اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-04-01-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – بيان مهمترين احکام ديني؛ احکام زکات فطره


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بيان مهمترين احکام ديني؛ احکام زکات فطره
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 01-04-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها و آقايان، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، انشاءالله هرجا هستيد باغ ايمانتان آباد باشد. در روزهاي پاياني ماه مبارک رمضان داريم با هم لقمه لقمه نخوردن و جرعه جرعه ننوشيدن و بال بال آسماني شدن را تجربه مي‌کنيم. «اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِي مَحْرُوما» بهترين‌ها نصيب شما شود. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان راديو قرآن دارم. اميدواريم طاعات و عبادات‌شان مورد قبول درگاه الهي قرار گرفته باشد. با بخش احکام در خدمت عزيزان هستيم.
شريعتي: در سير بيان احکام با توجه به اينکه در آستانه عيد سعيد فطر هستيم، امروز بحث زکات فطره را داشته باشيم.
حاج آقاي حسيني: در حديث امام صادق(ع) هست که در دهه‌ي آخر ماه رمضان اين دعا خوانده شود. «أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ» يعني خدايا پناه مي‌برم به «جلال وجهک الکريم» آن بزرگواري و لطف و کرمي که ما از شما سراغ داريم و به ما وعده دادي، پناه مي‌برم که اين ماه رمضان تمام شود، يا نه همين امشب من به صبح برسد و من هنوز آمرزيده نشده باشم. پناه مي‌برم به کرامت و بزرگواري تو، در روايت داريم که خداوند در هر روز ماه رمضان چه مقداري را مي‌آمرزد و بعد در شب و روز جمعه در هر ساعت و در آخر ماه رمضان به اندازه‌اي که در تمام ماه رمضان آمرزيده در پايان ماه رمضان مي‌آمرزد. حتماً ما انشاءالله يکي از اين آمرزيدگان خواهيم بود.
من فراز کوتاهي از دعاي 45 صحيفه سجاديه امام سجاد را بخوانم. دعاي زيبايي است. فرازي است که حضرت وقتي مي‌خواهد وداع کند، «فَنَحْنُ مُوَدّعُوهُ» ما با اين ماه وداع مي‌کنيم «وِدَاعَ مَنْ عَزّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا، وَ غَمّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنّا» وداع کسي که جدايي با ماه رمضان براي او سخت است. جدايي با ماه رمضان ما را به غم و غصه انداخته است. به وحشت افتاديم از جدايي با ماه رمضان. اينکه انسان چه درکي از ماه رمضان دارد که اينطور با ماه رمضان وداع مي‌کند. حضرت عرض «واجبر مصيبتنا بشهرنا» تو جبران کن اين مصيبتي که به ما رسيده و داريم اين ماه را از دست مي‌دهيم. «و بارک لنا في يوم عيدنا و فطرنا» خيلي دعاي زيبايي است. ما دو سلام داريم، يک سلام آمدن و يک سلام وداع، «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَـا أكْرَمَ مَصْحُـوب مِنَ الأوْقَاتِ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْر قَرُبَتْ فِيهِ الآمالُ وَنُشِرَتْ فِيهِ الأَعْمَال» يک وداع بسيار جانسوزي است که فقط درک امام سجاد را مي‌خواهد.
مرحوم آيت الله ملکي تبريزي در مراقبات، مي‌نويسند يکي از کارهاي مهم اين است که آدم آخر ماه رمضان که مي‌شود به حساب خودش برسد. چه کار کرد و عهد ببندد که خوبي‌ها را بعد از ماه رمضان ادامه بدهد. ببينيد چقدر مساجد آباد است و چقدر تلاوت قرآن فراوان است. چقدر آرامش هست و گناهان کم مي‌شود. در ماه رمضان مراجعه به دادگاه‌ها کم مي‌شود. اين محبت و صفا و صميميت و اين جماعت‌ها، اين نمازها و تلاوت قرآن‌ها، صدقات، دستگيري‌ از فقرا و نيازمندان، انشاءالله اين سنت‌هاي حسنه را ادامه بدهيم.     
در آستانه عيد فطر هستيم، احکام زکات فطره را بگويم. اگر فرصت شد به احکام ديگر هم اشاره مي‌کنم.
