برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سخنراني در جمع زيارت اوليهاي مشهد مقدس
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 23-09-96
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان خوبم، بينندهها و شنوندههاي نازنينمان. خدا را شکر که امروز هم در کنار شما هستيم و در اين ماه ربيع الاول، ماه نبي مکرم اسلام، پنجشنبههاي ما امام رضايي شده است. ابتداي برنامه امروز يک شعر حميدرضا برقعي بخوانم.
هميشه قبل از حرفي برايت شعر ميخوانم *** قبولم کن من آداب زيارت را نميدانم
نميدانم چرا اينقدر با من مهربان هستي *** نميدانم کنارت ميزبانم يا که مهمانم
نگاهم روبروي تو بلا تکليف ميماند *** که از لبخند لبريزم که از گريه فراوانم
به دريا ميزنم، دريا ضريح توست غرقم کن *** در اين امواج پرشوري که من يک قطره از آنم
سکوت هرچه آيينه نمازم را طمأنينه *** بريز آرامشي در سينه پريشانم
تماشا ميشوي آيه به آيه در قنوت من *** تويي شرط و شروط من اگر گاهي مسلمانم
اگر سلطان تويي ديگر اِبايي نيست ميگويم *** که من يک شاعر درباريام مداح سلطانم
«السلام عليک ياعلي بن موسي الرضا» اين هفته يک جمع ديگري از هموطنان عزيز ما، کساني که به هر دليل نتوانسته بودند تا به حال به مشهد مقدس بروند. با همت و همکاري و مساعدت شما و همکاران عزيز ما، برنامه سمت خدا و سازمان و اوقاف و امور خيريه همه دست به دست هم دادند تا اين عزيزان چشمشان به صحن و سراي امام رضا(ع) روشن شود. حاج آقاي حسيني عزيز اين هفته در جمع اين عزيزان صحبت کردند. از همه دوستان عزيز که اين تصاوير را ثبت و ضبط کردند هم تشکر ميکنيم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله والسلام و الصلاة علي نبينا ابوالقاسم محمد. «اللهم صلي علي علي بن موسي الرضا المرتضي الامام التقي النقي و حجتک علي من فوق الارض و من تحت الثري الصديق الشهيد، صلاة کثيرة تامة زاکية متواصلة متواترة مترادفه کافضل ما صليت علي احد من اوليائک» تقديم به روح مقدس و مطهر ثامن الحجج ابالحسن، علي بن موسي الرضا صلواتي هديه کنيد.
اگرچه امام رئوف به همه زائرينش نظر رأفت و مهرباني دارند ولي علي القاعده به زائراني که دهها سال چشم انتظار زيارت اين بارگاه ملکوتي بودند، صدها و هزاران بار با ديدن تصاوير حرم نوراني امام رضا(ع) اشک ريختند، دلهايشان شکسته و به عنوان اولين زيارت به پابوس امام رضا(ع) مشرف ميشوند، حتماً حضرت يک نظر و توجه ويژهاي به آنها دارد. در عين حال که براي من جداً يک سعادت و افتخار بزرگي است در جمع شما بزرگواران حضور پيدا کنند ولي يک التماس دعاي ويژه هم به دلهاي شکسته شما و اشکهاي ريزان شما و قلبهاي آماده شما دارند، مخصوصاً عرض کردم مهماني که اولين بار با آن شوق و علاقه به پابوسي حضرت ميرسد حتماً نگاه ويژه حضرت را جلب ميکند به نيابت از همه آنهايي که دلشان ميخواهد دلشان به پنجره فولاد امام رضا گره بخورد و از نزديک زيارت کنند، به نيابت آنها سلام کنيد، به نيابت از آنها زيارت کنيد. به نيابت از آنهايي که در آن آرزو ماندند و از اين دنيا رفتند.
