اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-04-13-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان در زمينه احکام


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان در زمينه احکام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 13-04-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
در گوشه‌اي از خلوتم سجاده پهن است *** در گوشه‌ي ديگر بساط باده پهن است
يک سو کتاب فقه و يک سو دفتر شعر *** يک مشت مضمون روي ميز ساده پهن است
همواره در اين خانه‌ي پر رفت و آمد *** يک سفره برکت حاضر و آماده پهن است
گفتي اتاقم تنگ و تاريک است آري *** تا بيکران اما برايم جاده پهن است
از مسند اشراف بالاتر حصيري است *** که زير پاي مردم آزاده پهن است
وقت اذان شد، گفتگو کافي است برخيز *** هم مهر تربت هست هم سجاده پهن است

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها و آقايان، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، انشاءالله هرجا که هستيد تنتان سالم و قلبتان سليم و بهترين‌ها نصيب شما شود. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان راديو قرآن دارم. عزيزاني که از شبکه‌هاي مختلف برنامه‌ را مي‌بينند، به همه عرض سلام دارم. مشتاق سخن گفت با عزيزان هستيم. در آستانه‌ي امتحان کنکور هست، به همه عزيزان و پدران و مادران خدا قوت مي‌گوييم و آرزوي توفيق برايشان داريم. مهمتر از همه چيز آرامش است. انشاءالله با خيال راحت بروند آزمون را بدهند و بدانند که همه عالم در اين آزمون خلاصه نمي‌شود. با آرامش بروند و اينقدر استرس و اضطراب نداشته باشند.
شريعتي: حاج آقاي حسيني دست پر و با کوله باري از ورقه و سؤالات شما آمدند. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي حسيني: بحث احکام را در ماه رمضان داشتيم و مردم الحمدلله خيلي استقبال کردند و به ما گفتند: بعد از ماه رمضان بحث را هم ادامه بدهيد. چون سؤالات فراواني بود، حدود 150 صفحه پيام هست که من تک تک اينها را مطالعه کردم. بيش از سه هزار پيام است. اگر خداوند توفيقي عنايت کند به بخشي از پيام‌هايي که مربوط به ماه رمضان هست، بپردازيم.
مسأله 131؛ ما در زکات فطره گفتيم: زکات فطره را به سرپرست خانواده بدهيد. خيلي‌ها سؤال کردند اگر آقايي باشد که سرپرست باشد و نيازمند و فقير باشد ولي بچه‌هايش هم نيازمند هستند، اشکالي دارد ما به بچه‌ها بدهيم؟ حتماً بايد به سرپرست بدهيم؟ آقايي بچه‌هاي بزرگ و نيازمند دارد که فقير هستند، اشکالي دارد زکات فطره را بدهيم؟ نه، اشکال ندارد. اينکه ما گفتيم: حتماً به سرپرست بدهيد، يعني اگر صغير هستند، مستقيم به صغير ندهيم. اگر صغير است حتماً به سرپرست بدهيد، اما اگر بچه‌ها بزرگ هستند و نيازمند هستند، مانعي ندارد به اعضاي خانواده بدهند.
مسأله 132؛ در غسل ترتيبي گفتيم: اول بايد سر و گردن و بعد سمت راست و بعد سمت چپ را بشويد. خيلي سؤال کرده بودند که اگر اينطور نباشد، غسل باطل است؟ اگر غسل ترتيبي است، اول سمت راست و بعد سمت چپ، من فقط يک توضيح بدهم اينکه بعضي از مراجع مثل مرحوم آيت الله العظمي خويي، از مراجعي که از دنيا رفتند، يا از مراجع فعلي آيت الله العظمي زنجاني مي‌فرمايند: سر و گردن حتماً بايد اول باشد. اما سمت راست و سمت چپ ترتيبش خيلي مهم نيست. اين دو مرجع بزرگ مي‌فرمايند: سر و گردن اول شسته شود، اما سمت راست و سمت چپ ترتيبش مهم نيست. پس غير از اين دو بزرگوار همه همانطور که گفتيم. اول سر و گردن، بعد سمت راست و بعد سمت چپ.