مسأله اول؛ زکات فطره بر چه کساني واجب است؟ چه زماني واجب است و مقدارش چقدر است؟
بر خود انسان و کساني که نان خور ما هستند، يعني خرجي‌شان با ما هست. من، خانم من، بچه‌هاي من، اگر پدر و مادر من خرجي‌شان با من هست، هرکسي که نان خور من حساب مي‌شود و خرجي‌اش با من است، زکات فطره‌اش بر من واجب است. ممکن است کساني ديگر هم باشند که من پذيرفتم خرجي آنها را بدهم و آنها نان خور من حساب مي‌شوند. زکات فطره اينها بر من واجب است.
مسأله دوم؛ مقدار زکات فطره چقدر است؟ براي هر نفر سه کيلو است. حالا گندم، برنج، خرما فرقي ندارد. خيلي سؤال مي‌کنند که قوت غالب ما برنج است، برنج مي‌خوريم. اشکالي ندارد گندم بدهيم؟ نه خيلي خوب است برنج را حساب کنيد ولي مانعي ندارد اگر گندم بدهيد. مثلاً اگر يک خانواده پنج نفره هستيم، پدر و مادر و سه اولاد، پنج تا سه کيلو، پانزده کيلو گندم، برنج يا خرما بدهند.
مسأله سوم؛ آيا اينجا مي‌شود پولش را داد يا نه؟ در بحث کفاره نمي‌شود پول داد ولي اينجا مي‌شود پول داد. در زکات فطره هم مي‌شود پانزده کيلو گندم داد، يا پانزده کيلو برنج يا خرما به فقير بدهيم يا پولش را بدهيم. اين روزها اعلام مي‌کنند که گندم کيلويي چند است. مي‌توانيد پول بدهيد يا خود گندم را بدهيد. پس در کفارات گفتيم بايد خود گندم يا برنج يا ماکاروني را بدهيد، ولي در زکات فطره مي‌توانيد پولش را بدهيد.
مسأله چهارم؛ به چه کسي بدهيم؟ به فقير بايد بدهيم. گاهي مي‌گوييم: فقير، فقير شرعي فکر مي‌کنند فقير کسي است که رو به قبله خوابيده باشد. فقير کسي است که هشتش گرو نه است. دخل و خرجش با هم نمي‌خواند. چرا ندارد؟ يکوقت ناتوان است و نمي‌تواند کار کند. يا کار مناسبي نيست. نه اينکه کار دارد و تنبلي مي‌کند.
مسأله پنجم؛ چه کسي مقدم در زکات فطره است؟ چه کساني اولويت دارند؟ قطعاً ارحام اولويت دارند. خويشاوندان که مي‌گوييم فقط واجب النفقه نباشند. پدر و مادر و همسر و فرزندان واجب النفقه هستند. هزينه پدر و مادر و همسر و فرزندان من، که مقدم بر همه همسر من است، اگر من هزينه همسرم را دادم و مي‌توانم و اضافه دارم، حتي فرزندانم هم اگر ازدواج کرده باشند، واجب النفقه من هستند و نفقه اينها بر من لازم است.
ما يک واجب داريم، يک مستحب داريم. شما وقتي مسجد رفتيد و نماز ظهر و عصر خوانديد، نماز واجب است. نافله بخواني مستحب است. واجب را از مستحب اشتباه نکنيد. يک واجب داريم و يک مستحب داريم. نفقه واجب شما جزء واجبات است. يعني همينطور که نماز خواندي، اگر پدر و مادرت نياز مالي دارند، شما مي‌تواني نياز مالي‌اش را برطرف کني، هزينه خودت و خانمت را بدهي. پدر و مادرت، پدر بزرگ و مادربزرگت، فرزندت، نوه تو، نياز مالي دارند، واجب النفقه تو هستند. اينها غير از بحث زکات است. زکات فطره به اينها ربطي ندارد. تو بايد نفقه اينها را تأمين مي‌کردي. مخصوصاً خانم‌ها يادشان باشد! گاهي به خانم‌ها ارثي رسيده است. هيچ نيازي هم ندارد و نفقه‌اش بر عهده شوهرش است. شما مي‌بيني دختر گرفتاري مالي دارد. پسرت گرفتاري مالي دارد. مشکل مالي دارد. اين ارث‌ها را در صندوق پس انداز نگذار! اينها واجب النفقه تو هستند. مثل نماز بر شما واجب است. اين واجبات مالي ما است.