در روايت بسيار نوراني از امام رضا(ع) هست که فرمود: «لَا يَتِمُ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ» (تحفالعقول، ص443) مسلمان خردش به کمال نميرسد مگر اينکه ده ويژگي در او باشد، اولين ويژگي که امام رضا(ع) فرمودند، اين است که «الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ» مسلماني ميتواند بگويد: عقل من کامل است، ما مسلماني را ميتوانيم خردش را کامل بدانيم که اين ده ويژگي در او باشد. اولينش اينکه ديگران به خير او اميدوار باشند. اگر کسي به خير شما اميدوار بود، به شما مراجعه کرد، کاري داشت. شما ميتوانستيد خدمتي به او انجام بدهيد، نا اميدش نکنيد. در همين خراسان در مصادر قديمي ما آمدهاست، در کتاب عيون الاخبار الرضا شيخ صدوق هست، اين سالهاي که حضرت در خراسان بودند، بارندگي کم شد. داستان باران و نماز باران امام رضا را زياد شنيدهايد. آقا علي بن موسي الرضا آمدند و نماز باران خواندند و دعا کردند. باران مفصلي آمد، فردا مرم براي تشکر از امام رضا خانهي حضرت آمدند. امام رضا فرمود: آمديد از من تشکر کنيد. آمديد شکر خدا را به جاي آوريد. «لَا تَشْكُرُونَ اللَّهَ تَعَالَى بِشَيْءٍ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ بَعْدَ الِاعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ» (عيون الاخبار الرضا/ج2/ص169) بالاترين تشکر بعد از ايمان به خدا و اعتراف به حقوق اولياي خدا از اين تشکري بالاتر نداريم «أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ مُعَاوَنَتِكُمْ لِإِخْوَانِكُمُ الْمُؤْمِنِينَ» اگر شکر خدا را ميخواهيد به جا آوريد به برادران ايمانيتان کمک کنيد. امام رضا نماز باران خوانده است. باران الهي نازل شده و مردم براي تشکر آمدند، فرمود: بالاترين تشکر اين است که به برادران ايمانيتان خدمت کنيد.
در همين خراسان مرحوم طبرسي(ره) در احتجاج مينويسد، در همين خراسان عدهاي از راه دور زيارت امام رضا(ع) آمدند. حضرت آنها را نپذيرفت. مدتي معطل شدند. بعد از چند روزي حضرت آنها را پذيرفت، روز آخر به امام رضا پيام دادند: آبروي ما رفت. ما چند روز اينجا هستيم، شما اذن ملاقات به ما نميدهيد. ما داريم برميگرديم. ولي به شهر خودمان هم نميتوانيم برگرديم. مردم شهر ما خبردار شوند که ما مشهد آمديم و امام رضا ما را نپذيرفته است، به ما چه ميگويند؟ ديگر به شهر خودمان هم برنميگرديم و به شهر ديگري ميرويم زندگي کنيم. ما چه جرمي مرتکب شديم؟ علي بن موسي الرضا آنها را پذيرفت و فرمود: يکي از اشکالات شما اين است «و تتهاونون بعظيم حقوق إخوانکم في الله» فرمود: من خبر دارم. شما نسبت به حقوق برادران ايمانيتان سستي و کوتاهي ميکنيد. امام رضا(ع) نميپذيرد زائري که از راه دور آمده است، چرا؟ چون در حق برادران ايمانياش کوتاهي کرده است. مشکلات جامعه و گرفتاري عدهاي از مؤمنين را ديده اما کوتاهي کرده و رسيدگي نکرده است.
