رحمتت بگردان. علما و مراجع حوزههاي علميه، رهبر معظم ما را مؤيد و منصور بدار. به حق صديقه طاهره(س) و کريمه اهلبيت، مريضها لباس عافيت بپوشان. به حق محمد و آل محمد رفع هم و غم و گرفتاري و پريشاني از همه شيعيان اميرمؤمنان بفرما. مسلمانها در سراسر عالم بر دشمنان پيروز بگردان. شر استکبار جهاني و شجره خبيثه آل سعود و صهيونيستها را به خودشان برگردان. ملت ما را در همه آزمونها و گرفتاريها سربلند و پيروز بگردان. دنيا و آخرت ما را از اهلبيت جدا نگردان. آنچه خواستيم و نخواستيم، خير و صلاح ما در آن است و رضاي تو در آن است را به همه ما کرامت بفرما.
شريعتي: والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.