گفتيم: امام(ره) در تحرير الوسيله وقتي اين چهار دسته را ذکر مي‌کنند، مي‌فرمايند: همسر، پدر و مادر، اولاد، مورد چهارم هم اينکه اگر شما يک پرنده يا کبوتري را در خانه حبس کردي، يک قناري، يک مرغ و خروس، آزادش کن برود «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» (هود/6) اين کبوتر را رها کن، خدا روزي‌اش را مي‌رساند. شما که او را حبس کردي، دين خيلي لطيف است. اين پرنده هم واجب النفقه تو مي‌شود. بايد خورد و خوراکش را بدهي. يا آزادش کن برود. ديني که مي‌گويد: کبوتر در خانه‌ات واجب النفقه توست، مرغ و خروست واجب النفقه توست، آنوقت اين دين راضي است که پسر من، نوه من، پدر و مادر من، همسر من، گرفتاري مالي داشته باشند و من وظيفه نداشته باشم. اگر خانم‌ها پولي دارند، درآمدي دارند، حقوق دارند و بازنشستگي مي‌گيرند، ارثي به آنها رسيده است، پدر و مادرهايشان نياز دارند و گرفتار هستند، واجب النفقه هستند. شما نفقه‌ات بر عهده شوهرت است. يا شوهرت از دنيا رفته است، خوب هرچه از خرج خودت اضافه آمد، اينها واجب النفقه مي‌شوند. بايد به آنها کمک کني.
پس سؤال اين است که آيا زکات فطره را به واجب النفقه مي‌توانيم بدهيم؟ نه! بايد واجب النفقه را تأمين مي‌کردي ولي به ارحام غير از واجب النفقه مي‌شود داد. برادر، خواهر، عمو، عمه، دايي، خاله، برادرزاده‌ها، خاله زاده‌ها، عموزاده‌ها، اگر فقير است، اگر هرکدام از اينهايي که گفتيم، مسکن نداشته باشند مي‌تواني زکات فطره به آنها بدهي. خوراکش، پوشاکش، لوازم زندگي، يخچال، فرش، پنکه، بايد بدهي. کسي ورشکست شده و بدهي دارد، بدهي مالي‌اش را بدهي. حتي مي‌تواني براي تهيه مرکبش به او زکات فطره بدهي. اگر خوراک و پوشاک ندارد. لوازم زندگي ندارد، گرمايش و سرمايش ندارد فقير است. حتماً نبايد نان شب باشد، هرکدام از اينها باشد فقير است.
يکوقت مي‌گويد: کسي در ارحام من نيازمند نيست. هيچکسي نيازمند نيست، اگر همه وضعشان خوب است، نماز عيد فطر که مي‌رويد معمولاً در مساجد زکات فطره جمع مي‌کنند. صندوق کميته امداد هست، به آنها بپردازيد.
مسأله ششم؛ کساني که خودشان فقير هستند، بر فقير زکات فطره واجب است؟ نه واجب نيست.
مسأله هفتم؛ اگر نان خور در شهر ديگري بود، فرزند من در يک شهر ديگري دانشجو است و درس مي‌خواند. يا سرباز است و در شهر ديگري است. اينها نان خور من حساب مي‌شوند يا نه؟ بله. اينجا باشند يا جاي ديگر باشند. کوچک باشند يا بزرگ باشند، حتي اگر غروب شب عيد فطر خدا به کسي اولاد بدهد، خدا را به حق صديقه طاهره قسم مي‌دهيم همه کساني که آرزوي اولاد دارند، خداوند به آنها فرزند صالح عنايت بفرمايد. اگر خدا به کسي شب عيد فطر فرزندي عنايت کرد، بايد زکات فطره اين را هم بايد حساب کنند.
مسأله هشتم؛ اگر قبل از غروب شب عيد فطر مهمان خانه ما آمد، فرمودند: زکات فطره اين مهمان با شما هست. مثلاً پنج نفر مهمان داشته باشي، پنج تا سه کيلو بايد گندم بدهي. البته بعضي‌ها گفتند که به شرط اينکه نان خور او هم حساب شوند. اگر بعد از افطار مهمان بيايد، زکات فطره بر عهده خودشان است.