داستاني را مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب مينويسد. يکي از کتابهاي قديمي ماست و براي هفتصد سال پيش است. کسي خدمت امام رضا(ع) آمد. سالهايي که حضرت در مدينه بودند. گفت: من از حج برميگردم. آمدم مدينه مشکلي برايم پيش آمده است. تمام پولي که همراه داشتم را گم کردم. ديگر پولي ندارم به شهر خودم برگردم. نيازمند نيستم فقط درمانده هستم و در راه ماندم. مبلغي به من کمک کنيد، قول ميدهم وقتي به شهرم رفتم از طرف شما آن مبلغ را صدقه بدهم. من مستحق صدقه نيستم، کمک کنيد در راه ماندهام! روايت اين است. امام رضا از جايشان بلند شدند. به اتاقشان رفتند و برگشتند. ولي ديگر در آن جمعي که اين حاجي در راه مانده از امام رضا کمک ميخواست، نيامدند. در را بستند و از بالاي در يک کيسهاي که داخلش دويست دينار بود، فرمودند: اين دويست دينار را بگير. مشکلت را برطرف کن. لازم نيست برگشتي شهرت به نيابت از من صدقه بدهي. ولي تا قبل از اينکه من اين در را باز کنم، و داخل اين اتاق بيايم برو. نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببيني! پول را گرفت و رفت. حضرت وارد شدند. اصحابي که محضر حضرت بودند، گفتند: چرا اين کار را کرديد؟ اين ادب کمک به ديگران است. امام رضا فرمود: «مَخَافَةَ أَنْ أَرَي ذُلَّ السُّؤالِ فِي وَجْهِهِ» نخواستم وقتي اين پول را به او ميدهم در چهرهاش يک خجالتي ببينم. نگاه نکنم! «أَ مَا سَمِعْتَ حَدِيثَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَجَّةً» به اصحابش فرمود: پيامبر فرمودند کسي که کار خوبي انجام بدهد ولي بپوشاند، به کسي نگويد. علني نکند،آبروداري کند، ثواب هفتاد حج خانه خدا و زيارت بيت الله الحرام را دارد.
مرحوم کليني در کافي شريف نقل کردند،عدهاي از شيعيان امام صادق(ع) محضر حضرت رسيدند. چقدر لطيف است. امام حجت خداست، تا جمع شيعيانشان را ديدند، فرمودند: «مرحبا،مرحبا» خوش آمديد! چهرههايي که به ما علاقه دارند، ما به شما علاقه داريم. «جعلکم الله معنا في الدنيا و الآخره» خدا شما را در دنيا و آخرت با ما قرار بدهد. اين دعاي امام صادق(ع) است. کسي از ميان علاقمندان و شيعيان امام صادق به حضرت گفت: من سؤالي دارم. «اني رجل موثر» من يک آدمي هستم که وضع مالي خوبي دارم، توانگر هستم. حضرت فرمود: خدا به زندگي و مال تو برکت بدهد. گفت: سؤالي دارم. افراد به من مراجعه ميکنند که يک کمک مالي به ما بکن. من اهل کار خير هستم و فصل زکات که ميرسد از زکات مالم به نيازمندان ميدهم اما گاهي قبل از رسيدن فصل زکات به من مراجعه ميکنند. حضرت فرمودند: چه مانعي دارد؟ اگر وضعت خوب است چه مانعي دارد؟ تو به عنوان قرض بده. فصل زکاتت که رسيد بابت زکات حساب کن. نيازي نيست از نظر فقهي به طرف بگوييم. الآن به او قرض بده، فصل زکات که رسيد نيت کن بابت زکات. به او هم بگو: تو ديگر به من بدهکار نيستي. شايد هم اين جمله حضرت است. فرمود: مگر نميداني «َالقَرضُ بِثَمانِيَة عَشَر» (کافي/ج4/ص10) قرض هجده ثواب دارد ولي صدقه ده ثواب دارد. تو به ثواب قرض ميرسي. بعد حضرت اين جمله نوراني را فرمود. فرمود: مواظب باش! نکند کسي به تو مراجعه کند و دست رد به سينهاش بزني. دست رد به سينه نيازمند زدن نزد خدا بزرگ است. اگر ميدانستي مؤمن نزد خدا چه جايگاهي دارد دست رد به سينه کسي نميزدي. بعد فرمود: «مَنْ أَدْخَلَ عَلَي مُومِنٍ سُرُوراً فقد أدخل علي رسول الله» کسي يک مؤمني را خوشحال کند، پيامبر را خوشحال کرده است.
کسي طواف بيت الله الحرام ميکرد، مرحوم شيخ بهايي اين حديث را نقل کردند. وارد حرم که ميشويم، ديديد اول مردم سر قبر اين عالم بزرگ شيخ بهايي ميايستند و فاتحه ميخوانند. کتابي دارد مينويسد: کسي دور کعبه طواف ميکرد، خدا را قسم ميداد و ميگفت: خدايا به حق اين کعبه حاجت مرا برآورده کن. رسول خدا صدايش را شنيد و فرمود: مؤمن اين چطور دعا کردني است؟ عرض کرد: يا رسول الله! خدا را به حق کعبه قسم دادم. فرمود: چرا به حق کعبه قسم ميدهي؟ به حق بالاتر از کعبه قسم بده. عرض کرد: از کعبه بالاتر چيست؟ فرمود: مؤمن است. خودت يک مؤمن هستي. بگو: الهي بحقي عليک! خدايا به حقي که من مؤمن دارم. خدا را به حق مؤمنين قسم بده. مؤمن از کعبه بالاتر است.