از آيت الله مکارم شيرازي سؤال کردند اگر کسي اين ترتيب را تا به حال رعايت نکرده است، فرض کنيد سر و گردن را هم اول نشسته است. سر و گردن را آخر همه شسته است، ايشان فرمودند: اگر تا به حال اينطور غسل کرده است، اشکالي ندارد. غسل‌هايش صحيح است. ولي اين ترتيب را رعايت کنند حتماً بهتر است. پس اگر مقلد ايشان باشند، غسل‌هايي که قبلاً انجام دادند، يعني سر و گردن هم آخر شستند، به فتواي ايشان اشکالي ندارد. اما به فتواي بقيه مراجع اگر سر و گردن را اول نشستند، حتماً غسل‌ها باطل است. مشکل پيدا مي‌کند در نمازها، بعضي نوشتند حج بيت الله مشرف شديم، ديگر ريز مسائل را هرکس بايد از مرجع تقليد خودش سؤال کند.
مسأله 133؛ ما گفتيم خانم‌ها وقتي غسل مي‌کنند، دوران عادت ماهانه‌شان تمام مي‌شود و غسل حيض انجام مي‌دهند، گفتيم: واجب است بعدش وضو بگيرند. آن غسل سر جايش است ولي براي نمازشان بايد حتماً وضو بگيرند. اين فتواي عده‌اي از مراجع هست، مثل مرحوم امام، مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني، مرحوم آيت الله العظمي اراکي، مرحوم آيت الله العظمي بهجت، از مراجع فعلي يک عده گفتند: غسل کفايت از وضو نمي‌کند. ولي در عين حال بعضي از مراجع از مراجع فعلي مثل آيت الله سيستاني، مثل آيت الله مکارم، مثل آيت الله زنجاني مي‌فرمايند: کفايت مي‌کند. البته بعضي فرمودند: مستحب است، در عين حال وضو گرفتن اشکالي ندارد ولي در عين حال کفايت از وضو مي‌کند. از مراجعي هم که از دنيا رفتند مثل مرحوم آيت الله خويي و آيت الله تبريزي، هرکسي مقلد هر مرجع تقليدي هست، آن مراجعي که گفتيم مثل مرحوم امام حتماً بايد بعد از غسل حيض وضو بگيرند.
مسأله 134؛ گفتيم اگر زکات فطره ما بر کس ديگري واجب است، قهراً بر خود انسان واجب نيست. آقايي هست که بايد زکات فطره فرزندانش را بدهد، زکات فطره همسرش را بدهد، هرکسي نان خور او هست بايد زکات فطره‌اش را بپردازد. اگر من زکات فطره ندهم، بگويم: زکات فطره چيست؟ مشهور فقها مي‌فرمايند: ديگر بر خود اين آقا واجب نيست. شوهر خانم اهل اين حرف‌ها نيست، با اينکه نان خور شوهرش است، بايد شوهرش زکات فطره‌اش را بدهد، اما شوهرش مقيد نيست. خانم ديگر وظيفه‌اي ندارد و بچه‌ها وظيفه‌اي ندارند. اما در عين حال آيت الله مکارم و آيت الله سيستاني احتياط واجب کردند و مي‌فرمايند: اگر خودش مي‌تواند بپردازد. بنابراين خانم‌ها و فرزنداني که مقلد اين دو بزرگوار هستند و بخواهند به اين احتياط واجب عمل کنند، اگر يکوقت گرفتار پدر يا شوهري هستند که بايد زکات فطره بدهد که نمي‌دهد، اگر مي‌توانند خودشان بپردازند. زکات فطره هم خيلي نيست، سه کيلو گندم شش هزار تومان مي‌شود و اگر مي‌خواهند به اين احتياط واجب عمل کنند.