مسأله نهم؛ اين را خيلي بايد مواظب باشيم چون متأسفانه گاهي مورد غفلت قرار مي‌گيرد. الآن بنده که سيد هستم زکات فطره را به همه مي‌توانم بدهم. به سيد يا غير سيد مي‌توانم بدهم. اما شما که سيد نيستي فقط مي‌تواني به غير سيدها بدهي. عزيزاني که زکات فطره جمع مي‌کنند، مي‌گويند: زکات فطره سادات، زکات فطره غير سادات! اگر شما سادات هستي به هر کسي مي‌خواهي بده. آزاد هستي! اما اگر سادات نيستي مواظب باشيد به سادات زکات فطره ندهيد. البته در صدقات مستحبي اينطور نيست. يعني نگوييد: صدقه خواستيم بدهيم مواظب باشيم به سيد ندهيم. در صدقه فقير که روزانه صدقات مستحبي مي‌دهيم، اينها اشکال ندارد به سيد فقير بدهيم.
مسأله دهم؛ اين فقيري که گفتيم، بايد عادل باشد؟ نه، فقط گفتند: فسق علني از او نديده باشيم. مثلاً طرف فقير بوده و مي‌توانست روزه بگيرد و اما اين ماه رمضان را علني در خيابان آمده و سيگار کشيده است يا روزه خواري کرده است. اين فسق علني دارد. پس عدالت به اين معنا که فسق و گناه علني انجام نداده باشد.
مسأله يازدهم؛ اينکه کسي بگويد: من فقير هستم کافي نيست. اگر يقين داري فقير است به او بدهيد و الا صرف اينکه بگويد: فقير هستم، کافي نيست.
مسأله دوازدهم؛ چه وقت زکات فطره را بپردازيم؟ از شب عيد فطر زکات فطره بر ما واجب مي‌شود. ما دو دسته هستيم يا مي‌خواهيم نماز عيد فطر برويم که خيلي‌ها الحمدلله مي‌روند. اگر الآن سؤال کنند يک کسي بوده که تا روز 27 ماه رمضان روزه نگرفته است، روز 28 روزه بگيرد يا نگيرد؟ بگيرد، اشکالي ندارد. در خانه خدا باز است. اصلاً روزه نگرفت، حالا مي‌خواهد روز عيد فطر نماز عيد بيايد، بيايد يا نيايد؟ چرا نيايد؟ «اللهم اهل الکبرياء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوي و المغفره» خداوند اهل تقوا و مغفرت است. بگذار بيايد! شايد اين صف جماعت و نماز با شکوه عيد فطر دل اين را تکان بدهد. ما نمي‌دانيم! شايد همين «و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوي و المغفره» را شنيد دلش شکست و اشکش جاري شد.
در دعاي نماز عيد فرازي است که خيلي عجيب است، انسان بايد در اين ماه رمضان به کجا رسيده باشد که از خدا بخواهد «ادخلني في کل خيرٍ ادخلت فيه محمد و آل محمد» در تمام خيراتي که محمد وآل محمد داخل شدند، ما را داخل کن. «اخرجني من کل سوء» از هر بدي که محمد و آل محمد را دور هستند ما را دور کن.
الآن ما اصلاً روزه نگرفتيم، عيب ندارد. زکات فطره را بدهيم. کسي اصلاً روزه نگرفته، حتماً بايد زکات فطره را بپردازد. زکات فطره ربطي به نماز عيد فطر هم ندارد. يک واجب جدايي است. البته در روايات داريم که آنهايي که روزه گرفتند، شرط قبولي روزه هست و فرمودند: ضامن سلامتي انسان است. پس اگر کسي خواست نماز عيد غطر را بخواند، قبل از نماز عيد فطر، يا زکات فطره را بپردازد، يا عجله نکند. بنا شد به ارحام بدهيم، اين مبلغ زکات فطره را کنار بگذارد. پانزده هزار تومان در يک طرف جيبت بگذار و ديگر در آن تصرف نکن. نماز عيد را بخوان هروقت رفتي به ارحام و خويشاوندانت برسان. پس اينکه گفتند: قبل از نماز عيد بايد پرداخت کرد، بله، يا به دست فقير برسانيم يا کنار بگذاريم که در آن تصرفي نکنيم.