در يک روايت ديگري شيخ طوسي در أمالي نقل ميکنند. اصحاب خدمت امام صادق بودند. حضرت زياد نام سلمان را ميبردند. کسي به امام صادق عرض کرد: «ما اکثر» چقدر زياد نام سلمان را ميبريد؟ مگر سلمان چه ويژگي دارد؟ حضرت فرمود: دو سه ويژگي دارد. يکي «حبه للفقراء» سلمان فقرا را دوست داشت. در نهجالبلاغه علي(ع)، حکمت 304 حضرت فرمود: «إِنَ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ» (نهجالبلاغه، حكمت 304) نيازمندي که به شما مراجعه ميکند فرستادهي خداست. «فمن منعه منع الله و من اعطاه اعطي الله» اگر کسي اين فرستاده خدا را رد کند، خدا را رد کرده است. اگر کسي کمک کند به خدا کمک کرده است. شما تعبيرات قرآني را ببينيد. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» نميگويد: به اين آقا قرض دادي، ميگويد: به خدا قرض دادي. مسکين هم همين است. ميفرمايد: فرستادهي خداست. اگر به او کمک کردي به خدا کمک کردي. مگر خدا نيازمند کمکهاي ماست؟ باز اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه جواب دادند و فرمودند: «له خزائن السماوات و الارض» همه خزائن آسمان و زمين براي خداست ولي به شما گفته کمک کنيد، چرا؟ «انما اراد ان يبلوكم» ميخواهد شما را امتحان کند. آزمون شماست و الا خدا نيازمند نيست. خدا ميتواند خدايي که همه عالم خزائن اوست، خودش از خزائن غيبش، از خزينه غيبش همه را بينياز کند ولي دنيا دار ابتلاء و دار امتحان است.
باز اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه حکمت 425 نقل ميکند. اين يک هشدار است. عزيزاني که دستتان ميرسد، توانگري و توانايي مالي داريد، ميتوانيد به فرياد کسي برسيد و ميتوانيد دلي را شاد کنيد و قلبي را به پنجره فولاد امام رضا گره بزنيد. ميتوانيد کسي که آرزو دارد يکبار حرم نوراني امام رضا را ببيند، مشهدي کنيد. ميتوانيد کسي را که آرزو دارد در عمرش يکبار قبر شش گوشه سيدالشهداء را ببيند، کربلايي کنيد. ميتوانيد مشکلات جامعه را برطرف کنيد. حضرت علي فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمْ بِالنِّعَمِ» خدا بندگي دارد، نعمتها را به آنها داده است. «لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ، فَيُقِرُّهَافِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا» تا وقتي که دست دهنده دارند خدا به آنها ميدهد، «فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ، ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَيْرِهِمْ» اگر در راه خدا خرج نکردند، خدا نعمت را از اينها ميگيرد. اگر ثروتي داري، اگر قدرتي داري، اگر آبرويي داري، اگر موقعيتي داري، و از آن ثروت و قدرت و آبرويت براي گره گشايي ديگران استفاده کردي، خدا اين نعمت را در اختيارت نگه ميدارد اگر نه، اميرالمؤمنين در حکمت 425 فرمود: اگر حاضر نشدي از آبرو و قدرت و ثروتت گره گشايي کني، خدا از تو ميگيرد به کسي ميدهد که اين کار را انجام دهد. قدرت امانت است، ثروت امانت است. آبرو امانت است. پستي داري، مقام و جايگاهي داري، اينها امانت است. مخصوصاً کساني که مسئوليتي دارند خيلي مواظب باشند.