مسأله 135؛ در وضو گفتيم: شستن اول واجب است، دوم مستحب است. من يادم است در جبهه وقتي اين مسأله را گفتم که شستن اول يعني چه و شستن دوم يعني چه که خيلي آسان بود، يک آقايي اذان مي‌گفت و مؤذن بود. بعد هم سالها بود اين مؤذن را نديديم، راننده لودر بود و شايد حدود بيست سال گذشت. يکوقتي در منزل امام جمعه خرم آباد مرحوم آيت الله حسيني(ره) ديدم يک پيرمرد نابينايي آمد، سلام و عليک کرديم، تا صداي مرا شنيد گفت: شما فلاني هستي! گفتم: بله. گفتم: چشم شما چه شد؟گفت: در همان عمليات در راه خدا تقديم کرديم. ايشان وقتي مي‌خواست اذان بگويد، مي‌گفت: عجلوا بالوضو الانقلابي! ما گفتيم: شما وقتي به صورت آب مي‌زني، يک مشت بريزي، سه مشت آب بريزي تا وقتي است که مطمئن شويد يکبار همه صورت شما را آب گرفته است. نمي‌دانم از کجا پيدا شده که در پيام‌ها هم بود. فکر مي‌کنند اگر دست کشيدند ديگر شستن اول تمام شده است. نه! شما تا وقتي آب بريزيد که يقين کنيد همه صورت شما را آب گرفته است. ما گفتيم: شستن اول واجب است، شستن دوم مستحب است، اين مستحب تقريباً فتواي بسياري از فقها است که مي‌گويند: شستن دوم مستحب است. امام(ره) به جاي اينکه بفرمايند: شستن دوم مستحب است، فرمودند: جايز است. بعضي از مراجع مثل آيت الله مکارم مي‌فرمودند: احتياط واجب اين است که دوم را انجام ندهند.
مسأله 136؛ گفتيم خانمي پيام داده من نماز قضا بر گردنم هست، مي‌ترسم بچه‌هايم بعد از مرگ من نمازها و روزه‌هاي قضاي مرا انجام ندهند. مي‌توانم نزد کسي پول به امانت بگذارم که بعد از مرگم قضاي نماز و روزه را به جا آورد؟ من به بچه‌هايم اعتماد ندارم! يک نفر را وصي خودش کند که نمازهاي قضايش را به جا آورد. چون تا وقتي انسان زنده است نمي‌تواند کسي را وصي کند که نمازهاي قضايش را بخواند. گفتيم: اشکال ندارد، شما پول پيش کسي بگذاريد، به کسي که اطمينان داريد، نمازهاي شما را بخواند. يک راه آسانتري هم هست، نه فقط در نماز و روزه، در خيلي از مسائل ديگر، مخصوصاً آنهايي که نگران بعد از خودشان هستند، زياد به ما مراجعه مي‌کنند. خانم‌ها و آقاياني هستند که مي‌گويند: ما وارثي نداريم، برادر و خواهرها وارث ما هستند که وضع مالي‌شان هم خوب است. احتياجي به مال ما ندارند. دوست دارد خانه‌اي که دارد باقيات الصالحات باشد، چه کار کنيم که اين کار انجام شود؟ خيلي ساده است. شما مي‌توانيد اين خانه را مصالحه کنيد. من به جنابعالي اعتماد دارم. خانه خودم را به مصالحه در اختيار شما قرار مي‌دهم. ولي به شما شرط مي‌کنم و مي‌گويم: به شرط اينکه شما بعد از من اين خانه را در مسيري که دلم مي‌خواهد خرج کني. مثلاً بعد از من وقف کني، يا براي نماز و روزه من خرج کني. در عين حال حق فسخ و پس گرفتن هم براي خودم قرار مي‌دهم. شايد پشيمان شدم، با شما مصالحه مي‌کنم و مي‌گويم: خانه من در اختيار شما باشد، اگر پشيمان شدم از شما پس مي‌گيرم. در مصالحه مي‌شود اين شرايط را گذاشت و تا وقتي هم خودم زنده هستم، خودم مي‌توانم از اين خانه استفاده کنم. آنوقت شما بعد از من در مسيري که من دلم مي‌خواهد، مثل نماز و روزه خرج کن. ديگر اينجا ورثه حقي ندارند.