يادم هست يکوقت يکي از عزيزان مي‌گفت: ايران نبودم. براي زکات فطره بايد يورو پرداخت مي‌کردم، کنار گذاشته بودم. ولي وقتي ايران آمدم گفتم: يورو که به درد فقير نمي‌خورد. تبديل کنم و پولش را بدهم. مسأله‌اش را پرسيدم، گفتند: فايده ندارد. بايد همين يورو را بدهي. حالا اگر آن طرف گفت: يورو به درد من نمي‌خورد، آنجا شما تبديل کن! پس اين پول را شما قبل از نماز عيد کنار بگذاريد و بعد به فقير مطمئن و مقدم بر همه ارحام و خويشاوندان بپردازيد.
مسأله سيزدهم؛ اينکه فرمودند از محلشان هم جا به جا نکنند. مثلاً کسي در فلان روستا است، زکات فطره‌اش را در يک شهر ديگر نبرد و جا به جا نکند. اگر در آن محله فقير است، آن فقير مقدم است.
نکته ديگر اينکه به يک فقير هم گفتند، کمتر از يک صاع ندهند. به يک فقيري که مي‌خواهي بدهي، ديگر سه کيلو برنج را کم نکن.
مسأله چهاردهم؛ زکات فطره را سرپرست خانواده به سرپرست خانواده مي‌دهد. يعني من سرپرست خانواده هستم، من بايد به سرپرست خانواده بپردازم. نمي‌توانم به بچه آن طرف بدهم.
مسأله پانزدهم؛ انشاءالله خدا به حق حضرت زهرا همه زنداني‌ها را نجات بدهد. در خبرها خواندم ما پانزده هزار زنداني بدهکار در جرايم غير عمد داريم. يعني براي مهريه و چک و غيره است. فقط براي مهريه حدود سه هزار بدهکار داريم. کسي زنداني هست. آنهايي که زنداني هستند، نان خور دولت حساب مي‌شوند؟ نه! پسر من دانشجو است، دختر من دانشجو است، اينها نان خور دولت حساب مي‌شوند؟ نه. سرباز، همه خورد و خوراکش با دولت است. اينها نان خور دولت حساب نمي‌شوند.
مسأله شانزدهم؛ کساني که زکات فطره‌شان را به مؤسسات مي‌دهند. مؤسسات خيريه يادشان باشد که ديگر نمي‌توان اين پول‌ها را جمع کرد و مثلاً جهيزيه تهيه کرد. بايد توجه داشته باشند، گندم، برنج يا خرما و اين اجناس را به فقير بدهيم يا پولش را به فقير بدهيم. گفتيم: کسي که کولر ندارد يا پنکه ندارد فقير است. ندارد بخرد، شما نمي‌خواهد برايش پنکه بخري، پولش را بده خودش هرچه خواست مي‌خرد. بنابراين مؤسسات تبديل نکنند.
مسأله هفدهم؛ اگر فطره انسان بر کسي واجب شد، مثلاً فطره خانمي بر شوهرش است، ولي مي‌گويد: شوهر من اهل اين حرف‌ها نيست. هرسال مي‌گوييم: اين زکات فطره ما را بده. مي‌گويد: من اعتقاد ندارم. اگر فطره انسان بر کسي واجب شد و او نداد، بر من تکليفي نيست. حتي اگر اين خانم گفت: من خودم مي‌دهم. سه کيلو گندم چيزي نيست. شما بده، اشکالي ندارد و ثواب دارد. ولي از گردن شوهر شما ساقط نمي‌شود.
شريعتي: امروز از جزء بيست و هفتم قرآن کريم، صفحه 529 آيات 7 تا 27 سوره مبارکه قمر را تلاوت خواهند کرد. انشاءالله بعد از ماه مبارک رمضان نهضت فراگير خواندن روزانه يک صفحه از قرآن کريم را در همه جاي ميهن اسلامي‌مان داشته باشيم تا زندگي ما و خانه‌هاي ما منور به نور قرآن باشد.
«خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ‏ يَخْرُجُونَ‏ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ «7» مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ «8» كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ «9» فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ «10» فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى‏ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى‏ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22» كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «24» أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ «25» سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ «26» إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ «27»
ترجمه: آنان در حالى كه چشم‏هايشان (از ترس و وحشت) فرو افتاده، همچون ملخ‏هاى پراكنده، از قبرها خارج مى‏شوند. باگردن‏هاى كشيده، سراسيمه به سوى دعوت كننده مى‏دوند. كفّار مى‏گويند: اين روزى بسيار سخت است. پيش از اين (كفّار كه پيامبر را تكذيب مى‏كنند،) قوم نوح، بنده‏ى ما را تكذيب كردند، و (علاوه بر تكذيب) گفتند: او ديوانه است و از (راه صحيح) بازمانده است. پس نوح پروردگارش را (چنين) خواند كه من مغلوب شده‏ام، پس (به دادم برس و) ياريم كن. پس ما درهاى آسمان را با ريزش باران باز نموديم. و از زمين چشمه‏هايى جوشانديم، پس آب (زمين و آسمان) بر اساس امرى كه مقدّر شده بود، به هم پيوستند. و نوح را بر (كشتى‏اى كه) داراى تخته‏ها و ميخ‏ها بود، سوار كرديم. كشتى (حامل نوح و پيروانش) زير نظر ما به حركت در آمد. (اين امر) پاداش پيامبرى بود كه مورد تكذيب و كفر قرار گرفت. و همانا ما كشتى را به عنوان نشانه باقى گذاشتيم، پس آيا پند گيرنده‏اى هست؟ پس عذاب و هشدار من چگونه است؟ و همانا ما قرآن را براى تذكّر (و پندپذيرى)، آسان ساختيم، پس آيا پندپذيرى هست؟ قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟ ما بر آنان در روز شوم، دنباله‏دار تند بادى سخت و سرد فرستاديم. (تندبادى كه) مردم را همچون تنه‏هاى درخت خرماى ريشه‏كن شده از جا برمى‏كند. پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟ و همانا ما قرآن را براى پندپذيرى آسان نموديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ قوم ثمود، هشدار دهندگان را تكذيب كردند. پس گفتند: آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم؟ در اين صورت ما در گمراهى و جنونى عميق خواهيم بود. آيا از ميان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است. در آينده خواهند دانست كه دروغگو و خودخواه كيست. همانا ما فرستادگان شتر ماده‏ايم براى آنان (و به حضرت صالح گفتيم:) پس مراقب (پايان) كار آنان باش و شكيبايى پيشه كن.
شريعتي: از خداي متعال مي‌خواهم که انشاءالله قدر داشته‌هايمان را بدانيم و اين حس و حال زيبا و دل انگيز را بتوانيم بعد از ماه مبارک رمضان هم داشته باشيم و استمرار بدهيم. حاج آقاي حسيني اشاره قرآني را بفرماييد.    
حاج آقاي حسيني: «كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» ما عذاب خودمان را بر قوم عاد در روزي نازل کرديم که روز نحسي بود. پس ما روز نحس داريم؟ بله. شب و روز مبارک داريم؟ بله. ولي نحسي به ما برمي‌گردد. تا تعريف ما از نحسي چه باشد. شب‌هاي قدر را پشت سر گذاشتيم «انا انزلناه في ليلة القدر» خداوند شب قدر را در جاي ديگر نام مي‌برد. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ‏ فِي‏ لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (دخان/3) شب قدر شب مبارکي است. در روزي که مردم کاري کنند که مستحق عذاب الهي باشند، آن روز، روز نحسي است. سعي کنيم نحسي را به چيز ديگر برنگردانيم. روز خدا نحس نمي‌شود، خدا مي‌گويد: ما عذاب را در روز نحس بر قوم عاد نازل کرديم. نحسي آن روزي است که ما کاري کنيم که نحس شود. ماه رمضان را ماه مبارکي است. شب قدر شب مبارکي است. پس اگر ما از روزها و شب‌ها خوب استفاده کنيم مبارک است، و الا همه نحسي مي‌شود. عدد سيزده را متأسفانه نحس مي‌دانيم، چه کسي جرأت دارد بگويد: سيزده نحس است؟ ولادت اميرالمؤمنين سيزده رجب است.