اين حديث را شهيد ثاني کتابي به نام «کشف الريبه» دارند. آنجا نقل کردند. خدا رحمت کند مرحوم آيت الله احمدي ميانجي در مکاتيب الائمه اين نامه را نقل کردند. کسي استاندار اهواز شده بود. فرماندارها، بخشدارها، مسئولين، رؤسا، آقايي که امضاي شما امروز ميتواند گرهاي را باز کند. آقايي که يک تلفن شما،تلاش ما، قدم و پيگيري شما ميتواند مشکل از کسي برطرف کند. استاندار اهواز به امام صادق(ع) در مدينه نامه نوشت. «انّي بليت بولاية الاهواز» من مبتلا شدم، من استاندار اهواز شدم. اين يک آزمون و ابتلاست. پستها در نگاه ديني به تعبير اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه، فرمود: «لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَة» اينها طعمه نيست. اين نيست که فقط خودت و زندگي خودت و اطرافيانت را آباد کني. اين امانت در گردن توست. به امام صادق گفت: من مبتلا شدم، يک امتحان سنگين است. استاندار اهواز شدم. امام صادق در جوابش فرمودند: من از اينکه تو اين مسئوليت را گرفتي از يک جهت خوشحال شدم و از يک جهت ناراحت شدم. مسئولين و هرکسي در هرجايي ميزي در اختيار شما هست! امام صادق فرمود: خوشحال شدم و ناراحت شدم! خوشحال شدم بلکه با اين پستي که داري، غم و غصه کسي را برطرف کني و به دست تو گرهاي باز شود. اما ناراحت شدم کمترين نگراني که من دارم اين است که نکند يک شيعه و مسلماني به تو مراجعه کند و به جاي اينکه مشکل او را برطرف کني، سر او داد بزني و فرياد بزني. اگر چنين کردي، بوي بهشت به مشام تو نميرسد.
الآن نزديک يک ماه از حادثه زلزله کرمانشاه گذشت. در تيتر بعضي روزنامهها ديدم که جمع قابل توجهي از آسيب ديدگان هنوز در چادر زندگي ميکنند. در سرماي سخت مناطق غربي کشور، شما در خانههايتان چه ميکنيد، مسئولين، استاندارها، رؤسا در خانههايتان چه ميکنيد؟ بخاري روشن و درها را بستيد، مواظب بچهها و خانواده هستيد. در چادر ميشود زندگي کرد؟ بايد بيش از اينها به فکرشان باشيم. آقايان مسئولين با زن و فرزندشان يک شب در اين چادرها بروند ببينند ميشود در چادر زندگي کرد؟ مردم کمک کنند. آنهايي که خانه خالي دارند کمک کنند.
در کافي مرحوم کليني(ره) هست. کسي خدمت امام صادق(ع) آمد. در حرم امام رضا هستيم، کمي مراقب باشيم. امام رضا به فرزندشان امام جواد نامه نوشتند، سالهايي که در خراسان بودند، به امام جواد نامه نوشتند: عزيزم، پسرم، جوادم! «اسئلکَ بحقي عليک» تو را به حقي که من امام رضا بر تو دارم، وقتي از خانه بيرون ميآيي از مسيري بيا که گرفتارها و نيازمندان تو را ببينند. پول همراهت باشد و به فقرا رسيدگي کن. دلم ميخواهد خدا تو را بالا ببرد. عزت و عظمت تو در اين است که به گرفتارها رسيدگي کني. خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: من به کسي بدهکار هستم. از او بخواهيد به من يک مهلتي بدهد. الآن دستم بسته است. به من تخفيف بدهد و بعد از مدتي پولش را ميدهم. هزار دينار از من طلب دارد. امام صادق دنبال طلبکار فرستادند و آمد. فرمود: تو از اوضاع فلاني خبر داري، به ما مراجعه کرده و ما را واسطه قرار داده است. اين پولي که به تو بدهکار است، هزينه خوشگذراني نکرده است. عياشي نکرده است. اين هم از يک عده ديگر طلب دارد. خسارتي به او رسيده، به او مهلت بده. به امام صادق عرض کرد: منظور شما اين است که اگر من به او مهلتي بدهم، خداوند از حسنات او و از کارهاي خير او برميدارد و به من ميدهد. امام صادق فرمود: نه! من کي اين حرف را زدم؟ خدا کرمش بيش از اين حرفهاست. اين بنده خدا در روزهاي گرم تابستان، روزه گرفته و عبادت کرده است. فقط تقاضا کرده بود مهلت بده. به امام صادق عرض کرد: آقا، از خير هزار دينار گذشتم. حلالش کردم!
