اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-03-18-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – بيان مهمترين احکام ديني؛ احکام وصيت


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بيان مهمترين احکام ديني؛ احکام وصيت
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 18-03-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
رسيدم تا اجل، اما رسيدن شد فراموشم
دميدم در ني دنيا، دميدن شد فراموشم
سرم با خنده گل گرم شد، درفصل گل چيني
دلم چون سيب سرخ افتاد، چيدن شد فراموشم
نداي ارجعي گل کرد، برگشتم دمي تا خود
همين که پر درآوردم، پريدن شد فراموشم
مريد غيرتم، از خود گذشتن رفت ازيادم
شهيد حيرتم، درخون تپيدن شد فراموشم
چنان از آخرت گفتم که دنيا گشت عقبايم
چنان گرم تماشايم که ديدن شد فراموشم
شب جان کندن آمد باز، دل بستم به دل دادن
تب دل بردن آمد، دل بريدن شد فراموشم
اگر گفتند نامت چيست درغوغاي من ربّک
بگو من هم ملک بودم، پريدن شد فراموشم

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم. خانم‌ها و آقايان، طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله در سحرهاي پر نورتان و در لحظات ناب افطارتان ما را هم دعا مي‌کنيد. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان راديو قرآن دارم. عزيزاني که از طريق جام جم برنامه را مي‌بينند، اميدوارم نمازها و روزه‌هايشان هم مورد قبول درگاه الهي باشد. ما را هم در زمره کساني که در نماز شبشان دعا مي‌کنند، دعا کنند.
شريعتي: بهترين‌ها در اين روزهاي نوراني و با برکت نصيب شما شود. مي‌دانيد مدتي است که با حاج آقاي حسيني از احکام مي‌گوييم. احکامي که شايد مقداري از آن غافل هستيم و شايد نسبت به بعضي از آنها بي اطلاع هستيم.
حاج آقاي حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم. اگر بينندگان خاطرشان باشد چند وقت قبل بحثي در مورد وصيت داشتيم. در چند جلسه گفتيم. تقريباً هرجا که براي سخنراني مي‌روم، حتماً يک شب بحث وصيت را مطرح مي‌کنم. خيلي مورد استقبال قرار مي‌گيرد و نياز جامعه ما هست. دلم مي‌خواهد امروز اين چند جلسه را در يک جلسه خلاصه کنم. به صورت بسته که هرکس خواست بسته‌ي وصيت را در يک جلسه ببيند، جلسه امروز ماه مبارک رمضان سمت خدا را حتماً ببيند. سعي مي‌کنم در قالب چهارده سؤال و چهارده پيشنهاد، اگر عزيزان به جواب اين چهارده سؤال عنايت بفرمايند و چهارده پيشنهاد، بسته‌ي وصيت ما کامل مي‌شود.
قبلاً گفتيم که چطور «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» (كمال‌الدين، ج2، ص 409) اگر کسي از دنيا برود و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. مثل همين حديث را داريم «من مات بغير وصية مات ميتة جاهلية» (وسائل الشيعه، ج13، ص352) خود قرآن کريم در ماه مبارک رمضان عزيزان اين آيه را تلاوت فرمودند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ‏ الصِّيامُ‏» (بقره/183) درست دو آيه قبل از اين «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ‏ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين‏» (بقره/180) ما چقدر «كُتِبَ عَلَيْكُمُ‏ الصِّيامُ‏» را جدي مي‌گيريم. ماه رمضان و روزه و عبادت و دستور قرآن است، دو سه آيه قبل «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ».
براي اينکه عزيزان اين بحث را پيگيري کنند، امروز متأسفانه در جامعه ما هفتاد درصد مردم وصيت ندارند. به همين دليل گرفتاري‌هاي فراواني پيش مي‌آيد. بخش عمده‌اي از پرونده‌ها در دادگاه‌ها همين بحث دعواي ارث و ميراث و نداشتن وصيت يا مبهم بودن وصيت است. حتي گاهي برادر و خواهر و نزديکان سر اينکه در وصيت ابهام بوده يا اصلاً وصيتي نبوده است، دعوا دارند. چهارده سؤال مطرح است.
سؤال اول، آيا داشتن وصيت واجب است يا نه؟
جواب: اگر شما حق الله، حق الناس، امانتي پيش شما است، بله واجب است و حتماً بايد بنويسيد. اگر به کسي بدهي داريد اگر ننويسيد ، طلبکار بيايد از چه کسي مؤاخذه کند. 2- اگر حق اللهي بر گردن شما هست، نمازي، روزه‌اي، حجي، 3- اگر امانتي از مردم نزد شماست بايد بنويسيد. ما يا نماز و روزه بر گردنمان هست. يا حق الناسي هست.