شريعتي: اين روزها در محضر شما روزهاي خيلي خوبي را داشتيم و از احکام شنيديم. اگر نکاتي مانده براي ما بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: ماه رمضان به آخر مي‌رسد، انشاءالله عزيزان کفارات را هم اگر خانم‌هايي که شيرده بودند، باردار بودند، يا احياناً کساني که مريض بودند و نتوانستند روزه بگيرند، کساني که کفاره دارند خيلي خوب است آخر ماه رمضان قبل از عيد بدهند. الآن فصل پاکي است و دلها آماده شده و در اين ماه پذيرش‌ها چند برابر مي‌شود. بنابراين زکات فطره را که حتماً مي‌پردازند، حتي بالاتر حالا که پاک شديم اگر زکات ديگري بر گردن ما هست، خمسي بر گردن ما هست، با اين نورانيت دل انشاءالله همه واجباتمان را پرداخت کنيم.
مسأله ديگر اين است که قبلاً هم گفتيم که يکي از چيزهايي که حواسمان باشد بپردازيم، رد مظالم است. الآن فرصت خوبي است. قبلاً مظالم را معني کرديم. مظالم عباد، گفتيم: به اين معنا که شما فرض کنيد يکوقتي يک معامله‌اي با کسي کرديد و پول اضافه گرفتيد و طرف هم نيست يا او را نمي‌شناسيد، کرايه تاکسي ندادي، يا آقاي راننده شما کرايه اضافه گرفتي و طرف را نمي‌شناسي، بچه بوديم زديم شيشه همسايه را شکستيم، جواني کرديم تند رانندگي کرديم و زديم آينه ماشين بغل را شکستيم و رفتيم. در صورت کسي زديم، معلم بوديم، طرف را نمي‌شناسيم، هر حقي را ضايع کرديم و طرف را نمي‌شناسيم، رد مظالم بدهيم. حتي براي پدر و مادرهايمان، براي گذشتگانمان، الآن ما چقدر غافل هستيم و حواسمان نيست. از طرف آنها رد مظالم بدهيم و براي خودمان رد مظالم بدهيم. اين کار پسنديده‌اي است.
اگر يکوقت طلبکار را مي‌شناسيم، بايد به خودش بدهيم. اگر از دنيا رفته به وارثش بدهيم. معلمي نوشته بود که متوجه اين مسأله شده و گفته بود: من دانش‌آموزهايم را کتک زدم. صورت دانش آموز سرخ شده باشد، بايد ديه بدهد. راه افتاده آمار اينها را درآورده که ببيند کجا هستند. مثلاً سي سال پيش اينها دانش آموز ايشان بودند، کار درست همين است. آمار اينها را پيدا کرده و يکي يکي عذرخواهي کرده است. اگر از دنيا رفتند بايد سراغ وارثشان رفت، اگر خودشان هستند از خودشان.
در مبالغ کم، مثلاً پنج هزار تومان، ده هزار تومان چيزي نيست، بدهيد. اما يکوقت اگر مبلغ زياد شد، گفتند: اجازه مجتهد مي‌خواهد. مثل سهم سادات به دليل اينکه مجتهدين اشراف بيشتري دارند. کسي از شما حقي طلب دارد، پيدايش نمي‌کني. شما چطور مي‌خواهي از طرف او به فقير بدهي؟ بايد يک اجازه‌اي داشته باشي. پس اگر مبالغ کم است اشکالي ندارد و اگر مبالغ زياد هست، با اجازه مجتهد باشد. از نکات مهم اين است که شما وقتي مي‌خواهيد به فقيري رد مظالم بدهيد، يا همين زکات فطره فرقي ندارد، لازم نيست به او بگوييد و نيازي به نيت ندارد.    
نکته مهمي که بايد توجه کرد اين است که الآن خيلي از ما صدقه روزانه مي‌دهيم. همه اين صدقات روزانه را نيت کنيد، اگر واقعاً به کسي بدهکار هستيم اينها بابت رد مظالم باشد، اشکالي ندارد. شما ماهي ده هزار تومان، صد هزار تومان به فقير صدقه مي‌دهيد. همين را نيت کنيد به نيت رد مظالم بدهيد. اگر واقعاً مظالمي بدهکار باشي بابت آن حساب مي‌شود و اگر نبودي هم که صدقات معمولي است.