فرض کنيد ورثه نيازي ندارند، البته الآن نگويند: چه خوب، ديگر ما وارثان را از ارث محروم مي‌کنيم. اين کار خوبي نيست. ولي اگر يکوقت وارث احتياجي ندارد، مثلاً ايران نيستند، خارج از کشور هستند و نيازي به خانه ما ندارند. اين از راه مصالحه حل مي‌شود. بنده با شما مصالحه مي‌کنم و خانه‌ام را به شما واگذار مي‌کنم به شرط اينکه اگر پشيمان شدم از شما پس بگيرم و تا وقتي زنده هستم در اين خانه باشم، شما بعد از من در اين مسيري که مي‌گويم استفاده کن.
مسأله 137؛ در بحث عمرا که مطرح کرديم. من کتاب تحرير الوسيله امام را آوردم. کتابي داريم به نام «کتاب الوقف» بعد از کتاب وقف، کتابي دارد «القول في الحبس» حبس کردن، اين بحث عمرا در بحث حبس آمده است. بعد از کتاب وقف در تحرير امام، «القول في الحبس» محبوس کردن، گفتيم: براي اينکه همسر من بعد از مرگ من آواره نشود، با آن يک هشتم که به جايي نمي‌رسد، براي اينکه نه سيخ بسوزد و نه کباب و نه وارثان از ارث محروم شوند و نه اين خانم آواره شود، بنده در زمان حيات خودم اين خانه را واگذار مي‌کنم به همسرم، «عمرا» مي‌گويند. يعني تا ماداني که عمر او هست، تا مادامي که همسر من زنده است، من به اين خانه تصرف نمي‌کنم. همسر من که از دنيا رفت، بچه‌ها ارث را تقسيم کنند. حق واگذاري اين خانه و اسباب را مي‌شود اضافه کرد. امام(ره) اين کار را کرده است.
چند نفر پيام داده بودند که شما خبر از قوانين نداريد. ما گفتيم: خانم‌ها از زمين ارث نمي‌برند. از بنا ارث مي‌برند. بنابراين سهم الارثشان کم مي‌شود. الآن قانوني که تصويب شده است، خانم‌ها از زمين هم ارث مي‌برند. شما اطلاع نداشتيد! ما اطلاع داشتيم. ولي سؤال ما اين است. الآن يک آقايي از دنيا رفته است. اين خانم مقلد مرجعي هست که مشهور فتواي مراجع اين است که مي‌گويند: خانم از زمين ارث نمي‌برد. بله بعضي از آقايان مي‌گويند. ولي اگر اين خانم مقلد آن مشهور مراجع بود که مي‌گويد: خانم از زمين ارث نمي‌برد، فقط از بنا ارث مي‌برد، مي‌شود بگوييم: چون قانون مجلس تصويب شده است، بگويد: نه من ارثم را مي‌خواهم!     ما از قانون خبر داريم و اين راه حل خيلي خوبي است. ولي در تعارض با فتواي مرجع‌اش مي‌شود.
شخصي از مشهد به من زنگ زد، گفت: جلسه‌اي بوده و ده، بيست نفر جمع بودند، مسأله‌ي عمرا که شما در برنامه گفتيد، اينجا مطرح شد. همه گفتند: نه، اين سند ندارد. چطور مي‌شود که آدم منافع خانه‌اش را به همسرش واگذار کند. اين کتاب تحرير الوسيله امام(ره) توضيح داده است.
مسأله 138؛ بعضي سؤال کردند اگر ما اين را به خانم واگذار کرديم، بنده نوشتم که خانم من بعد از مرگ من از منافع من استفاده کند. حالا اگر خانم زودتر از دنيا رفت، سؤال کردند، در اين صورت تکليف چيست؟ ما گفتيم: منافع خانم تا زماني که زنده است. وقتي خانم از دنيا رفت، تمام است.