سؤال دوم؛ مهمترين اثر داشتن وصيت چيست؟
جواب: داشتن وصيت‌نامه آثار فراواني دارد. يک مورد را بگويم، کافي است. الآن نماز و روزه بر گردن من هست. نماز قضاي يک سال، دو سال بر گردن من بوده است. خيلي‌ها مي‌پرسند: آدم تا زنده هست، مي‌تواند نماز و روزه‌اش را بدهد کسي برايش بخواند؟ نه، خودش بايد بخواند. اگر نخواند حداقل وصيت کند بعد از مرگش بخوانند. اگر وصيت کرد وارث مکلف است اين نماز و روزه را انجام بدهد. يعني يا خودش انجام بدهد يا به کسي بدهد انجام بده. اگر هم ننوشت، اگر شما دو کلمه ننوشتي، بسم الله الرحمن الرحيم، من يک سال روزه بر گردنم هست، يک سال نماز بر گردنم هست، مشهور فقها فتوايشان اين است اگر شما ننوشتيد، حتي اگر وارث بداند هيچ وظيفه‌اي ندارد. يک سطر نوشته مشکل را حل مي‌کرد. شما يک سطر بنويس: بعد از مرگ من دو سال نماز و روزه بر گردن من هست. نوشتي، وارث وظيفه دارد. ننوشتي، حتي اگر وارث بداند وظيفه ندارد! با يک کلمه مي‌توانيم مشکلمان را حل کنيم.
در اين ماه ضيافت الله يادي کنم از مرحوم آيت الله مجتهدي(ره) که مي‌فرمودند: يازده برادر و خواهر پدرشان از دنيا رفته بود، نزد من آمدند. گفتند: تکليف ما را بگوييد هرچه وظيفه شرعي ما هست انجام بدهيم. به نماز و روزه رسيدند. گفتند: پدر شما نماز و روزه داشته است؟ گفتند: بله آقا، چند سال؟ گفتند: وصيت کرده است؟ گفتند: نه وصيت نکرده است. گفتند: وصيت نکرده وظيفه شما نيست ولي بياييد اخلاقاً اين کار را انجام بدهيد. ولو شما شرعاً وظيفه‌اي نداريد چون وصيت نکرده است، ولي اخلاقاً به پدرتان خدمت کنيد. گفت: اينها زير بار نرفتند! من هرچه اصرار کردم قبول نکردند. گفتند: اگر اين کار را نکنيم چه مي‌شود؟ گفتند: آنجا مي‌سوزد!! گفتند: حاج آقاي مجتهدي شما آدم با انصافي هستي، شما بگو: ما يازده نفر بسوزيم بهتر است يا آن يک نفر بسوزد بهتر است؟ باور کنيد آخرش همين است.
سؤال سوم؛ آيا محروم کردن از ارث امکان دارد يا نه؟
جواب: گاهي در وصيت مي‌نويسند مثلاً به فلان پسر ارث ندهيد! به اين دختر ارث ندهيد، به من خدمت نکرده است. با او دعوا داشتيم. جواب اين است که نه! محروم کردن از ارث معنا ندارد. بعد از مرگ رابطه ما با اموال قطع مي‌شود. مگر نسبت به يک سوم، يک سوم اموال براي خودمان است. از آن يک سوم مي‌توانيم محروم کنيم. بگوييم: از آن يک سوم به او ندهيد. آقا به اين پسر چيزي ندهيد. من او را عاق کردم! نه ديگر بعد از مرگ اين حرف‌ها نيست و به شما ارتباطي ندارد. شما اختيار يک سوم را داري و نسبت به آن يک سوم محروم مي‌شود.
سؤال چهارم؛ آيا تقسيم ارث به شکلي که ما مي‌خواهيم امکان دارد يا نه؟
جواب: بعضي‌ها مي‌گويند: من که از دنيا رفتم، مغازه‌ام را به حسن آقا بدهيد. خانه‌ام را به حسين آقا بدهيد. باغ را به زهره خانم بدهيد. آيا تقسيم به اين شکلي که ما مي‌گوييم مي‌شود؟ نه، نمي‌شود. چون وقتي از دنيا رفتيم، رابطه ما با اموالمان قطع مي‌شود. «کما فرضه الله» آنطور که خدا گفته بايد تقسيم شود. پسر چقدر مي‌برد؟ دختر چقدر مي‌برد؟ آنطور که خدا گفته است. مگر اينکه در زمان حيات خودم همه وارثان را جمع کنم و بگويم: من دوست دارم اينطور تقسيم شود. همه وارثان موافقت کنند و امضا کنند. اگر راضي باشند از سهم خودشان گذشتند. اما اگر راضي نباشند نمي‌شود. اگر من گفتم: به اين دخترم بيشتر بدهيد. به اين پسرم بيشتر بدهيد، باز نسبت به همين يک سوم که ثلث است، حرف من اثر دارد. من تا يک سوم اختيار مالم را دارم و بيشتر از آن تأثير ندارد.