در آستانه عيد فطر هستيم، آقايان به خانم‌هايشان بگويند: اگر شما فکر مي‌کني مظالمي به گردنتان هست به من بفرماييد، من بپردازم. اين خانم يک ماه زحمت کشيده به شما افطاري داده، سحري داده، زحمت بکشيد يک کادويي تهيه کنيد. قدرداني کنيد.
مسأله ديگر اين است که گاهي سؤال مي‌کنند که مثلاً ما غيبت کرديم، حالا طرف را پيدا نمي‌کنيم حلاليت بطلبيم. البته رفتن و به طرف گفتن لازم نيست. مخصوصاً اگر يکوقت شري به پا شود، لازم نيست بگوييم. ولي گفتند: غيبت کسي را کرديم، برايش رد مظالم بدهيم؟ چه اشکالي دارد؟ صدقه بدهيد، دعا بخوانيد، قرآن بخوانيد و کار خير انجام بدهيد به نيت همه کساني که به گردن ما حق دارند.
خدا آيت الله مشکيني را رحمت کند. در يک سفري در صحراي عرفه از ايشان تقاضا کردند سخنراني کنيد. از جمله مطالبي که گفتند اين بود. فرمودند: من به اين سفر حج که آمدم غير از طواف واجب نتوانستم هيچ طوافي بکنم. فقط يک طواف کردم و گفتم: خدايا اين ثوابش امانت باشد و در قيامت اگر کسي جلوي مرا گرفت و من يادم رفته بودم حق او را در دنيا بدهم و غفلت کردم، ثوابش براي او باشد. مي‌شود آدم نماز بخواند، صدقه بدهد، دعا بخواند و رد مظالم بدهد. مخصوصاً براي پدر و مادرها يادمان نرود، عزيزاني که از دست داديم را فراموش نکنيم. قاعدتاً آنها ه مثل ما مظالمي را بدهکار هستند. خدا مرحوم آخوند ملا عباس تربتي را رحمت کند که کتاب «فضيلت‌هاي فراموش شده» شرح حال ايشان است. ايشان تمام ارث پدرش را، سهم خودش را فقط براي خمس و زکات و رد مظالم پدرش گذاشته است. پدرش هم اهل اينها بوده است ولي گفته: شايد پدرم غفلت کرده و خمسي بدهکار بوده است. يا غفلت کرده و مالي از کسي پيش او بوده و نداده است. اگر پدر شما هم بدهکار نبود، صدقه حساب مي‌شود. به چه کسي زکات مي‌دهي، به فقرا مي‌دهي. يا به سادات فقير مي‌دهي. مظالم براي پدر و مادرها، همسر، بچه‌ها فراموش نشود. بچه‌هاي ما جوان هستند و توجه ندارند، هم براي خودمان، براي مرده‌ها و زنده‌هايمان مظالم را بدهيم.
شريعتي: فردا مردم بعد از يک ماه روزه داري که مهمان سفره با عظمت خداوند بزرگ بودند، با دلهاي پاک مي‌روند براي رهايي مردم فلسطين و لبنان و غزه دعا مي‌کنند. فردا روز بزرگ قدس است. انشاءالله وعده همه ما در آخرين جمعه ماه مبارک رمضان و راهپيمايي عظيم و با شکوه روز قدس، حاج آقاي حسيني هم دعا کنند.
حاج آقاي حسيني: شرکت در راهپيمايي روز قدس کمترين کاري است که مي‌توانيم انجام بدهيم. خدا امام را رحمت کند. يکي از زيباترين يادگارهاي امام جمعه آخر رمضان و روز قدس است. شکرانه امنيتي که ما داريم، امام خيلي حساب شده انتخاب کردند که جمعه آخر ماه رمضان حداقل کاري است که ما از مردم مظلوم فلسطين حمايت کنيم. اميدواريم خدا به حق صديقه طاهره(س) همه آنهايي که به آرمان فلسطين خيانت مي‌کنند، خداوند ذليل و نابود کند و شرشان را به خودشان برگرداند.
شريعتي: «الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»