ميشود ما هم که اينجا هستيم و از سيره امام رضا و سخن امام رضا و سخن امام صادق ميشنويم ، اگر کسي به ما بدهکار است، ما از کسي طلب داريم، زنگ بزنيم و بگوييم: گذشتيم. اگر نميگذريم حداقل مهلتي بدهيم، فرصتي بدهيم. اين تعبير قرآن است که ما باور داريم. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (بقره/261) يک درهم در راه خدا انفاق کني، هفتصد درهم و باز هم بيشتر، «يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم» اگر انفاق هم نکني و قرض بدهي. اين تأثير حرم امام رضا و تأثير کلام امام رضاست. جان عالم به فدايت ابالحسن،علي بن موسي الرضا! خودتان فرموديد به مردم کلمات ما را بگوييد. اگر مردم بشنوند و زيباييهاي کلام ما را بدانند، شما از ما بگوييد. اين تأثير کلام امام رضاست. يکوقتي من در برنامه اين حديث را خواندم که کسي خدمت حضرت آمد، گفت: «قرضٌ الي ميسَره» قرضي به من بدهيد، هروقت دستم باز شد به شما پس ميدهم. حضرت فرمود: کي پول مرا پس ميدهي؟ «الي تجارة، الي غلة» تجارتي داري، پولي بدست تو ميآيد؟ عرض کرد: نه! الي غلة تدرک» کشاورزي داري که به ثمر برسد؟ فرمود: والله نه! امام فرمود: ملکي داري که بفروشي و پول مرا بدهي؟ گفت: نه! حضرت فرمود: تو نميتواني پول مرا بدهي. چرا ميگويي: قرض بده؟ تو نه تجارتي داري که قرضت را بدهي نه کشاورزي و ملکي داري. تو از آنهايي هستي که خدا در مال من حق تو را قرار داده است. «فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ مَعْلُوم، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» (معارج/24 و25) فرمود: حق تو پيش من است. چرا قرض بدهم؟ بيا حقت را بگير و ببر. بلا عوض بايد به تو بدهم.
عزيزان من بچههاي خردسال ما وقتي قرآن را ياد ميگيرند جزء اولين سورههايي که ياد ميگيرند، سوره مبارکه ماعون است. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّين، فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ، فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» (ماعون/1-4) تفسير اين آيه را ببينيد. انساني که قيامت را تکذيب ميکند، يتيم را از خودش ميراند. با مساکين کاري ندارد. مرحوم علامه طباطبايي ذيل اين سوره مبارکه در تفسير مينويسد، «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ، الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ، وَ يَمْنَعُونَ الْماعُون» امام صادق در تفسير اين آيه فرمود: يعني همسايه و برادر دينياش به او مراجعه ميکند و کمک او نميکند. مرحوم علامه ذيل اين آيه فرمود: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» يعني چه؟ اگر خدا را قبول ندارد، ديگر نماز چيست؟ گاهي ما نمازخوانها، نماز ميخوانيم اما چه نمازي؟ اين مکذب عملي است ولو به زبان «لا اله الا الله» بگويد. عملاً دارد دين را تکذيب ميکند. عملاً خدا را قبول ندارد. به تعبير علامه طباطبايي منافق است. اگر کسي «يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ» باشد، اگر با يتيم و مسکين کار نداشته باشم، اگر «يمنعون الماعون» گرفتارها به من مراجعه کنند، دست رد به سينه آنها ميزنم، اگر نماز را گاهي ميخوانم و گاهي نميخوانم، اين «يُكَذِّبُ بِالدِّين» است. عملاً دين را تکذيب ميکند. چه مسلماني است که با مسکين و يتيم و گرفتاري گرفتارها کاري ندارد. نمازش مرتب نيست. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّين»
امام صادق(ع) در حديث ديگري فرمود. در ثواب الاعمال شيخ صدوق است. کسي به کسي قرض داد با او کنار بيايد. امروزه در اين اوضاع اقتصادي، به کسي قرض دادي، زمانش رسيده است، با او مدارا کني. يا ما اين روايتها را باور داريم، خيلي بايد وضع جامعه ما بهتر از اين باشد. يا خداي نکرده ايمانها ضعيف شده است. کسي به کسي قرض بدهد و با او کنار بيايد، به او مهلت بدهد، به او خطاب ميشود: چه ثوابي از اين بالاتر؟ حجاج بيت الله الحرام آن همه زحمت ميکشند براي اينکه عصر روز عرفه خدا به آنها خطاب کند حاجي از نو شروع کن. گذشتهات را بخشيدم. ميشود اينجا ما به برکت حرم حضرت رضا و نگاه به گنبد نوراني حضرت و حضور در اينجا بگوييم: ما هم از شما طلبي داشتيم. به احترام امام رضا کاري ندارم. ميخواهم تمام گناهان من بخشيده شود. با تو کنار آمدم. چقدر من خوشحال شدم.