سؤال پنجم؛ کسي که از دنيا رفته است، ترتيب عمل به وصيت او به چه صورت است؟ ما وصيت‌نامه را باز کرديم. چطور بايد عمل کنيم؟ اول بايد بدهي را بدهيم؟ نماز و روزه‌اش را بدهيم؟ ثلثش را تقسيم کنيم؟ ارث را تقسيم کنيم؟ چه کنيم؟
جواب: ترتيب عمل به وصيت به اين شکل است. اول بايد بدهي‌هاي ميت را داد. بدهي را نام مي‌بريم. مثلاً خمسي بر گردن او بوده است. اگر اهل خمس بوده است، پدر ما از دنيا رفت. اگر زنده بود، اول مهر حساب سالش بود، خودش حساب سالش را مي‌کرد. الآن که در ماه خرداد از دنيا رفته است، ما بايد اول کاري که مي‌کنيم خمس اموالش را تا همين ماه خرداد بپردازيم. همين نه ماه را حساب کنيم بدهيم. چند نفر از مردم به اين مسأله توجه دارند؟ در وصيت نامه حتماً سال خمسي را بنويسند که ورثه بدانند.
دوم زکات است، سوم مهر همسر است. متأسفانه خيلي از ما نسبت به مهر همسر بي توجه هستيم، مي‌گويند: کي داده و کي گرفته!؟ آقاي محترم تا زنده هستي، اگر مهر خانم را دادي، دادي. اگر ندادي و از دنيا رفتي، اول بايد بدهي‌هاي تو را بدهند و يکي از بدهي‌هايت مهر خانم است.
آقايي پسرش از دنيا رفت. نزد من آمد گفت: عمل به وصيت او به چه صورت است؟ گفتم: وارث؟ گفت: وارث من که پدر هستم، مادرش و همسرش! اولاد هم نداشت. جواني از دنيا رفته، وارثش پدر و مادر و همسر هستند. ارثش چطور تقسيم مي‌شود؟ من گفتم: اول بايد بدهي‌ها را داد. گفتم: بدهکار نبود؟ گفت: نه! تمام حساب و کتاب‌هايش نزد من بود و خبر دارم. باز تأکيد کردم بدهکار نبود؟ گفت: نه! گفتم: مهر خانم را داده است؟ گفت: دستش از دنيا کوتاه شده، ديگر تمام شده است. گفتم: دستش از دنيا کوتاه شده است، بدهي‌هايش سر جايش هست! گفت: بايد مهر همسرش را بدهد؟ گفتم: بله! گفتم: مهر چقدر بوده است؟ گفت: سيصد سکه بهار آزادي! يادم هست آن روز قيمت سکه چهارصد هزار تومان بود. سيصد تا 400 هزار تومان، 120 ميليون تومان. آقا بايد 120 ميليون تومان مهر خانمش را بدهد. اول مهر خانم را بدهند، بعد ارث را تقسيم کنيم. گفتم: اين آقا چقدر ارث دارد؟ ديدم مي‌خندد. گفتم: چرا مي‌خندي؟ گفت: کل ارث اين آقا يک واحد آپارتمان است، شصت ميليون تومان ارزش دارد. کل ارثش شصت ميليون تومان است و چيز ديگري ندارد. گفتم: پس شما شصت ميليون تومان از جيب مبارک روي اين شصت ميليون بگذار که 120 ميليون شود، بدهي همسر او را بدهي. البته اين که گفتم بگذاري، الزامي ندارد که پدر بدهي فرزندش را بدهد. اگر مي‌خواهي خدمتي کني. گفت: من اين کار را مي‌کنم. دلم مي‌خواهد فرزندم مديون کسي نباشد. پس آقاي محترم اگر مهر خانمت را دادي، دادي. اگر ندادي، جنازه روي زمين است اول بايد بدهي‌ها را بدهي. يکي از بدهي‌ها مهر است. اين بنده خدا شصت ميليون که هيچ، شصت ميليون هم بايد رويش مي‌گذاشت تا فقط بدهي را بدهد.
پس عزيزان قضيه مهر را جدي بگيرند، ماه رمضان است. خانم با رضايت بگويد: من راضي شدم. اگر راضي نشد نمي‌شود به زور از او رضايت گرفت. کم کم بپردازيم. پس خمس، زکات، مهر، مظالم عباد، چقدر ما بحث رد مظالم را مطرح کرديم. در جواني زديم مال کسي را از بين برديم، ماشين کسي را از بين برديم، در صورت کسي زديم، حالا آنها را نمي‌شناسيم. اين مظالم عباد است.
شريعتي: اين خمس و زکات و مظالم عباد از آن يک سوم است يا از کل است؟
حاج آقاي حسيني: اين به ترتيب است. اول بايد بدهي ميت را داد. بعد به مرحله بعد مي‌رسيم. در بدهي‌ها خمسش هست، زکاتش هست، مهرش هست، مظالمش هست، قسط‌هايش هست، بدهي‌هايي که به مردم دارد. اينها را بايد پرداخت کرد. اينها را که داديم بعد مرحله دوم مي‌آييم.
فرض مي‌کنيم کسي کل ارثش پانصد ميليون تومان است. دويست ميليون تومان در مرحله اول رفت. در قسمت بدهي‌ها، مهر خانم بود، خمس و زکاتش بود، دويست ميليون رفت. سيصد ميليون مانده است. مرحله دوم ثلث است. اگر وصيت کرده يک سوم از اموال مرا در فلان مصرف هزينه کنيد، به فلاني بدهيد. خيرات بدهيد. اين يک سوم هم براي وصيت ثلث مي‌رود. يعني صد ميليون تومان مي‌رود. دويست ميليون تومان که باقي مانده است بين ورثه تقسيم کنيم.    