مسأله 139؛ ما گفتيم: بايد اعمال ما حتماً بايد طبق فتواي مراجع تقليد باشد. متأسفانه زياد هستند کساني که مي‌گوييم: مقلد چه کسي هستي؟ مي‌گويند: مقلد امام. 28 سالگرد رحلت امام(ره) هم برگزار شد. تو هنوز مقلد امام هستي؟ امام فتوايش اين است، امام که از دنيا رفت، شما بايد مرجع تقليد زنده انتخاب کنيد. اين آقا ممکن است بگويد: شما باز هم باقي باش. ما ديگر وارد اين بحث نمي‌شويم. ولي هرکس از شما سؤال کرد: مقلد چه کسي هستي؟ حتماً بايد اسم مرجع تقليد زنده را بگوييد. البته خيلي سؤال کردند که ما مي‌خواهيم مرجع تقليد انتخاب کنيم بايد برويم از مرجع اجازه بگيريم و حتماً بايد رساله‌اش را داشته باشيم؟ نه! نيت است. همين که شما نيت کنيد از امروز مقلد اين مرجع تقليدي شويد که حيّ و حاضر است. شايد خيلي‌ها همين الآن اين مسأله را شنيده باشند. خيلي سؤال کردند ما چهل سال توجه نداشتيم که بايد مرجع تقليد داشته باشيم. تکليف اعمال سي، چهل ساله ما چيست؟ عده‌اي از مراجع مثل امام(ره) فرمودند: اشکالي ندارد. شما الآن متوجه شديد که بايد از کسي تقليد کنيد، اين اعمالي که تا الآن انجام داديد، اگر مطابق اين مرجع تقليدي بوده که تا به حال بايد از او تقليد مي‌کرديد و توجه نداشتيد، کفايت مي‌کند. مثلاً ما بايد ساليان سال مقلد امام بوديم اما توجه نداشتيم، حالا شما اگر نماز و روزه‌هايتان را مطابق فتواي امام انجام داده باشيد، کفايت مي‌کند. يا نه الآن که امام از دنيا رفته شما بايد يک مرجع زنده داشته باشيد. کارهايي که انجام داديد اگر مطابق فتواي اين مرجع زنده باشد، کافي است. بعضي هم فرمودند: کار شما بايد مطابق با همين مرجعي باشد که الآن مي‌خواهي از او تقليد کني. يعني تطبيق اعمال ما با فتواي مرجع تقليد ما بايد باشد.
مسأله 140؛ ما گفتيم خانمي که مي‌خواهند طلاق بدهند، طلاق خانم شرايطي دارد. ازدواج آسان است و هيچ شرطي ندارد. دو طرف راضي باشند، کافي است. البته براي ازدواج اول بايد اجازه پدر باشد. شهود و عادل نياز نيست. ولي طلاق شرايط دارد. بايد دو تا شاهد عادل باشند. ولي مسأله‌اي که گفتيم اين بود که وقتي خواستند طلاق خانم را بخوانند حتماً بايد در دوران عادت ماهانه نباشد. زني که صيغه طلاق او جاري مي‌شود، اگر در دوران عادت ماهانه باشد، طلاق باطل است. در کتاب‌هاي فقهي مي‌نويسند «طهر غير مواقع» يعني اولاً خانم در دوران عادت ماهانه نباشد، ثانياً در دوراني که عادت ماهانه نيست هيچ رابطه‌اي با شوهرش نداشته باشد. آنوقت مي‌شود طلاق را خواند.
خيلي‌ها نوشتند ما اصلاً توجه نداشتيم. يک نفر نوشته بود که دختر من چهل روز پيش طلاق گرفت. در حالي که به اين مسأله توجه نداشتيم. اگر خانمي در عادت ماهانه باشد و طلاقش را بدهند در سه صورت طلاقش صحيح است. 1- اينکه اينها فقط عقد ازدواج خوانده باشند. اگر دو ماه، سه ماه اينها زن و شوهر بودند، هيچ رابطه‌اي با هم نداشتند، اشکال ندارد. 2- اگر خانم باردار باشد، کسي همسر باردار خودش را طلاق داد، اين شرط را لازم ندارد. 3- مرد در سفر است. غايب است و نمي‌تواند يا برايش مشکل است که خبر بگيرد خانمش در چه شرايطي هست. در اين سه صورت اگر خانم در دوران عادت ماهانه باشد، اشکالي ندارد. اما در غير اين صورت به هر ترتيب مشکل دارد و اگر کساني گرفتار شدند، بايد مسأله‌اش را سؤال کنند.