با يک حديث امام رضا و يک نگاه به حرم امام رضا چقدر انسانها دنبال کارهاي خير هستند. انشاءالله برسيم روزي که در کشورمان نشنويم و نبينيم نسبت به زيارت اوليها عرض ميکنم، هنوز بسياري از عزيزان ما هستند که به حرم امام رضا نرفتند. خدايا به حق محمد و آل محمد به همه ما توفيق آشنايي با معارف اهلبيت و عمل به آن را عنايت بفرما. از همه عزيزاني که اين برنامه را برگزار کردند تشکر ميکنم. از برنامه سمت خدا، عزيزان در آستان قدس رضوي، تبليغات آستان قدس رضوي، همه قسمتها تشکر ميکنم. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ»
شريعتي: مثل هميشه زيبا و شيوا سخن گفتند. دلتنگ حضور ايشان در برنامه هستيم. انشاءالله باز هم بتوانيم به صورت مستمر از حضور ايشان در برنامه استفاده کنيم. امروز صفحه 168 قرآن کريم، آيات 144 تا 149 سوره مبارکه اعراف در برنامه سمت خدا تلاوت ميشود.
«قالَ يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ «144» وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُرِيكُمْ دارَ الْفاسِقِينَ «145» سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ «146» وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ «147» وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ «148» وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ «149»
ترجمه: (خداوند) فرمود: اى موسى! من تو را بر مردم با پيامهايم و سخنم برگزيدهام، پس آنچه (از الواح و تورات) به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش. و در الواح (تورات) براى موسى، در هر موردى پندى و براى هر چيز تفصيلى نوشتيم. (اى موسى!) آنها را با قوّت بگير و به قوم خود فرمان بده كه بهترين آنها (مثلًا از ميان عفو و قصاص، عفو) را بگيرند. به زودى جايگاه فاسقان را به شما نشان مىدهم. به زودى كسانى را كه بناحقّ در زمين تكبّر مىورزند، از (ايمان به) آيات خود منصرف مىسازم، (به گونهاى كه) اگر هر نشانهاى (از قدرت ما را) ببينند، ايمان نمىآورند و اگر راه رشد را ببينند، آن را برنمىگزينند و اگر راه انحراف را ببينند، آن را راه خود گيرند. اين بدان جهت است كه آنان آيات ما را تكذيب كردند و همواره از آنها غافل بودند. و كسانى كه آيات ما و ديدار قيامت را تكذيب كردند، اعمالشان نابود است، آيا جز آنچه عمل مىكردند، مجازات خواهند شد؟ و قوم موسى پس از (رفتن) او (به كوه طور) از زيورهاى خود مجسّمهى گوسالهاى (ساختند و به پرستش) گرفتند كه صداى گاو داشت، آيا نديدند كه آن (گوساله) با آنان سخن نمىگويد و به راهى هدايتشان نمىكند؟ آن را (به پرستش) گرفتند در حالى كه ستمكار بودند. و چون (ارزش گوسالهپرستى) در نزدشان سقوط كرد (و پشيمان شدند) و ديدند كه قطعاً گمراه شدهاند، گفتند: البتّه اگر پروردگارمان به ما رحمنكند و ما را نبخشايد، ما از زيانكاران خواهيم بود.
شريعتي: بهترينها را براي شما آرزو ميکنم.