سؤال ششم؛ چه کنيم همسر ما بعد از مرگ ما گرفتار نشود؟
الآن خانم من از دنيا بروم و خانم من وارث من باشد، من از دنيا بروم خانم من و بچه‌هاي من وارث من هستند. به خانم من چقدر ارث مي‌رسد؟ فرض کنيد کل ارث من يک خانه است هشتصد ميليون تومان است. همسر من ارثش چقدر است؟ يک هشتم است. فرض مي‌کنيم هيچ بدهي هم نداريم. اين صد ميليون تومان يک هشتم خانه است، مي‌دانيد از نظر فقهي مشهور فقها فتوايشان اين است که زن از زمين ارث نمي‌برد، از بنا ارث مي‌برد. از قيمت بناي ساختمان ارث مي‌برد. يعني مثلاً مي‌گويم از صد ميليون پنجاه ميليون کم مي‌شود، پنجاه ميليون مي‌ماند. پس اگر من الآن از دنيا بروم و يک خانه‌اي داشته باشم که هشتصد ميليون تومان قيمت داشته باشد، يک هشتم آن به همسر من برسد و هيچ بدهي ديگري نداشته باشم، صد ميليون تومان، از زمين هم نمي‌برد، هوايي تقريباً حدود پنجاه ميليون مي‌شود. خانمي که تا به الآن در يک خانه هشتصد ميليوني مي‌نشسته، در يک محله و مسجد و بازار و دوست و رفيق و همسايه، با پنجاه ميليون چه کار کند؟ بچه‌ها مي‌گويند: ما مي‌خواهيم ارث را تقسيم کنيم، يک واحد آپارتمان در پرديس، برايت مي‌گيريم. شما آنجا برو ما قول مي‌دهيم ماهي يکبار بياييم يک سري به تو بزنيم. آن بنده خدا يک هفته بعد دق مي‌کند!  
اين يک راه حل اساسي و روشن و ساده دارد. پس آقاي محترم يادت باشد بچه‌هاي ما بچه‌هاي خوبي نيستند. زود مي خواهند اموال را تقسيم کنند. اين بنده خدا را هم بيرون کنند. فراوان هست و ما ديديم! اين خانمي که در يک محله سرشناس بوده حالا آواره شده به اين طرف و آن طرف. اين راه خيلي آساني دارد که تمام اين تلخي‌ها و سختي‌ها برطرف شود. من همين الآن که زنده هستم بنويسم: من استفاده‌ي از اين خانه را تا شما زنده هستي به شما واگذار کردم. يعني اگر من از دنيا رفتم، بچه‌ها حق تقسيم اين خانه را ندارند. ارث تغيير نمي‌کند ولي بچه‌ها صبر کنيد. وقتي مادر از دنيا رفت، ارث را تقسيم کنيد. اين يک اصطلاح دقيق فقهي دارد، در فقه مي‌گويند: «عمري» يعني تا مادامي که عمر اين مادر برقرار است، بچه‌ها خانه را تقسيم نکنند.
گاهي بعضي دوستان از شهرستان‌ها به ما زنگ مي‌زنند، مي‌گويند: ما اين مسأله را از شما شنيديم. کجا هست؟ اشتباه نکرديد؟ مي‌گويم: در تحرير الوسيله امام است. کتاب‌هاي فقهي علما است. اگر کسي خواست ببيند، در کتاب الوصية، تحرير الوسيله، «عمري» تا مادامي که عمر اين خانم برقرار است، شما دست به اين خانه نزنيد. امام(ره) در وصيت‌نامه‌شان نوشتند: وقتي من از دنيا رفتم، الآن بايد واگذار کنم. آنوقت مي‌نويسد. منافع اين خانه، استفاد از اين خانه را واگذار کردم. نه اينکه وصيت کند بعد از مرگ من اين کار را کنند. يادآوري مي‌کند که حواستان باشد من اين را واگذار کردم.
امام(ره) اين کار را کردند و در وصيت‌نامه‌شان نوشتند و به بچه‌هايشان گفتند. تا مادر زنده است اين خانه را تقسيم نکنيد. مرحوم آيت الله احمدي ميانجي(ره) در وصيت‌نامه‌شان نوشتند: تا مادرتان زنده هست، منافع اين خانه را در زمان حياتم به اين مادر واگذار کردم. بنابراين تا مادر زنده است، دست به اين خانه نزنيد. مادر از دنيا رفت، شما تقسيم کنيد. دوستان يادشان باشد اگر واگذار کرديم ديگر نمي‌توانيم برگرديم. اگر پشيمان شويم نمي‌توانيم. مگر اينکه يک شرطي در کنارش باشد.