مسأله 141؛ ما در مورد عده‌ي طلاق گفتيم، خانم‌ها توجه داشته باشند، اگر خداي نکرده طلاق انجام گرفت، خانم يک عده‌اي دارد، مفات، شوهر از دنيا برود يک عده‌اي دارد. اگر زن و شوهر بعد از ازدواج هيچ رابطه‌اي با هم برقرار نکردند، يک ماه بوده،شش ماه بوده، هيچ رابطه‌اي با هم برقرار نکردند. اگر اينطور باشد که اصلاً عده ندارد. عروس و داماد ازدواج کردند پشيمان شدند. اگر هيچ رابطه‌اي نداشتند اين عده ندارد. بعد از صيغه طلاق همه چيز تمام مي‌شود و مي‌تواند ازدواج کند. اگر خانم به سني رسيده که ديگر اصلاً دوران عادت ماهانه ندارد. شصت سال سن دارد و يک خانم سالخورده‌اي است. اين خانم هم اگر طلاق بگيرد ديگر عده ندارد. پس اگر خانم به اصطلاح فقهي يائسه شده باشد، اين هم عده طلاق ندارد. حالت دوم اين است که اگر طلاق در دوران بارداري صورت گرفته باشد، اگر شوهر طلاقش داد، عده به صورتي است که تا زماني که بچه به دنيا بيايد، بايد صبر کند. وقتي بچه به دنيا آمد عده طلاقش تمام مي‌شود. اگر باردار نبود ولي از خانم‌هايي است که دوران عادت ماهانه دارد، در همه رساله‌ها نوشتند و در اين بحثي نيست که اولاً طلاق بايد در دوراني باشد که عادت ماهانه ندارد و پاک است. الآن طلاق خانمي که عادت ندارد و پاک است را جاري کردند، دو بار که عادت ماهانه شد و پاک شد، سومين مرتبه به محض اينکه عادت ماهانه شد، ديگر عده‌اش تمام مي‌شود. اما صورت چهارم، خانمي هست باردار نيست، ولي اصلاً دوران عادت ماهانه را نمي‌بيند. سي ساله است، چهل ساله است، در اين صورت فرمودند: بايد عده طلاقش سه ماه بگذرد.
مسأله 142؛ عده‌ي وفات، يک کسي شوهرش از دنيا رفت و باردار بود. تا وقتي بچه‌اش به دنيا بيايد بايد عده وفات را نگه دارد. هفت ماه است، هشت ماه است بايد عده نگه دارد. اما اگر دو هفته بعد بچه‌اش به دنيا آمد اين ديگر بايد همين چهار ماه و ده روز عده نگه دارد. اگر هفت ماه ديگر زايمان مي‌کند بايد صبر کند اين چند ماه بگذرد. اما اگر هفته ديگر زايمان مي‌کند بايد حداقل چهار ماه و ده روز عده نگه دارد. اگر دوران بارداري بيشتر است آن را حساب کند. اگر چهار ماه و ده روز بيشتر است آن را بايد حساب کند. حالا خانمي باردار نيست، شوهرش از دنيا رفت. اينجاست گفتند: چهار ماه و ده روز، هر خانمي که شوهرش از دنيا رفت اگر باردار نيست، حتماً چهار ماه و ده روز بايد عده وفات را نگه دارد. ولو سنش هشتاد ساله باشد و ديگر عادت ماهانه نشود. ولو هيچ ارتباطي با شوهرش هم برقرار نکرده باشد. فقط عقد بسته بودند، يک ساعت بود عقد شده بودند، حتماً بايد چهار ماه و ده روز را رعايت کنند. اگر اين عده‌ها را رعايت کنند و زود ازدواج کنند خداي نکرده مشکلاتي ايجاد مي‌شود که ديگر سخت مي‌شود.