شايد عزيزان بگويند: شما از قانون مدني خبر نداري، از قوانين جديد خبر نداري. الآن قوانين جديد مي‌گويد: زن از همه ارث مي‌برد. حتي از زمين و حتي از هوا، از همه ارث مي‌برد. درست است اين قانون همينطور است و طبق نظر بعضي از مراجع تقليد ولي مشهور مراجع تقليد مي‌گويند: نه، همان که من عرض کردم است. حتي اگر از همه هم ارث ببرد، آن هشتصد ميليون چقدر مي‌شود؟ صد ميليون مي‌شود. تازه اگر خانه هشتصد ميليون باشد. بدهي‌هايي که گفتيم نداشته باشد، تازه صد ميليون مي‌شود. مشکل حل نمي‌شود. خواهش مي‌کنم دوستان اگر مراجعه کردند در تحرير الوسيله امام(ره) آخر کتاب وصيت يک بحثي دارد به نام «عمري، سکني، رقبي» است.
سؤال هفتم؛ اين است که همان بحثي که در خانه گفتيم، واگذار کنيم «عمري»، مثل همين را در لوازم خانه داريم. يعني من از دنيا رفتم و بچه‌ها بخواهند فرش و يخچال و پتو و لوازم زندگي را تقسيم کنند، باز همسر من به زحمت مي‌افتد. من باز ديدم امام(ره) اين تعبير را دارند. من خانه و لوازم خانه را در زمان حيات به همسرم واگذار مي‌کنم که تا همسرم زنده است به آن دست نزنند. همسرم که از دنيا رفت، لوازم خانه را تقسيم کنند.
سؤال هشتم؛ اگر پدر ما از دنيا رفت، گفتيم که اول بايد بدهي‌هايش را داد. برخي از ورثه، خواهر و برادر ما گفتند: نه، ما نمي‌خواهيم بدهي‌هاي پدر را بدهيم.
خانمي آمد گفت: پدر ما از دنيا رفته است. ما سه نفر هستيم دو برادر و من! دو برادر من مي‌گويند: نه ما نمي‌خواهيم بدهي‌ها را بدهيم. مي‌خواست بدهي‌ها را در زمان حياتش بدهد. همه ارث را مي‌خواهند تصاحب کنند. سؤال: اگر بعضي از وارث‌ها گفتند: ما بدهي پدر را نمي‌دهيم. ما مي‌خواهيم همه مال را بخوريم. تکليف من چيست؟ جواب: من همه بدهي‌ها را بايد پرداخت کنم. با ارثي که دارم اگر مي‌توانم تمام بدهي‌هاي ميت را بايد بپردازم. بعداً آنها به من بدهکار مي‌شوند. دعا کنيد آنها روزي سر عقل بيايند و آنها بدهي را بدهند. يعني من يک تنه بايد کل بدهي‌ها را بدهم و آنها به من بدهکار مي‌شوند. برادر و خواهرها به من بدهکار مي‌شوند. هرکسي از ورثه که حاضر نشد بپردازد، آنه به من بدهکار مي‌شوند.
سؤال نهم؛ آيا در وصيت به ثلث، اينکه بنويسيم ثلث اموالمان را به فلان بيمارستان و فلان مسجد بدهند، کافي است؟ يا نه، از يک مال معيني بگوييم؟    
مرحوم آيت الله احمدي ميانجي خيلي روي اين مسأله تأکيد داشتند. فرمودند: ننويسيد ثلث مال را در فلان راه خير بدهند. چرا؟ چون وقتي مي‌گوييد: ثلث مال، شما اگر سه جفت کفش داشتي، يکي براي آن مي‌شود. تمام ثلث اموال است. سه تا پيراهن داشتي، يک پيراهن را بايد براي آن مؤسسه خيريه ببرند. سه تا جوراب داشتي، سه تا بشقاب داشتي، بايد يکي را به آن مؤسسه بدهي. براي اينکه اين مشکل حل شود، بگوييد: ثلث اموالم از فلان مال، مثلاً از پولي که در بانک دارم. يا از خانه من بفروشيد و اين کار را انجام بدهيد.
سؤال دهم؛ تأخير در عمل به وصيت جايز است يا نه؟
جواب: نه، جايز نيست. ببينيد مرحوم آيت الله احمدي ميانجي مي‌فرمودند: مجالس فاتحه‌اي که مي‌گيرند، بزرگداشت زنده‌ها است نه بزرگداشت آن مرده. من در شهرستاني بودم، آقايي که همراه من بود، گفت: من جمع زدم هارده ميليون تاج گل آوردند. اينها بزرگداشت زنده است، اگر مي‌خواهيد اين بيچاره که از دنيا رفته، بزرگداشت و احترامش است که روز اول وصيت‌نامه‌اش را باز کنيد. پس تأخير در عمل به وصيت جايز نيست. هنوز جنازه روي زمين است وصيت‌نامه را باز کنيد. ببينيد پدر چه خواسته است؟ چه نوشته است؟ وصيت مشخصي دارد، آنها را عمل کنيد.
سؤال يازدهم؛ آيا وصي ما بايد عادل باشد يا نه؟
ما داريم وصيت مي‌کنيم، بعد از مرگ بايد وصي داشته باشيم، کسي که اجرا کند. جواب: حتماً بايد مورد وثوق باشد. عادل که بخواهيم پشت سرش نماز بخوانيم لازم نيست ولي بايد به او اعتماد داشته باشيم. يکوقت شما به فرزندت اعتماد داري بسم الله، فرزندت اين کار را انجام بدهد. اگر به فرزندت اعتماد نداري به همسايه‌هايتان بده، به يک آقاي ديگر بده.
شريعتي: وصي مي‌تواند جزء ورثه باشد؟
حاج آقاي حسيني: مي‌تواند باشد، مي‌تواند نباشد. الزامي ندارد که وصي من از وارثين من باشد. ولي مورد وثوق باشد. مورد اعتماد باشد.
سؤال دوازدهم؛ خودمان مي‌توانيم وصيت‌نامه بنويسيم يا نه؟
جواب: حتماً به يک عالم ديني مراجعه کنيم، عالم ديني که به اين مسائل وارد باشد. يک مسأله ساده نيست. فراوان افرادي مي‌آيند مي‌گويند: اگر اجازه بدهيد ده دقيقه بنشينيم يک وصيتي بنويسيم! ده دقيقه‌اي نيست. من بايد از کل اموال شما خبر داشته باشم. از وارث شما خبر داشته باشم. پس حتماً به يک عالم ديني مراجعه کنيم.
مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني کتابي دارند استفتائات که سؤال و جواب است. مکرر افراد وصيت‌نامه‌هاي پدرانشان را خدمت ايشان فرستادند که آقا ما نفهميديم که پدر ما مي‌خواست چه بگويد؟ شما بخوانيد ببينيم مقصود پدر ما چه بوده است؟ نزد يک عالم نرفته و حالا گرفتاري پيدا شده است.
مرحوم آيت الله العظمي زيرش نوشتند: بسم الله الرحمن الرحيم، ما و اعضاي هيأت استفتائات چند نفره نشستيم، چند روز اين را مطالعه کرديم، ما هم نفهميديم پدر شما چه مي‌خواهد بگويد؟ با هم صلح کنيد. اما صلح به اين آساني نيست و با هم کنار نمي‌آيند. بنابراين حتماً به يک عالمي که اشراف کامل داشته باشد، مراجعه کند.
سؤال سيزدهم؛ آيا لازم است که ما وصيت‌نامه‌مان را ثبت محضري کنيم يا نه؟
جواب: بله، علاوه بر اينکه حتماً بايد شاهد عادل باشد، ولي امروزه که ثبت هست،ثبت محضري کنيم. خدا مرحوم آيت الله بروجردي را رحمت کند. با عظمتي که داشتند وقتي مي‌خواستند از دنيا بروند، روزهاي قبل فرموده بودند: بگوييد محضري بيايد من وصيت‌نامه‌ام را محضري کنم. گفتند: شما اصحاب،ياران و هفتصد شاگرد خوب داريد. گفتند: نه مي‌خواهم محضري کنم. محضري کردن يعني اينکه آنچه شما نوشتي، امضاي شما اين را تأييد مي‌کند. ده، بيست هزار تومان هم خرج گواهي امضاء است که امضاي شما را تأييد مي‌کند و آن امضاء مي‌ماند. حتماً کساني که اموال قابل توجهي دارند اين کار را انجام بدهند.
سؤال چهاردهم؛ آيا لازم است آنهايي که صغير دارند، فرض کنيد من فرزند دختري دارد که چهار سال سن دارد. آيا لازم است براي اينها قيم تعيين کنم يا نه؟
من وقتي از دنيا بروم، به طور طبيعي و خودکار پدر من قيم فرزندان من مي‌شود. اگر پدر من در قيد حيات باشد، به طور طبيعي پدر من قيم فرزندان من مي‌شود. اما اگر من هم پدري ندارم، پدرم از دنيا رفته است. خوب چه کسي سرپرست فرزندان من باشد؟ بايد در خانه يک مجتهد برويد که قيم تعيين کند. يک راه حل آسان دارد. راه حل آسان اين است که من خودم قيم تعيين کنم. بگويم: مادرش قيم شود. من به او اعتماد دارم. يا برادرم، هرکس که صلاح مي‌دانند بايد به عنوان قيم تعيين کنند.
يکوقت عرض کردم يکي از دوستان ما دهه‌ي اول محرم بود، گفتم: کجا مي‌روي؟ گفت: خانه پدرم مي‌روم. مجلس داريم. هيأت و روضه‌خواني داريم. گفتم: مگر شما نگفتيد که پدر آلزايمر گرفته است؟ ديگر چيزي را تشخيص نمي‌دهد؟ گفت: چرا. گفتم: اگر فراموشي گرفته ديگر نمي‌شود در اموالش تصرف کرد. برايش قيم تعيين کرديد؟ گفت: صغير قيم مي‌خواهد. گفتم: صغير قيم مي‌خواهد، پيرمرد شصت ساله، هفتاد ساله اگر به کلي فراموشي گرفت هم قيم مي‌خواهد.    
چند شب پيش حرم حضرت معصومه(س) بودم خدمت آيت الله شبيري زنجاني قبل از نماز رسيدم. يک کسي خدمت ايشان آمد گفت: مادر ما به کلي فراموشي گرفته است. گفت: شما قيم او شويد. مادر هشتاد ساله اگر فراموشي گرفت عين صغير مي‌شود. براي تصرف در اموالش هرکسي تصرف نکند. خيلي قانون مهم و زيبايي است. اگر پدر و مادر شما فراموشي گرفت، هرکسي نيايد در اموالش تصرف کند و هرکاري خواست بکند. کسي که مورد اعتماد و وثوق هست بيايد تصرف کند.