مسأله 143؛ در نمازهاي قضا گفتيم: ترتيب لازم نيست. فقط ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم بخوانند. منظور ما اين است که نماز ظهر قبل از عصر خوانده شود. يک نفر نوشته من يک هفته فقط نماز ظهر مي‌خوانم. هفته بعد فقط نماز عصر مي‌خوانم. اشکال دارد؟ نه. مهم اين است که شما وقتي ظهر و عصر را خواستي قضا کني اول عصر را قضا نکني بعد ظهر را بخواني. عصر را بر ظهر مقدم نکني.
مسأله 144؛ گفتيم: بانواني که بچه شير مي‌دهند يا باردار هستند، در بعضي صورت‌ها يک کفاره بر گردنشان هست. خانم‌هايي که شيرده هستند و ماه رمضان روزه نگرفتند، روزه براي بچه ضرر داشته است، يا براي خودشان ضرر داشته است، بايد کفاره بدهند. الآن ماه رمضان تمام شد. الآن خانم بچه شير نمي‌دهد يا زايمان کرده است، اگر مشکلش برطرف شد و قضا کرد ديگر هيچ، اما اگر تا ماه رمضان آينده نتوانست قضايش را به جا بياورد، باز هم بچه شير مي‌دهد که ديگر هيچ، همان يک کفاره را دارد. اما اگر مي‌تواند در اين يازده ماه قضا را انجام بدهد و کوتاهي کرد، آنوقت يک کفاره تأخير اضافه مي‌شود.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي حسيني: مخصوصاً براي کنکوري‌هاي عزيز دعا مي‌کنيم. انشاءالله هم خودشان و هم پدران و مادرانشان در کمال آرامش و موفقيت و خوبي اين مراحل را سپري کنند. خدا حوائج همه ملتمسين دعا، مخصوصاً مريض‌ها، لباس عافيت بپوشاند. گرفتاري‌ها را برطرف بفرمايد.
شريعتي: در هفته‌اي که منور به نام و ياد مفسر بزرگ و عاليقدر قرآن کريم، علامه طباطبايي(ره) است، امروز صفحه‌ي پنجم قرآن کريم، آيات 25 تا 29 سوره مبارکه بقره در سمت خدا تلاوت خواهد شد. «الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»
«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ‏ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ‏«25» إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ‏«26» الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ«27» كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‏«28» هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ‏‏«29»
ترجمه: كسانى را كه ايمان آورده وكارهاى شايسته انجام داده‏اند، مژده بده كه برايشان باغهايى است كه نهرها از پاى (درختان) آن جارى است، هرگاه ميوه‏اى از آن (باغها) به آنان روزى شود، گويند: اين همان است كه قبلًا نيز روزى ما بوده، در حالى كه همانند آن نعمت‏ها به ايشان داده شده است (نه خود آنها) و براى آنان در بهشت همسرانى پاك و پاكيزه است و در آنجا جاودانه‏اند. همانا خداوند از اينكه به پشه‏اى (يا فروتر) يا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهايى كه ايمان دارند مى‏دانند كه آن (مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى كسانى كه كفرورزيدند گويند: خداوند از اين مثل چه منظورى داشته است؟ (آرى،) خداوند بسيارى را بدان (مثال) گمراه و بسيارى را بدان هدايت مى‏فرمايد. (امّا آگاه باشيد كه) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمى‏كند. (فاسقان) كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم بستند مى‏شكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مى‏نمايند، و در زمين فساد مى‏كنند، قطعاً آنان زيان‏كارانند. چگونه به خداوند كافر مى‏شويد، درحالى كه شما (اجسام بى‏روح و) مردگانى بوديد كه او شما را زنده كرد، سپس شما را مى‏ميراند و بار ديگر شما را زنده مى‏كند، سپس به سوى او باز گردانده مى‏شويد. اوست آن كس كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريده، سپس به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چيزى آگاه است.