شريعتي: امروز از جزء سيزدهم قرآن کريم صفحه 246 آيات نوراني سوره مبارکه يوسف را تلاوت مي‌کنيم.
«يا بَنِيَ‏ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ «87» فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ «88» قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ «89» قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «90» قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ «91» قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «92» اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ «93» وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ «94» قالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ «95»
ترجمه: اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمى‏شوند. پس هنگامى كه (مجدداً) بر يوسف وارد شدند، گفتند: اى عزيز! قحطى ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خريد گندم) بهاى اندكى با خود آورده‏ايم، (اما شما كارى به پول اندك ما نداشته باش) سهم ما را بطور كامل وفا كن و بر ما ببخش، زيرا كه خداوند كريمان و بخشندگان را پاداش مى‏دهد. (يوسف) گفت: آيا دانستيد با يوسف و برادرش چه كرديد آنگاه كه شما نادان بوديد. گفتند: آيا تو خود (همان) يوسفى؟ گفت: (آرى) من يوسفم و اين برادر من است. به تحقيق خداوند بر ما منت گذاشت. زيرا كه هر كس تقوا و صبر پيشه كند، پس همانا خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏كند. (برادران) گفتند: به خدا قسم، كه خداوند ترا بر ما برترى داده است و قطعاً ما خطاكار بوده‏ايم. (يوسف) گفت: امروز بر شما توبيخ و ملامتى نيست، خداوند شما را مى‏بخشد و او مهربان‏ترين مهربانان است. (يوسف گفت:) اين پيراهن مرا ببريد و آنرا بر صورت پدرم بيفكنيد (تا) بينا شود و همه كسان خود را نزد من بياوريد. و چون كاروان (از مصر به سوى كنعان محل زندگى يعقوب) رهسپار شد، پدرشان گفت: همانا من بوى يوسف را مى‏يابم، البتّه اگر مرا كم‏خرد ندانيد. (به او) گفتند: به خدا سوگند تو در گمراهى ديرين خود هستى.
شريعتي: حاج آقاي حسيني پيشنهادات شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي حسيني: چهارده پيشنهاد هست، 1- اول اينکه در وصيت نامه حتماً وصيت به مسائل اخلاقي هم داشته باشيم. بچه‌ها خيلي تحت تأثير هستند و بعضي بچه‌ها خيلي پدر و مادر را دوست دارند. مثلاً مي‌گويد: پدرم وصيت کرده که من فلان کار خير را انجام بدهم، من به احترام پدرم انجام مي‌دهم. الزامي نيست ولي به خاطر وابستگي عاطفي انجام مي‌دهند. در مورد نماز بچه‌ها بنويسيد. در مورد عفاف و حجاب بچه‌ها بنويسيد. کارهاي خيري که بايد انجام بدهند، محبت و صميميت بينشان، پس پيشنهاد اول اينکه در وصيت‌نامه‌ها وصيت به مسائل اخلاقي داشته باشيد.
2- چند نسخه وصيت نامه داشته باشيم، غير از ثبت که گفتيم، چند نسخه دست هرکدام از بچه‌ها باشد که دم دست باشد و هرکس پيدا نکرد، آن يکي بتواند زود پيدا کند.
3- اگر بخواهيم براي پدري که از دنيا رفته است، مثلاً نماز و روزه قضا داشته است. يا بخواهيم براي حج نايب بگيريم، در اين مسائل حتماً و فقط به دفاتر مراجع تقليد مراجعه کنيد.
در يک سفر حجي من از مدينه به مکه مي‌رفتيم، آقايي کنار دست من بود. گفتم: حج براي خودتان است؟ گفت: من نايب هستم. من روحاني کاروان بودم. گفتم: خوب حمد و سوره‌تان را بخوانيد. من خواندم و گفتم: شما بخوانيد. باور کنيد به «اياک نعبد و اياک نستعين» که رسيد گفتم: ديگر نمي‌خواهد باقي‌اش را بخوانيد. تا اينجا هفت غلط داشت. گفتم: چطور مي‌خواهي اينها را درست کني؟ گفت: من سالها آمدم. نيابت حج را خودتان به کسي ندهيد. به دفاتر مراجع بسپاريد، نماز هم همينطور که آنها به افراد صالح بدهند.
4- وصيت به کارهايي که موجب زحمت وارث مي‌شود نکنيد. آقا وقتي مُردم، اول جنازه مرا فلان جا ببريد. بعد فلان جا ببريد. بعد جمع شويد دعاي فلان را بخوانيد. اين بندگان خدا گناه نکردند که وارث شما شدند! وصيت به کارهايي که موجب زحمت راي ورثه است را انجام ندهيد.
5- اگر مرجع تقليد ما اهداي عضو را جايز مي‌داند اين را بنويسيد که من اجازه مي‌دهم بحث اهداي عضو انجام شود.
6- صدقه ليلة الدفن يادمان نرود. يعني وصيت کنيم از همان ثلث اموالمان يک صدقه‌اي براي روزي که از دنيا رفتيم بگذاريم. همه دنبال نماز ليلة الدفن هستند. نماز وحشت، اين مهمتر است. در روايت داريم «ارحموا موتاکم بالصدقه» به مرده‌ها با صدقه رحم کنيد. صدقه نداريد، نماز بخوانيد. همه دنبال نماز هستند، نماز خرجي ندارد. حتماً يک گوشه بنويسيم از ثلث مالمان صدقه‌اي را به فقرا پرداخت کنند.
7- آنهايي که فرزند صغير دارند توجه کنند. من دختري دارم چهار ساله است. پسر بچه کوچک و دختر بچه کوچک صغار هستند. حتماً وصيت کنند مخارج روز اول و سوم و هفتم و چيزهايي که هست را بگويند: از ثلث مال بردارند. چرا؟ چون اگر اين را ننويسند خيلي کار سخت مي‌شود. چون مال صغير است و نمي شود در اين مال تصرف کرد. امشب به هزار نفر اطعام داد! با پول چه کسي مي‌خواهيد اطعام بدهيد؟ با پول صغير، کسي از دنيا رفته و فرزند صغير دارد. شما داري امشب به هزار نفر اطعام مي‌دهي؟ اين جايز است؟ فرزند صغير نمي‌تواند رضايت بدهد و معني ندارد. براي اينکه مشکلي نباشد يک گوشه بنويسيد تمام خرج‌هايي که مي‌خواهيد بکنيد از ثلث مال انجام بدهيد.    
8- اگر خويشاونداني داريم که ارث نمي‌برند، مثلاً اگر برادر و همسر من هستند، اگر اولاد من هستند ارث من به عمو و پسر عموي من نمي‌رسد. اينهايي که در طبقات ارث نيستند ولي نيازمند هستند. قرآن در سوره مبارکه بقره آيه 180 مي‌فرمايد: حتماً يک چيزي هم در ثلث براي اينها وصيت کنيد. ارحامي که وارث ما نيستند به طور طبيعي در طبقه ارث نيستند، يک چيزي براي اينها وصيت کنيد.
9- وصيت کنيم نماز و روزه قضا ولو يقين هم داريم که نماز و روزه قضا نداريم،     اما احتياطاً انجام بدهند. شش ماه، يک سال انجام بدهند. در وصيت نامه امام(ره) هم بود.
10- بنويسيم مراسم ترحيم ما در حد متعارف باشد.
11- بعضي براي فرار از ماليات بر ارث مي‌آيند يک بخشي از اموالشان يا همه اموالشان را به همسرشان يا به يکي از بچه‌ها مي‌بخشند، بعدها مکافات دارد. بعدها بچه مي‌گويند: اين اموال من است و براي شما نيست. ظاهراً بخشيده اما بچه ديگر نمي‌دهد. اين کار را نکنيد. از ماليات بر ارث نجات پيدا کرديد ولي يک مشکل بزرگتري پيدا مي‌شود.
12- اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه فرمودند: «کُن وَصيَّ نفسک» به جاي اينکه بنويسي بعد از مرگ من چه کار مي‌خواهند براي من بکنند، خودت وصي خودت باش. حکمت 254 نهج‌البلاغه است. «تا که دستت مي‌رسد کاري بکن» خودت کاري بکن. مي‌خواهي مسجد بسازي، خيريه بسازي، بيمارستان بسازي، من وصيت کردم بعد از مرگ من، روغن ريخته را نذر امامزاده کردن فايده ندارد. خودت کاري انجام بده.
13- در وصيت نامه بنويسيم رد مظالم عباد، اگر يقين داريم که حتماً جزء ثلث مال و جز بدهي‌هايي است که گفتيم. اما اگر يقين ندارند احتياطاً بنويسند که يک مبلغي را به عنوان رد مظالم براي من بدهيد.
14- اينکه حتماً نا مرجع تقليد را بنويسيم که طبق نظر او به وصيت ما عمل کنند.
شريعتي: يک بسته احکام پيرامون بحث وصيت بود که خيلي مهم است و به آن احتياج داريم ضمن اينکه گفتند: تمامي مطالب در کتاب وصيت نامه هست. ولي مستلزم اين است که حتماً به يک عالم مراجعه کنيم. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي حسيني: در آستانه ولادت پاره تن رسول الله، امام حسن مجتبي کريم اهل‌بيت هستيم. خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم که همه مريض‌ها لباس عافيت بپوشان، به حق امام مجتبي رفع گرفتاري و پريشاني را از همه گرفتارها بفرما. امر ازدواج و اشتغال و تحصيل جوان‌هاي ما را بهتر از گذشته مقرر بفرما. دنيا و آخرت ما را از اهل‌بيت جدا مگردان.
شريعتي: انشاءالله همه شما سلامت و پاينده باشيد و سالهاي سال زير سايه اهل‌بيت و نبي بزرگوار اسلام و قرآن کريم باشيد. «الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»